نويسندگان و ناشراني كه به معرفي كتاب خود در ستون خواندني ها تمايل دارند مي توانند يك نسخه از اثر خود را به نشاني خيابان آفريقا، بلوار گلشهر، مركز خريد آي تك، طبقه چهارم،بخش داستان ارسال كنند.
همچنان تاثيرگذار
دوئل
نويسنده: آنتون چخوف
ترجمه: احمد گلشيري
ناشر: نگاه
آنتون چخوف را يكي از مهم ترين داستان نويسان بزرگ تاريخ ادبيات دانسته اند. تجربه هاي او در زمينه نگارش داستان كوتاه همچنان با گذشت يك قرن، بديع و تازه به نظر مي رسد به طوري كه مي توان ردپاي تاثيرپذيري از اين نويسنده روسي را در داستان هاي كوتاه دو دهه اخير پيدا كرد. داستان «دوئل» يكي از آثار مهم چخوف به شمار مي رود كه چاپ آن در ايران (بنا به اعلام ناشر) به مناسبت صدمين سال مرگ چخوف بوده است.
در پشت جلد كتاب مي خوانيم: «هرچند صد سال تمام از درگذشت چخوف مي گذرد اما آثار او همچنان جذابيت خود را براي مشتاقان ادبيات در سراسر جهان حفظ كرده است. او در مدتي كه در دانشكده پزشكي تحصيل مي كرد براي روزنامه ها و مجله هاي مسكو داستان و قطعه هاي فكاهي مي نوشت و به اين ترتيب مادر، خواهر و برادران خود را در تامين زندگي ياري مي كرد. چخوف از ۱۸۸۶ به بعد به نوشتن مطالب جدي پرداخت و از اين زمان بود كه نوشتن به بهاي از دست رفتن فرصت تمرين طب، سراسر وقتش را مي گرفت. چخوف نخستين مجموعه داستانش را دو سال پس از دريافت درجه دكتراي پزشكي به چاپ رساند. سال بعد انتشار مجموعه داستان هنگام شامگاه جايزه پوشكين را كه آدكامي روسيه اهدا مي كرد برايش به ارمغان آورد.»
لالايي دل واپسي
زخم هاي كهنه درون
لالايي هاي دل واپسي
نوشته: مريم شكفته
ناشر: بهار نارنج
اين كتاب مجموعه اي از قطعات ادبي با نثر شاعرانه را در بر مي گيرد كه در آن تلاش شده تا تلفيقي از متون كهن فارسي با تعابير امروزي ايجاد شود. در بخشي از اين مجموعه آمده:
«هرچند هر زخم به هر درد و هرگراني كه مبتلا باشد التيام مي پذيرد اما وا عجبا كه زخم هاي كهنه درون انگار به نيم نگاهي سرباز مي كنند و از هر ملايمتي سرباز مي زنند و دست برمي كشند و هيچگاه مرور پرشتاب زمان حتي اندكي از ژرف ناي تورم چركين جانكاه آنها نمي كاهد. اين زخم هاي كاري ريشه دارتر از آنند كه با فراموشي ايام التيام پذيرند. اين جاست كه داروهاي مصرف شده تنها عادتي مزمن به بدن مي بخشند و به محض قطع اثر دارو چنان افيوني كه ديرتر از موعد رسيده باشد، درد شديدتر از گذشته، نيش آگين با ضريبي پرفشار و قدرتي غيرقابل تصور، شايد با نامردي هرچه تمام تر تا مي تواند اوج مي گيرد. حالا ديگر پيچيدن هرنسخه اي مسخره جلوه مي كند و مسكن هرگز كارساز نيست؛ درهم مي پيچي، مي لولي و هيچ كس فوران حرارتي را كه دم به دم با هر نفس تب آلود در شريان هايت با تپشي رعدآسا منتشر مي شود را در نمي يابد. عمق موج انفجاري را كه تومدام گرفتار پس لرزه هاي آني، آن را با تك تك سلول هايت حس مي كني، چرا كه هيچ كس به تو نزديك تر از آن نيست.»
كلاسيك كودكان
قصر افسون شده
نويسنده: اديث نسبيت
ترجمه: محبوبه نجف خاني
ناشر: افق
«قصر افسون شده» يكي از آثار كلاسيك ادبيات داستاني كودكان و نوجوانان است كه از زمان انتشارش در سال ۱۹۰۷ تاكنون، چاپ هاي متعددي در سطح جهان داشته است. نويسنده اين كتاب «اديث نسبيت» در سال ۱۹۲۴ در گذشته و از قرار معلوم آثارش مورد الهام نويسندگان مشهوري نظير جي . آر. آر. تالكين (خالق ارباب حلقه ها) بوده است.
در بخشي از داستان قصر افسون شده مي خوانيم:
«سرنخ قرمز، آنها را به طرف دوپله سنگي و از آن جا به محوطه چمن دايره شكلي هدايت كرد. وسط چمن، يك ساعت خورشيدي بود و دور تا دور آن مقابل پرچين، نيمكتي مرمري، پهن و كوتاه قرار داشت. سرنخ قرمز مستقيم به آن سوي چمن مي رفت، از كنار ساعت خورشيدي مي گذشت و انتهاي آن به دستي قهوه اي و كوچك منتهي مي شد كه به هر انگشتش حلقه هاي جواهر نشان داشت. طبيعتاً آن دست به بازويي وصل بود و چند دستبند با سنگ هاي درخشان قرمز و سبز و آبي، دور مچش ديده مي شد. آن دست آستيني از حرير زربفت، به رنگ صورتي و طلايي در برداشت كه چند جاي آن رنگ و رو رفته بود اما هنوز بي نهايت شگفت انگيز و چشمگير بود. آستين بخشي از پيراهن زنانه، بر تن بانويي بود كه روي نيمكت سنگي، زير نور خورشيد به خواب فرو رفته بود.»