شنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۸۵
هزينه اضطراب اجتماعي زنان
سميه صيادي فر
004794.jpg
اضطراب يكي از شايعترين مشكلات عاطفي انسان امروز است كه آنچنان در تار و پود زندگي وي ريشه دوانده كه به جرات مي توان گفت زمينه بسياري از بيماريهاي جسمي، كسالتهاي روحي، آشفتگي هاي رفتاري و واكنش هاي نامناسب او را تشكيل مي دهد.
اضطراب انسان امروزي، واكنشي است در مقابل رشد سريع تكنولوژي، فشارهاي ناشي از شهرنشيني، گسستگي هاي ارتباطي، از هم پاشيدگي جوامع، تحولات اجتماعي و تعارضات فردي كه به شكل فزاينده حيات بارورانسان را تهديد مي كند.
بنابراين در جهان كنوني هر فردي بسته به تجربيات و شخصيت خود مي تواند كم و بيش اضطراب را تجربه نمايد، خلوت و تنهايي، خانه و محيط تحصيل، مكانها و محيط اشتغال مي توانند از جمله عوامل ايجاد اضطراب باشند.
اضطراب يك هيجان معمول بوده و واكنشي در مقابل تغييرات زندگي است. اشكال خفيف اضطراب حتي مي تواند زمينه ساز ايجاد سازش بوده و خاصيت انطباقي هم داشته باشد .اما اضطراب در شكلهاي جدي آن مشكل آفرين است.
در اين گزارش ضمن اشاره به تعاريف زيربنايي اضطراب، نشانه ها وعلائم، انواع اضطراب، تلاش شده است بر نوع خاصي از اضطراب، يعني اضطراب و هراس اجتماعي(كمرويي و تنهايي)، تأكيده شده و از ابعاد مختلف مورد بررسي قرار گيرد.
تعريف اضطراب
اضطراب از نظر روان شناسي و روان پزشكي يعني «ناآرامي، هراس و ترس ناخوشايند و فراگير با احساس خطر قريب الوقوع كه منبع آن قابل شناختن نيست» به سخن ديگر اضطراب يك پاسخ طبيعي در مقابل هر نوع تهديد يا فرآيندي آگاه كننده و اخطاري به فرد درباره يك خطر يا موقعيت ضربه آميز است. الگوي اضطراب در موجود زنده كاملاً فطري است و در حد متعادل آن نيروي محركي براي بسياري از اعمال و رفتار انسان و ضرورتي براي بقاي حيات، صيانت نفس، تلاش، حركت و آمادگي براي مقابله با تهديدها، خطرهاي طبيعي و اجتماعي به شمار مي رود. اما زماني كه نگراني هاي فرد نسبت به مسايل مختلف به طور فراگير افزايش يابد، به تدريج شاهد بروز اضطراب مرضي خواهيم بود.
اضطراب پاسخي درمقابل خطر نا آشكار و مبهم است به عبارت ديگر،احساس نا خوشايند بيمناكي و ترس ناراحت كننده اي از پيش بيني خطري است كه منشاء آن مشخص نيست .
نشانه ها و علائم اضطراب
عصبي بودن، آرام و قرار نداشتن، تنش، احساس خستگي، سرگيجه، تكرر ادرار، تپش قلب، بي حالي، تنگي نفس، تعريق، لرزش، نگراني و دلهره، بي خوابي، اشكال در تمركز حواس، گوش به زنگ بودن.
انواع اضطراب؟
اضطراب انواع مختلف و متنوعي دارد كه هر فردي ممكن است به يك يا چند نوع از اين اختلالات مبتلا باشد، در اين مقاله بر نوع خاصي از آن كه اضطراب اجتماعي ناميده مي شود، تأكيد شده است.
۱- اختلال اضطراب فراگير يا منتشر تركيبي از علائم ذكرشده در قسمت نشانه ها و علائم اضطراب در اين اختلال مشاهده مي شود، در اضطراب فراگير خطر واقعي وجود ندارد.
۲- اختلال هراس اين افراد دچار حملات اضطرابي پيش بيني نشده اي مي شوند. مبتلايان به اين اختلال مي ترسند مبادا بميرند، ديوانه شوند يا بي اختيار دست به كارهايي بزنند و يا علائم رواني - حسي غيرمعمول نشان دهند.
۳ - ترسهاي اختصاصي يا ساده شايعترين نوع ترس و غيرمنطقي است. طي آن فرد از مواجهه با اشياء، فعاليتها و موقعيتهاي خاص همچون ترس از حيوانات، طوفان، بلندي، جراحت، خون و مرگ اجتناب مي كند.
۴- ترس از مكانهاي باز افراد مبتلا به اين اختلال از رفتن به فضاي باز، مسافرت و حضور در ازدحام امتناع مي كنند. اين افراد از ترك كردن محيط منزل دچار ترس شديد هستند.
۵- اضطراب اجتماعي يا ترسهاي اجتماعي اين نوع ترس از اواخر دوران كودكي يا اوائل نوجواني شروع مي شود و حتي تا بزرگسالي ادامه مي يابد. (اضطراب اجتماعي). اين افراد در مواجهه با ديگران احساس شرمساري مي كنند، نگران هستند كه دستها و صدايشان نلرزد و سرخ نشود. معمولاً از صحبت كردن و غذا خوردن در حضور جمع، ابراز وجود كردن، انتقاد كردن، اظهارنظر كردن و اشتباه كردن مي ترسند.
۶- اختلال وسواس عبارت است از وسواس شدن افكار يا اعمال غيرارادي، تكراري و غيرمنطقي كه فرد برخلاف ميل خود آن را تكرار مي كند.
۷- اختلال استرس پس از سانحه اين اختلال قبلاً «سندرم موج انفجار» ناميده مي شد. معمولاً با يك استرس شديد هيجاني كه شدت آن مي تواند براي هركس آسيب رسان باشد همراه است از قبيل جنگ، بلا يا سوانح طبيعي مثل زلزله، مورد حمله يا تجاوز به عنف واقع شدن و تصادفات شديد.
اضطراب اجتماعي
اضطراب اجتماعي نتيجه اي است از احتمال يا وقوع نوعي ارزيابي شخصي در موقعيت هاي مختلف اجتماعي - فردي كه دچار اضطراب اجتماعي است هيچ گونه تمايلي به آغاز ارتباط با ديگران ندارد و با احساسي از ترس و پايداري غيرمعقول، از هر موقعيتي كه ممكن است در معرض داوري ديگران قرار گيرد، اجتناب مي ورزد. برداشت يا تصور شخص از موقعيت هاي اجتماعي كه احتمال دارد شخصيت او مورد سنجش و ارزشيابي قرار گيرد، مي تواند واقعي يا خيالي باشد.
در واقع شخصي كه به شدت دچار اضطراب اجتماعي است، تصور مي كند در هر موقعيت يا شرايط اجتماعي فرد يا افرادي به محض مواجه شدن با او رفتار و شخصيتش را مورد نقادي و ارزيابي قرار خواهند داد و يا ممكن است طوري رفتار كند كه مورد تحقير ديگران واقع شود و در فشار و مخمصه قرار گيرد.
هنگامي كه چنين اضطرابي بر وجود فرد مستولي شود، اعتماد به نفس كاهش مي يابد، قدرت نگرش واقع بينانه و برقراري ارتباط متقابل با ديگران به حداقل مي رسد و احساس تنش يا ناتواني در تنش زدايي، افسردگي، ناآرامي و بيقراري، گريز از ارتباطات معمول اجتماعي و دل مشغولي هاي مفرط، شخصيت فرد را فرا مي گيرد.
همه انسان ها از كوچك تا بزرگ اساساً تشويق پذير و تنبيه گريز هستند و دوست ندارند كه بخشي از رفتار يا جنبه هاي مختلف شخصيتشان توسط ديگران مورد ارزيابي و نقادي قرار گيرد، اما آن دسته از كودكان، نوجوانان و بزرگسالاني كه به طورغيرعادي دچار ترس يا اضطراب اجتماعي هستند، كمترين تمايلي براي حضور در موقعيت هاي اجتماعي و ارتباط با ديگران ندارند، چرا كه همه موقعيت هاي اجتماعي و تعامل بين فردي را صحنه هاي ارزيابي و انتقاد تلقي مي كنند.
براي مثال حضور در جلسات مصاحبه و گزينش تحصيلي و شغلي، ديدار با فردي مسئول يا مقتدر براي اولين بار، صحبت، سخنراني و ارائه گزارش در حضور مخاطبان برجسته، مصاحبه در برنامه پخش مستقيم تلويزيون يا راديو، ورود به اطاقي مملو از آدم هاي غريبه و موقعيت هايي از اين قبيل تقريباً همه افراد را تا حدودي مضطراب مي كند،اما بعضي از كودكان، جوانان و بزرگسالان غالباً در هر موقعيت اجتماعي كه ممكن است رفتار ايشان مورد ارزيابي قرار گيرد، دچار اضطراب شديد مي شوند. براي اين قبيل افراد، اضطراب يك وضعيت گذرا نبوده و نوعي ويژگي شخصيتي محسوب مي شود.
اضطراب اجتماعي در شرايط زير بيشتر مشاهده مي شود
۱- ترس از عدم تأييد يا انتقاد توسط ديگران.
۲- ترس از قرار گرفتن در موقعيتي كه مي بايست مصمم و قاطع جواب داد يا اظهار نظر كرد.
۳- ترس از مقابله كردن با شرايط خاص اجتماعي، عصبانيت ها و پرخاشگري ها.
۴- ترس از مواجه شدن و همكلامي با جنس مخالف.
۵- ترس از ناتواني در برقراري و حفظ روابط بسيار صميمي بين فردي.
۶- ترس از بروز جدي تعارض و دوگانگي احساس در خانواده و طرد شدن توسط والدين.
۷- ترس از طرد شدن و از دست دادن روابط بين فردي.
كمرويي چيست؟
كمرويي يك توجه غيرعادي و مضطربانه به خويشتن در يك موقعيت اجتماعي است كه در نتيجه آن فرد دچار نوعي تنش رواني - عضلاني مي شود، شرايط عاطفي و شناختي اش متأثر مي گردد و زمينه بروز رفتارهاي خام و ناسنجيده و واكنش هاي نامناسب در وي فراهم مي شود.
به عبارت ديگر، پديده كمرويي به يك مشكل رواني - اجتماعي و آزار دهنده شخصي مربوط مي شود كه همواره به صورت يك ناتواني اجتماعي ظاهر مي گردد. به بيان ساده، كمرويي يعني «خود توجهي» فوق العاده و ترس از مواجه شدن با ديگران.
بنابراين كمرويي:
۱- رو به رو شدن با افراد جديد را براي فرد نگران كننده و دشوار مي كند.
۲- وارد شدن به اماكن جديد و كسب و كار و تجارت تازه را براي فرد سخت مي نمايد.
۳- مخفي شدن از انظار و احساس عجز در عين توانمندي را سبب مي شود.
علل كمرويي
كمرويي يك پديده رواني - اجتماعي است. اين، صفت يك ويژگي ارثي يا ژنتيكي نيست، بلكه اساسا در نتيجه روابط نادرست بين فردي و سازش نايافتگي هاي اجتماعي در مراحل اوليه رشد، در خانه و مدرسه پديدار مي گردد. با اينكه برخي از روان شناسان نظير كتل (۱۹۸۳) بر اين عقيده اند كه بعضي بازمينه يا «سندرم كمرويي» متولد مي شوند اما بايد توجه داشت كه بحث درباره سندرم كمرويي و استعداد بيشتر بعضي از كودكان در ابتلا به كمرويي، به معناي ارثي بودن كمرويي مثل رنگ چشم و پوست نيست.
دكتر سعيدي در زمينه علل ايجاد اضطراب اجتماعي و كمرويي معتقد است: علل مختلفي چون مدرسه، خانه، محيط كار و شغل در ايجاد كمرويي و هراس اجتماعي مؤثرند اما به نظر من عاملي كه از همه مهمتر است، وارد شدن ما به عصر انفجار اطلاعات است. در اين عصر افراد با زياد شدن اطلاعاتشان در هر زمينه اي، بر نگراني هايشان نيز افزوده مي شود. در اين عصر، مرزهاي بيولوژيكي شكسته شده و افراد با آگاهي هاي فراواني كه كسب مي كنند، اضطراب فراواني نيز پيدا مي كنند
دكتر بهرامي (متخصص تحليل رفتار متقابل) معتقدند: اضطراب اجتماعي و كمرويي ناشي از آن مي تواند به دليل نوع باورهايي باشد كه در زمان كودكي از طريق والدين منتقل شده است. نتيجه آن هم مي تواند جدايي از محيط اطراف و انزواي اجتماعي باشد. در حقيقت مهمترين عامل در ايجاد اضطراب اجتماعي، بازدارنده هايي هستند كه به صورت پيام والدين درباره هر فرد بوجود مي آيد.
زمينه هاي اضطراب اجتماعي و كمرويي
زمينه هاي بسياري هستند كه مي توانند در ايجاد، اضطراب اجتماعي و كمرويي تأثير داشته باشند، در اينجا به اصلي ترين آنها، اشاره مي شود.
۱- كمرويي ناشي از ترس
كمرويي ناشي از ترس عموما در ۶ ماه اول از اولين سال زندگي كودك مشاهده مي شود. در حقيقت كودك خردسال از اين رو كمروست كه مردم برايش ناآشنا بوده، از او بزرگتر، قوي تر، قدرتمندتر و مقتدرترند و او نمي داند در شرايط گوناگون چگونه با وي برخورد خواهند كرد. بعد از ۶ ماهگي، كودكان خردسال بتدريج به لحاظ رشد ذهني و عاطفي قادر مي شوند تا افراد آشنا را از غريبه ها تشخيص بدهند همراه با افزايش دامنه ارتباطات كودك با ديگران كم كم بر تجارب خوشايند و دوست داشتني كودك افزوده و ترسش فرو مي ريزد و اين حالت مقدمه لازم و مطلوبي براي اجتماعي تر شدن كودك است.
۲- خانواده و فرزندان كمرو
محيط خانواده و تجارب اوليه كودك به خصوص در سنين پيش دبستاني و سالهاي آغازين مدرسه اصلي ترين نقش را در شكل گيري شخصيت كودك دارد . در اين دوران الگوهاي رفتاري بزرگسالان، برنامه هاي تلويزيوني، نحوه و ميزان ارتباطات عاطفي، كلامي و اجتماعي خردسالان با والدين مي تواند بيشترين تأثير را در رشد مطلوب اجتماعي و يا بوجود آمدن اضطراب و كمرويي كودكان داشته باشد. زماني كه والدين، خودشان عموما مضطرب بوده، از مهارت برقراري روابط عاطفي - اجتماعي مطلوب و خوشايند با ديگران به ويژه فرزندان خود بي بهره باشند، بدون شك طبيعي است كه فرزندان اين خانواده نيز بياموزند كه كمرو باشند به همين دليل بعضي از روان شناسان مثل واتسون كمرويي كودكان را در نتيجه يادگيري و تقويت آن در خانه و مدرسه مي دانند. مشاهده دو گانگي و تعارض در رفتار والدين و ايجاد نا هماهنگي در مفاهيم اساسي شخصيت، موجب كشمكش هاي دروني و در نتيجه اختلال در رشد طبيعي گرديده، اضطراب شديد و كمرويي كودك را به همراه خواهد داشت.
۳- تك فرزند ها و فرزندان اول خانواده
كمرويي در ميان فرزندان اول خانواده و تك فرزندها بيش از ساير فرزندان ديده مي شود، به خصوص زماني كه والدين قادر نباشند زمينه تربيت و رشد اجتماعي مطلوب و هماهنگ ايشان را مطابق با نيازهاي عاطفي و اجتماعي آنان فراهم آورند . فرزندان اول خانواده و تك فرزند ها در برقراري ارتباط با همسالان خود بيشتر با مشكل مواجه مي شوند تا افراد بزرگسال، معمولا وقتي تك فرزند ها وارد مدرسه مي شوند، بيشتر دوست دارند كه با معلم ارتباط داشته باشند تا با همسالان خود و اگر از طرف معلم و خانواده هدايت نشوند و ارتباط متعادلي با همكلاسيهاي خود پيدا نكنند به تدريج با مشكل جدي در رشد اجتماعي مواجه مي شوند.
۴- فشارهاي اجتماعي و كمرويي
علاوه بر خانه و مدرسه، عواملي چون محروميت ها و آسيب هاي اجتماعي، ناسازگاريهاي شغلي، سلطه ها و فشارهاي گروهي، مقايسه ها و برتري طلبي هاي قومي و نژادي، تقويت شخصيت انفعالي، كنترل شديد اجتماعي، بي احترامي به حقوق و آزاديهاي مشروع فردي، ترويج فرهنگ خصومت و خشونت از ديگر عوامل زمينه ساز ازدياد اضطراب، تشديد كمرويي و رفتارهاي گوشه گيرانه است.
۵- موقعيتهاي اجتماعي
فردي كه در چنگال نيروهاي اجتماعي گرفتار شده است ممكن است به سادگي مبدل به فردي كمرو گردد. زيرا به سادگي نمي توان به افراد ديگر دسترسي داشت. در جوامع امروزي موقعيتهاي اجتماعي كمي جهت مشاهده روابط گرم، بخشنده و مشترك در ميان اعضا خانواده يا دوستان و همسايگان وجود دارد. همچنين فرصت براي «تمرين برقراري ارتباط كلامي، يادگيري نحوه دريافت واكنش از ديگران، مذاكره كردن، تعريف كردن و تعريف شنيدن از ديگران» بسيار كم و براي افراد منزوي (كمرو) دور از دسترس است.
۶- تمايل به بهترين بودن
ميزان اهميتي كه براي اثبات ارزشمند بودن از نظر «موقعيت مادي، كسب مقام و پيشرفتها» قائل مي شويم بشدت باعث اضطراب اجتماعي و كمرويي مي شود. براي اينكه مورد علاقه باشيم، پذيرفته شويم و به آنها (ارزش) داده شود بايستي پاسخهاي مطلوب را ارائه دهيم. اين تاكيد بيش از اندازه بر رقابت و پيشرفت فردي در شيوع پديده كمرويي مؤثر است. در واقع وقتي ارتباط ما با دوستان مطلقا «سودگرايانه» است. پس طبيعي است نگران آن باشيم كه مبادا چيزي كه ارائه مي دهيم (رفتار) به قدر كافي خوب نباشد. زيرا در غير اين صورت كنار گذاشته خواهيم شد.
۷- برچسبهاي اجتماعي
احتمال دارد عنوان و بر چسب كمرويي قبل از اينكه واقعا كمرو باشيم، پديد آمده باشد. در واقع ما پي در پي بر روي افراد ديگر و حتي شخص خودمان از طريق تجربياتمان برچسب مي زنيم. برچسب ها خلاصه ماست و ساده شده اي از تجربيات پيچيده اي مي باشد: «او متزلزل است، او دروغگو است، من رك هستم، من كمرو هستم، من از حضور در جمع مي ترسم و ...».
۸- تاثير والدين
تحقيقات نشان مي دهد پدران و مادران كمرو فرزندان كمرويي نيز به بار مي آورند و پدران و مادران غير كمرو بر فرزندان غيركمرو. اگر چه اين مطلب مي تواند به عنوان تائيدي بر نظريه «صفات و انتقال از طريق ارث» باشد. اما يك نقطه جالب توجه وجود دارد و آن اينكه داشتن حداقل يك والد كمرو شانس مبدل شدن كودك به فرد كمرو را افزايش مي دهد. اما يك كودك مانند آنان كمرو خواهد شد و آن احتمالاً اولين فرزند است و كمتر پيش مي آيد كه فرزندان بعدي كمرو شوند. آنان به اين خاطر كمرو نمي شوند كه والدين خواسته هاي كمتري از آنان دارند و بنابراين فشار كمتري بر آنان وارد مي كنند و اين دليل بر تاثير محيط بر كمرو شدن است.
۹- تاثير مدرسه
براي رشد صحيح يك كودك وجود امنيت در محيط و در ارتباط با ديگران ضروري است و اين وظيفه مدرسه و بخصوص معلم است كه به كودك نحوه «رفتار گروهي و اجتماعي و استفاده از وسايل و تجهيزات، ابراز علاقه و توجه شادمانه و چگونه موفق زيستن در اجتماع » را آموزش دهند. اما به طور كلي معلمين در مورد دانش آموزان كمرو، شناخت كافي ندارند و از شناسايي اين دانش آموزان عاجزند.
چه چيزي باعث مي شود كه معلم نمي تواند آنها را شناسايي كند؟ شايد به اين دليل كه آنان مشكل آفرين نيستند و در كلاس سر و صدا راه نمي اندازند و حتي سؤالات خود را نيز مطرح نمي كنند. اين امر ديگران را به اين نتيجه گيري سوق مي دهد كه آنان يك «مساله» نيستند، پس جاي تعجبي ندارد معلمين نسبت به آنها حساس نيستند.
سن و اضطراب اجتماعي
كمرويي در ميان دانش آموزان خردسال شايعتر از بزرگسالان است. بسياري از بزرگسالاني كه خود كمرو نيستند با برنامه ريزي بر كمرويي دوران كودكي خود غلبه كرده اند، اما كمرويي در ميان بخش قابل ملاحظه اي از جمعيت بزرگسالان ادامه دارد.
دكتر سعيدي در زمينه رابطه سن و اضطراب اجتماعي اعتقاد دارند، به دليل وارد شدن ما به عصر اطلاعات و شكسته شدن مرزهاي فيزيولوژيكي، نوع اضطراب ها نيز در سنين مختلف تغيير كرده است، از يك سو وجود اطلاعات زياد در هر زمينه اي و از سوي ديگر در دسترس بودن آن براي تمامي سنين، ميزان اضطراب در سنين مختلف را افزايش داده است.
به نظر آقاي دكتر بهرامي (متخصص تحليل رفتار)، جواناني كه هويت و بلوغ اجتماعي آنها در حال شكل گيري است، بيشتر در معرض اضطراب اجتماعي و كمرويي قرار دارند.
جنسيت و اضطراب اجتماعي؟
برخي شواهد نشان مي دهد كه در دوران نوجواني كمرويي بيشتر در ميان دختران پديد مي آيد تا پسران. شايد دليل اين امر آن باشد كه نياز به محبوب بودن در مدرسه و از نظر جسماني جذاب بودن به گونه اي جا افتاده است كه فشار بيشتري بر دختران وارد مي شود تا پسران.
بررسي ها نشان مي دهد كه اضطراب در مردها، طبقات اقتصادي مرفه و جوانان كمتر است و در زنان، افراد كم درآمد و سالمندان بيشتر شايع مي باشد.
در حدود ۷/۳ درصد از جمعيت ۱۸ تا ۵۴ ساله ايالات متحده - تقريباً ۳/۵ ميليون آمريكايي - در هر سال دچار هراس اجتماعي هستند.
هراس اجتماعي در زنان دو برابر مردان روي مي دهد، البته نسبت بيشتري از مردان خواهان كمك براي (مداواي) اين اختلال هستند. اين اختلال نوعاً در كودكي يا اوايل نوجواني شروع مي شود و به ندرت بعد از ۲۵ سالگي شكل مي گيرد.
دكتر حسين كاويان(دكتراي تخصصي روانشناسي باليني و عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشكي تهران) و دكتر سيد علي احمدي ابهري (روانپزشك و عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشكي) شيوع اختلال هاي اضطرابي را طي پژوهشي، بررسي كرده اند. در اين پژوهش، تعداد يك هزار و ۷۰ نفر از ساكنان شهر تهران بين سنين ۲۰ تا ۶۴ سال به صورت خوشه اي در آزمون سرند اضطراب (پرسشنامه اضطراب) شركت كردند. اين دو متخصص در نتايج پژوهش خود عنوان كردهاند: شيوع انواع اختلال هاي اضطرابي در ميان زنان دو تا سه برابر مردان بوده و همچنين ميزان اضطراب در جمعيت كل زنان (موارد هنجار و ناهنجار) بيش از جمعيت كل مردان است. در مقايسه با مردان، شيوع اضطراب فراگير در زنان، نزديك به سه برابر، هراس ۴ برابر، وسواس فكري و عملي۳/۵ برابر، اختلال پس از ضربه استرسي بيش از سه برابر و آسيمگي دو برابر است.
روانشناسان بر اين باورند كه زنان به علت نداشتن شرايط يكسان اجتماعي در جامعه، بيشتر در معرض ابتلا به افسردگي و اضطراب قرار دارند و۶۰ درصد اين اضطراب ها در زنان و مادران به صورت علايم جسماني و بيماري بروز مي كند.
دكتر سعيدي، در مورد چرايي دو برابر بودن ميزان اضطراب اجتماعي در زنان، مي گويد: اين امر مي تواند به علت تغيير صحنه زنان از محيط خانه به محيط جديد كار باشد. علت ديگر آن مي تواند فشارهاي موجود در محيط جامعه باشد كه محيطي مردانه است. اين واقعيت را نمي توان انكار كرد كه محيط كار و محيط جامعه محيطي جدي و مردانه است و زنان در ورود به اين محيط (و همچنين اطلاعات زيادي كه بنابر حضور در عصر اطلاعات كسب كرده اند)، ناخودآگاه اضطراب بيشتري را نيز حس مي كنند. شايد اين اضطراب به خاطر مقبول واقع شدن باشد. اگر دقت كنيد، زنان در محيط كار، ناخودآگاه جديت بيشتري به خرج مي دهند، محافظه كار شده و سخت گيرتر به نظر مي رسند.
در حقيقت مي توانيم بگوييم،  نقش محيط را در زمينه افزايش اضطراب اجتماعي زنان بسيار پررنگ بدانيم، البته خصوصيات روحي آنها نيز بي تأثير نيست.
آقاي دكتر بهرامي  معتقدند: محيط جامعه و نبايدهاي تربيتي در زنان، در بالا بودن آمار اضطراب اجتماعي آنان، بسيار مؤثر است.
آمار بسيار بالاي اضطراب زنان
حدود۷۵/۵۷ درصد از زنان شهر تهران در آستانه ابتلا به اضطراب، داراي اضطراب و يا كاملا دچار بيماري اضطراب هستند.
دكتر فريبا سيدان در رساله دكتراي جامعه شناسي خود با عنوان«بيماري هاي رواني زنان و عوامل اجتماعي مؤثر بر آن» به اين نكته اشاره مي كند كه فشار رواني زنان داراي منشا اجتماعي بوده و با ترتيبات، ساختارها و تنظيمات اجتماعي مرتبط است. در اين خصوص دستيابي نابرابر زنان به منابع ارزشمند در خانواده، تقسيم كار جنسيتي و نوع روابط قدرت در خانواده به همراه وضعيت اقتصادي اجتماعي آن ها نقش به سزايي در ايجاد فشار رواني زنان دارند. هم چنين جامعه پذيري زنان براساس صفات منتسب به نقش هاي جنسيتي زنانه با ايجاد آمادگي و فقدان خود اثربخشي در زنان، آنان را هرچه بيشتر مهياي ابتلا به بيماري رواني، افسردگي و اضطراب مي سازد.
حدود ۶۰ درصد از زنان مورد مطالعه در اين پژوهش دچار بيگانگي اجتماعي درحدود متوسط، زياد و خيلي زياد بوده اند و ۴۰ درصد بقيه بيگانگي اجتماعي را درحدود خيلي كم و كم تجربه كرده اند. در اين خصوص احساس بيگانگي اجتماعي و دوگانگي آگاهي به عنوان عوامل اجتماعي مؤثر بر بروز بيماري رواني زنان نيز همبستگي معنادار و قابل قبولي با اين پديده دارند.
نتايج پژوهش وي نشان مي دهد كه بيماري رواني افسردگي و اضطراب زنان متاثر از عوامل متعددي است كه در شبكه اي از روابط با يكديگر قرار دارند. در اين خصوص چندگانگي وضعيت اجتماعي اقتصادي زنان به عنوان متغيرهاي پيشينه اي، دستيابي نابرابر به منابع ارزشمند در خانواده، احساس اضطراب و صفات منتسب به نقش هاي جنسيتي زنانه و آگاهي دوگانه به عنوان متغيرهاي واسط، مجموعه متغيرهايي هستند كه موجب بروز بيماري رواني افسردگي و اضطراب در زنان مي شود. همچنين ميزان اضطراب در زنان عمدتا تحت تاثير وضعيت اجتماعي اقتصادي سرپرست خانوار بوده و برآورد آن با توجه به وضعيت اجتماعي اقتصادي خود زنان چندان معنادار نيست.
اما از جمله منابع ديگر اضطراب در زنان، نوع روابط قدرت در خانواده است. چنان كه به هر ميزان روابط قدرت ساختاري عمودي تر داشته باشد، بر احساس اضطراب نزد زنان افزوده مي شود و به عكس هر چقدر روابط قدرت در خانواده از ساختاري افقي برخوردار باشد از ميزان اضطراب زنان كاسته مي شود. ضمنا ميان تقسيم جنسيتي كار در خانواده و احساس اضطراب در زنان روابط معناداري وجود دارد.
بر اساس اين تحقيق، جامعه پذيري زنان براساس صفات منتسب به نقش هاي جنسيتي زنانه شديدا آسيب زاست و ضروري به نظر مي رسد كه ساختارهاي اجتماعي چون خانواده، نهادهاي آموزشي و غيره به تغييرات بنيادي در رويه هاي خود در اين زمينه اقدام كنند. همچنين به هر ميزان حوزه هاي اجتماعي و شخصي زندگي زنان از يكديگر منفك باشد و يا به عبارت بهتر زنان بيش از پيش با دو پارگي حيات اجتماعي و شخصي مواجه باشند بيشتر احتمال داد كه در پي تجارب دوگانه در اين دو حوزه، دچار آسيب رواني و اضطراب شوند.
علاوه بر اين ها، احساس كنترل بر زندگي؛ افسردگي و اضطراب را در زنان كاهش مي دهد.
نتايج اين تحقيق جالب نشان مي دهد كه از يك سو وضعيت نامطلوب ساختارهاي اجتماعي اقتصادي در حوزه هاي عمومي و خصوصي با ايجاد اضطراب در زنان آنان را به سوي بيماري رواني سوق مي دهد و از سوي ديگر اين شرايط با تاثيرگذاري ذهنيت اجتماعي زنان و با ايجاد آمادگي شناختي در زنان زمينه هاي ابتلاي آنان به بيماري رواني افسردگي و اضطراب را فراهم مي آورد. دستاورد نهايي اين پژوهش حاكي از آن است كه آسيب هاي رواني اجتماعي بخش اعظم زنان ايراني عمدتا ناشي از فشارهاي ساختاري و فقدان دستيابي به منابع خصوصي و عمومي است و اصلاحات ساختاري در سطوح مختلف اجتماعي از خانواده تا سازمان هاي كلان اجتماعي، به همراه مهيا كردن دستيابي برابر به منابع اجتماعي و خصوصي، به پيشگيري، بهبود و درمان آسيب هاي رواني زنان كمك مي كند.
فريبا سيدان در اين زمينه به لزوم اصلاحاتي چون تعديل و دموكراتيزه كردن ساختار روابط قدرت و تقسيم جنسيتي كار در خانواده، بهبود فرآيند و كيفيت ازدواج، كنترل و كاهش ميزان باروري زنان، ارتقاي آگاهي و وجهه نظرات زنان، مهياسازي زمينه هاي افزايش مشاركت زنان در نيروي كار، تامين فرصت هاي مطلوب آموزشي در سطوح مختلف و اصلاح ساختاري شيوه هاي جامعه پذيري زنان اشاره مي كند و توانمندسازي زنان و سلامت رواني اجتماعي آنان را لازم و ملزوم يكديگر مي داند. وي امر مهم در ارتباط با توانمندسازي زنان را  افزايش مقاومت آنان از طريق كاستن آمادگي ابتلا به بيماري، تقويت منابع حمايتي و تغييرات ايمني شناسانه رواني عصبي مي داند كه عمدتاً از طريق تغييرات وضعيتي رواني اجتماعي ميسر شده و لازمه آن بهبود وضعيت زنان براي كسب قدرت و توان رواني اجتماعي است.
نتيجه
بالا بودن آمار اضطراب اجتماعي در بين افراد، بهاي گزافي براي جامعه خواهد داشت. به عقيده دكتر سعيدي، اگر راهكار اساسي براي مقابله با مشكل اضطراب اجتماعي انديشيده نشود و آمار همچنان افزايش يابد، جامعه دچار مشكلات اساسي از جمله بحران هويت، پنهان كاري هاي افراد در سطح وسيع، كمبود اعتماد افراد به يكديگر و در نهايت از خود بيگانگي جامعه خواهد شد. از سوي ديگر توجه به اضطراب اجتماعي و كم رويي بسيار اهميت دارد؛ چرا كه اگر در سطح كلان نگريسته شود، اين امر باعث شناخته نشدن استعدادهاي بالقوه تمامي افراد در هر سطحي شده و در نهايت به ضرر كل اجتماع خواهد بود.
دكتر بهرامي  يكي از راهكارهاي اساسي در جهت پايين آوردن آمار اضطراب اجتماعي و كمرويي را چنين ذكر كرده اند: افرادي كه اين مشكل را دارند بايد خودشناسي كرده و با شناخت نقاط ضعف خود نسبت به رفع آن اقدام نمايند، پس آموزش خود شناسي و ايجاد فرصتي براي ترميم ساختار شخصيت، در محو كردن اضطراب اجتماعي و كمرويي بسيار مؤثر است.

خاطرات زندگي روزانه
در زندگي روزمره هريك از ما اتفاقات و رويدادهاي كوچك و بزرگ فراواني وجود دارند كه گرچه به سرعت مي گذرند، اما مي توانند قابل توجه باشند و در ميان خاطرات زندگي مان ماندگار شوند؛ اتفاق هايي كه آنها را براي دوستان و همكاران خود تعريف مي كنيم و گاه بعد از گذشت چند سال همچنان شنيدني و شيرين هستند؛ از يك ماجراي جالب در زمان خدمت نظام وظيفه تا خاطره از يك ميهماني خانوادگي و... هر يك از اين خاطرات كوتاه چون يك عكس يادگاري در آلبوم ذهن باقي مانده اند.
شما هم مي توانيد با ارسال خاطرات شيرين زندگي خود به آدرس روزنامه همشهري در ورق زدن آلبوم خاطرات با ما همراه شويد.
004791.jpg
فيلم تكراري
حدود ۶۰ سال پيش هنگامي كه در دانشگاه تهران مشغول تحصيل بودم و همزمان در دبيرستان هاي تهران تدريس مي كردم دوست همدرسي داشتم كه متاهل بود ولي من مجرد بودم. بعضي از روزها پس از تمام شدن كلاس درس دانشگاه با هم به سينما ديانا كه نزديك دانشگاه بود مي رفتيم اما دوستم اين قضيه را به زنش نمي گفت. اتفاقا يك مرتبه كه فيلم خوبي داشت و همه تعريف مي كردند، همسر دوستم به دوست من مي گويد براي ديدن اين فيلم برويم. وقتي كه در سينما فيلم شروع مي شود دوستم به همسرش مي گويد اين فيلم كه تكراري است و آنرا يك مرتبه با هم ديده ايم. همسرش انكار مي كند و با ناراحتي از سينما بيرون مي آيند. بالاخره دوستم براي رفع ناراحتي مجبور مي شود كه راستش را بگويد. حالا كه رفت و آمد خانوادگي داريم يادآوري آن خوشحالمان مي كند.
تهران _ ن _ ج _ دبير بازنشسته
روزه
ماه مبارك رمضان بود و ما مشغول تهيه سحري بوديم. صحبت بر سر اين بود كه فردا چه كسي روزه مي گيرد و چه كسي روزه نمي گيرد. خواهرزاده ام كه پنج سال دارد، گوش به حرفهاي ما سپرده بود. بعد از اين كه صحبت ما تمام شد تقريباً نيم ساعت پس از آن خواهرزاده ام به مادرش گفت:
- مادر كفش هاي مرا دم دست بگذاريد تا فردا من از همه زودتر بتوانم بروم روزه را بگيرم.
تعارف
يك روز كه به اتفاق خانواده ام به ميهماني بزرگي رفته بوديم يكي از ميزبانان كه كلي به سر و وضع خود رسيده بود و حسابي هم به خود مي باليد براي تعارف كردن جلو آمد و با وقار خاصي گفت: خانمها، آقايان. خواهش مي كنم شربتهايتان را ميل كنيد تا سرد نشود.
ناهيد دالايي _ تهران

سايه روشن
سطحي بودن لذتهاي زندگي
منجر به روزمرگي مي شود
سطحي بودن لذت هاي زندگي ، افراد را دچار روزمرگي، احساس خلأ، اضطراب و درجات خفيفي از افسردگي مي كند.
دكتر ناصر قاسم زاده، روان شناس، در گفتگو با خبرگزاري مهر، سطحي بودن لذتهاي زندگي را در افت بهداشت روان خانواده ها و كيفيت زندگي افراد بسيار موثر دانست و گفت: چنانچه انسان در زندگي خود نتواند معنايي بيابد، به يك نوع گمگشتگي و خلأ مي رسد كه در حال حاضر نيز رواج يافته است.
وي به تجربه خود در مراجعات متعدد در زمينه شكايت از روزمرگي اشاره كرد و افزود: اين افراد ضمن اينكه يك احساس خستگي مزمن را با خود حمل مي كنند، وقتي زندگي را فاقد هدف و در نتيجه لذت مي بينند، به سمت اين تفكر كه نبودن بهتر از بودن است يا زندگي همين است و بايد تحملش كرد، سوق داده مي شوند كه در واقع اين افكار، افكار افسردگي است.
قاسم زاده لذت بردن از زندگي را به معني پاسخ مناسب دادن به نيازهاي مراحل مختلف زندگي دانست و اظهار داشت: آدمي در هر سني نيازهاي مختلفي در ابعاد جسمي، عاطفي و رواني دارد كه بايد به آنها پاسخ صحيح داده شود. طبيعتاً ارضاء شدن اين نيازها براي فرد واكنش لذت بردن از زندگي را مهيا مي كند و هرگاه نيازهاي او به خوبي پاسخ داده نشود و پس زده شود، اين عدم كاميابي يك نوع عدم رضايت از زندگي را درپي دارد كه در بعضي افراد همراه با رنج و درد است.

اجتماعي
اقتصاد
انديشه
سياست
سينما
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  سينما  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |