جمعه ۱۷ مهر ۱۳۸۳ - سال يازدهم - شماره۳۵۱۹
هفته
Friday.htm

فرزندان ما
فكر مي كنيد فرزندانتان هيچ شباهتي به شما ندارند، گاهي با عصبانيت به آنها مي گوييد: «به كي رفته اي؟» اخلاقشان برايتان غيرقابل تحمل است؟ نوجواني خودتان را به خاطر مي آوريد و هيچ شباهتي ميان نوجواني تان با فرزندتان نمي يابيد؟ گاهي فكر مي كنيد فرزندانتان بيگانگاني هستند كه گاهي سر راه هم قرار مي گيريد و به اكراه سلام مي كنيد؟
007038.jpg
مينا شهني
فاصله بين ما و فرزندانمان به اندازه يك اقيانوس است. اين جمله را بسياري از پدر و مادرها با بيان هاي متفاوت مي گويند و نگاهي حسرت بار به رابطه اي نيمه تاريك ميان خود و فرزندانشان مي اندازند با لبخندي محو و كمرنگ.
در جمع هاي خانوادگي، فاميلي بيشتر پدر و مادرها با نگاه رفتار فرزندشان را كنترل مي كنند. گاهي از كارهايي كه فرزندانشان انجام مي دهند آنچنان متعجب مي شوند كه عكس العمل هاي تندي نشان مي دهند. حتي حرف هاي فرزندانشان را نمي توانند تحمل كنند.
اما واقعاً هيچ وقت شده از خودتان به عنوان پدر يا مادر پرسيده باشيد: «چرا فرزندانمان با ما تا اين اندازه متفاوتند؟»
وقتي مادري با شكايت مي گويد: «نمي دونم اخلاق اين پسره به كي رفته؟ باباش كه اينقدر آدم سر به راهي است كه نگو، اما اين پسره...» و تعريف مي كند كه پسرش از فرصت سوء استفاده كرده و ماشين پدرش را برداشته بيرون رفته و بالاخره پليس به جرم رانندگي بدون گواهينامه دستگيرش كرده....
دوباره با تعجب مي گويد: «اين پسر هيچ چيز كم نداره، اما واقعاً نمي فهمم چرا اين كار و كرد.»
و البته اگر كمي با شما احساس راحتي كند برايتان تعريف مي كند كه پسر دلبندش قبلاً هم با ماشين پدرش مخفيانه رانندگي كرده است اما مشكلي پيش نيامده و اعتراف مي كند كه متوجه رفتار پسرش بوده اما خودش را به «كوچه علي چپ» زده.
پدر اما آن طرف تر ايستاده تا مراحل اداري پرداخت جريمه را براي رانندگي بدون گواهينامه پسرش طي كند.
به هرحال مادر هرگز نمي پذيرد كه در به وجود آمدن اين واقعه مقصر است و پدر هم فقط با درهم كشيدن چهره نگاه را از پسرش برمي گيرد.
خانواده تبرئه مي شود
در بيشتر موارد تا وقتي مشكلي جدي براي فرزندان پيش مي آيد خانواده ها تازه متوجه بحران پيش رويشان مي شوند شايد خانواده هاي امروزي چنان سرگرمند كه حل مشكلات فرزندانشان را به فردايي نامعلوم واگذار كرده اند و تنها در صورتي اين فرداها از راه مي رسند كه دردسري جدي مطرح شود و خانواده را مجبور به بروز واكنش كند.
در شرايط امروزي خانواده ها با برشمردن خدماتي كه به فرزندانشان ارايه داده اند در واقع مسئوليت خطاهاي فرزندشان را تمام و كمال از دوش خود برمي دارند تا با تبرئه كردن خود سعي كنند گناه را به گردن فرزندشان بيندازند. پدري در توضيح علت درس نخواندن دخترش مي گويد: «همه چيز تو خونه داره، كامپيوتر هم براش خريدم از صبح تا شب من و مادرش جون مي كنيم تا اين دختر بتونه درس بخونه و آينده خوبي را براي خودش درست كنه.»
در واقع پدر با گفتن اين جملات خود و همسرش را از هر كوتاهي در برابر دخترشان مبرا مي كند.
اگر بپذيريم خانواده ها هيچ نقشي در نوع رفتارهاي ناهنجار فرزندانشان ندارند پس اين نوجوانان محصول كدام برخورد و تنش هستند؟
كانون خانواده
گروهي از روان شناسان معتقدند كه بروز رفتارهاي ناهنجار از سوي جوانان و نوجوانان بيشتر ثمره رفتار والدين است. در واقع روان شناسان اعتقاد دارند كه رفتار پدر و مادر مهم ترين دليل براي بروز ناهنجاري رفتاري فرزند است. دكتر كيهان نيا ـ روان شناس ـ به صراحت مي گويد: تا هنگامي كه پدر و مادر دريچه گفت و گو را ميان خود و فرزند نوجوانشان باز نكنند، مشكلات رفتاري نوجوانان حل نمي شود.
اين روان شناس با انتقاد از روش كاري پدر و مادرها مي افزايد: «پدر و مادرهاي امروزي بيشتر سعي دارند در رفع نيازهاي مالي فرزندانشان كوشش كنند، خريد يك آپارتمان و يك اتومبيل و تهيه وسايل رفاهي فرزندان اولين و مهم ترين خواسته  اي است كه پدر و مادرها دارند.»
دكتر كيهان نيا معتقد است: پدر و مادرهاي امروز نيازهاي نوجوانان را تنها از دريچه چشم خود مي بينند و همين ماجرا سبب شده تا مهم ترين خواسته اي كه در نظر پدر و مادرها شكل گيرد خريد يك كامپيوتر و يا لباس هاي مارك دار باشد، در حالي كه گروه نوجوانان نياز شديدي به هم صحبتي با پدر و مادر دارند. در واقع هم صحبتي با پدر و مادر مشكلات هويتي جوانان را برطرف خواهد كرد.
خانواده و انحراف
غالباً خانواده ها گمان مي كنند كه فرزندانشان دچار لغزش هاي جدي مي شوند. انحرافات اخلاقي تابويي است كه خانواده ها از آن بيم دارند اما همواره خود و فرزندانشان را به دور از همه انحرافات مي بينند.
«خانواده و انحراف» عنوان پايان نامه اي است كه فاطمه خاكي به راهنمايي دكتر باقر ساروخاني انجام داده است. در گزارشي كه از اين پژوهش در نشريه فرهنگ و پژوهش شماره ۱۴۹ منتشر شد آمده است: «انحراف در محيط خانواده و تحت تاثير افراد بزرگتر به وجود مي آيد، بنابراين مي توانيم به تاكيد اعلام كنيم كه خانه و خانواده در درجه اول و اجتماع به طور كلي، عامل اساسي انحراف افراد است. در صورتي كه پدر و مادر و خانواده، منظم، لايق، درستكار، وظيفه شناس و داراي صفات شايسته و عواطف انساني باشند، طفل كوشش مي كند كه همين خصايص و روش ها را تقليد كند و برعكس اين امر نيز صادق است. به همين دليل مهم ترين عامل از نظر رواني در محيط خانواده پرورش شخصيت فرزندان و نحوه و كيفيت آن از نظر تطابق بعدي فرد در جامعه است. چرا كه ريشه بسياري از انحرافات را بايد در پرورش نخستين خانوادگي جست وجود كرد. هرگاه فشار كج رفتاري ها بررسي شود نقش پرورشي آن دركيفيت رشد شخصيت آشكار مي شود.»
كانون خانواده بايد گرم و استوار باشد تا كودكان در آن پرورده شوند. لجبازي ميان پدر و مادر، اختلافات ريشه دار و ستيزهاي هميشگي ميان آنان سبب مي شود تا كودكان نسبت به اين نوع رفتارها واكنش نشان دهند. خانه اي كه محيطي ناامن براي كودكان به شمار مي رود مي تواند اولين گام در راه انحرافات و كج روي هاي اخلاقي باشد.
دكتر مروئه وامقي ـ روان پزشك ـ معتقد است خشونت والدين سابقه تاريخي دارد، اما امروزه عنوان مي شود كه به دليل شكسته شدن هنجارهاي اجتماعي افرايش يافته است. البته صحيح تر اين است كه بگوييم امكان ابراز خشونت و انتقال آن به بيرون از خانه افزايش يافته، نه اين كه ميزان آن افزايش يافته است.
اين روان پزشك در گفت وگو با خبرگزاري جمهوري اسلامي درباره تاثير مشاجره والدين بر دختران و پسران مي گويد: «مشاجره والدين بر دختران و پسران تاثير متفاوت مي گذارد، در دختران بيشتر سبب افسردگي و در پسران رفتارهاي ضد اجتماعي را رقم مي زند.»
در حالي كه بيشتر كارشناسان نقش خانواده را پررنگ تر از ساير عوامل در بحث انحرافات اخلاقي نوجوانان مي دانند، خانواده ها هنوز نقش خود را به درستي نمي دانند. خانواده ها هنوز در جست وجوي پيدا كردن پاسخ اين سؤال هستند كه خطاب به فرزندانشان مي پرسند: «من نمي دونم تو به كي رفتي؟»
از سوي ديگر شيوا دولت آبادي ـ روان شناس و استاد دانشگاه ـ معتقد است كه،پدر و مادرها در واقع به فرزندشان فقط امتياز يكطرفه مي دهند اين در حالي است كه آن روي سكه حقوق كودك، وظايف و مسئوليت هايي است كه برعهده كودكان گذاشته مي شود. در واقع ما با دادن هر حقي به كودكان بهتر است كه مسئوليت و وظايف خاصي را نيز از آنها بخواهيم. در غير اين صورت كودكان روزبه روز خواهان امتيازهاي بيشتري مي شوند بدون آن كه بدانند وظايفي نيز در برابر خانواده و اجتماع برعهده دارند.
دولت آبادي با تاييد فاصله ايجاد شده بين فرزند و پدر و مادر مي گويد: «امروز بيشتر پدر و مادرها از فاصله ايجاد شده ميان خود و فرزندشان وحشت دارند و اين وحشت آنچنان آنها را در بر گرفته كه از بيانش نيز بيمناكند. همين مسئله سبب شده است تا با پنهان كردن مشكلات درون خانوادگي سعي در پاك كردن صورت مسئله به جاي حل كردن آن داشته باشند.»

به مناسبت بيستم مهرماه روز بزرگداشت حافظ
آهنگساز واژه ها
براي آنان كه از روزگار گسسته و به شعر و فرهنگ وادب دل بسته اند نام ايران با حافظ، سعدي، عطار، نظامي، مولوي، فردوسي، خيام و باباطاهر گره خورده و در خلوت شب ها و جلوت  روزها، اشعار حافظ و مولانا را زمزمه مي كنند و غزليات حافظ و مثنوي هاي مولانا و دوبيتي هاي باباطاهر را برهان و دليل مي آورند. اما چه مي شود كرد كه عصر شتابزده و ماشيني امروز ما را به چيزي مي خواند و حافظ و سعدي و مولانا به چيز ديگر. فرزندانمان لذت شنيدن داستان هاي شاهنامه را از زبان پدران و مادران در شب هاي بلند زمستان از دست داده اند و خودمان نيز چون فرزندانمان. مادربزرگان ديگر قصه هاي جن و پريان نمي گويند و بافتني نمي بافند و پدربزرگان وقتي براي حرف زدن با نوه هايشان ندارند. خودمان نيز، درگير و دار با سنت گذشته مان، هر از چندگاهي به سراغ كتابخانه مي رويم و ديوان گرد و خاك گرفته حافظ را برمي داريم و ورقي مي زنيم و با لذت هاي گذشته زندگي مي كنيم.
در ميانه اين اوضاع درهم و برهم، لابد آشنايي با زندگي و شرح حال مفاخر ايران بي فايده نيست و به كاري خواهد آمد. مفاخر و بزرگاني كه از فرط تكرار نام آنها برايمان قديمي و كهنه شده و عتيقه مي نمايند و شايد اگر دست خودمان بود آنها را به موزه تاريخ مي رانديم اما از بيان چند نكته كوتاه درباره شان عاجزيم و ناتوان.
خواجه شمس الدين محمد حافظ شيرازي، شاعري است كه بيش از هفت قرن شعرهايش خوانده شده و تاثير او بر ادبيات ايران و جهان بيش از آنست كه در قالب كلمات و عبارات بگنجد. گوته، شاعر بزرگ آلماني كه تاثير حافظ در اشعارش نمايان است، او را يگانه و بي نظير مي خواند «حافظ در شعر خويش حقيقت غيرقابل انكار را به شيوه اي محوناشدني بيان كرده است.» امرسون، حافظ را تنها انساني مي داند كه آرزوي ديدارش را داشته و دلش مي خواسته جاي او باشد «حافظ همواره از اين كه در جايگاهي نامناسب و ناجور قرار گيرد ابا داشت. از هيچ چيز در بيم و هراس نبود. حافظ ماوراء را مي ديد و ديدش نافذ بود.»
فيتز جرالد حافظ را بهترين آهنگساز واژه ها توصيف مي كند و گرترودبل درباره او مي گويد: «چشم بصيرت حافظ آنچنان نافذ و تيزبين است كه به قلمروهايي از تفكر و انديشه اي سر مي كشد كه حتي نسل هاي بعد از ورود به آن ممنوع شده اند.»
آربريچ حافظ را چون شكسپير در ادبيات غرب مي داند: «حافظ در نگاه هموطنانش همان جايگاه و مرتبتي را دارد كه شكسپير براي ما و شايسته مطالعه دقيق ماست.»
با همه توصيفات ، مقالات و كتابهايي كه درباره حافظ نوشته شده ولي هنوز جايگاه او براي جوانان و نوجوانان مبهم و ناشناخته است؛ شاعري كه پس از گذشت هفت قرن هنوز زنده است و شعرهايش تاريخ مصرف ندارد. شاعري متعلق به همه قرن ها و نسل ها.

حدود ۷۰۰ سال پيش در شيراز نوزادي به دنيا آمد كه او را شمس الدين محمد ناميدند. پدرش بهاء الدين، از كودكي او را با خواندن قرآن و يادگيري مفاهيم آن آشنا كرد. شمس الدين محمد در جواني با شنيدن تلاوت آيات قرآن به وسيله پدرش، آن را به حافظه سپرد و در تفسير، كلام، حكمت و ادب سرآمد بزرگان عصر خويش شد. بعد از مرگ پدر كه زغال فروش بود شمس الدين محمد به اتفاق مادر، نزد عموي خود رفتند و شمس الدين مدتي در پرده دوزي و خميرگيري در نانوايي به كار مشغول شد. در ۲۱ سالگي به هنگام تحويل نان در محله اعيان  شيراز با دختري زيبا رو آشنا شد و براي   آن كه به وصال محبوب خود برسد ۴۰ شبانه روز بر مزار باباكوهي شب زنده داري كرد تا به خواسته اش دست يابد. شمس الدين تا حدود ۳۰ سالگي در دربار شاه ابواسحاق اينجو حضور يافت و آوازه شهرتش شيراز را فراگرفت. اينجو كه خود اهل ذوق و شعر بود مقام شمس الدين را گرامي داشت و شمس الدين نيز ـ كه ديگر همه با نام حافظ مي شناختندش ـ در اشعارش مدح او را گفت. شمس الدين كه قرآن را با ۱۴ روايت از حفظ بود در اشعارش «حافظ» تخلص مي كرد و به همين نام مشهور شد.
عشقت رسد به فرياد گر خود بسان حافظ
قرآن زبر بخواني با چهارده روايت
پس از مدتي امير مبارزالدين محمد با شكست ابواسحاق به قدرت رسيد و حافظ را از مقام و منصبش بركنار و از تدريس علوم قرآني نيز محروم كرد. در اين دوره حافظ به سرودن اشعار اعتراض آميز سياسي روي آورد. با اين همه پسران امير مبارزالدين، شاه شجاع و شاه منصور موردتوجه و دوستدار حافظ بودند. در اوايل ۴۰ سالگي حافظ علي رغم مقام و جايگاهش در دربار شاه شجاع از حق گويي و انصاف به دور نبود و به دليل صراحت و حق طلبي گاه به دردسر مي افتاد. اواخر عمر حافظ با استيلاي امير تيمورگوركاني بر فارس همزمان بود و حافظ براي حفظ جان و امنيت، شيراز را ترك گفت و به اصفهان نقل مكان كرد. در شعرهاي اين دوره او دلتنگي و ناراحتي به خاطر دوري از شهر شيراز و عطار شيرازي منعكس شده است. حافظ به زادگاه خود شيراز دلبستگي فراوان داشت و به همين سبب چندان اهل سفر و مسافرت نبود و جز در مواردي معدود، از شيراز خارج نشد. گرچه شهرت او در زمان حياتش به آذربايجان و بغداد و حتي هند رسيد تا جايي كه براساس برخي نوشته ها پادشاهان هند او را به دربار خود دعوت كردند. حافظ در اين سفر تنها تا جزيره هرمز پيش رفت و هيبت دريا و عشق به شيراز او را از ادامه سفر بازداشت.
در ۵۲ سالگي به دعوت شاه شجاع به تبعيد خود خواسته پايان داد و به شيراز بازگشت و دوباره مقام و رتبه پيشين خود را در مراكز علوم ديني بازيافت و تا پايان عمر در شيراز باقي ماند.
حافظ در سال ۷۹۱ يا ۷۹۲ هجري قمري در شيراز در سن ۶۹ سالگي درگذشت. جسد او را در باغ مصلي، در كنار نهر ركن آباد شيراز به خاك سپردند.

ديوان حافظ حاوي ۵۰۰ غزل، ۴۲ رباعي و تعداد نامحدودي قصيده است كه در مدت ۵۰ سال سروده شده است. حافظ هر آنگاه كه حالتي روحاني به او دست مي داد، به سرودن شعر مي پرداخت و به همين علت گاه در طول يك سال بيشتر از ۱۰ غزل نمي سرود. قصد و نيت او سرودن اشعاري بود كه رضايت حضرت حق را جلب كند.

گپ هفته
007086.jpg
جنگ تحميلي در آثار كودكان
براساس يك تحقيق،جنگ تحميلي و فاصله طبقاتي دست مايه بيشتر داستان هاي كودك ايراني در نيم قرن اخير بوده است.
نتايج تحقيق دكتر فرشته محرابي - استاد دانشگاه اصفهان - نشان مي دهد كه در داستان هاي ايراني روان شناسي كودكان و دنياي خصوصي آنان، تفاوت طبقاتي و بي عدالتي اجتماعي و انساني، تقابل، معصوميت و شرارت، طلاق و فروپاشي خانواده و رفتار ناهنجار با كودكان و نوجوانان بهترين مضامين داستان هاي كودكان ايراني را تشكيل مي دهد.
در جشنواره «اروپايي ادبيات كودكان ايران » نويسندگان و متوليان امور كودكان در سراسر دنيا خواستند جنگ، خشونت و ماجراهاي خيالي را از دنياي كودكان پاك كنند.
در همايش «معناي ادبيات كودكان در گفت وگوي فرهنگ ها، ديروز، امروز، فردا» كه در چهارمين روز جشنواره برگزار شد گونيلا برگستروم خالق الفي اتكينز گفت: «من مخالفتي با ماجراهاي هيجان انگيز و جنگ ندارم، ولي به نظرم اين ماجراها خيلي يكنواخت و ساده لوحانه شده است. ما با اين برنامه هاي تلويزيوني جنگ و خيال و رويا مي خواهيم از بچه ها چه جور آدم هايي بسازيم؟»
خالق الفي اتكينز معتقد است: «در غرب بچه هايي وجود دارند كه همه چيز دارند غذا، لباس، كتابهاي آموزشي رايگان و حتي موبايل و تلويزيون و خلاصه همه چيز، ولي خيلي كم مي توانند در كنار بزرگترهايشان از چيزي لذت ببرند و احساس نزديكي كنند. كسي به آنها عجايب واقعي زندگي را نشان نمي دهد و اتفاقات ريز و جزيي كه هر روزه اتفاق مي افتد. آنها خيلي كم با آدم هاي بزرگسالي روبه رو مي شوند كه حوصله بازي با آنها را داشته باشند.»
او با تاكيد بر اين كه ما خلاق به دنيا آمده ايم و نياز داريم كه خلاق باشيم، مي گويد: «خلاقيت بخشي از وجود ماست گرچه اوضاع اجتماعي مي تواند آن را تقويت يا سركوب كند. اين روزها آدم هاي خلاق تشويق نمي شوند ولي مصرف كنندگان چرا!»
جنگ ها، قحطي و گرسنگي تهديدهاي جدي كودك امروزند كودكي كه توانايي دفاع از خود را ندارد و حق انتخاب نيز از او سلب شده، بيشترين مجروحان جنگ كودكانند، آنها قربانيان خاموش و بي دفاعي هستند كه هرگز در طول ساليان نتوانستند صدايشان را به گوش جنگ افروزان برسانند.
دنياي خشونت، سرگرمي هاي مصنوعي و زندگي ماشيني آنچنان كودكان را احاطه كرده است كه هرگز موقعيتي براي رشد خلاقيت ندارند.
دنياي امروز با ديدگاه هاي اقتصادي خفه كننده اش چنان كودكان را احاطه كرده است كه هرگز كسي تصورش را هم نمي كرد.
جهان امروز جايگاه كودك را پايين آورده است. تجارت و تبليغات از كودكان موجوداتي مصرف كننده و بي انديشه مي سازد و در تقويت نيروي خلاقه شان كارساز نيست.امروز ۱۷ مهر روز جهاني كودك است. كمي به كودكانمان بينديشيم و براي رهايي آنان از چنگال خواب هاي پر كابوس چاره اي اساسي بيابيم. كودكان امروز حاكمان بي جانشين فرداي جامعه اند. براي دستيابي به جامعه اي زيباتر كودك امروز را در پناهمان بگيريم.

گراني كتاب كودك
بهاي كتاب هميشه بر پذيرش آن از سوي مخاطب تاثير مي گذارد، به ويژه براي كودكان كه كتابهايشان زودتر فرسوده مي شود، گران بودن كتاب كودك سبب مي شود تا مراكز آموزشي و پدر و مادرها توان كمتري در خريد كتاب براي كودكان داشته باشند. وجود كتابهايي با كيفيت مناسب و ارزانقيمت مي تواند يكي از راههاي تشويق والدين به خريد كتاب براي كودكان باشد. يك نويسنده سوئدي معتقد است: اقدام دولت سوئد براي ارزان نگه داشتن قيمت كتاب كودك سبب شده است تا توانايي خريد كتاب كودك در اين كشور از سطح مناسبي برخوردار باشد. يان هانسون كه علاوه بر نويسندگي براي كودكان مدير يك مدرسه در سوئد نيز هست، مي گويد: «در سوئد هر سال حدود ۳۰ كتاب كه داراي بالاترين كيفيت ادبي هستند به قيمت سه دلار آمريكا چاپ مي شود تا مدارس سوئدي بتوانند به صورت مجموعه آن را براي كلاس هايشان خريداري كنند.»
هانسون معتقد است: «اين ابتكار دولت سوئد سبب شده تا معلمان بتوانند فعالانه، وسيع و هدفمند بچه ها را به روش هاي مختلف كتابخواني تشويق كنند.»
او مي گويد: اگر كودكان تا سن ۱۲ـ۱۰ سالگي كتابخوان هاي حرفه اي شوند در تمام عمرشان كتابخواني را ادامه مي دهند، حتي اگر عادت كتابخواني گهگاه در آنها كم شود.تهيه كتاب با قيمت كم براي بچه ها يكي از اساسي ترين فعاليت هاي دولت براي ترويج كتابخواني در ميان كودكان است.

يادداشت
۱۷ دليل
007098.jpg
آكادمي كتاب كودك سوئد به ۱۷ دليل خواندن كتاب كودك را لازم مي داند اين ۱۷ دليل عبارتند از:
۱ـ كتاب ما را سرگرم و هيجان زده مي كند و باعث گريه و خنده مي شود. كتاب به ما آرامش مي بخشد و راههاي جديدي را به ما نشان مي دهد.
۲ـ كتاب به ما زبان مي آموزد و گنجينه لغاتمان را افزايش مي دهد.
۳ـ كتاب ما را به دنياي خيال مي برد و به ما كمك مي كند تا تصوراتي خلاق داشته باشيم.
۴ـ كتاب پلي ميان نسل هاست، زماني كه يك كتاب خوب با صداي بلند خوانده شود هم كودك و هم بزرگسال از آن لذت مي برند.
۵ـ هر كتاب پر از سؤال هاي تازه اي است كه ما را سرگرم خويش ساخته و به سوي تفكرات نو راهنمايي مي كند.
۶ـ كتاب به ما ايده هاي نو داده و دانش ما را نسبت به جهان پيرامون افزايش مي دهد.
۷ـ كتاب دانش و آگاهي در مورد ساير كشورها، آداب و رسوم، تاريخ، طبيعت و هر آنچه ميان آسمان و زمين است به ما مي بخشد.
۸ـ كتاب به ما نوع دوستي مي آموزد تا بتوانيم خود را جاي ديگران قرار دهيم و آنها را درك كنيم.
۹ـ كتاب به ما فرصتي مي دهد تا در رابطه با «خوب و بد» و «درست و غلط» بينديشيم.
007104.jpg
10ـ كتاب حقايقي را بازگو مي كند كه ما بايد در رابطه با آنها بينديشيم.
۱۱ـ كتاب به ما مي آموزد تا همواره براي يافتن پاسخ يك سؤال راههاي متعددي را بررسي كنيم.
۱۲ـ كتاب به ما مي آموزد تا خودمان را بهتر بشناسيم و بدانيم كه ديگران نيز احساساتي شبيه ما دارند.
۱۳ـ كتاب به ما كمك مي كند تا با خواندن آثار ساير نويسندگان با فرهنگ ها و زبان هاي مختلف قضاوت هاي نادرست و پيش داوري ها را از ميان برداريم و تفاوت ها را ميان انسان ها درك كنيم.
۱۴ـ كتاب دوست انسان به هنگام تنهايي است، هميشه و همه جا همراه انسان است و در كتابخانه ها به رايگان به امانت داده مي شود.
۱۵ـ كتاب بخشي از ميراث فرهنگي هر ملت است كه با مراجعه به آن مي توان تجربيات تازه اي پيدا كرد.
۱۶ـ تهيه كتاب براي كودكان،پديده اي اشتغال زاست چرا كه نويسنده، تصويرگر، طراح، متصدي چاپ، ويراستار، عكاس، ناشر،كتابدار، كتابفروش و بسياري از افراد ديگر براي ارايه اين محصول فرهنگي تلاش مي كنند. تلاش اين مجموعه به غناي فرهنگي جامعه كمك مي كند و حضور اين محصول در ساير كشورهاي جهان معرف فرهنگ كشور تهيه كننده كتاب است و براي اقتصاد آن كشور سودآوري مي كند.
007101.jpg
17ـ اولين رويارويي با ادبيات در كتاب كودك رخ مي دهد. آشنايي با دنيايي بي انتها براي تمام زندگي.
آكادمي كتاب كشور سوئد از ميان هزاران دليل براي خواندن كتاب آن هم كتاب كودك اين ۱۷ دليل را برشمرده و به شكل جزواتي كوچك در جشنواره اروپايي ادبيات كودك ايران ميان كودكان بازديد كننده  توزيع مي كند. اما در پشت اين جزوه سه فايده جداگانه براي نقش كتاب مصور كودكان برشمرده كه اين سه فايده عبارتند از:
آشنايي كودك با تصوير
آشنايي كودك با ادبيات
آشنايي كودك با والدين
اين كه كتاب مصور سبب آشنايي ميان كودك و والدين مي شود شايد مهم ترين نقش كتاب مصور كودكان باشد،هنگامي كه كودكان با والدين خود احساس ناآشنايي مي كنند. تاكيد آكادمي كتاب سوئد بر نقش مهم كتاب مصور براي پركردن شكاف ميان پدر و مادرها و كودكان نشان مي دهد كه رواج كتابهاي مصور در ميان كودكان توانايي آنها را براي آشنايي و درك والدينشان تقويت مي كند.
007107.jpg
نكته ديگري كه به رابطه ميان كودك و پدر و مادر در نمايشگاه اروپايي ادبيات كودك ايران تاكيد داشت، توزيع دفترچه هايي از سوي كانون توسعه فرهنگي كودكان ميان پدر و مادرها بود. در اين دفترچه هاي آموزشي راههايي براي رفتار بهتر با كودكان به پدر و مادرها آموزش داده شد.
چگونگي رفتار با كودك و نوجوان به ويژه برخورد صحيح با شيطنت كودكان، رفتار و عمل آنها در رفتار روزانه پدر و مادر توضيح داده شده است. پدر و مادر با داشتن اين دفتر هشت راه برخورد با رفتار روزانه فرزندشان را آموزش مي بينند.

|  ايران  |   هفته   |   جهان  |   پنجره  |   داستان  |   چهره ها  |
|  پرونده  |   سينما  |   ديدار  |   حوادث   |   ماشين   |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |