چهارشنبه ۶ دي ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره۴۱۶۹ - Dec 27, 2006
اولويت هاي شوراي سوم تهران
لطفاً ظرفيت اكوتوريستي تهران را هم ببينيد
سومين دوره انتخابات شوراي شهر برگزار شد. تركيب شوراي جديد، از طيف هاي مختلف كه هر كدام نماينده تفكري خاص است، تشكيل شده است. اين تنوع افكار و آرا مي تواند فرصتي جديد را پيش روي شهر بحران زده تهران قرار دهد كه شايد شوراهاي پيشين با تركيب يكسويه خود قادر به تأمين آن نبودند. به همين بهانه گفت وگويي با دكتر اصغر عبدلي -پژوهشگر در حوزه محيط زيست و عضو هيأت علمي دانشگاه شهيد بهشتي- انجام داده ايم كه در پي مي آيد.
***
- به نظر شما شوراي جديد چگونه با مشكلات زيست محيطي تهران روبه رو خواهد شد؟
* هرگاه سخن از محيط زيست تهران به ميان مي آيد، در بدو امر، همه نظرها متوجه آلودگي هوا مي شود؛ يعني آلودگي هوا نخستين اولويت شهر تهران است كه درست هم هست. اما ما معتقديم مسائل ديگري هم مي تواند و بايد مورد توجه قرار گيرد؛ مسائلي همچون جاذبه هاي طبيعي مناطق اطراف تهران كه هيچ گاه برنامه ريزي جامع و دقيقي براي آنها صورت نگرفته است و به نظر من شوراي شهر تهران محل مناسبي براي توجه به اين مناطق و برنامه ريزي براي حفظ و بهره گيري از آنهاست. براي نمونه، كوه هاي دربند و توچال و پارك هاي ملي اطراف تهران از جمله پارك ملي خجير، پارك ملي سرخه حصار و حتي پارك ملي كوير در حاشيه شهر تهران، پتانسيل هاي بسيار خوبي در حوزه گردشگري و به ويژه گردشگري طبيعي يا اكوتوريسم دارند.
- شوراي شهر چگونه مي تواند ارتباط شهر، شهروند و محيط پيرامون شهر را تعريف كند؟
* مردم هر شهر ارتباط روحي و معنوي با محيط اطراف شهر دارند. اين موضوع به ويژه در شهرهاي بزرگي همچون تهران بااهميت تر است. ترافيك سنگين، آلودگي صوتي، آلودگي هوا، استرس هاي زندگي شهري، چشم اندازهاي بسته و نازيبا و... همگي عواملي است كه انگيزه شهروندان را براي دسترسي به فضاهاي بيرون از شهر صدچندان مي كند. اين وظيفه شوراي شهر است كه با تعريف كردن رابطه اي منطقي ميان شهروندان، شهر و فضاهاي اطراف شهر به اين نياز پاسخ دهد و همان طور كه گفتم، اين تفكر را اشخاصي با ديدگاه محيط زيستي به خوبي مي توانند به شورا القا كرده، آن را در برنامه ريزي و تصميم هاي شورا دخالت دهند.
- پيشنهاد شما براي اين منظور چيست؟
* پيشنهاد مي كنم شوراي شهر جديد، نخست مناطقي را كه داراي ارزش گردشگري طبيعي هستند شناسايي كند و پس از آن براي اين مناطق برنامه اي مناسب ارائه دهد. در گام بعد مي توان به معرفي اين مناطق پرداخت. براي اين كار مي توان در برنامه درسي تمامي مقاطع تحصيلي از ابتدايي گرفته تا دانشگاه، اين مناطق را معرفي كرد و بدين ترتيب آگاهي هاي زيست محيطي را در ذهن نسل هاي آينده نهادينه كرد. در اين مرحله نيز وجود افرادي با گرايش زيست محيطي مي تواند تأثيري بسيار خوب داشته باشد.
در شوراهاي پيشين، تركيب كاملاً يكنواخت و از جناح خاص بوده است به گونه اي كه شوراي اول كاملاً اصلاح طلب و شوراي دوم تماماً اصولگرا بودند. شوراي جديد تركيبي متنوع با نمايندگاني از جناح هاي مختلف دارد. اين تنوع بيانگر جدي ترشدن و بلوغ نهاد شوراي شهر است و اين اميدواري را به وجود مي آورد كه در حوزه مسائل زيست محيطي نيز تأثير خود را بگذارد.
- آيا حضور مردم در طبيعت اطراف شهر موجب آلودگي و تخريب اين مناطق نمي شود؟
* مشكلي كه در حال حاضر گريبانگير شهر و مناطق اطراف آن است، نبود رابطه اي تعريف شده ميان مردم و محيط زيست اطراف شهر است و تا جايي كه من مي دانم، گذشته از آژانس هاي مسافرتي كه مربوط به بخش خصوصي هستند، هيچ نهادي حتي در حد دفتر هماهنگ كننده اي كه اطلاعات لازم را در اين زمينه به متقاضيان بدهد وجود ندارد. اگر كسي بخواهد از مناطق اطراف شهر استفاده كند، نه سرويس مناسب براي اين كار در اختيار دارد و نه اصولاً راهنمايي در اين مناطق وجود دارد كه به او كمك كند، در حالي كه رابطه معنوي شهروندان با طبيعت اطراف شهرها نه تنها باعث افزايش كيفيت زندگي شهروندان مي شود، بلكه موجب مي شود مردم به سبب احساس نزديكي و قرابت با محيط زيست، نسبت به حفظ آن نيز حساسيت بيشتري نشان دهند. عدم برنامه ريزي مناسب و نبود اين احساس در مردم، تبعات سوء بسياري در پي دارد. براي مثال، در توچال، دركه، دربند و... به  اندازه كافي سطل زباله وجود ندارد. تصور كنيد شخصي كه مثلاً يك بطري آب خالي در دست دارد و تا رسيدن به سطل زباله راه درازي در پيش دارد چه راهي را انتخاب مي كند، آن را پيش خود نگه مي دارد يا خيلي ساده داخل رودخانه پرتاب مي كند؟! اين مصداقي بسيار كوچك، از مشكلي بزرگ است.
همان طور كه گفتم، معرفي مناطق اطراف و فراهم كردن امكان دسترسي مردم به منطقه بايد همراه با برنامه ريزي و آموزش كافي باشد وگرنه به يك منطقه، فشار بيش از حد وارد مي شود و منطقه اي ديگر اصلاً ناشناخته باقي مي ماند. در اينجا نيز شوراي شهر به  عنوان نهادي برنامه ريز و تصميم ساز مي تواند تأثير قابل ملاحظه اي بر اين گونه برنامه ها بگذارد.
- در حوزه مسائل زيست محيطي، چه انتظاري از يك عضو شوراي شهر داريد؟
* به نظر من فردي كه به شوراي شهر مي آيد، بايد از محيط زيست شهري تعبيري فراتر از ديدگاه صرفاً فيزيكي داشته باشد. محيط اطراف شهر هم در حوزه شهري و جزء آن است و مكاني است كه در آن شهروند با طبيعت و طبيعت با شهر در تعامل دائم قرار دارند.
به هر روي، اين تنوع شورا از نظر متخصصان محيط زيست مثبت است و باعث ثبات و پايداري بيشتر مي شود. محيط شهري متنوع و داراي كاركردهاي متفاوت است و تركيبي متنوع را در شوراي شهر مي طلبد و همان طور كه گفتم، مردم با درك خوبي از موضوع توانستند شورايي متنوع را انتخاب كنند.

چشم انداز
007941.jpg
مي توان گفت بيشتر وقت شوراي اول تهران به مجادلات سياسي و به واقع واكاوي جايگاه شورا در ساحت قدرت گذشت. در دوره دوم كشمكش هاي سياسي بسيار كمتر بود اما مشكلات ساخت وساز و ترافيك موجب شده بود شوراي شهر توجه كمتري به فضاي اجتماعي تهران و نيازهاي آن داشته باشد.
در دوره سوم، اميدواريم شوراي شهر اين فرصت را داشته باشد كه مديريت شهري را مجاب به فعاليت در همه عرصه هاي شكل دهنده چشم انداز بكند. يكي از مهمترين اين عرصه ها بحث اوقات فراغت و اكوتوريسم است كه تاكنون چندان مورد توجه مديريت شهري تهران نبوده است.

دوره شناخت صنعت گردشگري ويژه رانندگان تاكسي
007956.jpg
گروه شهري- مسئله آموزش شهروندان در زمينه برخورد مناسب با گردشگران، موضوع مهمي است كه واحد آموزش سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان كرمان در حال برداشتن اولين گام هاي جدي براي حل آن است.
به گزارش ميراث آريا، به همت واحد آموزش معاونت فرهنگي سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان كرمان، تاكسيراني كرمان و يك مؤسسه آموزش خدمات جهانگردي، نخستين دوره شناخت صنعت گردشگري ويژه رانندگان تاكسي شهر كرمان آغاز شد.
براساس اين گزارش، معاون فرهنگي سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري با بيان اين مطلب گفت: در اين دوره از كلاس ها نحوه برخورد صحيح و شايسته با گردشگران، چگونگي ارائه خدمات مناسب به ميهمانان، معرفي جاذبه هاي تاريخي و طبيعي استان، نقش رانندگان در توسعه صنعت گردشگري و شناساندن مراكز سياحتي و زيارتي، امداد و نجات آموزش داده مي شود.
محمود وفايي  با اشاره به اينكه در دوره مذكور بيش از 100 نفر از رانندگان تاكسي شهر كرمان شركت دارند، افزود:  نخستين دوره شناخت صنعت گردشگري با هدف ارتقاي سطح خدمات رساني رانندگان به گردشگران و ميهمانان استاني برنامه ريزي شده است.
وي با اشاره به برگزاري دوره هاي آموزشي مشابه براي ساير صنوف در آينده اي نزديك، خاطرنشان كرد: از آنجا كه صاحبان حرفه هاي مرتبط با نيازهاي گردشگران، نخستين انتقال دهندگان فرهنگ و اصالت يك جامعه هستند، بايد با تعليم الگوهاي رفتاري و ضوابط اخلاقي لازم شرايط را براي حضور بيش از پيش آنان فراهم آورد.
وفايي افزود: در اين خطه از كشور استعدادهاي بالقوه فراواني براي توسعه صنعت گردشگري وجود دارد كه بايد با ايجاد شرايط لازم موجبات به فعليت در آمدن آنها را فراهم كرد.

نگاهي به كتاب ميراث طبيعي ايران
مفهوم ميراث در طبيعت
دكتر ناصركرمي
007953.jpg
ميراث طبيعي ايران عنوان كتابي است از مجموعه از ايران چه مي دانم كه دفتر پژوهش هاي فرهنگي منتشر كرده است. مثل ديگر كتاب هاي اين مجموعه، كتاب ميراث... هم متني منقح و قالبي حرفه اي دارد و قطعاً مي تواند مورد استفاده مخاطبان آن كه عمدتاً قشر جوان هستند قرار بگيرد. مفهوم واقعي ميراث طبيعي موضوعي است كه مورد بحث هاي بسيار بوده است. گروهي اعتقاد دارند كه اساساً نمي توان طبيعت را به دو بخش ميراث و غير ميراث تقسيم كرد و همه مولفه هاي موجود در زيست بوم يك ناحيه در هر حال ميراثي هستند كه بايد براي نسل آينده باقي بماند. اما شماري از كارشناسان نيز اشاره مي كنند كه ميراث طبيعي مي تواند به آن بخش از طبيعت اطلاق شود كه در معرض تهديد بوده و اگر مورد حفاظت قرار نگيرد نسل هاي بعدي از آن محروم مي مانند.
براين مبنا چشم اندازهايي همچون دريا، خليج، كوهستان هاي وسيع، دشت هاي گسترده و... در زمره ميراث طبيعي قرار نمي گيرند، اما مناطق جنگلي، زيستگاه هاي جانوري و... قطعاً ميراث تلقي مي شوند. بايد توجه داشت كه اساساً بخشي از پديده هاي طبيعي موقت تلقي مي شوند، براي مثال همه آبشارهاي مهم پديده هايي موقت هستند، چون هر آبشاري بافرسايش دائم و شديد بستر خود سرانجام محكوم به نابودي است اما چنين چرخه فرساينده اي براي كوهستانها و درياها طولاني تر از دوره بقاي بشر در كره زمين است. اگرچه براساس نظريه سطح اساسي الكساندر فون همبولت حتي كوهستانها و درياها هم پديده هايي دائمي نيستند،  چونكه با فرسايش دائم همه كوه ها روزي در نهايت در بستر درياها آرام خواهند گرفت، به همين ترتيب قابل تصور است كه در يك روز خيلي دور دست هيماليا به تمامي فرسايش يافته و رسوبات آن وارد اقيانوس آرام شده باشند و بر اين مبنا ديگر نه نشاني از آن كوهستان عظيم باشد و نه اين اقيانوس فراخ.
اما ديدگاهي ديگر مفهوم ميراث طبيعي را قدري بسته تر در نظر مي گيرد و صرفاً اشاره دارد به چشم اندازهاي يگانه و گونه هاي منحصر به فرد گياهي و جانوري كه خاص يك منطقه بوده و در ديگر مناطق جهان به ندرت ممكن است يافت شوند. بر مبناي اين تعريف در ايران چشم اندازهايي همچون شهر خيالي لوت، گراندكانيون هاي زاگرس و جنگل هاي هيركاني شمال، گونه هاي گياهي مثل سوسن چلچراغ و سرو ابركوه و گونه هاي جانوري مثل يوزپلنگ و گورخر آسيايي، حشره خوار كوچك، هما و ماهي كور غار كلماكره مي توانند ميراث طبيعي انگاشته شوند.
سام خسروي فرد، نويسنده كتاب بيشتر تعريف بينابين، تعريف دوم، را مورد نظر داشته است اگرچه سعي كرده است ديگر جوانب موضوع را نيز در نظر داشته باشد. ازخسروي فرد (كه همكار ما در صفحه زادبوم نيز هست) انتظار داريم شناسايي ميراث طبيعي ايران را منحصر به كتاب چاپ شده نكند و بپذيرد فهرستي كه ارائه كرده مي تواند مقدمه يك كار خيلي بزرگتر باشد.

بافت هاي فرسوده شهري و عوامل افزايش فرسودگي ها
محمد آئيني
007950.jpg
تاكنون در 67 شهر بزرگ كشور بيش از 32 هزار هكتار بافت فرسوده بر اساس شاخص ها و سنجه هاي مصوب شوراي عالي شهرسازي و معماري ايران توسط سازمان عمران و بهسازي شهري وزارت مسكن و شهرسازي كشور شناسايي شده است.
برآوردها نشان مي دهد كه بيش از 50 هزار هكتار بافت فرسوده شهري در كل كشور وجود دارد. فارغ از اين كه، چگونه بايد غبار فرسودگي را از چهره شهرها زدود، بايد دلايل و عوامل فرسودگي بافت هاي شهري را در گذشته شناسايي كنيم و با آموزه هاي به دست آمده، از توسعه فرسودگي ها جلوگيري كنيم. شناسايي عوامل مذكور، قطعاً اين توجه را در ما ايجاد خواهد كرد كه اجازه ندهيم همچنان به توسعه فرسودگي ها دامن زده شود.
براي شناسايي عوامل فرسودگي بافت هاي شهري، ضروري است، به عنوان گام نخست، ويژگي هاي بافت فرسوده شهري موجود را احصاء و بررسي كنيم تا ريشه هاي فرسودگي خود را بنماياند. اهم ويژگي هاي بافت هاي فرسوده شهري به شرح زير قابل ذكر است:
۱ ويژگي هاي كالبدي، سيما و منظر شهري؛ اغلب واحدهاي ساختماني در بافت هاي فرسوده شهري فاقد سيستم سازه اي مي باشند و فاقد هرگونه محاسبات فني براي مقاومت در برابر سوانح طبيعي از جمله زلزله مي باشند و واحدهاي فرسوده مزبور، به لحاظ زيبايي بصري، دچار ناهنجاري هاي متعدد بوده و روح جست وجوگر زيبايي شهروندان را متناسب با سليقه هاي امروزي سيراب نمي كند و باعث رويگرداني آنها مي شود.
۲ ميزان برخورداري از شبكه هاي دسترسي، زيرساخت ها و تاسيسات شهري؛ بافت هاي فرسوده شهري از كمبود و ناكافي بودن سطح شبكه ها و معابر دسترسي به خدمات شهري رنج مي برد و اغلب معابر آن داراي عرض كمتر از 6 متر مي باشند كه به هيچ وجه متناسب با زندگي شهري امروز نيست. تاسيسات و زيرساخت هاي شهري به دليل گذشت زمان، فرسوده شده و پاسخگو نيست.
۳ ميزان بهره مندي از خدمات شهري؛ بافت هاي فرسوده شهري از فقدان برخي خدمات فرهنگي، آموزشي و شهري به لحاظ كمي و كيفي رنج مي برد و در برخي خدمات نيز دچار نقص است. در محدوده بافت هاي فرسوده، به ندرت شاهد وجود مراكز فرهنگي و عمومي نظير كتابخانه هاي عمومي، فرهنگسراها و مراكز بهداشتي، درماني، امداد و نجات، فضاهاي سبز و عمومي لازم و كافي، مهدكودك ها و امثال آن هستيم.
۴ ويژگي مالي، اقتصادي و سرمايه گذاري ؛عمده محدوده بافت هاي فرسوده شهري به ويژه در لايه هاي مركزي شهرها از چرخه و حيات اقتصادي شهر خارج شده اند و به عبارت ساده تر، سرمايه و سرمايه گذاري از اين محدوده ها به دليل از بين  رفتن توجيه اقتصادي و مالي فرار كرده است.
۵ ويژگي اجتماعي و فرهنگي ؛ توسعه فرسودگي و از بين  رفتن مرغوبيت محدود بافت هاي شهري و به عبارت ساده تر، تنزل رتبه اجتماعي محدوده هاي مزبور در نگاه شهروندان، باعث افزايش سير خارج  شدن افراد اصيل و بومي با توان اقتصادي مطلوب و جايگزين  شدن با افراد با توان اقتصادي پايين تر، مهاجرين و اقشار مبتلا به آسيب اجتماعي نظير معتادين و مهاجرين بيگانه شده است و در نتيجه و در واقع، هنجارهاي اجتماعي و فرهنگي محدوده هاي بافت فرسوده به ناهنجاري بدل گرديد و ملاحظه برخي آمارها نشان مي دهد، سهم مستأجرين به مالكين ساكن در محدوده هاي مذكور به شدت، بيشتر شده است.
از سوي ديگر نيز، به دليل پايين  بودن ميزان مقاومت واحدهاي فرسوده در برابر سوانح طبيعي، كه حتي برخي واحدها، با بارش يك باران نيز فرو مي ريزند، به ميزان قابل توجهي، سطح امنيت رواني ساكنان را كاهش داده است.
در كنار ويژگي هاي پيش گفته، چنانچه مسائل زيست محيطي و آلودگي هواي اين محدوده ها (عمدتاً مراكز شهرها) نيز در نظر گرفته شود، مجموعه عوامل زمينه ساز خارج  شدن (فرار) مالكين ريشه دار و توانمند بافت هاي فرسوده شهري، به صورت يك جا، فراهم مي گردد. لذا اگر مالكين توانمند مذكور، به عنوان مهمترين سرمايه مقابله با فرسودگي در نظر گرفته شوند. خارج  شدن آنها از محدوده هاي بافت هاي فرسوده مهمترين عوامل توسعه فرسودگي خواهد بود كه متاسفانه شواهد نشان مي دهد كه اين گونه بوده است. به نظر نگارنده مهمترين دلايل روند گسترش يافته اين موضوع در سال هاي گذشته و سال هاي اخير فارغ از مسائل و ريشه هاي آمايش سرزميني موارد زير بوده است.
۱ عدم توجه برنامه ريزان شهري و شهرسازان به ظرفيت هاي بلااستفاده در محدوده هاي قبلي شهرها و اولويت نيافتن توسعه درون شهري و اسكان سرريز جمعيت در محدوده هاي مزبور.
۲ اتخاذ سياست هاي توسعه شهري متصل و منفصل و در نتيجه ايجاد رقباي قوي و با زرق و برق تحت  عنوان مفهوم شمال شهر براي محدوده قديمي شهرها.
۳ عدم سرمايه گذاري شهرداري ها و دستگاه هاي ارايه دهنده خدمات شهري در جهت اصلاح و بهبود شبكه هاي دسترسي و اصلاح زيرساخت ها و تاسيسات شهري بافت قديمي و فرسوده شهرها به رغم وظايف قانوني و وضع عوارض نوسازي و در نتيجه عدم تطبيق ساختار و كالبد بافت قبلي با شرايط زندگي امروزي و به ويژه عدم حل مساله عبور و مرور وسائط نقليه و امدادرسان در داخل محدوده هاي قديمي، مركزي و بعضاً مياني شهرها.
۴ نبود تعامل و وفاق و تعريف مشترك در جهت اتخاذ سياست منطقي براي حفظ و كارآمدي واحدهاي باارزش تاريخي، فرهنگي و معماري و در يك كلمه ميراثي به  عنوان كانون هاي احياء بافت هاي قديمي، فرسوده و ناكارآمد شهري و عدم اولويت بندي صحيح ارزش ها، باعث عدم تحرك شده و بسياري از پروژه هاي بهسازي و نوسازي، به دليل اختلاف نظر متوقف شده و يا انگيزه اي براي ايجاد پروژه هاي جديد باقي نگذاشته است.
۵ نبود عزم ملي موثر در جهت بهسازي و نوسازي بافت هاي قديمي و فرسوده و ناكارآمد شهري و اولويت نيافتن موضوع در برنامه ريزي هاي كلان كشور و بودجه بندي هاي ساليانه.

نگاه دوم
يارانه بنزين، يارانه مرتع
سام خسروي فرد
007947.jpg
يارانه بنزين، در سال جاري به بيش از 5/14 ميليارد دلار مي رسد و بسياري از مسئولان در تلاشند اين هزينه كمرشكن را تا حد ممكن كاهش دهند. از سوي ديگر، بسياري بر اين باورند كه يارانه بنزين تنها نصيب خودروداران و خودروسواران مي شود و آنان كه فاقد رانه بنزين سوز هستند از اين سرمايه اي كه در موتورها دود مي شود سهمي نمي برند. گرچه اين استدلال در وهله نخست درست مي نمايد اما واقعيتي ديگر نيز در ميان است؛ تنها سخن از افزايش نرخ، سهميه بندي و كاهش واردات بنزين هر بار باعث گراني كالاهاي مورد نياز مردم شده است. براي حل اين معضل بايد از كارشناسان اقتصادي بهره برد كه با جامعه ايراني و واقعيت هاي آن نيز آشنا هستند و تنها به تئوري هاي رايج و موجود در كتاب ها بسنده نمي كنند. با اين حال در بخش هاي ديگري نيز يارانه پرداخت مي شود كه هيچ كس حتي گوشه چشمي نيز به آن ندارد. شايد يكي از دلايلي كه اين حساسيت بر روي يارانه بنزين وجود دارد ملموس بودن برداشت از صندوق ذخيره ارزي است، در حالي كه از صندوق ميراث طبيعي ايران برداشت مي شود بدون آن كه گره  بر ابروي كسي بنشيند.
دامداران در اين ميان بيش از سايرين نصيب مي برند. مراتع ملي كه سهم هر ايراني است توسط اين افراد مورد بهره برداري قرار مي گيرد، اما چون حساب ذخيره ارزي در ميان نيست توجهي به آن نمي شود. به واقع دامداران از يارانه اي برخوردارند كه تقريباً در هيچ يك از محاسبات كشوري به آن توجهي شايسته نمي شود. اين عقيده وجود دارد كه مراتع ايران، داراي ظرفيت 50 ميليون دام است حال آن كه بيش از 150ميليون دام در اين بخش از منابع طبيعي كشور در حال تعليف هستند. عدم توجه به مراتع با دادن يارانه پنهان به دامداران باعث شده روز به روز مراتع كشور قابليت هاي اكولوژيكي و بيولوژيكي خود را از دست بدهند. بنا به آماري كه هر ساله تكرار مي شود ايران داراي 90 ميليون هكتار مرتع است كه از اين ميزان 12 ميليون هكتار مراتع ييلاقي، 60 ميليون هكتار مراتع قشلاقي و 18 ميليون هكتار مراتع كويري را تشكيل داده اند و بخش عمده از آنها را مراتع درجه سه تشكيل داده است.
اگر يارانه بنزين در كل كشور جاري مي شود و به طور ناخواسته تمامي مردم از آن سهم مي برند- به سبب استفاده مستقيم و غيرمستقيم از شبكه حمل و نقل و تورم متاثر از گراني بنزين- از يارانه مراتع تنها دامداران سود مي  برند و مردم نيز بايد قيمت واقعي محصولات دامي را بپردازند بدون آن كه در نگاهي فراگير از يارانه اي برخوردار باشند. در اين ميان آن چه قابل جايگزيني نيست، منابع طبيعي كشور است كه پيوسته در معرض توفان تخريب قرار گرفته است.

عجايب ايران
كوه سبلان
007944.jpg
آرش نورآقايي - آن قدر قداست دارد كه اگر به نامش سوگند ياد كنند، مار از شكارش دست مي كشد و چنان رابطه ژرفي با زرتشت دارد كه مي گويند مكان نيايش و عبادتش بوده و مزارش نيز همان جاست و به اندازه برفي كه بر آن مي بارد، حسناتي منظور مي شود براي كساني كه آياتي از قرآن را مي خوانند (طبق روايتي از پيامبر). سبلان يكي از زيباترين و پرجاذبه ترين قلل ايران با ارتفاع تقريبي 4811 تا 4840 متر است.
شكوه سبلان، با درياچه اي كه در قله آن است تمام عيار مي شود. درياچه اي كه در بيشتر ماههاي سال يخ بسته است و مي گويند در هنگام تابستان كه يخ ها باز مي شوند، گرداب عظيمي در آن پديد مي آيد كه هر آنچه را در درياچه وجود دارد به ژرفاي تاريك و ناپيداي خود مي كشاند. بركه هاي فراواني كه در جاي جاي دامنه هاي سبلان پراكنده اند نشاني از قلب زندگي است كه در آن اطراف مي تپد و بي دليل نيست كه عشاير كوچنده شاهسون كه در اين نواحي روزگار مي گذرانند از شادمان ترين مردم ايران قلمداد مي شوند. ريخت شناسي و شرايط ويژه اقلميي سبلان كه از دو سو به وسيله توده هاي هواي سرد و مرطوب خزري و مديترانه اي تغذيه مي شود، موقعيت منحصر به فردي را براي آن رقم زده است. سبلان از لحاظ منبع آبهاي شيرين سطحي و زيرزميني، پتانسيل بالاي فعاليت هاي كشاورزي، پوشش گياهي غني، انواع آبهاي معدني گرم و سرد با خواص متفاوت درماني حقيقتاً  يكي از عجايب ايران است. چشم انداز فرهنگي- طبيعي اين سرزمين چنان هست كه مطابق استانداردهاي ثبت در فهرست ميراث جهاني معرفي شود.

زادبوم
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
حوادث
بين الملل
فرهنگ و آموزش
سياسي
شهر تماشا
سلامت
شهري
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  فرهنگ و آموزش   |   سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |