يكشنبه ۱۳ آذر ۱۳۸۴ - سال سيزدهم - شماره ۳۸۶۵ - Dec 4, 2005
اروپا و عوارض يكجانبه گرايي آمريكا
اين روزها موضوع زندان هاي مخفي و پروازهاي سري سازمان اطلاعات مركزي آمريكا (سيا) در خاك كشورهاي اروپايي به يكي از جنجال برانگيزترين بحث ها در محافل سياسي و رسانه اي اروپا و بلكه جهان تبديل شده است. اين اقدام سيطره طلبانه آمريكا آنچنان بر كشورهاي اروپايي گران آمده است كه آنها را به واكنش هاي تندي همچون تكذيب وجود زندان هاي مخفي و پروازهاي سري آمريكا در خاك خود و يا اعتراض و درخواست توضيح از آمريكا در اين خصوص واداشته است. همچنين اين موضوع به عاملي ديگر براي تشديد اختلاف بين كشورهاي عضو اتحاديه اروپا كه طي چند ماه گذشته پس از رد قانون اساسي اروپا توسط فرانسوي ها و هلندي ها و اختلافات موجود بر سر بودجه آينده اين اتحاديه دچار اختلاف نظر و تشتت آرا شده اند، تبديل گرديده است.
سنگيني ننگ دخالت آمريكا در امور داخلي و نقض حاكميت ملي و تماميت ارضي كشورهاي اروپايي هر چند به صورت جزيي تا آنجا بوده كه كميسر قضايي اين اتحاديه اخيراً تهديد كرده چنانچه وجود زندان هاي سري در خاك كشورهاي اروپا به اثبات برسد با كشورهاي مزبور برخورد سخت خواهد شد و احتمالاً آنها حق رأي خود را در كميسيون اروپا از دست خواهند داد.
واقعيت و ماهيت اقدامات آمريكا در ايجاد بازداشتگاههاي مخفي و انجام پروازهاي سري در قلمرو كشورهاي اروپايي چيست كه آنها را چنين برآشفته كرده است؟ اقدامات آمريكا در نقض حاكميت ملي و تماميت ارضي كشورهاي جهان كه از ماهيت سلطه طلبانه نظام آمريكا و عقده قدرت و رويكرد يكجانبه گرايانه حاكمان اين كشور نشأت مي گيرد از نظر تاريخي پديده جديدي نيست هر چند كه اكنون اروپايي ها به تازگي آن را از نزديك و در خاك خود لمس كرده اند. اين اقدامات آمريكا سال هاي متمادي، هر روزه در گوشه و كنار جهان به شكل تجاوزات مستقيم نظامي، سرنگوني حكومت هاي قانوني، حمايت از كودتاهاي نظامي و اعمال تحريم هاي اقتصادي در جريان بوده است. نمونه هاي اخير چنين اقداماتي از سوي آمريكا را مي توان در سومالي، پاناما، افغانستان و عراق مشاهده كرد. علت اينكه امروزه اين نوع اقدامات سيطره طلبانه آمريكا در ضعيف ترين شكل آن يعني ايجاد بازداشتگاههاي مخفي يا انجام پروازهاي سري توسط سازمان سيا دولت هاي اروپايي را با تعجب روبرو كرده اين است كه در موارد بي شمار و گسترده قبلي چنين اقدامات آمريكا در ساير كشورهاي جهان، اروپايي ها يا نخواسته اند و يا حداقل نتوانسته اند به فهم و درك درستي از ماهيت اين اقدامات سيطره طلبانه خلاف اصول و موازين بين المللي و آثار زيانبار آن بر كشورهايي كه هدف اين اقدامات بوده اند دست يابند تا بر مبناي آن واكنش مناسب در برابر آنها انجام دهند.
كشورهاي اروپايي كه در دوران استعمار، خود سردمداران نقض حقوق، حاكميت ملي و تماميت ارضي كشورهاي بي شماري در آفريقا، آسيا، اقيانوسيه و آمريكاي لاتين بوده اند، در عصر جديد پس از جنگ سرد نيز به دليل همسويي سياسي و اقتصادي با آمريكا در بسياري از موارد براي نيل به اهداف و منافع خود به همراهي با اقدامات سيطره طلبانه اين كشور پرداخته اند يا اينكه اين اقدامات را مورد تأييد قرار داده و در بهترين شرايط حداقل با سكوت از كنار آن گذشته اند.
در حال حاضر، به نظر مي رسد كه وضعيت تغيير كرده است. اگر در گذشته كشورهاي اروپايي فقط نظاره گر اقدامات سلطه طلبانه آمريكا در آفريقا، آسيا و آمريكاي لاتين بوده اند و بنابه مورد به همراهي، تأييد يا سكوت در قبال آن مي پرداخته اند، اكنون خود هدف چنين اقداماتي واقع شده اند. درست است كه از نظر شكلي ايجاد بازداشتگاه هاي مخفي يا انجام پروازهاي سري آمريكا در خاك كشورهاي اروپايي در مقايسه با اشغالگري هاي نظامي، انجام كودتاها، سرنگوني حكومت ها و تحريم هاي گسترده اقتصادي آمريكا در ساير كشورهاي جهان امري ساده به نظر مي رسد، اما از نظر ماهوي كه نقض حاكميت ملي و تماميت ارضي كشورهاست كه خود عنصر جوهري شكل دهنده دولت هاي مدرن تلقي مي شود و بي توجهي به اصول و موازين بين المللي است با يكديگر تفاوتي ندارند. به علاوه اين كه چشم بستن بر اين موارد جزئي زمينه را براي انجام اقدامات يكجانبه بزرگتري از سوي آمريكا در اروپا فراهم مي كند.
اكنون اين پرسش مطرح است كه آيا كشورهاي اروپايي كه از نزديك و در خاك خود با اقدامات يكجانبه و سلطه طلبانه آمريكا روبه رو شده اند و به نوعي نقض حاكميت ملي و تماميت ارضي خود را از سوي يك كشور قدرتمند مشاهده كرده اند، اولاً قادر خواهند شد آثار زيانبار چنين اقداماتي از سوي آمريكا در ساير كشورهاي جهان را درك كنند و اعتراض دولت ها و ملت هاي آنها را بفهمند و ثانياً اينكه آيا دولت هاي اروپايي در اعتراضات خود به آمريكا درمورد اقدامات اخير به موضوع از زاويه نگرش شكلي و محكوميت اين موارد و يا از زاويه نگرش ماهوي يعني محكوميت نقض اصول و موازين شناخته شده بين المللي نگاه خواهند كرد. پاسخ اين پرسش را مي توان در نوع رفتارهاي آينده كشورهاي اروپايي درقبال اقدامات سلطه طلبانه و يكجانبه گرايانه آمريكا در ساير كشورهاي جهان يافت. از سوي ديگر، آمريكا نيز كه حاضر به پاسخگويي به اعتراض اروپايي ها در اين مورد شده ،بايد بداند كه احترام به حق حاكميت ملي و تماميت ارضي كشورها يك اصول كلي بين المللي است كه در رعايت آن نبايد تفاوتي بين كشورهاي اروپايي با ديگران وجود داشته باشد. دكتر علي صباغيان

يادداشت
اجتماعي
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
حوادث
خارجي
سياسي
داخلي
شهري
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
همشهري ايرانشهر
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   حوادث   |   خارجي   |   سياسي   |   داخلي   |  
|  شهري   |   ورزش   |   يادداشت   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |