دوشنبه ۳ مرداد ۱۳۸۴ - سال سيزدهم - شماره ۳۷۵۶ - Jul 25, 2005
قاتل در دايره ۱۰ اداره آگاهي اعتراف كرد:
به خاطر برادرم سرقت كردم
002988.jpg
گروه حوادث: پرونده جنايت طلاسازي خيابان شوش با تلاش مأموران دايره ۱۰ آگاهي مركز زير نظر بازپرس هنرمند به نتيجه رسيد.
به گزارش خبرنگار ما، ساعت ۳۰ دقيقه بامداد روز پنجم تيرماه، وحيد يكي از كارگران كارگاه طلاسازي واقع در خيابان شوش بعد از چند ساعت استراحت در خارج از كارگاه به محل كارش برگشت. هر چقدر زنگ در ساختمان قديمي را به صدا درآورد كسي پاسخگو نبود.
تصور مي كرد كه غلامحسين ۳۶ ساله در داخل كارگاه است. به همين دليل چند مرتبه ديگر نيز در را كوبيد ولي فايده اي نداشت در نهايت از ديوار كارگاه بالا رفت و وارد ساختمان شد. چند قدم پيش نرفته بود كه با جسد خون آلود غلامحسين نگهبان كارگاه مواجه شد.
چند دقيقه اي طول كشيد تا توانست بر خود مسلط شود. سپس با مركز فوريت هاي پليسي ۱۱۰ تماس گرفت. بلافاصله هماهنگي لازم صورت گرفت و مأموران پليس كلانتري ۱۱۶ خيابان مولوي به محل جنايت اعزام شدند.
بعد از بررسي هاي اوليه پليس، مراتب به اطلاع بازپرس هنرمند رسيد. افسر كشيك ويژه قتل و بازپرس هنرمند به محل مراجعه كردند.
در ادامه بررسي ها معلوم شد كه دو گاوصندوقي كه در طبقه اول و دوم كارگاه قرار داشت مورد دستبرد قرار گرفته است.
به دليل عدم تخريب در ورودي محل جنايت به محل كارگاه و دارا بودن چشمي بر روي در، پليس به اين قطعيت رسيد كه قاتل با محيط و مقتول آشنايي كامل داشته است.
جسد غلامحسين به پزشكي قانوني انتقال يافت. ادامه تحقيقات در دايره ۱۰ آگاهي مركز زير نظر بازپرس هنرمند ادامه داشت. پليس تمام افرادي را كه در آن كارگاه مشغول به كار بودند و يا به دلايلي اخراج شده بودند تحت مراقبت و كنترل قرار داد.
در بررسي از صحنه جرم آثار خوني كه از دست قاتل بر روي كليد برق باقي مانده بود كشف شد. كليد برق در نقطه اي از طبقه دوم ساختمان قرار داشت كه به حتم بايد كسي بر موقعيت كارگاه مسلط بود تا آن را پيدا مي كرد و اثر انگشتش به نحوي بر روي كليد نقش گرفته بود كه قاتل بدون خطا كليد را روشن كرده بود و اين باز بر قطعيت آشنا بودن قاتل مي افزود. آثار خون بر روي يك ليوان نيز در طبقه دوم كنار گاوصندوق وجود داشت كه هر دو اثر انگشت توسط مأموران تشخيص هويت مورد بررسي دقيق قرار گرفت.
پليس در بررسي هاي بعدي متوجه شد كه مقداري طلا توسط عامل جنايت از كارگاه سرقت شده است كه اين نوع طلا توسط افراد غيرمتخصص قابل تشخيص نيست و اين سرقت نيز پليس را مطمئن كرد كه عامل جنايت از كارگران كارگاه بوده  است.
پليس در ميان اسامي كارگران مشغول به كار و يا اخراجي كارگاه به دو نفر از آنها به نام هاي محسن و جواد كه داراي سابقه شرارت بودند مظنون شد. با اخذ مجوز دستگيري در ابتدا جواد دستگير شد. ولي تحقيقات از وي نتيجه مثبتي نداشت. افسر پرونده در تحقيقات خود متوجه شد محسن به زادگاه پدرش واقع در كميجان اراك رفته است.
يك تيم پليسي براي دستگيري محسن به كميجان اعزام شدند. مادر محسن با مشاهده پليس اظهار داشت: «از پسرم هيچ خبري ندارم، از عيد كه اراك را ترك كردم ديگر او را نديدم.»
مراقبت پليس ادامه يافت تا اين كه مادر محسن به قصد اطلاع رساني به پسرش به خاطر حضور پليس به سوي خانه مادرش رفت و بدين ترتيب پليس مخفيگاه محسن را كشف كرده و متهم را در خانه مادربزرگش دستگير كرد.
محسن در تحقيقات اوليه منكر ارتكاب هر گونه جرمي شد و مدعي بود كه زمان قتل در اراك حضور داشته. متهم به دايره ۱۰ آگاهي تهران انتقال يافت.
بررسي هاي پليسي ادامه يافت تا اين كه محسن لب به اعتراف گشود و گفت: «برادرم قصد ازدواج داشت ولي براي تهيه منزل با مشكل مالي مواجه شده بود. وقتي از اين موضوع مطلع شدم، به خانواده ام قول دادم مشكل را حل كنم. به تهران آمدم نمي خواستم پيش خانواده ام بد قول شوم به همين دليل نقشه سرقت از طلاسازي را كه مدتي قبل از آن اخراج شده بودم كشيدم. روز حادثه ساعت ۱۵ با كارگاه تماس گرفتم. صدايم را تغيير داده و خواستم تا با وحيد يكي از كارگران كارگاه صحبت كنم. شرايط كارگاه را از وحيد پرسيدم و سپس گوشي را قطع كردم. مي دانستم شب فقط غلامحسين در كارگاه حضور دارد. به كارگاه مراجعه كردم. يك چاقو ضامن دار همراه داشتم. زنگ در را زدم. غلامحسين كه مرا از پشت چشمي در ديد، در را به رويم گشود. به محض ورود به او حمله كردم و با ضربات چاقو او را كشتم. سپس كليد گاو صندوق را برداشته و ابتدا گاو صندوق طبقه اول را تخليه كردم و سپس به طبقه بالا رفتم. طبقه دوم تاريك بود كليد برق را روشن كردم كه اثر انگشتم نيز بر روي آن باقي ماند.
سپس وجوهات نقدي گاوصندوق طبقه دوم را نيز برداشته بعد مقداري طلا سرقت كردم. بلافاصله صحنه جنايت را ترك كرده و به كارگاه طلاسازي برادر بزرگم مراجعه كردم. طلاها را به مفتول تبديل كردم. قسمتي را داخل كارگاه برادرم مخفي كرده و مابقي را با خود بردم. شبانه به اراك برگشتم تا كسي از غيبت من باخبر نشود. ۲۰۰ گرم از طلاها را نيز به پدرم دادم.»
بررسي ها در اين خصوص در دايره ۱۰ آگاهي مركز و دادسراي امور جنايي تهران تا صدور كيفرخواست ادامه خواهد يافت.

نقص در پرونده جنايي نظرآباد
گروه حوادث: ادامه بررسي ها بر روي پرونده اي كه در آن زوج جواني به ۵ فقره قتل عمد اعتراف كرده بودند وارد مرحله جديدي شد.
به گزارش خبرنگار ما اين زن و شوهر جوان سال ۷۶ در پاركي واقع در شهرك راه آهن با يكديگر آشنا شدند و پس از اين آشنايي با يكديگر ازدواج كردند.
اين زن و شوهر كه الهه و بهزاد نام دارند پس از مدتي تصميم گرفتند براي گذران زندگي خود دست به سرقت مسلحانه بزنند.به اين ترتيب با شناسايي منازلي در اطراف كرج، هشتگرد، شهريار و نظرآباد با تهديد اسلحه و چاقو اقدام به سرقت از افراد كردند.
اولين قتلي كه اين زوج جوان مرتكب شدند، اواخر سال ۷۶ بود كه مردي افغاني را در پارك شهرك راه آهن با ضربات چاقو از پاي درآوردند. اين قتل ها تا سال ۸۳ ادامه داشته كه اين زن و شوهر به ۵ فقره قتل در طول اين ۷ سال اعتراف كردند. بعد از بازداشت اين دو متهم،  پرونده به اداره آگاهي كرج فرستاده شد و پس از تكميل تحقيقات پرونده براي رسيدگي به شعبه ۷۱ دادگاه كيفري استان در حالي ارجاع شد كه تنها هويت دو تن از مقتولان شناسايي شده بود.به اين ترتيب پنج قاضي اين شعبه بعد از مطالعه پرونده، متوجه نواقصي در آن شدند. به گفته يك منبع آگاه، با توجه به نواقص موجود، قرار است پرونده مجدداً به دادسراي نظرآباد ارجاع شود تا با تكميل تحقيقات،  اين زوج جوان محاكمه شوند.

باز هم نقص فني اتوبوس حادثه آفريد
شش دانش آموز در اردوي تابستاني مجروح شدند
002994.jpg
گروه حوادث: نقص فني يك دستگاه اتوبوس حامل دانش آموز در حوالي پارك جمشيديه تهران سبب مجروح شدن شش دانش آموز شد.
به گزارش خبرنگار ما صبح ديروز گروهي از دانش آموزان مدرسه راهنمايي غيرانتفاعي دخترانه صديقين كه براي گردش به پارك جمشيديه رفته بودند، ساعت ۱۰ و ۵۰ دقيقه صبح سوار سرويس مدرسه شدند. راننده سرويس ابتدا اتومبيل را به صورت خلاص به حركت آورد. او قصد داشت در سرازيري شمال به جنوب خيابان فيضيه اتوبوس را روشن كند. اما هنگامي كه اتوبوس در سرازيري قرار گرفت، راننده نتوانست استارت را فعال كند. در همين هنگام ترمز اتوبوس از كار افتاد و كنترل خودرو به طور كامل از اختيار راننده خارج شد. اتوبوس پس از انحراف به چپ با سه تير چراغ برق برخورد كرد و پس از برخورد با يك خودروي پرايد متوقف شد.
ساعت ۱۰ و ۵۵ دقيقه صبح ديروز مأموران ايستگاه پليس مستقر در پارك جمشيديه با شنيدن صداي مهيب برخورد اتوبوس موضوع را به كلانتري ۱۲۳ نياوران اطلاع دادند.
مأموران كلانتري پس از مراجعه به محل دريافتند كه در اثر اين حادثه هشت تن از ۱۴ سرنشين اتوبوس مجروح شده اند. مجروحان با كمك اهالي محل به بيمارستان هاي شهداي تجريش و فرهنگيان انتقال داده شدند.
بنابراين گزارش مدير مدرسه به همراه دو تن از دانش آموزان به بيمارستان فرهنگيان انتقال يافتند. بلافاصله پس از معاينات اوليه، مدير مدرسه براي جراحي شكستگي دست به اتاق عمل برده شد و يكي از دانش آموزان كه از ناحيه استخوان ران دچار شكستگي شده بود به بيمارستان اميد انتقال داده شد. دانش آموز ديگر نيز تحت درمان سرپايي قرار گرفت. چهار دانش آموز ديگر نيز به همراه راننده اتوبوس به بيمارستان شهداي تجريش انتقال داده شدند كه تمامي دانش آموزان پس از معاينات اوليه و تهيه سي تي اسكن از ناحيه جمجمه مرخص شدند. اما راننده اتو بوس كه از ناحيه پا دچار شكستگي شده بود با تشخيص خونريزي داخلي در بخش ICU بيمارستان شهدا بستري شد.
براساس آخرين اخبار رسيده وي تا آخرين ساعات ديروز در حالت كما بوده و پزشكان در تلاش براي نجات جان وي بودند.بختياري مسئول روابط عمومي آموزش و پرورش ناحيه دوازده تهران در گفت وگو با خبرنگار ما گفت: در حال حاضر، مدير مدرسه به علت اين كه تحت عمل جراحي قرار گرفت، قادر به پاسخگويي به سؤالات ما نيست. تنها نكته اي كه در مورد اين مدرسه براي ما روشن است، اين است كه مدرسه صديقين در ليست مدارس داراي برنامه تابستاني نبود و نمي دانيم به چه دليل مدير مدرسه و ۱۲ دانش آموز به پارك جمشيديه رفته بودند.يك مقام مسئول در كلانتري ۱۲۳ نياوران نيز به خبرنگار ما گفت: تا عصر ديروز (يكشنبه) به دليل خسارات مالي كه اتوبوس به يك دستگاه پرايد پارك شده در كنار خيابان وارد كرده، پرونده اي عليه راننده تشكيل شده است. علاوه بر اين خسارت مالي قطعا خانواده دانش آموزان آسيب ديده نيز براي تشكيل پرونده مراجعه خواهند كرد.
وي تأكيد كرد: ادامه روند پرونده بستگي به وضعيت جسمي راننده دارد.

متهم به قتل بخشيده شد
002991.jpg
گروه حوادث: برگزاري جلسه صلح و سازش، جواني را از اعدام رهانيد.
به گزارش خبرنگار ما، رسيدگي به اين پرونده با كشف جسد پسر ۱۷ ساله اي در تاريخ ۱۵ آبان ماه سال ۸۰ در دانشگاه علوم انتظامي پرديس در دستور كار قرار گرفت.
هويت جسد به نام احمد در حالي شناسايي شد كه پسر ۱۷ ساله در اثر بريدگي عميق در شكم و گلويش به قتل رسيده بود. كارآگاهان در ادامه بررسي هاي خود از محل حادثه متوجه شدند كه نگهبان ساختمان هاي نيمه كاره دانشكده به طرز مشكوكي ناپديد شده است. ضمن اين كه در داخل اتاق  نگهباني لباس و شناسنامه اي كه متعلق به احمد بود كشف شد. به اين ترتيب اين فرضيه كه علي(نگهبان) از وقوع حادثه خبر داشته باشد، قوت بيشتري گرفت و دستگيري وي در دستور كار قرار گرفت. پانزده روز پس از وقوع حادثه، علي در نورآباد لرستان در حالي كه با يك كاميون حامل ميلگرد در حال رفتن به شهر ديگري بود، دستگير شد.وي در بازجويي ها به قتل اعتراف كرد و تنها عنوان كرد چون دوست داشت اعدام شود دست به چنين كاري زده است. در ادامه بررسي ها از علي مشخص شد كه وي به انگيزه سرقت ميلگردها دست به جنايت زده است. به اين ترتيب وي از سوي شعبه ۱۶۰۱ دادگاه جنايي تهران به قصاص نفس (اعدام) محكوم شد و حكم صادره از سوي شعبه ۴ ديوان عالي كشور مورد تأييد قرار گرفت.اما قبل از اجراي حكم، در جلسه صلح و سازشي كه برگزار شد، اولياي دم از حق قصاص گذشت كردند و متهم به خاطر قتل عمدي به ۷ سال زندان محكوم شد.

صاحبخانه قاتل اعدام مي شود
گروه حوادث: حكم قصاص پسر جواني كه در درگيري با مستأجرش او را به قتل رسانده بود، به زودي اجرا خواهد شد.به گزارش خبرنگار ما، متهم اين پرونده كه اميررضا(۳۴ ساله) نام دارد متهم است كه در تاريخ ۳ تير ماه سال ۸۲ در درگيري كه بين وي و فردي به نام سيد جمال اتفاق افتاده او را با ضربات چاقو به قتل رسانده است.اميررضا كه پس از وقوع حادثه توسط مأموران دستگير شد، در مراحل بازجويي و محاكمه به قتل اعتراف كرد. متهم اين پرونده كه در شعبه ۷۱ دادگاه كيفري استان محاكمه شده بود در خصوص انگيزه قتل گفت: سيد جمال مستأجر پدرم بود او مدت ها بود كه اجاره اش را پرداخت نكرده بود. همچنين پول آب و برق را هم نمي داد. جمال بارها بقيه همسايه ها را نيز تشويق به اين كار كرده بود تا اين كه روز حادثه بر سر همين موضوع با او درگير شدم و او را با ضربات چاقو به قتل رساندم.اميررضا كه با قرار مجرميت روانه زندان شده بود و از سوي قاضي شعبه ۷۱ به قصاص نفس (اعدام) محكوم شد، حكم صادره از سوي شعبه ۳۹ ديوان عالي كشور مورد تأييد قرار گرفت و پس از ارسال پرونده به اجراي احكام قرار است حكم در اين ماه اجرا شود.

متهم پس از ۳۶ سال محاكمه شد
آسوشيتد پرس: ۳۶ سال پس از به قتل رسيدن دانشجوي حقوق دانشگاه ميشيگان دادگاه عالي اين ايالت روز گذشته پرستار بازنشسته اي را به جرم قتل عمد وي محاكمه كرد .
هيئت منصفه دادگاه عالي روز گذشته سرانجام پس از پنج ساعت بحث و تبادل نظر در خصوص اين پرونده ، گري ليترمن ۶۲ ساله را در خصوص اتهام قتل عمد گناهكار تشخيص داد . گري پس از قرائت راي نهايي هيچ گونه عكس العمل خاصي از خود نشان نداد . جين ميكسر _ مقتوله _ روز بيستم ماه مارس سال ۱۹۶۹ به اعضاي خانواده اش اطلاع مي دهد كه قصد دارد براي دوچرخه سواري با يكي از دوستان جديدش به بيرون برود . وي پس از گذشت چندين ساعت به منزل بازنگشته و والدينش خبر مفقود شدن او را به پليس اطلاع مي دهند .
سالهاي سال پس از مرگ جين، پليس هر بار كه يك قاتل زنجيره اي زنان را بازداشت مي كرد از وي در خصوص جين نيز سوالاتي مي كرد اما هرگز موفق به يافتن قاتل وي نشد .
اعضاي هيئت منصفه روز گذشته اعلام كردند كه با توجه به نمونه دي ان اي قاتل كه در محل جنايت پيدا شده است، متهم را گناهكار تشخيص داده اند . پليس اين ايالت ليترمن را سال گذشته به دنبال تطابق نمونه دي ان اي وي با نمونه يافت شده در محل بازداشت كرد . وي در زمان حادثه تنها ۲۵ سال سن داشته و هيچ گونه آشنايي قبلي با مقتوله نيز نداشته است . البته پليس در محل حادثه نمونه دي ان اي قاتل زنجيره اي ديگري را نيز پيدا كرده است كه در زمان حادثه تنها ۴ سال سن داشته است .
برادر مقتوله روز گذشته پس از گذشت ۳۶ سال از مرگ خواهرش در اين خصوص گفت : سرانجام عدالت به سراغ پرونده جين نيز آمد . قاتل وي به سزاي عمل خود خواهد رسيد . پدر مقتوله كه در حال حاضر ۹۰ سال سن دارد هنگام قرائت رأي به آرامي اشك مي ريخت.پس از پايان رسمي جلسه همسر و دو فرزند متهم در حالي كه در گوشه اي از سالن نشسته بودند، به آرامي اشك مي ريختند.
بر اساس قوانين قضايي اين ايالت متهم بايد به حبس ابد محكوم شود. البته قاضي دادگاه اعلام كرده است كه حكم نهايي خود را ظرف چند روز آينده اعلام خواهد كرد.

كشف سرنخ پرونده سوزانده شدن نابغه ايراني در بمبئي
فارس: در ادامه تحقيقات پليس جنايي هند براي افشاي اسرار سوزانده شدن نابغه ايراني در «بمبئي» ، شنيده مي شود دكتر «شبنم» رئيس يكي از بيمارستان هاي بزرگ اين شهر تحت بازجويي است.«مهدي جباري» پدر بابك (نابغه ايراني) ديروزاظهار داشت: تاكنون از نتايج تحقيقات پليس هند هيچ خبر رسمي به ما نرسيده، اما در سايت هاي اينترنتي رسانه هاي خارجي خواندم زني به نام «شبنم» كه رئيس يكي از بيمارستان هاي بزرگ «بمبئي» است هم اكنون تحت بازجويي افسران جنايي اين شهر قرار دارد.

حوادث
اجتماعي
اقتصادي
دانش انفورماتيك
بـورس
خارجي
سياسي
داخلي
شهري
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
همشهري ايرانشهر
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   دانش انفورماتيك   |   بـورس   |   حوادث   |   خارجي   |   سياسي   |   داخلي   |  
|  شهري   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |