سه شنبه ۷ تير ۱۳۸۴ - سال سيزدهم - شماره ۳۷۳۴ - Jun 28, 2005
جستجوي پليس براي كشف راز يك توطئه
000861.jpg
000867.jpg
گروه حوادث: ضد و نقيض گويي درباره پرونده پسري كه هم اكنون در كما به سر مي برد، بازپرس پرونده را بر آن داشت تا تحقيقات گسترده تري بر روي پرونده انجام دهد.
به گزارش خبرنگار ما، ساعت ۳ نيمه شب سوم تير ماه ساكنان يكي از واحدهاي آپارتماني در خيابان زرگنده با پليس ۱۱۰ تماس گرفتند و خبر سقوط يك پسر جوان را از طبقه دوم اطلاع دادند.
بلافاصله مأموران كلانتري در محل حادثه حضور يافتند و با پيكر نيمه جان پسري به نام مهرداد كه ظاهراً از طبقه دوم به پايين پرتاب شده بود و يك اسلحه در دست داشت، مواجه شدند. آنان در بررسي مقدماتي از پسر نيمه جان يك خشاب و ۷ فشنگ پيدا كردند. مأموران در حين بازرسي از محل حادثه بودند كه ناگهان مهرداد به هوش آمد و با ديدن مأموران اسلحه اش را برداشته و در حالي كه كنار ديوار ايستاده بود، قصد خودكشي داشت. با اقدام به موقع مأموران، مهرداد از خودكشي منصرف شد اما به خاطر وضعيت نامطلوبي كه داشت، مجدداً بيهوش شد و مأموران وي را به بيمارستان انتقال دادند.
در ادامه تحقيقات چهار نفر به نام هاي جعفر و اميد دو برادر وي، هاله(نامزد) و مهتاب (خواهر) كه با مهرداد نسبت خانوادگي داشتند در خانه مهرداد دستگير شدند.
مأموران پس از بازرسي از خانه مهرداد، تعدادي شناسنامه بدون مشخصات و اسناد اتومبيل پيدا كردند. در تحقيقات معلوم شد كه در سال ۷۴ دفتر ثبت اسناد منطقه ۱۱ مورد دستبرد قرار گرفت و تعداد ۵۳۲ جلد شناسنامه از گاوصندوق اين منطقه به سرقت رفت.
يك روز بعد از آن سرقت يك طلافروشي نيز در خيابان لاله زار مورد دستبرد مسلحانه قرار گرفت و مبلغ ۱۸۰ ميليون تومان پول و طلا به سرقت رفت. پس از اين حادثه، قطعه هايي از طلاجات سرقت شده با شناسنامه ها خريداري شد؛ به طوري كه مأموران تصور كردند اين سرقت ها، به هم ربط دارد و توسط شبكه  خاصي هدايت مي شود.
بنابر اين با انتقال مهرداد كه احتمال مي رود يكي از اعضاي اين شبكه باشد، به بيمارستان، نامزدش هاله مورد بازجويي قرار گرفت.
توكلي- بازپرس پرونده- در اين باره گفت: هاله در بازجويي ها منكر هر گونه همكاري با مهرداد شده است. او مدعي است سه سال قبل با مهرداد دوست شده و در اين مدت توسط وي مورد آزار و اذيت قرار گرفته است. وي گفت: شب حادثه زماني كه همگي در خواب بوديم ناگهان مهرداد مرا بيدار كرد و گفت داخل حمام برو قرار است افرادي به اين جا بيايند و ما را گروگان بگيرند.
هاله در اظهاراتش گفته است: مهرداد مرا داخل حمام كرد و در را بست. من كه موبايلم همراهم بود به برادر مهرداد زنگ زدم و پرسيدم آيا شما را گروگان گرفته اند، او گفت نه. من از او خواستم در حمام را بر رويم باز كند.
دوباره همگي خوابيديم تا اين كه ساعت ۳ صبح متوجه اين اتفاق شدم.
بر پايه اين گزارش بازپرس توكلي كه متوجه يك سري تناقض گويي ها در اظهارات اعضاي خانواده مهرداد شده است، احتمال مي دهد مهرداد كه هم اكنون در كما به سر مي برد قرباني يك اختلاف شده و اعضاي خانواده اش حاضر به بيان حقيقت نيستند. بنابر اين، بازپرس پرونده تحقيقات گسترده اي را براي افشاي راز اين حادثه آغاز كرده است.

مرگ مشكوك دختر ۲۰ ساله
000870.jpg
گروه حوادث:  رسيدگي پليس بر روي پرونده مرگ مشكوك يك دختر جوان به دستور بازپرس اصغرزاده در اداره آگاهي مركز آغاز شد.
به گزارش خبرنگار ما، ساعت ۱ و ۳۰ دقيقه بامداد ديروز مأموران كلانتري ۱۵۸ منطقه كيانشهر خبر مرگ مشكوك يك دختر جوان به نام شقايق ۲۰ ساله را به اطلاع بازپرس اصغرزاده رساندند.
در تحقيقات اوليه پليس بر روي اين پرونده معلوم شد، متوفي در منزل مسكوني خودش جان نسپرده است، بلكه منزل متعلق به خانواده پسري بود كه ادعا مي كرد نامزد شقايق است.
در كنار جسد دختر كيف دستي وي كه لوازم داخل آن بيرون ريخته  شده بود قرار داشت.
اطراف جسد تعداد زيادي اسكناس ريخته شده بود كه جمع آنها به ششصد و پنجاه هزار تومان مي رسيد. مقداري مواد مخدر نيز در گوشه ديگري از منزل كشف شد. آثار ضرب و جرح يا خفگي بر روي جسد شقايق وجود نداشت. به دستور بازپرس اصغر زاده جسد به پزشكي قانوني انتقال يافت تا آزمايشات لازم براي كشف علت تامه مرگ شقايق انجام گيرد.
كمال كه ادعا مي كند نامزد شقايق است ولي هيچ مدركي گواه بر ادعاي خود ندارد روز گذشته توسط بازپرس اصغرزاده تحت بازجويي قرار گرفت. اين پسر جوان در خصوص چگونگي وقوع اين حادثه گفت: «شقايق داراي سابقه تشنج بود، شما مي توانيد سابقه بيماري او را از بيمارستان... بگيريد. روز حادثه به دليل سفر خانواده شقايق به شمال كشور، او به خانه ما آمد چند ساعتي در منزل ما بود كه ناگهان دچار حالتي غير عادي شد. او را به سرعت به درمانگاه رساندم. ولي پزشكان آن درمانگاه اعلام كردند كه شقايق مرده است. نمي خواستم مرگ او را باور كنم. پيكر بي جان او را به دوش گرفته و از درمانگاه خارج شدم. به خانه بازگشتم تا اورژانس خبر كنم. وقتي پزشكان بر بالين شقايق حاضر شدند عنوان كردند كه نامزدم مرده است. پليس از ماجرا مطلع شد. و در نهايت من به عنوان مظنون دستگير شدم.»
تحقيقات بيشتر بر روي اين پرونده تا شناسايي خانواده شقايق و برطرف شدن ابهامات پرونده در دايره ۱۰ آگاهي مركز ادامه خواهد يافت.

دردادگاه كيفري استان تهران مطرح شد
افشاي راز قتل دختر پس از سه سال
000864.jpg
گروه حوادث: مردي كه با همدستي پسرش، به خاطر پاره اي اختلافات اخلاقي دختر ۱۸ ساله اش را به قتل رسانده و جسدش را در باغچه خانه اش دفن كرده بود، صبح ديروز در شعبه ۷۱ دادگاه كيفري استان در حالي محاكمه شدند كه تنها اولياي دم مقتوله اعلام رضايت كرد.
به گزارش خبرنگار ما، رسيدگي به اين پرونده زماني در دستور كار پليس جنايي شهرستان كرج قرار گرفت كه مرد جواني اسفند ماه سال ۸۳ در حالي كه بسيار مضطرب بود به پليس مراجعه كرد و از وقوع يك جنايت هولناك كه سال ۸۱ به وقوع پيوسته بود، پرده برداشت.
اين مرد كه خود را داماد خانواده معرفي كرد به مأموران گفت: سه سال قبل پدرزن و برادر زنم، در يك اقدام غافلگيرانه دختر خانواده را كه ۱۸ سال داشت داخل حمام خفه كردند و جسد بي جانش را داخل باغچه خانه دفن كردند.
اين مرد در ادامه اظهاراتش گفت: در اين مدت سه سال من از پدر زنم به شدت مي ترسيدم و به خاطر وحشتي كه از وي داشتم توانايي اين كه موضوع را به پليس اطلاع دهم نداشتم. الان هم پس از گذشت سه سال تنها عذاب وجدان به من كمك كرد تا به پليس مراجعه كنم.مأموران تجسس پليس با شنيدن اظهارات مرد جوان، خانه مورد نظر را تحت شناسايي و مراقبت شديد قرار دادند و زماني كه تمام اعضاي خانواده داخل خانه بودند، در يك عمليات ضربتي پدر و پسر را دستگير كردند. پدر خانواده كه فضل الله نام داشت و پس از سه سال از وقوع جنايت دستگير شده بود، درحالي كه بهت زده به مأموران نگاه مي كرد به قتل دخترش با همدستي پسرش داود اعتراف كرد.
اين پدر در نخستين بازجويي ها نزد بازپرس پرونده، تنها انگيزه خود از اين كار را انحرافات اخلاقي فروغ (دخترش) عنوان كرد.
كارآگاهان جنايي كرج با كشف اسكلت فروغ متهمان پرونده را با قرار بازداشت روانه زندان كردند تا اينكه كيفرخواست ارديبهشت ماه امسال از سوي دادسراي امور جنايي كرج صادر شد و صبح ديروز پدر و پسر كه متهم به قتل عمدي دخترش بود، در شعبه ۷۱ دادگاه كيفري استان محاكمه شدند.
عزيز محمدي كه رياست دادگاه را بر عهده داشت از رضوانفر (نماينده دادستان) خواست تا به قرائت كيفرخواست بپردازد. رضوانفر ضمن اشاره به قتل عمدي دختر ۱۸ ساله گفت: اگر چه گزارشهاي اوليه كه توسط مأموران انتظامي كرج با كشف جسد در باغچه پس از گذشت سه سال و اقرار متهمان نزد بازپرس مبني بر اين است كه به لحاظ مسايل خانوادگي و خصوصي با مشاركت هم تصميم به قتل گرفته اند و با توجه به گذشت تنها اولياي دم مقتوله بحث خصوصي جرم منتفي است اما از لحاظ جنبه عمومي جرم مي بايستي متهمان پرونده به مجازات خود برسند. تا در آينده با چنين جناياتي در جامعه روبه رو نشويم.در ادامه جلسه محاكمه قاضي از فضل الله (۵۴ ساله) كه متهم رديف اول بود خواست تا به دفاع از خود بپردازد.
وي كه به اتهام مشاركت در قتل عمدي و مشاركت در دفن كردن جسد فروغ بدون انجام نظامات دولتي بود، گفت: اتهامات را قبول دارم. فروغ آبرويم را برده بود. او را چندين مرتبه مفاسد دستگير كرده بود. چند روزي بود كه از فروغ خبري نداشتيم تا اينكه روز حادثه، خواهرش او را پيدا كرده بود و به خانه آورد. وقتي او را ديدم عصباني به طرفش حمله ور شدم اما دامادم جلويم را گرفت سپس فروغ را به طبقه دوم خانه برد وبا او شروع به صحبت كرد. يك ساعت بعد دامادم به همراه فروغ پايين آمدند و به من گفتند كه فروغ ازدواج كرده و باردار است.
متهم در ادامه افزود: وقتي اين جمله را شنيدم، نفهميدم چكار مي كنم فروغ را داخل حمام بردم و به شدت كتك زدم. در آن لحظه داود و دامادم مرا عقب مي كشيدند تا با او كاري نداشته باشم اما من آنقدر عصباني بودم كه روسري فروغ را دور گردنش پيچاندم و در حالي كه فشار مي دادم سرش را داخل وان آب كردم. همان لحظه داود جلو آمد و گفت فروغ مرد! رهايش كن. من كنار كشيدم و به داخل هال آمدم. دقايقي نشستم. سپس جسد دخترم را داخل پتو گذاشتم و از داود خواستم تا كمكم كند. او را به داخل حياط بردم. سپس سوار ماشينم شدم و به بيابان هاي اطراف فرديس رفتم. اما دوباره به خانه برگشتم و چون وجدانم قبول نكرد ناموسم را داخل باغچه دفن كردم.وي در ادامه در پاسخ به سؤال قاضي مبني بر اينكه پسرت در جريان قتل چه كار مي كرد گفت: او تنها به اصرار من جسد فروغ را داخل پتو گذاشت اما در جريان قتل هيچ نقشي نداشت.
قاضي از متهم پرسيد شما چطور سه سال با خيال راحت در آن خانه زندگي كرديد بدون اينكه ترسي داشته باشيد؟ متهم تنها سكوت كرد و در جمله اي گفت شما حرف حق را زدي.
قاضي: از كجا مطمئن بودي كه دخترت باردار است؟
متهم: نمي دانم. احساس مي كنم او اين حرف را تنها به اين خاطر زد كه من با او كاري نداشته باشم.
قاضي: پس چرا او را كشتي؟
متهم: بارداري او بهانه اي بود براي اينكه او را بكشم.
در ادامه جلسه محاكمه قاضي عزيز محمدي از داود پسر خانواده خواست تا از خود دفاع كند. وي گفت: من هيچ يك از اتهامات را قبول ندارم. هرچه در دوران بازجويي عنوان كردم به خاطر فشارهايي بود كه به من وارد مي شد. در پايان جلسه محاكمه پس از اعلام ختم جلسه دادگاه قرار است حكم از لحاظ جنبه عمومي ظرف ۱۰ روز آينده صادر شود.

پرونده جنجالي در ديوان عالي
بي. بي. سي : ديوان عالي پاكستان امروز بررسي درخواست تجديد نظري را شروع خواهد كرد كه به پرونده يك تجاوز دسته جمعي مربوط مي شود و داراي بازتاب جهاني است. دادگاه تجديد نظر بايد حكم دهد كه آيا ۶ مردي كه به اتهام تجاوز به زني به نام مختار ماي در يك روستا در سال ۲۰۰۲ بازداشت شده اند مجرمند يا نه.
پرونده اين قضيه پس از آنكه دادگاه لاهور در ماه مارس ۵ نفر از مردان را تبرئه كرد به جنجال كشيد.روز يكشنبه مختار ماي، براي شركت در جلسه دادگاه با هواپيما به اسلام آباد منتقل شد. مختار ماي تا كنون سه سال ماراتن حقوقي را براي مجازات متهمان طي كرده است. او در سفر اخير خود به نيوزيلند به خبرنگاران گفت:اين قضيه تجاوز مربوط به يك بخش دورافتاده پاكستان است و چيزي نيست كه هر جا و هر روز در كشور اتفاق بيفتد. هم خانم مختار و هم دولت از ديوانعالي خواسته اند كه در حكم تبرئه متهمان تجديد نظر شود.
در مجموع ۱۴ مرد به اتهام تجاوز در اين قضيه بازداشت شده اند و دادگاه عالي لاهور ۵ نفر از آنها را تبرئه كرد و حكم نفر ششم را از مجازات مرگ به حبس ابد تخفيف داد. مختار ماي بر خلاف تصور بسياري از مردم كه فكر مي كردند او مثل ديگر قربانيان اين نوع تجاوزها دست به خودكشي خواهد زد مبارزه حقوقي طولاني خود را براي احقاق حق خويش آغاز كرد.

شروران اسكاتلندي گوسفندان مرد روستايي را رنگ كردند
اسكات من: تعدادي شرور ناشناس اسكاتلندي، براي جلوگيري از حضور گوسفندان يك مرد روستايي در مسابقه بهترين گوسفند اصيل منطقه، به طور مخفيانه آنها را به رنگ قرمز درآوردند.
۹ راس از گوسفندان يك مرد روستايي اسكاتلندي به نام ايان باربو براي عقب ماندن از شركت در مسابقه بهترين گوسفند اصيل منطقه، به طور مخفيانه توسط عده اي شرور به رنگ قرمز درآمدند.بر اساس اين گزارش، باربو ساعاتي قبل از برگزاري مسابقه به سراغ گوسفندانش رفت و با مشاهده رنگ قرمز بدن آنها شگفت زده شد.به گفته اين مرد روستايي، عده اي از رقيبان او براي جلوگيري از حضور گوسفندان وي در مسابقه كه همگي از نوع مرغوب و اصيل هستند و امكان برنده شدنشان نيز زياد است، شب هنگام به طور مخفيانه به آنها رنگ قرمز پاشيده اند. اين در حالي است كه در پي اين اتفاق، باربو و خانواده اش از تصميم خود منصرف نشده و پس از آنكه تمام ديروز را به پاكسازي پوست قرمز گوسفندان اختصاص دادند خود را براي حضور در مسابقه آماده كردند. در عين حال پليس نيز به اين مرد قول داد تا هرچه زودتر عاملان اين حادثه را شناسايي و دستگير نمايد.

آدم ربايي ساختگي نقشه دختر فراري را لو داد
گروه حوادث: دختري كه اقدام به اجراي نقشه آدم ربايي براي فرار از دست نامزد خود وازدواج با مرد مورد علاقه اش در شيراز كرده بود، پس از فرار شناسايي و دستگير شد.
ماجرا از آنجايي آغاز شد كه فردي با مراجعه به يك كلانتري در شيراز ماموران را در جريان يك مورد آدم ربايي قرار داد. اين فرد در توضيحاتش به ماموران گفت: با نامزدم فاطمه قرار بود ازشيراز به فيروزآباد برويم، صبح امروز من به دنبال او رفتم و با هم به راه افتاديم تا اينكه در ميانه راه دو موتورسوار جلوي ما را گرفته و با تهديد چاقو فاطمه را سوار موتور كرده و ربودند.
مأموران با شنيدن اظهارات اين فرد تمامي مبادي ورودي و خروجي اين شهرستان را تحت نظر قرار دادند و سرانجام به دو موتورسيكلت مظنون شده و فرمان ايست دادند. سرنشينان اين دو موتور با مشاهده ماموران از موتور پياده شده و به سمت كوههاي اطراف رفته و در آنجا به دام ماموران افتادند.
اين افراد پس از دستگيري به كلانتري منتقل شدند و در بررسي هاي بيشتر مشخص شد اين دو موتورسوار فاطمه را ربوده اند. فاطمه كه همراه آنان بود در مواجهه با نامزدش به ماموران گفت: من مخالف ازدواج با اسماعيل بودم اما علي رغم اصرار پدرم مجبور شدم. پس از مدتي رجبعلي را كه در گذشته خواستگارم بود ديدم او به من پيشنهاد كرد كه با اجراي يك نقشه، جلوي نامزدم مرا بربايد و من نيز با تمايل خودم با رجبعلي فرار كردم.

يك زن چيني در آمريكا به جرم قاچاق انسان محكوم به مرگ شد
آسوشيتدپرس : يك زن چيني در آمريكا به جرم قاچاق انسان و همچنين مرگ ۱۰ مهاجر چيني محكوم به مرگ شد. خانم چنگ جوي پينگ ۵۲ ساله تعدادي مجرم خياباني خطرناك را استخدام كرده بود تا مهاجرين را به طور گروگان درخانه هاي امني نگه داري كنند. وي از هر كدام از مهاجران ۴۰ هزار دلار گرفته بود او مهاجران چيني را از محل هاي بسيار خطرناك گذرانده و آنها براي خارج شدن از كشور مجبور بودند درد و عذاب زيادي را تحمل كنند تا شايد سالم به مقصد برسند. از جمله اين مسافرتها سفر دريايي كشتي گلدن ونچور در سال ۱۹۹۳ مي باشد كه كشتي به دليل كهنه بودن غرق شد و ۱۰ مهاجر چيني مجبور شدند شناكنان خود را به ساحل برسانند اما مسافت زياد تا ساحل باعث مرگ همه آنها شد.قاضي دادگاه پس از يك هفته مشورت با هيات منصفه، اين زن چيني را به مرگ محكوم كرد.

از سوي شعبه ۲۶ ديوان عالي كشور تأييد شد
حكم اعدام براي يك شرور
گروه حوادث: مردي كه به اتهام قتل عمدي به قصاص محكوم شده بود، با تأييد حكم از سوي شعبه ۲۶ ديوان عالي كشور در آستانه مرگ قرار گرفت.
به گزارش خبرنگار ما، ساعت ۳۰:۱۹ روز ۲۱ بهمن ماه سال ۸۲ درگيري خونيني در خيابان شاهين ويلاي كرج رخ داد كه در پي آن فردي به نام ياسر.ش با وارد كردن ضربات چاقو موجب زخمي شدن فردي به نام شيرالله شد كه وي پس از انتقال به بيمارستان بر اثر شدت جراحات وارده فوت كرد.
بلافاصله بعد از اين درگيري، قاتل از سوي پليس دستگير و به قتل شيرالله اعتراف مي كند.
در تحقيقات مشخص مي شود فرد متهم از افراد شرور منطقه بوده و چندين بار براي نواميس مردم ايجاد مزاحمت كرده است، وي در روز حادثه نيز ايجاد مزاحمتي براي يك دختر جوان كرده بود كه همين موضوع سرآغاز درگيري مقتول و متهم بوده است.
حكم متهم كه چندي پيش از سوي شعبه ۷۱ دادگاه كيفري استان تهران به قصاص محكوم شده بود، از سوي شعبه ۲۶ ديوان عالي كشور تأييد و به زودي قابل اجراست.

دستگيري قاتل در كمتر از پنج ساعت
گروه حوادث: بازپرس جنايي و يك تيم پليسي در كمتر از پنج ساعت عامل يك جنايت را بدون داشتن هيچ سر نخ اوليه اي به دام انداختند.
به گزارش خبرنگار ما، ساعت ۱ بامداد روز گذشته خبر قتل يك مرد تبعه افغانستان به نام سلطان به اطلاع بازپرس اصغرزاده رسيد. جنايت در بلوار فرحزاد رخ داده بود.
بازپرس پرونده در كمتر از نيم ساعت خود را به محل جنايت رساند. مقتول از ناحيه چپ سينه، بازوي چپ و قسمت فوقاني پهلو، مورد اصابت چاقو قرار گرفته و جان سپرده بود.
در تحقيقات اوليه پليس معلوم شد مقتول توسط يك افغاني ديگر به نام عزيز كشته شده است. فرد ديگري كه در صحنه كشف جسد حضور داشت به پليس گفت: «عزيز در يك باغ بزرگ حوالي منطقه زعفرانيه سرايدار است، ولي آدرس دقيق محل باغ را نداشت. پليس و بازپرس پرونده بدون داشتن هيچ سر نخ مناسبي تحقيقات خود را بدون درنگ آغاز كردند. مأموران كلانتري ۱۳۴ شهرك قدس نيز به تيم عملياتي افزوده شدند.
بعد از يك ساعت جست وجو در منطقه زعفرانيه باغ مذكور كه روبه روي فرمانداري شميرانات بود شناسايي شد. ۳ بامداد پليس باغ را محاصره كرده و وارد محل شد. حدود ۴۰ افغاني در باغ در حال استراحت بودند. سوژه مورد نظر در بين آنان نبود ولي پليس موفق شد با تحقيقاتي كه از آنان انجام گرفت محل زندگي برادر عزيز را شناسايي كند. بازپرس اصغرزاده و تيم پليس به محل اعزام شدند. برادر عزيز به عناوين مختلف حاضر نمي شد در ورودي ساختمان نوساز خالي از سكنه اي را كه وي سرايدار آن بود بر روي اكيپ پليس بگشايد ولي در هر صورت پليس وارد ساختمان شد.در اتاق سرايداري ۳ مرد افغاني در حال استراحت بودند ولي عامل جنايت ميان آنان وجود نداشت. جست وجو از محل در نهايت پليس را به پشت بام ساختمان رساند و آنان موفق شدند در خرپشته ساختمان مذكور عامل جنايت را -كه صورتش غرق خون بود و لباسهايش نيز به خون آلوده شده بود- دستگير كنند.
عزيز در تحقيقات اوليه به ارتكاب قتل مذكور اعتراف كرد. متهم به صحنه جنايت انتقال يافت و بازسازي صحنه جنايت نيز صورت گرفت.
متهم به قتل در خصوص انگيزه خود به بازپرس اصغرزاده گفت: مقتول مدتي بود كه از افغاني ها اخاذي مي كرد. در زمان حادثه نيز مرا به قصد اخاذي به باغ كشانده بود كه با او درگير شدم و با ضربات چاقو او را از پا درآوردم.
عزيز به دايره ۱۰ آگاهي مركز انتقال يافته و تحقيقات از وي ادامه خواهد يافت.

حوادث
اجتماعي
اقتصادي
دانش انفورماتيك
بـورس
خارجي
سياسي
داخلي
شهري
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
همشهري ايرانشهر
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   دانش انفورماتيك   |   بـورس   |   حوادث   |   خارجي   |   سياسي   |   داخلي   |  
|  شهري   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |