|
|
|
|
|
|
|
لغو پرواز 40 هواپيما
به دليل كاهش تعداد كارمندان شركت هواپيمايي <بريتيش ايرويز> و مشكلات فني پرواز ده ها هواپيماي مسافربري روز سه شنبه هفته گذشته در فرودگاه <هيثرو> لندن لغو شد و بيش از 4 هزار مسافر اين هواپيماها، در اين فرودگاه سرگردان شدند.
۳ هزار نفر از كاركنان بخش پذيرش شركت هواپيمايي بريتيش ايرويز در چند روز گذشته، اين شركت را در اعتراض به پايين بودن حقوقشان تهديد به اعتصاب كرده بودند. اما دو روز پيش اعلام شد كه كارفرمايان و نمايندگان اتحاديه كارگري در اين زمينه به توافق رسيده اند و اعتصاب برگزار نمي شود. ظرف دوشنبه شب و روز سه شنبه گذشته دست كم۴۰ پرواز هواپيما ها در فرودگاه هيثرو لغو شد.
كاهش تعداد كاركنان بخش پذيرش فرودگاهي شركت بريتيش ايرويز زماني آغاز شد كه اين شركت به دنبال كاهش مسافرت هاي هوايي ناشي از ترس از حمله هاي تروريستي، بسياري از كاركنان خود را اخراج كرد.
|
|
|
يك دادگاه آمريكايي حكم داد:
حفاظت از كودكان، مغاير موازين حقوق بشر است
دادگاه عالي ايالت واشنگتن با 5 راي مخالف و 4 راي موافق از صدورحكمي مبني بر حمايت كودكان در برابر پرونوگرافي در اينترنت جلوگيري كرد. اين دادگاه تصويب چنين حكمي را مغاير با موازين حقوق بشر تشخيص داد.
اين دادگاه ضمن اعلام حكم خود از طرفين مخالف و موافق با تصويب اين راي خواست كه پس از بررسي هاي مجدد اين طرح دعوي خود را در دادگاهي عادي دنبال كنند. اين دادگاه همچنين به دولت بوش اين فرصت را داد تا از مورد مغايرت اين طرح با اصول حقوق بشر در اين كشور تحقيق و تفحص گسترده اي را به عمل آورد. به گزارشآسوشيتدپرس، قانوني در سال 1998 با عنوان <حمايت از كودكان در اينترنت> به تصويب رسيد هرگز جنبه كاربردي پيدا نكرد و به اهداف طراحان اين امر جامه عمل نپوشاند. طي اين حكم از تاريخ تصويب اين قانون افراد يا موسساتي كه سهوا يا عمدا به هر نحوي مقدمات دسترسي كودكان بر سايت هاي مخرب اينترنتي را فراهم كنند به پرداخت 50 هزار دلار جريمه نقدي محكوم خواهند شد. طبق اين حكم همچنين از متصديان سايت هاي اينترنتي و همچنين والدين كودكان خردسال خواسته شده بود كه جهت جلوگيري از مراجعه كودكان به سايت هاي مخرب رمزهاي عبوري را براي اين قبيل سايت ها تعيين كنند.
قاضي آنتوني كندي، روز گذشته در خصوص رد اين حكم گفت: عدم تصويب اين قانون بدين معنا نيست كه تدابير امنيتي كه تاكنون در خصوص حفظ كودكان از اين قبيل آسيب هاي اجتماعي اتخاذ شده اند، بايد هرچه سريعتر حذف شوند. بلكه ما اعتقاد داريم ارايه اين روند و اعمال اين قبيل محدوديت ها بسيار موثرتر از تصويب صرف اين قانون است.
وي در ادامه گفت: تحولات سريع در عرصه اينترنت به خصوص نرم افزارهاي مخصوص فيلترينگ بسيار موثرتر از اعمال محدوديت هايي نظير استفاده از رمزهاي مخصوص يا صدور كارت اعتباري جهت ورود به اين قبيل سايت ها است. به طور قطع دادگاه جديد فرصت تازه اي خواهد بود تا همگي بتوانيم با توجه به تكنولوژي جديد بر اين قبيل نگراني ها پايان دهيم.
|
|
|
وقتي باوري شكل مي گيرد
آزاده مختاري
يك روز سرد پاييزي تازه از هياهوي خبرنويسي در روزنامه خلاص شده بودم كه تصوير روي جلد يك مجله توجهم را جلب كرد. مردي سر بريده دخترش را در دست داشت و قطرات خون دخترش بر زمين ريخته بود. وقتي متن كامل گزارش را خواندم به سختي جلو اشكهايم را گرفتم. باور نكرديم كه يك پدر، ثمره زندگيش ، دختر۷ ساله اش را سرببرد. پدرنيمه شب سر كوچك فرزندش را در گوني انداخته و از روستايي در 30 كيلومتري اهواز به شهر آمده بود تا به اقوامش ثابت كند كه غيرت دارد. او سر بريده مريم را وسط حياط خانه پدريش بر زمين گذاشت. پايان زندگي مريم در حالي رقم خورده بود كه پدرش تصور كرده بود دايي 15 ساله مريم به او تعرض كرده است به همين دليل شب هنگام پيش از آنكه مريم كوچك به خواب برود، با چاقويي كند سر از بدن او جدا كرده بود.
شقيقه هايم مي تپيد، در گزارش آمده بود مرد در حالي كه سر بريده دخترش را در دست داشت مقابل ماموران انتظامي نشسته و بدون كوچك ترين احساس پشيماني، لحظه به لحظه چگونگي جنايت را تعريف كرده بود.
بغض راه گلويم را بسته بود. پزشكي قانوني هيچ گونه تعرضي به مريم راتاييد نكرد و پدر به گذراندن سه سال حبس محكوم شده بود. تا چند روز مدام با خودم در جدال بودم. مرگ دلخراش مريم از ذهنم دور نمي شد. چند ماه بعد، داستان مريم 7 ساله در ذهنم كمرنگ شده بود كه دومين خبر را شنيدم. ارديبهشت ماه بود، آسمان مي باريد، سيل آسا. وقتي خبر را شنيدم باور كردم كه آسمان هم بغض فرو خورده خود را بيرون مي ريزد. از بازپرس ويژه قتل تلفني خبر را گرفتم. پدري سر دختر 9 ساله اش را بريده بود. قتل در منطقه كن به وقوع پيوسته بود.
به خانه زهرا كه رسيدم ، هوا تاريك شده بود. مادر زهرا برايم تعريف كرد كه چگونه شوهرش نيمه شب زهرا را بيدار كرده بود. به او گفته بود اگر صدايت در بيايد تو را مي كشم. او را آرام به زيرزمين برده بود. پدر قبل از قرباني كردن زهرا به او آب داده بود. دستهايش را بسته بود. پاهايش را بسته بود و سرش را بريده بود. مادر زهرا زماني به زيرزمين آمده بود كه پدر در حال كندن گور زهراي كوچك بود. مادر زهرا حتي صداي ناله او را نيز نشنيده بود. شوهر زن به او گفته بود: <حتم دارم به زهرا تعرض شده و من بايد او را مي كشتم.> اما پزشكي قانوني نه حرف پدر زهرا را تاييد كرد و نه حرف مادر زهرا را كه معتقد بود شوهرش قبل از قتل به زهرا تعرض كرده است. او خون را روي لباس هاي جسد ديده بود.
شب كامل شده بود كه به روزنامه بازگشتم. اين بار بي محابا اشك مي ريختم، تمام راه طولاني كن تا خياباني ويلا. چند روز بعد آيت الله هاشمي شاهرودي رياست محترم قوه قضائيه ازمادر زهرا خواست تا به دفتر مراجعات مردمي قوه قضائيه مراجعه كند تا پرونده جدي تر بررسي شود. اميدوار شدم. هم پدر مريم 7 ساله و هم پدر زهراي 9 ساله خود را مالك جان و روح فرزندانشان مي دانستند و اقدام خود را نه جنايت كه تاديبي پدرانه مي خواندند.
آن روز حتي چهره آيدين 9 ساله، دختري كه سال 76 در اثر ضربات تاديبي پدر و برادرش به قتل رسيده بود، نيز مقابل ذهنم نقش بست و فكر مي كردم شايد روزي آن مرد نيز كه سالهاست آزاد است، به مجازات خود برسد. آن روز پيگيري پرونده زهرا بخشي از حر فه ام نبود.
گويي روح زهرا همراه من بود و در تلاش براي احقاق حقش. ولي كم كم باور كردم كه خاك سرد است. زهرا دفن شده و داستانش فراموش. تا اينكه چند روز قبل از حمله يك پدر در شهر ري به دو دخترش با خبر شدم. دختر۳۰ ساله به قتل رسيده بود، دختر۲۴ ساله مجروح. پدر به ماموران نيروي انتظامي اعلام كرده بود دخترانش داراي فساد اخلاقي بودند. اين بار هم بازپرس ويژه قتل، خبر را تلفني به من داد.خبر را نوشتم؛ چند سطر، كوتاه، به دور از هر تحليل و توصيف. اين بار باور كردم كه پدران مجري قانونند و تاديب يعني قتل.
|
|
|
ا ينجا
سقوط دختر 20ساله از چرخ فلك
ساعت 30 دقيقه بامداد روز سه شنبه هفته جاري بود. دختر جوان با صداي بلندي خنديد و براي خانواده اش كه در پايين چرخ فلك پارك ارم در حال تماشاي وي بودند، دست تكان داد. دختر ناگهان تصميم گرفت كمي خانواده اش را بترساند از روي صندلي بلند شد و با صداي بلند شروع به فرياد كشيدن كرد، مادرش وحشت زده مي خواست كه بر روي صندلي بنشيند ولي صداي مادر به دخترش نمي رسيد. فاصله زياد بود. افسون۲۰ ساله پر از شور و نشاط تصميم نداشت كمي آرام بگيرد. افسون آنقدر دركابين چرخ فلك از سويي به سوي ديگر رفت كه ناگهان ارتفاع و حركات سريع وي تعادلش را بر هم زد و با سر از كابين بيرون افتاد. چند ثانيه بعد جسد افسون بر روي زمين افتاده بود و مادرش از ناراحتي بر سرش مي كوبيد و فرياد مي زد. ماموران كلانتري 133 شهر زيبا خود را به محل رسانده و بررسي هاي اوليه پليس آغاز شد. ساعت 2 و 10 دقيقه اين حادثه تلخ به اطلاع بازپرس اصغرزاده، رسيد.
جسد بعد از انجام تحقيقات لازم بررسي صحنه به پزشكي قانوني انتقال يافت. بررسي بيشتر در اين خصوص تا روشن شدن دقيق علت اصلي مرگ افسون در دادسراي امور جنايي تهران زير نظر بازپرس اصغرزاده ادامه خواهد داشت.
هشدار نيروي انتظامي به مردم
دو راه وجود دارد تا پليس تقلبي را شناسايي كنيد؛ اول اينكه كارت شناسايي نداشته باشد و دوم اينكه براي ماموريتش حكم رسمي قضائي نداشته باشد يا نخواهد حكم را به شما نشان دهد. اعمال جرم توسط مجرماني كه تحت پوشش دروغين نيروي انتظامي مرتكب جرم مي شوند، با رفتارهاي غيرمتعارف در برخورد با مردم، قابل شناسايي است. نيروي انتظامي در اطلاعيه اي از مردم خواست كه به اين راحتي ها هم اعتماد نكنند. هر شهروند در هنگام مراجعه نيروي انتظامي بايد علت مراجعه را بپرسد و با كنترل كردن حكم قضائي يا كارت شناسايي اين افراد از موارد سوءاستفاده جلوگيري كند. براي محكم كاري شهروندان نبايد به ديدن اين كارت هم اكتفا كنند و براي اعتماد به ماموران بايد با نيروهاي 110 تماس بگيرند و مشخصات را چك كنند. اگر ديديد مامور انتظامي شما را تهديد به تحويل به كلانتري، آگاهي و مبارزه با مفاسد مي كند و در اين بين قصد اخاذي دارد، شك نكنيد او يك مامور تقلبي است. هرگز از حضور در اين مراكز واهمه اي نداشته باشيد و حاضر به تسليم درمقابل خواسته هاي غيرقانوني آنها نشويد.
گردوفروشان زورگير بازداشت شدند
روز دوم شهريورماه سال جاري ساعت 30:2 خودرو پرايد يك زوج جوان مقابل يك مرد گردوفروش جوان كه دور ميدان ونك ايستاده بود، متوقف شد. زوج جوان چند فال گردواز مرد فروشنده درخواست كردند، ولي ناگهان فروشنده با يك اشاره مرد ميانسال هم شغل خودش را كه در فاصله اي اندك از وي ايستاده بود به سويش فراخواند. چند دقيقه بعد درگيري بين زوج جوان و مردان گردوفروش به وقوع پيوست. گردوفروشان مدعي بودند كه اين زوج جوان چند روز پيش از آنها مقدار زيادي گردو دزديده اند.
۲ گردوفروش با تهديد چاقو 5 هزار تومان وجه نقد و ساعت مچي راننده را گرفتند. در اين ميان، رانندگان عبوري كه شاهد اين صحنه درگيري بودند به قصد ميانجيگري وارد دعوا شدند و در اين ميان زوج جوان خود را از حلقه درگيري بيرون كشيده و به سرعت به سمت كلانتري 103 كه در همان حوالي بود، رفتند. ماموران كلانتري به محض اطلاع از ماوقع، به محل حادثه مراجعه كرده و علي رضا 30 ساله و محمد 40 ساله 2 گردوفروش مذكور را براي انجام تحقيقات بازداشت كردند. در بازرسي بدني از علي رضا و محمد 2 قبضه چاقو كشف شد كه بازداشت شدگان اظهار داشتند حمل چاقو براي بريدن گردو بوده است.
سقوط دو هواپيماي توپولوف در روسيه
دو هواپيماي توپولوف 135 و 154 روز سه شنبه از فرودگاه دماد دواسكو به مقصد شهرهاي <سوچي> و <تولا> به پرواز درآمدند كه به صورت همزمان از صفحه رادار ناپديد شده و ساعاتي پس از آن لاشه توپولوف 134 كه حامل 44 مسافر و خدمه بود در روستاي بوچالكي كشف شد كه همه سرنشينان آن جان سپرده بودند.
لاشه هواپيماي توپولوف 154 نيز كه 46 مسافر و خدمه داشت در منطقه راستف كشف شد.
كارشناسان امنيتي اين كشور احتمال حمله تروريستي در اين خصوص را تحت بررسي دارند.
برخي گزارش ها نيز از ربودن هواپيماهاي مذكور به وسيله افراد ناشناس و منفجر ساختن آنها پيش از سقوط حكايت مي كند.
|
|
|
آنجا
استفاده از حلزون به جاي پست
عده اي بر اين باورند كه نفس عمل مهم است. برخي هم عقيده دارند هر سخن جا و هر نكته مكاني دارد. به هر حال طرفدار هر كدام از ديدگاه هاي بالا كه باشيد يك كارت تبريك كريسمس پس از سفري چندساله توانست خود را به دست صاحبش برساند.
17 دسامبر 1999 بود كه پگي واتسون كارت تبريكي براي دخترعمه اش فرستاد. با وجود آنكه فاصله خانه اين دو زن تنها 9 كيلومتر بود، اما 5 سال طول كشيد تا اين كارت به مقصد برسد. با يك حساب سرانگشتي متوجه مي شويم كه سرعت متوسط اين نامه كمتر از 5 متر در روز بوده است. نتيجه: اگر خانم واتسون به جاي اينكه نامه را به اداره پست ايرلند تحويل مي داد به يك حلزون مي بست خيلي زودتر از اينها كريسمس رابه دختر عمه اش تبريك مي گفت.
دزدي به روش مودبانه
خانمي در هامبورگ در حال نظافت مغازه خود بود. درهمين وقت مردي وارد مغازه شد و در گوشه اي ايستاد و منتظر شد تا كار زن تمام شود. پس از اتمام نظافت، مرد به آهستگي به مغازه دار نزديك شد و گفت: <خيلي بنده را ببخشيد ولي اين يك سرقت مسلحانه است.> اين مرد پس از اينكه تفنگ خود را به سوي زن نشانه گرفته بود از او خواست تا موجودي دخل را به او بدهد. مغازه دار هم چنين كرد و سارق با 185 يورو از مغازه خارج شد.
ولي متاسفانه تصوير مرد توسط دوربين مداربسته مغازه ضبط شده بود و پليس توانست با استفاده از نوار سرقت چند روز بعد اين دزد را شناسايي و دستگير كند. به اعتقاد رئيس پليس هامبورگ اين مرد مودب ترين دزدي است كه تا به حال ديده است.
جايزه براي صاحبان خوب سگ
چند وقت پيش در همين ستون خبري خوانديد از كافه اي كه مخصوص گربه ها بود. اما ظاهرا كم كم اين كار به يك عرف جهاني تبديل مي شود. به موازات اقدام كافه ميوميكس براي پذيرايي از گربه هاي متشخص، يك قنادي در سائوپائولو در برزيل، محصولاتش را به سگ ها مي فروشد. كار اين قنادي كه تمام شيريني هايش را فقط از عسل و شكلات و بدون نمك، شكر و آرد سفيد درست مي كند، بسيار سكه است. تقريبا هر ماه دراين مغازه حدود 8 هزار شيريني به فروش مي رسد كه تمامي آنها براي مصرف سگ هاست و به تاييد دامپزشكان رسيده است.
البته خوردن اين محصولات براي انسان هم بي ضرر است. بنابراين اگر سگي از صاحبش راضي بود مي تواند او را در خوردن شيريني خود سهيم كند!
دريغ از يك جو عقل
<كريستي مكنزي> عاشق چتربازي است. او يكشنبه به همراه تعدادي از دوستانش سوار بر هواپيما شد و بر فراز منطقه اي در فاصله 70 كيلومتري غرب ژوهانسبورگ در ارتفاع 5/3 كيلومتري از هواپيما به بيرون پريد. پس از چند دقيقه سقوط آزاد خواست كه چترش را باز كند اما اين كار امكان نداشت چون چتر او گير كرده بود. كريستي كه كمي جا خورده بود تصميم گرفت چتر كمكي خود را باز كند. او كه با سرعتي بيش از 200 كيلومتر در ساعت در حال سقوط بود بندهاي چتر كمكي را كشيد ولي از بدشانسي يك جفت از بندها پاره شد و چتر كمكي نصفه و نيمه باز شد. بيش از كسري از ثانيه براي برخورد او با زمين و متلاشي شدن مغزش باقي نمانده بود كه چتر او در خطوط انتقال برق فشار قوي گير كرد و كريستي از مرگ حتمي نجات يافت. او بلافاصله به بيمارستان انتقال يافت. كريستي تصميم دارد پس از مرخص شدن دوباره چتربازي كند.
|
|
|
افزايش سرقت هاي مسلحانه در سال 83
هدف مي گيرند، پول و طلا مي دزدند
بيكاري و عدم توزيع عادلانه درآمد را مي توان از دلا يل افزايش جرم دانست
|
|
ارتكاب جرم ربطي به مقدار تحصيلات افراد ندارد، ممكن است فردي بي سواد باشد ولي هيچ گرايشي به ارتكاب اعمال خلاف نداشته باشد
چهارشنبه 22 ارديبهشت سال 83 گروگانگيري و سرقت از طلافروش نظام آباد كه در پي آن مالك طلافروشي با شليك دو گلوله جان سپرد، در همان روز سرقت مسلحانه 2سرنشين يك موتورسيكلت از يك سوپرماركت در منطقه شهرآراي تهران به اطلاع ماموران انتظامي رسيد.
دوشنبه 21 ارديبهشت ماه سال 83، سرقت مسلحانه از طلافروشي گنجينه واقع در 20 متري منطقه امام خميني كه دراين حادثه 3 موتورسيكلت با 6 سرنشين به طلافروشي مذكور حمله ور شده و بعد از مجروح كردن مالك طلافروشي ساك حاوي طلاهاي وي را سرقت كردند.
جمعه 28 فروردين ماه سال 83۲،سرقت مسلحانه در يك شب توسط 3 سرنشين يك خودرو 206 مشكي رنگ به وقوع پيوست كه در ابتدا سارقان مسلح، به يك قالي فروشي در چهارراه قنات حوالي خيابان دوست حمله ور شده و بعد از سرقت چندين فرش نفيس ابريشم به ارزش 10 ميليون تومان از آن مغازه سپس بعد از تهديد مالك فرش فروشي آن محل را ترك كرده و به سوي ميدان كتابي حركت كردند. سارقان مسلح فوق بعد از ورود به يك سوپرماركت در آن منطقه موفق به سرقت 30 ميليون تومان وجه نقد داخل صندوق آن مغازه شده و متواري شدند.
سه شنبه 5 خرداد سال 83 يك سرقت مسلحانه در منطقه سعادت آباد تهران رخ داد كه در اين حادثه 2 مرد قوي هيكل با در دست داشتن سلاح گرم به زن مالك يك خودرو پژو پرشيا حمله كرده و بعد از تهديد وي خودرو او را به سرقت بردند.
16 تيرماه سال 83 چندين مرد مسلح كه تاكنون هويت و تعداد آنان مشخص نشده است به ويلاي يك تاجر فرش در منطقه فشم تهران حمله كردند، سارقان بعد از كشتن دختر خانواده و مجروح كردن تاجر و پسرش محل حادثه را ترك كردند.
۲۸ مردادماه سال جاري مردي كه فارغ التحصيل از دانشكده علوم پزشكي همدان بود با در دست داشتن 3 سلاح گرم وارد بانك كشاورزي خيابان ميرداماد شده و بعد از تهديد كارمندان، آن بانك مبلغ 5 ميليون تومان وجه نقد را سرقت كرده و قصد فرار داشت كه با كمك اهالي محل، ماموران انتظامي موفق به بازداشت وي شدند.
اين تنها چند مورد از سرقت هاي مسلحانه اي بود كه در سال جاري تنها در پايتخت ايران به وقوع پيوسته بود كه در اكثر آنان سارقان با در دست داشتن چند سلاح گرم كه محل هاي مورد نظر خود حمله ور شده و اقدام به سرقت و ايجاد وحشت كرده اند.
اين در حالي است كه طبق قانون كشور خريد و فروش و حمل سلاح در ايران ممنوع است. ولي گويي تعداد افرادي كه دسترسي به سلاح گرم داشته يا آن را به طور غيرمجاز حمل مي كنند رو به افزايش است. كه اين مساله به حتم ارتكاب جرايم توسط اسلحه را نيز افزايش مي دهد.
بندرچي، وكيل پايه يك دادگستري، در اين خصوص به سوالات مااينگونه پاسخ مي دهد:
علل افزايش سرقت هاي مسلحانه چيست؟
در اين خصوص، سه دليل حائز اهميت است.
۱. مرزهاي ايران يكي از مسايل اصلي در اين خصوص است، جنگ در عراق، مرز مشترك اين كشور را با ايران ناامن كرده و بدين ترتيب افراد شرور به راحتي مي توانند از مناطق كردنشين كشور اسلحه موردنظر خود را با قيمتي بسيار مناسب خريداري كنند.
۲. نيروي انتظامي كشور با برنامه اي قوي تر مي تواند در سركوب ارتكاب اين جرايم نقش بسزايي را داشته باشد.
۳. در قوه قضائيه شدت لا زم را در برخورد با اينگونه افراد ندارند.
براي تمامي سارقان مسلح بعد از دستگيري از سوي مراجع قضائي حكم اعدام صادر مي شود؟
خير، صدور حكم اعدام براي سارقان مسلحي است كه ارتكاب جرم آنان منجر به ايجاد رعب و وحشت در جامعه بشود و براي سرقت هاي مسلحانه اي كه به صورت مخفيانه انجام گيرد و موجبات ترس عموم مردم را نداشته باشد، صدق نمي كند. اگر مجازات سارقان مسلح تشديد يابد، به حتم در كاهش جرم اهميت زيادي خواهد داشت.
چه مسايل اجتماعي باعث ازدياد ارتكاب اينگونه جرايم مي شود؟
بيكاري و عدم توزيع عادلانه درآمد را مي توان از موارد ازدياد اينگونه جرايم برشمرد. آموزش و پرورش، وزارت ارشاد، صداوسيما، جرم شناسان، روانپزشكان و مسوولان قوه قضائيه بايد دست در دست هم گذارند تا بستر اينگونه جرايم را ازبين ببرند.
اخبار جرايد و بخش سريال هاي نامناسب تلويزيوني متاسفانه قبح سرقت مسلحانه را از بين برده و ارتكاب اين نوع جرايم را بالا برده است.
چرا افراد تحصيلكرده كشور مرتكب اينگونه جرايم مي شوند؟
ارتكاب به اين جرايم ربطي به مقدار تحصيلات افراد ندارد، بستگي به بسترهاي افراد دارد. ممكن است فردي بي سواد باشد ولي هيچ گرايشي به ارتكاب اعمال خلاف نداشته باشد ولي يك فرد تحصيلكرده مرتكب جرايم زياد مي شود. ولي در گذشته ما شاهد ارتكاب جرايم خاصي از نوع جعل اسناد، كلاهبرداري از سوي افراد تحصيلكرده به ويژه اكنون شايد فشار بيكاري، مشكلات اقتصادي ايجاد شده در كشور و توقع بالاي خانواده ها از افراد تحصيلكرده، خود موجبات ارتكاب اين نوع جرايم را از سوي افراد تحصيلكرده ايجاد كرده است.
|
|
|