گپ هفته
لغو پرواز و سرگرداني ۱۸۰۰ مسافر
هيچ كس عذرخواهي نكرد
سينا قنبرپور
تصور كنيد براي يك سفر برنامه ريزي كرده ايد. با وجود مشكلات متعدد توانسته ايد از طريق يكي از دوستانتان در يك آژانس مسافرتي بليط هواپيما هم تهيه كنيد. يك هفته هم مرخصي گرفته ايد و آماده راهي فرودگاه مي شويد.
يا نه از زاويه ديگري به اين موضوع فكر كنيد. ماموريت داريد يا نه اصلاً يك وكيل دادگستري هستيد و وكالت پرونده اي در شهر بندرعباس را برعهده گرفته ايد. بليت هواپيما را هم از قبل تهيه كرده ايد. اما حالا كه به سالن خروجي پروازهاي داخلي فرودگاه مهرآباد آمده ايد. غلغله اي برپاست. دهها مسافر همه كلافه و عصبي و حالا كه شما به آنها نزديك مي شويد مي بينيد حرف از لغو پروازهاي شركت هواپيمايي است كه اتفاقاً بليت شما هم از آن خريداري شده است.
بي هيچ توضيحي مي شنويد كه تمام پروازها لغو شده. متهم بي وكيل آن هم در يك امر مهم مثل قتل بي دفاع مي ماند!
وضع ديگران هم مثل آقاي وكيل مدافع. فقط آنها ديگر با پديده دادگاه و محاكمه طرف نيستند، به فكر پول ها و اوقاتي هستند كه اينك تلف شده است. اگر آنچه گفتيم را به خوبي تصور كرده باشيد وصف حال يك هزار و ۸۰۰ مسافر شركت هواپيمايي آسمان را احساس كرده ايد. آنها صبح روز يكشنبه در حالي به سالن خروجي پرواز هاي داخلي فرودگاه مهرآباد رسيدند كه تمام تابلوهاي نشانگر، حكايت از لغو پروازهاي شركت هواپيمايي آسمان داشت.
اين يك هزار و ۸۰۰ مسافر از ساعت هشت صبح تا پنج بعدازظهر قرار بود به وسيله ۱۶ پرواز شركت هواپيمايي آسمان به مقاصد مختلفي بروند.
اما با يك جمله ساده پرسنل فرودگاه همه برنامه ريزي ها و هماهنگي هاي خود براي سفر را ويران شده يافتند. بماند كه در اين بحبوحه نه پاسخي بود و نه پاسخ دهنده اي. تنها توضيحي كه پس از چند ساعت نصيب مسافران سرگردان در فرودگاه مهرآباد شد اين بود؛ «شركت پخش فراورده هاي نفتي سوخت به ما (شركت آسمان) نداده به همين دليل نمي توانيم پرواز كنيم.»
اما اين جواب براي آنها كه هم وقت خود را از بين رفته مي ديدند و هم هزينه هاي سفر پاسخ مناسبي نبود. بالاخره رفته رفته برحجم مسافران لغو پرواز شده افزوده شد و كار در يكشنبه شش دي ۸۳ بالا گرفت. دعوايي كه بر سر نرخ سوخت هواپيما ميان دولت و شركت هاي هواپيمايي بود اينك مسافران را قرباني كرده بود.
در واقع آنچه يكشنبه گذشته يك هزار و ۸۰۰ هموطن ما را در فرودگاه مهرآباد سرگردان و آواره كرد ريشه در اختلاف مالي دولت و شركت هاي هواپيمايي داشت و آن هم از سه سال قبل. حتي حدود چهار ماه قبل نيز اين دعوا آنها را به تهديد و عرض اندام در برابر يكديگر كشاند. چهار شركت هواپيمايي خصوصي دولت را تهديد كردند كه اگر ما به تفاوت قيمت سوخت را به آنها نپردازند (ناشي از افزايش قيمت سوخت) يا قيمت بليت افزايش مي يابد و يا پروازهايشان را لغو مي كنند.
بالاخره پيش از موعد اجراي تهديدها دولت وعده داد كه ما به تفاوت قيمت سوخت را مي پردازد. اينك چهار ماه گذشته بود. شايد هيچ يك از آن يك هزار و ۸۰۰ نفر خبر نداشتند يا حتي نمي دانستند كه اين رشته سر دراز دارد. آنها فقط مي خواستند بدون دردسر تا ساعتي بعد در مقصد مورد نظر باشند.
شركت هواپيمايي آسمان و شركت پخش فراورده هاي نفتي و در ميان دعواي آنها مردم به زد و خوردهاي گفتاري مشغول بودند.
مدير عامل شركت پخش فراورده هاي نفتي مي گفت ۸۰ ميليارد تومان از آسمان طلب داريم و مديرعامل آسمان مي گفت اين ادعا كذب است فقط هفت ميليارد بدهي داريم، وقتي دولت مابه تفاوت قيمت سوخت را داد (شش ميليارد تومان) بدهي را مي دهيم.
بالاخره اين حرف و حديث ها كه حالا به خبرگزاري هاي داخلي فرصت تهيه خبر داده بود به پادرمياني دولت منجر شد و پس از ۹ ساعت با وعده دولت پروازهاي آسمان از سرگرفته شد. فرودگاه هنوز شلوغ بود. هيچ كس در اين ميان نگفت آن همه برنامه اي كه به دليل ناهماهنگي دو شركت دولتي خراب شد چگونه جبران مي شود.
هيچ يك از دو مدير عامل خم به ابرو نياوردند كه حتي براي دلخوشي هم كه شده از قريب به دو هزار مسافري كه به دليل اختلافات آنها قرباني شدند عذرخواهي كنند. حتي هيچ يك نگفتند حالا براي جبران اين همه فشار رواني و ناهماهنگي كه در زندگي شما به وجود آورديم دست كم يك سر بليت شما را مجاني حساب مي كنيم يا اصلاً نه فقط يك جمله «معذرت مي خواهيم».وقتي اين صحنه ها را در ذهن مجسم كنيد و بعد فكر كنيد مگر آقاي x كه مديرعامل شركت پخش فراورده هاي نفتي است از كجا آمده و آقاي y كه مديريت يك شركت هواپيمايي را برعهده دارد از كدام سرمايه به اين جا رسيده تصور ماجرا تلخ تر هم مي شود.
وقتي دو مسئول و مدير ارشد براي يك هزار و ۸۰۰ مسافري كه بي دليل و بي جهت صرف اختلاف ناشي از بوروكراسي اداري ارزش قايل نبوده و يك عذرخواهي خشك و خالي نكنند چه انتظاري از خدمات عمومي مي توان داشت؟
اي كاش دادستان يا مقامات قضايي براي اخلالگران در وضع مردم تعقيب قضايي در نظر مي گرفتند تا حداقل درد مردم تسكين مي يافت؟
|