چهارشنبه ۱۳ دي ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره۴۱۷۴ - Jan 3, 2007
شهر تماشا
Front Page

گفت وگو با ژانگ يمو كارگردان فيلم كنفرين گل طلايي»
تركيبي از هنر و تجارت
ترجمه: اميررضا نوري زاده
008787.jpg
ژانگ يمو از مطرح ترين كارگردانان دهه اخير سينماي چين محسوب مي شود كه با چند فيلم مستقل و هنري در اوايل دهه نود در سطح جهان مطرح شد و جوايز متعددي از جشنواره هاي بين المللي براي فيلم هايي چون كراه خانه» و كفانوس قرمز را بردار» دريافت كرد. در سال هاي اخير يمو رويكردي به سينماي تجاري و تماشاگرپسند داشت؛ با فيلم هايي كه عمدتاً براساس افسانه هاي چيني ساخته شد. محور اصلي اين آثار هنرهاي رزمي و سكانس هاي اكشن است. يمو پس از ساخت كخانه خنجرهاي پران»  و كقهرمان»، فيلم كنفرين طلايي» را براساس يك نمايشنامه مشهور چيني به نام كتوفان مهيب» نوشته چائويو، مقابل دوربين برد. داستان اين فيلم در دوران حكومت خاندان تانگ مي گذرد و بازيگران مطرحي چون چويون فاي و گانگ لي در آن حضور دارند.
***
* با توجه به اينكه اين فيلم، سومين اثر رزمي تاريخي شما محسوب مي شود، مراحل ساخت آن چه تفاوت هايي با دو فيلم قبلي شما داشت؟
- من اين فيلم را يك كار رزمي نمي دانم. كنفرين گل طلايي» بيشتر فيلمي درباره تاريخ گذشته چين و يك خاندان سلطنتي است كه البته چند صحنه درگيري نيز در آن وجود دارد اما داستان اين فيلم با دو فيلم قبلي كاملاً متفاوت است.
* شما قبلاً هم از وقايع و داستان هاي تاريخي استفاده كرده ايد. دليل استفاده شما از اين نمايشنامه مدرن در مورد خاندان تانگ چه بود؟
- من حدود دو سال بود كه دنبال فيلمنامه خوبي بودم اما نمي توانستم فيلمنامه مناسبي را پيدا كنم. تا اينكه به طور اتفاقي به ياد اين نمايشنامه افتادم، نمايشنامه اي تراژيك با شخصيت هاي قوي. البته اين نمايشنامه  مدتها قبل به فيلم برگردانده شده بود ولي اين اقتباس نعل به نعل بود ولي من قصد داشتم تغييراتي در آن ايجاد كنم.
* اين اولين فيلم شما با گانگ لي ظرف 10 سال اخير است. چه عاملي باعث همكاري مجدد شما شد؟
- به نظرم گانگ لي بهترين گزينه براي نقش امپراتيس است. اين نقش كاملاً مشهوري است و عده زيادي در چين به دليل آشنايي با داستان، اين شخصيت را به خوبي مي شناسند. به اين دليل اين نقش را به او پيشنهاد دادم و تصور مي كنم او هم به دلايلي مشابه آن را پذيرفت.
* قبل از فيلم قهرمان، روند فيلمسازي شما به گونه اي ديگر بود. آيا چند فيلم اخيرتان را براي بازار آمريكا ساختيد؟
- فكر مي كنم براي هر كارگرداني سخت باشد كه بخواهد موفقيت فيلم ببر غران، اژدهاي پنهان را تكرار كند چون اين از آن گونه اتفاقات در تاريخ سينما بود كه فقط يك بار اتفاق مي افتد. اما فراموش نكنيد كه فيلمهايي در اين ژانر در چين هم محبوبيت زياد دارند. جكي چان و جت لي در چين هم هنرپيشگان محبوبي هستند و علاوه بر من كارگردانان چيني ديگر نيز به ساخت اين فيلمها علاقمند هستند. فيلمهاي هنري كه من قبلاً مي ساختم مثل فيلمهاي وسترن در دهه هاي اخير خوب بودند ولي فروش قابل توجهي نداشتند و بنابراين اگر ما بخواهيم سينماي اقتصادي خوبي داشته باشيم بايد به بازار آمريكا نيز توجه كنيم.
*چويون فوت عنوان كرده كه آشنايي چنداني با هنرهاي رزمي ندارد. صحنه هاي درگيري كه با حضور او صورت مي گيرد چگونه فيلمبرداري شد؟
- عمده كار در اين صحنه ها برعهده كتوني چينگ سي تونگ» بود كه در فيلم قبلي هم مسئول سكانس هاي اكشن فيلم بود. او كاملاً به فضاي اين گونه فيلمها آشناست و سبك منحصر به فرد در خلق سكانس هاي مبارزه دارد و دو ماه قبل از فيلمبرداري تمرينات خود را با هنرپيشگان از جمله چويون فات آغاز كرد.
* كمي درباره صحنه جنگ بگوييد چون گفته مي شود به جاي جلوه هاي ويژه، از 5 هزار سياهي لشكر استفاده كرديد!
- در كل در فيلم 20 نما كامپيوتري وجود دارد چون استفاده از جلوه هاي تصويري مدرن بسيار هزينه ساز بود از سوي ديگر ما براي ساخت اين فيلم فقط 9 ماه فرصت داشتيم و نمي توانستيم در انتظار كار متخصصان كامپيوتر بمانيم. بنابراين در تدارك ارتش بزرگي بوديم و تا حد زياد هم موفق شديم چون در فيلم قهرمان ما فقط 70 اسب در اختيار داشتيم ولي در اين فيلم 230 اسب در اختيارمان قرار گرفت.
* تمايل داريد با كدام هنرپيشه ها شانس همكاري را داشته باشيد؟
- اتفاقاً من چندي پيش در اين مورد با كوئنتين تارانتينو صحبت مي كردم و او عنوان كرد كه هنرپيشه هاي خوب زيادي در سينماي جهان هستند و زماني كه او فيلمنامه اي را مي نويسد، هنرپيشه هاي خاصي را براي آن فيلمنامه مدنظر مي گيرد اما پس از پايان نگارش فيلمنامه، اگر او نتواند بازيگر مورد علاقه اش را بنا به دلايلي داشته باشد، از چند كانديداي ديگر استفاده مي كند. ولي در چين من اين شانس را ندارم و حتي بر سر كارگرداني مثل مايكل مان شرايط بحراني بود و اگر گانگ لي بازي در فيلم كفساد ميامي» را نمي پذيرفت، شايد مايكل مان شانس چنداني نداشت. اما گرچه دوست دارم با چند هنرپيشه همكاري داشته باشم ولي عدم تسلط من به زبان انگليسي از مشكلات بزرگ من است.
* آينده صنعت سينماي چين را چگونه مي بينيد؟
- در حال حاضر بيش از 90 درصد فيلمهايي كه در چين اكران مي شوند، خارجي هستند و به نظرم فيلمسازان چيني بايد در ژانرهاي مختلف به توليد فيلم بپردازند تا بتوانند سليقه هاي مختلف مردم را پاسخگو باشند و قدرت رقابت با سينماي اروپا و آمريكا را داشته باشند.
* آيا برنامه ساخت فيلمهاي رزمي پايان يافته يا اينكه طرح جديدي در اين ژانر داريد؟
- همانطور كه گفتم، دوست دارم تا در هر دو جنبه فيلمسازي فعال باشم كه يكي از آنها فيلمهاي هنري است و ديگري فيلمهاي تجاري كه در گيشه با استقبال مواجه مي شوند و فكر مي كنم عمده جماعت سينمارو در حال حاضر هم چنين تركيبي را انتظار دارند.
* آيا بر سر ساخت فيلم انگليسي زبان در هاليوود پيشنهادي نداشته ايد؟
- پس از فيلم قهرمان، فيلمنامه هاي زيادي برايم ارسال شد، كه همگي آنها فيلمنامه هاي رزمي بودند ولي به نظرم هيچ كدام مناسب من نبودند و فكر مي كنم بايد تا پايان بازيهاي المپيك 2008 پكن صبر كرد چون من كارگردان مراسم افتتاحيه و اختتاميه اين المپيك هستم.
گاردين 28 دسامبر

نگاهي به فيلم كشبان خوب»
روايتي تازه از تولد سيا
008790.jpg
مهر: كشبان خوب» دومين تجربه كارگرداني رابرت دنيرو پس از كيك داستان برانكسي» از 22 دسامبر (يكم دي) به نمايش عمومي درآمده است. اين فيلم روايت داستاني از تولد و شكل گيري سازمان اطلاعات و جاسوسي آمريكا (سيا) است.
رابرت دنيرو- بازيگر، كارگردان و تهيه كننده سرشناس- از اوايل دهه 90ميلادي در مورد موضوع فيلمي تحقيق مي كرد كه قرار بود دومين تجربه كارگرداني او پس از فيلم تحسين شده كيك داستان برانكسي» (1993) باشد. با اين حال، بازيگر برنده اسكار قصد نداشت يك داستان جاسوسي عادي را روايت كند. او مي خواست فيلمي بسازد كه آيينه تمام نماي پايه و اساس سرويس هاي اطلاعاتي باشد و نشان دهد چطور اين مردان و زنان بي نام و نشان كنترل دنياي ما را به دست دارند.
يكي از دوستان دنيرو كه از علاقه او به سيا مطلع بود، وي را به ميلت بيردن- عضو سابق سازمان سيا با 30 سال سابقه فعاليت در اين سازمان- معرفي كرد. مامور سابق كه اواسط دهه۸۰ تعدادي از ماموريت هاي سازمان در افغانستان را برعهده داشت، دنيرو را در يك سفر آموزشي به اروپا و آسيا همراهي كرد تا او با دنياي پنهان اطلاعات آشنا شود. چند سال پيشتر يك كپي از كشبان خوب» نوشته اريك راث به دست او رسيده بود كه موضوع آن مشابه چيزي بود كه به آن علاقه داشت. همان زمان به دنيرو پيشنهاد كردند نقش اصلي فيلم را بازي كند، اما او خيلي قاطعانه پاسخ داد تنها چيزي كه مي خواهد كارگرداني فيلم است.
البته دنيرو اولين كسي نبود كه اين فيلمنامه به دست او مي رسيد. اين پروژه با راث و فرانسيس فورد كوپولا آغاز شد. هر چند كوپولا نتوانست با شخصيت هاي كتاب ارتباط برقرار كند و خيلي زود خود را كنار كشيد. بعد جان فرانكنهايمر پا پيش گذاشت، اما با مرگ فيلمساز كهنه كار در مراحل پيش توليد، كار دوباره متوقف شد. پيش از دنيرو در مقاطعي نام فيليپ كافمن و وين وانگ هم براي توليد فيلم به ميان آمد تا اينكه در نهايت دنيرو مسئوليت كار را بر عهده گرفت.
كشبان خوب» از 22 دسامبر 2006 در 2215 سالن در آمريكاي شمالي به نمايش درآمد و با استقبال عموما خوب منتقدان مواجه شد. ديويد آنسن، منتقد نيوزويك، درباره فيلم نوشت: ك۵۰ دقيقه اول فيلم به قدري مسحوركننده است كه تصور كردم شايد دنيرو كپدرخوانده» فيلم هاي جاسوسي را ساخته است.» كرك هانيكات، نويسنده هاليوود ريپورتر، هم كشبان خوب» را كيك داستان بي كم و كسر و جذاب، هر چند بسيار طولاني» توصيف كرده است.
جيمز براردينلي نيز از آن به عنوان كفيلمي كه هم به عنوان يك درام مبتني بر شخصيت جذاب است و هم در حد يك تريلر درباره جنگ سرد» ياد مي كند. كشبان خوب» تا 31 دسامبر حدود 35 ميليون دلار فروش داشت و در هفته دوم نمايش ششمين فيلم پرفروش هفته بود.

نگاه
درباره فيلم چشمه ساخته آرنوفسكي
يادآور 2001
اوديسه فضايي
008793.jpg
گروه ادب و هنر- وقتي در اواسط سال 2001 دارن آرنوفسكي نمايش كتركيب اشياء» به كارگرداني نيل لابوت را ديد از بازي بازيگر اصلي اش لذت زيادي برد. او بعد از پايان نمايش به پشت صحنه رفت و با ريچل وايز صحبت كرد. آرنوفسكي به وايز فيلمنامه اي را داد و درباره نقشي كه وايز را براي آن در نظر داشت با او صحبت كرد.
فيلمنامه اي كه كمي بعد استوديو برادران وارنر آن را خريد و كچشمه» بر اساسش ساخته شد. اين فيلم ابتدا قرار بود با بودجه اي هفتاد ميليون دلاري و با حضور ستاره هايي چون براد پيت و كيت بلانشت ساخته شود.
آرنوفسكي با فيلم كمرثيه اي براي يك رؤيا» مبدل به كارگرداني مطرح شد. فيلمي كه منتقدان از آن ستايش فراواني به عمل آوردند. كمرثيه اي بر يك رؤيا» در فضايي كه ميان واقعيت و فراواقعيت نوسان داشت به ماجراي اعتياد چند جوان مي پرداخت. اما اين كه چه طور شد كارگردان كمرثيه اي بر يك رؤيا» از پروژه اي چون كچشمه» سردرآورد، به علايق او به باستان شناسي قوم مايا و همچنين دوست دوران دانشگاهش، آري هندل بازمي گشت. آنها بعد از ديدن كماتريس» تصميم گرفتند دنياي خيالي خلق كنند كه البته اساس آن كامپيوتر نباشد.
كچشمه» داستان هاي موازي دارد كه در زمان هاي مختلف اتفاق مي افتند؛ داستان هايي كه از دل يكديگر بيرون مي آيند و به هم مربوط اند. در سال 1500 ملكه ايزابلا شخصي به نام توماس كريو را به قلمرو امپراطوري مايا (گواتمالاي امروز) مي فرستد تا كدرخت جاودانگي» كه در داستان  هاي كهن آمده است را بيابد.
بخش دوم داستان در سال 2000 مي گذرد. تامي يك محقق است كه تمام تلاش خود را مي كند تا همسرش را كه مبتلا به سرطان است، شفا دهد. استفاده از يك داروي گواتمالايي او را به پيشرفت هاي قابل توجهي در تحقيقاتش مي رساند. داستان سوم نيز در فضا مي گذرد. تام مي خواهد كدرخت جاودانگي» را به ستاره ژيبالبا منتقل كند. به نوعي تمام اين شخصيت ها در طول فيلم تكرار مي شوند.
حاصل كار آرنوفسكي فيلمي با حال و هواي متافيزيكي شده كه مي تواند يادآور فضاي يك سوم انتهايي ك۲۰۰۱ اوديسه فضايي» يا آخرين بخش فيلم كپيشتازان فضا» باشد. وقتي بازي ستاره اي چون براد پيت در فيلم منتفي شد بودجه 70 ميليون دلاري كچشمه» به 30 ميليون دلار كاهش پيدا كرد.كچشمه» اگرچه مانند كمرثيه اي براي يك رؤيا» تحسين همه جانبه منتقدان را به دنبال نداشت ولي در اغلب نوشته هايي كه درباره فيلم منتشر شد، طراوت و تازگي آن مورد تاكيد قرار گرفت.

|   اجتماعي    |    ادب و هنر    |    اقتصادي    |    دانش فناوري    |    بـورس    |    زادبوم    |
|   حوادث    |    بين الملل    |    فرهنگ و آموزش    |    سياسي    |    شهر تماشا    |    سلامت    |
|   داخلي    |    شهري    |    صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |