|
|
|
|
|
|
نگاهي به نظام آموزشي فرانسه
فشرده در قالب تنگ گذشته
مترجم: وحيد رضا نعيمي
|
|
در دانشكده نانتر در دانشگاه پاريس، ۳۲هزار دانشجو درس مي خوانند، اما در اين دانشكده مركز گردهمايي دانشجويان، كتابفروشي، روزنامه دانشجويي و غيره وجود ندارد. كتابخانه مركزي كه داراي ۴۸۰هزار جلد كتاب است، فقط ۱۰ ساعت در روز باز و روزهاي يكشنبه و تعطيل بسته است. از ۱۰۰كامپيوتر كتابخانه، فقط ۳۰ دستگاه به اينترنت وصل است.
بوفه دانشكده پس از ناهار بسته مي شود. استادان اغلب ساعات خاصي در دفتر حضور ندارند. بسياري از آنان دفتر ندارند. برخي كلاس ها آنقدر شلوغ است كه در زمان امتحان، دانشجويان بايد جاي ديگري بنشينند. هر روز عصر، دانشكده تا حد زيادي خالي است. دانشگاه پاريس بين يك زندان و يك مركز اشتغال قرار دارد. اين امر به نوعي بازتاب بحران نظام دانشگاهي دولتي و قديمي فرانسه است. علائم اين بحران عبارتند از شلوغي، كمبود بودجه، بي نظمي و مقاومت در برابر تغييراتي كه جهان خارج مي طلبد.
كلود الگر، وزير سابق آموزش كه با ناكامي كوشيد در دانشگاه هاي فرانسه اصلاحات پديد آورد، گفت: «در آمريكا، نظام دانشگاهي يكي از به حركت درآورندگان رفاه كشور است. اما در فرانسه ما به اندازه كافي سرمايه گذاري نمي كنيم. دانشگاه ها فقير هستند. دانشگاه ها نه براي دولت و نه براي بخش خصوصي اولويت ندارند. اگر اين روند را تغيير ندهيم، نسل جديد را از بين مي بريم.»
نارضايتي دانشجويان عامل اصلي اعتراض هاي اخير به قانوني بود كه براساس آن كارفرمايان مي توانستند آسان تر كاركنان جوان را اخراج كنند. دانشجويان از اين مي ترسيدند كه ارزش آموزش آنان پايين بيايد و پس از فارغ التحصيلي كار پيدا نكنند. اين اعتراض ها بيشتر دانشگاه هاي فرانسه را تا هفته ها تعطيل يا بي نظم كرد. اتحاديه هاي كارگري اعلام همبستگي كردند و دولت مجبور شد قانون را پس بگيرد.
كريستين لوفوستيه ۲۴ساله كه پارسال با مدرك كارشناسي ارشد از نانتر فارغ التحصيل شد، گفت: «دانشگاه ها كارخانه هستند.
آنها ماشين هايي براي توليد هزاران دانشجويي هستند كه همه جور تئوري مي دانند، اما هيچ چيز عملي بلد نيستند. مدرك در جهان واقعي بي ارزش است. مشكلات تا حدي از شورش هاي دانشجويي ماه مه ۱۹۶۸ سرچشمه مي گيرد.
يك سال بعد، دانشجويان نانتر براي اعتراض به جنگ ويتنام، ساختمان اداري را اشغال كردند كه اولين مورد از اين دست در دانشگاه هاي فرانسه بود. شورش دانشجويي گسترده و به جنبشي دسته جمعي با هدف تغيير نظام حاكميت اقتدارگرا و نخبه گراي فرانسه تبديل شد. نهايتاً حدود ۱۰ ميليون كارگر دست از كار كشيدند. اين اعتصاب نزديك بود دوگل را از قدرت ساقط كند.
يك نتيجه آن شد كه نظام دانشگاهي كشور آموزش مجاني يا تقريباً مجاني را براي همه فارغ التحصيلاني كه در امتحان مربوطه قبول شوند، تضمين كرد. ثبت نام در دانشگاه بالا رفت. ارزش مدرك كارشناسي پايين آمد. اما دولت سرمايه گذاري زيادي در ساختمان، تأسيسات و حقوق استادان نكرد. امروز دولت فرانسه سالانه حدود ۸۵۰۰ دلار به هر دانشجو اختصاص مي دهد كه حدود ۴۰درصد كمتر از مبلغي است كه بابت هر دانش آموز دبيرستاني در نظر مي گيرد. بيشتر دانشجويان موظف هستند به دانشگاهي بروند كه نزديك دبيرستانشان است. با وجودي كه برخي دانشگاه ها در برخي حيطه هاي درسي ممتاز هستند، ارائه برخي درس ها مثلاً تاريخ و ادبيات به طور كلي در تمام كشور يكسان است.
آنچه بر مشكل مي افزايد، اين است كه فرانسه بين اشاعه رسمي مفهوم جمهوريخواهانه برابري و پايبندي آن نسبت به پرورش كادر نخبه رهبران و كارآفرينان آينده گير كرده است. فقط ۴ درصد دانشجويان فرانسوي به دانشگاه هاي معتبر دولتي(grandes ecoles) راه مي يابند، اما همين دانشگاه ها در كنار تعدادي از مراكز آموزش عالي نيمه خصوصي۳۰ درصد بودجه دولتي را جذب مي كنند. اين دانشگاه ها منظم و مجهز هستند كه دانشجويان آن به طور عمده سفيد پوست و از طبقه بالاي متوسط هستند. فارغ التحصيلان آن معمولاً بهترين مشاغل را در بخش دولتي و خصوصي مي گيرند. دانشجويان حتي براي حضور در كلاس پول مي گيرند.
وقف در آمريكا بخش اعظم بودجه دانشگاه ها را فراهم مي كند، اما چنين كاري در فرانسه عجيب به نظر مي رسد. شهريه حدود ۲۵۰ دلار در سال است كه منبع درآمد كافي براي دانشگاه ها به شمار نمي آيد.
به نظر مي رسد درخواست از فرانسويان براي پرداخت سهم بيشتري از هزينه تحصيل دانشگاهي موضوعيت ندارد. در سال ۲۰۰۳ كه دولت اصلاحاتي را پيشنهاد كرد كه براساس آن دانشگاه ها با برخورداري از انعطاف پذيري و استقلال بيشتر، مي توانستند دوره هاي درسي و بودجه را يكپارچه كنند، دانشجويان و استادان سر به طغيان برداشتند. به اعتقاد آنان، اين كار گامي به سوي خصوصي سازي آموزش عالي بود كه مي تواند پيش درآمد افزايش شهريه ها و تهديد حق فارغ التحصيلان دبيرستان براي برخورداري از تحصيلات دانشگاهي باشد. دولت عقب نشست. در دانشكده نانتر، الكساندر فريدلندر ۱۹ساله و دانشجوي سال دوم رشته تاريخ و حقوق از نبود دروس انگليسي براي دانشجويان حقوق بين الملل شكوه كرد. اما وقتي از وي سؤال شد آيا مايل است هزينه خدمات بهتر را بپردازد، گفت: دانشگاه يك خدمت عمومي است. دولت بايد پول آن را بدهد. پوستري كه در راهروهاي دانشكده نصب شده است، گوياي همين احساس است: تحصيل حق است، نه امتياز. استادان از حقوق و جايگاه متعلقه در بخش خصوصي محروم هستند. حقوق استادي با مدرك كارشناسي ارشد در ابتداي كار كمتر از ۲۰هزار دلار در سال است. درآمد استادان ممتاز در فرانسه حدود ۷۵هزار دلار در سال است. پژوهش در ميان اعضاي هيات علمي اولويت ندارد. از آنجايي كه بيشتر دانشجويان بايد به نزديكترين دانشگاه محل زندگي خود بروند، بيشترشان در خوابگاه زندگي نمي كنند. مثلاً در نانتر فقط ۱۰۵۰ اتاق خوابگاه و فهرست طولاني انتظار وجود دارد. امكانات رفاهي اندك است. ۲۲ دانشجو از سه توالت، سه دوش و آشپزخانه كوچكي استفاده مي كنند كه فقط يك ظرفشويي و چند اجاق برقي دارد. جايي براي تفريح كردن، بازي يا تماشاي تلويزيون نيست.
در حالي كه دانشجويان آماده اعتراض به هر آنچه دوست ندارند، هستند، هيچ كس كمترين حس تعلق يا افتخاري نسبت به پيرامون ندارد. در جريان اعتراض هاي اخير به قانون جدل برانگيز كار، همين نگرش ناشي از بيگانگي به تخريب اموال، حتي كامپيوتر و كتاب در برخي دانشگاه ها كمك كرد. اين اعتراض ها جديد ترين هشدار به دولت فرانسه و بخش خصوصي بود كه نظام دانشگاهي به ترميم نياز دارد. مقامات، استادان و دانشجويان متفق القول هستند كه تعداد زيادي از دانشجويان رشته هايي مانند جامعه شناسي و روانشناسي هستند كه انتقال به شغلي متفاوت را در جامعه اي طبقه بندي شده مانند فرانسه دشوار مي كند.
ترس از بيكاري بسياري از جوانان را به مسيرهاي مختلف مي كشاند. دانشجويان پولدار به طور فزاينده اي به دانشگاه هاي خارجي يا دانشگاه هاي تخصصي خصوصي سوق پيدا مي كنند؛ به خصوص در مقطع تحصيلات تكميلي. تعداد زيادي از جوانان خواهان شغل مادام العمر هستند. دومينيك دوويلپن، نخست وزير، در سخنراني خود در سوربن كه پس از پس گرفتن قانون پيشنهادي كار ايراد كرد، از ايجاد پيمان جديدي بين دانشگاه و مردم فرانسه سخن گفت.
دوويلپن كه خود فارغ التحصيل دانشكده ملي مديريت، ممتازترين دانشگاه فرانسه است، وعده اختصاص بودجه و ايجاد انعطاف پذيري بيشتري را داد و اعلام كرد مانند آمريكا، دارنده مدرك كارشناسي ارشد فلسفه بايد بتواند در شغل تحليلگر مالي كار كند. وقتي دانشجويي از او پرسيد پيشنهادش براي چگونگي اين تغيير چيست؟ پاسخ روشني نداشت. در فرانسه انعطاف پذيري سنت نيست. دانشجويان از سن پايين در مسير شغلي مشخصي قرار مي گيرند.
يك دانشجو گفت: ما در دنيايي از محدوديت ها قرار داريم كه در آن انسان خود ساخته وجود ندارد.
منبع: نيويورك تايمز ۱۲ مه ۲۰۰۶
|
|
|
نگاه
اكنون وقت تحليل نتايج امتحانات است
آريادخت قمي
پايان سال تحصيلي و خرداد ماه هر سال مصادف است با اتمام امتحانات پايان سال و با توجه به فرصت خوب ايام تابستان، معلمين مي توانند با فراغت خاطر فعاليت سال قبل خود را بررسي و براي سال آينده برنامه ريزي كنند.
معلمان در طراحي آموزشي سال آينده و به عبارتي تنظيم طرح درس سالانه خود حتماً لازم است به اشكالات آموزشي- پرورشي موجود در سال گذشته پي برند و در از بين بردن علل و عواملي كه موجب عقب افتادن اهداف سالانه آنها شده، تلاش بيشتري داشته باشند. به همين دليل ضروري است به امتحانات به عنوان يك عنصر جدايي ناپذير در تدريس نگريست و به نتايج آن به عنوان امري با اهميت براي يافتن نقاط قوت و ضعف سال قبل پرداخت. بررسي عملكرد هر دانش آموز با توجه به هريك از انتظارات آموزشي با پاسخ دانش آموز به سؤالات امتحانات پاياني رابطه مستقيم دارد. پاسخ درست به هر پرسش نشان مي دهد كه دانش آموز توانايي و مهارت مربوط به انتظارات آموزشي وابسته به آن پرسش را كسب كرده است و پاسخ نادرست يا ناقص و سفيد به هر پرسش، نشان مي دهد كه او توانايي و مهارت مربوط به انتظارات آموزشي وابسته به آن پرسش را كسب نكرده است.
علل احتمالي نارسايي در عملكرد كلاس در آزمون پاياني مي تواند شامل موارد زير باشد:
- روش تدريس معلم
- عدم هماهنگي مطالب و دروس با توانايي هاي دانش آموزان
- عدم آمادگي دانش آموزان، به دليل نداشتن و يا كافي نبودن زمينه هاي يادگيري قبلي آنها
- نارسايي وسايل و مواد آموزشي
- بي علاقگي دانش آموزان به موضوعات درس مورد بحث
- ابهام و نارسايي در طرح پرسشهاي امتحاني
- نداشتن تمرين كافي براي يادگيري بهتر دروس
- شرايط نامناسب محيط آموزشي
- عدم تخصص معلم مربوطه در دروس مورد نظر
- عوامل عاطفي مربوط به دانش آموز
- شرايط امتحاني اضطراب زا
- اضطراب ناشي از امتحان
- و...
مسلماً يافتن درصد قطعي هريك از نارسايي ها در عدم موفقيت يك دانش آموز نياز به كارشناسي و تحقيقات پژوهشي دارد، اما توجه به كليه موارد فوق به عنوان شاخص هاي تأثيرگذار در موفقيت دانش آموزان يك كلاس لازم است.
معلمين، مدرسين و مديران مدارس و مسئولين امر با توجه به موارد فوق بايد به برنامه ريزي هاي لازم اقدام كنند. اميد آن مي رود كه با توجه به اين موارد، بتوان شرايط لازم براي كسب موفقيت و طي طريق را براي فرزندانمان به بار آوريم.
|
|
|
اين ۶۵ درصد را رها كنيد
محمدتقي راد شهيدي
|
|
در روزنامه همشهري مورخ ۱۱/۱۲/۸۴ ، در صفحه فرهنگ و آموزش كه بحث از راه حل كلي مسائل و مشكلات كلان آموزش و پرورش بود، نتيجه اين شد كه نخست بايد بدانيم كه چه نمي خواهيم. به عبارت ديگر، اولويت در اين است كه زوايد آموزش و پرورش در دو بخش صف و ستاد به كناري زده شود و يك خانه تكاني در بخشنامه ها و آيين نامه ها و مقررات و بخش ها و گروه ها و ادارات جور واجور و از طرفي در كتابهاي درسي (و جابه جايي آنها تا آنجا كه ممكن است با كتابهاي بازار آزاد) صورت پذيرد. سپس قرار شد كه به هريك از زوايد، جداگانه پرداخته شود و چون در اين روزها هنوز سخن از فوق العاده شغل كارشناسان است و در محافل مختلف رسمي و غيررسمي بحث اش داغ، اين بار به آن مي پردازيم.
معرفي طرح
طرح پرداخت فوق العاده ويژه به كارشناسان و مديران دستگاه هاي اجرايي مشمول قانون نظام هماهنگ پرداخت از سوي سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور به دستگاه هاي اجرايي ابلاغ گرديده و وزارت آموزش و پرورش طي شيوه نامه شماره ۶۳/۷۱۰ مورخ ۲۸/۸/۸۱ آن را به سازمان ها و واحدهاي تابعه ابلاغ نموده است.
ساختار طرح مبتني بر بندهاي امتيازي بر اساس تعدادي عوامل از قبيل تأليف، كارآموزي، مدرك و غيره است كه با كسب امتياز تنها به ۶۵ درصد واجدين شرايط تعلق مي گيرد. مشمولان اين فوق العاده شغل، هريك با يكي از سه عنوان كارشناس ارشد، خبره و عالي رده بندي مي شوند كه اين ترتيب، بستگي به ميزان امتياز دارد و آن كه در رده ارشد ارزيابي شده، با افزايش امتياز و كسب شرايط، مي تواند به رده هاي بعدي (خبره و عالي) ارتقا يابد. ناگفته نماند كه پرونده فوق العاده ويژه هر شاغل هرساله بررسي مي شود و ممكن است فوق العاده اي به علت كمبود امتياز (به نسبت ديگران) قطع شود. زيرا همان طور كه گفته شد، اين فوق العاده در هر اداره به ۶۵ درصد واجدين شرايط تعلق مي گيرد و آن كه فوق العاده دريافت داشته اگر در سال جديد از ۶۵ درصد واجدين شرايط امتيازش كمتر باشد، از اين حق محروم مي گردد.
هدف طرح
هدف از اين طرح هم چنان كه در مقدمه اش مذكور است، جذب و نگهداري نيروهاي متخصص كارشناسي و مديريت دستگاه هاي اجرايي است.
سابقه طرح
از آنچه درباره ساختار طرح گذشت، مي توان دانست كه تا چه اندازه به طرح ارتقاي گروه هاي ممتاز نزديك است، بلكه چند بند عيناً همان بندهاي گروه هاي ممتاز است كه البته ميزان امتيازات متفاوت است. تفاوت ديگر اين است كه مطابق جدول گروه هاي ممتاز، شاغل، با داشتن امتياز و تجربه، بدون مانع و توجه به امتياز ديگري، ارتقا مي يابد، ليكن ارتقاي شغلي مورد بحث، درصدي و نسبي است. در حقيقت گروه هاي ممتاز، ريشه و سرسلسله طرح هايي مثل فوق العاده ويژه و ارزشيابي جديد است.(۱)
بررسي طرح
چنان كه گذشت پيشينه اين طرح را در آموزش و پرورش بايد در همان طرح ارتقاي گروه هاي ممتاز سراغ كرد كه حتي دست اندركاران هم در كارآمدي اش ترديدها دارند و تاكنون كسي به تأييد آن نپرداخته، ليكن ناكارآمدي اش بيشتر طرف توجه بوده است.از سابقه اين طرح كه بگذريم، اساسش سؤال برانگيز و شكننده است، زيرا شامل بندهايي است كه موضوع اين بندها يا الزامي و مربوط به شرح وظايف كارشناس است يا نيست. اگر الزامي و مربوط است ، سير كارشناسي بايد حائز آن باشد و در اين صورت ديگر نيازي به طرح و جدول و بند نيست و اگر مبنا اين است كه مشمولان طرح بايد حائز آن بندها باشند و عده اي نيستند و بنابراين بايد به آنها كه مشمولند حق ويژه داد، جواب اين است كه اگر وظايف كارشناس الزام مي كند كه مشمول اين بندها باشد و نيست، بايد او را ملزم به كسب مهارت لازم كرد وگرنه بايد او را كنار گذاشت و نيروي ماهر را به كار گمارد، نه اين كه عده اي غيرماهر را به حال خود در مصدر امور گذارد و به دنبال تشويق نيروي ماهر رفت. زيرا «وظيفه» و «داشتن مهارت هاي مربوط به وظيفه» ، خود، وظيفه است و در مقابل انجام وظيفه، «فوق العاده» تعلق نمي گيرد.
اما اگر موضوع اين بندهاي فوق العاده ويژه، مربوط به وظايف كارشناسي نيست و تنها نوعي فضل و برتري است و مي خواهند به آن كه به نوعي برتر است، فوق العاده بپردازند، هر كس مي تواند به نوعي فضل و برتري بر ديگري داشته باشد كه در اين بندها نباشد و او هم مي تواند مدعي فوق العاده باشد. باري اين فوق العاده، فوق العاده «كارشناسي» و مرتبط نيست و اساساً قابل تأمل است و با عنوانش ناسازگار .در اين صورت، خوب معلوم است كه اين طرح كه اشكال اساسي دارد، به اهداف خود نمي رسد و اي بسا كه بيشتر از اهداف خود دور گرديده است، زيرا با اين طرح نمي توان كارشناسان ارشد، خبره و عالي را معين كرد و با اين رويه نه تنها كارشناسان واقعي جذب نمي شوند بلكه گوشه گيرتر و بي اعتناتر مي گردند.(۲)
تبعات طرح
متأسفانه چيزي كه از اين طرح نصيب آموزش و پرورش شده، تبعات آن است. يعني بساط و تشكيلات و كارمندي و بخشي در هر اداره امور اداري و تشكيل جلسات و آيند و روند با سازمان مديريت و تهيه فرم. آن گاه كساني كه خود را ذي نفع مي پندارند اقدام به فراهم كردن مدارك و مستندات درخواست شده كرده، هرطور كه شده جزواتي دست و پا مي كنند، آن هم با اين گراني كاغذ و تايپ و هزينه هاي بسيار.(۳) از طرفي هم گروهي را جمع كرده اند كه به اين نوشته ها امتياز بدهند و گاه كه كار اين جزوات بالا مي گيرد و بعضاً نماينده سازمان مديريت هم عوض مي شود، نظرها هم تغيير مي كند و امتيازها به گونه اي ديگر(۴) و به دنبال اين اعتراض ذي نفع و قس علي هذا. درباره مدرك و ساير عوامل امتيازي هم چنين است و چون مقصود از كارشناس، بيشتر همان كارگزين است(۵) و بخشي از اين كارشناسان ديپلمه اند، اينها هم گله مند و معترض اند كه ليسانسيه هم در ميز كناري آنها همان كاري را انجام مي دهد كه آنها مطابق شرح وظايف صورت مي دهند.
خلاصه حاصل اين طرح، گسترش بي رويه ديوان سالاري و درگيري و اعتراض و آيند و روند و شكايت و سرخوردگي ارباب رجوع و كدورت بين كارمندان و گله مندي معلمان و حيف و ميل بي اندازه كاغذ و وقت است. گذشته از سرخوردگي ها و دلخوري ها و سردرگمي ها كه در صدر اين تبعات است، هزينه هاي سرسام آور اين گونه طرح ها را بايد رسيدگي كرد؛ خاصه كاغذ كه به چشم نمي آيد و اگر محاسبه كنند ارقامش نجومي است و سر به فلك مي كشد و خواهند ديد كه كاملاً به ضرر دولت و ملت است و خسراني بزرگ. اگر دولت گروهي را مأمور بررسي و محاسبه هزينه هاي اين طرح و امثال اين و سود و زيان اينها كند، بي ترديد ماشين اجرا را متوقف خواهد ساخت.اما جالب تر اين است كه مجريان هم باور ندارند(۶) كه اين طرح و امثالش به اهداف خود مي رسد و بعيد است كه اكنون حتي طراحان هم چنين نظري داشته باشند.
نتيجه بحث
با توجه به آنچه گذشت، يكي از زوايد بخش اداري در آموزش و پرورش همين طرح امتيازي فوق العاده ويژه است و با اين اوصاف، بهترين راه در شرايط حاضر، حذف درصد و امتياز و بند(۷) و پرداخت اين فوق العاده به همه كارمندان و معلمان است( و جلوي ضرر را هر جا بگيرند منفعت است) بدين صورت كه به جاي عوامل و بندهاي امتيازي به نسبت مدرك و تجربه به همه پرداخت گردد. آن گاه به آن كه بيرون از چارچوب اجرايي، طرحي نو درافكند، فوق العاده بپردازند زيرا «فوق العاده ويژه» به كارشناس و كارشناسي ويژه تعلق مي گيرد، نه به آن كه به هر حال امتيازي دست و پا كند. كارشناسي لزوماً ربطي به اين بندها ندارد و مايه كار در درجه اول داشتن ذوق و قوه نقد و نظر و داشتن علم و تجربه در صف و ستاد است. البته در اين صورت هم نبايد براي پرداخت فوق العاده ويژه، دكان و دفتر و دستك به پا كرد و بخشنامه و دستورالعمل صادر كرد وگرنه باز همين مي شود كه شد.
يادداشت ها
۱- دو طرح فوق العاده ويژه و ارزشيابي جديد كاملاً شبيه و يكسان با طرح گروه هاي ممتاز است و در واقع يك شاغل سه بار در سه بخش با عواملي يكسان و تنها با عناوين متفاوت ارزيابي مي شود و تاكنون هيچ نگفته اند كه سود و ثمر اين گونه دوباره كاري ها يا اساساً اين گونه شيوه هاي ارزشيابي چه بوده است.
۲- اكنون كارشناسان واقعي بسيار كم شمار ند و اگر نخواهند بمانند با اين گونه پرداخت ها هم تن به ماندن نمي دهند.
۳- كه اگر غفلتاً از امكانات دولتي هم استفاده شود، هزينه دولت چند و چندين برابر مي شود و براي يك پرداخت جزيي به عنوان فوق العاده، دولت دچار اين همه زيان مي گردد.
۴- درباره تأليفات در روزنامه همشهري مورخ ۱۰/۵/،۸۴ صفحه فرهنگ و آموزش بحث شده است.
۵- درباره وضع كارشناس و كارگزين به روزنامه همشهري مورخ ۱۱/۱۲/۸۴ ، صفحه فرهنگ و آموزش رجوع شود.
۶- ليكن عوامل اجرايي غالباً جز به انجام وظيفه به چيزي نمي انديشند و كمتر به اصل و اساس اين گونه طرح ها مي پردازند.
۷- سازمان مديريت تاكنون هرگونه پرداختي را به طرح و جدول امتيازي از قبيل طرح ارتقاي گروه ممتاز، ارزشيابي سالانه جديد و طرح مورد بحث منوط كرده است.
|
|
|
روش تبليغ ۴
بخش چهلم
پرتو استواري و مقاومت پيامبر (ص) بر دل ياران او نيز تابيده بود، به طوري كه وقتي آنها را تا دم مرگ شكنجه مي دادند و گرسنه و تشنه در برابر آفتاب سوزان مكه به زمين انداخته و سنگ هاي تفتيده و سنگين بر پشت و سينه عريان آنها مي نهادند و مي گفتند: از آيين محمد برگرديد و اقرار كنيد كه لات و عزّي، خدايان شمايند، آنان همچنان مقاوم و استوار در مقابل آنها مي ايستادند و هرگونه زجري را تحمل مي كردند. وقتي به گردنشان ريسمان بسته و كشان كشان در ميان رده ها مي گرداندند، زره هاي فولادين بر تن عريانشان مي پوشاندند و در زير آفتاب سوزان نگاه مي داشتند و گرسنه و تشنه زنداني مي كردند، ياران پيامبر اكرم (ص) مي گفتند: اشهد ان لا اله الاالله و اشهد انّ محمّد رسول الله.
روزي رسول خدا (ص) عمار و پدرش ياسر و مادرش سميه را ديدند كه زير شكنجه از تاب و توان افتاده و رمقي نداشتند، فرمودند: «آل ياسر! شكيبايي كنيد كه وعدگاه شما بهشت برين است» .
خبّاب بن ارث مي گويد: خدمت رسول خدا (ص) رسيدم، در حالي كه حضرت خود را در بردي پيچيده و در سايه كعبه نشسته بودند و ما از مشركين، آزار و اذيت زيادي ديده بوديم. عرض كردم: يا رسول الله! آيا وقت آن نرسيده است كه براي ما از خدا گشايش بخواهي؟ برخاستند ، در حالي كه رنگ رخسارشان برافروخته بود. فرمودند: «هنوز به پاي خداپرستان پيشين نرسيده ايد، بدن آنها را با شانه هاي آهنين آنچنان مي خراشيدند كه تا به استخوان مي رسيد، با اره به دو پاره شان مي كردند و آنها از دين و عقيده خود برنمي گشتند» . سوگند مي خورد كه خدا، دين خود را سرانجام پيروز خواهد ساخت.(۱)
۱ _ اعلام الوري باعلام الهدي، صفحات ۶۶ و ۶۷
|
|
|
«دوره تابستاني رايگان»
براي دانش آموزان سال سوم متوسطه
ايرنا- دوره و كلاسهاي جبراني تابستاني به صورت رايگان براي دانش آموزان پايه سوم دوره متوسطه سراسر كشور تشكيل مي شود.
معاون اداره كل دفتر نظري و پيش دانشگاهي وزارت آموزش و پرورش،گفت : دوره و كلاسهاي جبراني تابستاني به صورت رايگان براي دانش آموزان پايه سوم دوره متوسطه كه به هر دليل موفق به گذراندن تعدادي از درس هاي پايه دوم يا سوم نمي شوند، اجرا مي شود. عبدالرضا شمس زهرايي افزود: چنانچه پس از برگزاري امتحانات خردادماه، برخي از دانش آموزان در يك يا چند ماده درسي شرايط قبولي را احراز نكنند، اين درس ها در تابستان ارائه خواهد شد.
وي توضيح داد: برنامه آموزشي اين دوره، ۱۰ هفته است كه هشت هفته آن به تشكيل كلاس درس و دو هفته به برگزاري امتحانات و اعلام نتيجه اختصاص دارد. دانش آموزان مجاز خواهند بود در اين دوره حداكثر ۳۲واحد از درس هاي باقي مانده را انتخاب كنند كه از اين تعداد ۱۰واحد به صورت حضوري و بقيه به صورت غير حضوري خواهد بود.
|
|
|