جمعه ۱۷ مهر ۱۳۸۳ - سال يازدهم - شماره۳۵۱۹
index
بن لادن عراق
ترجمه: رضا ثابتي
منبع:بي بي سي
006924.jpg
«ابومصعب الزرقاوي» مظنون اصلي دخالت مستقيم در گروگانگيري و سر بريدن چند خارجي در عراق است. حتي گفته مي شود خود اوست كه چاقو را بر گردن قربانيان
مي گذارد. علاوه بر اينها آمريكا اين مرد ۳۷ ساله اردني را متهم اصلي طراحي حملات انتحاري در عراق مي داند و مدعي است كه با شبكه القاعده در ارتباط است. پس از پخش تصاوير سر بريدن «يوجين آرمسترانگ»، مهندس آمريكايي كه حدود سه هفته پيش به همراه يك آمريكايي و يك انگليسي ديگر به گروگان گرفته شده بود، آژانس مركزي اطلاعات آمريكا (سيا) اعلام كرد كه «تقريباً با اطمينان» معتقد است شخص زرقاوي است كه در فيلم بيانيه را قرائت مي كند و سپس سر گروگان را مي برد. اين ويدئوي اخير نيز از همان الگويي پيروي مي كند كه از زمان پخش تصاوير كشته شدن «نيك برگ»، پيمانكار آمريكايي در ماه مه سال جاري ميلادي تبديل به روتين كشتن گروگان ها شده است. به اين ترتيب كه چند مرد سياهپوش و سلاح به دست جلوي پرچم گروه زرقاوي، «توحيد و جهاد» مي ايستند و گروگان پشت به آنها زانو مي زند. سپس بيانيه اي خوانده مي شود و يكي از مردان سياهپوش جلو مي آيد و سر گروگان چشم و دست بسته را مي برد. يك آمريكايي ديگر، يك تبعه كره جنوبي و يك بلغار نيز تا كنون به اين شيوه كشته شده اند.
رقيب بن لادن؟
شبكه زرقاوي به عنوان طراح و مجري اصلي گروگانگيري، بمبگذاري و ترور مقام هاي عراقي است. با وجود ظن به همكاري با القاعده، برخي تحليلگران معتقدند كه اين گروه به صورت خودمختار عمل مي كند و حتي رقيبي براي تشكيلات اسامه بن لادن محسوب مي شود. آمريكا براي سر زرقاوي ۲۵ ميليون دلار جايزه تعيين كرده است؛ همان قدر كه براي بن لادن. جايزه او زماني افزايش يافت كه آمريكايي ها خبر از كشف نامه اي دادند كه به گفته آنها نشان از همكاري او با القاعده براي بيرون راندن آمريكايي ها از عراق بود. حدود يك ماه پيش از حمله به عراق «كالين پاول» وزيرخارجه آمريكا در سازمان ملل اعلام كرد كه زرقاوي يكي از همراهان بن لادن به دنبال پناهندگي به عراق بوده است. گزارش سرويس هاي اطلاعاتي كشور هاي غربي حاكي از آن بود كه او در بغداد بوده و در آن زمان پاول با استناد به اين موضوع اطمينان داد كه صدام به اعضاي القاعده پناه مي دهد و اين يكي از بهانه هاي تهاجم نظامي به عراق بود. اما برخي كارشناسان با اشاره به سابقه رقابت زرقاوي و بن لادن اين ادعا را رد كردند. هر دو نفر جزو رهبران دسته اي بودند كه از آنها باعنوان «عرب ـ افغان» ها ياد مي شود؛ مهم ترين مبارزان خارجي در جنگ با نيروهاي شوروي سابق در افغانستان در دهه ۸۰ ميلادي. اما پس از شكست شوروي در افغانستان زرقاوي با برنامه هاي تازه اي به وطنش اردن بازگشت.
