شنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۱۲۹ - Nov 11, 2006
رشته هاي دانشگاهي و چالش هاي ادامه تحصيل
طرح:اسد بيناخواهي
000762.jpg
ورود
اين نوشته حاصل تجربه و تدريس در مراكز آموزش عالي است كه در قالب طرح مسأله و ارائه حل مشكلات دانشجويان ارائه مي شود و مخاطبان آن علاوه بر استادان و دانشجويان كه در خط مقدم طرح هاي وزارت علوم قرار دارند، بيشتر قابل استفاده معاونت آموزشي و شوراي عالي برنامه ريزي گروه هاي آموزشي وزارت علوم است. طرح مباحث تغيير ساختار آموزشي و ضرورت بازنگري در شيوه انتخاب رشته تحصيلي، بدون ترديد با استقبال مسئولين مواجه خواهد شد و شايد اين يادداشت آغازي براي فراخواني دلسوزان اين طريقت باشد.
نكته اول
در دو ترم گذشته با دانشجويان رشته فرش مبحثي از درس را مرور مي كردم كه متوجه عكس العمل كلاس شدم. دانشجوياني كه نه به رشته تحصيلي شان علاقه داشتند و نه شوقي به كلاس. پرسيدم چند نفرتان ديپلم هنر داريد؟ دو- سه نفري دست را بالا بردند. پرسيدم بقيه چي؟! اغلب دانشجويان كلاس از رشته رياضي- فيزيك به هنر آمده بودند و از اين كه مجبور شدند كه فقط رشته فرش را بخوانند؛ به سختي آموزش هاي ترم را تحمل مي كردند... يكي مي گفت من عاشق سينما هستم و ديگري علاقه مند به طراحي صنعتي بود و... گفتم اگر به رشته فرش علاقه نداريد، جاي كسي كه اين رشته را دوست دارد گرفتيد و حالا هم كه مجبوريد اين رشته را بخوانيد، يك راه ديگر هم در پيش تان مي گذارم تا اين كه در كنار درس هاي جاري، در كلاس هاي بيرون از دانشگاه به دنبال ذوق و علاقه اصلي تان برويد، شايد در آن حاشيه بهتر از متن موفق شويد، زيرا علاقه اصلي تان در جاي ديگري است و راه سوم هم اين كه درس را رها كنيد و بار ديگر خود را براي رشته هاي مورد نظر آماده كنيد، شايد كه قبول شويد... .چند روز پيش يكي از دانشجويان ترم آخر را ديدم كه گزارشي از امتحانات كارشناسي ارشد سينما مي داد كه رتبه 240 آورده بود. دانشجويي كه فقط بر مبناي علاقه، كتاب هاي حرفه اي رشته سينما را حسابي زير و رو كرد تا اگر در ليسانس به آرزويش نرسيد، بعد از اين، راهش را هموار كند و وارد عرصه سينما شود. آخرش هم گفت: استاد، كسي، آشنايي در امور آموزش سينما نداري؟!...
نكته دوم
اين نمونه،  مشتي از تجربيات فراوان بنده و همكاران هيأت علمي دانشگاه هاست و در هر رشته اي بنا به موضوع و مسائل آن، دانشجويان دانشگاهها با آن دست به گريبان اند. يعني بعد از پشت سر گذاشتن شرايط سخت ديپلم و گذشت از معبر سختي به نام كنكور؛ در ابتداي راه علاقه اي به رشته انتخابي خود ندارند و در نهايت براي خالي نبودن عريضه، از ناچاري، سختي ماندن را براي دريافت مدرك تحصيلي تحمل مي كنند. در هر ترم تحصيلي بخشي از دلسردي دانشجويان در كلاس، انجام تكاليف درسي، پژوهش هايي كه در طول ترم معين مي شود و مواردي مشابه آن بروز پيدا مي كند. انجام يك تحقيق آماري ساده از دانشجويان دانشگا ه ها مي تواند به خوبي وضعيت ميزان علاقه دانشجويان را مشخص كند.
نكته سوم
يادم مي آيد تا سال 57، در نظام آموزش عالي ايران در رشته هاي تحصيلي دانشگا ه ها عناويني به نام كهاد و مهاد وجود داشت، اصطلاحي كه از آن به عنوان رشته اصلي و فرعي نام مي بردند و هر دانشجويي مجاز بود كه در كنار رشته اصلي اش، به ميزان 30 واحد از رشته مورد علاقه اش را در دانشكده خودش يا از ساير دانشكده ها، اخذ كند. اين شيوه براي هر دانشجوي ناراضي زمينه مناسبي را فراهم مي كرد تا در رشته فرعي اش بدرخشد و بر اين مبنا، ادامه تحصيل اش نيز در مقطع بالاتر با آگاهي و سرعت بيشتري فراهم مي شد...
نكته چهارم
اما آنچه كه در اين دو- سه دهه اخير اتفاق افتاد، حذف رشته هاي فرعي از رشته ها بود و تغيير دادن آن به دروس اختياري تا سقف ده واحد امكان پذير شد. در كنار اين برنامه، يعني حذف رشته هاي فرعي، به تدريج طرح اختياري بودن رشته هاي فوق ليسانس اجرا شد. يعني دانشجويي كه در رشته عمران فارغ التحصيل شده، اگر در فوق ليسانس جامعه شناسي قبول شود، حداكثر تا 30 واحد از دروس پيش نياز را معين مي كنند تا آن دروس مورد نياز را بگذرانند. در حالي كه دانشجو از معبر و سد كنكور فوق ليسانس قبول شده و قطعاً آگاهي مورد نياز را داشته كه توانسته همپاي ساير فارغ التحصيلان رشته جامعه شناسي، از ماراتن قبولي، سربلند بيرون آيد. حال اگر بپذيريم كه يك مهندس عمران بعد از قبولي اش در كارشناسي ارشد، حتماً بايد 30 واحد مورد نظر برنامه ريزان را پاس كند؛ چرا طرحي اجرا نمي كنيم تا با كمال آرامش آن 30 واحد را در كنار دروس فني اش بخواند، به ويژه در مورد موضوعات بين رشته اي اين كار بسيار مؤثر خواهد بود و توانايي جوانان را افزوده و سبب كارآفريني آنان خواهد شد و نكته ديگر نيز بالا بردن ضريب كارآفريني يعني عدم وابستگي به مشاغل اداري و دولتي... كه اين نكته نيز از نظر دست اندركاران آموزشي دور نمانده است و يكي از دغدغه هاي مسئولين وزارت علوم و دولت است.
نتيجه گيري و ارائه پيشنهادها
در جمع بندي مطالبي كه عنوان شد، به اين نتيجه مي رسيم كه در صورت فراهم بودن اجراي طرح رشته هاي فرعي در دانشگاه ها با توجه به پيشنهادهاي زير، مواردي را حداقل به عنوان آزمايشي به اجرا بگذاريم، گرچه تجربيات كشورهاي ديگر در اين امر مي تواند كمك مؤثري به اجراي طرح، به ويژه ارتباط رشته هاي دانشگاهي و بومي كردن آن در بين جوانان نمايد. براي هر رشته تحصيلي، اولويت هاي رشته تحصيلي مشخص شود: مثلاً (تاريخ و باستان شناسي)، (معماري و مرمت بنا)، (جامعه شناسي و علوم سياسي)، (برنامه ريزي شهري و شهرسازي).اگر دانشجويي كه تمايل به رعايت اولويت هاي رشته هاي مرتبط داشته باشد، قطعاً از ميزان دروس فرعي كاسته خواهد شد و اگر تمايلي به رشته هاي مرتبط نداشته باشد و بخواهد رشته فرعي اش را در خارج از گروه آموزشي مورد نظر بيابد، دانشگاه راهش را براي اين گروه از علاقه مندان هموار كند.اجراي طرح يك و دو قطعاً در دانشگاه هاي بزرگ كشور امكان پذير خواهد بود و در ساير دانشگاه ها نيز بند اول قابل اجرا است و با توجه به گسترش رشته ها، طرح اجرايي رشته هاي فرعي نيز تعميم خواهد يافت.
فوايد طرح
الف- بازگرداندن آرامش رواني به نسل جوان دانشجويي كه فضاي آموزشي قبل و بعد از دانشگاه را به خوبي تجربه نكرده است و يا به دليل انتخاب نامناسب رشته و يا تصور مبهم از رشته هاي تحصيلي و يا نگاه به بازار كار و ساير دلايل ديگر، نمي خواهد در رشته اش ماندگار شود. كافي است نگاهي به آمار فارغ التحصيلان رشته ها و جذب آنان در حرفه ها و بازار كار غير رشته مرتبط داشته باشيم...
ب- قرار گرفتن درصد قابل توجهي از فارغ التحصيلان (دو رشته اي) در راستاي كار مورد علاقه شان در جامعه.
ج- جلوگيري از هزينه ها و زمان اضافي در مقطع كارشناسي ارشد جهت ارائه دروس پيش نياز (جهت دانشجويان غيرمرتبط) كه در حال حاضر گاهي يك كلاس با دو نفر برگزار مي شود...
د- جهت درك بهتر از وضعيت موجود مي توان از مشاوره هاي دانشجويي، اساتيد و دانشجويان بهره برد.
حميدرضا توسلي
عضو هيأت علمي دانشگاه هنر اصفهان

راه هاي تقويت سواد خواندن در دانش آموزان
عكس:مسعودخامسي پور
000765.jpg
بهبود و پيشرفت سواد خواندن دانش آموزان از وظايف اصلي نظام هاي آموزشي كشور هاست و ارتقاي اين مهارت، بايد يكي از نتايج و پيامدهاي قطعي نظام هاي آموزش باشد؛ به گونه اي كه ديگر نيازمند برنامه هاي تكميلي بهبود سواد خواندن دانش آموزان نباشيم.
در سال 1380، مطالعه بين المللي پيشرفت سواد خواندن پرلز (PRILS 2001) در ايران نيز انجام شد. پرلز، يك مطالعه تطبيقي در زمينه سواد خواندن كودكان است كه توسط انجمن بين المللي ارزيابي پيشرفت تحصيلي (IEA) انجام شده است. 35 كشور شركت كننده در اين مطالعه بين المللي، ميزان سواد خواندن را در دانش آموزان پايه بالاتر دوپايه همجوار كه بيشترين تعداد 9 ساله را در ميان خود دارد، مورد ارزيابي قرار دادند. اين سن در اكثر كشورها پايه چهارم است و از اين رو در ايران نيز پايه چهارم مورد ارزيابي قرار گرفت. مطالعه پرلز 2001 اطلاعات تطبيقي را پيرامون سواد خواندن در ميان دانش آموزان پايه چهارم ارايه مي دهد. همچنين عوامل مختلفي كه با يادگيري سواد خواندن در دانش آموزان مرتبط است، مورد بررسي قرار مي گيرد.
نتايج پرلز 2001
در همه كشورهاي شركت كننده، رابطه مطلوبي بين پيشرفت سواد خواندن دانش آموزان و فعاليت هاي آموزشي سواد خواندن در قبل از مدرسه وجود دارد.
بر اساس اطلاعات دريافت شده از پرسشنامه مديران مدارس، درس خواندن از پايه اول تا چهارم بيش از ساير موارد درسي در مدرسه مورد تأكيد قرار گرفته است. همچنين بر اساس گزارش معلمان مدرسه ها، تدريس روزانه مبتني بر متن كتاب يا فعاليت هاي مربوط به خواندن همراه با تكاليف و تمرين هاي هفته اي بوده است. ميانگين بين المللي در اين ارتباط 53 درصد است كه اين فعاليت ها با پيشرفت دانش آموزان در سواد خواندن ارتباط مثبت داشته است.
در همه اين كشورها، رابطه مستقيمي بين نگرش مثبت دانش آموزان نسبت به خواندن و توانايي خواندن آنها وجود دارد. در ضمن، نگرش مثبت دختران در مقايسه با پسران بالاتر است. بين تعداد كتاب هاي موجود در خانه (بيش از 100 جلد) و پيشرفت سواد خواندن دانش آموزان نيز رابطه مثبت وجود دارد. پيشرفت دانش آموزاني كه والدين آنها زمان بيشتري براي مطالعه صرف مي كرده اند، از ساير دانش آموزان بالاتر است.
دانش آموزاني كه از نظر سواد خواندن در سطح بالاتري قرار داشتند، داراي والديني بودند كه نسبت به مطالعه نگرش مثبتي داشته اند و متوسط ميزان مطالعه آنان بيش از 6 ساعت در هر هفته بوده است.
وضعيت دانش آموزان ايران در پاسخ به سؤالاتي كه جنبه استخراج صريح اطلاعات (حفظي) از متن داستان داشته، بهتر از مواردي بوده است كه نياز به استنباط، استنتاج و ارزيابي (درك و فهم) داشته است. متوسط عملكرد دانش آموزان ايراني به طور معناداري در هر سه حالت (ميانگين كل، ادبي و اطلاعاتي) پايين تر از ميانگين بين المللي (500) است.
با نگاهي به مجموع نتايج، به نظر مي رسد آزمون براي دانش آموزان ايراني بسيار دشوار بوده است. پس در قدم اول بايد به ساختار كلي نظام آموزشي در دوره ابتدايي توجه كرد و در صورتي كه جوابگوي اين مهم نيست، آن را متناسب با اهداف آموزشي و ويژگي هاي عصر جديد، بهبود بخشيد. اما تا رسيدن به اين آرمان، برنامه ها و طرح هاي كوتاه مدت و ميان مدت مي تواند در دستيابي به هدف مؤثر باشد.
اقدامات و برنامه هاي سال هاي اخير آموزش و پرورش مانند تغيير نظام ارزيابي (ارزشيابي مستمر، دونوبته شدن و طرح ارزشيابي كيفي- توصيفي)، تدوين و تدريس كتاب بخوانيم و بنويسيم و... در راستاي تحقق نظام آموزشي مطلوب بوده است.قدر مسلم اگر بتوان در تهيه و تدوين اين طرح و برنامه ها، با گروه هاي هدف: دانش آموزان، اوليا، معلمان و...، تبادل انديشه كرد، در افزايش غناي محتوايي و ضمانت اجرايي آن مؤثر خواهد بود.
تقويت سواد خواندن
- مهارت اوليه كودكان را در زمينه خواندن قبل از ورود به مدرسه ارزيابي كرده و بر اين اساس مهدكودك ها و پيش دبستاني ها را هم به ضرورت تقويت سواد خواندن آگاه كنيم.
- الگوهاي تدريس و ارزشيابي در مدارس ابتدايي، به ويژه در درس فارسي مبتني بر درك مطلب باشد و اين گونه الگوها به معلمان معرفي و اجراي آن تشويق شود.
- درسي تحت عنوان درس خواندن به دروس دوره ابتدايي اضافه شود و براي اين درس زمان و روش مناسب تدريس ارايه گردد.
- روش هاي سنتي تدريس كه در آنها مهارت خواندن دانش آموزان تقويت مي شود، احيا گردد، مانند خواندن متون درس فارسي به صورت گروهي و آهنگين.
- پيشنهاد مي شود كه از رايانه در افزايش سواد خواندن دانش آموزان استفاده شود. به عنوان مثال: در هر هفته حداقل يك بار دانش آموزان مشق خود را بر روي فلاپي تايپ كرده و آن را تحويل معلم دهند و معلم نيز حداقل هفته اي يك بار در سامانه رايانه اي مدرسه، از دانش آموزان بخواهد به جاي آن كه املا را روي كاغذ بنويسند، در رايانه تايپ كنند.
اشكال مختلف و متفاوت نوشتاري رايج در جامعه به دانش آموزان آموزش داده شود. مثلاً از آنها خواسته شود ديوارنوشته ها را از خانه تا مدرسه پيگيري و آن را در كلاس براي دانش آموزان بازخواني كنند و يا تيتر روزنامه هاي مختلف را جمع آوري كرده و در كلاس درس بخوانند و برداشت هاي خود را از مطالب محتوايي، به??بحث??بگذ?ارند?.
- پس از آشنا كردن دانش آموزان با اعياد و مراسم ملي، مذهبي، حوادث و وقايع روز، باورها و اعتقادات، امثال و حكم، كشفيات جديد علمي، از دانش آموزان خواسته شود يكي از اين موضوع ها را انتخاب و در مورد آن سخنراني كنند.
- آزموني نظير آزمون پرلز هر چند وقت يك بار در مدارس اجرا شود و نتايج آن به اطلاع مدارس و خانواده ها برسد.
- گفت وگو و بحث با فرزندان، رفتن به كتابفروشي و كتابخانه  همراه با فرزندان، خواندن قصه يا مجله براي كودك با توجه به شاخص هاي درك مطلب.
- افزودن يك نشست آموزش خانواده تحت عنوان تقويت مهارت خواندن و درك مطلب.
- اختصاص يك روز به منظور هديه كتاب به مدرسه يا برگزاري جشن هديه كتاب با تبليغات ويژه از صدا و سيما و ساير رسانه ها.
- ارسال مقاله و مجله به منظور ارايه راهكار به صورت مستمر براي هدايت معلمان در برطرف كردن ضعف و بهبود سواد خواندن دانش آموزان.
- استفاده از دانش آموزان ممتاز پايه پنجم ابتدايي به عنوان معلم، خواندن در كلاس هاي پايين تر و يا ادغام دانش آموزان كلاس هاي پايه هاي مختلف و تمرين خواندن يك متن مشترك متناسب.
- تلفيق درس فارسي با درس هاي مختلف همچون هنر، علوم، رياضي. به عنوان مثال از دانش آموز بخواهيم دو حيوان پستاندار، يك خزنده و چهار پرنده را در جنگل نقاشي كند و بعد براي نقاشي خود داستاني نوشته و آن را براي ساير دانش آموزان بخواند.
فريده پروانه

فرهنگ و آموزش
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
بين الملل
سياسي
شهر تماشا
سلامت
شهري
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  فرهنگ و آموزش   |   سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |