چالش تازه دنياي درون
من؛قاضي خودم
ليدا هادي
|
|
* چرا بايد اين قدر ساده باشم كه چنين حرفي بزنم؟!
- هميشه شكست مي خورم. من هيچ وقت نمي توانم به آنچه كه مي خواهم برسم...
- من هميشه از نظر احساسي شكست مي خورم...
- هيچ كس مرا دوست ندارد. من آدمي دوست داشتني نيستم...
شما چقدر در روز به قضاوت در مورد خودتان مي پردازيد؟ آيا تا به حال به اين موضوع فكر كرده ايد كه هر روز چند بار خودتان را بد، نالايق، نادان و... خطاب مي كنيد؟ آيا هرگز به اين موضوع پي برده ايد كه با اين كار چه لطمه اي به احساسات خود مي زنيد و اين سرزنش ها چه عواقب ناگواري براي تان به بار مي آورد؟
در موردخود قضاوت كردن يكي از مشكلات رايج افراد است كه احساساتي نظير ترس، عصبانيت، اضطراب و افسردگي را در پي دارد. گاهي اوقات بسياري از مردم، علت اصلي چنين احساساتي را عوامل خارجي مي دانند و متوجه اين موضوع نيستند كه ريشه اين عواطف دردناك، همان خود قضاوت كردن هاي روزمره شان است. در واقع تمامي اين باورها ناشي از افكار خود انسان هاست كه با قضاوت كردن و سرزنش اعمال و رفتارشان به آن دامن مي زنند. اغلب اگر از فرد مضطربي علت اصلي تشويش و نگراني اش را بپرسيد، به عنوان مسائلي كه به تازگي برايش روي داده است مي پردازد و دليل آن را اتفاق يا شخصي كه با آن روبه رو بوده است مي داند، در حالي كه اگر بخواهيم در سطوحي عميق تر به احساسات اين فرد رجوع كنيم، مي بينيم كه اصلاً اينگونه نيست. اين خود قضاوت كردن و افكار دروني شخص است كه منجر به اضطراب و تشويش دروني وي شده است. هيچ چيزي نمي تواند باعث عصبانيت يا افسردگي شخص شود مگر اينكه پيش از آن، او با قضاوت هايي كه از خود داشته، زمينه چنين احساساتي را فراهم كرده باشد. در واقع هر اضطراب و ناهنجاري دروني، زاييده تفكرات و نظريات خاصي است كه از خود قضاوت كردن هاي شخص نشأت مي گيرد.
گاهي اوقات خود قضاوت كردن و سرزنش اعمال و رفتار خود، تبديل به اعتياد مي شود. اگر اعتياد را رفتاري تدافعي از سوي شخص براي مقابله با رنجي كه با آن رودرروست در نظر بگيريم، در اين صورت بايد براي درمان خود قضاوت كردن افراد به دنبال آن رنجش دروني بود كه آنها با پناه بردن به سرزنش خويش سعي در رفع و تقابل با آن دارند. معمولاً خود قضاوت كردن اشخاص پيامد ترس از عدم پذيرش يا شكست در برهه اي خاص از زمان است. باورهاي نادرستي مانند اگر من هم اكنون به قضاوت و سرزنش خودم بپردازم، ديگران را از اين كار باز مي دارم و ديگر چيزي براي سرزنش من باقي نمي ماند يا من با انتقاد و قضاوت خودم اين انگيزه را پيدا مي كنم تا تمامي كارهايم را بدون شكست و با موفقيت انجام دهم. به اين صورت هم من احساس آرامش مي كنم و هم ديگران مرا بهتر مي پذيرند... .
اما همان گونه كه يك كودك دبستاني تكاليف خود را با تشويق، بسيار بهتر از زمان تنبيه و سرزنش انجام مي دهد، بزرگسالان نيز با انتقاد و سرزنش نمي توانند رويكرد مثبتي داشته باشند. قضاوت ها فقط فرد را از قبول مسئوليت هاي تازه باز مي دارد و مانعي بزرگ براي آنها تلقي مي شود. در واقع قضاوت نه تنها انگيزه لازم را به فرد نمي دهد بلكه وي را تبديل به شخصي منفعل مي كند كه از انجام هر نوع حركتي عاجز است.راه حل مناسب براي مقابله با چنين رويكردي آن است كه ما با احساساتي نظير ترس، عصبانيت، اضطراب و... آشنا شويم و در پي علل اصلي آنها در درون خود باشيم. در اين مرحله بايد به خودتان بگوييد: چه چيزي به خودت گفتي كه باعث بروز چنين احساسي شدي؟ . هنگامي كه شما به اين قضاوت هايي كه درباره عواطفتان داريد آگاه باشيد، در مرحله بعد از خودتان مي پرسيد: آيا واقعاً اين صحبت هايي كه با خودم داشتم درست بود؟! . اگر صددرصد مطمئن نيستيد كه باورهايتان در رابطه با خودتان حقيقت داشته اند، با رجوع به خود دروني به قدرت عقلاني بالاتري كه در نهادتان جاي دارد به سؤالي اساسي تر خواهيد رسيد. پس چه چيزي درباره من حقيقت دارد؟ . در اين حالت شما پذيراي قبول حقيقت هستيد و درمي يابيد كه هرآنچه تا به حال درباره خودتان باورداشته ايد و قضاوت مي كرديد بسيار متفاوت بوده است. به عنوان مثال در جواب اين قضاوت كه چرا من اين قدر ساده هستم كه اين حرف را زدم؟ مي توانيد بگوييد كه همه ما در همه حال دچار اشتباه مي شويم. اشتباه، بخشي از طبيعت انسان هاست و خطاها به معناي حماقت افراد نيست .
هنگامي كه بتوانيد به حقايق درون تان از اين زاويه بنگريد با خود مهربان تر خواهيد بود و به جاي احساس عصبانيت و تشويش، وجودتان سرشار از عشق و محبت مي گردد.براي رهايي از هر اعتيادي چالش هاي فراواني در پيش رو خواهد بود كه اعتياد به خود قضاوت كردن نيز از اين امر مستثني نيست. پس سعي كنيد براي نجات از اين اعتياد، با وجودتان مهربان تر باشيد؛ هر چند كه رهايي از دام قضاوت هاي دروني بسيار مشكل است و نياز به تمرين هاي معنوي بسيار دارد اما حاصل كار، آنچنان با ارزش است كه تمامي جنبه هاي زندگي را تحت تأثير خود خواهد داشت.
|