اصولگرايان گام سوم را چگونه برمي دارند؟
اصولگرايان پس از موفقيت در دور دوم انتخابات شوراهاي اسلامي و مجلس هفتم، اكنون براي تحكيم موقعيت خود در عرصه سياسي، آماده مي شوند تا گام سوم را براي حضور موفق در نهمين انتخابات رياست جمهوري بردارند.
ناظران سياسي معتقدند جبهه اصولگرا پس از بازنگري جدي در سياست ها و برنامه هاي خود با نگاهي واقع بينانه به رقابت هاي سياسي بازگشته و اين روش را به عنوان يكي از مهمترين قواعد بازي پذيرفته است.
به گفته منابع نزديك به اصولگرايان، تشكيل شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب اسلامي در اوايل سال ،۱۳۸۰ اندكي پس از انتخابات رياست جمهوري دوره هشتم كه دربرگيرنده نيروهاي سنتي و نو اين جريان مي باشد، محصول اصلي اين بازنگري است.
اين مجموعه فراگير با هدف تحت پوشش قرار دادن كليه نيروهاي اصولگرا در سراسر كشور و حاكم كردن و گسترش اعتدال و عقلانيت سياسي شكل گرفته و نقش هماهنگي و ايجاد وحدت نظر و عمل را در جريان جناح منتقد دولت بر عهده گرفته است.
يكي از تحليل گران سياسي نزديك به اين شورا، ايجاد تمركز براي هدايت برنامه ها و فعاليت هاي سياسي و جلوگيري از پراكنده كاري و ناهماهنگي را از ديگر اهداف شوراي هماهنگي عنوان كرده و مي گويد: بازسازي تشكيلاتي اين جريان از طريق تشكيل شوراي هماهنگي اكنون در كليه استان ها و شهرستان ها محقق گشته و موجب شده نيروها و ظرفيت هاي متنوع و متكثري كه در اصول با هم اشتراك نظر دارند در زير يك چتر در سراسر كشور گردهم آيند.
به گفته وي، پيروزي در انتخابات شوراهاي شهر و روستا و انتخابات مجلس هفتم دستاوردهاي مهم رويكرد جديد اصولگرايان تا اين مرحله بوده است.
اصولگرايان اين دستاوردها را علاوه بر آن كه محصول بازنگري عميق و سازماندهي جديد مي دانند، در نتيجه گفتمان جديدي عنوان مي كنند كه در دو سال گذشته در درون اين جريان حاكم شده و گفتمان غالب آنها در انتخابات آينده رياست جمهوري را نيز شامل مي شود يعني گفتمان خدمتگزاري.
گفتمان خدمتگزاري در واقع تغيير فضاي سياسي كشور، به سمت توسعه، پيشرفت و آباداني، خدمت رساني به مردم، پالايش فضاي سياسي و اولويت دادن به موضوعات اجتماعي، اقتصادي و ضرورت ورود نيروهاي جوان و چهره هاي نو و كارآمد به عرصه هاي حاكميت و خدمت را دنبال مي كند.
اين رويكرد نتيجه ارزيابي جريان اصولگرا از ناكامي گفتمان جريان رقيب مبني بر تكيه صرف بر توسعه سياسي بدون توجه به جنبه هاي ديگر توسعه اي است كه به گفته اصولگرايان، به دليل تعريف ناصحيح و اجراي بد، محصول آن متوقف شدن حركت هاي عمران و آباداني، گسترش روز افزون منازعات سياسي، رشد معضلات فرهنگي و اجتماعي و دور شدن انقلاب اسلامي از اصول و مباني اوليه خود و از دست دادن فرصتهاي مهم در صحنه بين المللي در ازاي موقعيت هاي نمايشي و ناپايدار بود.
به اعتقاد اصولگرايان، سازماندهي جديد اصولگرايان و انتخاب گفتمان جديد و منطبق با خواست عمومي و توفيق در دو انتخابات اخير، عمدتاً محصول حاكم نمودن عقلانيت در عمل سياسي ضمن پافشاري بر اصول و آرمان ها بوده است.
به اعتقاد ناظران سياسي، موفقيت يا عدم موفقيت جريان اصولگرا در انتخابات آينده رياست جمهوري نيز تا اندازه زيادي بستگي به عملكرد اصولگرايان در مجلس و همچنين طرح و برنامه هاي شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب اسلامي دارد.
نتايج يك تحقيق نشان مي دهد در انتخابات شوراهاي اسلامي شهر و روستا اصول زير بر رفتار جريان اصولگرا حاكم بود:
۱- اقدام هماهنگ و سراسري با هدايت شوراهاي هماهنگي نيروهاي انقلاب
۲- تبعيت از الگوي غير متمركز و اقتضايي در زمينه شعارها، تابلوها و عناوين انتخاباتي
۳- تكيه بر گفتمان آباداني، پيشرفت و خدمت رساني و حل مشكلات مردم
۴- تبيين ناكارآمدي جريان دوم خرداد و عدم تناسب گفتمان مورد نظر اين جريان با خواست عمومي
۵- معرفي نيروهاي جديد، متخصص، كارآمد و عمدتاً غير سياسي
۶- انتخاب شهرداران كارآمد و هماهنگ با جريان اصولگرا
اما گام دوم براي فتح مجلس هفتم در بهمن ماه ۸۱ و با تشكيل كميته اي تخصصي و كارشناسي متشكل از حدود ۲۰ نفر از عناصر فكري و با تجربه اصولگرايان آغاز شد.
اين كميته قريب به ۲۰ موضوع محوري را طراحي و براي تصويب به شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب ارائه كرد.
پيروزي شگفت انگيز در انتخابات شوراها، دلگرمي خوبي براي اصولگرايان بود.
اين در حالي بود كه تنها كمتر از يك سال به انتخابات مهم مجلس هفتم وقت باقي بود.
پس از تصويب برنامه جامع انتخابات مجلس هفتم، ستاد مركزي انتخابات با حضور كليه نيروها و تشكلهاي اصولگرا، زير نظر شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب در اوايل سال ۸۲ تشكيل و فعاليت هاي خود را آغاز كرد.
اصول حاكم بر اين مرحله علاوه بر اصول مورد نظر در گام اول، ايجاد حداكثر همگرايي و رفع تعارضات و اختلاف سليقه ها در درون جريان اصولگرا و پيگيري راهبرد رسيدن به نامزدهاي واحد براي حوزه هاي انتخابيه و پرهيز از تعدد و رقابت شكننده در درون اصولگرايان بود.
راهبرد اصولگرايان در كنار عوامل ديگري چون اشتباهات پي درپي جريان دوم خرداد در مجلس ششم و بخش هايي از دولت، اختلافات درون اين جبهه و به ويژه تغيير فضاي اجتماعي جامعه همه دست به دست هم داد تا گام دوم نيز به نفع اصولگرايان با قاطعيت برداشته شده و مجلس هفتم با اكثريتي كم سابقه در اختيار اين جريان قرار گيرد.
و اكنون در حالي كه با تغيير تركيب مجلس شوراي اسلامي، آرامش نسبي به عرصه سياسي و اجتماعي كشور پديد آمده است؛ اصولگرايان در آستانه گام سوم خود يعني انتخابات مهم و سرنوشت ساز رياست جمهوري قرار گرفته اند.
اصولگرايان با جمع بندي تجربيات خود در انتخابات شوراها و مجلس هفتم، انتخابات رياست جمهوري نهم را از اواخر سال ۸۲ كليد زدند.
يك كميته تخصصي و كارشناسي توسط شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب در اوايل سال ۸۳ تشكيل و اصول استراتژي و سياستهاي اين جريان را براي انتخابات رياست جمهوري بهار آينده طراحي و آماده كرده است، البته اين جريان شروع علني و رسانه اي مباحث انتخابات رياست جمهوري را در اين مقطع زود هنگام دانسته و به نفع كشور و مصالح عمومي ارزيابي نمي كرد ولي اين مانع از برداشتن گامهاي عملي و تمهيد مقدمات لازم براي توفيق در اين انتخابات نبود.
يكي از مهمترين اقدامات جريان اصول گرا براي برداشتن گام سوم تعيين معيارها و ويژگيهاي مطلوب و تلاش براي رسيدن به يك نامزد واحد بوده است.
در جهت رسيدن به نامزد واحد مطلوب، اصول گرايان با تشكيل كميته ويژه اي گفتگوهايي را با كانديداهاي احتمالي كه با معيارهاي اوليه تعيين شده مطابقت دارند آغاز كرده اند، افرادي چون علي اكبر ولايتي، علي لاريجاني، احمد توكلي، محمود احمدي نژاد و محسن رضايي.
به نظر مي رسد حوادث و رويدادهاي پانزده سال گذشته تجارب گرانقدري براي اصول گرايان به همراه داشته و آنها پس از سالها حاشيه نشيني اكنون تلاش هاي خود را براي قرار گرفتن در متن و دستيابي به جايگاه واقعي خود در صحنه سياسي ايران آغاز كرده اند.
|