چهارشنبه ۱۷ فروردين ۱۳۸۴ - سال سيزدهم - شماره - ۳۶۶۷
ساعتي كه با سيروس نيرو گذشت
خاطرات شنيدني دوردست ها
031881.jpg
شكوفه آذر  سيروس نيرو، شاعر دهه 30 و 40، متولد 1309 در تهران و كارشناس ادبيات فارسي است. مهربان، جدي و خوش رو است در آپارتماني مرتب، مشرف به پارك ساعي. مي گويد سرزده آمديد تميز نيست، اما همه چيز برق مي زند.
اين شاعر 74 ساله، ليسانس ادبيات فارسي را از دانشگاه تهران با تدريس استاداني مثل فروزانفر، خانلري، همايي و معين به پايان رساند.
سيروس نيرو، به جز اين كه شاعر سال هاي دهه 30 است  آنقدر كه شمس لنگرودي در مجموعه چهار جلدي نقد شعر معاصر خود، سيروس نيرو را يكي از مهمترين شاعران دهه 30 مي داند  دايره المعارفي سيار از همه ديده ها و شنيده ها و دانسته هاي جامعه تهراني از سال 1315 به بعد است. او حافظه اي قوي دارد و با هر آنچه كه در پيرامون او در مسايل اجتماعي يا سياسي يا هنري  به خصوص شعر  رخ داده، گره خورده است. او شاعران، قصرهاي قاجاري، خيابان هاي تازه سنگ فرش شده، خوانندگان، ناشران، اشراف زادگان، نويسندگان، روشنفكران و مردم آن دوران را ديده است و از نزديك از آنها خاطرات خواندني دارد. به قول خودش از سال 1315 خاطره به ذهن دارد. مي گويد:
يادم هست كه نخستين كتاب فروش هاي تهران، چطور كار مي كردند. كساني بودند كه كتاب هاي نسخه خطي يا چاپ سنگي را با خورجين، الا غ يا كاروان از اين شهر به آن شهر مي بردند. به آنها رواق مي گفتند. پدرم افسر سواره نظام بود و از خانواده قاجار  ناصرالدين شاه شوهر عمه من بود  مادرم هم زن فرهنگ دوستي بود و مدام صفحه قمرالملوك وزيري و تاج اصفهاني را مي گذاشت و مي شنيد و به من كه صداي خوبي داشتم يك قران مي داد تا برايش آواز بخوانم. خلا صه در خانواده فرهنگ دوستي بودم وقتي رواق به خانه ما مي آمد، پدرم اجازه ديدار نمي داد. مي گذاشت كه شام بخورد و بخوابد و صبح اول وقت پدرم به او اجازه ديدار مي داد. رواق، كتاب ها را از خورجين در مي آورد و پدرم آنهايي را كه مي پسنديد، بر مي داشت. اگر خودش هم كتابي داشت كه ديگر نمي خواست، آن را به رواق مي داد. هر كتاب قيمتي حدود يك شاهي، صنار يا يك عباسي داشت. يادم است كه در آن زمان پشت اولين حجره يا كتابفروشي تهران كه در شمس العماره قرار داشت و ما به صاحب آن حاجي مي گفتيم، عده اي نسخه بردار استخدام شده بودند تا هر روز از يك كتاب نسخه برداري كنند. در آن زمان نسخه برداري يك شغل محسوب مي شد. به خاطرم هست كه بعضي از نسخه برداران حرفه اي حتي تا روزي 500 بيت مي توانستند بنويسند. كارشان اين بود كه خم شوند روي كاغذ و از روي كتابي با خط خوش بنويسند. در اين نسخه برداري ها اشتباهات زيادي هم درج مي شد كه ديگر اجتناب ناپذير بود. بعد از تمام شدن نسخه برداري هم، در همان حجره آن را صحافي مي كردند.
او درباره اولين كتابي كه در زندگي اش خوانده است، گفت: در خانه كتاب بود. من ديوان ايرج ميرزا و ناصر خسرو را به خاطر دارم. در خانه كتاب ايرج ميرزا را مي خواندند و مي خنديدند. من هم كنجكاو شدم و آن را خواندم. به اين ترتيب اولين كتابي كه خواندم، ديوان ايرج ميرزا بود. به جز اين مادرم اهل ذوق بود. براي همين علا قه من به كتاب در خانه، چيز عجيبي نبود. به جز مادرم، دو نفر روي من تاثير زيادي گذاشتند. يكي عمويم حسن آقا بود كه خيلي اهل مطالعه بودو ديگري اوس حسن بحريني. او از خاندان همان بحريني بود كه با ناصرالدين شاه ارتباط نزديك داشت. اين آقاي بحريني مالك بود و كارش فقط تفريح و كتاب خواندن بود.
آنها كه اطلا عاتي از دوره ها و پاتوق هاي دهه 30 و 40 داشته باشند مي دانند كه هر يك از شاعران مطرح آن سال ها، براي خود هواخواهان و طرفداراني داشتند كه هر بعدازظهر را با آنها در پاتوقي مي گذراندند. سيروس نيرو كه خودش مي گويد، گرداننده محفل و گروه بود، جزو گروه نصرت رحماني بود و هر بعدازظهر با او به كافه فردوسي و آذر مي رفت. مي گويد: من بودم و نصرت رحماني و مشرف آزاد تهراني، اسماعيل شاهرودي، فرخ تميم داري، اخوان ثالث، كارو و خيلي هاي ديگر. اوقاتي كه پدر و مادرم به شهرستان مي رفتند من همه اين شاعران را جمع مي كردم در خانه و با يكديگر اوقات خودمان را مي گذرانديم. صبح ها تا 11 - 10 مي خوابيديم و غروب ها به كافه مي رفتيم. اين را هم بگويم كه هر گروه شاعر با گروه ديگر مخالف بود و به قول معروف چشم ديدن همديگر را نداشتند. مدام همديگر را زير سوال مي بردند.
يادم است كه در اغلب موارد، يك كت و شلواري در كافه پيدا مي شد كه مي گفت من دوستدار شعر هستم و همه شما را به نوشيدني دعوت مي كنم. همه خوشحال مي شدند. مدت ها گذشت تا من فهميدم كه اين افراد، كساني نبودند غير از ساواكي ها كه با هدف معتاد يا الكلي كردن شاعران در اين محافل نفوذ مي كردند كه البته در بسياري از موارد هم موفق مي شدند.
سيروس نيرو، هم كنجكاو بود و هم اهل ذوق. براي همين از همان آغاز فعاليت ادبي و شاعري با شاعراني مثل فروغ فرخزاد، مهدي اخوان ثالث، سهراب سپهري، احمد شاملو، نصرت رحماني و ديگران آشنا شد و نشست و برخاست كرد.
او نخستين بار شعرهايش را در روزنامه دانش آموزان خوب، بعد در روزنامه شهباز و سپيد و سياه، مجله نگين و بالا خره چيستا منتشر كرد. به جز اين حدود ده سال كارمند اداره برنامه و بودجه بود: آن موقع همه كارمندان برنامه و بودجه قشر بورژواي تهراني بودند. من هم كه خانواده ام هميشه مراقبم بودند به استخدام آنجا در آمدم تا سال 1361 كه بيرون آمدم و به كارهاي مورد علا قه ام مثل مطالعه و تحقيق و شعر پرداختم.
سيروس نيرو معتقد است كه از دهه 40 به اين سو، هيچ شاعر ملي اي در عرصه ادبيات ايران، مطرح نشد. زيرا هنوز همه صاحبنظران، بهترين شاعران ايراني را شاعران همان سال هاي پيش از دهه 40 مي دانند. كساني مثل شاملو، فروغ، سپهري و اخوان ثالث.
او اگرچه از همان جواني با نيما يوشيج نشست و برخاست داشت و معتقد است كه اشعار و نگاه نيما بر شعر او تاثير عميقي گذاشته است اما خود، اشعار اخوان ثالث را بيشتر از ديگر شاعران مي پسندد. مي گويد: اخوان، شعر كلا سيك ايران را خيلي خوب مي شناخت، به همين دليل وزن، قافيه، چهارچوب و ساختار شعر را هم خيلي خوب مي شناخت.
اين شناخت، شعر او را غني و پربار كرده بود. او در چيزي توانايي داشت كه بسياري از شاعران امروز در آن ضعف دارند.
سيروس نيرو، اين روزها بجز تاليف و تحقيق و انتشار كتاب هايي مثل گنج مراد كه شرح ديوان حافظ است و دنياي شجاع نو كه خوانش شعر نيما يوشيج است، روزهايش را به تماشاي فيلم و گوش دادن به موسيقي مي گذراند. مي گويد كه من از زماني موسيقي كلا سيك غرب را شناختم كه در تهران، حتي روشنفكران هم بجز اسمي از بتهون نشنيده بودند. مي گويد: من اين شانس را داشتم كه از كودكي با موسيقي كلا سيك غرب آشنا شوم.
او اين روزها در حال شرح نويسي بر ديوان خسرو شيرين نظامي است و منظر است تا كتاب دنياي شجاع نو اش كه بازخواني اشعار نيما است، اين روزها از زير چاپ بيرون بيايد.

بين نور و ظلمت:
از سيروس نيرو

مرد به همسر خود گفت:
براي انجام كار اداري به ورامين مي روم
نگران مباش، عصر برمي گردم
سحرگاه با ماشين اش به راه افتاد
هوا گرگ و ميش بود كه به خط آهن رسيد
خواست تا قبل از رسيدن ترن از خط بگذرد،
لا ستيك اش لا ي ريل گير كرد
و صداي وحشتناك ترن!!
  
نفسي به راحت كشيد و با خود گفت:
به خير گذشت
اما در آسمان بي باد و پرواز
روي دادي روي داده بود
هيچ تنابنده اي به او و ماشين اش اعتنايي نداشت
مرد حيرت زده به راه خود ادامه داد!؟
  
در كنار جويباري توقف كرد تا دستي به آب زند
سگي خيره خيره بر او نگريست
مرد گفت: مگر من شاخ درآورده ام؟ !
سگ هراسيده از او بگريخت!
  
او به مقصد رسيد و پيش از شروع كار
به خانه تلفن كرد
همسرش در خانه نبود، غريبه اي گفت:
خانم رفتند پزشكي قانوني
آنجا چرا؟!
صبح امروز شوهرشان با ترن تصادف كرده اند
مرد مرده گوشي را گذاشت!!

دكه
031866.jpg
تيتر كليشه اي
خيلي منتظر اين تيتر كليشه  اي بوديم كه سرانجام روزنامه نيوزيلند هرالد لطف كرد و ما را از انتظار در آورد: همه راه ها به رم ختم مي  شود. فقط نمي  دانيم چرا كسي تيتر نمي  زند: رم، شهر بي  دفاع!
مطلب اصلي درباره حضور گسترده نيروهاي امنيتي براي برقراري امنيت مراسم سوگواري با شركت 2 ميليون هوادار پاپ نوشته شده است.
031869.jpg
پاپ ورزشكار
گاتزتاويبورژا به اين دليل اهميت دارد كه روزنامه محل تولد پاپ ژان پل دوم است. عكسي سياه و سفيد از پاپ خندان كه تا حدودي (نزديك به 20 سال) جوان تر به نظر مي  رسد. احتمالا  مربوط به دوراني است كه ژان پل لقب ورزشكارترين پاپ تاريخ را به خود اختصاص داده بود. گفته مي شود او شناگر ماهري بوده است.
031872.jpg
پاپ دعاگو
يك كلمه هم از روزنامه ايست افريكا بخوانيد. عكس زيباي صفحه اول اين روزنامه افريقايي مربوط به مراسم نيايش پاپ است و دعاي وي براي قربانيان سونامي كه روز باكسينگ دي در تاريخ 5 ژانويه همين امسال انجام شد. گزارش ويژه به جانشينان احتمالي پاپ، روزهاي آخر زندگي و پيام وي اختصاص دارد.
031875.jpg
پاپ صلح جو
عشق، صلح را به ارمغان مي  آورد ، اين آخرين درس  پاپ به پيروانش بود كه به زعم نويسنده روزنامه تورنتواستار از روي گنبد مقر پاپ در واتيكان قابل خواندن بود. يك كاردينال اعظم از او به عنوان ژان پل كبير ياد كرد. خبري هم هست درباره نگراني كاتوليك هاي آمريكايي درباره سرنوشت رسوايي جنسي اسقف هاي اين كشور.

سرقلم
شوي ميراث پاپ ها در كانادا و آمريكا
نمايشگاهي از لوازم مورد استفاده پاپ ها با عنوان سن پيتر و واتيكان: ميراث پاپ ها در مونترال كانادا و در دو ايالت آمريكا برگزار مي  شود. قالب برنزي دست پاپ ژان پل دوم كه براي خوشآمدگويي به بازديدكنندگان طراحي شده از جمله شخصي ترين آثاري است كه در اين نمايشگاه در معرض ديد مردم قرار داده مي  شود. اين نمايشگاه در ماه ژوئن در مونترال كانادا، در ماه اكتبر در سن آنتونيو در تگزاس آمريكا و پس از آن از 6 فوريه 2006 تا 7مي در موزه ميلواكي ويسكونسين برگزار مي  شود.
اين نمايشگاه، با هزينه اي بالغ بر 5/5 ميليون دلا ر، يكي از بزرگ ترين نمايشگاه هاي اشيا و لوازم تاريخي و مذهبي پاپ هاست كه تاكنون برگزار شده است. 2000 سال تاريخ واتيكان در اين نمايشگاه معرفي مي شود و به گفته مسوولا ن موزه ميلواكي، مرگ پاپ در برنامه اين نمايشگاه اخلا لي ايجاد نمي  كند.
نامه اي از پاپ كه حاوي دعاي خير او و پيام خوشآمدگويي است هم در اين نمايشگاه در معرض ديد مردم قرار داده مي  شود. مايكل استفورد، مدير موزه ميلواكي مي  گويد: آرزوي پاپ بوده كه با دعاي خير خود و قالبي از دستش به كساني كه به نمايشگاه مي  آيند خوش آمد بگويد.
از جمله ديگر اشياي متعلق به پاپ ژان پل دوم و ديگر پاپ ها كه در اين نمايشگاه ارايه مي شود مي  توان به آثار زير اشاره كرد:
جامي طلا يي و بزرگ كه براي ريختن آراي انتخاب پاپ استفاده مي  شود و نمونه هايي از كارت هاي راي گيري
چكش زراندودي كه براي تاييد مرگ پاپ ها به كار مي  رود. در مرگ پاپ هاي قبلي گروهي نگهبان سوئيسي اين چكش را به آرامي به پيشاني پاپ درگذشته مي  زدند و نام او را صدا مي  كردند. اگر پاپ جواب نمي  داد، مرگ او مورد تاييد قرار مي  گرفت.
تختي باشكوه از جنس چوب زراندود، مخمل قرمز رنگ و برنز كه پاپ ژان پل دوم هم از آن استفاده مي كرد.
شب كلا ه و كلا ه مخصوص كشيشان كاتوليك كه ژان پل اول زماني كه اسقف بود آنها را بر سر مي  گذاشت.
صليب آبنوسي كه در مراسم مذهبي برگزار شده توسط ژان پل دوم استفاده مي  شد.
عصاي كشيشي پاپ از جنس نقره كه نشان او را هم در قسمت بالا  دارد. رداي ژان پل دوم و كلا ه هاي او، پارچه زربفت و گلدوزي شده اين ردا و كلا ه ها طرحي دارد كه نماد مجموعه اي در طلا  است.

چارچوب
031878.jpg
مرگ پاپ ژان پل دوم مراسم عروسي پرنس چارلز را به تعويق انداخته است. اين مراسم كه قرار بود روز جمعه برگزار شود، به خاطر مصادف شدن با مراسم تدفين پاپ كه قرار است روز جمعه برگزار شود، به روز شنبه موكول شد تا پرنس بتواند در هر دو مراسم شركت كند.

كوتاهتر از گزارش
031863.jpg
احمق در آنفيلد
ال حاجي ديوف، مهاجم سنگالي تيم بولتون كه به صورت قرضي از باشگاه ليورپول به اين تيم آمده، يك دردسرساز هميشگي است. او چندين بار در مدت حضور در هر دو تيم به خاطر پرتاب آب دهان با محروميت روبه رو شده است.
اين بار جرم او متفاوت از اتهامات آب دهاني است. ديوف اين دفعه به خاطر بر تن كردن تي شرتي با طرح اسلحه مورد اتهام قرار گرفته. او قبل از آغاز ديدار دو تيم بولتون و ليورپول با تي شرت رنجرهاي آمريكايي در ورزشگاه اختصاصي ليورپول (آنفيلد) حاضر شد و خشم هواداران تيم سابقش را برانگيخت.
گلين رايد، پدر يكي از قربانيان آزادي اسلحه كه فرزندش در سال 2000 كشته شد، مي  گويد: ديوف يك احمق تمام عيار است ! مهاجم 24 ساله سنگالي تاكنون 2 بار به خاطر پرتاب آب دهان به هواداران و 2 بار هم به دليل تكرار همين جرم در برابر بازيكن حريف با جريمه و محروميت روبه رو شده است.
حراج بقاياي تايتانيك
بزودي اشيايي كه به تازگي از بقاياي كشتي غرق شده تايتانيك كشف شده است، به معرض حراج گذاشته مي  شود. عتيقه دوستان مي  توانند در تاريخ اول ماه مه در شهر بوستون آمريكا بر سر خريد منوي رستوران درجه سومي چانه بزنند كه نام برخي مشتريان توسط گارسن روي آن نوشته شده است.
سارا راث انگليسي با مداد اقدام به نوشتن اين نام ها كرده و معلوم نيست اين نوشته هاي مدادي چگونه اين همه سال طاقت آورده و پاك نشده است.
شيء ديگري كه در اين حراج به فروش گذاشته خواهد شد، يك ساعت مچي طلا ست كه همزمان با غرق شدن صاحبش از كار افتاده است. ارزش اوليه اين ساعت مبلغ 4 هزار پوند اعلا م شده است. ضمن اينكه پيش بيني مي  شود، منوي مورد اشاره به مبلغ 25 هزار پوند به فروش برسد.
جاسازي يك كيلو ترياك در فندق
ماموران گمرك فرودگاه بين المللي آرلا ندا در استكهلم پس از مظنون شدن به يك مسافر ايراني پرواز تهران استكهلم متعلقات او و از جمله آجيل همراه وي را مورد تفتيش قرار دادند. در اين تفتيش توجه آنان به فندق هاي داخل آجيل كه برخي داراي ترك خوردگي بودند جلب شد.
پس از شكستن چند فندق مشخص شد كه در هر فندق 1/5 تا 2 گرم ترياك جاسازي شده است. حدود 550 فندق به اين صورت شكسته شده، مغز آن خارج، با ترياك پر شده و سپس مجددا چسبانده شده بود. كلا  بيش از 1 كيلوگرم ترياك به اين صورت جاسازي شد. مسافر ايراني كه هم اكنون به اتهام قاچاق سنگين مواد مخدر در بازداشت بسر مي  برد در بازجويي گفت كه آجيل را در بازاري در تهران خريده است و از اينكه فندق هاي آجيل حاوي ترياك بوده اطلا عي نداشته است! در صورت محكوميت، مجازات طولا ني زندان و نيز اخراج مادام العمر از سوئد در انتظار وي خواهد بود. گمرك سوئد در سال 2004 مقدار بيش از 18 كيلو ترياك قاچاق را در مرزهاي اين كشور كشف و توقيف كرده است و ميزان ترياك كشف شده در سال جاري نيز تاكنون بيش از 6 كيلوگرم بوده است.
پروازهاي با مبدا ايران همواره مورد كنترل شديد گمرك سوئد قرار مي  گيرد. مسافران و بار همه مسافران اين خطوط از طريق سگ هاي تعليم ديده گمرك سوئد تفتيش مي  شود.
مرده اي كه نمرده بود
در سال 2003 فردي به نام رابن داريو به اتهام قتل پدرو رولدان توسط پليس دستگير و راهي زندان شد، اما هفته گذشته خواهر رابن فرد به اصطلا ح مقتول را صحيح و سالم و قدم زنان در يكي از خيابان هاي شهر ديد و پس از آن ماجراي دستگيري برادرش را براي مقتول زنده! بازگو كرد. پدرو نيز به اداره پليس رفته و به ماموران پليس گفت كه به دليل برخي از مشكلا ت شخصي به شهر ديگري سفر كرده بود. با اين حساب رابن حدود 2سالي زندان طلبكار است!

خبرسازان
ايرانشهر
تهرانشهر
دخل و خرج
در شهر
درمانگاه
زيبـاشـهر
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  درمانگاه  |  زيبـاشـهر  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |