ترجمه: سهيلا قاسمي
وقتي براي ديدن اين زن به هتل محل اقامتش مي رويم پيش خود مي گوييم احتمالاً ماموران سازمان سيا در سالن در حال پرسه زدن هستند و مطمئناً دوربين ها و ميكروفن هاي كوچكي هرجا كه پا مي گذارد در تعقيبش هستند. مگر نه اين كه زن برادر سابق مرد شماره يكي كه همه به دنبالش هستند بايد هميشه تحت نظر قرار گيرد و هر لحظه دست كم چهار يا پنج نفر از اعضاي سرويس هاي مخفي به دنبالش باشند... او هم مثل همه خواهران و برادران بن لادن كه دست كم ۵۴ نفر هستند بايد تحت كنترل هاي خاص باشد. در لابي هتل نگاهي مخفيانه به اطراف مي اندازيم تا اشخاص گردن كلفتي كه گوشواره به گوش دارند را پيدا كنيم. از گوشه چشم به راهروهاي طبقه بالا هم نگاهي مي اندازيم و بعد در شماره ۲۱۹ را به صدا درمي آوريم. در باز مي شود و از تعجب از خود بي خود مي شويم.
كارمن بن لادن مي توانست عكس روي جلد مجله هاي مخصوص زنان يا مجله هاي سياسي همه جهان شود. مي توانست سوار بر هواپيما يا ليموزين هايي باشكوه شود و صاحب پول و نفت باشد. اما او از اين دوران فاصله زيادي دارد. نگاه او ديگر به نگاه زني كه انواع و اقسام مدها را دنبال مي كند شباهتي ندارد. او در ژنو زندگي مي كند. در فرودگاه، وقتي مسئول كنترل نامش را روي گذرنامه اش ديده بود او را معطل كرده و بلافاصله براي تلفن كردن چندلحظه اي او را تنها گذاشته بود. از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۰ به بعد اين مسايل براي كارمن بسيار عادي شده است.
او ناگزير هميشه نام شوهر سابقش يسلام، يكي از ۲۳ برادر ناتني اسامه را با خود يدك مي كشد. هرچند ۱۵ سال پيش آنها از هم جدا شده اند، اما طلاق نامه شان تنظيم نشده است. كارمن مي گويد: «هرگز نمي توانم از اين نام رهايي يابم. تغيير اين نام به منزله دشنامي به قربانيان خواهد بود. نگه داشتن اين اسم هم يك نوع عذرخواهي و طلب بخشش است... به هر حال اين اسم روي دختران من هم گذاشته شده و بنابراين به من تعلق دارد...»
بن لادن نام خانوادگي مردي است كه او را عاشقانه دوست مي داشت تا اين كه كم كم متوجه شد پشت ظاهر اين مردي كه رنگ غربي به خود گرفته بود، چيزي از وجود اعراب بدوي يافت مي شد. وي مي افزايد: «شايد ساده لوح به نظر مي رسيدم، اما واقعيت اين است كه عاشق بودم...»
داستان او ما را به قلب طبقه سران سعود در جده و به اقامتگاه باشكوه بزرگ قوم يعني شيخ محمد، بنيانگذار امپراتوري بن لادن مي كشاند. پول بي شماري در دستان آنهاست و تعداد زنان تقريباً با تعداد شتران برابري مي كند (شيخ محمد ۲۲ زن داشته است). خدمتكاران كمتر از زنان هستند (كسي مستقيماً با آنها صحبت نمي كند). به نظر مي رسد آنها در قرون وسطي و در بيابان به سرمي برند و در عين حال دلارهاي بسياري در اختيار دارند.
گروه تشكيلاتي بن لادن كه در دو شهر مقدس اسلامي مكه و مدينه امتيازات بسياري را به دست آورده است ثروتش را مديون خانواده سلطنتي است. اين خانواده كه به همه جاي دنيا سفر كرده به غرب (لندن، ژنو، پاريس، نيويورك و...) گرايش بسياري دارد و چندان خيالي و شگفت انگيز هم نيست. اما در ميان اعضاي خانواده يك نفر از همان دوران كودكي از بقيه متفاوت بود و در مذهب نيز بسيار افراطي عمل كرد؛اين فرد كسي نيست جز اسامه بن لادن معروف كه بيش از همه انسان هاي دنيا تحت تعقيب است. كارمن فقط يك بار با او ملاقات داشته است. اين ديدار كوتاه ۲۵ سال قبل صورت گرفته، اما كارمن آنقدر خوب اين لحظه را به خاطر دارد كه گويي همين ديروز اتفاق افتاده است. وقتي او در خانه با دخترش مشغول بازي بود، در زدند، مردي پرسيد: «آيا يسلام در خانه است؟» او در را باز كرده و با اسامه روبه رو شده است. اما به محض آن كه خواسته بگويد: «بله، بله، اين جاست...» او نيم چرخي زده و بدون اين كه به حرف هايش گوش كند، رفته است. در خانواده آنها يك مرد به هيچ زني، آن هم زن برادرش نگاه نمي كند... در خانواده همه اسامه را به چشم يك موجود پاك و درست مي ديدند. پس از حمله شوروي به افغانستان، وقتي او به جبهه مجاهدان پيوست همه خانواده تحسينش مي كردند.
كارمن متقاعد شده كه اسامه هنوز زنده است. او مي گويد: «البته درست است كه هيچ نشانه اي از وجود او ندارم اما مي دانم كه اگر او مرده بود، خانواده هر طور شده برايش مراسم عزاداري برپا مي كرد. همچنين او بر اين باور است كه كل طايفه نيازهاي او را برآورده مي كنند. «بن لادن ها هيچ كدام از برادرانشان را از سود سالانه موسسات موروثي شان محروم نمي كنند. يك برادر هر كاري هم كه بكند باز برادر است.» گروه آنها امروزه توسط بكر اداره مي شود كه برادر بزرگتر است. از زماني كه اين گروه رسماً مسئوليت حادثه ۱۱ سپتامبر را برعهده گرفت ديگر هيچ تماسي با زن برادر سابق خانواده برقرار نشد.
|
|
در واقع كارمن از كل طايفه گريخته است. او براي اين كه فرزندانش را نزد خود نگه دارد بسيار مبارزه كرده و رسماً اعمال اسامه را محكوم كرده است. او از عربستان سعودي هم به شدت انتقاد كرده است (شاهزاده ها در تجمل غوطه ورند، در حالي كه مردم در برابر شرايط و محدوديت ها تسليم شده اند). اين كار بسيار بسيار بزرگي بوده و شايد بسيار گران تمام شود. در چشمان آبي رنگ او مي توان نگراني و ترس را ديد. گاهي بغض گلوي او را مي فشارد. او زني است كه شوهرش را ترك كرده و مي ترسد فاسق تلقي شده و به مجازات مرگ گرفتار شود.
حالا ديگر براي كارمن بن لادن چه چيز باقي مانده است؟ نامي كه مثل نفرين و طلسم به همراه مي كشد، خاطرات مادربزرگي ايراني و پدري سوييسي كه خيلي زود از دنيا رفت، مردي از خانواده بن لادن كه عاشقش بود و عشقشان از هم گسست، سه دختر به نام هاي وفح، نجيه و نور كه تنها دليل او براي زيستن هستند و همچنين وسوسه اي كه ذهنش را رها نمي كند: «آنها شروع مي كنند. اسامه يا يكي ديگر. هيچ فرقي نمي كند. اما مطمئنم كه آنها دوباره شروع مي كنند...»
منبع: فيگارو