دوشنبه ۲۱ آذر ۱۳۸۴
گزارشي از دوسالانه تايپوگرافي
حساسيت بخشيدن به حروف
004755.jpg
هيوا پاشائي
اولين دوسالانه تايپوگرافي پوستر ايران در دو بخش اسماءالحسني و آزاد برگزار شد. اين نمايشگاه از سوي كانون تبليغاتي نگاران، مؤسسه همشهري، حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي، مؤسسه شهر، واحد هنر جهاد دانشگاهي، موزه هنرهاي معاصر و خانه هنرمندان نيز حمايت شد. در اين دوره ۲۸۲ نفر در مسابقه شركت كردند كه ۱۰۸۳ اثر به دبيرخانه نمايشگاه رسيد، اما درمجموع ۱۱۴ اثر به نمايشگاه راه يافت و آثار از تاريخ ۷ تا ۱۳ آبان در خانه هنرمندان در معرض ديد علاقه مندان قرار گرفت. اين نمايشگاه اولين و تنها دوسالانه تايپوگرافي پوستر در جهان است كه در دوره هاي بعد به صورت بين المللي برگزار خواهد شد. بخش اصلي اين نمايشگاه يعني پوسترهاي تايپوگرافي اسماءالحسني نيز از اين پس هرساله به صورت يك نمايشگاه مستقل درماه مبارك رمضان برپا مي شود. اطلاع رساني اصلي جهت دريافت آثار از طريق درج آگهي در روزنامه همشهري بوده و اختتاميه آن نيز در روز جمعه ۱۳ آبان در سالن بتهوون خانه هنرمندان ايران برگزار گرديد. تركيب اعضاي هيأت داوران را صداقت جباري، حسين خسروجردي، مهدي سعيدي، سيدحميد شريفي آل هاشم، بيژن صيفوري، مسعود نجابتي و حميد عجمي تشكيل مي دادند.
تايپوگرافي به عنوان يك شيوه، همانند گرافيك رسانه اي، طراحي صنعتي، عكاسي و بسياري از هنرهاي معاصر ديگر، محصولي وارداتي است كه اولين بار سال ها پيش از آن كه حتي واژه آن به كشور ما برسد در غرب ابداع و ابزار طراحي بسياري از محصولات گرافيكي ازجمله پوستر گرديد حال براي اين كه طراحان ما بتوانند تايپوگرافي ايراني انجام دهند و به اعتلاي آن برسند ابتدا نياز دارند پايه و اصول تايپوگرافي را شناخته و در چهارچوب آن راه هاي ايراني كردن اين شيوه وارداتي را بيابند نه اين كه آثاري را كه در كل تايپوگرافي نيست تايپوگرافي ايراني بناميم .اين كار نظير اين است كه ما ساختار فيلم كوتاه را كه ابتدا از غرب اكتساب كرده ايم به هم ريخته و فيلم ۹۰ دقيقه اي توليد كرده و آن را فيلم كوتاه بناميم! فيلم كوتاه داراي اسلوب خاص خود است و بايد در قالب زمان محدود قرار گيرد.
تايپوگرافي نيز داراي چهارچوب ويژه خود بوده و با رعايت آن مي بايست به تايپوگرافي ايراني رسيد.
 اينك كه دوسالانه تايپوگرافي در غالب پوستر برگزار شده انتظار مي رود آثار منتخب و مخصوصاً برنده شده در اين دوسالانه پس از رعايت اصول تايپوگرافي حاوي ويژگي هاي خاص پوستر باشند اما با نگاهي مختصر به راحتي مي توان دريافت كه متأسفانه اغلب آثار نه تنها تايپوگرافي نيستند بلكه پوستر و اثر گرافيكي به معناي رسانه اي آن نيز نمي باشند. در مجموعه آثار راه يافته به دوسالانه آثاري وجود دارند كه شايد پوستر خوبي باشند اما تايپوگرافي نيستند و بالعكس آثاري نيز وجود دارند كه تايپوگرافي بوده اما پوستر نيستند چراكه پوستر ويژگي هاي خاص خود را مي طلبد. در كل باتوجه به اين كه قرار است اين دوسالانه پيوسته برگزار و بخش بين المللي را نيز دربرگيرد از برگزاركنندگان كه بعضاً داراي سوابق درخشاني در زمينه گرافيك هستند انتظار مي رود بازبيني دوباره اي به عملكردشان داشته و باتوجه به اين كه قرار است اين دوسالانه در آينده با عنوان تايپوگرافي برگزار گردد تدابيري انديشيده شود كه شركت كنندگان خارجي هنگام مواجه شدن با آثار تايپوگرافي ايراني دچار سردرگمي و ابهام نگرديده و براي گرافيك ايراني حفظ آبرو گردد. باتوجه به مطالب فوق چند پيشنهاد در اين رابطه مطرح مي گردد:
۱ _ تغيير عنوان دوسالانه از تايپوگرافي به عناويني ديگر نظير حروف نگاري كه قبلا از سوي برگزاركننده در قالب پرانتز در فراخوان آثار مطرح گرديده بود و اعلام اينكه آثاري در زمينه نقاشي خط، نقاشي، كاليگرافي (خوشنويسي)، تايپوگرافي و هند لترينگ (دستنويس) را دربر خواهد گرفت و يا اينكه اگر تحت عنوان تايپوگرافي برگزار مي گردد فقط آثار تايپوگرافي پذيرفته شود. اصلاح نكردن اين مورد سبب مي گردد طراحان زبده و حرفه اي گرافيك در چنين دوسالانه هايي شركت نكنند و اين موجب افت كيفيت دوسالانه هاي مذكور خواهد شد.
۲ _ باتوجه به آغاز روند تخصصي شدن بخش هاي مختلف گرافيك در سال هاي اخير كشورمان، نظير دوسالانه هاي پوستر تهران و پوستر جهان اسلام آن را به فال نيك گرفته و انتظار مي رود اگر قرار است در سال هاي آينده دوسالانه تايپوگرافي در غالب پوستر برگزار گردد، آثاري پذيرفته شوند كه داراي ويژگي هاي خاص و اصولي پوستر باشند.
۳ _ انتظار مي رود درصورت برگزاري اين دوسالانه در سال هاي آينده با شيوه تايپوگرافي و در قالب پوستر، هيات انتخاب و داوراني تعيين گردند كه داراي تحصيلات آكادميك در اين زمينه بوده و در زندگي هنريشان بيشتر به عنوان طراحي پوستر شناخته شده باشند نه در زمينه هاي ديگري نظير نقاشي، نقاشي خط و يا خوشنويسي. براي مثال يكي از اعضاي هيات داوران دوسالانه تايپوگرافي (!) خوشنويسي هستند كه آثار گرافيك خوبي نيز در پرونده هنريشان دارند ايشان در تعريف تايپوگرافي در شماره دوم نشريه نشان صفحه ۲۶ مي گويند «ازنظر من تايپوگرافي نوعي حساسيت بخشيدن به حروف است اگر بپذيريم كه هر اثر گرافيكي به اعتبار دو عنصر تصوير و نوشتار به وجود مي آيد كيفيت و اعتبار نوشتار به لحاظ كاري كه روي نوشته ها صورت مي گيرد تايپوگرافي است يعني كاري روي حروف انجام شود كه از حالت عادي خود خارج شوند اگر حساسيت بصري به هر شكلي روي حروف به وجود بيايد يك اثر تايپوگرافي است چه به شيوه شبيه سازي و چه به روش انتزاعي.»
متاسفانه اين تعريف از تايپوگرافي مصداق همان مثالي است كه ما فيلم كوتاه را فيلم بلند بناميم! تايپوگرافي توضيح خود را دارد و معني آن در دايرة المعارف ها موجود است. باتوجه به وجود اساتيد بنام در زمينه گرافيك در كشورمان، لازم است تركيب داوران و هيات هاي انتخاب اغلب از متخصصين و با سوادان گرافيك تشكيل گردد تا از متخصصين و باسوادان رشته هاي ديگر! و تنها در اينصورت است كه حق واقعي مطلب ادا خواهد شد. اگر بيانيه هيات داوران را در اهداء جوايز مطالعه فرماييد درمي يايد كه تنها به تركيب فرم و رنگ در انتخاب نفرات برنده بسنده شده و صحبتي از ايده به ميان نيامده است.
بيانيه هيات داوران:
- جايزه ويژه طراحان مستقل ايران به جهت ارائه نگاهي بديع از تركيب فرم هاي سنتي و عناصري چون رنگ، حروف و نوشتار در ايجاد فضاي معنوي براي خلق اثر و تركيبي نو از عناصر بصري اهداء مي شود.
- جايزه نفر اول در بخش اصلي به جهت سادگي در فرم و ايجاد ساختار تجسمي براي حروف و خلاقيت معنايي در به كارگيري نوشتار در طراحي پوستر اهداء مي شود.
- جايزه نفر دوم در بخش اصلي به خاطر ابداع و نوآوري در چگونگي به كارگيري حروف و حفظ هويت سنتي و ايراني اهداء مي شود.
- جايزه نفر سوم در بخش اصلي به جهت به كارگيري مناسب فرم و رنگ در ساختار زيبايي شناسي و ايجاد فضاي تصويري براي مجموعه نوشتار در طراحي پوستر اهداء مي شود.
تمامي موارد فوق كه ملاك تعيين نفرات برتر در اين دوسالانه مدنظر هيات داوران قرار گرفته مي توانند در نقاشي خط، نقاشي و خوشنويسي و برخي شاخه هاي ديگر هنر نيز حادث شوند پس با اين وصف جايگاه تايپوگرافي و ايده در پوستر كجاست و فرق گرافيك با هنرهاي فوق الذكر در چيست؟!
درصورت به كارگيري پيشنهادات فوق در برگزاري دوسالانه هاي آينده بدور از جهت گيري گروه هاي مختلف، سازمان ها و نهادهاي برگزاركننده دوسالانه هاي داخلي نظير فرهنگستان هنر، موزه هنرهاي معاصر و .... به تدريج از برگزاري صحيح و برخورد حرفه اي طراحان گرافيك الهام گرفته و به سمت گرافيك ناب و نه گرافيك صنعتي حركت مي كنند و دانشجويان و هنرآموزان گرافيك در مسير واقعي هنر گرافيك قرار مي گيرند.

گفت و گو
مقصد بعدي كجاست؟
نگاهي به آثار زهرا رهنورد به انگيزه برپايي نمايشگاه آثار هنرمند در گالري كمال الدين بهزاد
004743.jpg
فرشته نايبي
فاصله نه چنداني است از سروده نخستين من در بياني ساده و صميمي از آثار دكتر زهرا رهنورد كه در محل نگارخانه كمال الدين بهزاد برگزار شد.
ولي اين بار نه  به عنوان يك منتقد و مخاطب كه خود تحت تأثير فضاها و مكان نگارخانه اي محدود كه آثار در حصار و چنگ آن به نمايش درآمده بود، بلكه فقط به عنوان يك منتقد، در فضايي معلق و رها (با فيلم و عكس هايي كه از اين مجموعه تهيه شد) به ارزشيابي و نقد آنها پرداخته مي شود.
آنچه پس از زيبايي موزون و رمزگونه آثار،  تو را به تأمل وامي دارد، همانا تنوع به لحاظ تكنيك (شيشه و نقاشي مجسمه، فلز و بوم)، انتخاب رنگ، شكل، فرم و پيش زمينه ها، جنس و مضامين (ديني - مذهبي، عرفاني _ ادبي و اسطوره) است كه بسيار متنوع و كاملاً با يكديگر متفاوت هستند و بعضاً حتي در تضاد نيز بسر مي برند. اما در نهايت تو گويي كه زبان و بيان همه آنها يكي است و مي تواني كل اين آثار را همانند خود هنرمند و خالق اثر كه واحد است در حكم يك اثر نقد، تفسير و تحسين كني. آنچه اين مجموعه نفيس را از بيشتر توليدات برخي از هنرمندان اين روزگار متمايز مي كند، اين است كه زهرا رهنورد با داشتن علم و آگاهي و اشراف كافي بر تمامي سبك ها (برنده جايزه بين المللي خوارزمي براي نوشتن ۵ جلد كتاب تاريخ هنر ايران در دوره اسلامي)،  چنان از چارچوب حصار و مرز سبك ها عبور كرده و آنها را پشت سرگذارده است كه در هيچ يك از آثار او، به هيچ وجه از تكلفات سبكي ابداع ديگران، خبري نيست. و هر چه هست جرأت، جسارت، خلاقيت، نبوغ محض رهنوردي است كه قطعاً اين ره را آسان «نه ورديده» است!
و ردپاي تاول هاي مسير را در زيربنا و اعماق پس زمينه هاي محتوايش، كمرنگ، ولي هنوز مي بيني...
سبكش منحصر به فرد، زبانش كنوني و پيامش جهاني است و فرم هاي ناب و زيبايش در ظرف و قالب محتوي، حامل پيام است و آنچه بيان مي كند، حرف دل من، تو، او، ما، شما و ايشان و ... وحدت بشريت است.
با آثارش ايمان، دين باوري و معرفت را ارج مي نهي، ادبيات و فرهنگ را حس مي كني، تاريخ و سنت را پاس مي داري و زمزمه اشعار را ظريفتر از شاعراني كه آنها را سروده اند، مي شنوي و زيبايي، نوآوري و خلاقيت را در اوج مي بيني.
با بشارت رسولان فرياد مظلومانه هزاران فلسطيني در سرت طنين مي اندازد و قلبت به تنگ و به درد مي آيد. در مقابل «يا ابا عبدالله الحسين» با تركيبي از رنگ و فلز كه در كمال سادگي و كم گويي مضمون آن هزار مي گويد، ناخودآگاه به پاس احترام دست به سينه مي گذاري و هنگام وداع، آهسته آهسته عقب مي روي تا از آن دور شوي. با ديدن «بلقيس» ، «زمزمه» ، «طوبا» از درون، دلت حال مي آيد و حالت جا مي آيد. با «خسروشيرين»، «ليلي» و «رقصي چنان ميانه ميدانم آرزوست» گويي بر بال فرشته مي نشيني و گشتي در ادبيات و عرفان مي زني. و اما «سيب و مهتاب» كه مؤيد پيام خودآگاهي است ترا به اسطوره ها مي برد و يكهو توجه ات را به دگر سيب هاي شيشه اي كه سمبل پيام نهفته شناخت و معرفت اند، معطوف مي كند كه بكر و صيقلي، با شفافيت خود، ترا به اعماق پنهان و پيداي ضمير بشريت فرا مي خواند.
درميان اين مجموعه، گاه چنان باكثرت پيوند مي زني و احساس مي كني كه بر سر سفره يادها و خاطراتت در ميهماني پرشور آب و آيينه، شمعدان و نقل و سپند نشسته اي و گاه در تنهايي و سكوت چنان به خويشتن خويش رجعت مي كني و «خود وهمي ات» را در پس آيينه حضور حاضر، پشت سرمِي گذاري كه حيرت آور است. و قبل از آني كه بداني، سفر به دنيايي از رنگ، خيال،  ابهام، ايهام،  زيبايي و مهمتر از همه تفكر و انديشه را آغاز كني. و آهسته و زير لب با خود مي گويي:
به راستي كه اينجا اتفاقي بديع و نوظهور بوقوع پيوسته است، اعتقاد و ايمان، پاسداري از سنت ها و عناصر بصري آشناي اسلامي، اشكال هندسي و ردپاي حضور حجم ها و نگارگري ايراني، تركيب نخستين تكاپوي انساني در اعماق تاريخ و طبيعت بهاري، در بازي رنگ هاي زنده و فرم هاي مدرن با بياني هنري، چه زيبا و گويا دست به دست يكديگر داده و در هم آميخته اند. ارتباط و دلبستگي و پيوند جدايي ناپذير فرم و محتوي چه خلاقانه به پرده كشيده شده است و خودنمايي مي كند!
آثار به لحاظ محتوا، سمبليك و نمادين هستند و آرك تايپ ها متعال و پيام ها و معناها همه ايزوتريك و رنگ ها اصيل و زنده و فرم هاي بديع همه تازه و دعوت كننده و شناور در حوضچه اكنون اند. و تا چشم كار مي كند تمثيل و تشبيه و نوآوري و خلاقيت محض است كه نگاه حسرتي و نوستالژيك هنرمند را همه جا به بدرقه دارد و در انتها تو را به انتزاع مي كشاند و به تأمل وا مي دارد كه : به راستي در درون شماست كه همه چيزها مدام دست به گردن يكديگر دارند و پيش مي روند. آنچه او را مي خواهيد و آنچه از او مي ترسيد، آنچه شما را از خود مي راند و آنچه شما را به خودمي كشد، آنچه در پي اش مي گرديد و آنچه از او مي گريزيد. اين چيزها در درون شما در گردش اند، مانند روشني ها و سايه ها كه به هم پيوسته اند.
خاستگاه نهايي آثار مذكور، سرچشمه هاي متعالي است و به هيچ عنوان از ردپاي اطاعت هاي مطلق سبكي در كارهاي دكتر زهرا رهنورد اثري نيست و آزادگي و جسارت، زيبايي و رهايي را با آنها احساس مي كني.
چقدر دلم مي خواهد بدانم مقصد بعدي اين «خادم القرآن» كجاست؟اين بار كوله بار انديشه و نوآوري، اين سنت گراي سنت شكن را به كدامين سرزمين خيال و هنر مي كشاند؟
او چگونه تكنيك و يا مضاميني را بر مي گزيند؟

هنر
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |