جمعه ۲۰ شهريور ۱۳۸۳ - سال يازدهم - شماره ۳۴۹۲
index
وزيرخارجه اي كه از سفر خارجي متنفر است
مرا با خودت نبر
006022.jpg
ترجمه: نيره محمودي
منبع: واشنگتن پست
كالين پاول، وزير امور خارجه آمريكا اكنون مي رود تا به كم سفرترين وزيرخارجه اين كشور طي سه دهه اخير پس از آن كه «هنري كيسينجر»، مفهوم «يورتمه در جهان» را در تئوري هاي سياست خارجي خود به مقامات آمريكايي معرفي كرد، تبديل شود.
براساس گزارش هايي كه مورخان وزارت خارجه آمريكا منتشر كرده اند، سه وزير خارجه پيش از كالين پاول به نسبت وي بيش از ۴۵ درصد بيشتر به سفر رفته اند. در واقع روشي كه پاول به سياستمداران آمريكايي معرفي كرده است، درست در برابر تئوري كيسينجر براي اداره امور وزارت خارجه كشورش قرار دارد. وزير امور خارجه كنوني آمريكا معتقد است كه اين امور بايد از پايتخت اداره شوند. خلاصه آن كه او وقتي واقعاً ضروري باشد به مسافرت مي رود و تا آن جا كه مقدور باشد از طريق تماس هاي تلفني با رهبران خارجي ارتباط برقرار كرده و از طريق مصاحبه هاي تلويزيوني مكرر نيز براي مخاطبان خارجي سخنراني مي كند. «ريچارد بوچر» سخنگوي وزارت خارجه آمريكا در تبيين اين روش پاول مي گويد: «وظيفه اول او اين است كه در سياست خارجي به رئيس جمهور مشاوره داده و بر امور رايج در وزارتخانه خارجه آمريكا نظارت كند. اين بخش اعظم وظايف اوست كه بيشتر در واشنگتن صورت مي گيرد.»
پاول براساس جدول برنامه خود در زماني مشخص، پس از آن كه همتايانش در نقاط مختلف دنيا از خواب بيدار شدند، به سرعت با آنان تماس گرفته و به اختلاط مي پردازد. براساس گزارش وزارت خارجه آمريكا وي طي دو سالي كه از زمان حملات ۱۱ سپتامبر مي گذرد تاكنون بيش از ۱۵۰۰ تماس خارجي داشته است. افزون بر استقبال از مصاحبه با رسانه هاي فرامرزي در واشنگتن وي ترجيح مي دهد كه در پايتخت با مقامات خارجي ديدار كند. به گفته ريچارد بوچر وزير خارجه آمريكا در هر دو مورد از وزراي خارجه پيشين جلوتر است.
عدم تمايل كالين پاول به سفرهاي خارجي هنگامي برجسته تر مي شود كه وي را با وزراي خارجه پيشين آمريكا مقايسه كنيم. با احتساب دو سفر اخير وزيرخارجه كنوني آمريكا به سودان و اندونزي وي طي ۴۲ ماه اوليه از حضورش در دولت بوش ۱۸۰ روز را در كشورهاي خارجي گذرانده است. اين در حالي است كه ميانگين سفرهاي خارجي «مادلين آلبرايت»، «وارن كريستوفر» و «جيمز بيكر»، طي همين زمان ۴۶ درصد بيشتر از تعداد روزهايي كه پاول در سفر بوده است، به ماموريت هاي فرامرزي گسيل شده اند.
البته وضعيت پاول در اين زمينه نسبت به «ويليام راجرز»، وزيرخارجه آمريكا از سال ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۳ بهتر است. اما قابليت هاي راجرز در آن زمان تحت الشعاع شخصيت  هنري كيسينجر كه سمت مشاوره امنيت ملي را در كابينه «ريچارد نيكسون» برعهده داشت، قرار گرفته بود. اين درحالي است كه «جورج شولتس» وزير خارجه دولت ريگان در فهرست كم سفرترين وزراي خارجه آمريكا پس از پاول قرار گرفته است. بنابراين وزير خارجه كنوني براي آن كه بتواند تعداد سفرهاي خارجي خود را از ۲۲۵ روزي كه شولتس طي چهار سال زمامداري اش در وزارت خارجه آمريكا در مسافرت خارجي بود، بالاتر ببرد، بايد ۴۵ روز ديگر را تا پيش از پايان دوران رياست جمهوري جورج بوش در خارج از مرزهاي آمريكا بگذراند.
برخي از كارشناسان سياست خارجي و حتي برخي از مقامات وزارت خارجه آمريكا اكنون اين سؤال را مطرح مي كنند كه آيا مي تواند ميزان پايين سفرهاي خارجي پاول با كاهش وجهه آمريكا در خارج از اين كشور مرتبط باشد. اين عده معتقدند با وجود تماس هاي تلفني متعدد فرا مرزي پاول ميزان ارتباطات فرا مرزي وزارت خارجه آمريكا در عصري كه ديپلماسي عمومي در پيشبرد اهداف سياست خارجي از اهميت بسزايي برخوردار شده، بسيار تقليل يافته است.
«ريچارد هالبورك»، سفير سابق آمريكا در سازمان ملل و نامزد احتمالي جان كري براي تصدي پست رياست جمهوري در دولت آينده پيرامون اين موضوع مي گويد: «تماس هاي تلفني لازم هستند، اما اهميت چنداني ندارند. در عصر مدرن وزراي خارجه چه بخواهند و چه نخواهند بايد به سفر بروند. چاره ديگري نيست.»
پاول كه در دوران طولاني خدمتش در لباس نظامي بارها به سفرهاي خارجي رفته بود، رياست بر وزارت خارجه آمريكا را به راحتي پذيرا نشد. وي در بخشي از خاطراتش كه در سال ۱۹۹۵ به نگارش درآورده، نوشته است: پس از سال ها ديدار از نقاط مختلف دنيا و زندگي در هواپيماها، ديگر علاقه اي به سفر ندارم.»
به فاصله كوتاهي پس از آن كه پاول سكان وزارتخانه خارجي آمريكا را در دست گرفت «جورج كنان»، يكي از ديپلمات هاي پيشكسوت آمريكايي و از ياران نزديك «جورج مارشال» برنده جايزه صلح نوبل و وزير خارجه دولت «هري ترومن» طي نامه اي به كالين پاول به وي مي گويد كه وضعيت وزارت خارجه آمريكا به واسطه سفرهاي خارجي اسلافش بسيار آشفته شده و عملاً اين وزارتخانه به تشكيلاتي ناكارآمد تبديل شده است. كنان در نامه خود تاكيد كرده است كه بسياري از امور ديپلماتيك مي توانند درحالي كه وزير خارجه در واشنگتن حضور دارد توسط مقامات دون پايه تر وزارت خارجه آمريكا نظير سفرا صورت گيرند. وي در بخش ديگري از نامه خود آورده است: «غيبت هاي وزير خارجه آمريكا بايد به حداقل برسند و وقتي گزينه هاي مناسب ديگري براي رسيدگي به امور در خارج از آمريكا وجود دارند، وزير خارجه نبايد در سفرهاي خارجي افراط كند.»
كنان به پاول سفارش كرده است كه غيبت وزيرخارجه براي دوره هاي طولاني، رئيس جمهور آمريكا را از مشاوره صالح ترين و ارشدترين منبع در مسايل سياست خارجي اين كشور، محروم خواهد كرد.
بوچر گفت كه نامه  كنان به مذاق پاول كه رويكردي در همين سبك و سياق را دنبال مي كند، خوش  آمد. به گفته برخي از نزديكان بوچر پاول به معاونان خود گفته است كه آنها فرماندهان نظامي اش هستند و بايد امور را ساماندهي كنند، اما هرجايي كه لازم بود او خود وارد عمل خواهد شد. براساس همين رويكرد است كه وزير امور خارجه آمريكا تاكنون توانسته در برخي از امور حساس بر روي قابليت هاي معاونان و دستيارانش حساب كند و برخي از بحران ها را به راحتي پشت سر بگذارد به طور مثال پاول براي حل بحراني كه پس از تصادم يك هواپيماي جاسوسي آمريكا با يك جت جنگنده چين بر فراز اين كشور بروز كرد، از توان سفير آمريكا در پكن بهره برد. وي همچنين براي به دست آوردن سه راي كليدي در شوراي امنيت سازمان ملل پيرامون موضوع عراق، «والتر كانستينر»، معاون خود در آن زمان را به آفريقا گسيل كرد. كانستينر در نهايت موفق شد با وجودي كه حضورش به واسطه سفر وزير خارجه فرانسه به اين قاره تحت الشعاع قرار گرفته بود، موافقت سه كشور آفريقايي عضو غير دايم شوراي امنيت را براي همراهي با واشنگتن در بحران عراق كسب كند.
اين درحالي است كه منتقدان روش پاول در سياست خارجي آمريكا از جمله «جيمز استينبرگ»، از موسسه «بروكينگ» بر موفق نبودن اين روش تاكيد مي كنند. استينبرگ براي اثبات ادعاي خود عدم موفقيت پاول در جلب نظر تركيه براي صدور اجازه به نيروهاي آمريكايي و استفاده از خاك اين كشور در تهاجم نظامي به عراق را مورد توجه قرار مي دهد. برخي از كارشناسان سياسي نيز عدم توجه لازم به خاورميانه از هنگام انجام يك سفر در آوريل سال ۲۰۰۲ به اين منطقه را به عنوان يكي از نقاط ضعف رويكرد سياست خارجي پاول مطرح مي كنند.
كيسينجر كه «ديپلماسي شاتل» او در خاورميانه بيش از همه بيانگر ديدگاهش در مواجهه با بحران هاي فرا مرزي است، در حال حاضر توانسته است با ۳۱۳ روز سفر طي ۳۹ ماه رياست در وزارت خارجه آمريكا، همچنان در ميان ساير وزراي خارجه آمريكا لقب ركورددار را براي خود حفظ كند. اين در حالي است كه پاول در زمينه تعداد سفرهاي خارجي حتي از «جان فاستردالاس»، وزير خارجه در كابينه «آيزنهاور» نيز بسيار عقب تر ايستاده و به زحمت توانسته است در اين زمينه از «دين راسك»، وزير خارجه دولت «كندي» و «ليندون جانسون» سبقت بگيرد.
وزير خارجه كنوني آمريكا حتي از نظر زمان كوتاهي كه براي سفرهايش اختصاص مي دهد ـ ۳/۳ روز به طور ميانگين ـ از اسلاف خود جلوتر است. او عادت دارد بدون اختصاص دادن زماني براي سياحت و بازديد از نقاطي كه به آنها سفر مي كند، وارد اتاق كنفرانس شده و بدون اتلاف وقت به مذاكره و گفت وگو با همتايان خارجي خود بپردازد. بيشترين زماني كه پاول براي ديدارهاي غيركاري اش صرف كرده، دو مورد است كه اولي در سال ۲۰۰۲ انجام گرفت. پاول طي ديداري در اين سال از يك معبد در نپال ۱۵ دقيقه از وقت خود را براي بازديد از اين معبد صرف كرد. در سال ۲۰۰۳ نيز چند ساعتي را در ويرانه هاي مكان باستاني «پترا» در سفر سه روزه اش به اردن سپري كرد. در پايتخت كشورهاي خارجي نيز معذرت خواهي براي حضور كوتاهش و دادن اين وعده كه در سفر آتي زمان بيشتري را به ماندن اختصاص خواهد داد، براي وي به يك رسم هميشگي تبديل شده است.
در حقيقت وزير خارجه آمريكا به تدريج موفق شده است كه از سال ۲۰۰۱ ميزان اقامت خود را در سفرهاي خارجي از ۶/۴ روز به ۹/۲ روز تا سال جاري ميلادي تقليل بخشد. اين در حالي است كه كيسينجر در هر يك از سفرهاي خارجي اش به طور ميانگين ۷/۸ روز را سپري كرده است. ساير وزراي خارجه آمريكا نيز به  طور ميانگين پنج روز را در سفرهاي خود به كشورهاي خارجي به اقامت در اين كشورها اختصاص داده اند. پاول در سفرهاي اخيرش حتي پا را نيز از اين فراتر گذاشته است. وي در ديدار جديدش از سودان، كمتر از ۲۴ ساعت در اين كشور اقامت داشت و سفرهايش به اندونزي و جاكارتا نيز تنها ۳۶ ساعت به طول انجاميد. در حالي كه وزيرخارجه چندان تمايلي به سفرهاي فرا مرزي ندارد، رئيس كاخ سفيد ظاهراً به چنين سفرهايي بيشتر تمايل دارد. جورج بوش از تمام روساي جمهوري كه اولين دور از زمامداري خود را در اين كاخ سپري كرده اند به غير از پدرش بيشتر به سفر خارجي رفته است. با احتساب ديدار ماه گذشته بوش از ايرلند و تركيه، رئيس جمهور كنوني آمريكا تاكنون ۶۴ روز را در كشورهاي خارجي سپري كرده است.
اين درحالي است كه پدرش با ۷۸ روز بالاتر از وي قرار گرفته و «بيل كلينتون»، رئيس جمهور سابق آمريكا نيز رتبه سوم را پس از جورج بوش به خود اختصاص داده است.
اما هنوز زمان براي بوش پسر باقي است و او مي تواند طي چندماهي كه از پايان دوران تصدي اش در سمت رياست جمهوري آمريكا باقي مانده است، از بوش پدر سبقت بگيرد.
«سن كورماك»، سخنگوي كاخ سفيد مي گويد بوش ملاقات رو در رو با رهبران خارجي را بسيار ارزشمند مي داند، اما وي در عين حال با سفرهاي كوتاه و كم پاول به خارج از مرزهاي آمريكا نيز مشكلي ندارد. او مي افزايد: «آنچه كه رئيس جمهور آمريكا بيش از همه به آن توجه دارد كارآمدي وزيرخارجه اش است.»

يادداشت
مردي دانابراي تبت
006030.jpg
منبع: اكسپرس
سامدهونگ رينپوشه، راهبي دانشمند است كه دكتراي علوم بودايي دارد و به شدت مدافع دموكراسي است. او رهبري سياسي است كه كمي طنز را چاشني روشنفكري اش كرده و آميزه اين دو به نتيجه اي اعجاب انگيز رسيده است. او كه يك روستازاده فقير بود تحصيلات خود را در معبد آغاز كرد. سامدهونگ در سال ۱۹۵۹، كمي پس از عزيمت دالاي لاما از تبت فرار كرد و حالا سه سالي مي شود كه به شكل بي سابقه اي به عنوان رئيس دولت تبت در تبعيد انتخاب شده است. در حالي كه او قصد داشت از نامزدي صرفنظر كرده و به تحصيلاتش ادامه دهد ۸۴ درصد مردم جامعه پراكنده تبتيان به نفعش راي دادند.
او بدون اين كه در تبت حضور داشته باشد بين سال هاي ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۱ به عنوان رئيس پارلمان در نظر گرفته شد. نقش و فعاليت او و تاثيري كه بر جوامع پراكنده تبت در سراسر جهان داشت به اين ترتيب تشديد شد. او مي گويد: «پيام هايي تكان دهنده از سوي تبتيان داخل كشور به دستم رسيد.» آنها كه حضور دايم و مراقبت چيني ها آزارشان مي داد نوشته بودند كه تنها مقامات دولت تبعيدي را مشروع مي دانند.
دالاي لاما رهبر معنوي و مادي كشور برف ها مبتكر دموكراتيزه  كردن نهادها در كشور است. او پيش از اين خودش شخصاً وزرا و از جمله نخست وزير را تعيين مي كرد و نمايندگان تنها وظيفه معرفي آنها را داشتند. آرزوي او اين است كه مردم تبت عادت كنند كه خودشان مسئوليت هاي مربوط به خود را برعهده بگيرند. به اعتقاد او هم اكنون مردم بسياري براي آغاز حركت به او تكيه  كرده اند. دالاي لاماي ۶۹ ساله از بيم آن كه طرحي براي كنار گذاشته شدنش ريخته نشود از تعطيلات تابستاني دولت چشم پوشي كرد.
سامدهونگ رينپوشه مي گويد: «در واقع زماني كه براي پيداكردن جانشين (طبق سنت جانشين دالاي لاما حتماً بايد يك كودك باشد) بزرگ شدن او و آموزش ديدنش لازم است ممكن است بيش از ۲۵ سال طول بكشد و ظرف اين مدت كه مردم رهبري ندارند تبت و تبتيان متحمل وضعيت دردناكي خواهند شد.» در شرايط فعلي مسلم است كه سامدهونگ همچنان جايگاه خود را حفظ خواهد كرد. او كه حكم نخست وزيري پنج ساله دارد بايد وظايف سنگيني بر دوش بكشد. او اراده كرده كه شفاف عمل كند و در اداره اموال و سرمايه هاي عمومي و به خصوص دفاتر تبت (نمايندگان دولت مركزي در سراسر جهان) سختگيري به خرج دهد. او كه شخصيت متواضعي دارد به شوخي مي گويد: «هنوز دو سال ديگر وقت مانده است و من به اندازه كافي وقت دارم محبوبيتم را از دست بدهم و مردم كاملاً بركنارم كنند.»
نسل جديد تبتي ها زاده تبعيد روز به روز راديكاليزه تر مي شوند و در اين ميان سامدهونگ دكترين ضدخشونت را در راس برنامه هاي خود قرار داده است و در اين باره مي گويد: «اين كار باعث مي شود كه تقريباً در همه دنيا حمايت افكارعمومي را به دست آوريم.» پس از حادثه ۱۱ سپتامبر، چين تلاش هاي خود براي تروريستي جلوه دادن جنبش  تبتي ها را افزايش داده است و در راستاي همين تلاش ها چندي پيش دو راهب كه هيچ دليلي براي اثبات جرمشان وجود نداشت به اشد مجازات محكوم شدند. يكي از آنها بلافاصله اعدام شد و نفر بعدي در انتظار اجراي اين حكم است. سامدهونگ مي گويد: «تا وقتي دالاي لاما زنده است هيچ تبتي اي در راه خشم گام برنخواهد داشت.»
براي مبارزان كنگره جوانان تبت پذيرش اين كه استقلال طلبي را كنار بگذارند و آنگونه كه قانون اساسي چين براي اقليت هاي ملي در نظر گرفته به خودمختاري ناچيزي بسنده كنند كار چندان راحتي نيست. روز ۲۳ ماه مه، چين كتاب سفيدي منتشر كرد كه به خودمختاري اقوام محلي تبت اختصاص داشت و جايگاه و وضعيت واقعي هنگ كنگ و ماكائو را نفي مي كرد. دوگام به پس و يك گام به پيش آن هم تنها به اين دليل كه رژيم هوجينتو مي ترسد كه مدافعان تبت به هنگام بازي هاي المپيك ۲۰۰۸ پكن دردسر ايجاد كنند.
نمايندگان دالاي لاما در سال هاي ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ براي گفت و گو راهي چين و تبت شدند و پس از ماهها سكوت كشنده پكن بالاخره پكن تصميم گرفت در ماه اكتبر هيات نمايندگي اعضاي نزديك دولت تبعيدي را در چين يا تبت ملاقات كند. البته بايد منتظر ماند و ديد كه اين طعمه واقعاً براي گفت و گو در نظر گرفته شده است يا اين كه عملياتي براي انحراف افكارعمومي و نزديكي به غرب است. تا رسيدن به ماه اكتبر تبت و تبتيان كه از حداقل حقوق خود بي بهره اند و حتي نمي توانند سرزمين خود را مالك شوند همچنان انتظار مي كشند و سامدهونگ تاكيد مي كند كه «زمان براي ما اهميت زيادي دارد.»

فلوريدا در انتظار توفان انتخاباتي
006024.jpg
انتخابات سال ۲۰۰۰
بوش در كنار برادرش جب
نيره محمودي
مردم آمريكا هنوز نتوانسته اند خاطره افتضاح انتخاباتي را كه در سال ۲۰۰۰ در ايالت فلوريداي آمريكا اتفاق افتاد از ياد ببرند. بحث و جدل هايي كه در آن سال بر سر صحت و سلامت راي گيري در اين ايالت درگرفت همچنان مشروعيت حكومت جورج بوش را زير سؤال برده است. حالا چهار سال از آن انتخابات گذشته ولي بعيد به نظر مي رسد كه برگزاركنندگان انتخابات در آمريكا و به خصوص ايالت فلوريدا بتوانند به راحتي از كابوسي كه از هم اكنون و پيش از انتخابات آتي رياست جمهوري بر ذهن و روانشان مستولي شده است، رهايي پيدا كنند.
فلوريدا از جمله ايالت هاي آمريكا است كه راي گيري در آن تاثير بسيار زيادي بر سرنوشت دو نامزد اصلي در انتخابات رياست جمهوري آمريكا مي گذارد. يكي از موضوعاتي كه صحت انتخابات را در اين ايالت زير سؤال برد استفاده از ورقه هاي راي گيري سوراخ شده اي بود كه براي هرچه سريع تر شدن شمارش آرا به كار گرفته شد. در همين حال گفته مي شود كه فرمانداري ايالت فلوريدا كه برادر رئيس جمهور كنوني آمريكا آن را هدايت مي كند، در انتخابات پيشين نام بسياري از سياهپوستان اين ايالت را به بهانه اين كه سابقه جنايي دارند از فهرست راي دهندگان حذف و اجازه شركت در انتخابات را از آنان سلب كرد. اين درحالي است كه دموكرات هاي آمريكا هميشه  روي آراي سياهپوستان به نفع خود حساب مي كنند و شركت اين تعداد سياهپوست فلوريدا در انتخابات رياست جمهوري سال ۲۰۰۰ مي توانست در نهايت به ضرر جورج بوش تمام شود و وي نتواند آراي الكترال اين ايالت را به خود اختصاص دهد.
تاكنون اقدامات مختلفي براي برگزاري يك انتخابات سالم در اين ايالت انجام شده است. براي آن كه از اشتباه در انجام شمارش آرا جلوگيري شود، دولت فدرال اين ايالت تاكنون ميلياردها دلار براي خريد ماشين هاي الكترونيك راي گيري مدرن صرف كرده اند، جب بوش نيز از قرار معلوم سعي كرده است تا به گونه اي عمل كند كه از بروز بي عدالتي هايي نظير حذف نام سياهپوستان از فهرست راي دهندگان جلوگيري كند. اما اخباري كه طي هفته هاي گذشته از فلوريدا منتشر شده اند، حكايت از اين دارد كه اختلاف بر سر تقلب در روند راي گيري در اين ايالت رشته اي است كه سري دراز دارد.
شهرهاي بزرگ اين ايالت از جمله «ميامي»، «فورت لادرديل»، «وست پالم بيچ» و «جكسون ويل» هم اكنون به ماشين هاي الكترونيك شمارش آرايي مجهز هستند كه گفته مي شود كار كردن با آنها بسيار آسان است و شمارش همزمان با اخذ راي را ميسر مي كند. مقامات ايالتي معتقدند كه استفاده از اين نوع ماشين ها تا حد زيادي مي تواند اختلافات آتي بر سر شمارش آرا را در اين ايالت مرتفع سازد. اين درحالي است كه نشريه «ميامي هرالد» اخيراًَ طي گزارشي اعلام كرد ماشين هايي كه قرار است در ميامي و «برووارد» استفاده شوند داراي مشكلات نرم افزاري هستند و صحت انتخابات آينده رياست جمهوري را در اين دو منطقه مخدوش خواهند كرد. اين در حالي است كه كارشناسان امنيتي نيز هشدار داده اند كه اين ماشين ها مي توانند توسط كاربران ماهري كه به حافظه اصلي دسترسي دارند به راحتي دستكاري شده و يا هك شوند.
فعالان حق راي دهي پيشنهاد كرده اند كه ماشين هاي راي گيري در سراسر ايالت فلوريدا به سيستمي مجهز شوند كه بتواند به راي دهندگان رسيد بدهد. براساس اين پيشنهاد در اين رسيد نام فردي كه راي دهنده انتخاب كرده است، ثبت خواهد شد. اما تاكنون مقامات و شركت هايي كه ماشين هاي جديد راي گيري را توليد كرده اند تاكيد داشته اند كه عملي ساختن چنين پيشنهادي در حال حاضر غيرممكن است. مقامات به قانون كارت هاي سوراخ شده كه قابل بازشماري هستند، استناد مي كنند و معتقدند كه قانون مذكور در مورد ماشين هاي راي گيري جديد قابل اجرا نيستند. اتحاديه آزادي هاي مدني آمريكا دادخواستي را به دادگاه فدرال تسليم كرده است تا از طريق آن فرماندار ايالت را در صورت لزوم مجبور به بازشماري آرا بكند. «رابرت وكسلر»، يكي از اعضاي كنگره نيز در تلاش است تا دولت آمريكا را ترغيب كند كه مقامات فلوريدا را براي استفاده از سيستم پرداخت رسيد به راي دهندگان در اين ايالت تحت فشار بگذارد. انتظار مي رود كه تا پيش از برگزاري انتخابات آتي رياست جمهوري آمريكا اين پيشنهاد وكسلر مورد بررسي قرار گرفته و نتيجه آن اعلام شود.
اما به موازات بحث و جدل ها پيرامون مشكل سيستم راي گيري در ايالت فلوريدا، اختلاف نظر در مورد فهرست راي دهندگان همچنان به قوت خود باقي مانده است.
در انتخابات سال ۲۰۰۰ برخي از روزنامه نگاران دريافتند كه ايالت فلوريدا نام هزاران فرد واجد راي دهي را از فهرست راي دهندگان حذف كرده است. گفته مي شود افراد حذف شده از جمله راي دهندگان سنتي دموكرات ها بوده اند. اين حذف ظاهراً براساس قانوني در آمريكا كه مرتكبان به جنايت را از شركت در انتخابات فلوريدا منع مي كند صورت گرفته بود. اما بسياري از حذف شدگان از فهرستي كه به «فهرست تطهير» معروف است در زندگي خود حتي مرتكب كوچكترين جنايت هم نشده بودند.
طي چهار سال گذشته گروه هاي حقوق مدني تلاش گسترده اي را براي بازگرداندن حق راي به كساني كه در سال ۲۰۰۰ از شركت در انتخابات محروم شده بودند، به انجام رسانده است. در اوايل ماه ژوئيه يك قاضي به فلوريدا حكم كرد كه فهرست ۴۸هزار نفري را كه به اتهام ارتكاب به جنايت از شركت در انتخابات ۲۰۰۴ منع شدند، منتشر كند. بسياري از افرادي كه نامشان در اين فهرست آمده است سياهپوست هستند، اين در حالي است كه اسامي بسياري از «هيسپنيك ها» (اسپانيولي  زبان ها)يي  كه بايد نامشان در اين فهرست ذكر مي شده ذكر نشده است. هيسپنيك ها در فلوريدا معمولاً از طرفداران سنتي جمهوريخواهان به حساب مي آيند. به هرحال باوجود به كارگيري ماشين هاي راي گيري مدرن و تاكيد فرماندار فلوريدا به رعايت كامل عدالت در مورد راي دهندگاني كه واجد شرايط راي دهي هستند، نشانه ها حكايت از اين دارد كه اين ايالت بارديگر بايد شاهد جنجال  انتخاباتي ديگري باشد.
فلوريدا از جمله ايالت هاي آمريكا است كه هرازگاهي شاهد توفان هاي شديد طبيعي است، اما اين بار جنجالي كه احتمالاً در انتخابات آتي
رياست جمهوري در اين ايالت به وجود خواهد آمد، توفاني را در تاريخ ايالت فلوريدا به ثبت خواهد رساند كه به سادگي از يادها فراموش نخواهد شد.
منابع: بي بي سي و AP

خبر
اتحاديه اروپا قهرمان المپيك آتن
006026.jpg

كميسيون اروپا از ۲۵ كشور عضو اين اتحاديه به دليل موفقيت ورزشكاران شان در المپيك آتن رسماً قدرداني كرد. ريجو كمپينن، سخنگوي كميسيون اروپا هفته پيش اعلام كرد: «اتحاديه اروپا با ۲۸۶ مدال كه ۸۳ تاي آنها طلا بود (البته عدد ۸۲ صحيح است) همه مدال ها را جارو كرد. آمريكايي ها كه در جايگاه اول قرار گرفته اند فقط ۱۰۳ مدال كه ۳۵ تايشان طلا است به دست آورده اند.»
او كه رسماً از كشورهاي عضو اتحاديه تشكر كرد، معتقد است كه اروپايي ها در ورزش هاي آبي از جمله كاياك حرف ندارند و ضعفشان در بيسبال، بوكس و وزنه برداري است. او چنين نتيجه مي گيرد كه «قدرت جسماني اروپايي ها رو به كاهش است.»
كمپينن با اشاره به روماني و بلغارستان كه به احتمال زياد سال ۲۰۰۷ عضو اين اتحاديه خواهند شد اظهار اميدواري مي كند كه در دور بعدي اين بازي ها در پكن اتحاديه اروپا قدرتمندتر شود. او در پاسخ به اين سؤال كه آيا امكان دارد ورزشكاران در پكن با پيراهن اتحاديه اروپا ظاهر شوند مي گويد كه اين طرح فعلاً در برنامه هاي بروكسل جاي ندارد.

باز هم همه به بوش خنديدند
رئيس جمهور آمريكا كه روز شنبه در جريان برنامه هاي تبليغاتي اش در ايالت اوهايو سخنراني مي كرد خيلي مراقب بود كه اين بار تپق نزند. موضع ديپلماتيك او بسيار بهتر از هميشه به نظر مي رسيد تا اين كه مردي از روي شيطنت سؤالي در مورد نوعي كلم از او پرسيد و بوش در ميان طرفداران هيجان زده اش پاسخ داد: «من به اندازه پدرم از آن متنفر نيستم.» اين سؤال حضار را به قهقهه انداخته بود و بوش در ادامه گفت: «اگر مي خواهيد حقيقت را بدانيد من از بخش بالايي آن خوشم مي آيد و اصلاً ساقه هايش را دوست ندارم.»
اين پاسخ او در نهايت با اعتراض متخصصان تغذيه و خشم شديد كشاورزان صيفي كار مواجه شد. مشاوران تبليغاتي بوش كه در تلاشند دوره رياست جمهوري او را چهار سال ديگر تمديد كنند به جاي يافتن پاسخي رضايت بخش به اين سؤال عجيب، فقط پا به پاي مردم خنديدند.

وقتي شارون جا مي ماند
006032.jpg

محافظان شخصي آريل شارون، نخست وزير اسرائيل به طرز عجيبي او را در خانه اش در اورشليم جا گذاشتند. آنها كه فكر مي كردند شارون سوار اتومبيل شده، مثل هميشه اتومبيل او را اسكورت كردند، اما وقتي پس از طي مسافت چند كيلومتر به مقصد رسيدند متوجه شدند كه او را در خانه جا گذاشته اند. شين بث (سرويس امنيت داخلي اسرائيل) پرونده اي براي بررسي دلايل اين اشتباه مضحك به راه انداخته است و قصد دارد مسببان اصلي را محاكمه كند.

در مانيل حتماً پيراهن بپوشيد
006028.jpg

پليس مرداني را كه بدون پيراهن در خيابان هاي مانيل ظاهر مي شوند جريمه مي كند. اواسط اين هفته شهرداري مانيل از تمام مردم خواست كه براي حفظ اخلاقيات در فيليپين اين مسئله را رعايت كنند. سال هاي سال است كه مردان فيليپيني براي رهايي از گرماي تابستان در خيابان ها پيراهن خود را درمي آورند. بياني فرناندو، رئيس آژانس توسعه مانيل معتقد است كه در اين شهر ۱۲ ميليون نفره درآوردن پيراهن نشاني از ضعف اخلاقيات خواهد بود.
پيش از اين فقط در چند محله اين كار ممنوع بود اما اين نخستين بار است كه رسماً و به كمك پليس و قانون اين كار ممنوع شده است. به احتمال زياد براي مجرمان جريمه اي ۱۰ دلاري در نظر گرفته مي شود. در اين شرايط مردم براي رهايي از گرما بايد به راه حل ديگري متوسل شوند.

هزينه هاي سنگين سفر پاپ به سوئيس
پاپ ژان پل دوم در آخرين سفرش به سوئيس، اين كشور را با ۵۸۶۵۰۰ يورو كسري بودجه مواجه كرده است. طبق گزارش اسقف هاي سوئيس براي سفر او در مجموع ۳/۲ ميليون يورو هزينه صرف شده است و به همين دليل از مردم سخاوتمند و مومن تقاضاي كمك شد.
۱۴ هزار جوان در اين برنامه كمك مالي شركت كرده و جمعاً ۲۶ يورو كمك كردند. اين رقم در مقايسه با مبلغ مورد نظر بسيار ناچيز است.
معمولاً برگزاري مراسم مذهبي، فرهنگي و ورزشي در سطح گسترده هزينه هاي سنگيني را به دولت ها تحميل مي كند. در سفر پاپ به سوئيس، دولت تنها براي ايجاد فضاي سبز در اطراف محل گردهمايي ۷۰ هزار نفره، هزينه بسياري صرف كرد. با اين كه از اين سفر بيش از يك ماه مي گذرد و بارها از مردم و به خصوص افراد مذهبي تقاضاي كمك شده اما هنوز بخش اعظمي از هزينه هاي سفر فراموش نشدني پاپ به سوئيس تامين نشده است.

جهان
هفته
پنجره
داستان
چهره ها
پرونده
سينما
ديدار
حوادث
ماشين
ورزش
هنر
|  هفته   |  جهان  |  پنجره  |  داستان  |  چهره ها  |  پرونده  |  سينما  |  ديدار  |
|  حوادث   |  ماشين   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |