احسان موسويان
مجموعه فرهنگي تاريخي نياوران در ابداعي تازه در روز جمعه ۱۰ تيرماه با قبول پيشنهادي از رياست انجمن دوستداران يادگارهاي فرهنگي(۱) بخشي از تاريخ صاحبقرانيه را در قالب نمايش، به بازديدكنندگان ارائه كرد، اما آنچه به نمايش درآمد نه بخشي از تاريخ سياسي- فرهنگي صاحبقرانيه، كه هجوي از تاريخ بود.
وقتي دوستي كه پس از سال ها دوري از وطن و بازگشت به ايران درخواست كرد تا ديداري از جاذبه هاي فرهنگي- تاريخي شهرمان داشته باشيم بي درنگ پذيرفتم. ديدار از محله هاي دوران كودكي، بازار، ميدان ارك و كاخ گلستان، پارك شهر، موزه ملي ايران، ديدني هاي خيابان سي تير، دربند، توچال همه و همه گشتي در پس كوچه هاي نوجواني و جواني با همه خاطرات تلخ و شيرينش بود. اما آرزوي بازديد از كاخ نياوران در جمعه ۱۰ تيرماه كاملاً تلخ بود. در اين روز براي ديدار از اين مجموعه و به ويژه كاخ صاحبقرانيه راهي نياوران شديم.
بناهاي مجموعه، آرامش محيط، صداي نسيم و پرندگاني كه در درخت ها لانه كرده بودند، آبهاي روان چشمه مجموعه، درختان سر به فلك كشيده ناخودآگاه تو را به جست وجويي در تاريخ وا مي دارد.
از ميدان نياوران كه بالا مي روي، پس از گذر از نرده هاي باغ قديمي نياوران عمارت دو طبقه صاحبقرانيه با معماري زيبا و خاطراتي از هنر و فرهنگ هنرمندان دوره قاجار آدمي را به خود مي خواند.گوشه و كنار اين كاخ با تصاوير، معماري و عكس هاي آويخته بر در و ديوارش بيانگر خاموشي صداي تاريخ نهفته در اين مجموعه است. تصوير ميرزا تقي خان اميركبير، تابلوهاي عبدالله نقاش با نام صف سلام فتحعلي شاه در طبقه دوم، اتاق هاي اسناد كاخ در طبقه اول شامل اسناد و عكس هاي قديمي دوره قاجار از جمله عكس هايي كه ناصرالدين شاه خود عكاس آنها بوده است، عكس هايي از مراسم رسمي و مذهبي گوياي تاريخي اين بخش از مجموعه نياوران است.
وسايل مظفرالدين شاه و اسناد دوران حكومت وي، تصوير فرمان مشروطه، تابلوي فتح تهران، اتاق جنگ، تالار جهان نما كه در دوران پهلوي براي ديدارهاي رسمي مورد استفاده قرار مي گرفته است تو را به تورق تاريخ فرا مي خواند. اين تالار همان تالاري است كه بخشي از مذاكرات دكتر مصدق با شركت هاي نفت انگليس در جريان ملي شدن نفت در آن صورت گرفته است.
اتاقي مملو از مدال ها و نشان ها و سلاح هاي سرد و گرم، مجموعه اي از عكس هاي سران وقت كشورهاي مختلف با امضاي خودسران و نهايتاً حوضخانه با نقاشي زيبا و بديع كمال الملك از حوضخانه كه بي اختيار شعر آفتاب آمد دليل آفتاب را تداعي مي كند بي هيچ تغيير شاخصي.
نقاشي هاي قاجاري، نقش برجسته مرمري داستان شيخ صنعان، كالسكه و كجاوه ناصرالدين شاه و مظفرالدين شاه، كرسي خانه با اشعاري بر ديوارهاي نقش دار آن، اتاق بازي با مجموعه اي از آثار چوبي منقوش، آثار هنري شامل تابلوهاي سوخت معرق و منبت از ميرزا آقا امامي و تابلوهايي از استادان معاصر نگارگري همچون محمود فرشچيان و... آنقدر گويا هست كه اگر توضيحي نباشد مدت ها نگاهت را مات و مبهوت نمايد. در كنار زيبايي ها فريادي از سوي تالار آيينه تو را از كتاب تاريخي كه در ذهنت ورق مي زدي بيرون مي كشد آنقدر سريع كه حتي كمي وحشت زده مي شوي. فردي ملبس به پوشش دوره قاجار كه ظاهراً ناصرالدين شاه سلطان صاحبقران است بر تالار آيينه قدم مي گذارد و فرياد مي زند چه خبر است؟ مات مي ماني واقعاً اينجا چه خبر است؟
ظاهراً قرار شده است در اين كاخ موزه قسمتي از وقايع تاريخي به نمايش گذاشته شود. زمان اين نمايش ها به اندازه يك بازديد از كاخ صاحبقرانيه در نظر گرفته شده است. گفته مي شد جلوه هايي از زندگي ناصرالدين شاه در قالب بازي هاي نمايشي به تماشا گذاشته شده است. اما هر چه مانديم جز ديدار ناصرالدين شاه در حرمسرا با زنان حرم آن هم در فضاي زيباي حوضخانه با غيبت پرخاش گرايانه ۶ تا ۷ تن از زنان از امين اقدس همسر موقت و مورد علاقه شاه در خصوص پوشش او كه به تقليد از فرنگيان صورت مي گيرد و نيز قصد سفر وي براي درد چشمش به آن سوي مرزها و سؤال و جواب ناصرالدين شاه از كريم شيره اي از پزشكان موجود در ايران و... كه سرانجام در تالار جهان نما پايان مي يابد چيزي نديديم بي هيچ عبرت تاريخي.
اين كه اين گونه نمايش ها چگونه مردم را به بازديد از موزه ها ترغيب خواهد كرد موضوعي است كه نياز به بررسي دارد. شخصي كه قدم به موزه و يا هر مكان تاريخي مي گذارد براساس بينش و تصميم گيري قبلي است و قطعاً يك نمايش صرف نمي تواند عاملي براي بازديد باشد. ترغيب و تشويق آحاد ملت به ديدار از هويت هاي ملي- فرهنگي و تاريخي نياز به بستر سازي فرهنگي با برنامه ريزي هاي بلند مدت را مي طلبد و نمايش هايي از اين دست نيز حتي اگر جز برنامه هاي پيشنهادي باشد بايد با تعمق و تدبر بيشتري انتخاب شوند.
محل فعلي كاخ نياوران نيزاري در نزديكي يكي از روستاهاي شميران به مساحت ۱۲ هكتار بود كه نخستين بار از سوي فتحعلي شاه قاجار جهت باغ ييلاقي در نظر گرفته شد و وي دستور ساخت كوشكي در آن را داد. بعدها در زمان محمد شاه فرزند وي عمارتي كوچك و پس از وي ناصرالدين شاه به معمار خود حاجب الدوله دستور ساخت كاخي با طرح نو در آن را مي دهد. از آنجا كه اين كاخ پس از قرن نخستين پادشاهي ناصرالدين شاه (در آن زمان هر سي سال يك قرن محسوب مي شد) آماده بهره برداري مي شود به دستور ناصرالدين شاه صاحبقرانيه ناميده مي شود.
اين كاخ زير مجموعه هاي بسيار داشته كه در فصل تابستان مورد استفاده زنان حرم بوده است. اجراي نمايش هجوي اين گونه در كاخي كه خاطراتي به مراتب به يادماندني و شيرين تر از اين را در ذهن خود دارد به بازي گرفتن شعور ملتي است كه هماره بزرگ مردان و شيرزناني براي ساختن تاريخ در دامان خود پرورده است.
صاحبقرانيه در تاريخ پر تنش حكومت مظفرالدين شاه اتفاقات سياسي بسياري را شاهد بوده است. از جمله قيام مشروطيت در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ كه روزي خاطره انگيز در تاريخ معاصر ايران است زيرا با امضاي فرمان مشروطيت ايران صاحب مجلس مي شود. در اين روز اين كاخ ميزبان شاهي بود تا فرمان مشروطيت را پس از زد وخورد و درگيري هاي بسيار امضا نمايد.
اين بنا محلي بوده كه مجلس شورا سه روز در هفته در همين عمارت تشكيل جلسه مي داده است. اجراي مراسم خاص عاشورا، عيد نوروز، رمضان مانند سلام عيد فطر، عيد قربان، مذاكرات دكتر مصدق با شركت هاي انگليسي در جريان ملي شدن نفت و فتح تهران از جمله وقايع و رويدادهايي است كه در اين محل رخ داده است.
در آن روزها كه قلم دست گرفته بودم تا شرح ماوقع را در قالب گزارشي ارائه نمايم مصاحبه آقاي نوروزي كارگردان و نويسنده متن نمايشنامه به نقل از ميراث خبر به چشمم خورد. ايشان از سكون وحشتناك داخل موزه ها ياد كرده و بازديد از موزه ها را فراتر از معرفي شيء و يك راهنما برشمرده و از نبود شرايطي كه بتوان بازديد از موزه ها را از اين شكل خارج كرد اظهار تأسف كرده اند.
اين كه موزه ها فراتر از معرفي شيء و راهنماست با ايشان هم عقيده ام؛زيرا اشياي به نمايش درآمده در موزه ها بيانگر بخشي از هويت ملي، ميهني و تاريخي هر ملتي است. از اين رو، هويت تاريخي ملتي با نام ايران كه همواره با شجاعت، شهامت و خردمندي حتي فرهنگ غارتگران و اشغالگراني همچون مغول را در خود حل كرده است، به طور يقين نمايشي بيانگر عظمت تاريخي اش را مي طلبد نه هجو تاريخ آن هم با صحنه اي از برخورد شاه قاجار با زنان حرمش درخصوص يكي از زنان موقت وي كه به گفته آقاي نوروزي از منابعي مانند خاطرات اعتماد السلطنه، خاطرات سياسي اعتمادالدوله شرح رجال سياسي مهدي بامداد و... گردآوري شده است.
آقاي نوروزي در مصاحبه ياد شده داستان هاي كريم شيره اي، حكايت هاي حرمسرا و تبادل اطلاعات بين ناصرالدين شاه و درباريان را داستان هاي شيرين برمي شمرد كه مي تواند بازديدكنندگان را جذب كند. نامبرده عهد ناصري را جهت به اجرا در آوردن نمايش هايي كه به آن اشاره شد، مناسب دانسته و آن را از عهد مظفري و دوره هاي ديگر كه متأثر از سياست بوده اند، جدا كرده است. اما آنچه تاريخ را مي سازد فرهنگ، سياست، وقايع اجتماعي سرنوشت ساز است نه داستان هاي اندروني شاهان. هرچند كم نبوده اند زنان اندروني كه توانستند تاريخ را دگرگون كنند نظير وقايع نهضت تنباكو و يا شديدتر دسيسه هاي مهد عليا در دوره ناصري در دوره صدارت ميرزا تقي خان اميركبير كه سرانجام به قتل وي منجر مي شود.