سه سال پيش، روز سه شنبه، بين ساعت ۳۰/۹ دقيقه تا ۲۹/۱۰ دقيقه صبح خبرگزاري ها و شبكه هاي تلويزيوني مبهوت بودند كه در نيويورك دارد چه اتفاقي مي افتد. آن شعله بزرگ كه از همه جاي شهر ديده مي شد حاصل برخورد دو هواپيماي مسافربري بوئينگ ۷۶۷ خطوط امريكن ايرلاين نيز با برج هاي دوقلوي مركز تجارت جهاني بود. از آن طرف از واشنگتن نيز اخبار مشابهي مي رسيد. به يكباره، همه چيز در همه جاي دنيا تحت تاثير اين خبر قرار گرفت و دنيا شاهد آغاز دوره تازه اي شد. دوره اي از جنگ، آوارگي و نكبت دوباره اي كه بشر از آن مي هراسد.
اين بار نه هيتلري در كار بود و نه فاشيسمي، اين بار بن لادن و تروريسم، هرچه بود از آن آتش گر گرفته در نيويورك، جنگ ها دوباره به زمين بازگشتند.
مي گويند اگر با سياهي به جنگ شب بروي حاصلي جز تاريكي نخواهي داشت. ما از ماهيت و اهداف و واقعيت هاي پشت پرده پديده ۱۱ سپتامبر چيزي نمي دانيم. زيرا پيچيدگي هاي سياسي و اطلاعاتي بيش از آن كه در عصر انفجار اطلاعات باعث روشن شدن حقايق باشد باعث پنهان ماندن حقايق مي شود اما چهره هراسان مردمي را به خاطر داريم كه در نيويورك، كابل و بغداد زير آتش گلوله ها و بمب ها چاره اي جز پناه بردن به خدا نداشتند. حالا ديگر همه تفسيرها به پايان رسيده اند. اما زندگي و مرگ هنوز در سرزمين هاي اشغال شده عراق و افغانستان حرف اول است. تاريخ در ۱۱ سپتامبر ورق خورد. اما هيچ كس از اين ورق خوردن ذوق نكرد؛ حالا كه از همه آن غبار فرونشسته جز چهره هاي جنگ زدگان و زمين خوردگان چيزي نمي بينيم.
روي زمين و زير آسمان هيچ چيز بدتر از ستم و تجاوز نيست. هميشه يك نفر به خوي انساني پشت مي كند و جنگ آغاز مي شود. آنچه مهم است زندگي هاي از دست رفته اي است كه بدون كمترين شفقت انساني پايمال خواسته هاي بي مجهول مي شوند.
سه سال از آن سه شنبه مي گذرد و هنوز زمين به جاي باران خون مي نوشد و زندگي در بسياري از نقاط جهان روي خط مرگ راه مي رود. آيا اميدواري صلح و عدالت براي انسان آرزوي گزافي است؟ زندگي ادامه خواهد داشت. كشتزارها سبز خواهند شد و پرندگان مهاجرت خواهند كرد. اما براي آن همه كشته بي نام آمريكا به بهانه ۱۱ سپتامبر هر روز به تعداد آنها اضافه مي كند تا پاسخ بي دليل حرص مهارنشدني حريصان باشد، جهان جز يك تسليت كوتاه چيزي ديگري ندارد كه بگويد و اين براي انسان هزاره سوم بدترين بدي هاست.