سال۲۰۰۱ حامد كرزي توسط آمريكا در راس دولت انتقالي افغانستان قرار گرفت و بعد اولين رئيس جمهورمنتخب افغانستان شد. اما او بايد به هم ميهنانش هم ثابت كند كه يك رهبر شايسته است.
* * *
كلاه نمدي و رداي راه راه سبز رنگش سه سالي است كه در كشورهاي خارجي به عنوان سمبل افغانستان در نظر گرفته مي شود. در داخل كشور نيز وجهه رئيس جمهور حامد كرزي كه روز هفت دسامبر در سن ۴۷ سالگي به عنوان اولين رئيس جمهور منتخب تاريخ معاصر افغانستان سوگند ياد كرد با مشخصه هاي ديگري همراه است: او مردي است كه دايماً محافظان شخصي كاملاً مسلح كه مثل رئيسشان به زمين و زمان بد بينند اطرافش را احاطه كرده اند. شايد كلمه «رئيس» معناي گسترده اي باشد، اما به نظر مي رسد نگهبانان آمريكايي كه دولت آمريكا براي محافظت از دست پرورده خود در نظر گرفته بيش از آن كه مطيع باشند دستور مي دهند و تاثير بسيار زيادي بر وجهه رئيس جمهوري كه فرمانبردار آمريكايي ها و زنداني قصر خود است، دارند.
واقعيت اين است كه پيشرفت كرزي، مردي از تبار پشتون هاي قندهار كه بسيار مشهور است و در عين حال چندان در صحنه ديده نمي شود، تا حد زيادي وابسته به آمريكاست. مگر واشنگتن نبود كه در آخرين لحظات نبرد با نيروهاي طالبان در كوه هاي اوروزگان پدرخوانده او شده و در ماه دسامبر ۲۰۰۱ در كنفرانس بن او را به عنوان رئيس دولت انتقالي تحميل كرد؟ كرزي بي هيچ پايه و اساس سياسي و بدون در اختيار داشتن ارتشي مسلح انتخاب شد، چون از نظر سياستمداران آمريكايي او بي خطرتر از بقيه بود. در ميان بهت و حيرت همه، توانست مرد شماره يك كابل شود و چطور مي شد باور كرد كه او بدون حمايت ديگران و تنها اين مسير را طي كرده باشد؟
اما اين خوشبيني ساده لوحانه ديري نپاييد و خيلي زود ورق برگشت: شش ماه بعد بود كه با كشته شدن دو تن از وزيران كرزي در كابل، آمريكا محافظي آمريكايي براي او تعيين كرد. اما سؤال اين است كه آيا كرزي در اين سه سال به خوبي توانسته از عهده مسئوليت هايش بربيايد؟ اين روزها افغاني هاي زياي اين سؤال را در ذهن دارند و اين امر نشان مي دهد كه كرزي هنوز نتوانسته خيلي ها را متقاعد كند. افغان هايي كه روز ۹ اكتبر با ۴/۵۵ درصد آرا او را انتخاب كردند بيشتر از آن كه به عملكرد او در اين مدت ـ كه البته او به تنهايي اين مسئوليت ها را بر عهده نداشت ـ راي دهند به آنچه او نمايندگي اش را بر عهده دارد راي دادند. پيش از برگزاري انتخابات، والي مسعود برادر احمدشاه مسعود، فرمانده اي اسطوره اي كه به شهادت رسيد، در مورد انتخاب كرزي مي گفت: «كرزي انتخاب جامعه بين الملل است و ما به اين جامعه نيازمنديم. بنابراين چه كار ديگري مي توانيم بكنيم؟»
با همه اين حرف ها حامد كرزي خوشرو و رك است و ويژگي هاي خوبي دارد كه در نظر افغان ها جلوه مي كند؛ افغاني هايي كه ۲۵ سال جنگ ويرانگر را پشت سرگذاشته و از همه رهبران جنگ متنفرند. كرزي كه در دانشگاه سيمله در هند علوم سياسي خوانده هرگز جانش را كف دستانش نگذاشته و با نيروهاي چريكي همكاري نكرده است. با اين كه اصليت پشتون دارد اما افغان بودنش را مقدم تر مي داند و فقط به متحد كردن يك جامعه خاص فكر نمي كند. حسين سنگ چكاركي سرمقاله نويس يكي از روزنامه ها مي گويد: «او ظرفيت و استعدادي طبيعي براي گردهم آوردن همه مردم دارد.» يك ديپلمات هم معتقد است كه او درك بسيار خوبي از مردمش دارد. با اين كه نمي تواند هميشه به حرف هايشان گوش فرا دهد، مي داند كه مردم فكر مي كنند و خواسته هايي دارند به همين دليل هرگاه فرصتي دست مي دهد ترديدي به خود راه نداده و در نقش صادق ترين سخنگوي آنها ظاهر شده و از مشغوليت ها و نگراني هايشان مي گويد.
|
|
ترس او از درگيري باعث مي شود كه اغلب به سازش روي بياورد و اين ويژگي در مقابل فريبكاري و انكار وعده هايش قرار مي گيرد. يكي از نزديكانش مي گويد: «كرزي مي خواهد ماهاتما گاندي افغانستان باشد. همه چيز بايد براي او در صلح انجام گيرد. اما مردم بايد بدانند كه مي خواهد كشور را به كدام سمت و سو هدايت كند.»
سه سالي كه افغان ها در شرايط نيمه مسلح سپري كردند آنها را متوقع تر كرده است. بيشتر آنها ضعف و ترديد در تصميم گيري رئيس جمهور در بسياري پرونده ها به ويژه پرونده هاي مربوط به مصالحه با گروه ها و فرمانده هاي جنگي (كساني كه هنوز هم بر بخش هاي بزرگي از كشور حاكميت دارند) را به انتقاد مي گيرند. او هرچند فعاليت هاي شوم آنها را به باد انتقاد مي گيرد، اما فقط چند هفته پيش از انتخابات و آن هم با فشار جامعه بين الملل وارد عمل شد و با كنار گذاشتن وزير دفاع قدرتمندش مارشال محمد فهيم و اخراج اسماعيل خان، والي هرات نشانه هايي از مخالفت با آنها را نشان داد، اما هنوز هم هيچ كس باور نمي كند كه آنها كاملاً كنار گذاشته شده باشند.
از سوي ديگر، توافق هايي كه با بنيادگرايان صورت گرفته افغان ها را نگران كرده است. اين بنيادگرايان سازماندهي شده مصمم هستند كه به اهداف خود برسند و با استفاده از توافقنامه ها مردان خود را وارد دستگاه حاكم مي كنند.
حامد كرزي در سال هاي طولاني تبعيدش به كويته پاكستان (در آن جا او در خانه پدرش كه سال ۱۹۹۹ به قتل رسيده زندگي مي كرد) از ديدگاهش نسبت به آينده افغانستان مي گفت، اما در اين سه سال موفق نشده حتي ابتداي طرحش كه فراتر از شعار «افغانستان در صلح» است را به افغان ها توضيح دهد. يكي از منتقدانش مي گويد: «به نظر مي رسد رئيس جمهور از رسيدن به جايي كه هست احساس خوشبختي مي كند. او به نمايش علاقه دارد و از حكومت برقصر خود راضي است.» كرزي در كاخ ـ دژ خود زندگي مي كند و براي رفتن از محل زندگي تا دفتر كارش فقط به پنج دقيقه راه رفتن نياز دارد. اين مسافت براي او كه قدم زدن را سرگرمي مورد علاقه اش عنوان مي كند كافي نيست. به همين دليل پيستي دور خانه اش آماده شده و رئيس جمهور اغلب هنگام گفت وگو با نزديكانش آن جا قدم مي زند. همسرش بسيار تودار و متخصص بيماري هاي زنان است. او هرگز در انظار عمومي افغانستان ظاهر نمي شود و در مسيري بين كابل و كويته زندگي مي كند. او در اين منطقه كلينيك دارد. زوج كرزي فرزند ندارند. اكثراً مشاوراني كه از تبعيد بازگشته اند و برخي از آنها فقط شناختي نسبي از كشورشان دارند اطراف حامد كرزي را گرفته اند. او مهمانان زيادي را از مقامات رسمي و اعضاي قبايل گرفته تا افغان هاي عادي و البته مهمان هاي خارجي مي پذيرد. يك روز در ميان هم، راهي كاخ مجاور مي شود تا با ظاهرشاه كسي كه راهنمايش بود گفت وگو كند. ظاهرشاه در سن ۸۸ سالگي همه مسايل را از نزديك بررسي مي كند و هرگز به طور علني ظاهر نمي شود و موضع گيري نمي كند.
در ميان مهمانان خارجي رئيس جمهور، كسي كه برخي او را «رئيس جمهور واقعي افغانستان» مي دانند مرتباً به كاخ او رفت و آمد مي كند: او زلماي خليل زاد سفير آمريكا است كه اصليت افغاني دارد و به زبان هاي پشتو و دري، هر دو زبان رسمي كشور مسلط است. خليل زاد تاثيري نسبي در حمايت آمريكا از افغانستان دارد. جاويد لودين، سخنگوي كرزي مي گويد: «اين نسبيت با توجه به مداخله نظامي و غيرنظامي آمريكا كاملاً طبيعي است. رئيس جمهور و سفير با هم تفاهم دارند و رابطه شان براي هر دو بسيار مفيد است.» تاثير سفير آمريكا بر كرزي آنقدر زياد است كه او هرگز نتوانسته از خود استقلال راي نشان دهد و يا از قدرتي كه جامعه بين الملل در اختيارش گذاشته استفاده مناسبي كند. يك تحليلگر با تاسف مي گويد: «او مي توانست بيشتر از اين از آمريكايي ها عليه رهبران جنگي كشور استفاده كند، به حضور سربازها در مناطق پشتون دقت بيشتري داشته و تودارتر از اين باشد.»
او تاكيد مي كند: «اگر كرزي به آمريكايي ها نياز دارد، آنها هم متقابلاً به او نياز دارند.» امروز مسئله اين است كه بدانيم آيا منافع كوتاه مدت آمريكا با منافع اين كشور كه نياز به بازسازي و صلح دارد منطبق است يا خير.
رئيس جمهور برخلاف آرزوهايش كه به گفته خودش اصلي ترين آنها گفت وگوي آزادانه با افغان ها، از هر ريشه اي است عمل مي كند. او خيلي كم از محل سكونت و كارش خارج مي شود و وقتي هم اين كار را مي كند خيابان هاي كابل مسدود مي شوند. همه خيابان ها ساعت ها پيش از ورود گروه مشايعت كننده رئيس جمهور بسته مي شوند و هلي كوپترها در سطح شهر به پرواز درمي آيند. رئيس جمهور اكثر اوقات، حتي در خود كابل با هلي كوپتر به اين طرف و آن طرف مي رود، اما اين روش هم مانع بسته شدن خيابان ها نمي شود. اين روش امنيتي آمريكايي كه زياد هم ديپلماتيك به نظر نمي رسد كابلي ها را بيش از پيش خشمگين مي كند. يك تاجر كه به نظر مي رسد به خاطر مسايل امنيتي خيلي به او دست زده اند و او را گشته اند با خشم مي گويد: «وقتي مجبوريم اجازه دهيم يك خارجي در پايتخت كشورمان ما را بگردد، پس ديگر دركشور خود نيستيم.» براي ورود به داخل كاخ هم زمان زيادي صرف مي شود و در مراحل مختلف و به شيوه هاي گوناگون افراد را مكرراً مي گردند.
كرزي هرچند زياد بيرون نمي رود اما در عوض زياد مطالعه مي كند و به ويژه روزنامه ها و آخرين خبرهاي راديوها و تلويزيون ها را پيگيري مي كند. هر روز هم خلاصه اي از همه اخبار در اختيارش قرار مي گيرد. كرزي ذاتاً خوشبين است و علاقه دارد جنبه خوب هرچيزي را در نظر بگيرد و شايد به همين دليل است كه نمي تواند يا نمي خواهد وارد عمل شود. حامد كرزي مدير خوبي نيست و خيلي ها از جمله دوستانش، او را به خاطر نداشتن سازماندهي، روش مناسبي براي حل مشكلات روزانه و نداشتن بينش و راه حلي ملموس به باد انتقاد مي گيرند. يكي از وزراي كابينه اش مي گويد: «او چيزي از مديريت نمي داند. روش او انجام كار است بدون آن كه آن را به كسي محول كند. او وقتي ندارد و هيچ اتفاقي هم نمي افتد.» يكي از مقامات بلند پايه نيز با اشاره به ناكارآمدي و نبود انسجام در كل دولت موقت مي گويد: «ما امروز بايد بدانيم كه چه افغانستاني مي خواهيم و چه وزرايي مي توانند براي رسيدن به هدف مورد نظر مناسب باشند.»
يكي از وزرا مي گويد: «ما نياز به دولتي داريم كه كار مشترك و در يك جهت صورت دهد. هربار كه رئيس جمهور به مشروعيت دست مي يابد تبديل به مرد ديگري مي شود.» به هر حال روشن است افغان ها كه به وضوح به اصلاحات راي داده اند منتظر مردي متفاوت هستند. تا اين جاي كار هم شيوه رياست جمهوري كرزي باعث شده اعتماد عمومي به او كم شود. اين وزير ادامه مي دهد: «درصد اعتماد به رئيس جمهور مشكلي واقعي است. اصلاح طلبان از عدم عملكرد او در مقابل قدرت هاي گذشته مايوس شده اند. برخي به او بدبين هستند و فكر مي كنند در پس افكار او چيزي نهفته است.»
امروزه مشخص كردن جايگاه حامد كرزي كار مشكلي است. اراده او براي دوست داشته شدن و عدم برخورد با افراد وجهه اش را مخدوش كرده و نظرات متضادش در برابر وظيفه اي كه بر دوشش گذاشته شده شخصيت اش را تحت الشعاع قرار داده و نشان مي دهد كه او براي راضي كردن مردم راه درازي در پيش دارد. آيا مشروعيتي كه اين انتخابات به او داده شهامت و شجاعت او را بيشتر كرده و او را وارد عمل مي كند؟ آيا او مي تواند طبيعت خود را تغيير دهد؟ پس از سه سال حضور در راس دولت، به نظر مي رسد زماني كه او براي ريسك كردن و متقاعد كردن مردم دارد محدودتر شده است.
منبع: لوموند