دوشنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۳۹۷۹ - May 8, 2006
نگاهي به پژوهش«راز مزار» استاد عليرضا كمري
ضرورت جدي حفظ اصالت مزار شهدا
001290.jpg
توجه به مزارها و تلاش براي حفظ و نگاهداشت آنها از وجوهي چند ضرورت دارد: نخست  آن كه وجود مزارها بيانگر احترام و اهميتي است كه فرهنگ عمومي براي درگذشتگان قائل است. ديگر اين كه حرمت و قداست مزارها در امكان تجديد عهد و احساس سبكي روح و رجوع به خويشتن گمشده و تشفي خاطري است كه از ديدن مزار براي زائر پيش مي آيد و نيز بدان لحاظ كه مزارها زمينه خلوت بيننده را با خود فراهم مي كنند و ناپايداري جهان را به او يادآور مي شوند. علاوه بر اين، مزارها محل تجمع و بروز احساسات طبقات و توده مردم و خيزش هاي اجتماعي بوده اند و از اين منظر اعزاز و اكرام آنها، به مثابه تجليل از فداكاري مبارزان و تبليغ و توجيه فلسفه مبارزه آنها بوده است.
استاد عليرضا كمري نويسنده و پژوهشگر ادبيات تاريخ ضمن پژوهش در اين باب، با ملاحظه سابقه تاريخي واژه «مزار» در منابع مكتوب كهن، بحث درباره مزار و گورستان ها در مطالعات مردم شناسي و نقش آن در فرهنگ ايرانيان را مورد تفحص قرار داده است.
ايشان در اين مقاله جايگاه گورستان هاي عمومي در ايران را به عنوان مكاني براي تجمع و بروز احساسات توده مردم و حوادث مترتب بر آن را بررسي كرده، در اين ميان شاهدي از وقايع مشروطه آورده است.
كمري اما در اين پژوهش تأملي بر مزار شهداي جنگ و انقلاب داشته، پس از اشاره به تغيير در بخش هايي از فرهنگ و آداب و رسوم با تأثير از رخدادي نظير جنگ و به تبع آن دگرگوني در آداب مجالس ختم و مجلس سوگ و ياد شهدا، پس از انقلاب و دوران دفاع مقدس، مي نويسد: حفظ وضع موجود و پرهيز از دگرگون سازي در ماده و مصالح و هيأت كلي مزارات، ضرورت جدي دارد. تغيير در فرم و فضاي كنوني- شكل اصلي و اوليه مزارات- گرچه ممكن است به منظور مرمت يا يكسان سازي و رعايت ظواهر و زيبايي و حتي رفاه حال مردم و تسهيل آمد و شد زائران و دلايل ديگري صورت گيرد، اما هيچ علت و ضرورتي نبايد به اصالت اسنادي اين مجموعه ها خدشه وارد سازد. دخالت در اقدام همبسته و جاندار- اكوسيستم- آثار فرهنگي، تاريخي به ملاحظات سنجيده و حتي احتياط و وسواس نيازمند است. اين پرهيز درباره آن گونه مزارات كه بدون نظر سازمان يا نهادهاي رسمي پديده آمده و شكل گرفته اند- مانند گلزار شهداي بهشت زهرا در تهران- بيشتر الزام آور است. اين سخن به معناي بي اعتنايي به گزند و فرسايش عوامل طبيعي و غير آن در مزارات نيست، بلكه به معناي حفظ هويت و اصالت آثاري است كه هركدام در مفهوم خود، از نكته و نادره اي براي بيننده دقيق النظر خالي نيست و به همين علت مي توانند براي پژوهنده، نشانه اي مطمئن و روشن از يك دوره تاريخي به حساب آيند.
تنوع و گونه گوني در مزار شهدا در حقيقت جلوه تنوع سليقه و خواست مردمي را مي نماياند و از اين جهت باورمندي و تأثير آن را براي عموم مقبول مي سازد. بي گمان تبديل با نگاه داشت اين گونه مكان ها به صورت يك مجموعه فرهنگي پويا و زنده و نه چونان يك صفحه اي بركنده از كهنه كتابي دور از دسترس، مستلزم هوشمندي مسئولان و آگاهي به آسيب شناسي مادي و غيرمادي مزارات شهداست، به صورتي كه شكل اوليه مزارات بر هم نريزد و تنوع باورها و نگرش خانواده ها و منسوبان شهدا در بنا و بود آنها رعايت شود.
«كمري» ادامه مي دهد:
درباره جزئيات و عناصر تشكيل دهنده هر مزار- جز در محموله هايي كه از ابتدا همسان ساخته و پرداخته شده و خانواده ها در بناي مزار دست و دخالت چنداني نداشته اند- مانند مزار شهداي اصفهان در تخت فولاد، خاصه رعايت عيني عموم مقبره شهدا عبارتند از: سنگ قبر، جاي تصوير شهيد و پرچم. علاوه بر اين در بسياري از موارد لوح (سنگي يا فلزي) و گلدان، ويترين و جاي عكس، حفاظ و معجر در پيرامون قبر و سقف و سايبان هم ديده مي شود. مهمترين جزء هر مزار سنگ قبر است كه از جهت اندازه، رنگ، جنس و مرغوبيت و ارتفاع نصب از زمين، بسيار متنوع است.
شايد اين ويژگي ها حسب ظاهر فاقد اهميت به نظر برسند، اما به واقع چنين نيست. زيرا چنانچه با ديد پژوهشگرانه به اين تنوع و تفاوت ها نگريسته شود، نكات قابل توجهي از مطالعه آنها به دست مي آيد.
گوياترين و اساسي ترين شناسه هر مزار، نقش و نبشته سنگ قبر است كه حسب محتوا و دلالت، دو موضوع عمده در آنها شايان توجه است: نخست اين كه بخشي از اطلاعات عرضه شده از قبيل نام و سال ولادت و مكان و زمان شهادت و بعضاً جمله اي از وصيت نامه يا گفته ها و نوشته هاي شهيد وجه استنادي و مسلم تاريخي دارد.
ديگر اين كه عبارات غيرشناسه اي حك شده بر سنگ- به خصوص اشعار و كلمات قصار و آيات و احاديث و جملات احساسي- و نيز نقش و نگار و رنگ آميزي به كار رفته روي آنها معرف احساس و دلبستگي خانواده و بستگان صاحب مزار است.
در بخش ديگري از مقاله آمده است: يكي ديگر از فوايد مطالعه قبول و تأمل در نوشته الواح و مزارات، امكان دستيابي صريح و بي واسطه به سير رخدادهاي پيراموني و مرتبط با انقلاب اسلامي و دفاع مقدس است. شكل گيري مستمر مقابر و مزارات خانواده شهدا در كنار گلزارها به خصوص تكاپوي گروه هاي تفحص براي يافتن نشاني از شهداي مفقودالاثر و پيدا شدن پيكر شماري از آنها علاوه بر گسترش گلزارها، به لحاظ تأثير و انعكاس احوال ايام نيز موجب تنوع و دگرگوني در مفاهيم موضوعات سنگ نبشته هاي مزارات شده است.
استاد كمري در اين پژوهش چند نمونه از سنگ نبشته مزار شهدا را مي آورد:
شهيد حسين داراب ولادت ۲۹/۲/۴۵ شهادت: مهران
كربلاي۱- روز عاشوراي حسيني ۲۰/۶/۶۰
پدر شهيد:
اغول سنون غمينده قديم اگليدي
اوزون قولي بالام قولاريوا نه گلدي
باش سيز بالام قول سيز بالام سنه نه گلدي
اسلامه ايدن جانين فدا حسينيم حسينيم
جواب شهيد:
آتاجان ،عشق حسيني دشن باشاگرگ باشدان كچه
باشدان كچن عاشق گرگ قولار دانداكچه
باش قول ويريل مسه، اسلام ايدر غروب اولارگجه
باش سيز بالان قول سيز بالان دينه فدا حسيندوم
قطعه۵۳-رديف۸۰-شماره۱۸(بهشت زهرا-تهران)
گردانيده و معناي ابيات اين است؛
پدر شهيد:
پسرم، از غم فراق تو قدم خم شد، پسرم آن بازوان بلند چه شدند؟ اي فرزند بي سر و دست من ترا چه پيش آمده است؟ جانت را فداي اسلام كردي، حسين من، حسين من.
جواب شهيد:
پدرجان، كسي كه عاشق حسين باشد بايد از سر بگذرد و عاشقي كه از سر مي گذرد بايد از دستش نيز بگذرد. اگر سر و دست در راه اسلام قطع نشود و فدا نگردد، خورشيد اسلام غروب مي كند و شب كفر چيره مي شود. من فرزند بي سر و دست تو، فداي اين خدايم، من حسين توام.
*
اي ملت ايران، بدانيد تنها فرزندمان علي شوركي فرزند حسن از سن ۱۴سالگي به خاطر قرآن و ناموس شما سينه خود را سپر گلوله هاي دشمنان اسلام كرد. عمر كوتاهش فقط ۱۷ سال و ۶ ماه و ۲۸ روز و۱ ساعت بود.
(گلزار خلد برين- يزد)
*
اين دو بيت بر سنگ مزار تني چند از شهيداني كه اخيراً پس از تفحص يافت شده و به خاك سپرده اند در بهشت زهراي تهران ديده مي شود:
پس از عمري غريبي بي نشاني
خدا مي خواست در غربت نماني
از آن سرو سرافزار تو هرچند
پلاكي بازگشت و استخواني
*
و يادبودي براي سنگ مزار شهداي بي پيكر:
من آن شمعم كه خاكستر ندارم
شهيدم من ولي پيكر ندارم
افزون بر موضوع و مضمون سنگ نبشته قبور و الواح مزار شهدا توجه به نوع خط و چگونگي حك آن (به صورت فرورفته يا برجسته) نقش ها و نمادها (از قبيل آرم نهادها، كبوتر، شمع و گل و پروانه، قلب و حاشيه سنگ و امثال آن) در مطالعه مزارات خالي از اهميت نيست.
در مواردي كه براي نصب تصوير شهيد بر مزار، ويترين كار گذاشته اند، علاوه بر جاي گرفتن عكس، نمايشگاه كوچكي از وسايل شخصي صاحب مزار، مانند پلاك، سربند، چفيه و تركش و پوكه فشنگ، قرآن و مفاتيح و مهر و جانماز و احياناً دست نوشت و وصيت نامه شهيد به نظر مي رسد. بسياري از ويترين ها دو طبقه اند كه در يك طبقه عكس شهيد و در طبقه ديگر آذين  تور و گلابدان و شمع و آينه و گل و بعضاً تنديس كوچك عروس و داماد قرار دارد كه نمادي از مراسم عروسي را به ذهن بيننده القا مي كند و نشان دهنده آغاز زندگي جديد صاحب مزار و تلقي اي است كه از شهادت جوان رزمنده وجود دارد. در اين گونه تزئينات به صورت هماهنگ و توأمان رد تأثير عناصر فرهنگ ديني و بومي را مي توان پي گرفت. پرچمي كه بر بالاي مقبره برافراشته شده است، تنها از نوع رسمي و سياسي كشور نيست، از نوع بيرق هايي است كه در جبهه ها بر فراز مقرها و موقعيت ها نصب مي شده است. وجود سايبان براي حفاظت زائر و مزار از تابش آفتاب و بارش باران در مزارات نوع دوم كم و بيش ديده مي شود. فراتر از نگاه جزئي و فردي به يكايك مزار شهدا، مطالعه تطبيقي آنها با يكديگر و مجموعه مزار به روشني  نشان مي دهد كه بين بستگان شهدايي كه در يك قطعه به خاك سپرده شده اند، نوعي همكاري و ارتباط پايدار به وجود آمده است. رواج و رونق آداب نانوشته و غيررسمي زيارت شهدا و حضور و بيتوته خانواده ها و زائران به مناسبت ها و مواقع مختلف، مثل تحويل سال، اين انديشه را به ذهن بيننده الهام مي كند كه شهادت مرگ نيست و مزار شهيد ميعادگاه و مجلس انس بستگان و شهيد ميزبان جمع است و سوگ و سور در تلفيقي لطيف چونان پيوند تراژدي و حماسه جلوه اي واحد يافته است. در مرقد شهدا از رنگ ماتم كمتر مي توان چشم اندازي ديد، هرچه هست سبزي و سرخي و سپيدي است و هروله باد و اهتزاز بيرق ها يادآور حيات و حركت و نگاه نافذ و آرام شهيد كه بيننده را به درك جهان گذران و راز مزار فرامي خواند و برمي انگيزد؛ رساتر از هر فرياد.

(۱) نامه پژوهش، فصلنامه تحقيقات فرهنگي- ويژه دفاع مقدس- شماره۹

لحظه ماندگار
جمال مسرور و چشمان پراميدشان كه در قاب شيشه اي دوربين نشست، آخرين عكس از فرماندهان و مؤسسان تيپ ۲۷ به حافظه تاريخ سپرده شد.
زمستان با طراوت دوكوهه از راه مي رسيد، با چشم اندازي كه به باغستان «انافتحنا لك فتحا مبينا» باز مي شد. در ميثاق حج سال ۱۳۶۰ سه فرمانده آسماني در كنار حرم رسول الله(ص) هم پيمان شدند كه زبده ترين فرماندهان و رزمندگان تحت امر خود را براي تشكيل تيپ ۲۷ محمد رسول الله(ص) به دوكوهه گسيل كنند. حاج احمد متوسليان فرمانده سپاه مريوان و حاج محمود شهبازي فرمانده سپاه همدان و حاج ابراهيم همت فرمانده سپاه پاوه، هرآنچه داشتند پاي كار آوردند تا فتح المبين و تا فتح خرمشهر و تا پرواز.
اين عكس، جمعي از فرماندهان سپاه همدان و مؤسسان تيپ و شاگردان شهيد مهندس حاج محمود شهبازي را در لحظه عزيمت به سمت دوكوهه نشان مي دهد. آنان خالقان حماسه سبز فتح المبين و فاتحان شهر خرمشهر و... هستند كه بيشترشان در قرارگاه محضر حق ماوا گزيدند.
از راست: سردار شهيد جهانگير ايل گلي، سردار شهيد حسن ترك، سردار شهيد تورج تيموري، سردار مهدي روحاني.
رديف عقب: سردار شهيد حبيب الله مظاهري، سردار شهيد صادق قنبري، سردار شهيد خسرو ارژنگي، سردار شهيد سعيد شالي، برادر سعيد بيات.
رديف آخر: سردار شهيد اسماعيل شكري موحد، سردار حسين همداني، برادر امير چلويي، سردار شهيد محمد تركمان، زنده ياد سردار سموات، سردار شهيد عليرضا تركمان.
حميد حسام
001287.jpg
پنجره دوربين نگاهشان را به آينده پيوند داده است؛ به امروز كه اسامي برخي از آنان با پيشوند «شهيد» ، «جانباز» و «آزاده» مزين و متبرك شده است. عكس هاي يادگاري رزمندگان لحظاتي را ماندگار كرده است تا هم قطاران با تماشاي آن به باغ خاطرات بروند و بوي بهشت را با مشام خود تجديد كنند و براي آيندگان سندي است تا آنان را با قطعه اي نوراني از تاريخ آشنا كند.
ستون لحظه  ماندگار پذيراي عكس هاي يادگاري رزمندگان و همسنگران شهيد است. عكس هاي يادگاري خود را با ذكر اسامي، مكان، موقعيت و زمان عكسبرداري برايمان ارسال فرمائيد.

گزارشي از سفربه مناطق عملياتي جنوب
خداحافظ اي نخل هاي سر جدا!
علي شيرين
001284.jpg
* چهارشنبه ۲۳/۱/۸۵ ساعت ۱۷
سالن انتظار راه آهن مملو از مسافراني است كه چمدان به دست، بار بسته و عازم سفر به نقاط مختلف كشور هستند. گوشه اي از سالن را هم نويسندگان و خبرنگاران عضو مجمع قرق كرده اند، بازار روبوسي و تبريك گفتن هاي سال نو داغ است. همه آمده اند. به نظر مي آيد سعيد علاميان و سعيد صادقي غايبان اين سفر باشند. خاطرات همين كاروان را به ساري مرور مي كنم. سفر به جنوب قطعاً، سفري طولاني تر و پرماجرا تر خواهد بود.
ساعت ۳۰/۱۷ دقيقه قطار دليجان با بوق ممتد از جا كنده مي شود و نرم نرمك از ايستگاه فاصله مي گيرد. مسافران داخل ايستگاه نظاره گر حركت قطار هستند. اين كاروان مي رود تا بار ديگر به سرزمين هاي سال هاي جنگ سفر كند.
اعضاي اين گروه را تعدادي از راويان و ناقلان و حماسه نگاران جبهه ها كه در مطبوعات و مراكز فرهنگي فعال هستند تشكيل مي دهند؛ كساني كه اين سفر و امثال اين سفرها را بهانه اي قرار مي دهند براي نوشتن از جنگ و گفتن درباره حماسه تاريخي پيروزي شكوهمند يك ملت در فرازي از تاريخ.
شب را به خوبي و خوشي پشت سر مي گذاريم. ساعتي را با هم كوپه اي ها پيرامون اوضاع و احوال مملكت و سياست و مطبوعات گپ مي زنيم. ساعت ۹ صبح است كه به اهواز مي رسيم.
* اهواز ۲۴/۱/۸۵
اهواز مركز استان خوزستان در آخرين روزهاي فروردين هواي مطبوع و دلنشيني دارد. تاريخ دفاع مقدس حاكي از آن است كه متجاوزان بعثي در آغاز جنگ تا ۱۵كيلومتري اين شهر پيشروي كردند و ۱۹ ماه در آن جا باقي ماندند، اما سرانجام در ۱۹ ارديبهشت ماه ۶۱ با انجام عمليات بيت المقدس عراقي ها مجبور به عقب نشيني شدند. برخي از همراهان كه كت و كاپشتن آورده اند با مشاهده گرماي هوا احساس سنگيني مي كنند.كاروان خبرنگاران و نويسندگان به سمت اتوبوس كه منتظرشان است مي روند. ظرفيت اين اتوبوس كه تكميل مي شود به اتوبوس اراكي ها مي روم، آنها يك روز زودتر از ما در اردوگاه رحل اقامت افكنده اند. مقصد اعلام مي شود:حميديه- اردوگاه دانش آموزي دهكده.
اتوبوس اراكي ها با وجود فرسودگي، اتوبوس خبرنگاران را پشت سر مي گذارد. از روي كارون كه اهواز را به دو نيمه غربي و شرقي تقسيم مي كند مي گذريم و زودتر از بقيه به اردوگاه مي رسيم، «دهكده» اردوگاه زيبايي است. به يكي از خوابگاه ها هدايت مي شويم، خوابگاه بعدي را نيز به اراكي ها سپرده اند.
نماز را به جماعت مي خوانيم، بعد از نماز سردار غياثي راد در حالي كه لباس پلنگي مدرجي پوشيده و فضا را كمي نظامي كرده توضيحاتي درباره برنامه هاي سفر مي دهد.
او همچنين حاضران را به نظم پذيري دعوت مي كند.
* عصر همان روز، دشت آزادگان
كاروان به سمت دشت آزادگان حركت مي كند. در واقع اولين مرحله اصلي سفر ما هم آغاز مي شود. سوسنگرد، حميديه و دهلاويه و بستان از جمله معروف ترين مناطق دشت آزادگان هستند. سوسنگرد، شهر شهيد چمران، يادآور رشادت هاي اين مجاهد عارف است. تصوير شهداي شهر مثل شهيد ناصر موسوي و حيدري به چشم مي خورد. سوسنگرد را پشت سر مي نهيم و به دهلاويه مي رسيم؛ سرزميني كه از جاي جاي آن شميم شهدا و چمران به مشام مي رسد. دهلاويه روستايي است واقع در غرب سوسنگرد، زماني كه بعثي ها به اين شهر حمله كردند اين منطقه خط مقدم رزمندگان ستاد جنگ هاي نامنظم بود. مدافعان دهلاويه ۱۰ روز سرسختانه در برابر دشمن مقاومت كردند، مدافعان كه مي گوييم منظور نيروهاي سراپا مسلح نيست، بلكه همين مردم و بسيجي ها بودند، اين مقاومت تا ۲۴ آبان ۵۹ ادامه داشت، اما سرانجام بعثي ها با اشغال دهلاويه خود را به سوسنگرد رسانده اند و اين شهر را اشغال كردند. دهلاويه سرانجام در ۲۷ شهريورماه ۶۰ در عمليات آيت الله مدني(اولين شهيد محراب) آزاد شد.
در مسيري كه به يادمان و نمايشگاه عكس هاي شهيد چمران منتهي مي شود چند تانك و نفربر سوخته و نيم سوخته عراقي ها به چشم مي خورد. بناي يادبود بر روي همان تپه اي كه دكتر چمران در حالي كه براي توجيه و معرفي فرمانده جديد نيروها سيد احمد مقدم روي آن به شهادت رسيد بنا شده است.
در قسمت ديگري از يادمان، نمايشگاهي از آثار هنري، تابلوهاي نقاشي، مدارك تحصيلي و بيش از ۲۰۰ عكس شهيد چمران از دوران كودكي، جواني، مبارزات لبنان و جبهه هاي نبرد مسئوليت هاي مختلف به چشم مي خورد. البته چه خوب بود كه توضيحاتي براي برخي از اين عكس هاي فاقد شرح ارائه مي شد. اين مجموعه در واقع سيري تصويري از زندگي شهيد چمران از ولادت تا شهادت است.
در قسمت ديگري از يادمان ضريح كوچكي در محل شهادت دكتر نصب شده است. در پايان اين بازديد هم فيلم مستندي از لحظات شهادت و نيايش هاي عرفاني دكتر را مشاهده مي كنيم. تصاوير كيفيت خوبي ندارد اما آنچنان تأثيرگذار است كه مرواريد هاي اشك را روي چهره هاي همراهان ما غلطان مي كند. «عبدالعلي عبياوي» مدير اين يادمان توضيحاتي درباره نحوه شهادت اين عارف مجاهد ارائه مي دهد. وي همچنين به ديدار رهبر فرزانه انقلاب از اين منطقه در ايام نوروز امسال اشاره مي كند و مي گويد: ديدار مقام معظم رهبري با سران قبايل و عشاير عرب در ايام نوروز امسال موجي از شادي، شور و شعف و آرامش را در ميان مردم منطقه پديد آورد. از يادمان شهيد چمران راهي پل سابله مي شويم. يكي ديگر از يادمان هايي كه همواره مورد توجه مسافران و كاروان ها قرار گرفته است.
پس از آزادي شهر «بستان» و منطقه شمال كرخه و سابله، دشمن در ۱۳ آبان ۶۰ به اين پل حمله كرد تا بستان را اشغال كند، ولي با حمله و مقاومت شديد رزمندگان از اين پل كه روي رودخانه سابله واقع شده است عقب نشيني كرد. اين پل يك هفته ميان نيروهاي ايراني و عراقي رد و بدل مي شد.
پس از بازديد از پل سابله  راهي هويزه مي شويم.
هدف مان زيارت مزار شهداي هويزه و بازديد از اين يادمان است. اين يادمان در خارج از شهر واقع شده و در ايام بازديد كاروان هاي راهيان نور، روزانه صدها نفر اين مزارات شريف را زيارت مي كنند. در ابتداي ورودي يادمان كه با سنگ مرمر مفروش شده تاريخچه شهداي هويزه بر روي كتيبه اي۳*۲ متري نوشته شده است. وضو مي سازيم و داخل يادمان مي شويم، مزار شهداي دانشجوي هويزه كه به فرماندهي شهيد سيد حسين علم الهدي در اين منطقه به شهادت رسيدند در كنار هم قرار گرفته و با پرچم هاي سه رنگ تزيين شده است.داخل يادمان نيز جمله اي از مقام معظم رهبري جلب توجه مي كند: «امروز گنبد و بارگاه و دستگاه معنوي اين شهيدان وسيله اي براي توجه به قدرت لايزال پروردگار عالم است.» (۲۰/۱۲/۷۵)
مزار بانو بتول جزايري مادر شهيد علم الهدي در گوشه ديگري از صحن يادمان توجه مان را به خود حلب مي كند. بالاي مزار پيام رهبر انقلاب به مناسبت رحلت مادر شهيد علم الهدي نصب شده است. بازار عكس هاي يادگاري و تهيه فيلم داغ است. پشه هاي هويزه هم به هيچ كس رحم نمي كنند.
«خيرالامور» راوي كاروان درباره شهداي هويزه مي گويد: تاريخ دفاع مقدس نشان مي دهد كه هويزه در همان ابتداي جنگ مثل خرمشهر صد در صد ويران شد. دانشجويان رزمنده آن روز در هويزه مي جنگيدند. وقتي در محاصره كامل قرار گرفتند تا آخرين نفر و قطره خون جنگيدند و به شهادت رسيدند، اما تا بازپس گيري  اين نقطه بدن هاي مطهرشان روي زمين ماند و پيكر ۶۷ تن از شهدا شناسايي و در اين منطقه به خاك سپرده شد كه امروز به زيارتگاه عاشقان تبديل شده است.
* خداحافظ اي نخل هاي سرجدا(جمعه ۲۵/۱/۸۵)
در اولين ساعات صبح روز جمعه اردوگاه را به مقصد اروند كنار و بازديد از مناطق عملياتي والفجر ۸ ترك مي كنيم.
اروندكنار در ۴۸ كيلومتري جنوب شرقي آبادان واقع شده است و عمليات بزرگ و غرورآفرين والفجر ۸ كه منجر به آزادي فاو شد در اين منطقه انجام شده است.
خبرنگاران و نويسندگان پس از اداي احترام به يادمان شهداي والفجر ۸ به داخل لندينگ كرافت كربلاي ۲ متعلق به نيروي دريايي سپاه منتقل مي شوند. پس از دقايقي لندينگ كرافت به سمت شمال اروند رود حركت مي كند.
رزمندگان ما در بهمن ۶۴ در عمليات والفجر ۸ از اروند كه عرض آن حدود ۱ كيلومتر است عبور و شهر فاو را آزاد كردند. اروند ظاهري آرام ولي باطني وحشي دارد. پس از يادمان اروندكنار از نخل هاي سر جدا و يادمان شهدا خداحافظي مي كنيم و به خرمشهر باز مي گرديم، ناهار را ميهمان گمرك هستيم.
بعد از ظهر به ديدن موزه خرمشهر مي رويم كه در بلوار امام خميني و جنب كارون واقع شده است. موزه يا مركز فرهنگي دفاع مقدس خرمشهر ساختمان سابق دفتر مركزي كمپاني نفتي انگليس است. در سحرگاه چهارم آبان ماه ۵۹ كه آخرين مدافعين خرمشهر با عبور از كارون پس از ۳۵ روز مقاومت عقب نشستند، شهر سقوط كرد و اين مكان توسط اشغالگران متجاوز به سنگر پدافندي در مقابل نيروهاي خودي كه در آن سوي كارون موضع گرفته بودند تبديل شد.
خرمشهر ۱۹ ماه بعد در سوم خردادماه ۶۱ در عمليات بيت المقدس آزاد شد و اين مركز در سال ۷۳ به عنوان مركز فرهنگي دفاع مقدس انتخاب شد.
نشانه ها و آثار تجاوز دشمن در برخي از جاهاي اين مركز حفظ شده، تالار نمايش فيلم، تالار ۳۵ روز مقاومت، تالار اشغال و تخريب شهر، تالار شهدا، تالار عمليات بيت المقدس، تالار بازسازي و بازگشت مردم، نگارخانه هنرهاي تجسمي، كتابخانه تخصصي جنگ و.... از جمله بخش هاي اين مركز است.
* شلمچه، كربلاي ايران
عصر همان روز براي بازديد از منطقه عملياتي شلمچه راهي اين سرزمين متبرك شديم.
منطقه مرزي شلمچه در دوازده كيلومتري غرب خرمشهر واقع شده است. اين منطقه يكي از محورهاي هجوم دشمن به خرمشهر بود. در مرحله دوم عمليات بيت المقدس سخت ترين صحنه هاي درگيري با دشمن براي تثبيت تصرف شلمچه به وجود آمد. در عمليات بيت المقدس اگرچه خرمشهر آزاد شد ولي با توجه به اهميت نظامي شلمچه، دشمن به سختي از آن دفاع كرد و موانع و استحكامات فراواني ايجاد كرد كه معروف است.
از مسير تقريباً بكر نهرخين به شلمچه مي رويم. حال و هواي اين منطقه با تمام جاهايي كه رفتيم حقيقتاً متفاوت است. عليرضا رزمنده  دوران دفاع مقدس و جانباز كه در عمليات كربلاي ۵ در اين منطقه حضور داشته مي گويد: سخت ترين مرحله جنگ در اين منطقه روي داده است چه جواناني كه در اين منطقه شهيد شدند. ذره ذره خاك اين منطقه به خون مطهر جوانان و رزمندگان آغشته است. اشك به اوامان نمي دهد و...
يادماني به سبك مسجدهاي امروزين براي شهداي شلمچه بنا كرده اند كه در واقع مقتل شهدا است. در محفظه اي شيشه اي آثار ۸ شهيد گمنام نگهداري مي شود. خيلي دوست داشتم در اين قسمت گزارش نحوه شكل گيري يادمان شهداي شلمچه و عنايات و كرامات شهدا را از زبان «خليلي» مدير مجموعه برايتان بنويسم كه متأسفانه فضاي صفحه اجازه نمي دهد.
در شلمچه مدت كمي مانديم به گونه اي كه بچه ها ناراضي برگشتند. دوباره به خرمشهر برگشتيم. شام را كنار موزه صرف كرديم. اول بنا بود در اين شهر اقامت كنيم، اما به دلايلي به حميديه برگشتيم، بازار رفتن و خريد نيز لغو شد و ساعت حدوداً  يك بامداد به اردوگاه رسيديم.
* شنبه ۲۶/۱/۸۵
ساعت ۳۰/۸ صبح روز شنبه به سمت اهواز حركت كرديم. اداره كل بنياد حفظ آثار و نشر ارزش هاي دفاع مقدس خوزستان اولين مقصد ما بود.
قرائت فاتحه و اداي احترام به پيكرهاي ۶ شهيد گمنام تازه يافته اولين برنامه ما است. سپس به سمت شوش حركت كرديم. در ميان مسير در شهر شوشتر ديدار كوتاهي داشتيم از آسياب آبي اين شهر كه بنايي ارزشمند از آثار باستاني است. در دزفول ناهار خورديم و مزه ماهي دزفولي را هم چشيديم. سپس به سمت شهر تاريخي شوش حركت كرديم. در شوش چند ساعتي توقف كرديم. زيارت بارگاه دانيال نبي(س) يكي از خاطرات به يادماندني شوش است. در حرم اين پيامبر بر خلاف ساير اماكن متبركه مانع عكاسي نشدند، لذا ما هم تا توانستيم عكس گرفتيم.شيره خرما، كنجد، ارده و ترشي ليته از جمله سوغاتي هايي بود كه غالب همسفران از اين شهر تهيه كردند. نماز مغرب و عشا را هم كه قصد كرده بوديم در پادگان دوكوهه بخوانيم در حرم دانيال نبي(س) به جا  آورديم و همان شب با قطار به تهران بازگشتيم.
* حواشي سفر
«خيرالامور» راوي فتح با بياني گرم و دلنشين به روايت حماسه ها و وقايع دفاع مقدس در مناطق مختلف عملياتي پرداخت كه با استقبال گرمي روبه رو شد. شلمچه از همه مناطق گيراتر بود كه متأسفانه كمتر توقف كرديم.
غياثي راد نيز در مسيرهاي سفر به بيان خاطرات خود از عمليات هاي مختلف پرداخت، همچنين مداحي و شعرخواني او همزمان با شب ميلاد پيامبر اعظم(ص) شور و شعف خاصي در ميان بچه ها پديد آورد.«كريمي» مدير كل امور تبليغات و اطلاع رساني وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و مجري معروف برنامه هاي تلويزيوني سپاه در طول اين سال ها نيز همراه كاروان خبرنگاران و نويسندگان از مناطق عملياتي ديدن كرد.
«سميرمي» مسئول سابق مركز فرهنگي خرمشهر توضيحات مفصلي درباره نحوه اشغال و آزادسازي خرمشهر و تالارهاي اين مركز ارائه كرد كه جالب بود. او همچنين از جمله رزمندگان و مدافعان خرمشهر بود.

آسيب شناسي مطبوعات دفاع مقدس
نشست تخصصي آسيب شناسي مطبوعات دفاع مقدس توسط مجمع خبرنگاران و نويسندگان مطبوعاتي دفاع مقدس با همكاري معاونت مطبوعاتي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در محل نمايشگاه مطبوعات برگزار مي شود.
اين نشست با حضور جمعي از اساتيد به نقد و بررسي صفحات و مطالب منتشره با گرايش دفاع مقدس در مطبوعات خواهد پرداخت.
مجمع خبرنگاران و نويسندگان مطبوعاتي دفاع مقدس از اعضاي اين مجمع و نيز كليه علاقه مندان دعوت كرد در اين نشست كه روز ۱۹ ارديبهشت ماه ساعت ۱۰ الي ۱۲ در سيزدهمين نمايشگاه مطبوعات برگزار مي شود،  شركت نمايند.

آپاراتچي عاشق
در شهر بوديم، شهيد چمران و بچه هاي سپاه، بسيج و ارتش از آسمان با هليكوپتر راه هوايي را باز كرده بودند و سردشت، ديگر در دست بچه هاي خودمان افتاده بود. كم كم راه زميني هم باز شده بود، ولي با پيچ و ميخ جاده تا اندازه اي محكم و امن شده بود.
راه پيرانشهر _ سردشت و مهاباد _ سردشت و بانه _ سردشت پر از پيچ هايي بود كه معمولاً كمين گاه اشرار و گروهك ها بود و توسط ميخ هاي استوار بسيجي، سپاهي و ارتشي (و معمولاً از ۸ صبح تا ۲ و۳ بعدازظهر و گاهي كمتر و بيشتر) از طريق مقرهاي عملياتي بر فراز تپه هاي همجوار جاده حفاظت مي شد.
رضا عباسي هم كه جواني پرتحرك بود از روستاي مرانك دماوند به سردشت آمد و پذيرش شد. سينماي شهر كه قبلاً تعطيل بود راه اندازي شده بود و رضا آپاراتچي سينما شد و با برادر محسن كاظمي كار مي كرد. او به طور دائم حركت و جنب وجوش داشت، سينما را با فيلم هاي مناسب كه طرفدار زيادي هم از جوانان شهر داشت از طريق تبليغات سپاه مي چرخاند. صبح تا شب در اتاق آپارات سينما با پخش فيلم سر و كار داشت و از هر كاري كه مي توانست انجام دهد ابايي نداشت.
آسايشگاه تبليغات همجوار آسايشگاه پرسنلي بود، چند شبي بود كه صداي ناله اي به گوش مي رسيد. چراغ قوه و نورافكن هم در پيدا كردن صدا به كار نيامد، چند روزي گذشت باز صداي ناله. روز دوري زديم، لنگه دري افتاده را هل داديم، قبري پوشانده با لنگه در مشاهده شد. بعد فهميديم كه اين كار رضا است كه نيمه هاي شب عاشقانه در آن قبر انس و الفت گرفته، راز و نياز مي كند و آن قدر خودش را آماده كرد كه در جبهه هاي جنوب كشور به درجه رفيع شهادت نايل آمد.
دكتر موسي مهدوي

فرهنگ ماندگار
اجتماعي
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
خارجي
سياسي
داخلي
شهرستان ها
شهري
علمي فرهنگي
راهنما
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
همشهري ايرانشهر
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   فرهنگ ماندگار   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   خارجي   |  
|  سياسي   |   داخلي   |   شهرستان ها   |   شهري   |   علمي فرهنگي   |   راهنما   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |