پنجشنبه ۴ خرداد ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۳۹۹۴ - May 25, 2006
تنوع ژانرها
در اكران تابستاني 2006 آمريكا تقريبا هر نوع فيلمي به چشم مي خورد؛ از اكشن تا كمدي رومانتيك و فيلم جنجالي «رمز داوينچي» كه شايد سر و صدايش همه فيلم ها را تحت الشعاع قرار دهد.
004737.jpg
رمز داوينچي
ساسان گلفر
خيالتان راحت باشد. تابستان امسال از فيلمهاي «هربي كاملا مجهز» (كه در تلويزيون به نام «هربي پرواز مي كند» نمايش داده شد)، «دوك هاي هازارد» و «خانه مومي» خبري نيست. اما خيلي هم خيالتان راحت نباشد، چون مي توانيد مطمئن باشيد كه فيلمهاي بنجل ديگري در راه هستند.فصل تابستان اكران سينما كه از اوايل خرداد ماه آغاز مي شود، فرصت خوبي است براي استوديوها و شركت هاي بزرگ فيلمسازي كه از اوقات فراغت نوجوانان و جوانان استفاده كنند و خوب و بد محصولات خود را درهم به خورد مردم بدهند. ما نيز در اينجا فيلمهاي اكران تابستان را درهم معرفي مي كنيم تا خودتان درشت هايشان را سوا كنيد. حتما تعدادي از اين فيلمها را تا چند ماه آينده مي توانيد كمابيش از شبكه هاي سيما ببينيد.
رمز داوينچي
جنجالي ترين فيلم سال براساس جنجالي ترين رمان اين دهه نوشته دن براون ساخته شده كه به وجود يك فرقه مخفي خطرناك در پوشش كليساي كاتوليك مي پردازد. فيلمي به كارگرداني ران  هاوارد كه بازيگراني چون تام هنكس (كه نيازي به معرفي ندارد)، اودري توتو (دختر خوش قلبي به نام «املي پولن» يادتان هست؟)، ژان  رنو (همان «لئون» خدابيامرز) و يان مك كلن (گندالف جادوگر ارباب حلقه ها) در آن بازي مي كنند.
شهر گمشده
اندي گارسيا (وارث تاج و تخت آل پاچينو «پدرخوانده») علاوه بر بازيگري، كارگرداني اين فيلم را نيز برعهده دارد كه ماجرايش در هاواناي دهه 1950 مي گذرد و داستان صاحب يك باشگاه تفريحات را بازگو مي كند كه در گرماگرم انقلاب كوبا و نزديك شدن فيدل كاسترو و چه گوارا به شهر هاوانا، به فكر حفظ كسب و كار خودش است. بيل موري و داستين هافمن نيز در ميان بازيگران اين فيلم هستند.
شاه
يك مكزيكي آمريكايي 21 ساله به نام الويس (گيل گارسيا برنال) به دنبال پدر خودش (ويليام هارت) مي گردد كه رهايش كرده است و او را در جامعه كشيشي در تگزاس مي يابد. الويس سعي مي كند از طريق خواهر ناتني 16 ساله خود از پدر انتقام بگيرد. كارگرداني فيلم را جيمز مارش («سفر مرگ ويسكانسين») برعهده گرفته است.
موش قطبي
شارلوت گينزبورگ همسر مهندسي جوان (لورن لوكاس) است كه با او به جنوب فرانسه نقل مكان مي كند و در آنجا با رئيس تازه شوهرش (آندره دوسوليه) و همسر شرور او (شارلوت رمپلينگ) دچار مشكل مي شود.
اين تريلر روانشناسانه را دومينيك مول (كارگردان «با دوستي همچون هري») كارگرداني كرده است.
دهان به دهان
اولين فيلم بلند آليسون موري در مقام نويسنده و كارگردان كه داستان دختر نوجوان آواره اي در اروپا را كه به گروه هاي سياسي تندرو و شورشي خياباني مي پيوندد براساس تجربيات شخصي خود روايت كرده است.
هيچ  شري را نبين
يكي از همان فيلم هاي ترسناكي كه قرار است چندين نوجوان در آنها تكه تكه شوند. اين بار كشتي گيري عظيم الجثه با ناخن هاي تيز و صفحه اي فولادي در سر، زحمت تكه تكه كردن را برعهده دارد.
بالاي پرچين
تازه ترين انيميشن رايانه اي دريم وركز اثري كمدي براساس كتاب مصوري به همين نام است كه بروس ويليس (همان «جان سخت» معروف)، ويليام شاتنر («كاپيتان كرك» در سريال «پيشتازان فضا» كه سالها پيش از تلويزيون پخش مي شد و بعدا مجموعه فيلم هاي سينمايي «سفرهاي ستاره اي» براساس آن ساخته شد)، نيك نولتي (كه در فيلم «تنگه وحشت» از دست رابرت دونير جان به در برد) به جاي شخصيت هاي آن صحبت مي كنند.
دوازده ساله و دارايي
فيلمي مستقل به كارگرداني مايكل كوئستا (L.I.E) درباره پسري 12 ساله كه خود را مسئول مرگ برادر دوقلويش مي داند.
حقيقت نامناسب
مستندي درباره آثار تغيير شرايط آب و هوايي زمين كه راوي آن ال گور (كانديداي ناكام رياست جمهوري ايالات متحده) است. فيلمي به كارگرداني ديويس گوگنهايم.
مردان مجهول: موضع آخر
در واقع واژه «آخر» را نبايد به معني «آخرين» پنداشت، منظور نويسنده و كارگردان صرفا «بعدي» است. اين بار برايان سينگر سخت مشغول ساختن فيلم سوپرمن خود بوده و كارگرداني را به برت راتنر (اژدهاي سرخ) سپرده است. در قسمت سوم مجموعه فيلم هاي «مردان مجهول» پروفسور خاوير (پاتريك استوارت) باز هم رهبري افراد جهش يافته خود را كه هيوجكمن («شمشير ماهي» را ديده ايد؟) و هال بري (برنده اسكار براي «مجلس رقص هيولاها») در ميان آنها هستند، برعهده گرفته تا عليه حكومت بجنگد كه طرحي براي حذف جهش يافتگان و «درمان كردن» جهش در دست دارد. در اين ميان يكي از اعضاي سابق گروه (فمك جانسن) به سمت تاريكي رفته و سرسپرده يان مك كلن و نقشه هاي شيطاني معمول او شده است.
كاويته
فيلمي به كارگرداني نيل دلا و يان گامازون درباره يك فيليپيني آمريكايي (گامازون) كه مجبور است به مانيل بازگردد چون گروه هاي تروريست مادر و خواهر او را ربوده اند.
پيشنهاد
يك درام اكشن با مايه هاي وسترن كه در استرالياي قرن نوزدهم مي گذرد. در داستان تعقيب دو برادر مظنون به قتل عام يك خانواده، گاي پيرس (پليس عينكي فيلم «محرمانه لس آنجلس» كه چندي پيش در سريالي وسترن در تلويزيون خودمان بازي مي كرد)، اميلي واتسن (زن مظلوم فيلم «شكستن امواج») و جان هارت («و به نشانه انتقام»، «هري پاتروسنگ فيلسوفان») شركت دارند.
در تماس با استاينز
فيلمي به كارگرداني اسكات مارشال درباره آشتي پدر و پدربزرگ پسر 13 ساله اي كه به نتايجي خنده دار منجر مي شود. نقش پدربزرگ را گري مارشال، پدر كارگردان، برعهده دارد كه خودش تهيه كننده و كارگردان چند فيلم پرفروش (از جمله «عروس فراري» و «خاطرات پرنسس»)است. ساير بازيگران عبارتند از داريل سابارا، جرمي پيون و داريل هانا (پرستار يك چشم «بيل را بكش»).
مهتاب
در اين فيلم هلندي به كارگرداني پاولا وان دراوست،  دختري نوجوان با يك پسر جوان افغاني آشنا مي شود كه از كارفرماهاي شيطان صفت خود گريزان است و در خانواده آنها پناه مي گيرد.
جدا شدن
جنيفر آنيستون (بازيگري كه با درخشش در سريال تلويزيوني «دوستان» شروع كرده و در سال هاي اخير و پس از طلاق گرفتن از براد پيت فعاليت هاي سينمايي او هم بيشتر شده است) و وينس وگهان (يكي از «عروسي به هم ريزها») در كمدي رمانتيكي به كارگرداني پيتون ريد قصد دارند از يكديگر جدا شوند،  اما جنگ ميان آنها تازه بعد از اين تصميم آغاز مي شود.
جنگجوي صلح طلب
نيك نولتي («تنگه وحشت»، «خط باريك قرمز») نقش نگهبان پمپ بنزيني را بازي مي كند كه قصد دارد به دوست ورزشكاري كه در تصادف موتورسيكلت مصدوم شده است، كمك كند تا سلامتي خود را بازيابد.
طرح هاي فرانك گهري
سيدني پولاك (كارگردان «آنها به اسبها شليك مي كنند» و «توتسي») با ساختن مستندي درباره يك آرشيتكت مهم و تأثيرگذار به صحنه بازگشته است.
طالع نحس
تهيه كننده اين بازسازي فيلم كلاسيك 1976، ذوق به خرج داده و روز 6/6/2006 را براي آغاز اكران فيلمي برگزيده درباره كودكي كه نشانه شوم 666 را روي سرش دارد. در اينجا هم كمتر كسي است كه آن فيلم مشهور 30 سال پيش به كارگرداني ريچارد وانر و بازي گريگوري پك در نقش پدري كه كودك شيطان صفت او خانواده اش را نابود مي كند، نديده و احياناً چند سكانسي از آن را به ياد نداشته باشد. در نسخه 2006 طالع نحس، ليو شرايبر، جوليا استايلز و ميافارو (كه طرفداران فيلم هاي ترسناك و كلاسيك او را در فيلم «بچه رزمري» حدوداً چهل سال پيش به ياد مي آورند) بازي مي كنند.
اتومبيل ها
اين فيلم انيميشن بلند به كارگرداني جان لستر(داستان اسباب بازي) و با صداي پل نيومن، باني هانت، اوون ويلسون و جورج كارلين تازه ترين محصول همكاري ديزني و پيكسار است. داستان اتومبيل مسابقه اي را تعريف مي كند كه بعد از رها شدن در گوشه خياباني در يك شهر صحرايي، مفهوم دوستي واقعي را مي  چشد و به مسابقه اي بزرگ راه مي يابد. كساني كه تا به حال نشنيده اند اتومبيل شان چه مي گويد حالا فرصت خوبي دارند كه زبان آنها را هم بشنوند.
تميز
مگي چيونگ نقش نوازنده اي را بازي مي كند كه بخاطر اعتياد به مواد مخدر پسر 6 ساله خود را از دست مي دهد و بعد به پاريس مي رود تا اعتياد را كنار بگذارد و به زندگي خودش سرو شكلي بدهد. اوليور آساياس كارگردان چنين فيلم تميزي است.
عبور از پل
مستندي درباره اجراهاي صحنه اي موسيقي در استانبول تركيه به كارگرداني فاتح آكين.
همدمي در خانه ميان چمنزار
رابرت آلتمن، كارگردان بزرگ و هميشه مستقلي كه چندين دهه است با فيلم هاي مشهوري همچون «نشويل»،  «بوفالو بيل و سرخپوستان» و «راه هاي ميان بر» نفوذ و تأثير خود را در سينماي ايالات متحده حفظ كرده و در مراسم اسكار امسال نيز مورد تقدير قرار گرفته، طبق عادت تعداد زيادي از ستاره ها را دور خود جمع كرده است. اين بار او تصميم گرفته است كه يك برنامه راديويي پرطرفدار را براي پرده بزرگ بازسازي كند. تعدادي از بازيگران حاضر در چمنزار عبارتند از مريل استريپ، ليلي تاملين، وودي هارلسون، كوين كلاين، ليندي لوهان و جام سي رايلي.

گفت و گو
راسل: تصميم گيري بزرگ
004761.jpg
اتان آمز- كورت راسل در بازسازي «ماجراي پوزيدون» نقشي را بازي كرده كه در نسخه اوليه، جين هاكمن آن را ايفا كرده بود. راسل در اين گفت وگو از دشواري هاي اين پروژه مي گويد، از بيماري سختي كه دچارش شده و جراحت هايي كه در صحنه هاي اكشن برداشت....
*مثل اينكه همه شما حسابي خيس شده ايد...
- آره! (مي خندد)
اين طور كه فهميده ايم بسياري از نماها در يك استوديوي صوتي فيلمبرداري شده اند. اين شما را به فكر نينداخت كه در هاليوود قديم بدون تصويرسازي كامپيوتري چه كار مي كردند؟
- بله، كارشان مخاطرات زيادي داشت، مخاطرات مالي، چون كار كردن در يك محيط باز و كنترل آن هزينه زيادي برمي داشت. اجراي اكشن به صورت زنده خيلي مشكل تر از كار در مقابل كامپيوتر است.
چيزي كه برايم خيلي جالب بود، صحنه هايي بود كه داخل آنها كار مي كرديم. به نظرم مشكل ترين بخش قضيه اين بود كه همه ما مريض شديم. همه مريض شديم؛ منتها بعضي يك بار و بعضي چند بار به خاطر بيماري. بايد بگويم مشكل ترين فيلمي بود كه در آن كار كرده ام. من آنفلوآنزاي اچ گرفته بودم كه تا مدتي نمي دانستم، بنابراين نمي فهميدم كه چرا حالم آن طور شده است. سينه پهلو هم كردم. خوشبختانه وقتي سينه پهلو كردم كه برنامه كاري من تمام شده بود و مي توانستم 10 روز استراحت كنم تا سلامتم را دوباره به دست بياورم. چند جراحت هم برداشتم.
اكشن اين فيلم تقريباً بلافاصله بعد از شروع فيلم، آغاز مي شود به همين خاطر خيلي در جريان داستان هاي گذشته شما و دخترتان قرار نمي گيريم. آيا عمدي در كار بوده كه شما بيشتر چهره اكشن پيدا كنيد تا اينكه به عنوان يك شخصيت مطرح شويد؟
- به نظرم يكي از جالب ترين نكات اين فيلم اين است كه وقتي نگاهش مي كنيد پرسش هاي بسياري در مورد اين اشخاص برايتان مطرح مي شود. آنها واقعاً هيچ چيز در مورد يكديگر نمي دانند. بعضي از آنها حتي اسم بقيه را نمي دانند. وقتي فيلمنامه را مي خواندم خيلي تحت تأثير همين نكته قرار گرفتم، چون فكر مي كنم واقعيت اين است كه ما روزانه چهار پنج ساعت با افرادي سر و كله مي زنيم كه اصلاً آنها را نمي شناسيم. ممكن است لحظاتي پيش بيايد كه زندگي شما به آنها بستگي داشته باشد، در حالي كه اصلاً هيچ چيز در موردشان نمي دانيد. شايد فقط اندك چيزهايي از اين طرف و آن طرف دستگيرتان بشود. فكر نمي كنم اين كه همه چيز را درباره آنها بدانيد، آن قدرها هم مهم باشد.
پس ارتباط شخصيت خودتان در فيلم با دخترتان را چطور مي توانيد تشريح كنيد؟
- فكر مي كنم او كسي است كه بيش از حد مي خواهد از دخترش حمايت كند. او فقط بيش از اندازه حمايتگر است و دخترش در جريان اين سفر از اين حمايتگر بودن افراطي او آگاه مي شود.
*  وقتي چنين فيلمي را تماشا مي كنيد چه ميزاني از ناباوري ممكن است باعث شود كه از آن دلزده شويد؟ به آساني مي توان به بعضي از موقعيت ها و رويدادهاي آن ايراد گرفت... .
- دقيقاً. فكر مي كنم اين قبيل فيلم ها عيب و ايراد زياد دارند. مثلاً، فيلمي كه به نظر من كاملاً بي نقص بود و فيلمي كه خيلي در آن كار كردم، به عنوان بازيگر و همچنين نويسنده كه با كارگردان هم خيلي همكاري كردم، «خرابي» بود. فكر مي كنم اين از آن فيلم هايي بود كه همه چيزش درست بود. به اين خاطر درست بود كه مي خواستم تماشاگر اين طور احساس كند. مي خواستم تماشاگر آخر فيلم بگويد: من ديگر به آخر خط رسيده ام. به هر چاره ممكني فكر كرده ام و مي توانم بفهمم اين مرد چه احساسي دارد. در اين فيلم مي خواستم 20 گزينه پيش روي شما باشد. هميشه از اين گزينه ها پيش روي شما هست كه بايد يكي را انتخاب كنيد و به راهتان ادامه بدهيد. راستش فكر مي كنم اگر در زندگي چنين موقعيتي برايتان پيش بيايد، به احتمال زياد همين وضع را خواهيد داشت. زمان نداريد كه فكر كنيد كار درست كدام است. فقط فكر مي كنيد كه راه فرار كدام است و به همان طرف مي دويد. به اين مي گويند «تصميم گيري بزرگ».

نگاه
اگر جان  فورد زنده بود...
سعيد مروتي
وسترن به عنوان يكي از مهمترين و شايد بهتر باشد بگوييم سينمايي ترين ژانر، همواره جايگاه تثبيت شده اي داشته است. حتي در دوراني كه از افول سينماي وسترن سخن گفته مي شد هم كماكان كلاسيك هاي اين نوع ارج و قرب خود را ميان مخاطبان حفظ كرده بودند؛ وسترني كه گرچه ريشه هايي در تاريخ داشت اما الزاماً روايت تاريخ آمريكا و نشأت گرفته از واقعيت زندگي كابوي ها نبود، يا دست كم اگر هم بود با نوعي ناتوراليسم طرف نبوديم. وسترن با تمام قراردادها و كهن الگوهايش همان قدر مديون جان  فورد بوده و هست كه كليت سينما. مديون گريفيث؛ كه جان فورد در يكي از همان معدود مصاحبه هايش گفت: «كابوي هاي واقعي به اين شكلي نبودند كه در فيلم ها مي بينيد. آنها فقط مي توانستند از فاصله دو سه متري همديگر را بزنند... من آنها را آنطور كه دوست داشتم روي پرده مي ساختم... وسترن را من ساختم.»
پيرمردي كه هميشه به همه جا، چه چشم اندازها و چه چهره آدم ها (كه آن را باشكو ه ترين چيزي مي دانست كه در دنيا وجود دارد) به بهترين و سينمايي ترين شكل مي نگريست؛ وسترن را با فيلم هايي چون «دليجان»، «جويندگان» و «مردي كه ليبرتي والانس را كشت» جاودانه كرد. جان  فورد با آن اخلاق گرايي و آن حس ستايش آميزش نسبت به مردانگي، نهاد خانواده و مذهب و حتي آن راست گرايي افراطي اش به چشم اندازها و كابوي ها معنا و مفهوم بخشيد. چنان كه هوارد هاكس ديگر استاد مسلم وسترن، از منظري ديگر و با جهان بيني خاص خودش، اين كار را با «رود سرخ» و «ريو براوو» انجام داد. همين طور آنتوني  مان و باد باتيگر؛ وسترن هايي كه با همه تفاوت هايشان يك فصل مشترك داشتند و آن اخلاق گرايي شان بود. تنهايي، رفاقت مردانه و نوعي بدويت را در بيشتر وسترن هاي دهه پنجاه مي شد ديد. از تنهايي گاري كوپر در «ماجراي نيمروز»، رفاقت ميان دود و چنس در «ريو براوو» و بدويت و خشونت. البته ظاهري اتان ادوارز در «جويندگان» به عنوان نمونه هاي برجسته اين مايه ها مي توان نام برد.
سال ها گذشت و با گذشت زمان خيلي چيزها تغيير كرد، از جمله وسترن. در دوراني كه اساتيد كلاسيك بازنشسته شده بودند يا به سال هاي بازنشستگي نزديك مي شدند، وسترن هم متحول شد. بعد از تحولات اواخر دهه شصت و در سال هاي ظهور «ايزي رايدر» و «پنج قطعه آسان»، معادلات كمي پيچيده تر شده بود. ظهور چهره هايي چون سام پكين پا و سرجو لئونه سيماي وسترن را عوض كرد. اگر جان وين در «جويندگان» مدتها در بيابان به جستجوي خواهرزاده اش مشغول بود و همواره چهره تر و تميز و اصلاح كرده اش حفظ مي شد، آدم هاي لئونه كثيف و چرك بودند.
يا خشونت بي مهاباي قهرمانان تك افتاده پكين پا و آن حمام خوني كه در فيلم هايش به راه مي انداخت؛ از تحولات تازه اي در وسترن خبر مي داد. «بوچ كاسيدي و سندانس كيد» پرفروش ترين وسترن آن سال ها با لحني طنز آميز ماجراي به پايان رسيدن دوره كابوي ها را روايت مي كرد.
در دهه هشتاد، وسترن دوباره رو به افول گذاشت. تا اينكه ايستوود با «نابخشوده» كوشيد تا خون تازه اي در رگ هاي اين ژانر جاري كند؛ كه البته با همه اسكارهايي كه گرفت فيلم بدي بود.
در اين سال ها وسترن هاي متفاوتي ساخته شد ولي بي شك «كوهستان بروك بك» غيرمتعارف ترين وسترن تاريخ سينماست؛ فيلمي كه با ستايش هاي فراوان در محافل روشنفكرانه روبه رو و در اغلب نقدهايي كه بر آن نوشته شد، در حد يك شاهكار ارزيابي شد.با چنين پس زمينه اي و البته جوايز فراواني كه فيلم گرفت، خيلي ها منتظر درخشش آن در اسكار بودند. در نهايت اما اعضاي آكادمي نشان دادند كه محافظه كارتر از آن هستند كه به چنين فيلمي اسكار بهترين فيلم را اعطا كنند. گرچه «تصادف» برنده اسكار بهترين فيلم امسال، فيلم كاملا متوسطي است، اما با ديدن «كوهستان بروك بك» مي توان به اعضاي آكادمي حق داد كه تنها اسكار بهترين كارگرداني را به آن دادند. چون مهمترين ويژگي «بروك بك» كارگرداني آنگ لي است. چيزي كه از آن به عنوان انسجام سبك بصري ياد مي شود، در اغلب سكانس هاي فيلم رعايت شده است. موضوع فيلم هم اصلا تازه نيست و آنچه آن را غير متعارف كرده، گونه فيلم و كاراكترهايش است. اينكه چنين داستاني در ژانر وسترن و با محوريت دو كابوي روايت شده است. فيلم از مايه رفاقت مردانه كابوي ها آشنايي زدايي مي كند و همين مسئله باعث شده تا از آن به عنوان غيرمتعارف ترين وسترن تاريخ سينما ياد شود. با اين همه «كوهستان بروك بك» به خاطر فيلمنامه كشدار و ملال آورش و با وجود تمام تلاش آنگ لي و ريزه كاري هاي كارگرداني اش؛ تنها يك اثر غيرمتعارف است.
نماهاي كارت پستالي و چشم اندازهاي زيبا و يك كارگرداني حساب شده (آنهم نه در همه سكانس ها) در يك طرف ترازو قرار مي گيرند و فيلمنامه اي پر ايراد و اغتشاشي كه حاصل عدم تناسب مضمون اثر با ژانر آن است در طرف ديگر.
«كوهستان بروك بك» كوششي براي متفاوت بودن است ولي وراي ستايش هايي كه منتقدان آمريكايي نثارش كرده و از آن به عنوان «حماسه اي از تنهايي و سرگشتگي و هجران» ياد كرده اند. با فيلمي مواجهيم كه نمي شود به آدم هايش نزديك شد، به خصوص كه آنها دست كم در ظاهر كابوي هستند؛ كابوي هايي كه روزگاري مهمترين شمايل مردانگي در سينما بودند. تصورش را بكنيد اگر جان  فورد زنده بود، چه واكنشي نسبت به اين وسترني كه توسط يك كارگردان آسيايي ساخته شده، نشان مي داد؟

جدول كاكورو
جدول شماره۳۵
004764.jpg
كاكورو مانند سودوكو، يك بازي جهاني است. اين بازي در سال 2005 مطرح شد و مدت كوتاهي طول كشيد تا توجه عامه مردم را به خود جلب كند.
اين جدول، قبل از اينكه در روزنامه هاي ديگر مطرح شود، اولين بار در روزنامه گاردين به چاپ رسيد. ساختار كاكورو خيلي شبيه جدول كلمات است و مي توان آن را در هر سايزي طرح كرد و تنها تفاوت آن، اين است كه اعداد مورد نظر مرجع ندارند و با جمع اعداد احتمالي در هر ستون و سطر مي توان اعداد مورد نظر را پيدا كرد. اين جدول در بسياري از نقاط دنيا شناخته شده است و علاقه مندان آن معتقدند به زودي زود- مانند سودوكو- در همه جاي دنيا فراگير خواهد شد.
روش حل جدول كاكورو
راه حل هاي زيادي براي حل اين جدول موجود است و همچنين تكنيك هايي كه به شما كمك مي كنند تا بتوانيد به راه حل دست پيدا كنيد. در اينجا مي خواهيم يك نمونه از حل جدول كاكورو را به شما نشان داده و نكته هايي را به شما گوشزد كنيم.
نكته اول: تركيب حداقلي اعداد- اين جدول اعدادي را در انتها و ابتداي هر سطر و ستون مشخص كرده است كه بايد با جمع اعداد احتمالي از 1 تا۹ بدون تكرار به عدد مورد نظر رسيد. بهترين روش براي حل جدول، جست وجوي خانه هايي است كه حداقل از جمع دو عدد حاصل مي شوند. معمولاً اين اعداد از دو خانه در جدول تشكيل شده است. به اعداد۳و 4 در جدول زير دقت كنيد. به طور مثال براي عدد 3، دو احتمال وجود دارد(2و۱)،(1و۲) (در ضمن مانند جدول سودوكو، از عدد صفر نمي توانيم استفاده كنيم).و براي عدد 4 سه احتمال(1و۳) و(3و۱)و(2و۲) وجود دارد كه احتمال(2و۲) پذيرفته نيست چون در حل جدول از عدد تكراري نمي توانيم استفاده كنيم.
به جدول زير دقت كنيد: احتمالات عدد۳ و احتمالات عدد۴ به شما كمك مي كند تا جدول را حل كنيد و احتمالات جدول، شما را محدودتر مي كند. براي عدد 7 در جدول پايين به طور نرمال مي توان احتمالات:(5و۲)،(6و۱)يا(2و۵)،(1و۶) در نظر گرفت. از طرفي مي دانيم كه جمع عدد 3 (2و۱) يا (1و۲) است؛ پس قراردادن جمع اعداد(3و۴) و(4و۳) منتفي است.
نكته دوم: اعداد مشترك- متوجه شديم براي جمع اعداد۳ و۴ احتمالات(1و۲) و(2و۱) براي عدد۳ و احتمالات(1و۳) و(3و۱) براي عدد۴وجود دارد.عددي كه بين اين احتمالات مشترك است، عدد يك است.نكته: اعداد بالاي مربع نشان دهنده مجموع اعداد ستون افقي و اعداد پايين مربع نشان دهنده مجموع اعداد ستون عمودي است.
004767.jpg
حل جدول شماره۳۴
004686.jpg


شهر تماشا
اجتماعي
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
خارجي
سياسي
سلامت
شهري
دانش
راهنما
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   خارجي   |   سياسي   |  
|  شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   دانش   |   راهنما   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |