جمعه ۱۱ دي ۱۳۸۳ - سال يازدهم - شماره ۳۵۹۸
سينما
Friday.htm

درباره آخرين فيلم استيون سودربرگ
دوازده مرد خونسرد
دسته دوازده نفره اوشن
كارگردان: استيون سودربرگ
تهيه كنندگان: جري وينتراب، بروس برمن، جان هاردي
فيلمنامه نويسان: جورج نولفي، رابرت نولفي، تد گريفين
مدير فيلمبرداري: پيتر اندروز (استيون سودربرگ)
موسيقي متن: ديويد هلمز
تدوين: استيفن ميريون
بازيگران: جورج كلوني، جوليا رابرتز، مت دمون،  براد پيت، كاترين زتاجونز، دان چيدل، وينسنت كسل، اندي گارسيا، كارل رينر، اليوت كولد، كيسي افلك
۱۲۰ دقيقه، محصول برادران وارنر
009420.jpg
دني اوشن اين بار شوخ تر و خوش اخلاق تر شده است. او با يارانش مدام در حال شوخي كردن است و گويي مي خواهد با سرگرم كردن آنها، حواسشان را از سرقت بزرگي كه اين بار گستره وسيعي را در بر مي گيرد دور كند. اما با وجود خاطره خوشي كه دني با «۱۱يار اوشن» با اكران موفقش در سال ۲۰۰۱ در ذهن تماشاگران دارد به نظر مي رسد او اين بار كار سختي را براي جلب نظر آنها در پيش رو دارد. با آنكه او و يارانش تا به حال و پس از گذشت دوهفته از زمان اكران فيلمشان ۸۵ ميليون دلار به حساب سازندگان فيلم واريز كرده اند اما تا عبور از مرز ۱۰۰ ميليون دلار و شروع سوددهي راه سختي در پيش دارند.
استيون سودربرگ يك بار ديگر ستاره هاي محبوب هاليوود را در قالب چند سارق حرفه اي خونسرد دور يكديگر جمع كرده است تا با همكاري جورج نولفي فيلمنامه نويس جديدش آنها را به اروپا بكشاند و با قرار دادن يك داستان فرعي (رقابت ياران اوشن با گروهي سارق اروپايي) بر وجه سرگرم كننده فيلم بيفزايد. در واقع سودربرگ و تهيه كننده فيلم (جري واينتراب) اين بار تصميم گرفته اند به جاي اصرار براي يك نقشه دزدي جذاب مانند قسمت اول كه تماشاگر خود را جزيي از آن احساس مي كرد، در كنار وارد كردن چند ايده شاد و مفرح مانند شوخي هاي خود اوشن به جاي قصه اي سرراست، مرتب ذهن تماشاگران را به بازي مي گيرند و به جاي پروراندن جنبه هاي احساسي قصه مدام به پيچيدگي آن مي افزايند. اضافه شدن كاترين زتا جونز و وينست كسل به جمع ستارگان فيلم باعث شده است ايده كشاندن تيم «اوشن» به اروپا در قالب رقابت بين يك گروه دزد حرفه اي آمريكايي با يك تيم رقيب اروپايي به تصوير كشيده شود. در اين ميان شيوه روايتي تداخل زماني و استفاده مكرر و مداوم ازفلاش  فوروارد و فلاش بك باعث شده است تماشاگران در زمان جلو و عقب بروند و به درستي نتوانند حدس بزنند چه اتفاقي در حال روي دادن است.
داستان قسمت دوم از جايي شروع مي شود كه شخص ناشناسي دارودسته اوشن را به تري بنديكت مالك مالباخته قسمت قبلي كه ياران اوشن او را سركيسه كرده بودند، مي فروشد و او جست وجوي همه جانبه اي را براي پيدا كردن اين ۱۱ نفر و بازپس گيري پولش البته با بهره شروع مي كند. تيم اوشن به سرعت متحد مي شوند و به اروپا مي روند تا ضمن فرار از دست بنديكت، چند سرقت انجام دهند تا پول كافي براي بازپرداخت ديون بنديكت فراهم كنند. ماجراها از اين جا شروع مي شود و فيلمنامه نويسان (جورج نولفي، رابرت نولفي و تد گريفين) تمام تلاش خود را كرده اند تا با وارد كردن ايده هاي بكر و روش هاي بديع دزدي، تماشاگر را درگير قصه هايي چون رقابت دو گروه سارق بر سر سرقت تخم مرغ  جواهرنشان موزه رم كنند. لوكيشن هاي متنوع فيلم از آمستردام و پاريس تا مونت كارلو و رم چشم اندازهاي خيره كننده اي براي تماشاگر به جا مي گذارند و در اين ميان تدوين سريع استيفن ميريون و موسيقي پاپ - راكي ديويد هلمز فيلم را صرف نظر از اين كه تماشاگر پيچ وخم هاي آن را درك مي كند يا نه جلو مي برند. سودربرگ نيز كه فيلمبرداري را مطابق معمول با نام مستعار پيتر اندروز انجام داده است از حركت هاي سريع دوربين به عنوان روش معمول فيلمبرداري اين گونه فيلم ها استفاده مي كند و به نظر مي رسد همه چيز براي سرگرم كردن تماشاگر آخرسالي فراهم باشد اما مشكلات برجسته تر از آن هستند كه خود را نشان ندهند. قصه هاي فرعي در ميانه هاي فيلم به بيراهه مي روند و فيلمنامه نويسان آنقدر درگير وارد كردن ايده هاي بكر سرقت و روايت بوده اند كه داستان اصلي را فراموش كرده اند. آنها بسياري از شخصيت ها و قابليت هاي فراوان آنها را كنار گذاشته اند. از جمله آنها برني ماك به نقش كارمند كازينو و كيسي افلك و اسكات كان در نقش برادران مالوي هستند. اليوت گولد و كارل راينر مجالي براي عرض اندام پيدا نمي كنند و حتي لان چيدل از اعضاي اصلي گروه يازده نفره انگار از ياد فيلمنامه نويسان رفته است.
لوئيس ميلسترن سال ۱۹۶۰ در يك اقدام بلندپروازانه در زمان خود جمعي از نامدارترين ستارگان آن سال ها را به دور خود جمع كرد و دسته ۱۱ نفره اوشن كلاسيك را ساخت. داستان آن فيلم درباره ۱۱ دوست بود كه يكديگر را از زمان جنگ جهاني دوم مي شناختند و تصميم به سرقت بزرگي از يك كازينوي لاس وگاس مي گرفتند. درحالي كه همه به موفقيت فيلم بسيار اميدوار بودند، نتيجه بسيار دورتر از حد انتظار بود. ستارگان فيلم با رخوت كامل مقابل دوربين قرار گرفته بودند و كارگردان ناتوان از هدايت آنها، تنها فيلم را به سرانجام رسانده بود. فرانك سيناترا، مارتين دين، سامي و يويس جونيور، پيتر لافورد، آنجي ديكينسون، هنري سيلوا، سزار رومئو آن سال ها آنقدر در اوج بودند كه حتي شكست بزرگي چون چنين پروژه اي تغييري در محبوبيت و قدرتشان ايجاد نكند. هر چند بسياري از منتقدان اتفاق پيش آمده براي اين فيلم را نمونه مناسبي از رواج لجام گسيخته سيستم ستاره سالاري در هاليوود اوايل دهه شصت مي دانستند اما فكر بازسازي چنين فيلمي در قامت ستاره هاي امروز همواره در ذهن روياپردازان بود. دسته يازده نفري ويرايش هزاره جديد پاسخي بر اين اشتياق بود. ضمن اين كه اين بار كارگرداني پشت دوربين قرار گرفت كه توانايي اداره ستارگان پرهياهو را داشته باشند. ستارگاني كه البته نسبت به همكاران چند دهه پيش خود منظم تر هستند.
اوشن هاي هزاره جديد بسيار موفق تر از همتايان چهل سال پيش خود بودند به همين دليل به فاصله سه سال بعد دنباله ديگري بر آن بر پرده سينماها آمده است با شكوه و جلال بيشتري. با آن كه تمهيدات فراواني براي موفقيت اين فيلم هم پيش بيني شده است اما آنچه بر پرده سينماها آمده است شباهت بسياري به همان اثر كلاسيك از دست رفته دارد. با اين همه هيچ بعيد نيست به واسطه قوانين نانوشته فيلمسازي اين سال ها قسمت سومي نيز در راه باشد. هاليوود در اين چهل سال سلايق تماشاگران را بسيار بيشتر به سمت توليدات خود هدايت كرده است.

خبر
009390.jpg
پلنگ صورتي
استيو مارتين تا چندي پيش در فيلمي با نام پلنگ صورتي بازي مي كرد كه داستانش درباره كارآگاهي است كه پيرامون قتل يك مربي فوتبال تحقيق مي كند و در اين مسير به پيدا كردن الماسي به نام پلنگ صورتي كشانده مي شود. اين فيلم هم اكنون در مرحله تدوين قرار دارد و در سال ۲۰۰۵ ميلادي آماده پخش خواهد شد. از قرار معلوم استيو مارتين در نگارش فيلمنامه اين فيلم هم دخالت داشته است. از ديگر بازيگران اين فيلم مي توان به ويليام ابادي، اسكات ادكينر و كريستين چنووت اشاره كرد.
فيلمنامه فيلم ديگري را هم مارتين آماده كرده است كه پيكاسو در لاپين اگيل نام دارد. او اين فيلمنامه را براساس نمايشنامه اي از خودش آماده كرده است. اين فيلم، تخيلات يك جوان را نشان مي دهد كه در آن با پيكاسو ملاقات مي كند. اين فيلم هم اكنون در مرحله پيش توليد قرار دارد و فهرست عوامل سازنده آن تا چند وقت ديگر اعلام خواهد شد. از قرار معلوم استيو مارتين يكي از بازيگران آن خواهد بود.
009393.jpg

هم بازي ها
هلنا بونهام كارتر اعلام كرده كه در فيلمي با نام Shantaram بازي خواهد كرد. تاكنون تنها به غير از كارتر، نام گرگوري ديويد رابرتز اعلام شده كه فيلمنامه نويس آن است. در اين فيلم ماجراهاي مردي را مي بينيم كه بعد از آزادي از زنداني در استراليا درگير ماجراهاي مختلفي مي شود. به غير از كارتر جاني دپ و اميلي واتسون هم در اين فيلم بازي مي كنند.
كارتر تا پيش از اين در فيلم جديد برتون با نام چارلي و كارخانه شكلات سازي بازي مي كرد كه اين فيلم براساس رمان معروفي به همين نام از رولد دال بوده است. از قرار معلوم جان آگوت فيلمنامه اين فيلم را از روي اين رمان آماده كرده است. اين فيلم هم اكنون در مرحله تدوين قرار دارد و در سال ۲۰۰۵ اكران مي شود. فردي هايمور، جاني دپ و جيمز فاكس از ديگر بازيگران اين فيلم هستند.
كارتر در اين چند ماه درگير بازي در فيلم ديگري از برتون هم بوده كه Corpse Bride نام دارد و كارگردان آن به غير از برتون، مايك جانسون هم هست.
پالي پتلر و كارولين تامپسون فيلمنامه اين فيلم را در شش ماه نوشته اند و در فهرست بازيگران آن اميلي واتسون، جاني دپ و آلبرت فيبي به چشم مي خورند. زمان اكران اين فيلم هم در سال ۲۰۰۵ است. نكته جالبي كه در فعاليت هاي اين روزهاي كارتر به چشم مي خورد هم بازي شدن او با جاني دپ و اميلي واتسون در سه فيلم مختلف است كه دو فيلم از آنها را برتون كارگرداني كرده و احتمالاً در سال آينده، كارتر و اين دو بازيگر را فقط در فيلم هايي خواهيم ديد كه با هم هم بازي هستند.
009396.jpg

افسار گسيخته
باب هاسكينز تا مدتي پيش در فيلمي با نام افسار گسيخته بازي مي كرد كه توسط لوييس ترير كارگرداني مي شده است. گويالوك بسون و رابرت مارك كامين فيلمنامه اين فيلم را نوشته اند و ماجراي آن زندگي يك برده را روايت مي كند كه در سختي هاي زندگي اش نوعي آزمون و آموزش مي بيند. جت لي، مورگان فريمن و كري كوندون از ديگر بازيگران اين فيلم تريلر هستند. فيلم افسارگسيخته هم اكنون آخرين مراحل آماده سازي خود را طي مي كند و در نهايت در سال ۲۰۰۵ ميلادي آماده پخش خواهد شد.
هاسكينز در فيلم پسر نقابدار هم بازي كرده كه نويسندگي و كارگرداني آن را لارنس گاترمن انجام داده است. در اين فيلم آرزوهاي يك كاريكاتوريست و اين كه مي خواهد پسرش جور ديگري باشد به نمايش درمي آيد. از ديگر بازيگران اين فيلم مي توان به جيمي كندي، آلن كامينگ، رايان فالكونر و تيلور هوارد اشاره كرد. اين فيلم هم در سال ۲۰۰۵ پخش مي شود.
باب هاسكينز هم اكنون مشغول بازي در فيلم ماندن است كه كارگردان آن مارك فورستر نام دارد و فيلمنامه آن را ديويد بنيوف نوشته است. داستان اين فيلم درباره كوشش هاي يك استاد است كه براي دور نگه داشتن يكي از دانشجويانش از خودكشي تلاش مي كند. در فهرست بازيگران اين فيلم اوان مك گرگور، نوآمي واتس و رايان گسلينگ به چشم مي خورد.
009387.jpg

بعدي
لي  تاماهوري ۵۵ ساله ساخت دو فيلم را در برنامه كاري خود دارد. اولي فيلمي است كه
The Guide نام دارد و فيلمنامه آن را اليزابت چندلر و ران كاسلو نوشته اند. داستان اين فيلم درباره زني است كه دچار يك بيماري رواني ارثي است و درصدد برمي آيد كه با آن مبارزه كند. تاكنون تنها بازي  هال بري در اين فيلم قطعي شده و فهرست ساير عوامل به زودي اعلام خواهد شد.
فيلم ديگري كه تاماهوري كارگرداني خواهد كرد، بعدي نام دارد كه هم اكنون فيلمنامه آن را گري گلان براساس رماني از فيليپ كي ديك مي نويسد. اخبار تكميلي اين فيلم در هفته هاي آينده توسط خبرگزاري هاي سينمايي اعلام خواهد شد.

سينماي ايران
تكنولوژي ديجيتال در سينماي ايران - ۳
روند نفوذ ديجيتال
شايد مهم ترين تاثير تكنولوژي ديجيتال بر فيلمسازي و برنامه سازي در عرصه خبررساني و ويژگي هاي رسانه اي بروز و ظهور پيدا كرده باشد. به هرحال در سايه اين فناوري، ساخت و پخش فيلم ها به سمت سهولت و سادگي حركت كرده به طوري كه امروز بيش از هر زمان ديگري از فاصله زماني ميان توليد و پخش كاسته شده است. تا پيش از اين تلويزيون به دليل شرايط توليد خود عقب تر از ساير رسانه هاي خبري نظير مطبوعات و راديو قرار داشت؛ چرا كه بخش مهمي از ويژگي خبررساني تلويزيون بر ارايه تصوير به مخاطب متمركز شده است. بنابراين لازم است كه تهيه كنندگان يك خبر در محل واقعه حضور پيدا كنند. چنين مسئله اي در ساير رسانه ها به شكل كمرنگ تري وجود دارد چه، رسانه هاي ديگر حتي اگر بخواهند در محل وقوع خبر حضور پيدا كنند احتياجي ندارند كه به ضبط تصاوير متحرك با دوربين تصويربرداري بپردازند و در نهايت به تهيه چند فريم عكس اكتفا مي كنند. تصوير تلويزيوني لازم است كه تدوين هم بشود كه آن هم مشكلات و مسايل خاص خود را دارد. در سال هايي كه هنوز تكنولوژي ديجيتال همه گير نشده بود، تدوين تصاوير ويديويي با دستگاه هاي مغناطيسي صورت مي گرفت كه گذشته از آن كه زماني طولاني را مي طلبيد بر كيفيت تصاوير هم تاثير مي گذاشت و آنها را در نزد مخاطب، بي آب و رنگ جلوه مي داد. فناوري ديجيتال با حضور خود در عرصه برنامه سازي تلويزيوني به تمام اين مسايل خاتمه داد كه در ادامه به بخش هايي از آنها اشاره مي كنيم.
نخست آن كه تكنولوژي ديجيتال تحولات بزرگي را در دوربين هاي تصويربرداري و همچنين شيوه هاي ضبط تصاوير به وجود آورده است. تصاوير ديجيتالي از وضوح بسيار بالايي برخوردارند و از تختي و در برخي موارد تاري تصاوير آنالوگ به  دور هستند. شيوه كار با دوربين هاي ديجيتال هم بسيار ساده تر از دوربين هاي ويديويي پيشين است. در واقع ضبط تصاوير در زمان بسيار كمي انجام مي شود كه اين زمان كم، تقويت جنبه اطلاع رساني تلويزيون را باعث شده است. در آغاز ورود دوربين هاي ديجيتالي به بازار مصرف، اين دوربين ها در حد و اندازه دوربين هاي غيرحرفه اي مطرح شدند اما با گذشت زمان دوربين هاي حرفه اي آنالوگ، جاي خود را به دوربين هاي حرفه اي ديجيتال دادند. در ايران اما به نظر مي رسد كه مسير معكوسي طي شده است. در ابتدا ما شاهد حضور دوربين هايي بوديم كه كاركردهاي تصويربرداري حرفه اي داشتند. دوربين هاي نوع Dvcam DSR135 از جمله آنها بودند. كم كم با گسترش دامنه اين دوربين ها نوع Handycam آنها هم به بازار آمد كه در آغاز با قيمت بالايي عرضه مي شد و رفته رفته قيمت آن روبه منطقي شدن رفت. با اين حال هم اكنون پس از گذشت چند سال، با خلائي در دوربين هاي حرفه اي ديجيتال مواجه شده ايم كه لازم است براي همگامي با تكنولوژي روز دنيا و توليد برنامه هايي با كيفيت فني بالا، چنين دوربين هايي را تهيه كنيم. در ايران تا به امروز حرفه اي ترين دوربين ويديويي، دوربين هاي Beta Cam سوني بوده كه البته تصاوير را به شيوه آنالوگ ضبط مي كند. از چند سال قبل انواع جديدي از دوربين هاي Beta Cam به بازار عرضه شده كه دوربين هاي Beta Cam SX و دوربين هاي Beta Digital از جمله آنها هستند. البته دوربين هاي Beta Cam SX تنها از اين جهت به بازار آمد كه شركت سوني سفارشي را از شبكه تلويزيوني الجزيره دريافت كرد كه در آن خواستار توليد دوربين هايي با ويژگي هاي خاص خبري شده بود. از قرار معلوم تعدادي از اين دوربين ها براي شبكه خبر ما هم خريداري شده كه بايد آن را به فال نيك گرفت. دوربين هاي Beta Digital از كيفيت بالايي در تصاوير تلويزيوني برخوردار هستند به طوري كه امروز فرمت پخش شبكه هايي همچون BBC، NBC، HBO و CNN به سمت آن تغيير جهت داده است. اگر تصويربرداري ديجيتال تنها در عرصه كيفيت فني تصاوير تحولاتي را به وجود آورد، تدوين ديجيتال، تحولات را با گستره تاثيرگذاري بيشتري پيگيري كرده است. همان طور كه اشاره شد يكي از مهم ترين ضعف هاي تدوين تصاوير ويديويي در سال هاي قبل اين بود كه در حين مونتاژ به دليل كپي هاي متعددي كه از نوار اصلي تهيه مي شد افت كيفيت زيادي در تصاوير پديد مي آمد.
يكي از مهم ترين تاثيرات تدوين ديجيتالي اين بود كه اين ضعف را از بين برده است، به نحوي كه امروز مي توان مدعي شد كه فليم نهايي با تصاوير اصلي و مادر هيچ تفاوتي از لحاظ كيفيتي ندارد. تنها در صورتي اين افت كيفيت پديد مي آيد كه در انتخاب ورودي ها و خروجي هاي دستگاه بي دقتي صورت گيرد. در غير اين صورت افت كيفيت تصاوير به صفر مي رسد. ويژگي ديگر تدوين ديجيتال در اين نكته است كه اين تكنولوژي، نوع تدوين تصاوير ويديويي را به نوع تدوين تصاوير سينمايي نزديك كرده است. تا پيش از اين در تدوين تصاوير ويديويي اين امكان وجود نداشت كه تصويري اضافي بر تصاوير مونتاژ شده قبلي بيفزاييم، شيوه كار به اينگونه بود كه اگر مي خواستند تصويري را حذف كنند يا اضافه كنند بايد نوار نهايي را بر روي نوار ديگري ضبط و در واقع مونتاژ تصوير مدنظر آن را اضافه يا حذف مي كردند يا تغييراتي در آن مي دادند. ناگفته پيداست كه اين شيوه گذشته از افت كيفيت، زمان مونتاژ يك برنامه را هم به حد قابل توجهي افزايش مي داد. در تدوين ديجيتال، تنها با يك كليك مي توان تصويري را اضافه يا حذف كرد، بدون آن كه تغييري در ساير پلان ها يا احتياجي به تهيه كپي مجدد پيدا شود. آنچه كه در اين سال ها به تدوين غيرخطي شهرت پيدا كرده، ناشي از چنين مسئله اي است. ظهور و تداوم تدوين ديجيتال در ايران باز هم به شيوه ديگري بوده كه در نوشتاري ديگر آن را پي خواهيم گرفت.

|  ايران  |   هفته   |   جهان  |   پنجره  |   داستان  |   چهره ها  |
|  پرونده  |   سينما  |   ديدار  |   حوادث   |   ماشين   |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |