پنجشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۳ - سال سيزدهم - شماره ۳۶۵۷ - Mar 10, 2005
حوادث
Front Page

ماجراي هولناك سه مرگ در سه نقطه از تهران
گروه حوادث: پرونده سه جنايت با تلاش مأموران دايره ۱۰ آگاهي همزمان به نتيجه رسيد.
نخستين ماجرا
002268.jpg
علي متهم به قتل همسرش
به گزارش خبرنگار ما، چندي پيش با زنگ تلفن يكي از اهالي محله مولوي مأموران نيروي انتظامي كلانتري ۱۱۶ از وقوع يك جنايت در حوزه استحفاظي خود با اطلاع شدند. يك اكيپ پليسي براي بررسي به محل اعزام شدند.
جسد زن ۱۷ ساله به نام زينب در يكي از اتاق هاي منزلش كشف شد. زينب در اثر خفگي جان سپرده بود.
مأموران كلانتري ماوقع را به اطلاع بازپرس كشيك ويژه قتل رساندند. كارآگاهان دايره ۱۰ آگاهي نيز بعد از اطلاع از موضوع به همراه مأموران اداره تشخيص هويت در صحنه جنايت حاضر شدند.
بررسي هاي اوليه برروي اين پرونده همسايه ها به كارآگاهان دايره ۱۰ گفتند: «چند ساعت قبل از آنكه متوجه مرگ زينب بشويم، ديديم كه همسرش هراسان و آشفته منزل را ترك كرد.»
جسد اين زن جوان به پزشكي قانوني انتقال يافت. در تحقيقات بعدي مشخص شد كه زينب و همسرش با يكديگر اختلاف خانوادگي زيادي داشتند و به دليل اينكه بعد از وقوع اين جنايت همسرش نيز ناپديد شده بود، سوءظن  ها همه به سوي مرد فراري نشانه رفت.
جستجو براي دستگيري علي، همسر زينب ادامه داشت تا اينكه ردي از وي در بيمارستان روانپزشكي رازي كشف شد. علي كاملاً روانپريش شده بود ولي مأموران او را براي انجام تحقيقات به دايره ۱۰ آگاهي انتقال دادند. وضعيت روحي علي آنقدر نامناسب بود كه امكان بازجويي از وي وجود نداشت به همين دليل بار ديگر به بيمارستان رازي انتقال يافت. بعد از مدتي كه وضعيت روحي علي كمي بهبود يافت، بازجويي از وي صورت گرفت و علي به طور صريح به قتل عمدي زينب اعتراف كرد و انگيزه ارتكاب اين جنايت را نيز اختلافات خانوادگي با زينب عنوان كرد. علي در ادامه گفت:« بعد از ارتكاب قتل به يكي از شهرهاي جنوبي كشور سفر كردم. ذهنم دقيقه اي آرام نمي گرفت از كرده خود پشيمان بودم و ديگر تحمل زندگي شهر غريب را نداشتم به تهران آمدم ولي عذاب وجدان ديوانه ام كرده بود. مأموران انتظامي مرا كه آواره و مجنون در شهر مي گشتم دستگير و به بيمارستان رازي انتقال دادند.»
تحقيقات پليسي، قضايي در خصوص اين پرونده در دادسراي امور جنايي تهران و اداره آگاهي مركز ادامه خواهد يافت.
دومين ماجرا
002271.jpg
اسماعيل مقتول
دوازدهم اسفند ماه مردي جوان به نام امير سوار خودرو پيكان اسماعيل كه در مسير تهرانپارس مسافركشي مي كرد شد. در طول مسير رسيدن به مقصد امير با اسماعيل كه مي پنداشت مردي ساده لوح است به گفتگو پرداخت و در نهايت به وي پيشنهاد داد او به عنوان سرويس رفت و آمد در شركت آنان مشغول به كار شود.
اسماعيل نيز كه سني از وي گذشته بود به خيال اينكه بدين ترتيب كمي از سنگيني كارش كاسته خواهد شد پيشنهاد امير را قبول كرد. امير نيز از اسماعيل خواست با هم به خانه وي رفته و قراردادي را براي آغاز به كار اسماعيل تنظيم كنند.
دقايقي بعد اسماعيل در خانه امير بود. اسماعيل تصور مي كرد كه تا ساعتي ديگر وي يكي از كارمندان شركت امير خواهد شد و غافل از اين بود كه امير با چاقويي در دست از پشت سر به وي حمله كرده است. امير با ضربات چاقو اسماعيل را كشت و سپس جسد او را به داخل حمام كشاند. خون هاي روي بدن او را شست . وقتي راهرو آپارتمان محل زندگي امير خلوت از رفت و آمد ساكنان شد. امير جسد را بر دوش كشيد. و بعد از جاسازي در صندوق عقب خودرو اسماعيل به سوي پاركينگ شهرري حركت كرد. خودرو را كه حامل جسد اسماعيل بود در پاركينگ رها كرد و به خانه بازگشت. از روي اسناد و مداركي كه در داخل خودرو وجود داشت شماره منزل اسماعيل را به دست آورده و با خانواده وي تماس گرفت.
امير به خانواده مقتول گفت:« اسماعيل توسط مأموران وزارت اطلاعات بازداشت شده است. اگر تمايل به آزادي وي داريد مبلغ ۲ ميليون تومان آماده كرده و به آدرسي كه من مي گويم بفرستيد. در غير اين صورت ديگر اسماعيل را نخواهيد ديد. »
خانواده نگران اسماعيل كه تهيه ۲ ميليون تومان برايشان سخت بود در تماس بعدي از امير خواستند تا مبلغ فوق را در دو قسمت از آنان تحويل بگيرند امير نيز قبول كرد.
خانواده اسماعيل در ابتدا ۷۰۰ هزار تومان تهيه كرده و به آژانسي كه امير به در منزلشان فرستاده بود تحويل دادند.
زمان بعدي تحويل پول كه مشخص شد خانواده اسماعيل مأموران آگاهي را در جريان ماجرا قرار دادند. مأموران در محل حاضر شدند و اين بار يك ميليون و ۳۰۰ هزار تومان به راننده آژانس تحويل داده شد و راننده به سوي مقصدي كه برايش تعيين شده بود مي رفت كه مأموران آگاهي او را بازداشت كردند. در جريان بازجويي ها وي محل اقامت امير را به آنان نشان داد و بدين ترتيب امير نيز در يك عمليات غافلگيرانه پليسي دستگير شد.
وي به قتل اسماعيل اعتراف كرد و انگيزه خود را از انجام اين جنايت اين گونه گفت: ۸ ماه قبل با دختر مورد علاقه ام ازدواج كردم ولي مشكلات مالي آرامش زندگي را از ما گرفته بود. نقشه چنين عملي را چند روز در ذهنم طراحي كردم تا در نهايت وقتي سوار خودروي اسماعيل شدم و او را مردي ساده ديدم تصميم به اجراي نقشه ام گرفتم.»
بررسي هاي بيشتر در خصوص اين پرونده ادامه خواهد يافت.
سومين ماجرا
002265.jpg
امير متهم به قتل
ساعت ۲۰ و ۳۰ دقيقه روز سه شنبه اهالي منطقه جنب آباد بي خبر از حادثه اي كه دقايقي بعد آنان را بهت زده كرد، در حال تردد در خيابان بودند كه يك خودروي پرايد با سرعت وارد يكي از خيابانهاي اصلي شد. زن جواني از داخل آن خارج شده و بي درنگ با يك گالن ۲۰ ليتري بنزين تمام داخل و روي خودرو را آغشته به بنزين كرد. رهگذران متعجب به حركات زن نگاه مي كردند. زن با حالتي عصبي مقداري از بنزين را نيز بر روي خود ريخته و سريع سوار خودرو شد. قبل از آن كه كسي بتواند جلوي حادثه را بگيرد شعله هاي آتش خودرو را دربرگرفت. اهالي به سرعت به آتش نشاني اطلاع دادند ولي مأموران آتش  نشاني زماني به صحنه رسيدند كه خودرو و زن كاملاً سوخته بودند.ماجرا به اطلاع بازپرس كشيك قتل رسيد. مأموران كلانتري ۱۴۲ كن و كارآگاهان دايره ۱۰ نيز در صحنه حاضر شدند.
در تحقيقات اوليه مأموران موفق شدند مداركي كه روشن كننده هويت متوفي و محل زندگيش بود را كشف كنند. جسد سوخته متعلق به سيما ۲۵ ساله حسابدار يك شركت خصوصي بود.در بررسي هاي بعدي معلوم شد سيما با رئيس شركتي كه در آن محل مشغول به كار بود، دچار اختلافات شديدي بوده و روز حادثه نيز بين آنان درگيري ايجاد شده بود. بررسي هاي بيشتر در مورد وقوع اين حادثه تلخ در دايره ۱۰ اداره آگاهي مركز و دادسراي امور جنايي ادامه خواهد يافت.

محاكمه عاملان حادثه هاشم آباد در دادگاه
گروه حوادث: برادرزن و دامادي كه متهم به قتل يكي از همسايگان خود بودند، صبح ديروز در يك جلسه جنجالي در شعبه ۷۴ دادگاه كيفري استان در حالي محاكمه شدند كه هر دو منكر جنايت شدند.
به گزارش خبرنگار ما، در اين پرونده منوچهر. الف (۳۵ ساله) و جلال (۴۲ ساله) متهم هستند كه مرد ۲۷ ساله اي را كه شهريار نام داشته، در خيابان هاشم آباد در تاريخ
۱۹/۸/۸۲ در يك درگيري به آتش كشانده اند، سپس پيكر نيمه جان اين مرد به بيمارستان انتقال يافته، اما تلاش پزشكان براي نجات وي بي نتيجه مانده و وي در بيمارستان جان باخته است.
سپس اولياي دم در جايگاه قرار گرفتند و با درخواست قصاص نفس (اعدام) براي هر دو متهم گفتند: دستهاي فرزند ما را بسته و سوزانده بودند. دهانش پر از خون بود. فرزندمان را به شدت كتك زده  و بعد او را سوزانده اند. ما تنها قصاص مي خواهيم. بعد از اين ماجرا متهم رديف اول منوچهر در جايگاه قرار گرفت و پس از تفهيم اتهام ضمن رد اتهام مشاركت در قتل عمدي، در باره نحوه درگيري با شهريار (مقتول) گفت: ماه رمضان بود. حدود ظهر بود كه به خانه آمدم. بعد از كمي استراحت زماني كه قصد رفتن به محل كارم را داشتم، متوجه شدم ظاهراً فردي پشت در خانه ام ايستاده است، همين كه در را باز كردم شهريار را ديدم كه در حال خود نبود. تا مرا ديد شروع به فرياد زدن كرد و گفت من خودم را آتش مي زنم و خانه ات را به آتش مي كشم. وي يك گالن بنزين چهار ليتري در اختيار داشت و دائماً مرا به داخل هل مي داد. همان لحظه همسرم جلو آمد، به او گفتم داخل درگيري نشود. سپس فرياد كشيدم .در آن لحظه جلال كه در طبقه بالاي ما زندگي مي كند، پايين آمد. در يك لحظه ديدم كه شهريار بنزين را بر روي خودش ريخت و تا آمديم فندك را از او بگيرم خود را آتش كشيد. سريع او را به بيمارستان رسانديم اما فايده اي نداشت.
سپس قاضي پرونده به تشريح برخي از جزئيات حادثه به نقل از چند تن از شاهدان پرداخت، اما منوچهر منكر تمامي اظهارات شاهدان شد.سپس متهم ديگر پرونده (جلال) در جايگاه ايستاد و در دفاع از خود گفت: من از هيچ چيز خبر نداشتم. عصر روز حادثه من در خانه ام خواب بودم كه با فريادهاي منوچهر بيدار شدم وقتي پايين رفتم متوجه شدم شهريار خود را به آتش كشيده است.
برپايه اين گزارش، در ادامه دادگاه وكلاي متهمان به دفاع از آنها پرداختند و قاضي با اعلام ختم جلسه دادگاه، گفت: حكم قانوني در وقت مقرر صادر خواهد شد.

محاكمه عامل قتل دختر دانشجوي فوق  ليسانس
گروه حوادث: مردي كه متهم به قتل دختر دانشجوي فوق ليسانس ادبيات بود، محاكمه شد.
به گزارش خبرنگار ما، صبح روز ۳ تير ماه سال ۸۲ زماني كه يكي از همسايگان زن جواني در حال رفتن به واحد آپارتماني اش در غرب تهران بود، در داخل راه پله ها متوجه بوي تعفن شديدي كه از خانه دختر جواني بيرون مي آمد، شد. بلافاصله مأموران انتظامي در محل حضور يافتند و در بررسي مقدماتي با باز كردن در خانه زن جوان با پيكر بي جان و خونين وي كه به طرز فجيعي به قتل رسيده بود، روبه رو شدند. موضوع به بازپرس ويژه قتل اطلاع داده شد و بعد از تحقيقات اوليه هويت زن جوان به نام فهيمه آشكار شد. در نخستين رديابي ها مشخص شد كه فهيمه مدتي قبل به عقد موقت مردي به نام فرزاد در آمده و با او زندگي مي كرده است به اين ترتيب فرزاد تحت شناسايي قرار گرفت و در شهرستان بهشهر دستگير شد. پس از انتقال فرزاد به تهران، وي تحت بازجويي قرار گرفت و به قتل فهيمه اعتراف كرد.وي در بازجويي ها نزد بازپرس شعبه ۳ دادسراي جنايي تهران گفت: براي انجام كار به كيش رفته بودم كه در آنجا با فهميه آشنا شدم، به تهران آمديم و پس از مدتي وي را به عقد موقت خود درآوردم. به خاطر شغلي كه داشتم مجبور بودم هميشه در سفر باشم تا اين كه بعد از هشت ماه متوجه شدم كه وي با اشخاص ديگري رابطه دارد. شب حادثه بر سر همين موضوع با او درگير شدم و او را به قتل رساندم. پس از تكميل تحقيقات، كيفرخواست در خصوص پرونده صادر شد و صبح ديروز متهم به قتل در شعبه ۸۰ دادگاه كيفري استان محاكمه شد.
وي در طول جلسه محاكمه دائماً  منكر هرگونه قتلي شد و از اين كه پس از وقوع جنايت سرقتي صورت گرفته، اظهار بي اطلاعي كرد.
بر پايه اين گزارش، اولياي دم از دادگاه خواهان قصاص نفس (اعدام) براي متهم شدند. هم اكنون قرار است حكم در خصوص پرونده صادر شود.

با حكم قاضي مدير خراساني:
انرژي درمان تبرئه شد
002274.jpg
گروه حوادث: محمدعلي اكبري ، انرژي درمان از سوي قاضي شعبه ۱۰۰۸ مجتمع قضايي وليعصر از كليه اتهاماتش تبرئه شد.
به گزارش خبرنگار ما، اين مرد كه با حضور در مشهد به برگزاري جلسات متعدد در زمينه انرژي درماني اقدام كرده بود، از سوي تعدادي از مراجعه كنندگانش به اتهام كلاهبرداري از سوي دستگاه انتظامي بازداشت شد و مدت ۹ ماه در زندان به سر مي برد.
محاكمه اين مرد در تاريخ ۵ اسفند ماه با حضور شاكيان پرونده در شعبه ۱۰۰۸ مجتمع قضايي وليعصر به رياست قاضي مديرخراساني به صورت علني برگزار شد و اتهامات كلاهبرداري و دخالت در امر پزشكي را قبول نكرد.در طول جلسه هيات هفت نفره كارشناسي، نظريه خود را به دادگاه ارايه داد. در اين نظريه آمده است: محمد علي اكبري داراي توان و انرژي موثر بيماري ها بوده و قادر است از طرق مختلف به اهداء انرژي مورد نياز براي كمك به بهبودي بيمار بپردازد. انرژي ايشان از شدت ضعيف تا خيلي شديد گسترش داشته و به پنج حوزه ضعيف، متوسط، معمولي، شديد و خيلي شديد تقسيم مي شود. انرژي راه نزديك و فردي ايشان داراي اثرات بالا بوده و مي تواند تا حوزه خيلي شديد اثربخش باشد و پس از آن انرژي تجمعي كه به صورت مستقيم به بيماران مي دهد. كمترين اثربخشي انرژي ايشان زماني است كه از نوار صداي ايشان كپي گرفته و شنيده بشود.به اين ترتيب قاضي مدير خراساني ختم جلسه دادگاه را اعلام كرد و با توجه به محتويات پرونده و بررسي دارابودن توان درمان در محمد علي اكبري وي را به استناد بند الف ماده ۱۷۷ قانون آئين دادرسي كيفري و اصل ۳۷ قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران از اتهام كلاهبرداري و دخالت در امر پزشكي تبرئه كرد.

قصاص براي متهم رباط كريم
002262.jpg
گروه حوادث: پسري كه به خاطر مدل ريش در يك درگيري جواني را به قتل رسانده بود، به قصاص نفس (اعدام) محكوم شد.
به گزارش خبرنگار ما، متهم اين پرونده كه محمد.ف نام دارد، شامگاه اول ارديبهشت ماه سال ۸۲ زماني كه شاهد درگيري دو تن از دوستانش با فردي به نام سعيد بود، وارد نزاع شده و در يك لحظه با چاقويي كه به همراه داشته است ضربه اي را به سينه سعيد وارد مي كند و او را به قتل مي رساند.محمد كه چند روز بعد از وقوع جنايت خود را به ماموران معرفي كرده بود در بازجويي ها به قتل اعتراف كرد، اما مدعي شد كه قصد كشتن سعيد را نداشته است.صبح روز ۱۸ اسفند ماه محمد به اتهام قتل عمدي محاكمه شد و اولياي دم از دادگاه خواهان قصاص نفس (اعدام) شدند. به اين ترتيب قاضي با شنيدن اظهارات متهم در دادگاه و درخواست اولياي دم، حكم قصاص نفس(اعدام) را براي محمد صادر كرد. حكم صادره براي تأييد به ديوان عالي كشور فرستاده شد.

|   اجتماعي    |    اقتصادي    |    دانش انفورماتيك    |    بـورس    |    حوادث    |    خارجي    |
|   سياسي    |    داخلي    |    شهري    |    ورزش    |    صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |