از راست به چپ: سيدمحمدامين جعفري حسيني، حسين اسرافيلي و پرويز بيگي حبيب آبادي
از راست به چپ: مرتضي پارسا، علي ثابت قدم، حسين حاجي هاشمي و جواد آسمان
چندي پيش دومين دوره جشنواره ادبي رها كه از امسال سراسري شده، در شيراز برگزار شد. آنچه را در اين جشنواره رخ داد گزارش مي كنيم و هفته بعد مروري بر برخي از اشعار برگزيده آن خواهيم داشت.
زهير توكلي
جشنواره ادبي رها امسال دومين دوره اش را سراسري كرد. جشنواره اي كه در سه بخش پژوهش، داستان و شعر فراخوان شركت داده بود، اما در نهايت بخش شعر بيش از دو بخش ديگر يعني حدود 1730 شعر شركت كننده داشت.
آنچه در اين جشنواره در بخش شعر ديديم و به عنوان نكته اي درخور ذكر فراچنگ آورديم، چيزي بيش از ساير جشنواره هاي شعر و متمايز از آنها نيست. ماهيت اين جشنواره ها يك ماهيت فصلي- موسمي، دولتي- ارگاني و آماتور- نيمه حرفه اي است. بنابراين نبايد هرگونه ايراد احتمالي كه در نوشتار و امثال آن مي آيد را به عنوان نفي غيرمنصفانه زحمات دست اندركاران اين جشنواره ها و زيرسؤال بردن نيت صادقانه آنها تلقي كرد؛ انتقادات، اكثراً ناظر به مصاديقي است كه بازتاب تعريف نامشخص اين جشنواره ها در نسبت با شعر حرفه اي است.
تمام اخبار پيشين كه در رسانه ها خوانده بوديم، حاكي از اين بود كه اين جشنواره سه بخش دارد: دفاع مقدس ، پيامبر اعظم و بخش موضوعي آزاد اما وقتي وارد شيراز شديم و بيلبوردهاي اين جشنواره در سطح شهر را ديديم، اين عنوان به چشم مي خورد: دومين جشنواره ادبي دفاع مقدس، رها . اينجا سريع سؤالي به ذهن مي آمد: هفته دفاع مقدس آخر شهريورماه بوده است و برگزاري اين كنگره تقريباً 40روز پس از هفته دفاع مقدس است. چه مناسبتي داعيه برگزاري جشنواره ادبي دفاع مقدس، رها در اين ايام بوده است؟ از طرف ديگر، مگر در همان هفته دفاع مقدس، پانزدهمين كنگره سراسري دفاع مقدس برگزار نشده است؟ آيا براي اين حيطه موضوعي از شعر متعهد ما يعني دفاع مقدس ، همان يك كنگره سراسري كافي نيست؟ كنگره اي كه اكنون پس از پانزده دوره تثبيت شده است و تقريباً تمام شعرهاي سروده شده در اين موضوع، به سوي آن كنگره سرازير مي شوند.
از طرف ديگر، بدون اين كه بخواهيم در اعتقاد پاك دست اندركاران اين كنگره خدشه اي وارد كنيم، نگاه آنها را به يك بي توجهي شتابزده در تابلوي اين كنگره معطوف مي كنيم. پيامبر اعظم كه موضوع ديگر اين كنگره بوده است، آيا آنقدر بزرگ نيست كه اجازه عرض اندام به موضوع ديگري را در كنار نام مقدس آن حضرت ندهيم؟ متاسفانه اين اتفاق افتاده است؛ يعني در فراخوان كنگره و در خبررساني هاي قبلي، موضوعات كنگره، سه گانه تعريف شده بود؛ دقيقاً با اين ترتيب: دفاع مقدس، پيامبر اعظم و بخش آزاد اما در تابلوهاي كنگره، خبري از پيامبر اعظم نبود. عملاً در كتاب برگزيده اشعار كنگره كه به كوشش دبير خستگي ناپذير كنگره، شاعر خوب شيرازي سيدمحمدامين جعفري حسيني، منتشر شده است حجم اعظم اشعار به دفاع مقدس اختصاص دارد. جالب است كه هيچ شعري در بخش موضوعي آزاد نيز در اين كتاب به چشم نمي خورد. اگر مسئولان محترم اين كنگره كه عبارت بودند از بسيج دانشگاه علوم پزشكي شيراز و نيز نهادهايي چون بنياد حفظ آثار و ارزش هاي دفاع مقدس، اين كنگره را كلاً از نظر موضوعي آزاد مي گذاشتند و در كنار آن، بخش هاي ويژه موضوعي تعريف مي كردند، مطمئناً بهتر از آب درمي آمد؛ همان طور كه تجربه شب هاي شهريور اين را نشان داده است، اگر شاعران جوان احساس كنند كه نهادهاي انقلابي و مذهبي ما در درجه اول پشتيبان شعر جوان مملكت هستند، قطعاً خود با رغبت بيشتر و نيت خالص تري اشعار ويژه موضوعي خود را شركت مي دهند. منافاتي هم ندارد كه يك شاعر، هم در بخش موضوعي و هم در بخش آزاد شركت كند؛ همان طور كه در جشنواره هايي از اين دست ديده ايم؛ چنان كه پارسال در جشنواره اي كه همين دانشگاه يعني دانشگاه علوم پزشكي شيراز متصدي آن بود يعني جشنواره چهارم مهرگان، شاهد چنين رويكردي از بسياري از شاعران شركت كننده بوديم.ابتكاري كه دبير علمي جشنواره انجام داد اين بود كه شعرخواني شاعران برگزيده را به شكل كارگاه شعر درآورد؛ يعني غير از دوسانس افتتاحيه و اختتاميه كه دربست در اختيار سخنرانان مدير و غيرمدير، شاعر و غيرشاعر، روحاني و غيرروحاني، سردار و غيرسردار... بود، دو سانس ديگر را كاملاً در اختيار شعرخواني درآورد؛ آن هم به صورت كارگاهي؛ يعني در كنار هر چند شاعري كه با هم به روي سن مي آمدند و در جايگاه شاعران قرار مي گرفتند، چند نفر از ميهمانان جشنواره كه در ميان آنها شاعران پيشكسوتي مثل دكتر كاووس حسن لي، حسين اسرافيلي، پرويز بيگي و... به چشم مي خوردند، شعر شاعران را نقد مي كردند. جالبش آن بود كه جعفري حسيني- دبير علمي باتهور- برخي از شاعران جوان را كه تقريباً هم نسل شاعران شركت كننده در كنگره هستند و ميهمان جشنواره بودند، به اجبار به روي سن آورد و قسمتي از كار اداره كارگاه را به عهده آنان گذاشت؛ شاعراني مثل آرش شفاعي، علي محمد مؤدب و... . از جنبه هاي زيباي اين كارگاه، ديالوگ بين دو نسل از شاعران جنگ بود كه گهگاه در نقدهاي شاعران پيشكسوت و دفاعيه هاي شاعران جوان شكل مي گرفت. مثلاً شاعر اصفهاني علي ثابت قدم، غزلي خواند با اين مطلع كه رفتي بهشت را ز جهنم بياوري و آقاي اسرافيلي به اين مصراع چنين انتقاد داشت كه تعبيركردن از جبهه به جهنم، با توجه به مقدس بودن جبهه درست نيست. ثابت قدم در دفاع مي گفت كه اولاً من گفته ام كه تو رفتي بهشت را از آنجا بياوري نه جهنم را، ثانياً جنگ چه مقدس باشد و چه نامقدس، اين را نمي شود انكار كرد كه هر جنگي آن هم در اين روزگار از نظر فيزيكي، جهنمي براي هر دو طرف درگير در جنگ درست مي كند و مرگ از جنبه انساني آن مقوله اي ترسناك و زشت است.
تجربه اين كارگاه و چنين ديالوگ هايي مي تواند براي كنگره شعر دفاع مقدس مفيد باشد كه هر سال از تراكم شاعر، فقط به شعرخواني شتابزده شاعران اختصاص مي يابد و تازه باز هم نوبت به خيلي از شاعران براي همين شعرخواني نمي رسد. علي ثابت قدم اعتراض داشت كه دقيقاً همين مصراع غزل را در كتاب اشعار برگزيده كنگره دفاع مقدس امسال، بدون اطلاع و رضايت او عوض كرده اند و به صورت رفتي مگر بهشت مجسم بياوري درآورده اند. استاد اسرافيلي چنين پاسخ دادند كه تغيير اين مصراع كه با نظر همه داوران كنگره انجام شد، مجوز ورود اين شعر و شاعرش به كنگره را فراهم كرد، اما به نظر نگارنده حقير، باز حق با ثابت قدم است، چراكه شاعر بايد راضي به چنين تغييري باشد. همان جا و در حين همين بحث، محمدجواد آسمان - ديگر شاعر اصفهاني- نيز گفت كه با يكي از شعرهاي او در يكي از كنگره هاي ديگر نيز همين كار را كرده اند. غرض اين كه اين رويه غلط است؛ با هر نيت و هر پشتوانه كارشناسي اي كه باشد.
جشنواره رها با يك اتفاق غيرمنتظره ختم شد؛ جشنواره، شاعر يا شاعران برگزيده نداشت، بلكه به كل 80 شاعر راه يافته به مرحله نهايي، تنديس بلورين و جايزه جشنواره اهدا شد. نفس اين كه جشنواره شعر را از حالت رقابتي درآوريم تا مبادا شعر يعني موضوع همدلي به موضوع رقابت و حسادت بدل شود، خوب است اما به نظر نمي رسد كه اين، روش درست كار باشد. مي توانيم كار را به شكل فستيوال درآوريم و نام جشنواره را از روي آن برداريم و شكل اجراي عمومي تري به آن بدهيم كه در اين صورت، ديگر جايزه معني ندارد(مثل شب هاي شعر گوته يا شب هاي شعر خوشه كه نمونه هاي موفقي از برگزاري اين گردهمايي ها در سال هاي پيش از انقلاب بوده اند يا شب هاي شعر عاشورا و كنگره ادبي ميلاد آفتاب كه نمونه هاي موفق آن در سال هاي پس از انقلابند). اما اگر جشنواره و هيات داوري در كار است بايد نفرات برگزيده اي داشته باشد و در اين صورت هر قدر جايزه سنگين تر باشد، اعتبار جشنواره بالاتر مي رود. مثلاً اگر به جاي 80 برگزيده و 80 ربع سكه، 5 برگزيده با جايزه 16ربع سكه بود، سال بعد به جاي 1730شعر، پنج شش هزار شعر به چنين جشنواره اي ارسال مي شد.
***
ترديدهاي زيادي درباره اين شكل خاص پشتيباني ازشاعران يعني كنگره هاي شعر وجود دارد؛ يكي مثلاً اين كه بر اين همه كنگره سراسري و محلي كه اكثريت قريب به اتفاقشان از محل بودجه عمومي برگزار مي شوند، چه مرجعي نظارت كيفي دارد؟ آيا اگر بودجه اين كنگره ها را جمع كنيم و با اين بودجه، يك چاپ از بيست عنوان كتاب برتر شعر جوان كشور در هر سال خريداري شود و سود آن هم به ناشر و هم به شاعر برسد، بهتر نيست؟ (تا ناشران به چاپ كتاب شاعران جوان تشويق شوند و پديده خجالت آور چاپ كتاب شعر با سرمايه گذاري شاعر كمي كاهش يابد). بگذريم؛ مجال ما اندك است و حرف در اين زمينه، بسيار.
* اين دو تصوير در كنار هم نماي يكي از كارگاه هاي شعر جشنواره را نشان مي دهد.