رشته هاي دانشگاهي و چالش هاي ادامه تحصيل
طرح:اسد بيناخواهي
|
|
ورود
اين نوشته حاصل تجربه و تدريس در مراكز آموزش عالي است كه در قالب طرح مسأله و ارائه حل مشكلات دانشجويان ارائه مي شود و مخاطبان آن علاوه بر استادان و دانشجويان كه در خط مقدم طرح هاي وزارت علوم قرار دارند، بيشتر قابل استفاده معاونت آموزشي و شوراي عالي برنامه ريزي گروه هاي آموزشي وزارت علوم است. طرح مباحث تغيير ساختار آموزشي و ضرورت بازنگري در شيوه انتخاب رشته تحصيلي، بدون ترديد با استقبال مسئولين مواجه خواهد شد و شايد اين يادداشت آغازي براي فراخواني دلسوزان اين طريقت باشد.
نكته اول
در دو ترم گذشته با دانشجويان رشته فرش مبحثي از درس را مرور مي كردم كه متوجه عكس العمل كلاس شدم. دانشجوياني كه نه به رشته تحصيلي شان علاقه داشتند و نه شوقي به كلاس. پرسيدم چند نفرتان ديپلم هنر داريد؟ دو- سه نفري دست را بالا بردند. پرسيدم بقيه چي؟! اغلب دانشجويان كلاس از رشته رياضي- فيزيك به هنر آمده بودند و از اين كه مجبور شدند كه فقط رشته فرش را بخوانند؛ به سختي آموزش هاي ترم را تحمل مي كردند... يكي مي گفت من عاشق سينما هستم و ديگري علاقه مند به طراحي صنعتي بود و... گفتم اگر به رشته فرش علاقه نداريد، جاي كسي كه اين رشته را دوست دارد گرفتيد و حالا هم كه مجبوريد اين رشته را بخوانيد، يك راه ديگر هم در پيش تان مي گذارم تا اين كه در كنار درس هاي جاري، در كلاس هاي بيرون از دانشگاه به دنبال ذوق و علاقه اصلي تان برويد، شايد در آن حاشيه بهتر از متن موفق شويد، زيرا علاقه اصلي تان در جاي ديگري است و راه سوم هم اين كه درس را رها كنيد و بار ديگر خود را براي رشته هاي مورد نظر آماده كنيد، شايد كه قبول شويد... .چند روز پيش يكي از دانشجويان ترم آخر را ديدم كه گزارشي از امتحانات كارشناسي ارشد سينما مي داد كه رتبه 240 آورده بود. دانشجويي كه فقط بر مبناي علاقه، كتاب هاي حرفه اي رشته سينما را حسابي زير و رو كرد تا اگر در ليسانس به آرزويش نرسيد، بعد از اين، راهش را هموار كند و وارد عرصه سينما شود. آخرش هم گفت: استاد، كسي، آشنايي در امور آموزش سينما نداري؟!...
نكته دوم
اين نمونه، مشتي از تجربيات فراوان بنده و همكاران هيأت علمي دانشگاه هاست و در هر رشته اي بنا به موضوع و مسائل آن، دانشجويان دانشگاهها با آن دست به گريبان اند. يعني بعد از پشت سر گذاشتن شرايط سخت ديپلم و گذشت از معبر سختي به نام كنكور؛ در ابتداي راه علاقه اي به رشته انتخابي خود ندارند و در نهايت براي خالي نبودن عريضه، از ناچاري، سختي ماندن را براي دريافت مدرك تحصيلي تحمل مي كنند. در هر ترم تحصيلي بخشي از دلسردي دانشجويان در كلاس، انجام تكاليف درسي، پژوهش هايي كه در طول ترم معين مي شود و مواردي مشابه آن بروز پيدا مي كند. انجام يك تحقيق آماري ساده از دانشجويان دانشگا ه ها مي تواند به خوبي وضعيت ميزان علاقه دانشجويان را مشخص كند.
نكته سوم
يادم مي آيد تا سال 57، در نظام آموزش عالي ايران در رشته هاي تحصيلي دانشگا ه ها عناويني به نام كهاد و مهاد وجود داشت، اصطلاحي كه از آن به عنوان رشته اصلي و فرعي نام مي بردند و هر دانشجويي مجاز بود كه در كنار رشته اصلي اش، به ميزان 30 واحد از رشته مورد علاقه اش را در دانشكده خودش يا از ساير دانشكده ها، اخذ كند. اين شيوه براي هر دانشجوي ناراضي زمينه مناسبي را فراهم مي كرد تا در رشته فرعي اش بدرخشد و بر اين مبنا، ادامه تحصيل اش نيز در مقطع بالاتر با آگاهي و سرعت بيشتري فراهم مي شد...
نكته چهارم
اما آنچه كه در اين دو- سه دهه اخير اتفاق افتاد، حذف رشته هاي فرعي از رشته ها بود و تغيير دادن آن به دروس اختياري تا سقف ده واحد امكان پذير شد. در كنار اين برنامه، يعني حذف رشته هاي فرعي، به تدريج طرح اختياري بودن رشته هاي فوق ليسانس اجرا شد. يعني دانشجويي كه در رشته عمران فارغ التحصيل شده، اگر در فوق ليسانس جامعه شناسي قبول شود، حداكثر تا 30 واحد از دروس پيش نياز را معين مي كنند تا آن دروس مورد نياز را بگذرانند. در حالي كه دانشجو از معبر و سد كنكور فوق ليسانس قبول شده و قطعاً آگاهي مورد نياز را داشته كه توانسته همپاي ساير فارغ التحصيلان رشته جامعه شناسي، از ماراتن قبولي، سربلند بيرون آيد. حال اگر بپذيريم كه يك مهندس عمران بعد از قبولي اش در كارشناسي ارشد، حتماً بايد 30 واحد مورد نظر برنامه ريزان را پاس كند؛ چرا طرحي اجرا نمي كنيم تا با كمال آرامش آن 30 واحد را در كنار دروس فني اش بخواند، به ويژه در مورد موضوعات بين رشته اي اين كار بسيار مؤثر خواهد بود و توانايي جوانان را افزوده و سبب كارآفريني آنان خواهد شد و نكته ديگر نيز بالا بردن ضريب كارآفريني يعني عدم وابستگي به مشاغل اداري و دولتي... كه اين نكته نيز از نظر دست اندركاران آموزشي دور نمانده است و يكي از دغدغه هاي مسئولين وزارت علوم و دولت است.
نتيجه گيري و ارائه پيشنهادها
در جمع بندي مطالبي كه عنوان شد، به اين نتيجه مي رسيم كه در صورت فراهم بودن اجراي طرح رشته هاي فرعي در دانشگاه ها با توجه به پيشنهادهاي زير، مواردي را حداقل به عنوان آزمايشي به اجرا بگذاريم، گرچه تجربيات كشورهاي ديگر در اين امر مي تواند كمك مؤثري به اجراي طرح، به ويژه ارتباط رشته هاي دانشگاهي و بومي كردن آن در بين جوانان نمايد. براي هر رشته تحصيلي، اولويت هاي رشته تحصيلي مشخص شود: مثلاً (تاريخ و باستان شناسي)، (معماري و مرمت بنا)، (جامعه شناسي و علوم سياسي)، (برنامه ريزي شهري و شهرسازي).اگر دانشجويي كه تمايل به رعايت اولويت هاي رشته هاي مرتبط داشته باشد، قطعاً از ميزان دروس فرعي كاسته خواهد شد و اگر تمايلي به رشته هاي مرتبط نداشته باشد و بخواهد رشته فرعي اش را در خارج از گروه آموزشي مورد نظر بيابد، دانشگاه راهش را براي اين گروه از علاقه مندان هموار كند.اجراي طرح يك و دو قطعاً در دانشگاه هاي بزرگ كشور امكان پذير خواهد بود و در ساير دانشگاه ها نيز بند اول قابل اجرا است و با توجه به گسترش رشته ها، طرح اجرايي رشته هاي فرعي نيز تعميم خواهد يافت.
فوايد طرح
الف- بازگرداندن آرامش رواني به نسل جوان دانشجويي كه فضاي آموزشي قبل و بعد از دانشگاه را به خوبي تجربه نكرده است و يا به دليل انتخاب نامناسب رشته و يا تصور مبهم از رشته هاي تحصيلي و يا نگاه به بازار كار و ساير دلايل ديگر، نمي خواهد در رشته اش ماندگار شود. كافي است نگاهي به آمار فارغ التحصيلان رشته ها و جذب آنان در حرفه ها و بازار كار غير رشته مرتبط داشته باشيم...
ب- قرار گرفتن درصد قابل توجهي از فارغ التحصيلان (دو رشته اي) در راستاي كار مورد علاقه شان در جامعه.
ج- جلوگيري از هزينه ها و زمان اضافي در مقطع كارشناسي ارشد جهت ارائه دروس پيش نياز (جهت دانشجويان غيرمرتبط) كه در حال حاضر گاهي يك كلاس با دو نفر برگزار مي شود...
د- جهت درك بهتر از وضعيت موجود مي توان از مشاوره هاي دانشجويي، اساتيد و دانشجويان بهره برد.
حميدرضا توسلي
عضو هيأت علمي دانشگاه هنر اصفهان
|