روند شكل گيري قطب علمي روانشناسي استرس در دانشگاه تربيت معلم (خوارزمي)
تصميم گيري هاي ناگهاني، استرس زاست
معصومه كيهاني
|
|
|
|
* مدير قطب علمي روانشناسي استرس: هدف ما اين است كه استرس را به عنوان يك موضوع تعيين كننده در زندگي روانشناختي انسان به صورت پژوهشي به كاربردي، طراحي و اجرا كنيم
و در نهايت نتايج آن را در اختيار تصميم گيران در سطح خانواده، مدرسه، سازمان هاي شهري و تصميمات كشوري قرار دهيم
* مطالعات نشان مي دهد استرس هاي ناشي از زلزله در قربانيان، حتي تا ۳۰ سال هم ممكن است باقي بماند. اين پايداري بستگي به نوع و اندازه حمايت هاي رواني - اجتماعي از آنها دارد
اشاره :
همواره پژوهشگران و صاحب نظران از سهم ناچيز بودجه تحقيقاتي بويژه در دانشگاهها به عنوان مانع جدي در دستيابي به اهداف توسعه ياد كرده اند و به نقد برخورد يك بام و دو هواي مسئولان با اين مقوله پرداخته اند. از يك سو گفته مي شود پژوهش براي انجام كارهاي بنيادي و كاربردي اهميت بسيار دارد و در بيان ،اولويت هايي به آن داده مي شود اما در برنامه ريزي، اجرا و عمل، اين نگاه كاملاً تغيير مي كند. چندي پيش نيز كاهش بودجه تحقيقاتي واكنش هاي بسياري را دربرداشت از جمله دكتر رضا منصوري رئيس انجمن فيزيك ايران و معاون پژوهشي سابق وزير علوم در اين باره اظهار داشت: اين مسئله قطعاً براي كشور مشكلاتي را ايجاد مي كند. افت و خيز بودجه، مانع از برنامه ريزي علمي در اين حوزه شده و پروژه ها را مرتباً متوقف مي كند و انرژي بسيار زيادي را از بدنه تحقيقاتي كشور مي گيرد كه اين امر بسيار خطرناك و مضر است.
آيا به واقع، كاهش بودجه تحقيقاتي با چشم انداز بيست ساله كشور كه اهداف مهمي در زمينه علم و فناوري در آن پيش بيني شده، تناقض ندارد؟
در اين چارچوب، توقف پروژه هاي نيمه تمام مقوله بسيار مهمي است، به گونه اي كه بررسي سرمايه گذاريهاي در واقع تلف شده، خود نياز به پژوهش مستقلي دارد. اين سرمايه گذاريها صرفاً مادي نيستند. و چه بسا ارزش ها و منابع فكري _ انساني بكار رفته، جايگاه بيشتري در اين اتلاف انرژي به خود اختصاص دهد. اما در اين بحث، به حاشيه راندن علوم انساني و بي توجهي به پيچيدگي ها و تأثيرگذاري اين نوع پژوهش ها در بستر حيات جامعه در كليه بخش هاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و... مشكلي جدي بر مشكلات مي افزايد.
موضوع شكل گيري قطب هاي علمي در برخي موضوعات مهم از سوي دانشگاهها كه طرح آن در سال ۱۳۷۹ از سوي وزارت علوم وقت مطرح شد، مقوله اي از اين دست است. قطب علمي روانشناسي از جمله اين پژوهش هاست كه از سوي گروه روانشناسي دانشگاه تربيت معلم(خوارزمي) پيشنهاد شد و پس از بررسي در كميته اي مربوط به شوراي عالي قطب هاي علمي كشور به عنوان «قطب علمي روانشناسي كشور» از اعتبار بودجه اوليه برخوردار شد.
اما منظور از قطب علمي چيست و چه تعريفي براي آن مي توان ارائه كرد؟ قطب علمي نماد فعاليت سازمان يافته گروهي از اعضاي هيأت علمي در يك مؤسسه، با توان علمي بالاست به گونه اي كه با برتري در يك زمينه علمي - تخصصي در علوم بنيادي يا كاربردي شناخته مي شود.
به عبارتي اين كار از طريق تمركز و انسجام بخشيدن به فعاليتهاي پژوهشي براي نوآوري و دستيابي به كيفيت برتر علمي در سطح ملي، منطقه اي يا بين المللي است.
بنابراين، قطب هاي علمي با اين تعاريف، اهداف مشخصي را دنبال مي كنند. افزايش مشاركت در گسترش مرزهاي دانش، اعتلاي موقعيت علمي كشور، دستيابي به آخرين يافته هاي علمي و فناوريهاي نوين در زمينه هاي خاص، توليد دانش فني براي پاسخگويي به نيازهاي اساسي كشور، فراهم ساختن زمينه پرورش پژوهشگران و دانشمندان طراز اول و ايجاد محيط علمي پويا و مولد علم و تقويت فعاليت هاي علمي گروهي از مهمترين اهداف اين گروهها در دانشگاهها محسوب مي شوند.
اين قطب ها يك دوره چهار ساله از سال ۱۳۷۹ تا سال ۱۳۸۳ را طي كردند و در سال ،۱۳۸۳ آئين نامه جديدي از سوي وزارت علوم تدوين و قرار شد در صورتي قطبي به عنوان قطب علمي تعريف و شناخته شود كه تنها در يك رشته و موضوع خاص، پژوهش را دنبال كند. از اين رو پيشنهاد گروه روانشناسي دانشگاه تربيت معلم خوارزمي نيز با عنوان «قطب علمي روانشناسي استرس» پذيرفته شد.
از اين رو، در چارچوب همان اهداف كلي قطب هاي علمي كشور، برنامه مشخصي تدوين شد: تأسيس پژوهشكده مطالعات در مورد استرس، انجام پژوهش هاي بنيادي در زمينه استرس با همكاري سازمانها و مؤسسات آموزشي و پژوهشي مرتبط.
در اينجا اين پرسش مطرح مي شود كه دانشكده روانشناسي دانشگاه تربيت معلم(خوارزمي) چرا موضوع استرس را به عنوان قطب علمي روانشناسي، انتخاب كرده است اگر چه كاملاً روشن است كه استرس زمينه ساز ومادربسياري از بيماريهاي رواني محسوب مي شود كه در افكار و رفتار فردي و اجتماعي گروههاي مختلف سني جامعه به طور جدي تأثيرگذار است و به بياني ديگر، كليه رفتار و اقدامات افراد و سازمانها اگر به قواعد بازي تن در ندهند مي تواند به گونه اي استرس زا باشد.
دكتر نقي فراهاني، مدير اين پروژه پژوهشي در دانشگاه تربيت معلم ضمن اشاره به اين موضوع روند اجراي كار را اين گونه توضيح مي دهد: كار اصلي ما به اين ترتيب انجام شد كه استرس را به عنوان يك موضوع تعيين كننده در زندگي روانشناختي انسان به صورت پژوهشي كاربردي، طراحي و اجرا كنيم و در نهايت، نتايج آن را در اختيار تصميم گيران در سطح خانواده، مدرسه، سازمانها و تصميمات كشوري قرار دهيم.
بنابر اين ما چند حوزه را در اين مورد تعيين و تعريف كرديم. در حوزه استرس جنسي كه منظور، استرس وابسته به جنسيت است، استرس زن ها و مردها و رابطه آن با سن را مورد توجه قرار داديم. زيرا در سنين مختلف، كودكي، نوجواني و سالمندي، خود سن و جنسيت، ايجاد كننده استرس است. حوزه ديگر، استرس در سطح ازدواج و طلاق است. ما معتقديم كه ازدواج استرس زاست. در صورتي كه ممكن است خيلي ها فكر كنند اين طلاق است كه استرس زاست.
حوزه هاي ديگر شامل استرس ترافيك و رفتار ترافيكي، استرس شغلي و رفتارهاي سازماني، استرس تحصيلي به ويژه استرس تحصيلات آكادميك، استرس سوانح كه موارد سوانح طبيعي و غيرطبيعي را دربرمي گيرد، است. در اين مورد، آثار نمونه زلزله اردبيل بر قربانيان آن را كه احتمالاً سال ۱۳۷۶ رخ داده بود - چهار سال پس از وقوع- به عنوان يك طرح ملي بررسي كرديم. اين مطالعه نشان داد كه استرس بوجود آمده در قربانيان همچنان پايدار است و اصلاً اين گونه نيست كه با همان كمك رساني روزهاي اول، مشكلات حل شود.
اين مطالعات همچنين حاكي است كه اين استرس ها حتي تا ۳۰ سال هم ممكن است باقي بماند. بستگي دارد چه حمايت هاي رواني- اجتماعي براي كساني كه تحت تأثير آن قرار گرفته اند، انجام شده باشد.
وي در پاسخ به اين سؤال كه مهمترين عامل اين پايداري و ماندگاري استرس چيست، مي گويد: «اين تحقيقات نشان مي دهد مهمترين عامل باقي ماندن استرس بعد از وقوع زلزله، وضعيت اجتماعي- اقتصادي آنهاست؛ چيزي كه در آنجا تغيير نكرده است. چون حادثه در مناطق روستايي اتفاق افتاده و هنوز حمايت هاي اقتصادي- اجتماعي قابل توجهي از آنها نشده است. اساساً حوادثي مثل سيل، حوادث رانندگي و سقوط هواپيما و امثال آنها، سال هاي سال استرس را بر خانواده قربانيان باقي مي گذارد.»
واقعيت اين است پژوهش هاي علمي در كشور ما خيلي پراكنده انجام مي شود. وجود سازمان هاي موازي كه هر كدام براي خود مقوله اي را دنبال مي كنند بسيارند و به نظر مي رسد سياستگذاري ها و تدوين برنامه قطب هاي علمي در وزارت علوم، تحقيقات و فناوري در چارچوب حل اين مشكل و ساماندهي كارهاي پژوهشي بوده است. به اين ترتيب نيروها متمركز شده و با بسيج امكانات بيشتر مي توان پژوهش را با نگاهي همه جانبه تر، عميق تر و كاربردي تر به انجام رساند.
مدير گروه قطب علمي روانشناسي استرس نيز در اين باره معتقد است: «تحقيقات در كشور ما هنوز بيشتر در سطح الفبا و كليات است. هيچ وقت وارد جزئيات نمي شود و به عرصه كاربرد نيز نمي رسد. البته گفته مي شود كاربردي است اما در عمل، كاربردي نيست. تنها در موارد خاصي، اين بحث كاربردي بودن جدي است. مواردي مثل اينكه يك مركز تحقيقاتي چون انستيتو پاستور كه اساساً به بدنه اجرايي كشور تزريق شده، پژوهشي را دنبال كند. اما در بعد علوم انساني، اصلاً چنين نگاه و جايگاهي وجود ندارد و مي توان گفت كه تحقيقات بنيادي و كاربردي در حوزه علوم انساني انجام نمي شود چه برسد به حوزه روانشناسي كه پژوهشگران بتوانند نتيجه تحقيقاتشان را در تصميم گيري ها دخالت دهند. با طرح مقوله قطب هاي علمي به خصوص در حوزه هاي علوم انساني، اين امكان وجود دارد كه پژوهش ها بتوانند چنين نقشي را ايفا كنند.»
نكته اي كه در بحث پژوهش هاي حوزه علوم انساني مطرح است پيچيدگي هاي بسيار بيشتر اين نوع مباحث و پژوهش ها نسبت به ساير پژوهش هاي علمي است.
دكتر فراهاني با تأكيد بر اين نكته مي افزايد: «ما براي انجام تحقيقات كاربردي« كيس ها » و موارد شخصي را مورد بررسي قرار مي دهيم. اين موارد اصلي، همواره« مردم » هستند كه سازمان هاي مختلف متناسب موضوع پژوهشي بايد براي دسترسي به آنها به ما كمك كنند.»
مشكل نبود بودجه براي پيشبرد كار، مشكل اساسي ديگري است كه در مورد اين نوع پژوهش ها نيز مطرح است. وي با اشاره به اين موضوع، دليل عدم تخصيص منابع مالي لازم براي انجام پژوهش هاي كاربردي در دانشگاه ها را ديدگاه تصميم گيران جامعه مي داند كه اساساً نيازي به كار تحقيقاتي احساس نمي كنند. اين استاد دانشگاه در اين زمينه مثال ايجاد دوربرگردان ها در برخي بزرگراه ها را مطرح مي كند كه براي اجراي اين طرح، مي توانست آثار روانشناختي آن بر مردم و اينكه تا چه اندازه راننده براي انجام اين كار، دچار استرس مي شود مورد توجه قرار گيرد. وي مي افزايد:« در مورد علائم راهنمايي و رانندگي نيز چنين است؛ براي انتخاب رنگ هاي به كار رفته عموماً به آثار روانشناختي آنها توجه شده است. چون به طور قطع، رنگ هايي كه به در و ديوار ساختمان ها مي زنند در نحوه رفتار ما تأثيرگذار است. اگر شما همه اين رنگ ها را قرمز كنيد احتمال اينكه رفتارهاي پرخاشگرانه افزايش پيدا كند خيلي بيشتر است. »
مدير گروه قطب علمي روانشناسي استرس دانشگاه تربيت معلم (خوارزمي) درباره روند انجام پژوهش و مشكلاتي كه در حال حاضر با آنها روبه رو هستند، مي گويد:« مشكل اصلي اينجاست كه در واقع ارتباط جايگاه اين قطب ها با وزارتخانه نامشخص است. قبلاً جايگاه آن در مؤسسه پژوهش و برنامه ريزي بود، اما در حال حاضر ظاهراً جايگاه مشخصي ندارد. اگرچه بحث معاونت پژوهشي نيز براي دنبال كردن اين مقولات مطرح است. قرار است براي اجراي پژوهش هايي در زمينه استرس شهري و به طور خاص استرس ترافيك ملاقات هايي با برخي مسئولان شهرداري داشته باشيم كه اميدواريم به نتيجه برسد. عمده فعاليت هاي ما نيز اين بوده كه به يك تقسيم بندي براي پيشبرد پژوهش برسيم و در تدارك سايت و مجموعه اطلاعات مكتوبي براي آشنايي سازمان ها در زمينه استرس هستيم تا بتوانيم مشاركت آنها را براي انجام تحقيقات جلب كنيم. البته ما از طريق پايان نامه ها، اين نوع پژوهش ها را دنبال مي كنيم كه مشخص شود پژوهش هاي كاربردي را مي توان در حدود امكانات انجام داد كه قبلاً به يك نمونه بررسي آثار زلزله اردبيل بر قربانيان آن، اشاره كردم. نكته ديگر در اين مورد، همين اصطلاح «بلايا» است كه اساساً كلمه نادرستي است. ما چيزي به عنوان بلاياي طبيعي نداريم. اينكه بتوانيم در اين باره فرهنگ سازي كنيم كه اين واژه نادرست است، خود، كار مهمي است.
در اين پايان نامه نيز به اين موضوع پرداخته ايم كه بايد به تلقي هاي مختلف انسان ها در خصوص ارزش هاي انساني، اعتقادي و مذهبي توجه كرد. طبيعي است واكنش انسان هايي كه به شدت اعتقاد دارند زلزله بلاست و آن حادثه، در ارتباط با مجازات اعمال آنها به وقوع مي پيوندد، با واكنش ديگراني كه به گونه اي ديگر مي انديشند، متفاوت است. نكته ديگري كه در اين پژوهش به آن رسيديم اين بود كه به نظر مي رسد كشور ما در ارائه خدمات در مواقع بحراني در آغاز راه بود و آمادگي لازم را براي چنين مواقعي تدارك نديده است. بنابر اين ضروري است در كنگره ها و سمينارهايي كه در خصوص بلاياي طبيعي برگزار مي شود، توجه كافي به عملياتي شدن پژوهش مورد توجه قرار گيرد؛ اين همان چيزي است كه در بحث قطب هاي علمي مورد نظر ماست تا به اين ترتيب بتوانيم ميزان آسيب پذيري را به حداقل برسانيم.
هدف ما در قطب هاي علمي روانشناسي استرس در مرحله اول، بيشتر اين است كه مسئولان را با استرس آشنا سازيم و بگوييم اصلاً تصميماتي كه اتخاذ مي كنيد ممكن است استرس زا باشد.
به خصوص تصميم گيري هاي ناگهاني مسئولان مي تواند به عنوان تحميل استرس بر شهروندان عمل كند. اين نكته كمتر مورد توجه قرار مي گيرد.»
|