|
|
|
|
|
پس از 50 فقره زورگيري مشخص شد
مأموران قلابي با تجهيزات كامل اخاذي مي كردند
|
|
|
|
گروه حوادث- آزاده مختاري: اعضاي يك باند سرقت مسلحانه كه با جعل عنوان ماموران مبارزه با موادمخدر و مأموران ارشاد اقدام به اخاذي از شهروندان تهراني مي كردند با تلاش كارآگاهان اداره چهارم آگاهي پايتخت دستگير شدند.
به گزارش همشهري، شامگاه يكي از روزهاي آغازين سال 85 مردي سراسيمه وارد كلانتري شد. دقايقي قبل چند مأمور قلابي كه خود را مأمور مبارزه با موادمخدر معرفي كرده بودند در يكي از خيابانهاي شمالي شهر تهران به وي دستور ايست داده بودند. لباس هاي پليس و تجهيزات آنها باعث شده بود تا مرد راننده درباره هويت جعلي آنها شك نكند.
مأموران قلابي بدون اينكه كارت شناسايي خود را به راننده نشان دهند، خودرو زانتياي وي را مورد بازرسي قرار داده بودند و سپس با يك ترفند خاص راننده جوان را از خودرواش بيرون كشيده و در حالي كه يكي از آنان مشغول بازرسي بدني راننده بود همدستان ديگر وي سوار خودرو شده و قبل از آنكه مالك خودرو متوجه شود مردان مسلح اقدام به ربودن خودروي زانتيا كردند. و در همين حال چند تن ديگر از سارقان، سوار بر خودرو پرايد مشكي رنگ خود متواري شدند. مالك زانتيا تنها توانست قبل از دور شدن كامل سارقان چند رقم از شماره خودرو پرايد آنان را برداشته و بعد از مراجعه به پليس به آنان ارائه كند.
با شكايت راننده مالباخته رسيدگي به شكايت وي در دستور كار كارآگاهان اداره چهارم آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت. پليس آگاهي با جمع آوري اطلاعات و انجام تحقيقات گسترده در نهايت موفق به شناسايي يكي از متهمان كه سوار بر خودرو پرايد مشكي رنگ در حال تردد در شرق پايتخت بود شده و بعد از انجام عمليات تعقيب و گريز وي را بازداشت كرد.
متهم بعد از انتقال به اداره آگاهي تحت بازجويي قرار گرفت و تحقيقات از وي هويت همدستانش را معلوم ساخت. پليس آگاهي با دستور قضايي اقدام به بازداشت ديگر متهمان پرونده كرد، در جريان بازجويي ها دو نفر از متهمان كه با يكديگر برادر بودند ضمن اعتراف به چاپ اسناد و كارت هاي جعلي براي ديگر متهمان و ساخت پلاك هاي تقلبي براي خودروهاي مسروقه عنوان كردند كه به دليل بيكاري و رفع مشكل مالي خانواده با اينكه داراي تحصيلات دانشگاهي بودند اقدام به ارتكاب اين جرايم كردند.
آنها در توضيح كار خود گفتند: با كپي برداري از تجهيزات و وسايل ماموران انتظامي تحت عنوان جعلي ماموران مبارزه با موادمخدر و يا ماموران ارشاد نيروي انتظامي طعمه هاي خود را شناسايي و بعد از متوقف كردن خودروهاي آنان در يك فرصت مناسب اقدام به ربودن خودروهاي شخصي آنها و سپس با جعل اسناد اقدام به فروش خودروهاي مسروقه مي كرديم، آنها همچنين به 50 فقره اخاذي نيز اعتراف كردند. در بازرسي از مخفيگاه متهمان كلت كمري، بي سيم، چراغ گردان پليس، باتوم، تعداد بسياري كارت هاي جعلي با عناوين مسئولين انتظامي و سپاه، شناسنامه هاي جعلي، پلاك هاي تقلبي خودرو و البسه ماموران سپاه و انتظامي كشف و ضبط شد.
پليس آگاهي در جريان رسيدگي بر روي اين پرونده شش متهم را بازداشت كرده است.
سردار طلايي فرمانده انتظامي پايتخت روز گذشته در خصوص شيوه شناسايي مأموران قلابي گفت: اگر مأموران پليس سوار بر خودرو پليس دستور ايست يا بازرسي به شهروندان را دادند به دستورات آنان بعد از مشاهده كارت شناسايي ماموران عمل كنيد ولي اگر فردي با البسه پليس سوار بر خودروهاي شخصي دستور ايست يا بازرسي داد تا قبل از مشاهده كارت شناسايي و انجام هماهنگي با مركز فوريتهاي پليس از بازرسي خودرو يا همراه شدن با آن افراد خودداري كنيد. وي در ادامه افزود: اغلب مأموران قلابي در ابتدا تحت عنوان مأموران مبارزه با مواد مخدر و يا مأموران ارشاد طعمه هاي خود را به دام مي اندازند كه مردم با هوشياري خود و انجام هماهنگي لازم با پليس 110 مي توانند از وقوع اينگونه سرقتها و كلاه برداري ها جلوگيري كنند.
سردار طلايي در ادامه افزود: در صورتي كه در ماه هاي گذشته از شهروندان به اين شيوه اخاذي شده است و يا اطلاعات بيشتري درباره جرايم اعضاي اين باند دارند، با مراجعه به پايگاه چهارم پليس آگاهي موضوع را اطلاع دهند.
|
|
|
گروگانگيري دختر 6 ساله، خط پايان دوستي خانوادگي
گروه حوادث – مردي كه درپي اختلاف با يكي از دوستانش اقدام به ربودن كودك 6 ساله او كرده بود در كمتر از 10 ساعت توسط كارآگاهان اداره يازدهم آگاهي تهران بزرگ دستگير شد.
به گزارش همشهري، محمد تورنگ رييس مركز اطلاع رساني پليس پايتخت روز گذشته درخصوص نحوه شناسايي و دستگيري يك مرد كودك ربا به همشهري گفت: ساعت 10 صبح روز شنبه، مردي به كلانتري 153 شهرك وليعصر (عج) مراجعه كرد و مدعي شد كه شخصي به نام علي 27 ساله اقدام به ربودن دختر 6 ساله وي به نام ملينا كرده است.
پرونده اين كودك ربايي به دايره يازدهم آگاهي تهران بزرگ ارجاع داده شد، پليس آگاهي با اخذ مجوز قضايي وارد عمل شده و بررسي هاي لازم را در اين باره آغاز كرد. علي از دوستان پدر ملينا 6 ساله بود كه از چندي پيش درپي رفت و آمدهايش به خانه آنان موجبات اختلافات خانوادگي در خانواده ملينا شده بود و همين مساله موجب قطع ارتباط پدر دختر 6 ساله و علي شده بود.
علي چندي پيش به خاطر شكايتي كه پدر ملينا درخصوص مزاحمت براي خانواده اش از وي به دادگاه ارايه داده بود روانه زندان شده و مدتي را در حبس گذرانده بود و به اين دليل مرد
۲۷ ساله براي انتقام گيري از دوست سابق خود اقدام به ربودن دختر 6 ساله او كرده و او را 8 ساعت تمام در خانه خود در سرآسياب ملارد كرج مخفي كرده بود. تورنگ در ادامه گفت: پليس آگاهي در كمتر از 10 ساعت متهم پرونده را بازداشت كرده و كودك 6 ساله را به آغوش خانواده اش بازگرداند. رييس مركز اطلاع رساني پليس تهران بزرگ ضمن اعلام اين خبر از هموطنان خواست در رفت و آمدهاي خانوادگي خود دقت بيشتري را انجام دهند و تا زماني كه به شخصيت و منش افراد اطمينان كامل ندارند آنها را به حريم خانواده خود راه ندهند تا موجب وقوع اين حوادث تلخ نشود.
|
|
|
كنترل هاي پليسي 9 ماه بعد از پاكسازي
كشف 700 هزار قلم دارو در بازار ناصرخسرو
|
|
فرمانده پليس تهران بزرگ روز گذشته در مصاحبه مطبوعاتي با اعلام خبر دستگيري اعضاي باند بزرگ قاچاق دارو، از كشف 700 هزار قلم دارو به ارزش يك ميليارد تومان خبر داد.
سردار مرتضي طلايي فرمانده انتظامي تهران بزرگ روز گذشته با اعلام خبر دستگيري اعضاي يك باند قاچاق دارو گفت: سال گذشته طرحي را براي پاكسازي منطقه ناصرخسرو از فروشندگان داروهاي غيرمجاز به اجرا گذاشتيم كه با موفقيت پايان يافت ولي با دستگيري متهمان، پليس حفاظت از منطقه را خاتمه نداده و براي جلوگيري از بازگشت شرايط به قبل از اجراي طرح پليس منطقه را تحت پوشش و نظارت خود قرار داد.
وي در خصوص نحوه عمليات افزود: بعد از استقرار پليس در خيابان ناصرخسرو امكان انجام فعاليت قاچاقچيان دارو در آن منطقه سلب شد ولي اين افراد دست از ارتكاب اينگونه جرايم نمي كشند. به دليل اينكه موضوع قاچاق دارو از سوي مأموران انتظامي داراي حساسيت خاصي بود و جان و مال مردم را در خطر مي انداخت، پليس با استفاده از تجربيات طرحهاي قبلي در بازار شهرستاني و بازار امام(ره) در دو حوزه كار دستگيري عاملان پخش و توزيع داروهاي غيرمجاز را دنبال كرد. يك گروه زير نظر سرهنگ قاسمي معاونت قاچاق دارو و كالا در اداره آگاهي تهران تحقيقات خود را براي شناسايي مخفيگاه متهمان آغاز كردند و در نهايت در خرداد ماه طي چهار عمليات، موفق به كشف 700 هزار قلم داروي قاچاق و غيرمجاز به ارزش يك ميليارد تومان شدند. پليس آگاهي در جريان رسيدگي به اين پرونده 10 نفر از عناصر اصلي در امر قاچاق دارو را دستگير كرد.
به گفته سردار طلايي گروه دومي كه بررسي بر روي قاچاق كالا را برعهده داشت زيرنظر سركلانتر هفتم و پليس امنيت كار خود را تا دستگيري 8 نفر از دلالان فعال در توزيع داروي غيرمجاز ادامه دادند كه از اين متهمان نيز 5 كاميون داروي غيرمجاز كشف و ضبط شد كه تمامي داروهاي كشف شده از اين متهمان بعد از انجام هماهنگي هاي لازم تحويل وزارت بهداشت و درمان شد.
|
|
|
دوستي مار دو متري با لوله هاي پلاستيكي
عكس: مسعود خامسي پور
|
|
گروه حوادث- مار دو متري درحالي كه بسيار ترسيده بود، به داخل يك مغازه لوازم يدكي در خيابان قزوين رفت و لابه لاي لوله هاي پلاستيكي پنهان شد.
عصر روز شنبه كارگر يك مغازه فروش لوازم يدكي در ميدان قزوين تهران هنگامي كه درحال بررسي حساب هاي روزانه بود، ناگهان صداي عجيب خش خش توجه وي را به خود جلب كرد.
مرد كارگر در ابتدا تصور كرد، صندلي تازه اي كه بر رويش نشسته است صدا مي دهد اما دقايقي بعد صدا آنقدر وحشت آور شد كه مرد جوان از جايش بلند شد و به پشت سرش نگاهي انداخت. همه چيز سر جايش بود، اما او متوجه شد كه صدا از لابه لاي لوله هاي پلاستيكي مي آيد، وقتي بيشتر دقت كرد ماري را ديد كه در كنار لوله هاي پلاستيكي مي خزيد.
وي همكارانش را از اتاق بغلي صدا كرد. آنها نيز در كمال ناباوري مار بزرگي را تماشا كردند. در اين هنگام صاحب مغازه براي آنكه مار را از مغازه بيرون كند خودش دست به كار شد و تلاش كرد تا مار را كه به نظر مي رسيد مار كبري باشد، بگيرد. صاحب مغازه در توضيح ماجرا مي گويد: همين كه به طرف مار رفتم به سمتم خيز برداشت. همه فرار كرديم اما بعد از دقايقي تازه متوجه شديم مار ترسيده است و قصد آسيب رساندن به ما را ندارد. فضاي مغازه را خالي كردم و در يك فرصت مناسب از پشت سر مار را گرفتم و داخل كلمن آب انداختم.
وقتي مار را گرفتم و به آتش نشاني مستقر در خيابان قزوين رفتم، آنها با ديدن مار تعجب كردند و بيان داشتند اين تنها مار بزرگي است كه در اين منطقه پيدا شده است اما از گرفتن آن امتناع كردند.
تنها راهي كه برخي از دوستان پيشنهاد كردند آن بود كه مار را بكشيم اما من كه كشتن مار را دوست نداشتم به سراغ موزه حيات وحش هفت چنار رفتم. آنها نيز از گرفتن مار خودداري كردند و بنابراين من مار را نزد خودم نگه داشته ام.
وي افزود: در مدت 48 ساعتي كه از پيداشدن اين مار مي گذرد، با مار كبري دوست شده ام. هرچند كه دو مرتبه قصد فرار داشت اما ديگر از من نمي ترسد و اجازه مي دهد به آرامي او را جابه جا كنم. فقط از اين مي ترسم كه او بميرد.
|
|
|