محكوم به مرگ
برنامه او براندازي نظام پادشاهي در اردن بود كه به خاطر آن هفت سال را در زندان سپري كرد. اندكي پس از آزادي از كشورش گريخت. مدتي بعد غياباً در اردن محاكمه شد و به جرم طراحي حملاتي عليه توريست هاي آمريكايي و اسرائيلي به مرگ محكوم شد. آژانس هاي اطلاعاتي كشورهاي غربي در آن زمان گفتند كه او به دنبال گرفتن پناهندگي از يكي از كشورهاي اروپايي بوده است. بعدها نيروهاي امنيتي آلمان يك هسته نظامي را كشف كردند كه به ادعاي آنها زرقاوي رهبر آن بود. اعضاي اين هسته به بازجويان آلماني خود گفتند كه گروه آنها «مخصوص اردني هايي بوده كه نمي خواستند به القاعده ملحق شوند.» در گزارش دستگاه هاي اطلاعاتي آلمان آمده كه اين موضوع «مغاير با اطلاعات» آمريكايي هاست.
فرار به عراق
ايستگاه بعدي در برنامه سفر او پاتوق قديمي يعني افغانستان بود. گفته مي شود كه او در شهر هرات يك اردوگاه آموزشي تاسيس كرده بود. همچنين در همين دوره بود كه بنا بر بعضي گزارش ها او روابطش را با القاعده تجديد كرده است. گفته مي شود او در سال ۲۰۰۱ و پس از اين كه يك پاي خود را در حمله موشكي آمريكا به پايگاهش در افغانستان از دست داد به عراق گريخت. مقامات آمريكايي ادعا مي كنند كه او به خواست يا دستور القاعده به عراق رفته و در آن جا روابطي با گروه انصار الاسلام در شمال اين كشور برقرار كرده است. آنها بر اين باورند كه او مدتي در كوهستان هاي شمال عراق همراه گروه انصارالاسلام بوده است. هنگامي كه يك مقام آمريكايي به نام «لارنس فولي» در اكتبر سال ۲۰۰۲ در امان پايتخت اردن به ضرب گلوله از پاي درآمد مقامات اين كشور مدعي شدند كه طراحي و پشتيباني حمله با زرقاوي بوده است. اگر حرف آنها درست باشد آن حادثه در واقع آغاز سال پر مشغله زرقاوي بود. در سال ۲۰۰۳ از او به عنوان طراح اصلي چندين عمليات مرگبار نام برده شد؛ از كازابلانكا در مراكش تا استانبول تركيه. بعدها گزارش شد كه مقامات اسپانيايي نيز به دنبال ردپاي او در بمبگذاري روز ۱۱ مارس در مادريد بوده اند. حادثه اي كه به كشته شدن ۱۹۱ نفر منجر شد. با تمام اين اتهامات تازه در عراق بود كه او فعاليت اصلي خود را آغاز كرد. در ترور آيت ا... حكيم، روحاني شيعه،نزديك حرم حضرت علي (ع) در نجف كه يكي از خونين ترين حملات عراق در سال گذشته بود، آمريكايي ها انگشت اتهام را به سوي زرقاوي نشانه رفتند. در ماه فوريه سال ۲۰۰۴ نيز در اثبات ادعايشان نامه اي منسوب به زرقاوي را در رسانه هاي عمومي منتشر كردند. به نظر مي آمد نويسنده نامه از نقشه هايش براي برافروختن آتش درگيري هاي فرقه اي براي تحت الشعاع قراردادن حضور نيروهاي آمريكايي در عراق نوشته بود و مدعي شده بود كه تا آن زمان ۲۵ حمله موفقيت آميز عليه دشمن انجام داده است. در همان روزهاي انتشار نامه انفجار بمب در محل سربازگيري نيروهاي امنيتي عراق باعث كشته شدن حدود ۱۰۰ نفر شد.
در هفته ها و روزهاي اخير نيز اين حملات تقريباً هر روز در نقاطي از عراق انجام مي شود. زرقاوي پشت اين حملات باشد يا نباشد، در هر صورت به عنوان بزرگترين مانع آمريكايي ها براي پيشرفت در عراق محسوب مي شود و دشمن درجه يك آنها در كشور اشغال شده.

تاكتيك آمريكايي ها براي فرار از اتهام اعمال نفوذ در انتخابات افغانستان
حوزه هاي راي گيري پرنده
حسين بنانج
منابع: اي پي و بي بي سي
006927.jpg
نامش تاحدي گوياي همه چيز است. براي  آن كه بدانيد اين منطقه از جمله دورافتاده ترين و فراموش شده ترين نقاط افغانستان است، هيچ نيازي نيست كه به نقشه مراجعه كنيد.
زابل با مناطق صحرايي و تپه ماهورهاي خشن خود، يكي از خطرناك ترين مناطق در افغانستان محسوب مي شود كه از يك طرف با استان قندهار همجوار است و از طرف ديگر مناطق قبايلي پاكستان را در كنار خود دارد. اين استان پيش تر در زماني كه گروه طالبان بر شرق و جنوب افغانستان حكمراني مي كرد، از اصلي ترين پايگاه هاي حكومت آنان به حساب مي آمد. در زابل هر كسي مي تواند هدف حملات افراد باقيمانده اين گروه باشد: يك سرباز افغان يا آمريكايي، يكي از مقامات دولت موقت،يكي از اعضاي گروه برگزاركننده انتخابات آتي افغانستان و حتي كارگران ساختماني كه در حال ساخت جاده قندهار به كابل هستند.
طي درگيري هاي اخيري كه به وقوع پيوسته نيروهاي آمريكايي مدعي شده اند كه چند جنگجوي عرب را به قتل رسانده اند؛ گفته مي شود كه اين افراد از مرز پاكستان به درون زابل و افغانستان نفوذ كرده اند. اما اين موفقيت نيروهاي آمريكايي بي پاسخ نماند و چندي بعد تعدادي
شبه نظامي سرعده اي از سربازان افغاني را از تن جدا كرده اند.
از نظر كارشناسان امنيتي، استان زابل منطقه امن راهزنان است. دولت موقت افغانستان به زحمت توانسته است حوزه نفوذ خود را تا كمي فراتر از مرزهاي «غلات»، مركز اين استان گسترش دهد. در توصيف غلات بايد گفت كه اين شهر منطقه اي متشكل از چند خانه يك طبقه غبارآلود است كه در اطراف يك قلعه نظامي قديمي واقع شده اند. اين شهر آنقدر كوچك و پيش پا افتاده است كه اگر سوار بر اتومبيل از ميان آن گذر كنيد هرگز تصور نمي كنيد كه وارد يك شهر شده ايد.
بنابراين هيچ تعجبي ندارد كه سازمان دهندگان انتخابات رياست جمهوري اكتبر زابل را در كنار استان جنوبي «ارزگان» در زمره بدترين مناطق براي برگزاري اين انتخابات برشمرده اند. اين استان به رغم بسياري ديگر از استان هاي افغانستان از حضور كامل كاركنان بين المللي از جلمه اعضاي هيات  مديريت انتخاباتي سازمان ملل محروم است. «طلعت بيك ماساديكوف» نماينده سازمان ملل در جنوب افغانستان خروج كاركنان اين سازمان از زابل را تكذيب مي كند. او مي گويد: «ما اغلب نمايندگان خود را از قندهار به اين منطقه گسيل مي كنيم و هنوز نيروهاي ملي افغانستان در اين استان مشغول به فعاليت هستند.»
اكنون ماموريت  هماهنگي براي انتخابات به طور عمده برعهده دو تن از اعضاي يك شركت انگليسي به نام شركت «راهبردهاي ريسك جهاني» است. اين شركت در مورد برقراري امنيت پيش از برگزاري انتخابات آينده در نقاط مختلف افغانستان به سازمان ملل مشاوره مي دهد. اما حضور اين دو نفر نيز در زابل بسيار عجيب و غريب است. اين دو در يك محل كوچك با ديوارهايي كوتاه در غلات فعاليت مي كنند و تنها با حضور محافظان متعدد در كنار خود خطر بيرون رفتن از اين محل را به جان مي خرند. اما اين دو مقاطعه كار در واقع به كاركنان سازمان ملل در زابل تبديل شده اند. انتخاب مناطقي براي استقرار حوزه هاي راي گيري در نقاط مختلف استان زابل براي انتخابات آتي از جمله فعاليت هاي خطيري است كه اين دو مقاطعه كار انگليسي در افغانستان به انجام رسانده اند. دو تن از فعالان خارجي ديگر كه در استان شرقي «نورستان» افغانستان فعاليت داشتند به دليل انجام همين وظيفه خطير كشته شدند. اما سربازان آمريكايي كه اين روزها در همه جاي افغانستان ديده مي شوند در استان زابل نيز حضور دارند. با وضعيت شكننده امنيتي حاكم بر افغانستان مسلم است كه از دست دو مقاطعه كار انگليسي براي انتخابات افغانستان كاري برنمي آيد، بنابراين بايد انتظار داشت كه نيروهاي آمريكايي در اين مهم نقشي اساسي را در زابل برعهده بگيرند تا به هر ترتيب ممكن انتخابات در اين استان برگزار شود.
مقامات مي گويند آخرين طرح پيشنهادي در اين مورد اين بوده است كه حوزه هاي راي گيري زابل در هلي كوپترهاي آمريكايي مستقر شوند. اما اين طرح با استراتژي آمريكايي ها در انتخابات آينده افغانستان منافات دارد. آمريكايي ها مي خواهند انتخابات طوري برنامه ريزي شود كه به كمترين حضور نيروهاي آمريكايي در پاي صندوق هاي راي نياز باشد. آنها تلاش مي كنند تا بدين ترتيب از اتهام هرگونه اعمال نفوذ در انتخابات و نحوه راي گيري مبرا باشند. اما به نظر مي رسد كه در زابل براي آمريكا هيچ راهي جز شكستن و نقض اين قانون نيست. زابل تنها استثناي اين قانون نيست و آمريكايي ها درصدد هستند تا تاكتيك هايي مشابه را در ساير نقاط افغانستان به اجرا گذارند آمريكايي ها مي گويند به دليل وجود همين نقاط متعدد پرخطر در افغانستان است كه كانديداهاي رياست جمهوري بارها خواستار به تعويق افتادن برگزاري انتخابات شده اند.
نكته جالب در مورد زابل اين است كه اين استان به رغم بسياري از استان هاي افغانستان از يك سيستم نظارت بر نحوه برگزاري انتخابات و حضور راي دهندگان در حوزه هاي راي گيري برخوردار خواهد بود. به عقيده برخي هيچ ساز و كاري براي جلوگيري از اعمال نفوذ برخي از فرماندهان محلي بر راي دهندگان و فشار به آنان در انتخابات نامزد اصلح وجود ندارد و چنين سيستمي احتمالاً مي تواند از تاثير اين متغير بر انتخابات افغانستان جلوگيري كند.
به هرحال وضعيت فعلي در افغانستان وضعيت ايده آلي براي برگزاري انتخابات رياست جمهوري در افغانستان نيست اما آمريكايي ها اصرار دارند كه به هر ترتيب ممكن آن را برگزار كنند و نامزدي را كه خود اصلح تشخيص داده اند در اين كشور به قدرت برسانند. اما بايد منتظر شد و ديد كه آيا تاكتيك هايي نظير آنچه كه در زابل براي برگزاري اين انتخابات به كار گرفته خواهد شد نتيجه  مي دهد يا نه.

يادداشت
زني تاجر و سياستمدار در كميسيون اروپا
ترجمه: علي قاسمي
منبع:لوموند
006930.jpg
هنوز مدت زيادي از معرفي اعضاي كميسيون جديد اروپا به رياست خوزه مانوئل باروسو نمي گذرد و پارلمان اروپا نيز بايد براي تاييد مجموع كميسيون راي گيري كند. در اين شرايط بسياري از اعضاي پارلمان اروپا به كميسر جديد رقابت يعني خانم نيلي كروئس هلندي حمله كرده و او را به باد انتقاد گرفته اند. در شرايطي كه نمايندگان پارلمان قدرت اين را ندارند كه تنها به يكي از اعضاي كميسيون راي منفي بدهند و بايد يا كل كميسيون را تاييد كنند يا نه؛ اين انتقادات كار را دشوار كرده است.
كروئس متهم به داشتن ارتباط با جهان تجاري شده است. هفته گذشته او در برابر اعضاي پارلمان حاضر شده و اطمينان داد كه عملكردي مستقل خواهد داشت.
كروئس كه سابقه تجارت و بازاريابي دارد قول داد تا پيش از پايان دوره خود در سال ۲۰۰۹ به سراغ مسايل تجاري نرود و در برابر فشارهاي لابي ها و دولت ها مقاومت كند و بعد با عصبانيت پرسيد: «اگر فكر مي كنيد من شايستگي لازم را ندارم بگوييد. اما دليلش را هم بگوييد. مگر نه اين است كه شما فقط به خاطر گذشته ام اينطور فكر مي كنيد. من دوست ندارم برپايه شايعات زندگي كنم.»
كروئس كيست؟
نيلي كروئس كارشناس خصوصي سازي سرويس هاي خدمات عمومي است و در واقع بال ليبرال كميسيون باروسو به شمار مي رود. او براي درك فشارهايي كه روي دوش كميسيون رقابت است نيازي ندارد منتظر تحويل پست بماند و از هم اكنون فشارها و انتقادات بسياري را تحمل مي كند.
اين خانم هلندي كلكسيوني از پست هاي مختلف را در شركت هايي مثل ولوو (خودروسازي)، MMO2 (تلفن)، راه آهن هلند، شعبات مك دونالد در اين كشور، لوسنت (تجهيزات تلفن) و تالز (الكترونيك دفاعي) داشته است.
باروسو، رئيس آينده كميسيون اروپا روابط اين خانم با جهان تجاري را تحسين مي كند و آن را عاملي براي موفقيت حرفه اي اش در كميسيون مي داند. اما كارشناسان معتقدند كه ترديدهاي موجود و اين باور كه او براي منافع خودش خواهد جنگيد اعتبار و مشروعيت كميسيون در زمينه هاي رقابتي را زير سؤال خواهد برد.
خانم كروئس براي خاموش كردن صداهاي اعتراض آميز از فعاليت هاي خود كناره گيري كرده و سهام هايش را هم فروخته است. او كه قرار است جانشين ماريو مونتي شود قول داده كه تا پايان ماموريتش در كميسيون به سوي فعاليت هاي قبلي اش باز نگردد.
يك كارشناس معتقد است كه خطرات احتمالي در دوره فعاليت كروئس بسيار ضعيف خواهند بود چون او به تنهايي تصميم گيري نمي كند. اما مشكلي كه ممكن است پيش بيايد بهانه جويي هاي ديگران براي زير سؤال بردن كميسيون اروپاست.
خانم كروئس شخصيتي قوي و اطلاعاتي فوق العاده دارد. خانواده او نيز به مسايل تجاري علاقه مند بوده اند. پدرش در زادگاهش روتردام شركتي براي حمل و نقل تاسيس كرده است. خودش هم خيلي زود به مسايل اقتصادي علاقه مند شد و از آن جايي كه در مورد مسايل لجستيكي متخصص بود وارد عالم سياست شد. وقتي كمتر از ۳۰ سال سن داشت وارد شوراي شهر روتردام شد.
سال ۱۹۸۰ اوج فعاليت سياسي اين زن بود و او توانست در پست وزير حمل و نقل دولت راست ميانه روي رود لابرز فعاليت كند. پس از آن به مدت ۱۰ سال مديريت مدرسه مديريت، كه در هلند بسيار معروف است و همچنين مديريت دانشگاه نيجنرود را به عهده گرفت و در اين دانشگاه براي رشد زنان تلاش بسياري كرد.
كارل ون ميت كميسر حمل و نقل سابق اروپا با او از زماني كه وزير بود آشنا است و مي گويد: «او زني است بسيار پرتحرك كه شم سياسي فوق العاده اي دارد و به كمك آن مي تواند نظراتش را تحميل كند. در زمان وزارتش نيز پست هاي انحصاري ارتباطات هلند را به بخش خصوصي واگذار كرد و در اين راه با سنديكاها درافتاد.» كساني كه با او كار كرده اند از عملگرايي اش حرف مي زنند: «او اصلاً به مارگارت تاچر شبيه نيست و نمي گذارد او را اسير چارچوب هاي خشك و سنتي كنند.»
فعاليت هاي متعدد باعث شده كه شخصيت او بسيار قاطع شود. اخيراً نيز از شوهرش كه شهردار سابق روتردام بود جدا شد و مطبوعات كشورش از اين مسئله تفسيرهاي منفي گوناگوني ارايه دادند.

خبر
توليداتي با چاشني انتخابات
006933.jpg
هرچه به روز دوم نوامبر و زمان انتخابات رياست جمهوري آمريكا نزديك تر مي شويم صنايع توليدي اين كشور بيشتر و بيشتر از نام نامزدها در تبليغاتشان استفاده مي كنند، به نظر مي رسد در اين دوئل انتخاباتي آنها پيروزي حرفه اي خودشان را ترجيح مي دهند. بيل پريكت مسئول يك شركت توليدي است كه ۶۵۰۰ نيرو تنها در شاخه اي از آن مشغول به فعاليت هستند. او مي گويد: «ما به كمك انتخابات توانسته ايم ۱۵ تا ۳۰ درصد افزايش فروش داشته باشيم. اين ابراز احساسات ميهن پرستانه مردم باعث شده بازاريابي محصولات جديد راحت تر صورت گيرد. اگر هر سال انتخابات بود رشد و فروش ما تاريخي مي شد.»
در ميان محصولاتي كه اين روزها خوب فروش مي روند مي توان به سسي اشاره كرد كه تبليغات موافق بوش به راه انداخته و برچسب رويش «دبليو كچاپ» برگرفته از نام جورج دبليو بوش است. اين كار دهن كجي جمهوريخواهان به محصولات كچاپ شركت هاينز است. هاينز شوهر قبلي ترزا كري، همسر جان كري بود كه پس از مرگ همه چيز را براي همسرش به ارث گذاشت.
در جبهه ديگر ورق هايي براي بازي و به قيمت ۱۰ دلار را مي بينيم كه ليست آمريكا براي افراد تحت تعقيب را به تمسخر مي گيرد و «ليست آمريكايي هايي كه تحت تعقيب نيستند» نام دارد. در اين ورق ها بوش، معاونش ديك چني و بيل اورلي محافظه كار كه در تلويزيون فعاليت مي كند جاي گرفته اند.
حتي برچسب هاي كوچك روي برف پاكن ماشين ها هم به تبليغ نامزدها مي پردازند.
اخيراً صندل هايي پلاستيكي با نام كري توليد شده و هدف مسخره كردن او است. مخالفان كري معتقدند كه او داراي ايدئولوژي متغير و زيگزاگي است و از آن جايي كه در زبان انگليسي براي صندل و اين ايدئولوژي يك كلمه مشترك يعني Flip-Flops وجود دارد و بوش و اطرافيانش موقع حرف زدن از كري، دايم آن را به كار مي برند طرفداران بوش اين صندل ها را ساخته اند.
مخالفان بوش هم براي گرفتن انتقام عروسك هايي ۱۵ سانتي متري ساخته اند كه فرياد مي زنند: «هي صدام! سلاح هاي كشتار جمعي اين جاست.» هرچند سگ ها راي نمي دهند اما توليدكنندگان آنها را هم وارد بازي كرده اند. شركت ون داگ كه خوراك سگ توليد مي كند روي برخي محصولاتش نوشته است:
Bush Bites (يعني تكه اي از بوش يا اين كه بوش گاز مي گيرد) يك شركت استراليايي كه اسباب بازي هاي سياسي توليد مي كند با توليد اسباب بازي هاي كائوچو در آمريكا به موفقيت قابل توجهي دست يافته است و جالب اين كه عروسك بوش بيش از عروسك هاي صدام، بن لادن و كلينتون فروش مي رود.

بازگشايي بازار اروپايي اسلحه
006936.jpg
كميسيون اروپا اميدوار است بتواند برخي بازارهاي عمومي دفاعي را رقابتي تر كند. اين بخش اهميت اقتصادي قابل توجهي دارد و دولت هاي عضو معمولاً سالانه ۳۰ ميليارد يورو را صرف تجهيزات نظامي مي كنند. حدود دو هفته پيش كتاب سبزي به كميسيون ارايه شد كه در آن به اصلاحات ضروري و همچنين به قوانين رقابتي اشاره شده است. اين ابتكار براي اين است كه نشان داده شود بازار تجهيزات دفاعي بسيار سودآور و رقابتي خواهد بود. كميسيون در سال ۲۰۰۳ بر ايجاد سياستي اروپايي براي تجهيزات دفاعي، ضمن در نظر گرفتن و متعادل كردن تجهيزات و كنترل صادرات اشاره داشت و در كتاب سبز بر ايجاد بازاري اروپايي كه بسيار شفاف و باز است تاكيد شده است. طبق آن دولت هاي عضو اتحاديه بايد مسايل را بين هم شفاف كرده و سود اقتصادي را نيز در نظر بگيرند. البته همچنان اين صنايع تحت كنترل ملي خواهند بود.

هفته نامه شهر بوش طرفدار كري است
هفته نامه چاپ كراوفورد، شهر جورج دبليو بوش در تگزاس طرفدار جان كري است.
Lone Star Iconoclast بي هيچ ترسي حمايت خود از رقيب بوش را مي نويسد و با صراحت خاطرنشان مي كند كه سناتور ماساچوست مي تواند اعتبار از دست رفته آمريكا را احيا كند. در سرمقاله چاپ آخر ماه سپتامبر اين نشريه آمده بود: «مردم تگزاس بايد بدون در نظر گرفتن شهر يا حزب سياسي خود راي دهند و آينده كشور را در نظر داشته باشند.»
اين هفته نامه كه از چهار سال پيش آغاز به كار كرده مي نويسد كه بوش در مورد سلاح هاي كشتارجمعي عراق همه را فريب داد و كاري كرد كه همه روزنامه ها جنگ عراق را تاييد كنند. به خاطر اين فريب، بايد جان كري، مردي كه ۳۰ سال تجربه دارد و نشان افتخار جنگ ويتنام را دريافت كرده، رئيس جمهور آينده آمريكا شود.

توضيح و تشكر
روز جمعه ۸۳‎/۶‎/۲۷ در همين ستون و همين صفحه عنوان اسنار به جاي نخست وزير يا رئيس دولت اسپانيا،رئيس جمهور ذكر شده بود .ضمن تصحيح،از همه خوانندگاني كه با تماس هاي خود اين نكته را ياد آور شدند تشكر مي كنيم.

جهان
ايران
هفته
پنجره
داستان
چهره ها
پرونده
سينما
ديدار
حوادث
ماشين
ورزش
هنر
|  ايران  |  هفته   |  جهان  |  پنجره  |  داستان  |  چهره ها  |  پرونده  |  سينما  |
|  ديدار  |  حوادث   |  ماشين   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |