جمعه ۱۱ دي ۱۳۸۳ - سال يازدهم - شماره ۳۵۹۸
index
يك هفته روي صحنه
هي مرد گنده گريه نكن
009408.jpg
عكس:محمدرضا شاهرخي نژاد
آرتا پورملك
در حالي كه شمارش معكوس براي آغاز جشنواره تئاتر فجر آغاز شده است، گروه هاي نمايشي همچنان به فعاليت و اجراي نمايش در سالن هاي مختلف ادامه مي دهند.
هفته گذشته اجراي نمايش «هي مرد گنده گريه نكن» نوشته و كار «جلال تهراني» در تالار اصلي تئاتر شهر آغاز شد. اين نمايش روايتگر زندگي در يك بخش دورافتاده است. دشمن بخش را محاصره كرده و اهالي يكي يكي گم مي شوند. طراحي صحنه و لباس اين نمايش را جلال تهراني انجام داده است و طراح نور آن فرشيد مصدق است.
آهنگساز و نوازنده گيتار نمايش هي مرد گنده گريه نكن بابك ميرزاخاني و نوازندگان سازدهني احسان جهانديده و آكاردئون ستاره پسياني هستند. وحيد آقاپور، مجيد آقا كريمي، پانته آ بهرام، ستاره پسياني، سيد جواد حسيني، آرش فلاحت پيشه، امير قنبري و محمد صادق ملكي بازيگران نمايش هستند.
نمايش هي مرد گنده گريه نكن هر روز به جز شنبه ها ساعت ۱۸ در تالار اصلي تئاتر شهر اجرا مي شود. نمايش «تياتر اجباري» نوشته و كار حسين كياني نيز در تالار قشقايي تئاتر شهر به روي صحنه رفته است.
داستان اين نمايش گزارشي تازه ياب از برپايي يك تياتر در عهد مشروطه است. طراحي صحنه تياتر اجباري سيامك احصايي و طراح لباس آن نرمين نظمي و آهنگ نمايش هم ساخته حيدر ساجدي است.
شهرام حقيقت دوست، اميررضا دلاوري، فروغ قجابگلي، احمد مهرانفر، رويا ميرعلمي و رحيم نوروزي بازيگران تياتر اجباري هستند.
اين نمايش هر روز به جز شنبه ها ساعت
۳۰/۱۷ در تالار قشقايي تئاتر شهر به روي صحنه مي رود.
از سوي ديگر نمايش «غول زنگي قلعه سنگباران» به كارگرداني شكرخدا گودرزي در تالار نو تئاتر شهر به روي صحنه رفت. اين نمايش را جمشيد خانيان نوشته و خسرو احمدي و افشين زارعي در آن بازي مي كنند طراح صحنه و لباس نمايش هم مهري عطايي است.
داستان نمايش غول زنگي قلعه سنگباران درباره ميرزا كنتراتچي بازيگر دوره گردي است كه به همراه دستيارش امير ارسلان براي اجراي نمايش دنبال محل هايي مي گردند كه نمايششان را اجرا كنند. محله مورد نظر را مي يابند ولي تا مي خواهند نمايششان را آغاز كنند سرو كله پاسباني به نام «سركار پازوكي» پيدا مي شود تا اين كه... نمايش غول زنگي قلعه سنگباران» هر روز به جز شنبه ها ساعت ۱۸‎/۳۰ در تالار نو اجرا مي شود.
اما وضعيت فروش نمايش ها و ميزان استقبال از آنها؛ نمايش سه گانه وانيك به كارگرداني سهراب سليمي كه اين روزها در تالار چهار سو روي صحنه است با ۱۹ اجرا توانسته هشت ميليون و۵۰ هزار ريال فروش كند كه از تعداد ۷۰۳ نفر تماشاگر اين نمايش، ۳۸۱ نفر از كارت مهمان استفاده كرده اند.
زمزمه مردگان عنوان ديگر نمايشي است به كارگرداني سيامك احصايي كه در تالار قشقايي روي صحنه است. اين نمايش ۱۵ اجرا داشته، كه از اين تعداد اجرا ۱۸ ميليون و ۳۲۰ هزار ريال به دست آمده است. ضمن اين كه از ۱۲۹۴ نفري كه از اين نمايش ديدن كرده اند، ۳۷۸ نفر از كارت مهمان استفاده كرده اند.
و اما حرفه اي ها عنوان ديگر نمايشي است كه به تازگي با كارگرداني بابك محمدي در تالار قشقايي به روي صحنه رفته است. اين نمايش بعد از دو اجرا، توانسته به فروش ۷ ميليون و ۶۲۰ هزار ريال دست يابد. ۲۷۳ نفر از اين نمايش تا كنون ديدن كرده اند كه از اين تعداد ۱۹ نفر كارت مهمان داشته اند.
نمايشنامه حرفه اي ها به زندگي يك نويسنده يوگسلاو، در دوران حكومت تيتو و پس از مرگ وي پرداخته است. كواچ نويسنده اي است كه در زمان حكومت تيتو از مخالفان سرسخت كمونيستي بود و پس از مرگ وي توسط دولت جديد به سمت رياست انتشارات دولتي منصوب شد. وي در اين سمت وظيفه تصويب كتابهاي هنري و ادبي را براي چاپ بر عهده دارد ولي برخوردش با فردي ناشناس، او را در مورد ضرورت وظيفه اش به ترديد مي اندازد.
اين نمايشنامه كه يكي از شاخص ترين آثار «كواچويچ» است به بيش از بيست زبان ترجمه شده و بارها در نقاط مختلف دنيا به روي صحنه رفته است.
رضا كيانيان، مريم سعادت، احمد ساعتچيان و محمود اكبرشاهي بازيگران حرفه اي ها هستند و نيلوفر سجادي طراحي صحنه و لباس نمايش را انجام داده است.
اما در تالار سايه نمايش خواستگاري به كارگرداني عظيم موسوي روي صحنه است. اين نمايش دو اجرا را پشت سر گذاشته و توانسته به فروش معادل سه ميليون و ۱۲۰ هزار ريال دست يابد. اين در حالي است كه از ۲۶۱ نفري كه تا كنون از اين نمايش ديدن كرده اند، ۱۰۵ نفر كارت مهمان داشته اند.
در همين سالن نمايش مرغ دريايي من به كارگرداني محمد رحمانيان نيز روي صحنه رفته است. اين نمايش دو اجرا داشته كه از اين تعداد اجرا و ۲۶۹ تماشاگر سه ميليون و ۳۴۰ هزار ريال، حاصل فروش بوده است. ضمن اين كه از همين تعداد تماشاگر ۱۰۲ نفر كارت مهمان داشته اند.
مصطفي عبدالهي نيز با نمايش شرق بوسه كه اين روزها در تالار كوچك به روي صحنه رفته است، توانسته بعد از ۱۸ اجرا، پنج ميليون و ۳۰۰ هزار ريال بفروشد. از اين نمايش تا كنون ۷۱۷ نفر ديدن كرده اند كه از اين تعداد ۴۵۲ نفر كارت مهمان داشته اند.
عليرضا اوليايي نيز با نمايش «در» كه اين روزها در تالار نو روي صحنه است، بعد از ۱۶ اجرا توانسته به فروش معادل شش ميليون و ۴۴۰ هزار ريال دست پيدا كند. ۵۴۹ نفر از اين نمايش ديدن كرده اند كه از اين تعداد ۲۲۷ نفر از كارت مهمان استفاده كرده اند.
نمايش تا حالا شده شب امتحان بلايي سرت بياد كه اصلاً نفهمي چه داري مي خوني به كارگرداني روح ا... صديقي نيز كه اين روزها در تالارخانه خورشيد به روي صحنه رفته است توانسته مبلغ پنج ميليون و ۹۲۰ هزار ريال فروش كند. ۳۹۷ نفر از اين نمايش ديدن كرده اند كه ۱۰۱ نفر از اين تعداد كارت مهمان داشته اند.
نمايش خوابگردها به كارگرداني محمد حاتمي نيز كه در كارگاه نمايش روي صحنه است، با ۱۲ اجرا توانسته هفت ميليون و ۸۲۰ هزار ريال فروش كند. ضمن اين كه از ۴۷۴ تماشاگري كه از اين نمايش ديدن كرده اند، ۸۳ نفر كارت مهمان داشتند.
در «تالار كوچك مولوي» نيز نمايش «غربت، پلاك ۱۳» نوشته و كار محمدرضا عطايي فر اجرا مي شود.
اما تالار سنگلج پس از پايان اجراي نمايش «پير پاره دوز» به كارگرداني محمود عزيزي، از هفته گذشته پذيراي نمايش «كمدي دلاك باشي» به كارگرداني علي نقيبيان شد، كه مانند ديگر نمايش هاي اين تالار به شيوه آييني و سنتي اجرا مي شود.
«گردون» به كارگرداني مريم كاظمي، عنوان نمايشي است كه اين روزها در «خانه نمايش» اداره تئاتر اجرا مي شود. اين نمايش ساعت ۱۸ و به مدت ۵۰ دقيقه به روي صحنه مي رود. در«تالار هنر» نيز نمايش «طلسم شهر قصه» نوشته گيتا داوودي و به كارگرداني ناصر آويژه اجرا مي شود. نمايشي ويژه كودكان كه دربردارنده نكات آموزشي درباره تغذيه است.
«آخرين نامه چخوف» به كارگرداني بيتا ملكوتي نيز با يك اجرا در برنامه نمايشنامه خواني هفته چخوف در حدود ۴۰ تماشاگر داشت و هفده هزار تومان فروخت و همين كار در برنامه «نمايشنامه خواني عصري با نمايش» با حضور ۲۶ تماشاگر در حدود هفت هزار تومان فروش داشت.
«جشن سالگرد» به كارگرداني بنفشه توانايي نيز با يك اجرا در برنامه نمايشنامه خواني هفته چخوف در حدود ۳۷ تماشاگر داشت و شانزده هزار تومان فروخت.
«آلزايمر» به كارگرداني امير پاكزاد نيز با يك اجرا در برنامه نمايشنامه خواني عصري با نمايش در حدود چهار هزار تومان فروش داشت.
«هاملت با سالاد فصل» به كارگرداني شهرام عبوسي نيز با يك اجرا در برنامه نمايشنامه خواني عصري با نمايش در حدود ۳۶ تماشاگر داشت و حدود هفت هزار تومان فروخت.

نگاهي به فيلم دوئل
كائوس
009405.jpg
سيامك سعيدي
قبول. ساخته شدن فيلمي چون «دوئل» را در حيطه سينماي ايران بايد با واژه هايي چون «پديده» و «اتفاق» توصيف كرد. فيلمي كه سازندگان آن از مرحله توليد تا پخش كوشيده اند تا حلقه هاي مفقود سينماي ايران را يافته و لحاظ كنند. مديريت و برنامه ريزي اي كه در اين توليد عظيم به كار گرفته شده از تعريفي كه از اين واژه ها در سينماي ايران وجود دارد؛ بسيار فراتر است. همچنان كه ميزان انرژي اي كه صرف ساخت دوئل شده بسيار عظيم تر از اندازه هاي معمول اين سينماست. فيلم هم كه توليد عظيمي است. عظيم ترين توليد اين سينما. اينها همه خوب است و قابل ستايش. در سينمايي كه همه به غيراستاندارد و غيرحرفه اي بودنش ايمان داريم و اغلب آدم هايش از سينماگر گرفته تا مسئول، نگاهي غيرصنعتي به آن دارند؛ ساخته شدن دوئل اتفاق مهم و قابل ذكري است. اما اگر اين دلايل فرامتني را كنار بگذاريم و به خود فيلم بپردازيم مي بينيم كه اين همه تلاش و كوشش صرف ساخت بنايي به ظاهر مجلل و فاخر اما پوچ و توخالي شده كه تنها يك تلنگر براي فروريختنش كفايت مي كند. در ظاهر الگوي سازندگان دوئل نمونه هاي خوب  هاليوودي بوده ولي اگر از پوسته ظاهري اثر گذر كنيم و مرعوب جلوه هاي ويژه و صداي دالبي ديجيتال آن نشويم؛ مي بينيم منطقي كه بر روابط آدم ها حكمفرماست از دل فيلم فارسي مي آيد. مي دانم كه منتسب كردن دوئل به فيلم فارسي، از ديد عده اي حرف گزافي به نظر مي آيد. به نظرم كمي تامل روي رفتارهاي اغلب كاراكترهاي اصلي فيلم اين نكته را به خوبي اثبات مي كند. به عنوان مثال مي توان كاراكتر سليمه را مثال زد كه قرار بوده شيرزني كنشمند باشد اما مجموعه اي از رفتارهاي عجيب و بي منطق از او شخصيتي كاملاً كاريكاتوري ساخته است.
آدمي كه در جنگي خانمان برانداز شوهرش را به دوست او مي سپارد و درك نمي كند كه از جهنمي كه برپا شده نمي توان از كسي توقع مراقبت از آدم ديگري را داشت سليمه تحت تاثير حرف هاي اسكندر (كه آشكارا به او نظر دارد و براساس آنچه فيلم نشان مي دهد سليمه از او متنفر است) مي پذيرد كه زينال مسئول مرگ شوهرش است و بيست  سال بذر كينه و نفرت در دلش مي كارد و حتي تصميم به قتل زينال مي گيرد. اما همين آدم با ديدن يك تكه استخوان (كه به راحتي مي تواند استخوان هركس ديگري هم باشد) ناگهان از اين رو به آن رو مي شود. چنين تغيير و تحولي شايد در فيلمي از ايرج قادري عجيب نباشد ولي در فيلم كارگرداني چون درويش تعجب برانگيز است.
همچنان كه نمي توان از پيشنهاد اسكندر به سليمه در آن و دوئل نهايي (اين كه طلاها را به عنوان مهريه بپذيرد و با او ازدواج كند) شگفت زده نشد.
يا اين كه آدم هاي بد فيلم، بد بودنشان از همان ابتدا به خاطر چهره، گريم و رفتارهاي اغراق آميز و مضحك، لو مي رود؛ بي اختيار آدم را ياد نمونه هاي آشناي سينماي فارسي مي اندازد.
همچنان كه جنس بازي بسياري از بازيگران فيلم كاملاً منطبق به معيارهاي فيلم فارسي است و جز بازغي، پرستويي و تا اندازه اي ديرباز هيچ كس حضور قابل  قبولي در دوئل ندارد.
فيلم از حاشيه روي و پرهيز از پرداختن به هسته اصلي درام ابايي ندارد. به همين خاطر در دوئل شخصيت هايي را مي بينيم كه هيچ گره اي از فيلم باز نمي كنند و حضورشان تنها به ضعف هاي عديده  اثر دامن مي زند.
همه از مهارت درويش در صحنه هاي جنگي دوئل مي گويند. توانايي او در كنترل اداره اين صحنه هاي شلوغ و پرزحمت، قبول؛ اما چرا در هنگامه آتش و خون از كشته شدن آن همه آدم بي گناه هيچ حسي نداريم؟ چرا در دل اين انفجارها به هيچ آدمي نزديك نمي شويم؟ آيا جز اين است كه در دوئل نه آدم ها كه همين عظمت ظاهري بوده كه اهميت داشته؟
پرسش اصلي و اساسي فيلم اين است كه زينال خائن است يا قهرمان؟ اما از آن جا كه هرگز مجال و امكان نزديكي به زينال را نمي يابيم؛ برخلاف خواست فيلمساز با او همذات پنداري مي  كنيم و اساساً سرنوشت او برايمان چندان اهميتي ندارد. اين كه احساسي نسبت به كاراكترهاي فيلم نداريم، فاصله مان را با اثر حفظ مي كنيم و همه چيز برايمان علي السويه است؛ ناشي از نگاهي است كه فيلمساز به آدم هايش دارد.
اندكي گرما و حس و حال و تعلق خاطر عاطفي فيلمساز، هم به كاراكترها روح مي دميد و هم باورپذير و دوست داشتني شان مي كرد. سخت است وقتي خودت آدمي را از ته دل دوست نداري، انتظار داشته باشي تماشاگر او را دوست داشته باشد و برايش نگران شود. آدم هايي چون رضا در «كيميا» و حتي دانيال «متولد ماه مهر» به واسطه حس همدلي درويش ملموس و تاثيرگذار بودند و حالا هيچ كدام از كاراكترهاي دوئل و حتي زينال حميداوي (قهرمان اصلي اثر) به رغم بازي خوب بازغي، نه ملموس اند و نه تاثيرگذار دوئل اصرار دارد كه در اندازه هايي فراتر از سينماي ايران سنجيده شود. فيلمي كه مي خواهد به آثاري كلاسيك پهلو بزند و مثلاً در فصل نهايي و پخش ذرات طلا در فضا؛ ظاهراً قرار بوده يادآور «گنج هاي سيرامادره» (جان هيوستن) باشد. هرچند فيلم بنا به دلايلي كه بخشي در بالا ذكر شد فاقد چنين قواره هايي است.
فيلم با حركت زينال و سليمه براي ساختن يك زندگي تازه به پايان مي رسد و روزنه اميد نهايي، هم احتمالاً براي كمرنگ تر كردن پوچي نهايي اثر است. پوچي لحظه اي كه زينال متوجه ماجرا مي شود و اين كه آن همه آدم نه براي اسناد مهم مملكتي كه براي چند تن طلاي اسكندر و دوستانش جان باخته اند و تماشاگر هنگام ترك سالن همان حسي را نسبت به فيلم دارد كه زينال به هنگام بازگشايي راز گاوصندوق.

هفت از هفت
جواد قادري
۱
فروش دوئل از مرز ۵۰۰ ميليون تومان گذشت. با توجه به ادامه اكران فيلم به نظر مي رسد اين فيلم در نهايت بتواند به عنوان سومين فيلم پرفروش سال ۸۳ پس از مارمولك و كما دست يابد. پس از كاهش پخش تيزرهاي تلويزيوني دوئل، تبليغات راديويي به ميزان قابل توجهي افزايش يافته است. نكته جالب در مورد تبليغات دوئل، بيلبوردهاي جديد نصب شده در سطح شهر است. در اين بيلبوردها تصاوير دست اندركاران فني فيلم مانند فيلمبردار، مسئول جلوه هاي ويژه و ... كه موفق به دريافت سيمرغ بلورين جشنواره فجر شده اند، به چشم مي خورد. كاري نو در عرصه تبليغات كه بيشتر جنبه اطلاع رساني دارد چون تماشاي تصاوير دست اندركاران فيلم به هيچ وجه باعث ترغيب مردم براي رفتن به سينما نخواهد شد.
۲
فروش فيلم هاي روي پرده با افت قابل توجهي روبه روست كه نشان از يك زمستان سرد در گيشه دارد. خوابگاه دختران توانست به مرز ۳۰۰ ميليون تومان نزديك شود. تارا و تب توت فرنگي فروش بسيار پاييني دارد و نتوانسته در جذب مخاطب موفق عمل كند.
فروش روزكارنامه با اين كه چندان زياد نيست اما رشد قابل توجهي در مقايسه با هفته گذشته مشاهده مي شود. در اين ميان تنها قدمگاه توانسته در جذب مخاطب موفق عمل كند. اين فيلم كه در سينماهاي گروه مخاطب خاص يا همان آسمان باز روي پرده رفته، در دو روز اول نمايش خود حدود سه ميليون تومان فروش داشته كه رقم خوبي به نظر مي رسد. گفته مي شود اكران اين فيلم تا زمان جشنواره فجر ادامه خواهد داشت.
۳
پس از مدت ها يك فيلم سينمايي كه از دل يك مجموعه تلويزيوني بيرون آمده، روي پرده رفته است. چند سالي است كه سنت فيلم ـ مجموعه سازي منسوخ شده و ديگر خبري از فيلم هاي بيرون آمده از دل يك مجموعه بلند تلويزيوني نيست.
«وعده ديدار» نسخه سينمايي مجموعه تلويزيوني «پرده عشق» به كارگرداني جمال شورجه است. اين فيلم كه از روز چهارشنبه جاي «بله برون» را گرفته، محصول شبكه دوم سيماست و نسخه تلويزيوني آن ظرف چند ماه آينده از تلويزيون پخش خواهد شد. نكته قابل توجه در مورد «وعده ديدار» علاقه سازندگان آن به فروش فيلم و جذب مخاطب است. تيزرهاي تلويزيوني فيلم حدود يك ماه است كه پخش مي شوند كه البته چندان جاي تعجب ندارد اما نكته قابل توجه تبليغات گسترده شهري و نصب بيلبوردهاي فيلم در سطح شهر است كه در مورد چنين آثاري كمتر اتفاق مي افتد.
۴
با اين كه مدتي است مهلت پر كردن فرم تقاضاي شركت در جشنواره به پايان رسيده و تا چندي ديگر فرصت ارسال نسخ اوليه فيلم ها نيز تمام مي شود، اما گويا قرار است طبق سنت هرساله همه چيز تا دقيقه ۹۰ معلق بماند و تعداد قطعي و اسامي نهايي آثار نامشخص.
با اين كه اين مسئله باعث افزايش هيجان خواهد شد ولي بي برنامگي حاصل از اين اتفاق، اثرات منفي فراواني در پي خواهد داشت. امسال هم با توجه به تعداد قابل توجه آثاري كه علاقه به شركت در جشنواره دارند ولي بخش اعظم مراحل فني و يا حتي فيلمبرداري شان باقي مانده، اين مسئله تشديد خواهد شد.
۵
گفته مي شود جشنواره بيست و سوم افتتاحيه نخواهد داشت و در عوض داراي دو اختتاميه خواهد بود. ضمناً هيچ بزرگداشتي هم برگزار نخواهد شد و با توجه به افزايش بخش هاي مسابقه جشنواره شكلي كاملاً رقابتي به خود خواهد گرفت. اين درحالي است كه عمده برنامه هاي جشنواره هاي خارجي به بزرگداشت ها و مرورها و ... اختصاص دارد و در كنار بخش هاي رقابتي جايي نيز به اين نوع برنامه ها اختصاص مي يابد.
اما متاسفانه به اين دليل كه ما از هيچگونه تعادلي برخوردار نيستيم و يا از اين ور پشت بام مي افتيم و يا از طرف ديگر، جشنواره فجر هر سال به يك شكل برگزار مي شود.
۶
گويا بهمن فرمان آرا هم قصد دارد فيلم خود را به جشنواره فجر برساند. عباس گنجوي تدوين همزمان «يك بوسه كوچولو» را آغاز كرده تا در صورت امكان جشنواره بيست و سوم شاهد تازه ترين اثر فرمان آرا باشد. تلاش براي رساندن فيلم هاي «نفستو حبس كن» به كارگرداني سامان مقدم، «نيلوفرهاي آبي» ساخته مهدي صباغ زاده و «صبحي ديگر» ساخته ناصر رفايي نيز ادامه دارد. همه اين كارها براي گرم شدن تنور جشنواره است. البته به شرطي كه پس از گذشت دو سه روز از جشنواره و تماشاي چند فيلم، توي ذوق كسي نخورد!
۷
جعفر پناهي هم به صادركنندگان «حكم» پيوست. او چندي است كه تدوين فيلم تازه كيميايي را آغاز كرده تا آن را به جشنواره برساند. خداكند پناهي در تدوين و قيچي زدن به راش ها هم همان جسارت به كار رفته در فيلم هايش را تكرار كند، همين.

جمعه بازار
سينماي ايران
فروش فيلم ها در سينماهاي تهران تا تاريخ ۷ دي
009411.jpg
توضيح: از روز چهار شنبه اكران فيلم هاي «رسم عاشق كشي» ساخته خسرو معصومي به جاي «خوابگاه دختران» در گروه سينمايي عصرجديد و «وعده ديدار» به كارگرداني جمال شورجه به جاي «بله برون» در گروه سينمايي قدس آغاز شد. فيلم «قدمگاه» ساخته محمدمهدي عسگرپور نيز در گروه آسمان باز به جاي «چندتارمو» به كارگرداني ايرج كريمي به نمايش درآمد. طي هفته هاي آينده فيلم هاي «سيماي زني در دوردست» ساخته علي مصفا و «خاموشي دريا» به كارگرداني وحيد موساييان در اين گروه اكران خواهند شد. ضمناً پرفروش ترين سينماهاي تهران به ترتيب ممتاز و درجه يك و دو عبارتند از قدس، سروش و ميلاد.
سينماي جهان
فروش فيلم ها در سينماهاي ايالات متحده تا تاريخ ۲۶ دسامبر
009414.jpg
توضيح: اين هفته فيلم ملاقات با خانواده فوكر در اكران عمومي با استقبال چشمگير مخاطبان مواجه شد.
اين اثر كه دنباله اي برفيلم ملاقات با والدين محصول سال ۲۰۰۰ به شمار مي رود روز جمعه به نمايش عمومي درآمد و در اولين آخر هفته اكرانش بالغ بر۴۴ ميليون و۷۰۰ هزار دلار فروش كرد. مجموع فروش ملاقات با خانواده فوكر طي هفته اول نمايش در ۳۵۱۸ سينما حدود ۷۰ ميليون دلار بوده است.
از ديگر فيلم هايي كه اين هفته به نمايش درآمد مي توان به آلبرت چاق اشاره كرد كه در دو روز نمايش بالغ بر۱۲ ميليون و۷۰۰ هزار دلار بليت فروخت. خلبان اسكورسيزي هم اين هفته به صورت گسترده در ۱۷۹۶ سينما به نمايش درآمد و هشت ميليون دلار فروش كرد تا با مجموع فروش ۱۰ ميليون دلار در جاي چهارم جدول قرار بگيرد.
دوازده يار اوشن هم هشت ميليون دلار فروخت تا با ۸۶ ميليون دلار فروش در رتبه پنجم جدول بايستد.
فروش نمايش هاي تالارهاي تهران تا تاريخ ۵ دي
009417.jpg
توضيح: هفته گذشته نمايش هاي «هي مرد گنده گريه نكن» كاري از جلال تهراني، «تياتر اجباري» به كارگرداني حسين كياني، «مادربزرگ يك مقدمه» به كارگرداني حميد پورآذري،«من ديگه آدم بشو نيستم» كاري از مهري محمدي و «غول زنگي و قلعه سنگباران» به كارگرداني شكرخدا گودرزي در مجموعه تئاترشهر آغاز شد.

هنر
ايران
هفته
جهان
پنجره
داستان
چهره ها
پرونده
سينما
ديدار
حوادث
ماشين
ورزش
|  ايران  |  هفته   |  جهان  |  پنجره  |  داستان  |  چهره ها  |  پرونده  |  سينما  |
|  ديدار  |  حوادث   |  ماشين   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |