از ميان بايگاني پرونده ها
امنيت اماكن خاص و بسترهاي جرمزا
|
|
بايگاني خالي بود! هر چه دنبال موضوعي براي اين ستون گشتيم چيزي نبود. البته ماجراهاي بسياري بود كه مي شد راجع به آن نوشت. اما قرار ما براي ستون «از ميان بايگاني پرونده هاي جنايي» مرور پرونده ها و ماجراهايي بود كه از زمان آن مدتي (دست كم يك سال) گذشته باشد و اين كه ماجرا در بازه زماني يك هفته قبل يا يك هفته بعد از روز انتشار همشهري جمعه اتفاق افتاده باشد. بالاخره آنقدر به پرونده ها نگاه كرديم تا به اين سوژه رسيديم؛ پرونده نحوه پيشگيري از جرم!
البته شايد آنقدر جذاب نباشد كه شما در بعدازظهري زمستاني كه حالا يا برف مي بارد يا از سرما به كنار بخاري يا شومينه پناه آورده ايد بخواهيد راجع به ماجرايي بخوانيد كه معمولاً در مباحث تئوري جا دارد تا در ميان واقعيات اجتماعي زندگي ما!
تلنگر بازخواني پرونده اين هفته ما در واقع با اظهارات سردار مرتضي طلايي فرمانده پليس تهران زده شد. اين فرمانده پليس در كنفرانس مطبوعاتي خود به امنيت بانك ها اشاره كرد و گفت: «تا زماني كه يك طرف پيشخوان بانك ها بيمه است و يك سوي ديگر آن بيمه نيست و مردم فقط متحمل سرقت هاي مسلحانه از بانك ها هستند، مردم هزينه مي دهند و اين درست نيست.»
سردار طلايي روز ۲۱ آذرماه ۸۳ در گفت و گو با خبرنگاران تاكيد كرد ما فقط ۱۰ فقره سرقت مسلحانه از ابتداي سال تا آذرماه داشته ايم كه پنج فقره آن كشف شده است: «اما بي مبالاتي و بي توجهي بعضي از سيستم هاي بانكي از يك سو و از سوي ديگر عدم به كارگيري نيروهاي حفاظتي سبب وقوع برخي ماجراها شده است.» همين حرف ها درباره سرقت مسلحانه به ويژه سرقت از بانك ها و طلافروشي ها تلنگري براي بررسي و مرور وضعيت اين جرم شد.
البته حرف هاي سردار طلايي وقتي قابل فهم مي شود كه پرونده يك سرقت مسلحانه را هم مرور كنيم. دو هفته قبل ماموران كلانتري ۱۵۲ خاني آباد توانستند زوج سارقي را به دام اندازند كه با يك قبضه كلت كمري و يك افشانه اشك آور به يك طلافروشي دستبرد زده بودند.
سايت اطلاع رساني پليس درباره زني كه به اتفاق شوهرش چنين كرده بود گزارش داده كه اين زن از دنج بودن و دورافتاده بودن طلافروشي براي سرقت سخن گفته است.
زن سارق گفته است: «يك بار با شوهرم از كنار طلافروشي مي گذشتيم. او به ناگاه توقف كرد و پس از وارسي محل و توجه به اطراف طلافروشي گفت عجب موقعيتي دارد مي شود به آن دستبرد زد.»
اگر به دقت اين حرف را كنار حرف هاي سردار طلايي بگذاريم خواهيم ديد كه معضل بسياري از سرقت هاي مسلحانه و كلاً جرايم، ناشي از وجود بسترهايي است كه ما خود آنها را فراهم كرده ايم.
مشكل عمده پليس در برقراري امنيت بانك ها و اماكن خاص نظير جواهرفروشي ها همين مسئله دورافتادگي و عدم مكان يابي درست از نظر ايمني و امنيتي است. به عبارتي بانك ها در هر ده كوره و شهرستان دورافتاده اي، در هر منطقه و محله اي به فراخور داشتن زمين، ساختماني بنا كرده و شعبه زده اند بدون آن كه درباره ساخت بانك با پليس مشورت كنند.
بديهي است در مورد جواهرفروشي ها هم همين اتفاق افتاده و مي افتد. البته هركسي مختار است هركجا كه مي خواهد و در هر منطقه اي به كسب مشروع خود بپردازد ولي اين بدان معني نيست كه به همين تناسب هم تقاضا براي برقراري امنيت باشد. به هرحال وضع راه اندازي يك فروشگاه تره بار با يك فروشگاه جواهرفروشي و يك بانك كاملاً از نظر كاركرد متفاوتند.
متاسفانه تاثير پول بر زندگي و داشتن طلا و استفاده آن همواره مخاطره آميز بوده است و برق اين دو كالا چه جان ها را كه به قربانگاه نكشانده است.
بنابراين وضع كاملاً روشن است. بانك ها به بيمه دسترسي دارند و پول خود را بيمه مي كنند. يعني همان يك طرف از پيشخوان را و براي طرف مقابل هر اتفاقي افتاد، افتاد. جواهرفروش ها هرجا كه مي خواهند مغازه داير مي كنند و بعد...
اگر در ابتدا با پليس مشورت مي شد و شهرداري هم كمك مي كرد تا اماكني مناسب در اختيار چنين افرادي قرار مي گرفت آيا باز هم شرايط به همين شيوه بود.
سردار طلايي حرف خوبي زد، گفت: «پليس نبايد هزينه بي مبالاتي ها را بپردازد.» بنابراين بايد كميته اي در شهر و شهرداري باشد كه هركس مي خواهد شغل پرمخاطره اي را در مكاني داير كند يا بانكي مي خواهد شعبه اي بزند از نظر ساختماني و امنيتي مشاوره بگيرد و با نظر پليس چنين كند. اگر اين اتفاق بيفتد، آنگاه ما بستر بسياري از جرايم را هم از بين برده ايم. بستر وقوع سرقت از بانك يا جواهرفروشي ها اينگونه به حداقل مي رسد حتي كمتر از ۱۰ فقره براي ۹ ماه.
|