پنجشنبه ۷ ارديبهشت ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره۳۹۷۰ - Apr 27, 2006
سارق طمعكار مي خواست يك روزه ميليونر شود
013944.jpg
گروه حوادث:  سارق طمعكار كه در مدت ۱۵ روز مرتكب سه سرقت مسلحانه در مناطق شمالي پايتخت شده بود دستگير شد.
به گزارش همشهري، ساعت ۲۱ و ۳۰ دقيقه مسعود _ ب ۲۰ ساله با اسلحه اي در دست پشت ديوار خانه يك فروشنده لوازم خانگي واقع در خيابان تجريش كمين كرد. انتظار مسعود براي رسيدن صاحب خانه مدت زيادي طول نكشيد و وقتي خودروي صاحب خانه مقابل در پاركينگ منزل متوقف شد و وي با خروج از خودرو قصد گشودن در پاركينگ را داشت، مرد صاحبخانه سردي يك جسم فلزي را بر گردنش حس كرد و سپس مرد جوان او را تهديد به مرگ كرد.
مسعود از دستپاچگي صاحبخانه سوءاستفاده كرد و وي را تهديد به مرگ كرد، به طوري كه صاحبخانه بدون چون و چرا دستورات او را اجرا كرده و بدين ترتيب مسعود و صاحب خانه وارد حياط شدند.
صاحب خانه فكر كرد هر لحظه قرباني اين سارق مسلح خواهد شد و رنگ بر چهره نداشت. مسعود همچنان او را تهديد كرده از او خواست مبلغ يك ميليون تومان وجه نقد به او پرداخت كند در غير اين صورت او را خواهد كشت.
صاحب خانه عنوان كرد كه مبلغ مورد نظر را در خانه ندارد و مسعود با همان تهديدات قبلي از او خواست به اقوام و نزديكانش زنگ زده و درخواست پول كند.
صاحبخانه كه خود را در چند قدمي مرگ مي ديد بلافاصله با منزل يكي از نزديكان تماس گرفت و درخواست پول كرد. عموي صاحبخانه وقتي صداي مضطرب برادرزاده اش را از پشت گوشي تلفن شنيد بلافاصله با مقدار پولي كه در اختيار داشت همراه دو عضو خانواده اش عازم منزل برادرش شد.
اين سه نفر وقتي به محل حادثه رسيدند خود را در مقابل يك سارق مسلح ديدند. مسعود بعد از دريافت پول از آنان هر سه را گروگان گرفت.
چند دقيقه بعد بار ديگر اسلحه برگردن صاحبخانه قرار گرفت و اين بار سارق مسلح از وي خواست با فرد ديگري تماس گرفته و دوباره درخواست پول كند.
دستور مسعود اجرا شد ولي اين بار فرد مورد نظر قبل از حضور در محل حادثه متوجه حضور سارق در منزل او شده و پليس را در جريان ماجرا قرار داد.به اين ترتيب پليس تحت پوشش خاص وارد منزل شده و مسعود را بازداشت كرد.
اين متهم جوان بعد از انتقال به دايره يكم آگاهي تهران بزرگ در جريان بازجويي هاي پليسي به افسر پرونده گفت: از ۱۵ روز پيش سرقت از منازل در شهر تهران را آغاز كرده ام. براي تهديد طعمه ها يك قبضه سلاح قلابي كه بسيار شبيه اصل بود خريداري كردم و در اولين اقدام خود وارد منزل يك زن مسن در خيابان سپهبد قرني شدم، وي را با اسلحه قلابي تهديد كرده و اجناس با ارزش خانه را كه حمل آن آسان بود ربودم. دومين سرقت از خانه اي حوالي ميدان ونك بود، از طريق پنجره وارد خانه شدم. پسر صاحب خانه در منزل تنها بود. او را تهديد كردم و قصد سرقت اموال با ارزش خانه را داشتم كه پدرش از راه رسيد و من تنها موفق به ربودن يك دستگاه دوربين فيلمبرداري از آن محل شدم. زمان خروج از منزل دوم به صاحب خانه گفتم فردا خانه اي را در تجريش مورد دستبرد قرار مي دهم و همين كار را نيز كردم ولي اين بار بازداشت شدم.
برپايه اين گزارش اين پسر جوان داراي يك سابقه كيفري در استان كردستان در خصوص ولگردي است و يك ماه پيش از حبس آزاد شده و بعد از گذشت چند روز از آزادي مرتكب سه فقره سرقت مسلحانه در ۱۵ روز شده است.
تحقيقات تكميلي از اين متهم تا كشف وقوع احتمالي سرقت هاي مشابه ديگر توسط مسعود، در اداره يكم آگاهي تهران ادامه خواهد يافت.

درخواست غرامت ۱۸۰ميليوني خانواده مكزيكي
چه كسي قلب پسرم را دزديده است؟
013941.jpg
كورت تي وي : خانواده يك كارگر۱۹ساله ساختماني كه پزشكان بيمارستاني در آمريكا، اعضاي بدن او را پس از مرگ مغزي بدون اجازه به چند بيمار ديگر پيوند زده اند، با طرح شكايتي درخواست غرامت ۱۸۰ميليون دلاري كردند .
ماجراي اين شكايت جنجال برانگيز هنگامي آغاز شد كه بعدازظهر ۱۶ آوريل سال گذشته، جسد بيهوش يك كارگر ساختماني مكزيكي به بيمارستان بلويو نيويورك انتقال داده شد. مرد جواني كه او را همراهي مي كرد به پزشكان گفت كه او در حال كار از بالاي ساختمان سايت بروكلين سقوط كرده است .
معاينات پزشكان در همان نخستين لحظات نشان داد كه او دچار مرگ مغزي شده است و امكان بازگشت او به زندگي وجود ندارد. با مشخص شدن اين موضوع، مسئولان بيمارستان مرگ مغزي اين بيمار را سريعا با مسئولان مركز اهداي اعضاي نيويورك در ميان گذاردند و آنها تلاش كردند رضايت خانواده اين جوان را جلب كرده و اعضاي قابل پيوند او را به بيماراني كه در انتظار پيوند بودند اهدا كنند. آنها فرصت اندكي داشتند تا رضايت خانواده را جلب كنند و طي اين مدت، پزشكان تلاش كردند تا با استفاده از دستگاه هاي پيشرفته، او را تا هنگام عمل پيوند زنده نگه دارند. همزمان مسئولان مركز اهداي اعضا تلاش كردند تا اطلاعات محرمانه اي را راجع به اين بيمار به دست آورند و مشخص شود كه آيا اين بيمار يك اهداكننده احتمالي مي تواند باشد يا نه. بررسي ها نشان داد كه مارتينز يك جوان سالم است كه مي تواند اهداكننده عضو باشد.نخستين بار پيشنهاد اهداي اعضاي جوان مرگ مغزي به برادر او داده شد اما او اين پيشنهاد را نپذيرفت؛ او اعلام كرد كه اين مسأله بر خلاف باورهاي خانواده اوست .
از آنجا كه جوان مرگ مغزي يك جوان كارگر مهاجر غيرقانوني بود، تلاش براي ارتباط با ساير اعضاي خانواده او كه در مكزيك بودند آغاز شد. طبق قانون اهداي اعضا، آنها بايد از همسر، فرزند بزرگ يا والدين او براي اين كار اجازه مي گرفتند، اما چون وي همسر يا فرزند بالغي نداشت، مسئولان مركز اهداي اعضا با مادر او كه در يك منطقه روستايي در مكزيك زندگي مي كرد تماس گرفته و موضوع را مطرح كردند. اين زن در حالي كه موضوع از طريق يكي از آشنايانش براي او ترجمه مي شد ،به طور شفاهي موافقت خود را اعلام كرد. به اين ترتيب در ۱۹آوريل، جوان مرگ مغزي به اتاق عمل برده شد و قلب، كبد، پانكراس و كليه هاي او از بدنش خارج شد و براي اهدا به ساير بيماران به مركز اهداي اعضاي نيويورك فرستاد شد.
اهداي عضو بدون اجازه ممنوع!
با گذشت يك سال از مرگ كارگر مكزيكي، هفته گذشته خانواده او درخواست غرامتي ۱۸۰ميليون دلاري را مطرح كردند. آنها معتقدند كه استفاده از اعضاي بدن فرزندشان بدون اجازه آنها صورت گرفته است و خلاف رسوم و اعتقادات آنها بوده و به همين دليل باعث سرافكندگي آنها در مقابل هموطنانشان شده است.
به گفته وكيل خانواده جوان مكزيكي، هيچ يك از اعضاي خانواده اين جوان براي اين كار اجازه نداده اند. مادر اين جوان نيز منكر رضايت دادن شده است. او درباره تماسي كه از سوي مسئولان بيمارستان صورت گرفته است مي گويد: تنها چيزي كه به خاطر دارم اين است كه تماسي وحشتناك خبر مرگ فرزندم را به من اطلاع داد، ولي من هرگز اجازه استفاده از اعضاي او را ندادم چرا كه اصلا نمي دانستم كه مي شود چنين كاري كرد.
وكيل خانواده مي گويد: اگر مسئولان بيمارستان اجازه شفاهي مادر اين جوان را ضبط كرده اند در اختيار دادگاه بگذارند اما مسئله اين است كه آنها هيچ مدركي ندارند. به گفته وي گفت وگو با پيرزن مكزيكي، از طريق يك مترجم كه خودش را عموي مارتينز معرفي كرده صورت گرفته است، اما واقعيت اين است كه او هيچ عمويي ندارد.
در حالي كه در انتهاي رضايت نامه اي كه براي اهداي عضو وجود دارد مسئولان بيمارستان ذكر كرده اند رضايت به صورت تلفني از مادر جوان مرگ مغزي و با حضور عموي او به عنوان مترجم گرفته شده است، اما آنها هيچ مدرك قانوني براي اثبات اين مسأله ندارند. «ملسيو مارتينز، يك مهاجر غيرقانوني بوده اما اين به آن معنا نيست كه بيمارستان مي توانسته  اندام هاي او را بدون رضايت به ديگران اهدا كند.» ؛ اين را وكيل مدافع خانواده جوان مرگ مغزي مي گويد.
او معتقد است هيچ كس حق ندارد  اندام يك فرد را حتي اگر مرده باشد بدون اجازه خانواده او به ديگران اهدا كند و به همين خاطر درخواست غرامتي ۱۸۰ميليوني از بيمارستان كرده ايم.ماجراي درخواست غرامت سنگين عليه بيمارستان و مركز اهداي اعضاي نيويورك در روزهاي گذشته به مهمترين سوژه خبري مطبوعات آمريكايي و اروپايي تبديل شده است.

مرد رواني با تهديد به خودكشي از مردم كمك مي خواست
013950.jpg
ايسنا: مرد رواني كه با تهديد به خودكشي، از مردم كمك مي خواست ، چند ساعت مردم و رانندگان خودروهاي عبوري را سركار گذاشت.
بنا به اين گزارش صبح ديروز، مأموران آتش نشاني ايستگاه يك مشهد از وقوع آتش سوزي در خانه اي در خيابان دانشگاه مشهد اطلاع پيدا كردند. با گزارش موضوع، ماموران آتش نشاني براي اطفاي حريق به محل رفتند ، بررسي هاي اوليه ماموران حاكي از آن بود فردي در حاليكه چراغ خوراك پزي خانه را به آتش كشيده است تمامي درهاي خانه را قفل كرده و خودش را داخل خانه زنداني كرده است.
در حاليكه ماموران آتش نشاني براي نجات مردي كه در ميان شعله هاي آتش گير افتاده بود تلاش مي كردند ، آنها متوجه شدند اين مرد به بالاي پشت بام رفته و تهديد به خودكشي مي كند و در همين حال با تهديد ماموران از مردمي كه در آن اطراف هستند براي نجات خود كمك مي خواهد.
با فريادهاي كمك خواهي اين مرد تعداد زيادي از مردم در محل حاضر شدند و به اين ترتيب ترافيك سنگيني در منطقه ايجاد شد، در همين هنگام در حالي كه رانندگان عبوري كنجكاوانه ساختماني را كه مرد دچار اختلال رواني در آن جا تهديد به خودكشي مي كرد را نظاره مي كردند چندين تصادف به وقوع پيوست.
در پي وقوع اين حادثه، يكي از كسبه محل در خصوص اقدام فرد مورد نظر مدعي شد: اين شخص از لحاظ رواني مشكل دارد و برخي مواقع دست به چنين اقداماتي مي زند، اما هيچ وقت به اين شدت نبوده است.
محمد شهسوار، سرپرست ايستگاه يك آتش نشاني مشهد نيز در اين باره گفت: در پي گزارش آتش سوزي در خيابان دانشگاه، ماموران پس از حضور در محل حادثه دريافتند: اين فرد چراغ خوراك پزي را آتش زده و درب هاي منزل را نيز قفل كرده است، در حاليكه در تلاش براي خاموش كردن آتش بوديم ، متوجه شديم كه اين فرد با رفتن بر روي پشت بام تهديد مي كند خود را به پايين پرت خواهد كرد، اما از آن جايي كه ماموران آتش نشاني از خاموش شدن حريق مطمئن نيستند، نمي توانيم محل را ترك كنيم.
سرانجام با گذشت مدتي از شروع آتش سوزي، در حالي كه ماموران آتش نشاني و پليس نتوانسته بودند داخل خانه اين مرد بشوند ، برادر وي با دادن رضايت از ماموران خواست محل را ترك كنند و به اين ترتيب مسأله خاتمه يافت.

دستگيري يك شرور سابقه دار
گروه حوادث: يك شرور سابقه دار كه سالها تحت تعقيب پليس بود طي يك عمليات ضربتي بازداشت شد.
به گزارش همشهري، در اجراي طرح امنيت اجتماعي دستگيري فرد شروري به هويت رسول در دستور كار پليس قرار گرفت. اين متهم از اشرار منطقه اسلامشهر بوده و سوابق شرارت در اسلامشهر و شهرستان هاي همجوار را داشت. نامبرده با رفتار مجرمانه خود موجبات رعب و وحشت را ميان مردم ايجاد كرده بود.
براي دستگيري اين سارق، پليس بعد از انجام هماهنگي هاي لازم تيمي را با لباس مبدل به محل اختفاي وي انتقال داده و طي يك عمليات ضربتي متهم بازداشت شد. در بازرسي بدني از وي يك قطعه كارت ملي با مشخصات جعلي مهدي عليزاده و يك تيغه كارد كشف و ضبط شد.
اين متهم داراي سوابق سرقت به عنف از پمپ بنزين القدير اسلامشهر، تجاوز به عنف و سرقت طلاجات ، شرارت، درگيري با ماموران، توزيع اسكناس هاي جعلي، قمه كشي و ايجاد رعب و وحشت، خريد و فروش مواد مخدر و فرار از تبعيدگاه است.

عامل جنايت خانوادگي شهرك قدس در تماس تلفني با خانواده:
از انتقام پشيمان نيستم
گروه حوادث: عامل جنايت خونين شهرك قدس كرج، طي تماس هاي مكرر با خانواده اش ضمن اعتراف به قتل ،گفت: اصلاً پشيمان نيستم.
به گزارش همشهري، صبح روز ۱۶ فروردين ماه پدر خانواده اي در شهرك قدس كرج به همراه يكي از دخترانش از خانه خارج شد، اما وقتي كه شب هنگام وي به خانه برگشت، متوجه سكوت مرگباري در محوطه خانه شد.
دقايقي بعد وي در حالي كه در داخل اتاقها به جستجوي خانواده اش پرداخته بود، با جسد بي جان همسر ۴۰ و دو پسر و يك دختر جوان خود كه در رختخواب به قتل رسيده بودند روبه رو شد، با گزارش موضوع به مأموران كلانتري ۱۹ شهر قدس تحقيقات پليسي در اين باره آغاز گرديد.
با شروع تحقيقات پليسي ، كارآگاهان در بازرسي از خانه متوجه ديوار نوشته هايي شدند كه در يكي از اتاقهابود و در آنها فردي كه احتمالاً عامل جنايت بود ادعا كرده بود جنايتهاي خونين را به انگيزه انتقام گيري مرتكب شده است.
مأموران با ديدن اين نوشته ها متوجه شدند عامل جنايت كسي است كه با اين خانواده رابطه نزديكي دارد و به آن جا رفت و آمد دارد. بنابر اين پدر خانواده را تحت بازجويي قرار دادند.
وي در نخستين اظهاراتش مدعي شد: برادرم به نام علي (۲۸ ساله) تنها كسي است كه مي تواند اين نامه را نوشته باشد او اين اواخر با پسر بزرگم (محمود) به خاطر ضرري كه به خاطر عضويت در گلدكوئيست متحمل شده بود مشكل پيدا كرده و بسيار عصبي و ناراحت بود.
در ادامه رديابي هاي پليسي مشخص شد از زمان وقوع حادثه هيچ كس از علي خبر ندارد و وي تنها كسي است كه مي تواند انگيزه قوي براي ارتكاب اين جنايت ها داشته باشد، اما تحقيقات پليسي براي دستگيري وي ناكام ماند.
روز گذشته سردار زارعي درباره آخرين اخبار اين حادثه تصريح كرد: در حال حاضر براي پليس آشكار است كه عامل اين جنايت عموي خانواده است.
وي در طول اين مدت چندين بار با خانواده اش تماس گرفته و به قتل اعتراف كرده است، اما وي در آخرين تماس خود با خانواده اظهار كرده از عمل خود پشيمان نبوده و تنها انگيزه خود را اختلافات مالي با پسر بزرگ خانواده عنوان كرده است.
به گفته فرمانده انتظامي استان تهران تلاش براي رديابي و دستگيري عامل اين جنايت خونين همچنان ادامه دارد.

سارق كلاهبردار،وام مي داد
گروه حوادث: پليس اصفهان در تعقيب يك مرد كلاهبردار است كه طعمه  هاي خود را به بهانه وام اغفال
مي كند.
به گزارش همشهري، زن به سختي راه مي رفت و در چهره همسرش ناراحتي و اضطراب ديده مي شد. اين زوج ميانسال روز سوم ارديبهشت ماه براي طرح شكايت وارد كلانتري ۱۳خيابان وليعصر(عج) واقع در شهرستان اصفهان شدند.
مرد كه نگران وضعيت جسمي همسرش بود، به افسر كلانتري گفت: «طبق دستور پزشك همسرم را به بيمارستان مي بردم تا بستري شود. در مسير راه به دليل اينكه همسرم قادر نبود از شدت درد راه برود، به قصد گرفتن يك خودرو دربست در گوشه خيابان ايستاديم كه ناگهان يك خودرو پژو مقابل پايمان ايستاد.
راننده گفت:«اگر قصد رفتن به بيمارستان را داريد، شما را مي رسانم و بدين ترتيب روي صندلي آن خودرو جا  گرفتيم. در طول مسير راننده خطاب به ما گفت:«در يك انجمن خيريه كه كارشان كمك رساني به افراد مستمند است، مشغول به كار هستم. مي توانم براي شما نيز از آن انجمن خيريه وام بگيرم.»
شنيدن حرف هاي اين مرد در آن وضعيت كه براي تأمين مخارج درمان همسرم دچار مشكل بودم، مانند نور اميدي در تاريكي بود.
به همين دليل به سادگي فريب وعده هاي او را خورديم. مرد راننده در ادامه به ما گفت:« اگر قرار باشد با من به انجمن خيريه برويد بهتر است طلاها و وجه نقدي را كه همراه داريد به امانت نزد من بگذاريد زيرا با ديدن آن زيورآلات امكان دارد از پرداخت وام صرف نظر كنند.»
ما نيز بدون اينكه به حرف هاي اين مرد شك كنيم ۴ حلقه النگوي طلاي همسرم و ۸۰هزار تومان وجه نقدي را كه همراه داشتيم به او داديم.
مقابل بيمارستان كه رسيديم، ما پياده شديم و منتظر خروج مرد از خودرو بوديم كه ناگهان راننده ناشناس با همراه داشتن تمام اموال با ارزشي كه از ما گرفته بود، متواري شد.
با بيان اظهارات اين مرد پرونده اي تشكيل و تحقيقات پليس براي شناسايي اين كلاهبردار در دادسراي عمومي اصفهان آغاز شده است.

مزاحم تلفني ناكام به ۱۶ ماه حبس محكوم شد
گروه حوادث: مزاحم تلفني كه به خاطر عشق ناكامش قصد اخاذي از دختر مورد علاقه اش را داشت، به ۱۶ ماه حبس محكوم شد.
به گزارش همشهري، اين جوان ۲۸ ساله متهم به تهديد و ايجاد مزاحمت است، در شعبه ۱۱۶۳ دادگاه كيفري جزايي قدس در مقابل قاضي سورمانشاهي به دفاع از خود پرداخت و اتهام وارده را قبول كرد.
وي تنها انگيزه خود را علاقه به دختر جوان دانست و گفت: قبلاً  قصد ازدواج با وي را داشتم اما با مخالفت خانواده دختر مورد علاقه ام روبه رو شدم. به همين خاطر تصميم گرفتم با ايجاد مزاحمت تلفني، از آنها اخاذي ۲۰ ميليون ريالي كنم.قاضي پرونده، با شنيدن اظهارات متهم، وي را به اتهام تهديد و ايجاد مزاحمت به تحمل ۱۶ ماه حبس تعزيري محكوم كرد.

مرگ دردناك كودك ۱۰ ماهه در سقوط از پنجره
013947.jpg
گروه حوادث: كودك ۱۰ ماهه پس از سقوط از پنجره به طرز دلخراشي جان سپرد.
به گزارش همشهري، ساعت ۹ و ۴۵ دقيقه روز گذشته كودك ۱۰ ماهه يك خانواده ايلامي كه به تهران سفر كرده بودند، دور از چشم والدين خود چهار دست و پا به پنجره مهمانسرايي در خيابان وليعصر كه در آن اقامت داشتند رسانيد. والدين كودك در حال گفت وگو با يكديگر بودند كه ناگهان متوجه هياهوي مردم در خيابان شدند. آنها وقتي به بيرون نگاه كردند، تازه متوجه حادثه دردناكي كه برايشان رخ داده بود شدند.
پسر ۱۰ ماهه آنان به نام محمدرضا _ ش از پنجره طبقه پنجم مهمانسرا به پايين سقوط كرده و جان سپرده بود.
وقوع اين حادثه دردناك به اطلاع بازپرس كشيك ويژه قتل و پليس رسيد. تحقيقات در مورد اين پرونده ادامه دارد.

آن سوي حادثه
بي دفاع، اما وكيل مدافع !
عبدالصمد خرمشاهي- وكيل دادگستري و حقوقدان
(وكلا زندگي خود را وقف دفاع از حقوق موكل خود مي  كنند، اما هرگز از خودشان دفاع نمي  كنند)، اين جمله اي است كه يكي از دوستان وكيلم هميشه تكرار مي  كرد، شب گذشته وقتي كه خبر قتل همكار وكيلمان مرحوم تقي رمضان نيا را شنيدم، اين جمله بارها و بارها در ذهنم تكرار شد، اين جنايت اولين جنايت از اين نوع نبوده و قطعا آخرين آن نيز نخواهد بود.
وكلاي دادگستري متاسفانه هميشه از جهات مختلف مورد تهديد قرار مي  گيرند، تبليغات سوء و فرهنگ سازي نادرست و غلطي كه از سوي برخي دستگاههاي تبليغاتي صورت مي  گيرد، ديدگاههاي تنگ نظرانه عامه در كنار برخوردهاي نامناسبي كه گاه و بي گاه از سوي محاكم و مراجع مختلف با وكلا صورت مي  گيرد، همه و همه شأن و منزلت اين حرفه شريف را كه در كنار وظيفه قضاوت (و در مقابل آنان) يكي از دو فرشته بازوي عدالت ناميده مي  شوند را نازل مي  سازد و به اين ترتيب، استرس، نگراني، دلشوره و اضطراب و گاه ضرب و جرح و مرگ ميهمان هميشگي وكلا است...
ضرب و جرح و كشتن وكيل چرا...؟
اگر چه هنوز تحقيقات قضايي و پليسي واقعيت قضيه را مشخص نكرده و همه چيز در حد حدس و گمان است، اما در گمانه زني هاي اوليه كارآگاهان پليس، بيش از همه به شوهر يكي از موكلان مرحوم رمضان نيا مظنون هستند، اين وكيل شريف در پرونده طلاق مظنون و همسرش، وكالت اين زن را برعهده داشته و قرار بوده اين مرد و همسرش ساعاتي قبل از جنايت با حضور در دفترخانه از يكديگر جدا شوند.
اين نخستين گمانه زني پليسي است، اما نگارنده از واقعيت قضيه بي اطلاع است و در خصوص موضوع هم به هيچوجه نمي  خواهد پيش داوري كند، اما آنچه كه برايم روشن است اينكه اين گونه جنايات و برخوردهايي كه اكنون با وكلا صورت مي  گيرد معلول همان فرهنگ سازي غلطي است كه متاسفانه ساليان متمادي ادامه داشته است.
اكنون بايد انديشيد آيا به جز اين است كه يك وكيل مسئول و متعهد، صرفا به دنبال ايفاي حقوق قانوني و مشروع موكل خود است، آيا به غير از اين است كه او امين و محرم اصرار موكلش و مدافع حقوق اوست، آيا او تنها به اين دليل كه صادقانه از موكل خود دفاع مي  كند بايد با اين چنين برخوردهايي روبه رو شده و حتي به قتل برسد.
وكالت در عين حال كه يك هنر است حرفه اي است بسيار خطير و خطرناك، اگر چه در حال حاضر با وضع قوانيني از جمله مصوبه مجمع تشخيص مصلحت نظام مصوب سال ،۷۳ سعي شده است به نوعي شأن، منزلت و جايگاه وكيل در جامعه حفظ شود اما به دلايل مختلف و از جمله همان تبليغات سوء و برخوردهاي نامناسب با وكلا از سوي برخي محاكم، به رغم تمهيدات مختصري كه در جهت حفظ جان وكلا صورت گرفته است آنها همواره در معرض خطر جاني قرار دارند.
اين در حالي است كه طبعا چنانچه وكلا در انجام اموري كه به آنها محول شده است تخلفي داشته باشند، دادسراي انتظامي   كانون وكلا و ساير مراجع برخوردهاي قانوني با آنان را صورت خواهند داد، اما در هيچ صورتي وجدانهاي آگاه و انديشه هاي روشن چنين برخوردي با وكيل را بر نمي  تابند.

قوه قضاييه با شدت برخورد كند
محمدعلي جداري فروغي وكيل دادگستري و حقوقدان
به موجب اصل ۳۵ قانون اساسي جمهوري اسلامي همه افراد مي توانند در دعاوي خود از همكاري وكلاي دادگستري بهره مند شوند و از نظر حقوقي نيز اين حق به وكلا داده شده است كه به عنوان يك وكيل دادگستري در جهت انجام وظيفه در دادگاهها، نيروي انتظامي و دادسراها حضور پيدا كنند.
علاوه بر اين طبق مصوبه (مجمع تشخيص مصلحت نظام)، وكلا به مانند قاضي داراي مصونيت قضايي مي باشند و در قوانين هم شأن قاضي محسوب مي گردند، اما متاسفانه در عمل وكلاي دادگستري با آن كه خود مدافعان حق و حقوق ديگران هستند در راه انجام وظيفه گاه با مسايل و مصائب و مشكلات مواجه مي گردند تا آنجا كه در بعضي از دادگاهها با توهين ها و تهديدات طرفين دعوا مواجه مي شوند كه وكلاي دادگستري به اقتضاي شغل خود همواره سعي مي كنند با سعه صدر برخورد كنند و حتي به عنوان شاكي خصوصي نيز شكايت نكنند.
متاسفانه اين روند گاه باعث گستاخ شدن طرفين دعوي و علي الخصوص طرف مقابل دعواي وكيل مي گردد و حتي گاه اين افراد با شكايت عليه وكيل و گاه با تهديدات جاني و حيثيتي با وكلاي دادگستري درگير مي شوند، سابقه امر نشان مي دهد چندي قبل نيز يك وكيل دادگستري در دفتر كار خود با شمشير طرف دعوايش مضروب و مصدوم و راهي بيمارستان گرديد كه البته ضارب دستگير و مجازات شد.
در اين رهگذر اگرچه حمايتهايي از سوي مراكز مرتبط صورت مي گيرد اما متاسفانه از نظر امنيتي وكلاي دادگستري حتي در دفاتر خود امنيت كافي ندارند و مانند قضات نمي توانند در پناه نيروي انتظامي و در امنيت كامل باشند.
به اين ترتيب به نظر مي رسد لازم است ضمن آن كه وكلاي دادگستري خود بايد براي امنيت جاني خود تمهيدات لازم را بينديشند، دستگاه قضايي نيز بايد در چنين مواردي كه منجر به قتل همكارمان شده است نهايت تلاش و جديت خود را در جهت دستگيري متهم و انجام تحقيقات لازم در اين باره انجام دهند تا شايد با اقدامات قضايي به موقع امنيت شغلي و جاني وكلاي دادگستري تامين گردد.

دختر فراري، سرنخ پليس براي دستگيري باند جعل
013953.jpg
گروه حوادث: سرنخ هاي پليس براي پيدا كردن دختر ۱۸ ساله، پليس انتظامي رباط كريم را به شناسايي يك شبكه جعل اسناد دولتي رساند.
به گزارش همشهري، روز ۲۹ فروردين امسال، خانواده دختر ۱۸ ساله اي به نام «شهره» با مراجعه به كلانتري محل مدعي شدند دخترشان مدتي است كه از خانه خارج شده، ولي ديگر بازنگشته است.
با طرح شكايت كارآگاهان در رديابي هاي مقدماتي در پي تماس تلفني دختر جوان با خانواده اش توانستند مخفيگاه وي را در شهرستان رباط كريم شناسايي كنند. با پيگيري موضوع از سوي پليس اين شهرستان كارآگاهان پليس در چهارم ارديبهشت ماه وارد مخفيگاه اين دختر جوان شده و وي را بازداشت كردند.
در بازجويي هاي صورت گرفته، دختر جوان ادعا كرد با يك شبكه جعل اسناد دولتي همكاري مي كند كه سركرده آن فردي به نام محمدحسين است با اعترافات دختر جوان كارآگاهان پليس سردسته باند را دستگير كردند.
در بازرسي مخفيگاه اين جاعل حرفه اي انواع كارت شناسايي جعلي، كارت پايان خدمت، گواهينامه و چند جلد شناسنامه جعلي كشف شد و متهمان با قرار قانوني در اختيار مراجع قضايي قرار گرفته تا تحقيقات تكميلي در خصوص پرونده صورت گيرد.

هوشياري صاحبخانه، پيرمرد سارق را به دام انداخت
گروه حوادث: مرد ۷۰ ساله اي كه تحت عنوان مأمور انتظامي از مردم اخاذي مي كرد به ۴ سال حبس و ۵۰ ضربه شلاق محكوم شد.
به گزارش همشهري، رحيمي قاضي شعبه ۱۱۴۴ دادگاه عمومي و جزائي بعثت با اعلام اين خبر در خصوص شيوه سرقت اين پيرمرد ۷۰ ساله گفت: ابراهيم. ب متهم است از مدت ها قبل با جعل عنوان مأمور مبارزه با مواد مخدر و ارائه مدارك جعلي به سرقت و اخاذي پرداخته است.
اين مرد داراي دو همدست به نام هاي حميد و مجيد است.
قاضي پرونده در مورد دستگيري آنها بيان داشت: در سرقت آخر صاحبخانه با هوشياري متوجه قلابي بودن مأموران شد و بدون آن كه آنها متوجه شوند موضوع را با پليس درميان گذاشت.
با گزارش موضوع مأموران قلابي دقايقي بعد توسط مأموران پليس ۱۱۰ در محل سرقت دستگير شدند.
متهمان با اعتراف به ۱۱ فقره سرقت مسلحانه به ارزش تقريبي ۱۵۰ ميليون تومان با قرار كيفرخواست صادره براي محاكمه به شعبه ۱۱۴۴ دادگاه عمومي بعثت انتقال يافتند.
پس از برگزاري جلسه محاكمه متهم رديف اول به چهار سال حبس محكوم و دو متهم ديگر پرونده، به اتهام جعل عنوان به ۶ ماه و به خاطر سرقت مسلحانه به ۷ سال حبس و ۵۰ ضربه شلاق محكوم شدند.

حوادث
اجتماعي
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
خارجي
سخنگاه
سياسي
داخلي
شهرستان ها
شهري
راهنما
ورزش
يادداشت
صفحه آخر
همشهري ضميمه
همشهري ايرانشهر
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   خارجي   |   سخنگاه   |  
|  سياسي   |   داخلي   |   شهرستان ها   |   شهري   |   راهنما   |   ورزش   |   يادداشت   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |