خسرو نقيبي
حالا فكر مي كنيم اين اردن، اردني كه در تمام اين روزها از او يك غول بي شاخ و دم ساخته بوديم در برابر تيم ما چقدر ضعيف بود و ما نمي دانستيم.
حالا ديگر حتي به حرف آن خبرنگاري كه شب پيش از سفر تيم، به سراغ بازيكنان تيم ملي مي رفت و نظر آنها را درباره حريفي مي پرسيد كه به قول او اصلاً در حد و اندازه هاي ما نبود هم نمي خنديم.
وقتي اردني ها دست در گردن هم تهران را در يكي از روزهاي خردادماه به شهري عزادار براي فوتبال ملي تبديل كردند، چهره برانكو ايوانكوويچ ديدني ترين ـ يا بهتر بگوييم ناديدني ترين ـ چهره اي بود كه مي شد تصور كرد.
سرمربي ما در سكوت مرگبار پس از بازي و در آن كنفرانس مطبوعاتي شايد تصميمش را گرفته بود. تصميمي كه همزمان حتي بسياري از موافقانش هم درباره اش گرفته بودند. اين پايان كار او و تيم ملي فوتبال ايران بود؛ چرا كه حذف از مهم ترين رويداد فوتبالي جهان نزديك ترين خطر اين شكست تلقي مي شد. همان روز شمشيرها از رو بسته شد و برانكو تنها با حمايت يك نفر تهران را ترك نكرد؛ محمد دادكان. حاصل نشست هاي مسئولان رده بالاي فدراسيون با مديران سازمان حضور دوباره برانكو در تيم بود. پشت درهاي بسته آن جلسات تصميم گرفته شد كه مرد كروات تيم ملي را از ايران ببرد تا حاشيه فعلاً گريبانگير تيم نشود.
اردوي آلمان و حضور بلافاصله در رقابت هاي جام ملت هاي آسيا گويا راهكار خروج از بحران بود اما مشكلات هم كم نبودند. برانكو بدون چند بازيكن اصلي پاي به رقابت ها گذاشت. بازيكناني كه اگر نامشان را كنار آنهايي بگذاريم كه اين روزها دوباره دعوت شده اند، مي فهميم تيم ب ما در جام ملت ها سوم شد. در بازگشت از اين جام وضع برانكو جالب تر از همه بود. او پيش از ديدار رده بندي در گفت و گو با پايگاه اطلاع رساني جام خبر رفتنش از تيم ملي ايران را تاييد و تاكيد هم كرده بود ديگر در اين تيم نمي ماند. اما وقتي برانكو روي دوش ايراني هاي حاضر در فرودگاه مهرآباد اشك مي ريخت هيچ كدام از آن حرف ها را به ياد نياورد. او به حضور در جامي فكر مي كرد كه نهايت افتخار هر تيمي و هر مربي درجه يكي است.
برانكو البته فرصت فوق العاده اي هم در اختيار داشت. مهلت قرارداد او چند روز ديگر است و اين موضوع به او اجازه مي داد بعد از بازي با اردن به تمديد قرارداد فكر كند.
در اين سال ها كمتر به ياد داريم كه مقامات سياسي ايران به صراحت درباره فوتبال صحبت كنند. يادمان هم نرفته كه در اوج فشار مطبوعاتي و درخواست حضور از سيدمحمد خاتمي براي بازي مقابل ايرلند او هرگز به ورزشگاه صد هزار نفري نرفت اما وضع اين روزها فرق كرده؛ رئيس جمهور چند روزي پيش از سفر تيم ملي به چين گفت: «اين بهترين تيم تاريخ فوتبال ايران است.» او همين طور با بازيكنان به گونه اي صحبت كرد كه همه فهميدند پيگير اوضاع است و البته درباره بازيكناني كه علاقه اي به نام ايران هم ندارند سخن گفت. شايد همان پيام تلويحي سبب ساز حضور وحيد هاشميان در تيم ملي هم باشد.
اما ارتباط اين رابطه با داستان ما يك چيز است. پس از جام ملت ها، حتي رئيس جمهور هم از عملكرد مربي تيم ايران ابراز خشنودي كرد. او همچنين عنوان كرد تيم ايران از يك مربي تحصيلكرده سود مي برد و گفت: از عملكرد تيم ملي در رقابت هاي جام ملت هاي آسيا راضي هستيم اگرچه در طول اين بازي ها تيم ملي داراي نابساماني هايي بود اما هر وقت اراده كرد توانست قدرت واقعي خود را نشان دهد.
با اين درصد از حمايت، برانكو راهي جز ماندن در ايران تا مشخص شدن وضع تيم در جام ملت ها نداشت. او مردي بود كه ايراني ها دوستش داشتند؛ درست مثل رئيس سابقش كه هنوز شايد محبوب ترين مربي تاريخ فوتبال ايران باشد.
جام ملت ها يك زنگ خطر تمام عيار بود. جامي كه البته مي توان در بررسي آماري اش خيلي چيزها را به پاي بازيكناني نوشت كه از جان و دل براي تيم مايه گذاشتند اما به هرحال حاصل كار به پاي برانكو نوشته شد هرچند چيزهاي ديگري را هم درباره او نوشتيم.
برانكو از يك سو همان مردي بود كه در تمام بازي ها آقاي كاپيتان را حتي براي يك دقيقه هم بيرون نكشيد و از سوي ديگر كسي بود كه با تعويض هاي رويايي اش تيم را در چند مقطع نجات داد. او البته همان كسي هم هست كه در تمام اين سال ها جلوي بازي خداداد عزيزي در تيم ملي را گرفته؛ آماده ترين بازيكن چند سال اخير فوتبال ايران را و البته در كنارش كسي است كه چند بازيكن بزرگ را هم به تيم ملي معرفي كرده؛ با همه اين معايب و محاسن بود كه برانكو ايوانكوويچ در ايران ماندگار شد.
او هم مثل خود ما آب و هوايش كاملاً بهاري است و اين نكته اي است كه نمي توان به راحتي كتمانش كرد.
درباره شرايط برانكو پيش از سفر به اردن هم بدنيست چندخطي بنويسيم. از دعوت هاي جنجالي تا صحبت هايي كه در بازار پرحاشيه فوتبال ما، پرحاشيه تر هم شد.
در نخستين روزهاي پس از بازگشت مهندس مهرعليزاده در نخستين اظهارنظر كناره گيري برانكو را يك جنجال رسانه اي خواند. او گفت كه سازمان تربيت بدني و فدراسيون فوتبال از عملكرد برانكو رضايت كامل دارند و خواهان ادامه همكاري اين مربي با تيم ملي ايران هستند اما در نهايت اين خود اوست كه تصميم نهايي را مي گيرد. رئيس سازمان تربيت بدني البته تاكيد هم كرد كه برانكو در جلسه خصوصي شان هيچ سخني از جدايي به ميان نياورده است.
پس از اين سخنان قرارگرفتن خداداد عزيزي و وحيد هاشميان در فهرست تيم جالب توجه ترين نكته اي بود كه توجه محافل مختلف را به خود جلب كرد. همان روزها كه خيلي هم دور نيست، برانكو در گفت و گويي حضور خداداد را در تيم ملي، همانند حضور عليرضا دبير در تيم ملي كشتي دانست و گفت مسئولان خودشان بايد تاوان تصميم شان را پس بدهند. چند روزي اما نگذشت كه نه تنها برانكو همه اين حرف ها را تكذيب كرد كه منصور برزگر هم اعلام كرد دبير را به او تحميل نكرده بودند تا مشخص شود مربيان تيم هاي ملي تا چه حد از اختيار برخوردارند!
روزهاي بعدي در حالي كه مي توانست آبستن حوادث بسياري باشد اما كاملاً به خير گذشت. نه خداداد گفت و گوي جنجالي كرد، نه وحيد هاشميان دعوت دوباره به تيم ملي را رد كرد و نه كس ديگري به اين فكر افتاد كه حال تيم ملي را بگيرد.
حتي آن روزنامه نگاري كه پس از پيروزي پرگل برابر تايلند در روز نخست جام ملت ها هم با سؤالات منفي و عجيبش نشان داد كاري با شرايط ندارد پيش از سفر به اردن كاملاً شاعرانه تيتر زد: «براي آخرين بار، تو را خدا نگهدار» تا ثابت شود فعلاً فقط جام جهاني است كه اهميت دارد و حتي علي پروين كه زماني از سرسخت ترين مخالفان حضور مربي خارجي بود پيش از سفر گفت: «انصافاً تيم خوبي داشتيم و حق بچه هاي ما قهرماني بود. نبايد بيخود به برانكو گير بدهيم.