جمعه ۱۹ دي ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۷۷
ورزش
Friday.htm

اسكلت هاي پرانرژي
شيرين نجوان
تونلي طولاني از برف و يخ پوشيده شده است. فضا آرام و مناسب است و چشم هاي زيادي اطراف تونل منتظرند تا تماشاگر نمايشي باشكوه باشند. سه، دو، يك، نمايش آغاز مي شود. با حركتي سريع و كوتاه به قفسه سينه نيرو وارد مي كند. حالا او در جاده قرار گرفته است. بعد از اين لحظه شتاب، سرعت و هيجان است كه باقي مي ماند. چشم ها از دنبال كردنش عاجز مي شوند و تنها باقيمانده رنگ ها است كه در قاب تصاوير مي مانند. او خشك و بي تحرك با سرعتي دلهره آور طول تونل را طي مي كند. تماشاگرها كف مي زنند. حالا همه چيز براي چشم ها قابل رويت مي شود. يك اسكلت متحرك.
000528.jpg
000525.jpg
تاريخچه
انسان گذشته براي هماهنگ كردن خود با طبيعت و غلبه بر زمستان هاي وحشي ابزار متفاوتي ساخته و آنچه در تصاوير ذهني گذشته ما نيز وجود داشت استفاده از سورتمه هاي زمستاني بود. اغلب اسكيمو ها در مناطق سردسير و افرادي كه مقيم كوهستان ها و مناطق پربارش بودند مشهور به استفاده از اين ابزارند. از طرق مختلفي مي توان پا به اين دوران و تاريخ گذاشت. يكي از اين  راه ها استفاده از ادبيات قرن شانزدهم اروپا است.
اما زماني كه اين وسيله به آلتي براي تفريح و سرگرمي تبديل شد در ميانه هاي قرن هجدهم و آغاز قرن نوزدهم بود. سورتمه  بازها در آن زمان دور هم جمع مي شدند و گاهي طي برگزاري مراسمي مسابقات متفاوتي را با سورتمه هايشان برگزار مي كردند. در مناطق مختلف بنا به اقليم و مردمان آن انواع سورتمه ها به وجود آمد. ماهيگيرهاي نروژي سورتمه هاي ويژه اي براي خود داشته كه به آنها «اك» مي گفتند. اين سورتمه ها رفيق و همراه آنها براي گذران زندگي بودند؛ علاوه بر اين وسيله اي بودند براي تفريح و شادي. اين شكل سورتمه ها نوعي از سورتمه بازي را بنيان گذاشتند به نام كئلك اين رشته پدر سورتمه بازي به حساب مي آيد. با اين وجود سورتمه ها براي بسياري از مناطق به ويژه گرمسير و مركز اروپا كاملاً ناشناخته بودند. در همان دوران، سربازها ي سوييسي در جنوب شرقي سوييس سورتمه هايي را ساختند كه ويژگي  بهتري نسبت به اك ها داشت. انحناي پايه هاي اين سورتمه ها به نحوي بود كه از سرعت بالاتري برخوردار بودند. به دنبال اين جريان كانادايي ها نيز دست به كار شدند و سورتمه هاي ويژه اي ساختند. اين سورتمه ها به صورت چند نفره و تك نفره در اندازه هاي بزرگ قابل استفاده در مسابقات بودند. حالا زمان آن رسيده بود تا سورتمه هاي مختلف از كشورهاي گوناگون دور هم جمع شوند و در دامنه هاي پر فراز و نشيب كوهستان خود نمايي كنند. اولين مسابقات سورتمه سوار ها در سال ۱۸۸۴ برگزار شد.
در همين سال بود كه بذر كوچكي از رشته اي مهيج به نام اسكلت كاشته شد.
تولد اسكلت هاي پرانرژي
كاشته شدن بذر كوچك اولين اسكلت، ابتكار مردي انگليسي به نام مك كوريك بود. يك تخته چوبي و شيب تند و پر برف كوهستان. مك بر روي تخته دراز مي كشد و ترجيح مي دهد به صورت خوابيده طول مسير را طي كند. بي شك او مي انديشيده كه اين چنين هيجان و لذت تفريحش چند برابر مي شده است. هيجان اين خلاقيت آنقدر وسوسه گر بود كه تعداد كثيري از اهالي نيز به او پيوستند. وقتي زمان به سال ۱۸۸۴ رسيد محوطه اي بزرگ به نام گراندنشنال سوييس ساخته شده بود. اين محل ويژه افرادي چون مك بود. در اين محل تخته چوب هايي به اندازه هاي متفاوت كرايه داده مي شد و اهالي مشتاق با خوابيدن بر روي آنها حس هاي مشترك با مك را تجربه مي كردند. نام اسكلت توسط طرفداران پر و پا قرص گراندنشنال گذاشته شد. وقتي مردهاي سوييسي سوار بر تخته هايشان هنر نمايي مي كردند خشك و ساكن و بي تحرك به دامنه هاي كوه مي رسيدند و از همين جا بود كه تفريح آنان به اسكلت هاي خشك و بي تحرك نام گرفت.
رو به تكامل
گراندنشنال محوطه كوچكي بود كه سال ها اسكلت بازها در آن محدود بودند اما در سال ۱۸۹۰ اولين زمين استاندارد و با مقياس هاي مورد قبول آن زمان ساخته شد.
تعريف و تمجيد از اسلكت ها چنان پراكنده شده بود كه در اكثر كشورها هوس تجربه و داشتن اين رشته ريشه دوانده بود. بنابراين ساخت زمين هاي مخصوص اسكلت بازها رواج پيدا كرد. در سال ۱۸۸۲ مردي انگليسي به نام چايلد بر روي تخته چوب مورد استفاده تغييراتي داد. او جنس تخته را از چوب به صفحه اي فلزي تبديل كرد. جنس فلز از آهن سخت و به قطر ۲۲ ميلي متر بود. چايلد نام اسكلت را به صفحه فلزي ساخته شده اش اختصاص داد. در دوران چايلد پرداختن به اسكلت ها به نوعي تفريح و سرگرمي به حساب مي آمد و آن طور كه بايد به آن جدي نگاه نمي شد. اما در سال ۱۹۰۵ تيم هاي ورزشي از اين شاخه تشكيل شدند و در همين سال بود كه اولين دوره مسابقات در باشگاهي به نام اسكريكن در سوييس برگزار شد.
مسابقاتي ثابت، طي زمان هاي مشخص در نظر گرفته شد كه در هر سال كشوري كه با اسكلت آشنا بود، ميزبان آن مي شد. مسابقات بين سال هاي ۱۹۰۸ تا ۱۹۱۰ در نروژ و بين  سال هاي ۱۹۱۲ تا ۱۹۱۳، به همراه مسابقات هاكي روي يخ در آلمان برگزار شد.
مرگ موقت
دوران پرشور و سال هاي پرخاطره تولد اسكلت ها به ناگهان متوقف شد. جنگ جهاني اول و دوران سياه سال هاي ۱۹۱۳ و ۱۹۱۴ بر اسكلت هاي پرانرژي نيز سايه افكند و آن را از تحرك انداخت. اما بعد از گذشت سال ها و دقيقاً بعد از پايان جنگ جهاني اول و برقراري صلح، بدنه لرزان اسكلت آغاز به حركت كرد. در سال ۱۹۲۱ زمين هاي گراندنشنال مجدداً راه اندازي شد. بعد از راه اندازي زمين ها، گويا تمام علاقه مندان در طول گذشت اين سال ها با اسكلت هاي ذهنشان بازي مي كردند كه اين چنين به سمت زمين هاي نشنال شتافتند. مسابقات و بازي هاي پي درپي به مدت ۱۰ سال در سوييس دنبال شد. در سال ۱۹۲۸ در نيمي از همين مسابقات جنيسون هيتون اولين مدال طلا در بازي هاي المپيك را از آن خود كرد.
اسكلت ها در المپيك
دوره هاي المپيك سال ۱۹۲۳ اولين حضور آنان در بازي هاي المپيك بود. در آن زمان مسابقات ضعيف بود. اما در مسابقات المپيك زمستاني در سال ۱۹۲۸ با حضوري قوي و پرتوان خود را به جهانيان معرفي كرد. در آن سال پانزده اسكلت سوار از شش مليت متفاوت در مسابقات شركت كردند. در اين دوره مسابقات باخيا رابز قهرمان اسكلت  فضاي آزاد - خارج از تونل - شد او يك مدال طلا براي كشور محبوبش، آلمان، به ارمغان آورد.
پيشرفت روزافزون
مطرح شدن اسكلت بازها در مسابقات المپيك تاثير بسيار زيادي بر رشد و پيشرفت آن گذاشت. بعد از اين اتفاق انواع و اقسام باشگاه هاي آموزش اسكلت مانند بذرهاي منتظر در زير خاك به ناگهان رشد كردند. كلاس هاي  آموزشي و مسابقات ويژه در زمان هاي متفاوت بسته به اقليم و شرايط جغرافيايي هر منطقه در زمان هاي مشخصي از سال به ويژه در زمستان برگزار مي شد. در سال ۱۹۷۰ يكي از باشگاه ها خواستار تغيير و تحول در ابزار مورد استفاده اسكلت سوارها شد. يكي از آنها تغيير صفحه فلزي بود. نوع جديدي از صفحات به بازار عرضه شد كه با داشتن شرايط فيزيكي خاص، امنيت بيشتري براي ورزشكار ايجاد مي كرد. همچنين در همين دوران كلاه هاي ايمني ويژه اي نيز مورد استفاده قرار گرفت. اولين مسابقات جام جهاني در سال ۱۹۲۸ برگزار شد. در اين دوران هفت مليت از كشورهاي مختلف شركت كرده بودند. تعداد روزافزون علاقه مندان، نياز به هماهنگي به منظور رسيدن به مراحل بالا و پرداخت اصول صحيح اين ورزش  داشت. لذا در سال ۱۹۸۶ اولين مدرسه آموزش اسكلت  راه اندازي شد. اين مدرسه كلاس هاي آموزشي خود را در فضاي آزاد برگزار مي كرد و شاگردان با مشكلات و سختي هاي اصول اين رشته آشنا مي شدند. در همين سال بود كه نماينده اي از فدراسيون جهاني اين رشته - FIBT - به باشگاه ها و موسسات آموزشي دستور داد تا با ايجاد شرايط مطلوب و تغييرات و تبليغات بيشتر علاقه مندان را به سوي اين رشته جذب كنند. بعد از اين بخشنامه دوره هاي آموزشي ويژه براي داورها و مربي ها برگزار شد. نتايج اقدامات FIBT حضور بيش از ۲۰ مليت در سري بازي هاي جام جهاني ۱۹۹۲ بود. دقيقاً يك سال بعد تعداد كشورها به ۲۲ رسيد و امروز ۲۷ كشور از ۴ قاره اسكلت هاي پويا، زنده و پرشتاب را مي شناسند و پيشنهاد مسابقات مختلف به يكديگر مي دهند.
انتهاي سفر اسكلت ها
000522.jpg

در جام جهاني برگزار شده در طول مسابقات انجام شده، جام كوچكي به نام تي رول برگزار شد. اين جام كوچك براي ورزشكاران موقعيت و شرايط آموزش را فراهم مي كرد. يعني طي اين جام عده اي از افراد عادي اما علاقه مند تعليم مي ديدند. سال ۱۹۸۶ از لحاظ مالي، سالي پرسود براي FIBT بود چرا كه تبليغات سبب شده بود اسپانسرهاي زيادي براي حمايت اسكلت ها جذب فدراسيون شوند. متاسفانه آنچه به زنده ماندن بازي هاي زماني كمك مي كند تنها مسابقات و جام هاي بين المللي از جمله المپيك است، چرا كه رسانه ها و مطبوعات نيز ۸۰ درصد تمركز خود را تنها در طول اين دوران به رشته هاي ورزشي اختصاص مي دهند. عدم برگزاري مسابقات بين المللي يعني نبودن مراكز خبري و اين به مفهوم كمبود اسپانسر و كمبود اسپانسر يعني بحران مالي! و اين مشكلي است كه امروز اسكلت هاي افسانه اي با آن دست به گريبانند. كارشناسان اميدوارند مسابقات زمستاني امسال و همچنين المپيك جاري بتواند كمك شاياني به اين رشته كند. بي شك در بازي هاي المپيك جاري شاهد اسكلت هاي رنگي زنده و شاداب خواهيم بود. اين شاخه ورزشي، رشته اي جذاب است كه با صرف امكانات محدود ورزشكار را به دنيايي از هيجان و انرژي دعوت مي كند. بعد از آن رها كردن اسكلت هاي پرانرژي محال است.
لحظاتي با يك اسكلت
بر روي صفحه اي دراز مي كشيد. دست ها كنار پهلوها قرار مي گيرند. صورت رو به كف زمين است. كمربندي زانوهايتان را محكم نگه مي دارد. حالا شما هستيد و يك شيب تند و دست و پايي بسته. مهارت اصلي مورد نياز، هدايت صفحه است چرا كه قرار است هيچ كمكي از طرف دست و پا به طور مستقيم نباشد. سرعت لحظه به لحظه بيشتر مي شود. حالا كاملاً درشتابيد. آنقدر هول انگيز است كه حس مي كنيد به لحظه هاي آخر عمرتان نزديك مي شويد اما خطري متوجه شما نيست. يك كلاه ايمني كامل، سر را از ضربات ممكن حفظ مي كند. با توجه به اين موضوع و تسلط كامل به اصول،  مي توان ميزان خطرات اين رشته را به زير ۱۰ درصد رساند. هدايت اسكلت نياز به بدني قوي و كارآزموده دارد. آنچه در هدايت اين ابزار اهميت دارد آغاز و توليد نيروي محرك از طريق حركت سر و گردن و سپس انتقال آن به نيم تنه است. به اين منظور ماهيچه هاي گردن از جمله قسمت هاي مورد تمركز است تا با توجه به آن و ورزيده شدنش به نيروي اسكلت باز افزوده شود.
ابزار اصلي
ابزار اصلي همان اسكلت است. امروزه دو نوع اسكلت هم از نظر جنس و هم از نظر اندازه وجود دارد. يك نوع آن از استيل و نوع ديگر آن فايبرگلاس است. همچنين از لحاظ اندازه دو سايز كوچك و بزرگ وجود دارد. مسابقات و تمرين ها گاهي در پيست هاي فضاي آزاد و گاهي در تونل هاي يخ انجام مي شود. غالباً براي اكثر تونل ها ريل هايي در نظر گرفته مي شود كه شيارهاي فلزي صفحه كاملاً بر روي ريل ها قرار مي گيرد و ثابت مي شود. بر روي سطح بيروني آن نيز دستگيره هايي وجود دارد كه آنها نيز كمك زيادي به هدايت صفحه مي كنند. قسمت ابتدايي صفحه از جنسي نرم ساخته شده است. به اين منظور كه سر ورزشكار راحت باشد و سختي فلز موجب آزار او نشود. فشار وارده از طريق سر توليد مي شود و از طريق شانه ها و زانوها كنترل مي شود. براي خريدن صفحات اسكلت نياز به صرف مبالغ زيادي است كه براي رفع اين مشكل غالباً از روش كرايه دادن آنها استفاده مي شود. جزء لازم و ضروري ديگر كلاه ايمني است. در مورد نياز به آن، شرح دادن بيهوده است. چرا كه وقتي قرار است با سرعتي معادل ۱۲۰ كيلومتر بر ساعت از فراز و نشيب هاي فراوان بگذريم، به هيچ وجه عاقلانه نيست كه ريسك بزرگ استفاده نكردن از آن را داشته باشيم. لازم به ذكر است در برخي از انواع صفحه ها نيز سايز و تغييرات مكانيكي ديگر از طريق بازكردن چند پيچ به سادگي قابل انجام است. آنچه به ورزشكار تازه كار پيشنهاد مي شود اين است كه زير لباس هايشان طبعاً از پوشش هاي ضخيم استفاده كنند تا از ضربات مراحل اول آموزش در امان باشند!
منبع: Skeleton sport.com

خبر
باخت چلسي در برابر ليورپول
رقابت هاي  فوتبال  باشگاه هاي  برتر انگليس  ديشب  با برگزاري  نه  ديدار پيگيري  شد. در اين  رقابت ها ليورپول  با تك  گل  دقيقه  ۳۳ چيرو در برابر چلسي  به  پيروزي  رسيد. منچستريونايتد ۲ بر ۱ با گل هاي  پل  اسكولز دردقيقه  ۲۴ و رود وان  نيستلروي  در دقيقه  ۳۹ بر بولتون  چيره  شد. تنها گل  بولتون  را يوري  ژوركايف  در دقيقه  ۸۹ به  ثمر رساند. در ساير بازي ها اورتون  با آرسنال  يك  بر يك  شد و منچسترسيتي  نيز با همين  نتيجه  در برابر چارلتون  به  كار خود پايان  داد. ميدلزبورو دو بريك  بر فولهام  چيره  شد و نيوكاسل  يك  بر صفر ليدز را شكست  داد. ديدار تيم هاي  ساوت  همپتون  و لسترسيتي  با نتيجه  مساوي  صفر، صفر پايان  يافت . وولور همپتون  نيز با بلكبرن  دو، دو مساوي  كرد. پرگل ترين  بازي  ديشب  ديدار تيم هاي  تاتنهام  و بيرمنگام  بود كه  با نتيجه  پرگل  چهار، يك  به  سود تاتنهام  پايان  يافت .

حكايت كشتي هاي المپيك
كشتي هاي غول پيكر بادباني با ابهت و عظمت فراوان چشم ها را به سوي خود خيره كرده اند. اين كشتي ها هريك بر سطح مواج دريا لم داده اند تا زمان هنرنمايي آنها فرا برسد. چيزي باقي نمانده، بازي هاي المپيك ۲۰۰۴ در حال نزديك شدن است. گويا كشتي هاي سرد و بي تحركي كه امواج كوتاه و بلند دريا آنها را به خود مي لرزانند منتظرند تا زمان مسابقات فرا برسد و آنها امواج را به هوا پرتاب كنند. تفاوت المپيك امسال با سال هاي گذشته، حضور سه زن ورزشكار در مسابقات كشتي راني است. در سال ۱۹۹۶ سازمان قايقراني جهاني - ISAF - طرح ورود زنان و شركت در مسابقات كشتي راني را ارايه داد. اما براي بررسي و تحقيق اين طرح سال ها وقت به هدر رفت. اعضاي كميته ملي المپيك - IOC - از سرسخت ترين مخالفان اين طرح به شمار مي آمد اما بالاخره در سال ۲۰۰۳، طرح تصويب و زنان سكان ها را به دست گرفتند. زنان به طور متوسط در مسابقات قايقراني حضوري ۳۰ درصدي دارند و شركت آنها در مسابقات كشتي راني چنين درصدي را افزايش خواهد داد و اين پيشرفت كمي نيست.
اين نوع از مسابقات به دليل تازگي و جديد بودنشان با مشكلاتي روبه رو هستند. به عنوان مثال هريك از باشگاه ها بايد يك كشتي مجزا خريداري كنند و كليه تمرين ها توسط آن انجام شود، درصورتي كه خيلي از تيم ها قادر به اين عمل نخواهند بود. به هرحال با جا افتادن اين روند، اوضاع نيز روبه راه و شرايط مساعد مي شود.
در مراحل اوليه آموزش از قايق هاي پارويي و گاهي موتوري نيز مي توان براي به ايده آل رساندن فيزيك زنان استفاده كرد. اما در مراحل پيشرفته هيچ وسيله ديگري، جز سكان يك كشتي اين نياز را برآورده نمي كند. كشتي هاي غول پيكر هريك بر سطح شفاف دريا طنازي مي كنند، با سرعت تمام مي تازند و مسابقه مي دهند. صحنه هاي باشكوهي است و قطعاً جالب و پرطرفدار، به خصوص اين كه بر عرشه هاي سه كشتي حداقل سه زن فرماندار خواهند بود. اين اتفاق نقطه عطفي در تاريخ مسابقات المپيك خواهد بود. چرا كه هدايت يك كشتي در شرايط جوي آرام و ناآرام نياز به قواي بدني فراواني دارد. از قديم الايام توان هدايت يك كشتي تنها در بازوهاي مردان يافت مي شد اما امروز زنان ورزشكار متعددي وجود دارند كه از لحاظ قدرت و قواي بدني با مردان برابري مي كنند. بنابراين اين روند سرعت و رشد زنان را در حيطه دنياي ورزش نشان مي دهد. آنچه دنيا به آن رسيده است، تحرك و انرژي بخشيدن به زنان است چرا كه آنها نيمي از جامعه هر كشوري را به خود اختصاص مي دهند و پرداختن به آنها يعني پرداختن به كل جامعه. در سال ۱۹۹۹ تعداد ناوگان هاي در نظر گرفته شده براي مسابقات المپيك مردان هفت ناوگان بود. با ورود زنان به اين دوره از مسابقات تعداد آنها افزايش نيافته است و اين يكي از اصلي ترين مشكلات موجود است. چرا كه ورزشكاران براي شركت در تمرين ها بايد مسيرهاي طولاني را سپري كنند. درصورتي كه اگر تعداد ويژه اي براي زنان اختصاص يابد، سازماندهي بهتري صورت مي گيرد.
همين شرايط كشتي راني را به ورزشي گرانقيمت تبديل كرده است. محدود بودن كشتي هاي بادباني و كشتي هاي متنوع ديگر و هزينه بالاي تعميرات آنها سبب اين امر شده اند.
لوين مدت سه سال است كه به كشتي راني روي آورده و همچنين منتخب باشگاه كشورش، كانادا، براي شركت در مسابقات المپيك است. او در اين زمينه مي گويد: «حدود دو سال است كه من براي به تصويب رسيدن طرح ورود زنان به مسابقات كشتي راني لحظه شماري مي كنم. به همين منظور تمرين هاي متعددي را نيز به انجام رسانده ام و فكر مي كنم طبق گفته مربي ام براي حضور در يك مسابقه رسمي آمادگي كاملي دارم. قطعاً كشتي ران هاي حرفه اي فراواني در اين مسابقات حضور خواهند داشت و قطعاً قواي بدني مردان براي هدايت سكان و تعادل كشتي كتمان كردني نيست اما ما نيز به اعتماد به نفسي كامل رسيده ايم و نگران اين موضوع نيستم كه چه تيم هاي بالغ و حيرت انگيزي شركت خواهند كرد.»
لوين اضافه مي كند: آنچه من به آن رسيده ام اين است كه كوچك ترين اشتباه در كشتي راني باعث انحراف، خطا و كسر امتياز مي شود. بنابراين هر تيم حرفه اي و قدري نيز به راحتي مي تواند اشتباه كند. براي لوين به دست گرفتن سكان كشتي آن هم در مسابقات المپيك ۲۰۰۴ كه قطعاً تبليغات، حمايت ها و پشتيباني هاي فراواني را به همراه دارد، حادثه بزرگي است. جاني فكت مربي زنان باشگاه برمودا از كانادا است. او درباره لوين مي گويد: او يك سكان دار واقعي است و خيلي زودتر از زماني كه توقع داشتم به شرايط ايده آل رسيد. او يكي از سريع ترين كشتي ران هاي ماست.
نسيم خنك شناور بر سطح دريا، امواجي كه به هوا پرتاب مي شوند و مرغ هاي دريايي همسفرهاي كشتيران ها خواهند بود. فضاي هيچ ورزشي به دل انگيزي كشتي راني نيست. هرچند اين فضا هميشه ثابت، يكنواخت و زيبا نخواهد بود. روزهاي در نظر گرفته شده براي مسابقات گاهي به روزهاي آرام و گاهي به روزهاي توفاني خواهند افتاد و آنچه مهم است هدايت يك كشتي غول پيكر در امواج عصباني يك درياي توفاني است. قطعاً تمام زناني كه در اين دوره از مسابقات ثبت نام كرده اند با اين فضا آشنا هستند. عده اي آن را رعب انگيز و عده اي ديگر اين تنوع را زيباو دل انگيز مي دانند. به هرحال چشم هاي متعددي منتظر اين اتفاق هستند چه دريا آرام باشد و چه توفاني.
منبع: Keelboat.com

يادداشت
بم، كوهنوردان و...
ا فرشيد فاريابي
۱) زلزله اين ناگهاني ترين و كوبنده ترين بلاي طبيعي بار ديگر زمين و زمان را به هم دوخت و يكي از تاسف بارترين مقاطع تاريخ انساني را براي ما رقم زد. بم، شهري به جاي مانده از سال هاي كهن، در آغازين روزهاي سالي نو فرو ريخت.
۲) مي گويند شهر جديد بم (همان كه زلزله تن و جانش را خسته كرد) قدمتي كمتر از ارگ دوهزار ساله دارد و سال هاي شكوفايي آن باز مي گردد به قرون وسطي! همان ايامي كه براي مردمان سرزمين هاي دور مشخصه اي جز حاكميت جهالت و عصبيت ندارد و در آغازين روزهاي سالي ويران شد كه همان مردمان دوردست براي اين سال عنوان «تخصص گرايي» را برگزيده اند!
۳) تمدن ايران و مردمان اين سرزمين در آن ايام سياه (قرون وسطي) پيش قراولان رشد بشري بودند و امروز در گروه آسيب پذيرترين مردمان جاي مي گيرند! در آن سال هاي دور ما نوآورترين و متخصص ترين مردمان روي زمين بوديم و امروز...
۴) همه ايران و جهان براي بم برخاست. هركس كه مي توانست راهي بم شد. از پزشك، امدادگر، آتش نشان و نظامي گرفته تا مردمان عادي؛ اگرچه اين عزيزان وجوه اشتراك و افتراق فراواني دارند، اما يكي از ظريف ترين و حساس ترين وجه اشتراك همه آنها مورد توجه قرار نمي گيرد. همه آنها از لحظه ورود به منطقه بحران زده به شدت محتاج مراقبت و پشتيباني هستند! همه اين عزيزان از همان ساعات اوليه ورود به منطقه بحران زده - شايد هم خيلي پيش از حركت - به پوشش و ابزار مناسب، غذا، آب سالم، تجديد قوا و... نيازمند هستند. از اين روي همين موضوع يكي از مهم ترين اصول مديريت بحران و تخصص حياتي امداد و نجات ارزيابي مي شود.
۵) كوهنوردان كشور اين بار نيز، مانند هر حادثه غيرمترقبه ديگر، هرچند كه بم در سطح گسترده شده بود، آماده و پرتوان البته مستقل و به پشتوانه كوله باري از تجربه هاي امدادي در حوادث طبيعي رودبار، منجيل، زنجان، اردبيل، گلستان و سقوط هواپيما در ارتفاعات بينالود، هزار، لاله زار، كوه سفيد و... در سريع ترين زمان خود را به بم رساندند.
كوهنوردان خوب مي دانند بحران يعني چه و امداد در شرايط بحراني چگونه است. آنها مي دانند حداقل براي ۴۸ ساعت بي نياز به هرگونه پشتيباني و حمايت بايد در منطقه حضور داشته باشند. كوهنوردان از وقتي كه «كوه» را براي «نورديدن» انتخاب كردند، امداد و نجات و چگونه برخورد كردن با بحران را آموخته و در كوله پشتي خود هر جا كه بروند، مي برند. مي گويند حداقل ۳۵ نفر از تهران و قريب به ۱۵۰ كوهنورد ديگر از ساير استان ها به ويژه كوهنوردان استان كرمان عازم بم شده و همچون هميشه به نحو چشمگيري امداد موثر و مفيد به حادثه ديدگان ارايه كرده اند.
۶) رياست محترم جمهوري در بخشي از مصاحبه خود در كرمان و البته پس از بازديد مناطق زلزله زده، به امدادگران خارجي اشاره كردند. ايشان زماني كه به توانايي، كارآمدي، تدارك، آموزش و... آنها اشاره كردند نوعي رشك در گفتار ايشان احساس شد، به ويژه زماني كه به كوله بارهاي مجهز و مستقل از پشتيبابي اوليه آنها پرداختند!
۷) رسانه هاي گروهي همچون همه مسئولان در روزهاي نخست اين حادثه بسيار بحران زده تر از سيستم امدادي كشور عمل كردند و البته اثبات علمي آن كار دشواري نيست؛ قدري حوصله مي خواهد و كمي بيشتر پول! آنها و رييس جمهور محترم و محبوب باز هم كوهنوردان ايراني را نديدند! گويا يكي از اصلي ترين مشخصه هاي كوهنوردي كشور ديده نشدن آنها است. كوهنوردان در سقوط هواپيمايي در ارتفاعات استان كرمان بسيار قابل تر از هر نهاد ديگري ظاهر شدند. آنها سال هاست كه اين توانايي و تخصص بالا را به لحاظ قابليت هاي اختصاصي رشته ورزشي خود فرا گرفته اند، اما هرچند كوهنوردان از تمامي حاضران در ويرانه هاي مصيبت زده بم بسيار متفاوت بودند باز هم به سرنوشتي مشابه گذشته دچار آمدند! هيچ دوربين و گزارشگري آنها را نديد! هيچ رسانه اي به سراغ آنها نرفت! كسي قابليت هاي آنها را به رخ خودمان نكشيد! اخبار مربوط به دوربين هاي حسي - حرارتي و زنده ياب خارجي بسيار بيش از حضور پرتوان كوهنوردان ايراني در مطبوعات و رسانه هاي گروهي منعكس شد. براي كوهنوردان بسيار پذيرفتني است كه در صعودهاي قلل مرتفع جهان هيچ گزارشگر و خبرنگاري توان همراهي آنها را ندارد، اما نمي توان توجيهي براي نديدن آنها در بم و ساير صحنه هاي امدادرساني داشت. گويي هر فوتباليست، وزنه بردار يا كشتي گير عزيزي كه از خانه خارج مي شود خبرساز است، اما قهرمان طلايي و سربلند كوهنوردي كه در راه ايران و ايرانيان جان خود را از دست مي دهد هرگز واجد ارزش ها و عناصر خبري نخواهد شد!
رسانه هاي گروهي و مسئولان كشوري كوهنوردان را نه تنها در فتح قلل هيماليا تا به امروز نديده اند، بلكه در هيچ جاي ديگر آنها را نخواهند ديد. كوهنوردان صبح قبل از طلوع آفتاب كوله بار بر دوش كوچه هاي خواب زده را به نرمي و سرعت پشت سر مي گذارند تا پرتوهاي نور خورشيد را از ابتداي طلوع تا انتهاي غروب بي هيچ واسطه اي نظاره گر باشند.
پايان سخن
ما بسيار بيش از آوار شدن بم، فرو ريخته بوديم. از همان سال هايي كه «خودباوري» را فراموش كرديم. همان گونه كه كوهنوردان خودساخته ايراني را در چندين صحنه حساس امداد و نجات نمي بينيم، اما همكيشان خارجي آنها را چرا!!

|  ايران  |   تكنيك  |   جامعه  |   داستان  |   دهكده جهاني  |   شهر  |
|  عكس  |   علم  |   ورزش  |   هنر  |   يادداشت  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |