سايت هاي سينمايي
تعداد وب سايت هاي تخصصي سينما، آنقدر زياد شده كه ديگر كاربران اينترنت يادشان رفته كه تا همين يكي، دو سال پيش غير از چند صفحه مجاني كه روي ياهو و ژتو سيتيز ميزباني مي شد، هيچ پايگاه اطلاع رساني درست و حسابي به زبان فارسي در اينترنت وجود نداشت.
پيشگام اين حركت سايتي بود با نام فيلم و سينما؛ يك سرمايه گذاري تمام عيار كه گاهي بيشتر از حد لزوم هم به نظر مي رسيد و تحريريه حرفه اي، مهم ترين مشخصات سايتي بود كه به سرانجامي تراژيك دچار شد.
پول خرج كردن هاي بي حساب و كتاب در راهي كه به سختي مي شود از آن پول درآورد باعث شد اين سايت بعد از مدتي از نفس بيفتد.
نقطه مقابل اين سايت، پايگاه اينترنتي ديگري بود به نام nema30 دات كام كه در همان نظر اول گرافيك جذابش هر بيننده اي را به خود جذب مي كرد.
سينما با سرمايه اي نزديك به صفر آغاز به كار كرد و قدم هاي آغازينش همراه با ورود نويسندگان جواني بود كه درمطبوعات هم تازه كارشان را آغاز كرده بودند.
سي نمايي ها كه با چنگ و دندان سايت خود را نگه مي دارند، امروز به منبع قابل اطميناني از لحاظ عكس و اطلاعات بدل گشته اند اما نبود سرمايه گذار و اسپانسري كه بتواند حداقل بخشي از هزينه هاي سايت را تامين كند. هنوز براي آنها مشكل زا است.
در اين ميان سايت جديدي نيز متولد شده كه رويكرد جديدي پيش گرفته است. پرشيا فيلم در حالي راه اندازي شده كه به نظر مي رسد تكيه اصلي مديران آن بر ارتباط خوبي است كه با اهالي سينما دارند، اين موضوع هر چند نقطه قوت خوبي براي يك سايت است اما فعاليت نامنظم و موردي تحريريه سايت و كم بودن درصد مطالب ژورناليستي و خبري اقبال مناسبي نصيب اين سايت نكرده است.
شايد حركت اين سايت ها و پايگاه هاي اينترنتي مشابه باعث شده كه بسياري از فيلم ها خود را موظف به داشتن يك سايت بدانند، درست همان طور كه در كشورهاي ديگر وجود دارد و حتي جذب مخاطبان سينمايي اينترنتي باعث اتفاق فرخنده ديگري هم شد كه در نوع خود بي نظير است.
بنياد فارابي، سايتي راه اندازي كرده است به نام Filmfestivals كه وقايع، اخبار و اطلاعات مربوط به فارابي را پوشش مي دهد.
اما به نظر مي رسد نبود يك مشاور IT در اين بنياد باعث شده، سايت چيدمان مناسبي نداشته باشد و ترتيب و نوع دسترسي مطالب براي يك وب سايت مرجع ضعيف باشد.
موسسات ديگر فعال در عرصه سينما بايد به سمت حركت در دنياي مجازي روي بياورند؛ تصور كنيد با اطلاعات و امكانات جايي مثل موزه سينما چه آرشيو و پايگاه اطلاعات قوي و معركه اي مي توان راه انداخت كه علاوه بر جذابيت براي فارسي زبان ها، بازديد كنندگان بين المللي را به خود جذب كند و آنها را دريافتن اطلاعات مربوط به اين هنر ـ صنعت پرطرفدار كمك كند.
مجلات سينمايي
روزنامه نگاران به دليل ارتباط تنگاتنگي كه با رسانه هاي خبري دارند زودتر از بقيه با قدرت سايبر ژورناليسم و روزنامه نگاري آن لاين آشنا مي شوند اما انگار در مورد مجلات سينمايي ما اين اتفاق تا به حال نيفتاده است.
ماهنامه سينمايي فيلم يكي از قديمي ترين مجلات سينمايي از يك وب سايت اينترنتي تنها يك نام (دامين) دارد و يك صفحه استاتيك، سايران هم همين طور و تنها مجله اي كه به نظر مي رسيد در تلاش است قدرتمندتر در اين زمينه كار كند مجله دنياي تصوير بود كه آنها هم تنها به فرستادن سرخط اخبار و مطالب خود به روي سايت بسنده مي كند.
از روزنامه تخصصي «باني فيلم» هم كه مي توانست از تحريريه كامل خود در عرصه سايبر ژورناليسم استفاده كند خبري نيست.
و اين خيلي عجيب است كه جاي عرصه اي چنين پرطرفدار در اينترنت خالي است.
خداحافظي با چت
روزي كه مايكروسافت تالارهاي گفت وگو يا چت خود را تعطيل كرد، بسياري بر او خرده گرفتند كه چرا در مقابل يك رسانه مدرن مقاومت مي كند.
اما واقعيت اين است كه در مورد چت روم ها، آش آنقدر شور شده بود كه حتي مديران اسكروچ(!) و پول پرست اين شركت بزرگ نيز دريافته بودند، چت روم ها بيشتر از آن كه به عنوان يك ابزار مفيد ارتباطي مورد استفاده قرار گيرند تبديل به يك خطر گسترده و بزرگ و تهديدي وحشتناك براي دنياي مجازي يا سايبراسپيس شده اند.
به همين دليل بود كه MSN (شبكه مايكروسافت) تصميم به تعطيلي اين تالارها گرفت و ارايه اين سرويس را به طور آزمايشي و كنترل شده در چند كشور محدود ادامه داد.
بسياري از انجمن هاي حمايت از حقوق كاربران اينترنتي و حمايت از كودكان نيز به ديگر ارايه كنندگان سرويس هاي چت (از جمله ياهو) به دليل وجود فضاي آلوده و غيرقابل كنترل در چت روم ها اخطار دادند.
اما در اين ميان سرويس دهنده اي خوشنام آرام و بي دغدغه به كار خود ادامه مي داد. «پال تاك»، سرويس گفت وگوي خود را از همان ابتدا با امكان مديريت و كنترل به كاربران ادامه مي داد و در اين راه به قدري اعتماد كاربران را به دست آورده است كه هم اكنون بسياري از كنفرانس ها و همايش هاي مهم با خدمات اين شركت برگزار مي شوند.
ديگران نيز راهي جز اين ندارند، يا بايد راهي به سمت يك شيوه اساسي كنترل، بدون ورود به حيطه شخصي كاربران پيدا كنند يا سرويس هايشان را تعطيل كنند. اين درخواستي است كه جامعه انساني براي ادامه بقاي مفهومي به نام چت يا گپ و گفت وگوي اينترنتي از فراهم كنندگان خدمات دارد.
پس تعجب نكنيد اگر ياهو و ديگران هم چندي بعد به طور ناگهاني سرويس هاي فعلي خود را تعطيل كنند يا آن را به شيوه ديگري دنبال كنند. همه چيز كه پول نيست، انسانيت هنوز حرف اول را مي زند، حتي در فضاي مجازي!