عميد نمازي خواه
بعد از جنگ جهاني دوم انقلابي در صنعت هوافضا و تكنولوژي هاي وابسته به آن رخ داد. صنعت راداري به قدري پيشرفت كرد كه ديگر شركت هاي هواپيماسازي مجبور به ساخت هواپيماهاي رادار گريز (Stealth) شدند ولي با اين حال نيز به دليل نقايص فني و بسياري از مشكلات ديگر باز هم تلفات داشتند. اين تلفات در جنگ دو قسمت بود يكي تلفات مالي كه حاصل از دست دادن هواپيماست. دومي كه مهم تر از اولي است تلفات جاني است كه حاصل از دست رفتن خلبان و خدمه است. بارها در بسياري از جنگ ها ديده ايم كه خلبانان مطرح و مجرب تنها با اثابت يك موشك حتي وقت پرتاب (Eject) هم نداشتند و جان خود را از دست داده اند.
مرگ يك خلبان آموزش ديده براي يك نيروي هوايي بسيار سخت است زيرا تا بتواند كسي را جايگزين او كند سال ها زمان مي خواهد.
در اين راستا شركت هاي هواپيماسازي شروع به ايجاد تكنولوژي خاصي كردند كه ديگر احتياجي به شخص يا اشخاص نداشته باشد در چنين صورتي در هر نيروي نظامي ديگر خبري از تلفات جاني نيست و مهم تر از آن در نيروهاي نظامي مانند هوايي يا دريايي و حتي زميني احتياج به استخدام افراد كمتري است. گسترش اين تفكر باعث پديد آمدن هواپيماهاي بدون سرنشين (UAV) شد. اين هواپيماها از شاهكارهاي همكاري مهندسان هوافضا و مهندسان گروه هاي الكترونيك كامپيوتري هستند و علاوه بر طراحي بسيار دقيق، احتياج به هدايت از راه دور هم دارند كه در اين مقاله يكي از شگفت انگيزترين محصولات شركت بوئينگ را كه يك UAV است براي شما معرفي مي كنم. UAV مخفف (Unmanned Air Vehicle) است كه برگردان آن به فارسي معني وسيله هوايي بي سرنشين مي شود. در بين هواپيماهاي بي سرنشين، گروه هاي متفاوتي وجود دارد؛ يكي از اين گروه ها كه در قرن جديد بسيار گسترش پيدا كرده و اكثر كشورهاي پيشرفته بر تكنولوژي آن تمركز كرده اند هواپيماهاي بدون سرنشين جنگي (يو سي اي وي = UCAV) هستند كه حرف C در آن از ابتداي كلمه Combat برداشته شده است.
يكي از قهارترين پرندگان بدون سرنشين جنگي حاصل سال ها تلاش مهندسان طراز اول شركت بوئينگ با نامX-45 هم اكنون در حال انجام تست هاي پاياني پرواز است كه در اين مقاله اين مخلوق عجيب را برايتان معرفي مي كنم.
پروژه ساخت X-45 را مي توان حاصل اعتلاف دو ارگان عظيم كشور آمريكا دانست. نيروي هوايي ايالات متحده آمريكا و مجمع تحقيقات پيشرفته دفاعي آمريكا كه تصميم به ساخت مدرن ترين هواپيماي بي سرنشين گرفتند بعد از مدتي رنگ و روي اين پروژه بر ساخت يك هواپيماي بي سرنشين جنگي عوض شد. اين هواپيماي بي سرنشين قادر است به راحتي از سخت ترين ديوارهاي دفاعي دشمنان عبور كند و به سمت هدف پرواز كند. اين پرواز با كمترين خطر انجام مي شود زيرا با اين كه خلبان ندارد ولي از چندين كانال هدايتي راهنمايي مي شود.
در آوريل سال ۱۹۹۹ ميلادي نيروي هوايي آمريكا و مجمع تحقيقات پيشرفته دفاعي آمريكا قراردادي را مبني بر ساخت و تست پروازي دو فروند هواپيماي بي سرنشين جنگي بستند. از اين زمان به بعد پروژه UCAV به شركت بوئينگ واگذار شد و مراحل ابتدايي آن در بخش فانتوم ووركس ـ يكي از بخش هاي عظيم شركت بوئينگ ـ انجام شد. در جهت ارتقاي سيستم هاي هدايتي شركت بوئينگ از بخش سيستم هاي دفاعي اش واقع در شهر سنت لوييس ايالت ميسوري نيز استفاده كرد.
اولين مدل نمونه با نام X-35Aدر ماه مي سال ۲۰۰۲ پرواز كرد و دومين نمونه پروازي نيز در نوامبر سال ۲۰۰۲ پرواز كرد. در كل تست هاي پروازي اين پرنده بدون سرنشين به سه دسته تقسيم شد كه تمامي آنها تا پايان مارس ۲۰۰۳ با موفقيت انجام شد.
بعد از تست ها نام آن به X-45A تغيير كرد و شركت بوئينگ كه هنوز هم تمام انتظاراتش از اين طرح برآورده نشده بود دست به ساخت يك نمونه جديد با نام X-45B زد كه نسبت به طرح قبلي كمي بزرگتر بود و توانايي هاي مانوري و هدايتي بهتري داشت. در اين نمونه جديد ديگر مي توان تمام تكنولوژي رادارگريزي را به وضوح ديد. دو محفظه داخلي براي حمل تسليحات و جنگ افزارها ساخته شده كه يكي از خصوصيات بارز رادارگريزي است؛ زيرا جنس بدنه X-45 از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده در صورتي كه سطح خارجي موشك ها چنين خصوصيتي را ندارد و بايد از ديد رادارها محفوظ باشند.
در آوريل سال ۲۰۰۳ مجمع تحقيقات پيشرفته آمريكا از شركت بوئينگ درخواست كرد كه در نمونه X-45B مشخصاتي چون برد، سرعت و توانايي حمل افزايش يابد. طرح جديد X-45C نام گرفت. اين نمونه، طراحي بسيار سختي در پيش داشت زيرا بايد براي نيازهاي نيروي دريايي آمريكا نيز مناسب باشد.
درخواست ساخت سه نمونه پروازي از X-45Cبه شركت بوئينگ ابلاغ شد و برنامه ريزي ها به گونه اي بود كه قرار است اولين پرواز آزمايش مدل C در اوايل سال ۲۰۰۶ انجام بگيرد و تست هاي پروازي آن احتمالاً تا سال ۲۰۰۸ به طول بينجامد و نمونه عملياتي آن در سال ۲۰۱۰ آماده پيوستن به نيروهاي دريايي و هوايي آمريكا خواهد بود.
ماده اصلي بدنه را آلومينيم فراگرفته كه اكثراً با روكشي از مواد كامپوزيت (اپكس گرافيت) پوشانده شده است. جايگاه موتور داخلي است و نمي توان آن را ديد كه اين هم يكي از بهترين خصوصيات رادارگريزي است.
ورودي هواي موتور نيز به خوبي نمايان نيست ولي دو قسمت خروجي هوا (nozzle) در عقب اين پرنده در ديد است.
اين هواپيما از لحاظ اندازه هاي ابعادي به گونه اي ساخته شده است كه هواپيماهايي مانند C-5 و
C-17 مي توانند آنها را به راحتي حمل كنند.
اين موجود پرنده ۲/۸ متر طول، ۱ /۲ متر ارتفاع و فاصله دوسر بال آن به ۳/۱۰ متر مي رسد. بدون دم است. وزن خالص آن ۳۶۲۸ كيلوگرم است و با اين وجود مي تواند ۱۳۶۰ كيلوگرم بار را با خود حمل كند. شركت هاني ول يك موتور با تمامي خصوصيات رادارگريزي را با مدل F124-GA-100 براي اين پرنده بدون سرنشين ساخته است كه مي تواند ۸۷۰ نيوتن نيروي پيشران توليد كند. مدل بعد از آن يعني
X-45B از مدل A بزرگتر بود زيرا ابعاد آن گسترده تر شده بود. فاصله دوسر بال آن ۳/۱۴ متر، بدنه اصلي آن ۷/۹ متر و وزن خشك آن ۶۳۵۰ كيلوگرم بود و مي توانست ۱۶۳۰ كيلوگرم را با خود حمل كند.
ولي تفاوت اصلي مدل A و B در موتور آنها بود. موتور مدل B را شركت مجرب جنرال الكتريك ساخت.
مدل بعدي نيز بزرگتر از مدل هاي قبلي است به گونه اي كه فاصله دوسر بال آن به ۹۵/۱۴ متر مي رسد و مي تواند ۲۰۴۰ كيلوگرم بار را با خود حمل كند.
از اهم مسايل در ساخت X-45 سيستم هاي هدايتي و كنترل از راه دور آن است كه با همكاري چندين شركت بزرگ آمريكا انجام گرفته است و شرح آنها شايد در حوصله و مجال اين مقاله نباشد زيرا تعداد اين سيستم هاي مدرن بسيار زياد و بخش ايونيك (الكترونيك پرواز) در آن بسيار پيشرفته است.
البته تمامي اين مشخصات نيز شايد تا سال ۲۰۱۰ تغيير كند شما نيز اگر مي توانيد چند لحظه تصور كنيد كه ۵۰ فروند هواپيماي بدون سرنشين رادارگريز با قدرت حمل ۲۰۴۰ كيلوگرم (هركدام) به يكباره به يك يا چند منطقه حمله ور شوند چگونه مي شود آنها را در آسمان منهدم كرد؟