جمعه ۱۳ شهريور ۱۳۸۳ - سال يازدهم - شماره ۳۴۸۵
index
هفت از هفت
«شمعي در باد» همچنان به مدد تيزرهاي تلويزيوني متعددش مي فروشد. اين فيلم در دومين هفته اكرانش به راحتي مرز فروش ۱۰۰ ميليون تومان را پشت سر گذاشت. يك خرق عادت در سال ۸۳. يك فيلم غيركمدي فروش بسيار خوبي دارد. جلوي سينماهاي نمايش دهنده اش صف بسته مي شود. لطفاً تلويزيون كمي به داد فيلم هاي سينمايي برسد!

جعفر پناهي هفته گذشته اعلام كرد فقط و فقط در ايران و در زماني فيلم مي سازد كه آثار قبلي اش به نمايش درآمده باشد.
او گفت وقتي پيش توليد فيلم جديدم را شروع مي كنم كه فيلم هاي قبلي ام به نمايش درآيند.
جعفر پناهي تاكنون چهار فيلم بلند را جلوي دوربين برده است. از فيلم هاي او تاكنون تنها «بادكنك سفيد» در سال ۷۴ اكران شده است و «آينه»، «دايره» و «طلاي سرخ» مجال نمايش عمومي نداشته اند.
فيلم هاي جعفر پناهي با حل شدن دو مشكل مي توانند اكران شوند. اولين مشكل كه به عقيده بسياري مهم ترين معضل پناهي است، دريافت پروانه نمايش است.
آينه كه مشكلي براي نمايش ندارد اما دايره و طلاي سرخ مدت هاست كه در انتظار دريافت پروانه نمايش به سر مي برند. اما باور كنيد اين مسئله در مقابل مشكل دوم نمايش اين آثار، بسيار كوچك و ناچيز است. به عقيده دوستان آثار پناهي در زمره آثار خاص سينمايي قلمداد مي شوند و بايد در گروه فيلم هاي مخاطب خاص اكران شوند.
گروهي كه شش ماه است قرار شده تشكيل شود و مدام مسئولش تغيير مي كند.
باور كنيد دريافت پروانه نمايش براي طلاي سرخ آسان تر از تشكيل گروه مخاطب خاص است.
جالب است، نه؟ همه راهها به رم ختم مي شود!



بالاخره و پس از مدت ها كشمكش و تست و امتحان و... بازيگر نقش «آيدا» در فيلم جديد رسول صدرعاملي، «ديشب باباتو ديدم آيدا» انتخاب شد. انتخاب اين بازيگر كه داشت رفته رفته تبديل به يك شغل براي صدرعاملي مي شد، تقريباً به اندازه زمان ساخت دو فيلم قبلي اين كارگردان وقت گرفت. قرار است فيلمبرداري «ديشب باباتو ديدم آيدا» به زودي آغاز شود و فيلم براي جشنواره بيست وسوم آماده.
آيا پس از ترانه، آيدا نيز يك اتفاق در سينماي ايران خواهد بود؟



ظهر روز دوشنبه به مناسبت ولادت حضرت علي(ع) براي هزارمين بار فيلم «شوخي» از تلويزيون پخش شد و ما هم براي هزارمين بار به تماشاي اين فيلم (كه تمام ديالوگ هايش را حفظ شده ايم) نشستيم. دست آخر هم نفهميديم اين فيلم چه جذابيتي دارد كه بايد ماهي يك بار از تلويزيون پخش شود؟ آن هم در ظهر يك روز تعطيل!



عليرضا داوودنژاد پس از شكست همه جانبه «ملاقات با طوطي» بسيار پر كار شده است. ساخت «هشت پا» (كه بسيار و بسيار و باز هم بسيار اميدواريم ربطي به ملاقات با طوطي نداشته باشد)، نوشتن فيلمنامه «از ما بهترون» و دست آخر پروژه «هوو».
فيلمساز دوست داشتني گذشته و مبتكر(!) امروزي در فكر تجارب جديدي است كه به قول خودش الان كسي قدر آنها را نمي داند و طي ساليان آينده نتايج زحماتش مشخص خواهد شد. اي كاش او فقط از تجارب گذشته اش بهره ببرد و به فكر تجربه هاي جديد نباشد!



پس از كيميايي، قرار است مهرجويي هم مهرماه امسال دست به كار شود تا فيلمي جديد را جلوي دوربين ببرد. اين بار يك فيلم جدي با پس زمينه مواد مخدر.
از دوست هرچه رسد نكوست. اما از استاد...



قرار است مخاطبان جدي سينما، ادبيات، هر دو يا يكي از آنها از اين هفته به ديدار «گاوخوني» بروند.
يك فيلم عجيب در سينماي ايران. فيلمي كه شايد ديگر در تاريخ سينما تكرار نشود. (اين مسئله را بايد حسن تلقي كرد يا ضعف؟!)
جواد قادري

به بهانه اكران شمعي در باد
آدم هايي در باد
005889.jpg
مهدي طاهباز
ششمين فيلم بلند پوران درخشنده برخلاف آثار قبلي اش كه خانواده را محور داستان قرار مي داد، فيلمي است كه در آن خانواده در حاشيه است. در فيلم هاي قبلي درخشنده (رابطه، پرنده كوچك خوشبختي، عبور از غبار، زمان از دست رفته و عشق بدون مرز) خانواده بستر داستان را تشكيل مي داد ولي ماجراي فيلم در دل يك خانواده مي گذشت اما اين بار شخصيت هاي اثر (كه كم  هم نيستند) به نوعي خانواده گريزند و هركدام با خانواده خود مشكل دارند.
درخشنده در فيلم جديدش برخلاف آثار پيشينش از فضايي تقريباً مردانه استفاده كرده است. تنها دو شخصيت زن در فيلم حضور دارند كه آنها هم به مرور از داستان حذف مي شوند و فيلم در نيمه هايش كاملاً مردانه مي شود.
«شمعي در باد» اثري براي جوانان و يك فيلم جوانانه است. اما برخلاف سنت اين دست آثار، از عشق و عاشقي هاي آن چناني در آن خبري نيست. فرزين يك بار در اوايل فيلم عاشق مي شود، به سرعت ازدواج مي كند و با سرعت بيشتر (!) همسرش فوت مي كند. والسلام. تنها دختري كه در ادامه فيلم از او صحبت مي شود، شخصيتي به نام مريم است كه گويا فرزين به او علاقه دارد (و يا سعي مي كند علاقه مند شود) ولي مريم هيچگاه به تماشاگر نشان داده نمي شود. (البته شخصيت شهاب حسيني در صحنه اي كه به ديدار مادر و خواهرش مي رود، نشان داده مي شود به دختر همسايه علاقه مند است و دختر از پشت پنجره شهاب حسيني را نگاه مي كند كه البته اين صحنه ها از نسخه اي كه هم اكنون روي پرده است حذف شده اند.)
فيلم با ريتم كندي شروع مي شود و يك سوم ابتدايي آن كمي براي تماشاگر آزاردهنده است. عدم تفاهم مادر و پسر (به عنوان نمادهاي دو نسل متفاوت) و نيز عدم تفاهم مادر و همسر قبلي اش كه استاد او بوده (به عنوان نمادهاي دو نسل ديگر) با مقدار فراواني شعار حوصله سر بر، يك سوم ابتدايي فيلم را تشكيل مي دهند. البته عشق درنيامده فرزين به آن دختر سفيد پوش و اهورايي را نيز به اين بخش فيلم اضافه كنيد. شمعي در باد از جايي شروع مي شود كه فرزين را نيمه جان و بي حال در كوه پيدا مي كنند و او پيش  دكتر مي رود. پس از تشكيل مثلث فرزين، دكتر و شهاب حسيني است كه فيلم براي تماشاگر تازه شروع مي شود و او ماجرا را راحت تر از گذشته دنبال مي كند.
نقطه قوت شمعي در باد (البته اگر آن را قوت حساب كنيم) نشان دادن چيزهايي است كه تاكنون تابو محسوب مي شدند و اينگونه به نمايش گذاشته نشده اند. اين فيلم براي اولين بار به نوعي اعتياد مدرن و امروزي را به تصوير مي كشد و فضاي باورپذيري را براي تماشاگر به نمايش مي گذارد.
هرچند در مواردي بازي شخصيت هاي فيلم اغراق آميز است (به خصوص دكتر) اما روابط جوانان در شمعي در باد براي تماشاگر جوان امروزي تا حدودي باورپذير و آشناست.
آدم هايي بي هدف و بريده از همه جا كه فقط در لحظه و براي لحظه زندگي مي كنند و هيچ آينده اي براي خود قائل نيستند. آدم هايي كه به نوعي از خانواده گريزانند و يا از آن رانده شده اند و ديگر راهي براي بازگشت ندارند.
درخشنده در شمعي در باد مي خواسته به نوعي مشكلات جامعه امروزي را كه بيشتر هم گريبانگير قشر مرفه است به تصوير بكشد.
او شخصيت هاي زيادي را وارد داستان مي كند. آدم هايي كه همه شان داراي مشكلي در زندگي هستند و با معضلي دست و پنجه نرم مي كنند. اما ايراد اصلي فيلم اين است كه كارگردان براي هر يك از اين آدم ها نسخه اي مي پيچد و آنها را به نوعي به سرنوشت اعمالشان مي رساند.
نگاهي به شخيصت هاي فيلم همه چيز را روشن مي كند؛ دختري تحصيلكرده (آزيتا حاجيان) كه عاشق استاد مسن خود (جمشيد مشايخي) شده اما پس از مدتي زندگي فهميده تفاهم چنداني با همسرش كه از نسلي متفاوت با نسل اوست ندارد و با هم فرق مي كنند. او از همسرش جدا مي شود و با همسر جديدش (جمشيد گرگين) به خارج مي رود.
جواني كه درس پزشكي خود را رها كرده و از آنچه آموخته استفاده عكس مي كند. او كه به كار خلاف روي آورده دست آخر خودكشي مي كند و مي ميرد (حسام نواب صفوي).
دختري سرخورده از اجتماع كه چندين بار خودكشي كرده به كار خير روي مي آورد و در انتها مي ميرد (عسل بديعي).
پسري كه از يك طبقه محروم برخاسته و عقده به دست آوردن موقعيتي بهتر دارد و دست آخر ايدز مي گيرد و راهي آسايشگاه مي شود (شهاب حسيني).
جواني سرخورده و بي هدف كه همه راهها را بر خود بسته مي بيند و معتاد مي شود (بهرام رادان). مردي كه از خارج آمده و به بيماري ايدز مبتلاست. (سيروس ابراهيم زاده كه در نسخه فعلي به كل از فيلم حذف شده!)
پسري كه مشخص نيست چرا پدرش نمي خواهد كسي بفهمد كه اين پسر فرزند اوست و دست آخر بدون دليل سر از آسايشگاه در مي آورد (پولاد كيميايي). اينها به علاوه چند نفر ديگر، شخصيت هاي شمعي در باد را تشكيل مي دهند. آدم هاي گوناگون كه بدون پيش زمينه اي خاص وارد ماجرا مي شوند. آنها يا اصلاح مي شوند و يا به سرانجام كار خود مي رسند و يا از داستان خارج مي گردند.
درخشنده در شمعي در باد آنقدر شخصيت وارد ماجرا مي كند كه ديگر نمي داند با آنها و يا با شخصيت هاي قبلي چه كند و به سرانجامي برساندشان.
به عنوان مثال مشخص نمي شود چرا مادر دلسوز و مهربان فيلم (آزيتا حاجيان) به يكباره فرزنده دلبند خود را رها مي كند و با همسر جديدش به خارج مي رود و يا شخصيتي كه پولاد كيميايي ايفاگر آن است اصلاً كيست؟ و چگونه و به چه منظور وارد داستان شده و چرا از داستان بي جهت خارج مي شود؟!
شمعي در باد فضاي بي رحمي دارد و قهرمان هاي داستان يكي يكي يا مي ميرند و يا نابود شده از ماجرا كنار مي روند. تنها شخصيت اصلي داستان (بهرام رادان) در انتها رستگار مي شود و از اين مهلكه جان سالم به در مي برد.
به نظر مي رسيد پس از نمايش فيلم در جشنواره درخشنده با يك تدوين مجدد ريتم فيلم را كمي بهتر كند و به آن سرعت بخشد اما حذف هايي كه در فيلم صورت گرفته (حال يا به علت مميزي و يا به خواست كارگردان) كمك چنداني به ماجرا نكرده و حتي به فيلم ضرر زده است.
حذف سيروس ابراهيم زاده (پسردايي پدر فرزين كه پس از فوت پدر مدتي با او همخانه مي شود) از فيلم باعث شده براي تماشاگر مشخص نشود چرا فرزين مشكوك به ابتلا به ايدز است و يا حذف صحنه هاي مربوط به ملاقات شهاب حسيني با خانواده اش و... باعث بي هويتي اين شخصيت شده است؛ به جاي حذف اينها مي شد از شعارهاي خسته كننده يك سوم ابتدايي فيلم كم كرد.

يك هفته بر روي صحنه
چخوف پرطرفدار
005892.jpg
آرتا پورملك
از اوايل هفته اي كه گذشت اجراي چند نمايش جديد در مجموعه تئاترشهر آغاز شد.
در تالار قشقايي «سه نمايش كمدي» كاري از ايرج زهري بر مبناي نمايشنامه اي از ژان كرديوي فرانسوي بر روي صحنه رفت.
داستان اين نمايش در سه بخش مي گذرد. بخش اول «اسوالدوز نائيد» نام دارد و ماجراي دو عاشق را روايت مي كند كه علي رغم علاقه به يكديگر خانواده هايشان با ازدواج آنها مخالف هستند. از اين رو خانواده پسر مي خواهند او را به استراليا بفرستند. پسر براي آخرين ديدار به خانه دختر مي آيد اما برخلاف انتظار آن دو تقدير سرنوشت ديگري را برايشان رقم زده است.
بخش دوم نمايش «تنها آنها مي دانند» نام دارد. اين بخش داستان زن و مردي است كه بر سر موضوع يا موضوعاتي كه ما نمي دانيم چيست با هم بحث مي كنند. مرد پس از مشاجره با زن منزل را ترك مي كند. در اين ميان زن و مرد ديگري درگير ماجرا مي شوند اما در نهايت ماجرا برخلاف انتظار آنها پيش مي رود و...
«حرفي به جاي حرف ديگر» بخش سوم نمايش است كه داستان خانواده هايي اشرافي در قرن ۱۹ ميلادي را روايت مي كند. كنت مردي صاحب منصب است كه به خانه مادام مي آيد اما همسر خود را در آن جا مي بيند و همه چيز لو مي رود. حرفي به جاي حرف ديگر با زباني ديگر و واژه هاي متفاوت سعي در ايجاد فضايي طنز دارد كه در عين حال پرده از واقعيت معمول برداشته تا حقيقت آشكار شود.
سيدعلي تدين دراماتورژ سه نمايش كمدي است و تانيا جوهري، فرشاد اسدا...پور، طوفان مهرداديان، محمد ارفعي و... در آن بازي مي كنند. سه نمايش كمدي در سه روز اول اجراي خود ۸۳ تماشاگر داشته است. ديگر نمايشي كه اجرايش در تالار نو آغاز شده، «يكي از خيلي ها» كاري از شراره پورخراساني است. اين نمايش داستان زني نويسنده را بيان مي كند كه به مكاني تبعيد شده است. مردي نگهبان وسايل مورد نياز او را از طريق آسانسور برايش مي آورد. با گذشت زمان عشقي ميان اين دو شكل مي گيرد اما با آمدن نگهبان جديد همه چيز عوض مي شود...
فرهنگ ملك، كياسا ناظران و ندا مقصودي بازيگران اين نمايش هستند. «شب محبوبه» عنوان يك نمايش جديد ديگر است كه اجرايش در تالار سايه آغاز شده.
شب محبوبه به كارگرداني كوروش زارعي و نوشته حسين فدايي حسين و برگرفته از نمايشنامه «مده آ» اثر اورپييد است.
داستان اين نمايش در مورد دختري به نام محبوبه و معشوقش فرهاد است. خانواده محبوبه با ازدواج دخترشان با فرهاد مخالف هستند. آنها به تهران فرار مي كنند و زندگي مشترك خود را در تهران آغاز مي كنند. فرهاد كه كارگردان تئاتر است هميشه درگير نمايشنامه مده آ بوده اما تلاش هاي او براي اجراي اين نمايشنامه با شكست مواجه شده است. فرهاد كم كم متوجه مي شود كه داستان مده آ وارد زندگي خصوصي وي شده است.
مجيد اميري، وفا طرفه، زهرا محمدباقري و مريم رحيمي بازيگران اين نمايش را تشكيل مي دهند.
اما هفته اي كه گذشت اجراي دو نمايش اين كدوم پنج شنبه است كاري از حميدرضا آذرنگ در تالار سايه و «عباس» به كارگرداني حسين محب اهري در تالار نو به پايان رسيد.
«اين كدوم پنج شنبه است» پس از ۲۲ اجرا توانست ۱۵۶۴ تماشاگر را جذب خود كند كه از اين ميان تعداد ۸۰۵ نفر با بليت و ۷۵۹ نفر با كارت مهمان از اين نمايش ديدن كرده اند.
«عباس» نيز پس از ۱۶ اجرا تنها ۳۲۱ تماشاگر را جذب خود كرد كه ۱۱۶ نفر از بليت و ۲۰۵ نفر از كارت مهمان استفاده كردند.
اما همچنان «سه خواهر» نوشته آنتوان چخوف و به كارگرداني اكبر زنجانپور پرتماشاگرترين نمايش مجموعه تئاتر شهر است.
اين نمايش پس از ۲۴ اجرا در سالن ۵۸۰ نفره اصلي تئاتر شهر توانسته ۵۰۱۳ تماشاگر را جذب خود كند. ۳۵۸۱ نفر با خريد بليت و ۱۴۳۲ نفر با كارت مهمان از اين نمايش ديدن كرده اند.
«۳۱/۶/۷۷» كاري از عليرضا نادري كه در تالار چهارسو اجرا مي شود پس از سه روز اجرا تنها ۱۰۰ نفر تماشاگر داشته كه ۳۸ نفر آنها نيز از كارت مهمان استفاده كرده اند.
«پير سگ خرفت» به كارگرداني داوود دانشور كه در تالار قشقايي بر روي صحنه است پس از ۲۰ روز اجرا توانسته ۶۴۰ تماشاگر را جذب خود كند كه ۳۹۵ نفر از آنها با بليت و ۲۴۵ نفر با كارت مهمان وارد سالن شده اند.
از نمايش« پشت شمشادها» به كارگرداني علي رويين تن نيز پس از ۱۶ اجرا ۶۵۴ نفر ديدن كرده اند. ۲۸۳ نفر از تماشاگران اين نمايش با بليت و ۳۷۱ نفر از آنها با كارت مهمان به ديدن پشت شمشادها رفته اند.
«روي خط خاكستري» كاري از خسرو اميري نيز كه در تالار كوچك اجرا مي شود پس از ۱۲ اجرا ۳۱۷ تماشاگر داشته است.
«اتاق گريم» كاري از رويا كاكاخاني و بر مبناي نمايشنامه اي از محمد رحمانيان كه در تالار كوچك ۳ اجرا را پشت سر گذاشته تنها ۶۵ تماشاگر داشته است. از ميان تماشاگران اين نمايش ۳۹ نفر با بليت و ۲۶ نفر با كارت مهمان وارد سالن شده اند.
آداب متبرك سكوت كاري از كامبيز اسدي نيز كه بر مبناي «شاه لير» شكسپير در خانه خورشيد اجرا مي شود، پس از ۶ اجرا ۱۱۱ تماشاگر داشته است كه از اين ميان تعداد ۳۱ نفر با كارت مهمان و ۸۰ نفر با بليت وارد سالن شده اند. اما هفته گذشته دو نمايشنامه نيز در كافه ترياي اصلي تئاتر شهر روخواني شدند. «بيا كمي پياده  راه برويم» به كارگرداني نيما بيگلريان يك بار اجرا شد و ۱۷ تماشاگر داشت.
«داستان هايي از بارش مهر و مرگ» نيز به كارگرداني علي علوي كامران طي دو اجرا روخواني شد و ۱۵۰ تماشاگر داشت.

جمعه بازار
سينماي ايران
فروش فيلم ها در سينماهاي تهران
تا تاريخ ۹ شهريور
نام فيلم روز نمايش فروش
مهمان مامان ۴۰ ۴۳۳
معادله۵۸۱۸۳‎/۵
شمعي در باد۱۳۱۲۴‎/۵فراري ۲۰۱۴
سربازهاي جمعه۳۴۱۳۲
بازيگران۱۹۱‎/۶
توضيح: بالاخره از اين هفته «اشك سرما» ساخته عزيزا... حميدنژاد به جاي «معادله» در گروه سينمايي استقلال بر روي پرده مي رود.
«قلب هاي ناآرام» ساخته مجيد مظفري نيز در سينماهاي آزاد به نمايش درخواهد آمد. از هفته آينده نيز «گاوخوني» ساخته بهروز افخمي در سينما سپيده تهران اكران خواهد شد.
- ارقام به ميليون تومان

سينماي جهان
فروش فيلم ها در سينماهاي
ايالات متحده تا تاريخ ۲۹ آگوست
نام فيلم هفته نمايش فروش كل

قهرمان
آنا كونداها: در جست وجوي اركيدخون
بدون پارو
خاطرات شاهزاده ۲
جن گير: سرآغاز
وثيقه
آب هاي آزاد
بيگانه عليه غارتگر
برتري بورن
بدون مظنون
ابربچه ها
كانديداي منچوري
توضيح: اين هفته يك فيلم چيني موفق شد عنوان پرفروش ترين فيلم روز سينماهاي آمريكا را از آن خود كند. «قهرمان» ساخته ژانگ ييمو با بازي جت لي با فروش ۸/۱۷ ميليون دلاري اش و در اولين آخرين هفته نمايشش صدر جدول فروش را به خود اختصاص داد. قهرمان كه عنوان پرفروش ترين فيلم تاريخ چين را يدك مي كشد دومين افتتاحيه پرفروش يك فيلم غير انگليسي زبان پس از «مصائب مسيح» است.
فروش قهرمان كه در ۲۰۳۱ سينما به نمايش درآمده بسيار بيشتر از پيش بيني هاي كارشناسان و حتي توقعات سازندگان بوده است.
اما در جاي دوم جدول «آنا كونداها: در جست وجوي اركيدخون» ساخته دوايت ليتل قرار گرفت. اين فيلم كه به نوعي دنباله قسمت اول آن با بازي جنيفر لوپز و جان ووديت محسوب مي شود توانست ۲/۱۳ ميليون دلار در ۲۹۰۵ سينما فروش كند.
اما جاي سوم جدول به «بدون پارو» اختصاص يافت. اين فيلم در دومين هفته اكرانش تنها ۳۶ درصد تماشاگرانش را از دست داد و ۷/۸ ميليون دلار فروش كرد تا مجموع فروشش به ۹/۲۷ ميليون دلار برسد.
«خاطرات شاهزاده ۲: نامزدي سلطنتي» نيز با ۳۸ درصد كاهش تماشاگر ۱/۸ ميليون دلار در سومين آخر هفته اش فروخت تا مجموع فروش اين فيلم به ۷۵ ميليون دلار برسد.
اما «جن گير: سرآغاز» در دومين هفته نمايش با كاهش شديد مخاطب روبه رو شد و ۶۷ درصد تماشاگرانش را از دست داد. فروش آخر هفته اين فيلم تنها ۷/۶ دلار بود تا مجموع فروش به ۸/۳۰ ميليون برسد. اما اين هفته يك فيلم جديد ديگر نيز وارد سياهه ۱۰ فيلم اول پرفروش شد.
«بدون مظنون» يك فيلم جنايي به كارگرداني الياس مريگ با بازي بن كينگزلي و آرون اكهارت است كه موفق شد با فروشي معادل ۴/۳ ميليون دلار در جاي دهم جدول جاي بگيرد.
- ارقام به ميليون دلار

تئاتر
فروش نمايش هاي تالارهاي تهران
تا تاريخ ۳۱ شهريورماه
نام نمايش
سه خواهر
۳۱/۶/۷۷
سه نمايش كمدي
پير سگ خرفت
پشت شمشادها
اين كدوم پنج شنبه است
روي خط خاكستري
اتاق گريم
عباس
هتل ايران
آداب متبرك سكوت

هنر
هفته
جهان
پنجره
داستان
چهره ها
پرونده
سينما
ديدار
حوادث
ماشين
ورزش
|  هفته   |  جهان  |  پنجره  |  داستان  |  چهره ها  |  پرونده  |  سينما  |  ديدار  |
|  حوادث   |  ماشين   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |