پنجشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۸۴ - سال سيزدهم - شماره ۳۷۸۹ - Sep 1, 2005
تزكيه و عدالت؛ دو هدف بعثت
روز «بعثت» ، تحقيقاً بزرگترين روز در تاريخ بشريّت است. روز ولادت برجسته ترين و شريف ترين مفاهيم و ارزشهاست. بعثت نبيّ اكرم عليه الصّلاة و السّلام، يك حركت عملي بود تا بشر را از يك سو به سرمنزل كمال فردي، روحي و معنوي، و از سوي ديگر به تعالي زندگي اجتماعي و اصلاح وضع جوامع برساند. مسأله اين است كه در بعثت پيغمبر، آنچه به مردم هديه شد، فقط تعدادي مفاهيم خشك و ارائه طريقي كه رهروي در آن نيست و كسي زمام امور مردم را در آن راه در دست ندارد، نبود. از لحظه اوّل، اين بعثت در وجود خود آن بزرگوار و سپس در روح و جان و در عمل مؤمنين به اين پيام، تحقّق يافت و جاهليّت، از لحظه اوّل، از اين پيام ضربه خورد و با آن مقابله كرد. اين، خصوصيت بعثت انبياست.
اين، مخصوص نبوّت خاتم هم نيست. انبيا حركت مي  كنند و آنچه را كه در مقام تعليم به انسانها هديه مي  كنند، در عمل هم نشان مي  دهند. خودشان اوّلين كساني هستند كه اين راه را طي مي  كنند.
«يعلمهّم الكتاب والحكمه» فرعِ اين است كه علم كتاب و حكمت در وجود مقدّس نبي اكرم، در حدّ اعلي  وجود دارد. «يزكيّهم» فرع بر اين است كه آن وجود مطهّر در حدّ اعلاي ممكنه براي طبيعت بشري، تزكيه شده است. با اين نيروست كه مي تواند دنيايي را به سمت تزكيه پيش ببرد. اين، آن چيزي است كه رهبران مكاتب مختلف و سر رشته داران مفاهيم گوناگون فلسفي، اجتماعي، سياسي و غيره، از آن بيگانه اند. آنان چيزهايي به ذهنشان مي  رسد؛ در عالم تصوّر چيزهايي را مي فهمند و آنها را به مردم هم تحويل مي  دهند. كساني هم از آنها ياد مي  گيرند، يا نمي  گيرند. اين، غير از ممشاي انبياست كه از اوّل حركت است، از اوّل اقدام است، از اوّل تحقّق آن شعارهايي است كه در زبان آنها وجود دارد و در عمل آنهاست. اين، درست، در زندگي نبيّ اكرم پيش آمد. از لحظه اوّل، آن تعليم و تزكيه و آن حركت در راه اقامه قسط، آغاز شد. لذا از لحظه اوّل هم، مصادمه و معارضه شروع شد؛ از همان وقتي كه پيغمبر اكرم دعوت خود را در پاسخِ «وانذر عشيرتك الأقربين»، در يك سطح گسترش دادند، تا زماني كه در سطح عمومِ مردم آن را منتشر و علني كردند و تا وقتي كه در جهت نظام اجتماعي - كه همان نظام عدل بود - حركت نمودند و آن را اقامه كردند. البته چيزي كه ما در بعثت مشاهده و توصيف مي كنيم، رويه ظاهري بعثت است. آن حقيقت الهي و ملكوتي و چيزي كه ميان خالق متعال و يك انسان ممتاز و برگزيده اتّفاق مي افتد، از دسترسِ ذهنِ ما خارج است و ما نمي  فهميم كه چه اتّفاقي افتاده است. حادثه، از اين جهت، فوق العاده عظيم است و براي ما قابل تصوّر نيست. آنچه ما مي  بينيم و در منظرمان قرار مي  گيرد، هر كس به قدر فهم و تدبّر خود، چيزي از آن مي  فهمد و همين حادثه، روي مخاطبان، انسان و دنياي پيرامون خود، تأثير مي  گذارد.
از همان ابتدا كه اين حادثه به وقوع پيوست، دوچيز به صورت هدفي روشن، در آن وجود داشت: يكي ايجاد آن تحرّك دروني، روحاني و نفساني درتوجّه دادن باطن انسان به خداي متعال. يعني مسأله ايمان، توجّه به پروردگار عالم، يا به تعبير بسياري از آيات قرآن، «ذكر» . آنچه خداي متعال به  وسيله بعثت، در درجه اوّل به انسانها مي  دهد، ذكر و تذكّر و به خود آمدن انسان است. تا اين نشود، هيچ يك از اهداف بعثتها و نبوّتها، تحقّق نمي يابد. «انّما تنذر مَن اتّبع الذّكر» كسي كه اين تذكّر را در خود به وجود آورد و از آن پيروي كند، قابل انذار، اصلاح، ارشاد، تكامل و مبارزه در راه هدفهاي اجتماعي است.
هدف دومي كه پيغمبر، از لحظه اوّل به دنبال آن بوده است، عبارت است از ايجاد يك محيط سالم و صحيح براي معيشت انسان و زندگي انساني. يعني دنيايي كه در آن، ظلم و دريده شدن ضعيف به وسيله قوي نباشد. دنيايي كه در آن، ناكامي مطلق براي ضعفا و قانون جنگ نباشد. يعني همان چيزي كه در اصطلاحات قرآن، حديث، و اصطلاحات ديني به آن «قسط و عدل» گفته مي  شود؛ يعني بزرگترين آرزوي بشر. بزرگترين آرمان بشر از اوّل تاريخ انسان تا امروز، آرزوي تحقّق عدالت است. اكنون، بعضي شعار صلح را مطرح مي  كنند. البته صلح، چيز بسيار خوبي است؛ لكن صلح آن زمان خوب است كه عادلانه باشد. بسياري براي رسيدن به عدالت، جنگ را انتخاب مي  كنند و در راه عدالت مي جنگند. پس، پيداست كه عدالت از صلح بالاتر و مهمتر است. حقيقت هم، همين است.
اوّلين هدف همه انبيا، در كنار آن ذكر، تأمين عدالت است. اين دو هدف اصلي است. البته يكي اصلي  تر است و آن، همان موضوع تذكّر است. آن، ريشه اي و اساس قضيه است. اگر غفلت بيايد، چيزي عايد نخواهد شد و عدالت هم به وجود نمي  آيد. عدالت اجتماعي، در سايه اصلاح انسان، نفوس و بواطن و در سايه توجّه به خدا و ذكر، حاصل خواهد شد. اين دو، هدف پيغمبر است و توانست آنها را محقّق كند؛ ولو در دايره اي محدود.
او جامعه اي به وجود آورد متذكِّر، آگاه و برخوردار از حدّ اعلايِ عدالت اجتماعي. ممكن بود در گوشه اي از آن جامعه، كسي به كسي ظلم بكند؛ اما اين، ملاك فقدان عدالت اجتماعي نيست. ملاك وجود و عدم عدالت اجتماعي، استقرار حاكمانه عدالت اجتماعي است. در جامعه اي كه قانون و حكمروايي عادلانه است، حكمران عادل است و نيّت، نيّت عدالت است، حركت عمومي به سمت عدالت اجتماعي است. ممكن است دير يا زود اين راه طي شود و مدتي طول بكشد؛ اما بالاخره به عدالت اجتماعي خواهد رسيد. چنين وضعيتي را پيغمبر اكرم به وجود آورد. كمترين بي  عدالتي را آن بزرگوار برنتافت و نپذيرفت. الگو نشان داد، كه البته ما پس از حيات مبارك نبيّ اكرم، آثار آن تربيت را تا مدتها در جوامع اسلامي ديديم و باز در دوران اميرالمؤمنين عليه السّلام، همان عدالت مطلق را در شخص حاكم مطهّر و بزرگوار دنياي اسلام در آن زمان، مشاهده كرديم.
اين دو خصوصيت، از ويژگيهاي بعثت است. ما كه بعثت را جشن مي  گيريم، براي اين است كه اين ويژگيها احيا شود. جشن مي گيريم به خاطر زنده نگهداشتن شخصيتها، راه ها و حادثه ها و براي درس گرفتن از آنها.
Khamenei.ir

يادداشت
اجتماعي
اقتصادي
دانش انفورماتيك
بـورس
حوادث
خارجي
سياسي
شهري
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
همشهري ايرانشهر
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   دانش انفورماتيك   |   بـورس   |   حوادث   |   خارجي   |   سياسي   |   شهري   |  
|  ورزش   |   يادداشت   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |