وقتي آب آبگوشت را زياد مي كنيم
ضعف سريال هاي 90 قسمتي طنز، جدي نگرفتن آنهاست. اين در حالي است كه سريالي كه هر شب روي آنتن مي رود و مخاطبان گسترده اي دارد، بايد پرداختي قوي داشته باشد. براي رسيدن به چنين هدفي بايد حداقل 60 تا 70 درصد متن ها پيش از آغاز فيلمبرداري و حتي پيش توليد نوشته شوند. در حالي كه اغلب مجموعه هاي طنز ما فقط 5 قسمت شان در ابتدا آماده مي شود و بقيه متن ها در طول كار نوشته مي شوند. به همين خاطر طنزهاي نود شبي خيلي زود به ورطه تكرار افتاده و آبكي مي شوند. به قول معروف به متن ها آب بسته مي شود. مثل زماني كه مهمان ناخوانده اي از راه مي رسد و شما مجبوريد آب آبگوشت را زياد كنيد و مي دانيد كه آن آبگوشت ديگر مزه و طعم اصلي خود را ندارد.مشكل ديگر طنزهاي شبانه، اشتباه گرفتن كمدي با هجو است. برخي از سازندگان اين مجموعه ها هنوز تعريف درستي از كمدي ندارند و گاهي اوقات هجو
و مسخره بازي را با طنز اشتباه مي گيرند.
اكبر عبدي
اولين ملودرام نودشبي سيما در حالي اين روزها روي آنتن رفته كه آخرين مجموعه هاي طنز نود شبي تلويزيون، فراز و نشيب هاي زيادي را پشت سر گذاشتند. شب هاي برره چالش هاي فراواني را ايجاد كرد و زندگي به شرط خنده هم عملاً چيزي جز تكرار آنچه در اين سال ها در آيتم هاي طنز مشاهده شده بود را به مخاطب ارايه نمي كرد. شايد به همين خاطر است كه عده اي معتقدند سيما، ساخت مجموعه هاي نودشبي را پس از اين بيشتر با موضوعاتي جدي دنبال خواهد كرد تا نگاهي طنز آميز؛ سياستي كه مي توان آن را حاصل بن بستي دانست كه سازندگان طنزهاي نود شبي دچارش شده اند.
سريال هاي ۹۰ شبي كه از پس برنامه هاي طنز آيتم گونه سربرآورد، در وراي اهداف سازندگان آنها سياست از پيش تعيين شده سازمان صدا و سيما را پاسخگو بود؛ سياستي كه به سرگرمي و جذب مخاطب استوار است؛ سياستي كه زاييده فرهنگ خرده بورژوازي غرب يا به زباني ساده تر زندگي كارمندي و كارگري ماست.
سريال هاي طنز 90 شبي نقش به تأمل و تعمق واداشتن مخاطب را ايفا نمي كنند و به قول بارت سعي در رساندن مخاطب به لذت كشف و شهود ندارند. بلكه سعي دارند در زمان پخش كه بين 30 تا 45 دقيقه است مخاطب از حقيقت وجودي خود دور گردد و با شخصيت هاي سريال همذات پنداري كند و به خلسه اي كاذب فرو رود.
آنچه گفته شد چكيده اي است از شرايطي كه سريال هاي طنز 90 شبي را به اين شكل و سياق
درآورده است.
در پي چنين وضعيتي عده اي موجوديت چنين سريال هايي را تحت عنوان به ورطه تكرار افتادن به چالش گرفته اند و راه حل را در تغيير ژانر و تغيير فضا مي دانند. مهدي مظلومي كه خود از كارگردانان سريال هاي 90 شبي طنز است در اين ارتباط مي گويد: با توجه به شرايط حاكم و سياست هاي سازمان بهتر است اصلاً سريال هاي 90 شبي ساخته نشود به اين خاطر كه به نظر مي رسد سياست هاي سازمان پذيراي كار طنز نيست. او مي افزايد: مشكل اين سريالها ژانر يا فضاي كاري آنها نيست و من معتقد نيستم كه اين سريال ها به ورطه تكرار افتاده است. فضاي غالب بر سازمان است كه اجازه نمي دهد آن طنزي كه بايسته و شايسته است اتفاق بيفتد.
ولي نكته اي كه نمي شود فراموش كرد و به سياست هاي فرهنگي سازمان بي ارتباط است ضعف هاي ساختاري اين سريال هاست كه ناشي از شتابزدگي و زمان محدود توليد آنهاست.
رضا كريمي- كارگردان- نيز رفع ضعف سريال هاي 90 قسمتي را تغيير ژانر و فضا نمي داند و معتقد است كه براي رسيدن به سريال هاي مطلوب بايد زمان لازم را براي توليد اين سريال ها اختصاص داد نه اين كه مانند گزارش هاي خبري فارغ از كيفيت و پرداخت آنها را يك روزه توليد و پخش كرد. او مي افزايد با اختصاص زمان بيشتر مي توان به خلق شخصيت هاي جذاب و پركشش و محتوا و مضامين عميق تري پرداخت و فقط به دنبال پر كردن برنامه هاي تلويزيون نبود.
لاله صبوري نيز ضعف اساسي سريال هاي 90 قسمتي را ضعف فيلمنامه مي داند و معتقد است ضعف هاي فيلمنامه سبب مي شود تا بازي هاي خوب بازيگران نيز ديده نشود .او نيز راهكار افزايش زمان توليد را ارايه مي دهد و در پايان مي گويد كه اگر اين سريال ها را ساده نگيريم و با نكته سنجي و توجه به توليد آنها بپردازيم جذاب خواهند بود و هيچ نوع ژانر و قالبي تاريخ مصرف ندارد.
ازسوي ديگر رضا عطاران علاوه بر متن قوي و بازي هاي خوب كه لازمه جذابيت اين سريالهاست به مقوله رقابتي شدن اين سريال ها اشاره مي كند و مي گويد با همزماني پخش اين سريال ها رقابت ها و دشمني هايي پيش مي آيد كه از بازده كار مي كاهد و در عين حال به اين نكته اشاره مي كند كه با توليد يك سريال 90 قسمتي مي توان عوامل حرفه اي اين حيطه را در يك كار گردهم آورد و سريال مطلوبي را ارايه كرد.
در تكميل صحبت هاي رضا عطاران صحبت هاي سحر زكريا مطرح است كه هر كاري مي تواند با يك فكر و ايده نو و تازه دوباره جذاب شود و ضعف سريال هاي 90 قسمتي را ناشي از اين مي داند كه افراد غيرحرفه اي با ساده انگاشتن توليد اين سريال ها به توليد آنها مي پردازند كه نتيجه اي جز كارهاي سطحي و مبتذل نخواهد داشت و يك كادر حرفه اي به راحتي مي تواند راه تازه اي براي جذاب كردن اين سريال ها در پيش گيرد.
در وراي همه اين قضاوت ها مائده طهماسبي كه خود مجموعه باجناق ها را تجربه كرده است از مشكلات و سختي هاي اين كار مي گويد و اين كه ساختن سريال هاي 90 شبي كار بزرگي است و به همين راحتي نمي توان از حذف يا تغيير آنها
دم زد. او مي افزايد سريال هاي 90 شبي نياز به بازنگري دارند ولي همچنان جذابيت خود را براي مردم حفظ كرده اند.با جمع بندي اين نظرات مي توان نتيجه گرفت كه با ارتقاي كيفيت محتوايي و ساختاري سريال هاي 90 شبي مشكل از دست دادن مخاطب آنها كم مي شود و دوباره به جايگاه اوليه خود باز مي گردند اما همان طور كه گفته شد بالا بردن سطح سريال هاي طنز در عين اين كه ممكن نيست، مطلوب نيز نيست به اين خاطر كه سريال هاي تعمق برانگيز مخاطب گسترده اي را جذب نمي كند و سياست جذب مخاطب را زير سؤال مي برد و در عين حال به عنوان يك برنامه ناموفق مطرح مي گردد زيرا تلويزيون يك رسانه فراگير است و ميزان توفيق يا عدم توفيق برنامه ها را بيشتر براساس ميزان جذب مخاطب مي سنجد و طبق چنين مسأله اي باز هم برخلاف نظرات ارايه شده چنين برنامه هايي با توفيق جذب مخاطب روبه رو نمي گردند و راهكار همان تغيير ژانرها و فضاي كاري اين سريالهاست كه به واقع لباس آنها عوض مي شود و همان محتوا در ظاهري ديگر ارايه مي شود.شايد هم اين شرايط است كه مجموعه سازمان را به اين سمت و سو، سوق
مي دهد. شاهد مثال همه مجموعه هايي است كه سعي در شكستن ساختار موجود و ارتقاي كيفي و محتوايي خود داشته اند و يا نيمه كاره متوقف شده اند و يا از ميانه راه تغيير مسير داده اند.