به گفته صوفي معاون برنامه ريزي و نظارت سازمان صدا و سيما،امسال سازمان بالغ بر ۱۱۰ ميليارد ريال براي ساخت سريال هاي فاخر و تاريخي پرداخت كرده است كه با توجه به وضعيت اعتبارات سازمان در سال ۸۵ تنها ۵۰ درصد از اعتبارات برنامه چهارم توسعه سازمان را دربرمي گيرد.
بنا برگزارش وي كه با دست اندركاران سريال هاي تاريخي سخن مي گفت، افزود: قطعا سازمان در ساخت و توليد اين گونه مجموعه ها كه مخاطبان بي شماري هم دارد، با چالش جدي مواجه مي شود. با توجه به وضعيت اعتبار در نظر گرفته شده، سرعت ساخت سريالهاي در دست توليد با كندي مواجه خواهد شد و هزينه هاي بيشتري را براي سازمان دربرخواهد داشت، همچنين توليد سريال جديد فاخر را تا ايجاد وضعيت اعتبار مناسب متوقف خواهد كرد.
به گزارش ايسنا وي به نوع ساخت مجموعه هاي تلويزيوني تاريخي اشاره كرد و گفت: از آن جايي كه ساخت اينگونه برنامه ها مستلزم تحقيق و تحليل عميق از تاريخ، فرهنگ و ايجاد فضاها و نمادهاي مناسب با شرايط گذشته است كه در شاخص هاي جاري برنامه سازي قرار نمي گيرد، لذا ساخت برنامه هاي پرشكوه به سرمايه گذاري مناسب و حمايت نياز دارد.
گفتني است كه چندي قبل توليد مجموعه هاي تلويزيوني مختارنامه، حضرت يوسف(س) و شهرآشوب با مشكلات مالي مواجه شد كه با مساعدت رئيس سازمان صدا و سيما اعتبار مالي آنها تامين شد. تجربه توليد مجموعه هاي تلويزيوني فاخر نشان داده كه بي برنامگي و عدم تامين اعتبار توليد چنين مجموعه هايي بيش از توليد آنها به صدا و سيما لطمه زده است.

۱۲۳ فيلم  سينمايي  در مراحل  مختلف  توليد اعم  از پيش  توليد، فيلمبرداري  و مراحل  فني  قرار دارند.از اين  تعداد طرح ، ۷۰ فيلم  آماده  نمايش ، ۲۲ طرح  در مرحله  فني ، ۹ طرح  سينمايي  در مرحله  فيلمبرداري  و ۲۲ طرح  در مرحله  پيش توليد و تداركات  هستند.
همچنين فيلم هاي «نقاب» از كاظم  راست  گفتار، «ازدواج  به  سبك  ايراني» از حسن  فتحي ، «به  آهستگي» ساخته  مازيار ميري ، «تردست» از محمدعلي  سجادي ، «جزيره  آهني» ساخته  محمد رسول اف ، «كافه  ستاره» از سامان  مقدم ، «هوو» ساخته  عليرضا داودنژاد، «افسايد» از جعفرپناهي ، «باغ  فردوس ، پنج  بعدازظهر» از سيامك  شايقي ، «گل يا پوچ» ساخته  ابوالفضل  جليلي ، «سفر به  هيدالو» از مجتبي  راعي  و «به نام  پدر» ساخته  ابراهيم  حاتمي كيا از آثار آماده  نمايش  به  شمار مي رود.
«خون  بازي» به  كارگرداني  رخشان  بني اعتماد، «رامي» ساخته  بابك  شيرين  صفت ، «خاك  سرد» از رضا سبحاني ، «زير درخت  هلو» ساخته  ايرج  تهماسب ، «عروسك فرنگي» از فرهاد صبا، «زني  بدلي» ساخته  مهرداد ميرفلاح  و «گزارش  مريم» به كارگرداني  اسماعيل  براري  از آثاري  هستند كه  در مراحل  فني  قرار دارند.
همچنين  طرح هاي  سينمايي «علي  سنتوري» از داريوش  مهرجويي ، «سنگ ، كاغذ وقيچي» از سعيد سهيلي ، «فرزند صبح» از بهروز افخمي ، «قاعده  بازي» به  كارگرداني  احمدرضا معتمدي ، «گيس  بريده» از محمد حيدري ، «هدف  اصلي» از قدرت الله  صلح ميرزايي  و «در شهر خبري  نيست ، هست» به  كارگرداني  سيدرضا خطيبي  از آثار درمرحله  فيلمبرداري  محسوب  مي شوند.

ايرنا : هفت  فيلم  داستاني ، مستند و نماهنگ  در دومين  برنامه  نمايش  كانون  فيلم موزه  ملي  قرآن  كريم  نمايش  داده  مي شود.
به  گزارش  موزه  ملي  قرآن  كريم ، دومين  برنامه  نمايش  كانون فيلم  موزه  ملي  قرآن  از ۲۶ بهمن  ماه  جاري  آغاز مي شود.
فيلم هاي  اذان  به  كارگرداني  كيومرث  درم بخش ، كرنا ساخته  سعد مترصد، رژگيران  كار مشترك  مهرداد اسكويي و ابراهيم  سعيدي  و يك  قفس  آزادي  اثرجواد مزدآبادي  در دومين  برنامه  كانون  فيلم  موزه  ملي  قرآن  كريم  نمايش  داده مي شوند.
حضور يار ساخته  سيدجواد موسوي ، حافظ قرآن  اثر محمدرضا رحماني  و به سوي  عشق به كارگرداني  يعقوب  ملكي  از ديگر فيلم هايي  هستند كه  دردومين  برنامه كانون  فيلم  موزه  ملي  قرآن  كريم  به  نمايش  درمي آيند.
بر پايه  اين  گزارش ، نشست  نقد و بررسي  آثار پس  از نمايش  فيلم ها با حضوريكي  از اعضاي  فيلمسازان  خادم  قرآن  و يك  منتقد سينمايي  برگزار خواهد شد.

مجموعه داستان «زني شبيه حوا» نوشته علي الله سليمي توسط نشر قو منتشر شد.
سليمي در گفت و گو با همشهري موضوعات اين داستان ها را مربوط به مسائل اجتماعي برشمرد و افزود: داستان هاي اين مجموعه حاصل كارگاه هاي داستان نويسي است كه در سال هاي گذشته در آن ها شركت داشته ام.به گفته وي برخي از اين داستان ها پيش از اين در نشريات به چاپ رسيده و تعدادي نيزبراي اولين بار است كه به چاپ مي رسد. سليمي با اشاره به اين كه اين مجموعه داستان به دغدغه هاي ذهني انسان جامعه امروز مي پردازد اظهار داشت: اين دغدغه ها مربوط به آدم هايي است كه هم در شهر و هم در روستا زندگي مي كنند و از اين جهت فضاهاي سنتي و مدرن را دربر مي گيرد.
زني شبيه حوا، اولين كتاب علي الله سليمي است كه شامل ۱۴ داستان بوده و در صد صفحه به چاپ رسيده است.

گروه ادب و هنر: تصور دنياي معاصر و هنر مدرن، بدون داستان كوتاه، تصوري است تقريباً محال. من از ديگر هنرها چيزي را سراغ ندارم كه تنهايي و سرگشتگي انسان مطرود مدرن را به اندازه داستان كوتاه به تصوير كشيده باشد.
داوود غفارزادگان، داستان نويس، با بيان اين مطلب در گفت وگو با «همشهري» افزود: ما شايد هيچ وقت رمان نويس نشويم، اما هميشه داستان هاي كوتاه خوب خواهيم نوشت.
وي در توضيح اين ادعا،  عنوان كرد: ما رباعيات خيام و غزل هاي حافظ را داريم. قبل از اين ها هم مينياتور و تك نوازي ها در دستگاه هاي موسيقي و معماري هاي تك افتاده در دل كوير داريم. حتي درازگوترين شاعران ما طولاني ترين شعرهايشان را در منقبت درازه گويي سروده اند.
گفتني است، ۱۴فوريه مطابق با ۲۵ بهمن ماه،  به عنوان روز داستان كوتاه اعلام شده است .

سيدعلي نصر فرزند سيداحمد نصرالاطبا، در سال ۱۲۷۰ ش در تهران به دنيا آمد. وي پس از اتمام تحصيلات و فراگيري زبان فرانسه، به تدريس زبان فرانسوي و رياضيات پرداخت. سيدعلي نصر بعدها وارد كارهاي دولتي گرديد و وزير پست و تلگراف، سفير كبير ايران در چين و هند و نيز نماينده ايران در سازمان ملل متحد شد. وي در آغاز مشروطيت به كار نمايش و تئاتر روي آورد و اقدام به تاسيس تئاتر ملي كرد. نصر براي آموختن فن تئاتر به اروپا رفت و پس از بازگشت، كمدي ايران را به سبك تئاتر اروپايي تاسيس نمود. او در راستاي گسترش اين فن، هنرستان هنرپيشگي را بنا نهاد و خود به تدريس تاريخ هنر پرداخت. سيدعلي نصر را به سبب تلاش هاي فراواني كه در عرصه تئاتر و نمايش به انجام رسانده است به عنوان پدر تئاتر ايران مي دانند. علم الاشياء در شش جلد، تاريخ ايران و دنيا، تاريخ عمومي و تاريخ مختصر ايران از جمله تاليفات، سيروس و اشتباه لپي از نمايشنامه ها و تاريخ يونان و انقلاب فرانسه از جمله ترجمه هاي اوست. سيدعلي نصر سرانجام در هفتاد سالگي در تهران درگذشت و در امامزاده عبدالله به خاك سپرده شد.

* سفر به هيدالو _ نوزدهمين نشست «كانون فيلم معناگرا» روز جمعه بيست و هشتم بهمن در سالن شماره ۲ سينما فرهنگ با نمايش فيلم «سفر به هيدالو» به كارگرداني مجتبي راعي برگزار مي شود.جلسه پرسش و پاسخ اين نشست بعد از نمايش فيلم با حضور مجتبي راعي نويسنده و كارگردان فيلم برگزار خواهد شد.
* خانه تئائر _ مجمع عمومي دوسالانه خانه تئاتر ايران با هدف ارائه گزارش فعاليت هاي هيأت مديره در سال جاري و انتخاب مدير جديد براي دو سال آينده، ۲۰ اسفند ماه در تئاتر شهر برگزار مي شود.
*چاپ هفتم- آينه هاي ناگهان از مجموعه شعرهاي قيصرامين پور - براي چاپ هفتم آماده مي شود.چاپ ششم اين اثر مدتي است كه تمام شده و كتاب براي تجديد چاپ هفتم آماده مي شود.در كوچه آفتاب، توفان در پرانتز، مثل چشمه مثل رود، به قول پرستو، گفت وگوهاي بي گفت وگو و منظومه ظهر روز دهم از ديگر آثاري هستند كه به قلم قيصر امين پور منتشر شده اند.
* سينماي جهان _ فيلم هاي سينمايي «توت فرنگي هاي وحشي» ، «ترمينال» ، «مرد سيندرلايي» و «جنگ ستارگان ۴» در كانون مؤسسه آموزش عالي نمايش داده مي شوند.اين چهار فيلم مطرح سينماي جهان در روزهاي ۲۹ بهمن، چهارم، پنجم و هفتم اسفند ماه امسال به نمايش درمي آيند.

سردبير
* جايتان خالي ديروز كنفرانس  خبري مسابقه كاريكاتور همشهري برگزار شد و دهها شبكه خبري خارجي سئوالات خيلي دقيق و جدي خود را مطرح كردند. خيلي حرف ها درباره اين كار زديم كه بايد تفصيلش را بعد بخوانيد.
* توي اين آشفتگي و بعد از چند نوبت مصاحبه هاي جداگانه چند تلويزيون و خبرگزاري نامه اي از كرمانشاه بوي صميميت و صداقت و معرفت آورد و چنان شفاف و زيبا خاطرات دور خانه روزنامه نگاران جوان را زنده كرد كه همه خستگي ها فراموش شد.
دوست جوان و خوبم حامد وحيدي... در انتظار روزي هستم كه در آينده نزديك انتشار ويژه نامه هاي استاني همشهري آغاز شود و شما و بسياري دوستان علاقمند و توانا كارهاي بزرگ و ماندگار خود را ثبت كنيد.
* نامه اي هم يك دوست عزيز بدون نام نوشته از حوالي ميدان نبوت خودمان و گله و شكايت كه چرا هزينه ثبت نام آزمون دانشگاه آزاد اين قدر است. حالا شما قضاوت كنيد اگر بخواهيم سر اين رشته را بگيريم و برويم به كجا مي رسيم؟ همان گله پريروز دوست ما نمي شود كه چرا به فكر جوانان و مسكن و ازدواج و گراني و... نيستيد؟ و چطور بايد ثابت كنيم كه هستيم؟
* حالا اين وسط آن آقاي دكتر از روستاي نزديك همدان حق ندارد ۲ صفحه از آن رفيق مان كه به حرف هايش اشاره كرديم گله كند؟ ببينيد اين وسط ما چه مي كشيم! خودتان كه سابقه ماجرا را داريد بخش هايي از اين نامه را بخوانيد:
«به ايران آمديم زيرا وامدار اين سرزمين بوديم، نه از سر ناچاري و يا تفنن... به منطقه اي تقريباً عقب افتاده رفتيم و نه با نگاهي توريستي، از سرخستگي از ماشينيزم و... كه با دلي آرام و با فكر و تاملّ آنجا را انتخاب كرديم. تمام زر و زيور و خانه مسكوني نياوران را به چند هكتار زمين تبديل كرديم و همه ظرف و ظروف نقره و فرش ها را داديم تا چاه هاي آب را مرمت كنيم و تيرهاي برق را از ۳ كيلومتري به مزرعه برسانيم، دو سال دويديم تا آبياري تحت فشار را با هزار منت بانك و مسئولان ادارات در زمين مستقر كنيم و تا اينها فراهم شود از چاه آب كشيديم و از موتور برقي فرسوده و نيمدار براي روشنايي استفاده كرديم نه به ياد اجدادمان افتاده بوديم و نه مي خواستيم از خود قهرمان بسازيم... توان و استقامت و پايداري مان را محك مي زديم... دو پسرم را به ميدان كار و تلاش آوردم. از دو دانش آموز كم سن و سال و شكننده مدارس غيرانتفاعي بالاي شهر تهران مي خواستيم كه همسالان خود را در روستاهاي اطراف مان مشاهده كنند و به جاي گله و شكايت از كمبودهاي بي شمار با شرايط سازگار باشند و هر كدام مسئوليتي را بپذيرند. عسل و تخم مرغ و مرغ را فراهم آورند و با چراندن و نگهداري گله گوسفند ماست و پنيرمان را آماده كنند... از سر ناچاري يا تفنن قدم در اين راه نگذاشتيم بلكه براي ساختن خود و بچه هايمان آمديم تا ناني حلال بخوريم و بركنار باشيم... ما در ينگه دنيا ديديم كه جوانان برومندمان براي امرار معاش به هر كار سخت تن مي دهند در حالي كه در كشور خودمان رنگ و اندازه صندلي هاي محل كار آنها را دل آزرده مي كند. چرا؟
تمامي كشورهاي صنعتي دنيا با تلاش نسلها به اين مرحله رسيده اند، چرا توقع داريم كه دولت براي ما كار ايجاد كند؟ اگر بندهاي بايد و نبايد و ارزشهاي كاذب را از دست و پا برداريم و به ميدان بياييم مي توان در هر گوشه با تلاش و دانش طرحي نو درانداخت.
مسايل جوانان و بيكاري و مسكن و... را با سرمايه گذاري از صندوق ذخيره ارزي و... نمي توان حل كرد بلكه بايد تربيت و آموزش را تغيير داد. بايد خانه تكاني كرد و با تكيه بر اسوه هاي مردانگي دست به زانو گذاشت و كمر راست كرد و ياعلي گفت و به پاخاست سرمايه گذاري امروز مردم ما در كشورهاي همجوار داستان دردناك و قابل تأملي است. پول ها را به آن سو مي بريم، انديشمندان و جوانان را به ينگه دنيا مي سپاريم و بعد با خيل عظيم بيكاران آمار درست مي كنيم و...»
* چه عرض كنم، حرف حساب جواب ندارد!

دست و پاي بريده اي هزارپايي بكشت. صاحبدلي بر او بگذشت و گفت: سبحان الله! با هزارپايي كه داشت چون اجلش فرارسيد از بي دست و پايي نتوانست گريخت.
گلستان سعدي

ابوالفضل زرويي نصرآباد
شده در روزگار نقض غرض
معني برخي از لغات، عوض
بود قبلاً اداره، جاي تلاش
مزد، يعني كفاف وجه معاش
يا معاون، قديمتر، آن بود
كه مددكار و يار انسان بود
شده معناي تازه اش، امروز
شاخ و سربار و قوز بالاقوز
آن معاون عزيز و دلخواه است
كه وجودش ثقيل و جانكاه است
سخت گير و نساز و سنگ انداز
ناشي و بي سواد و روده دراز
از همان ها كه هي نسنجيده
كارها را كنند پيچيده
دو- سه ميليون دهند تا مثلاً
صرفه جويي شود هزار تومن
نام حق مي برند تا باري
نرسد حق به هيچ حق داري
آن معاون كه اهل كار بود
لنگ و مفلوك و خوار و زار بود
يا اگر اهل بورژوازي نيست
وقت تقسيم سهم، بازي نيست
يا كه طفلك ز غصه مي ميرد
هيچ كس جدي اش نمي گيرد!