جمعه ۲۰ شهريور ۱۳۸۳ - سال يازدهم - شماره ۳۴۹۲
چهره ها
Friday.htm

با برانكو ايوانكوويچ از خطر جستيم
اعتماد
006038.jpg

خسرو نقيبي
حالا فكر مي  كنيم اين اردن، اردني كه در تمام اين روزها از او يك غول بي شاخ و دم ساخته بوديم در برابر تيم ما چقدر ضعيف بود و ما نمي  دانستيم.
حالا ديگر حتي به حرف آن خبرنگاري كه شب پيش از سفر تيم، به سراغ بازيكنان تيم ملي مي  رفت و نظر آنها را درباره حريفي مي  پرسيد كه به قول او اصلاً در حد و اندازه هاي ما نبود هم نمي  خنديم.

وقتي اردني ها دست در گردن هم تهران را در يكي از روزهاي خردادماه به شهري عزادار براي فوتبال ملي تبديل كردند، چهره برانكو ايوانكوويچ ديدني ترين ـ يا بهتر بگوييم ناديدني ترين ـ چهره اي بود كه مي  شد تصور كرد.
سرمربي ما در سكوت مرگبار پس از بازي و در آن كنفرانس مطبوعاتي شايد تصميمش را گرفته بود. تصميمي  كه همزمان حتي بسياري از موافقانش هم درباره اش گرفته بودند. اين پايان كار او و تيم ملي فوتبال ايران بود؛ چرا كه حذف از مهم ترين رويداد فوتبالي جهان نزديك ترين خطر اين شكست تلقي مي  شد. همان روز شمشيرها از رو بسته شد و برانكو تنها با حمايت يك نفر تهران را ترك نكرد؛ محمد دادكان. حاصل نشست هاي مسئولان رده بالاي فدراسيون با مديران سازمان حضور دوباره برانكو در تيم بود. پشت درهاي بسته آن جلسات تصميم گرفته شد كه مرد كروات تيم ملي را از ايران ببرد تا حاشيه فعلاً گريبانگير تيم نشود.
اردوي آلمان و حضور بلافاصله در رقابت هاي جام ملت هاي آسيا گويا راهكار خروج از بحران بود اما مشكلات هم كم نبودند. برانكو بدون چند بازيكن اصلي پاي به رقابت ها گذاشت. بازيكناني كه اگر نامشان را كنار آنهايي بگذاريم كه اين روزها دوباره دعوت شده اند، مي  فهميم تيم ب ما در جام ملت ها سوم شد. در بازگشت از اين جام وضع برانكو جالب تر از همه بود. او پيش از ديدار رده بندي در گفت و گو با پايگاه اطلاع رساني جام خبر رفتنش از تيم ملي ايران را تاييد و تاكيد هم كرده بود ديگر در اين تيم نمي  ماند. اما وقتي برانكو روي دوش ايراني هاي حاضر در فرودگاه مهرآباد اشك مي  ريخت هيچ كدام از آن حرف ها را به ياد نياورد. او به حضور در جامي   فكر مي  كرد كه نهايت افتخار هر تيمي   و هر مربي درجه يكي است.
برانكو البته فرصت فوق العاده اي هم در اختيار داشت. مهلت قرارداد او چند روز ديگر است و اين موضوع به او اجازه مي  داد بعد از بازي با اردن به تمديد قرارداد فكر كند.

در اين سال ها كمتر به ياد داريم كه مقامات سياسي ايران به صراحت درباره فوتبال صحبت كنند. يادمان هم نرفته كه در اوج فشار مطبوعاتي و درخواست حضور از سيدمحمد خاتمي   براي بازي مقابل ايرلند او هرگز به ورزشگاه صد هزار نفري نرفت اما وضع اين روزها فرق كرده؛ رئيس جمهور چند روزي پيش از سفر تيم ملي به چين گفت: «اين بهترين تيم تاريخ فوتبال ايران است.» او همين طور با بازيكنان به گونه اي صحبت كرد كه همه فهميدند پيگير اوضاع است و البته درباره بازيكناني كه علاقه اي به نام ايران هم ندارند سخن گفت. شايد همان پيام تلويحي سبب ساز حضور وحيد  هاشميان در تيم ملي هم باشد.
اما ارتباط اين رابطه با داستان ما يك چيز است. پس از جام ملت ها، حتي رئيس جمهور هم از عملكرد مربي تيم ايران ابراز خشنودي كرد. او همچنين عنوان كرد تيم ايران از يك مربي تحصيلكرده سود مي  برد و گفت: از عملكرد تيم ملي در رقابت هاي جام ملت هاي آسيا راضي هستيم اگرچه در طول اين بازي ها تيم ملي داراي نابساماني هايي بود اما هر وقت اراده كرد توانست قدرت واقعي خود را نشان دهد.
با اين درصد از حمايت، برانكو راهي جز ماندن در ايران تا مشخص شدن وضع تيم در جام ملت ها نداشت. او مردي بود كه ايراني ها دوستش داشتند؛ درست مثل رئيس سابقش كه هنوز شايد محبوب ترين مربي تاريخ فوتبال ايران باشد.

جام ملت ها يك زنگ خطر تمام عيار بود. جامي   كه البته مي  توان در بررسي آماري  اش خيلي چيزها را به پاي بازيكناني نوشت كه از جان و دل براي تيم مايه گذاشتند اما به هرحال حاصل كار به پاي برانكو نوشته شد هرچند چيزهاي ديگري را هم درباره او نوشتيم.
برانكو از يك سو همان مردي بود كه در تمام بازي ها آقاي كاپيتان را حتي براي يك دقيقه هم بيرون نكشيد و از سوي ديگر كسي بود كه با تعويض هاي رويايي اش تيم را در چند مقطع نجات داد. او البته همان كسي هم هست كه در تمام اين سال ها جلوي بازي خداداد عزيزي در تيم ملي را گرفته؛ آماده ترين بازيكن چند سال اخير فوتبال ايران را و البته در كنارش كسي است كه چند بازيكن بزرگ را هم به تيم ملي معرفي كرده؛ با همه اين معايب و محاسن بود كه برانكو ايوانكوويچ در ايران ماندگار شد.
او هم مثل خود ما آب و هوايش كاملاً بهاري است و اين نكته اي است كه نمي  توان به راحتي كتمانش كرد.

درباره شرايط برانكو پيش از سفر به اردن هم بدنيست چندخطي بنويسيم. از دعوت هاي جنجالي تا صحبت هايي كه در بازار پرحاشيه فوتبال ما، پرحاشيه تر هم شد.
در نخستين روزهاي پس از بازگشت مهندس مهرعليزاده در نخستين اظهارنظر كناره گيري برانكو را يك جنجال رسانه اي خواند. او گفت كه سازمان تربيت بدني و فدراسيون فوتبال از عملكرد برانكو رضايت كامل دارند و خواهان ادامه همكاري اين مربي با تيم ملي ايران هستند اما در نهايت اين خود اوست كه تصميم نهايي را مي  گيرد. رئيس سازمان تربيت بدني البته تاكيد هم كرد كه برانكو در جلسه خصوصي شان هيچ سخني از جدايي به ميان نياورده است.
پس از اين سخنان قرارگرفتن خداداد عزيزي و وحيد  هاشميان در فهرست تيم جالب توجه ترين نكته اي بود كه توجه محافل مختلف را به خود جلب كرد. همان روزها كه خيلي هم دور نيست، برانكو در گفت و گويي حضور خداداد را در تيم ملي، همانند حضور عليرضا دبير در تيم ملي كشتي دانست و گفت مسئولان خودشان بايد تاوان تصميم شان را پس بدهند. چند روزي اما نگذشت كه نه تنها برانكو همه اين حرف ها را تكذيب كرد كه منصور برزگر هم اعلام كرد دبير را به او تحميل نكرده بودند تا مشخص شود مربيان تيم هاي ملي تا چه حد از اختيار برخوردارند!
006136.jpg

روزهاي بعدي در حالي كه مي  توانست آبستن حوادث بسياري باشد اما كاملاً به خير گذشت. نه خداداد گفت و گوي جنجالي كرد، نه وحيد  هاشميان دعوت دوباره به تيم ملي را رد كرد و نه كس ديگري به اين فكر افتاد كه حال تيم ملي را بگيرد.
حتي آن روزنامه نگاري كه پس از پيروزي پرگل برابر تايلند در روز نخست جام ملت ها هم با سؤالات منفي و عجيبش نشان داد كاري با شرايط ندارد پيش از سفر به اردن كاملاً شاعرانه تيتر زد: «براي آخرين بار، تو را خدا نگهدار» تا ثابت شود فعلاً فقط جام جهاني است كه اهميت دارد و حتي علي پروين كه زماني از سرسخت ترين مخالفان حضور مربي خارجي بود پيش از سفر گفت: «انصافاً تيم خوبي داشتيم و حق بچه هاي ما قهرماني بود. نبايد بيخود به برانكو گير بدهيم.

لانگ شات
داستان دو مربي
اوضاع فقط در ايران براي مربيان به هم ريخته نيست. در آن سوي آب ها هم هستند مربي هايي كه هنوز چند وقتي از آغاز كارشان نگذشته ، با شديدترين انتقادها روبه رو مي شوند.
آلمان و فرانسه دو كشوري بودند كه پس از پايان جام ملت ها كارشان را با مربي هايي تازه ادامه دادند. يورگن كلينزمن مهاجم ژرمن ها كه مدتي بود از او خبر نداشتيم، سرمربي آلمان شد و ريمون دومنش سرمربي فرانسوي ها. مربياني كه حالا هركدام پس از گذشت نخستين روز رقابت هاي مقدماتي جام جهاني شرايط متفاوتي دارند. آلمان اتريش را در خانه خود اتريشي ها برده اما فرانسه در استاديوم پاريس برابر يك تيم كوچك به تساوي رسيده؛ تيغ تيز انتقادات بر دومنش، او را يك مربي متفاوت با كلينزمن مي كند. اين هفته نگاهي داريم به وضع اين دومربي و شرايط روي كارآمدنشان. مقاله مربوط به كلينزمان ترجمه اي است كوتاه شده از مطلب ساكرايج و يادداشت مربوط به دومنش را هم سينا تابش نوشته است.

يورگن كلينزمن متفاوت با ديگران
آلمان ها در اين سال ها چندباري ناكام شده اند و جديدترين اين ناكامي ها كه حذف شدن در همان مرحله نخست پيكارهاي امسال «يورو ۲۰۰۴» بود، «رودي فولر» را وادار به استعفا از سمت رهبري آلمان كرد و از لحظه  استعفاي او تا روز انتصاب كلينزمن ۳۵ روز طولاني گذشت. در اين مدت سه گزينه  بزرگ «داخلي» ژرمن ها كه «اوتمار هيتزفيلد»، «كريستوف  دام» و «اتو رهاگل» بودند، يكي پس از ديگري كنار كشيدند و حاضر به قبول مربيگري آلمان نشدند و «فرانتس بكن باوئر»، رئيس افسانه اي كميته چهار نفره اي كه وظيفه اش يافتن جانشين فولر بود، حتي به گزينه هاي خارجي نيز انديشيد كه سرآمد آنان «گاس هيدينك» از هلند و «مورتن اولسن» از دانمارك بودند اما درست در روزهايي كه صحبت  با آنها به مراحل تعيين كننده نزديك مي شد، ناگهان خبر توافق با كلينزمن رسيد. با مردي كه ۱۱ گل زده اش در دور نهايي سه جام جهاني ۹۰، ۹۴ و ۹۸ او را يكي از بهترين مهاجمان اين جام جلوه مي دهد و از زمان آويختن كفش هايش در پايان جام جهاني ۱۹۹۸ همراه با همسر آمريكايي اش در ايالت كاليفرنيا زندگي مي كند و آن جا به كارهاي بازاريابي ورزشي و تجاري مشغول بوده است و هرچند يك مدرك مربيگري دارد اما هيچ تيمي را در سطح جهان مربيگري نكرده و هيچ تجربه عملي  در اين سطح ندارد.
اولين جلسه  صحبت كلينزمن با سران فوتبال آلمان به مدت پنج ساعت در شهر نيويورك انجام و در پي آن اعلام شد كه او براي پذيرش اين پست تمايل دارد. پس از ۹ روز حكم كلينزمن صادر شد. كلينزمن را استاد روابط عمومي مي دانند و اشراف او بر چند زبان و زندگي او دركشورهاي مختلفي مثل ايتاليا، فرانسه و انگليس در ايام بازي، از او چهره اي بين المللي و يك سفير ملي صلح ساخته و اصولاً در كشورهاي ديگر هم آدم محبوبي است. خودش صرفنظر از اين نكته، مدعي است كه پست جديدش بيش از آن كه پست يك مربي باشد، به يك هماهنگ كننده و مدير اجرايي مربوط مي شود، او گفته است: «من را يك مدير بدانيد كه بايد همه چيز را براي يك تيم فراهم كنم. اما اين سمت هرچه باشد، به داشتن آن و واگذار شدنش به خودم افتخار مي كنم.»
كلينزمن همچنين گفته است كه طرح و بافت و چگونگي اداره تيم ملي آلمان بايد به كلي تغيير يابد و چارتي را در اين خصوص ريخته كه درحال اجراي آن است: «تيم ملي آلمان بايد از حالا با روال و ساختار جديدي اداره شود و من تمايلم را براي مشاركت در اين امر از همان آغاز به وضوح به اطلاع مديران فوتبال آلمان رساندم. حتي اگر سرمربي تيم ملي نمي شدم باز هم حاضر بودم سهم و دين خودم را در اين زمينه ادا كنم.»
به كارگيري كلينزمن اما، يك نوع عقبگرد و مصالحه براي فوتبال ملي آلمان نيز محسوب مي شود زيرا او از منتقدان اصلي فدراسيون و روش هاي كار اين نهاد درسال هاي اخير بوده است.
كلينزمن كه از زمان استقرار در آمريكا، تمام روابطش را با فدراسيون فوتبال آلمان بريده بود، حتي يك بار متذكر شده بود كه امكان ندارد مربي شود، اما حالا مي  گويد انجام كاري خلاف آن و قبول مربيگري يك تيم بسيار پرمسئوليت برخاسته از اين نكته است كه ميزباني جام جهاني ۲۰۰۶ با خود آلماني ها خواهدبود.
خيلي ها در آلمان معتقدند ميزباني اين جام تصويري از اين كشور درجهان ايجاد خواهد كرد كه سال ها به ياد خواهد ماند و بنابراين بسيار لازم است كه اين تصوير، عظيم و كم نقص باشد و كلينزمن هم به اين قضيه اعتقاد دارد. او حتي از يك سال  و نيم پيش قبول كرده  بود كه به عنوان يكي از نمادها و سفراي اين جام درخارج از مرزها فعاليت كند.
آلمان اما فقط به ايجاد يك تصوير مثبت از خود و تنها به  تحسين ميزباني اش راضي نيست. آنها مي  خواهند فاتح جام نيز باشند و مشكلات كلينزمن از همين جا شروع مي شود. چراكه اگر او به خاطر جذابيت هاي شخصي  و قدرتش در روابط عمومي مي تواند يك عامل تبليغي مهم براي فوتبال ملي آلمان باشد، در زمينه  كارايي اش براي ارتقاي فني تيم  ملي شك هايي اساسي وجود دارد. درست است كه نسل جديدتري به سركردگي لام، پودولسكي، شوانزتايگر و هينكل در فوتبال ملي آلمان ظهور كرده اند و كلينزمن ۲۲ ماه وقت دارد آنها را براي فتح جام صيقل بزند، اما همه مي دانند توان بالقوه  اين نسل براي يك پيروزي از اين دست كافي نيست.
كلينزمن بي شك روزهاي سختي پيش رو خواهد داشت، هرچند در اولين گام موفق بوده است.

يادداشت
ريمون دومنش
روزهاي سخت
هنگامي كه پيش از آغاز مسابقات يورو ۲۰۰۴، در ميان غافلگيري همگان، ژاكه سانتيني سرمربي آبي پوشان فرانسه، با امضاي قراردادي، هدايت تيم فوتبال تاتنهام هاتسپرز را براي فصل آينده برعهده گرفت، براي همگان روشن شد كه براي مسابقات جام جهاني ۲۰۰۶ فرد ديگري خروس ها را هدايت مي كند و پس از پايان مسابقات يورو ۲۰۰۴ و نتايج خفت  بار تيم ملي فوتبال فرانسه، معلوم شد از جدايي سانتيني فرانسوي ها متوجه ضرري نشده اند!با پايان يورو ۲۰۰۴، اسامي مربياني چون ژان تيگانا (نامزد مورد حمايت پلاتيني)، لورن بلان(نامزد مورد حمايت كلود سيمونه)، برونو متسو و گلن هادل براي سرمربيگري تيم ملي فرانسه به گوش رسيد كه در اين ميان حضور گلن هادل انگليسي در اين سوي درياي مانش بيشتر به يك شوخي شباهت داشت.درحالي كه ميشل پلاتيني و كلود سيمونه در كشمكش و جنگ قدرت با يكديگر بودند، اين بار امه ژاكه، مدير سازمان فوتبال فرانسه، برخلاف دو سال قبل كه سكوت كرده بود، وارد عرصه شد و با حمايت شديد از شاگرد ديروزش، زمينه را براي انتخاب ريمون دومنش فراهم كرد و باعث شد تا نظر كلود سيمونه رئيس فدراسيون فوتبال فرانسه به سمت ژاكه  بزرگ برگردد.
اما ريمون دومنش كيست؟
اين سرمربي ۵۲ ساله، كه سابقه  هدايت المپيك ليون را نيز در كارنامه  خود دارد، نزديك به ۱۰ سال هدايت تيم زير ۲۱ سال فرانسه را برعهده داشت و در اين سال ها چند نسل ستاره از مكتب او به تيم بزرگسالان راه يافته اند كه از نسل اول زيدان و ليزارازو و از نسل دوم آنري، ترزگه و ويرا را مي توان نام برد. از نسل سوم نيز ژيبريل سيسه و فيليپ مكسه سز در راه هستند.مربي جوان گراي ديروز، امروز نيز آماده است تا نسل سوم جوانان فرانسوي را به تيم بزرگسالان فرانسه تزريق كند. او در اين سا ل ها بارها با تيم زير ۲۱ سال فرانسه در سطح اروپا و جهان افتخارآفريني كرده است كه آخرين افتخار او قهرماني با تيم زير ۲۱ سال فرانسه در تورنمنت جوانان تولون ۲۰۰۴ـ معتبر ترين تورنمنت جوانان ـ است. ما ايراني ها هم او را با پيروزي پنج بر صفر تيم جوانان فرانسه بر تيم جوانان ايران با هدايت مهدي مناجاتي در جام جهاني جوانان آرژانتين به خوبي به ياد داريم.مهم ترين مسئله اي كه پس از شكست نخست او بايد حل كند، مسئله  خداحافظي زيدان و شايعات مبني بر بازنشستگي ليزارازو، تورام، بارتز و ماكه له له است كه به نظر مي رسد به جز ماكه له له، ديگران هنوز مدنظر دومنش هستند و از همين رو او اعلام كرده كه فرانسه احتياج به تحول دارد و نه از هم گسيختگي.
البته با توجه به علاقه  دومنش به استفاده از جوانان و سرمايه  انساني بي نظير فوتبال فرانسه، به احتمال زياد ما شاهد حضور جواناني چون آنتوان له تالك، فلورين سيناماپونگولا، داويد ون دن بوشه، ژرمي برشه و پاتريس اورا هم خواهيم بود. هر چند كه دومنش خواستار بازگشت نيكولا آنلكا ستاره  ياغي به تيم ملي شده است.ديگر چالش فراروي دومنش در اين روزها، مسئله  بازسازي خط دفاع پابه سن گذاشته  فرانسه است. اما مهم ترين ويژگي دومنش، انضباط و جديت او در كار است و براي بازيكنان بي انگيزه اي چون آنري، ترزگه و پيرس اين پيام را به همراه دارد كه در صورت تداوم بازي هاي ضعيف به  مانند يورو ۲۰۰۴، بازيكنان پر انگيزه  به سرعت آماده  پركردن جاي آنها هستند. همان طور كه خود آنها از سال ۹۸ به بعد جانشين بازيكناني چون دوگاري، گيووارش و ژوركائف شدند.

|  هفته   |   جهان  |   پنجره  |   داستان  |   چهره ها  |   پرونده  |
|  سينما  |   ديدار  |   حوادث   |   ماشين   |   ورزش  |   هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |