گزارشي از دومين همايش بررسي علل فروپاشي سلطنت پهلوي
وابستگي، سلطه سياسي و سقوط
علي اصغر محمدي
عكس: مهدي بيات
|
|
دومين همايش سقوط در چارچوب بررسي علل فروپاشي سلطنت پهلوي و با عنوان وابستگي و سلطه سياسي اول بهمن ، در تالار علامه اميني دانشگاه تهران برگزار شد. در اين همايش علاوه بر ارائه مقالات تخصصي ، ميزگردهاي مرتبط با علل فروپاشي 1سلطنت پهلوي نيز برگزار شد.
اين همايش به همت مؤسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره)، مركز اسناد و تاريخ ديپلماسي وزارت امور خارجه، مركز اسناد انقلاب اسلامي، مركز بررسي اسناد انقلاب اسلامي، دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران، دفتر ادبيات اسلامي حوزه هنري، موزه عبرت ايران، سازمان اسناد و كتابخانه ملي، كتابخانه موزه و مركز اسناد مجلس شوراي اسلامي، بنياد تاريخ انقلاب اسلامي و همكاري نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه تهران و مديريت مجمع مهتاب برگزار شد.
عباس سليمي نمين، مدير دفتر تدوين تاريخ معاصر پيش از برگزاري اين همايش، در يك نشست خبري درباره انگيزه هاي برگزاري آن گفت: ما در ارتباط با تاريخ معاصر كشور به خصوص تاريخ پس از انقلاب اسلامي با مشكلات فراواني مواجه هستيم كه از آن جمله مي توان به غفلت يا حداقل بي اطلاعي نسل جوان نسبت به مسايل تاريخ معاصر كشورشان اشاره كرد كه يكي از دلايل آن نيز، فاصله افتادن بين نسل ها است.
وي با اشاره به ابهامات فراواني كه در ارتباط با مسايل تاريخي كشور پس از انقلاب اسلامي وجود دارد ،گفت: يكي از دلايل برگزاري دومين همايش سقوط پرداختن به همين ابهامات و سؤالات است؛ در حقيقت ما معتقديم كه چگونگي تحقق انقلاب اسلامي بايد براي نسل جوان كشور تبيين شود.
گزارشي از اين همايش تهيه شده است كه در پي مي خوانيد.
وابستگي، بزرگترين بدبختي ملت ها
دكتر سيدجلال الدين مدني در اين همايش گفت: مقام هاي آمريكايي و انگليسي در دوره پهلوي به جاي آنها تصميم مي گرفتند.
اين استاد دانشگاه با تاكيد بر اين كه ايران بايد از گذشته هاي تاريخي خود و وابستگي هايي كه داشت درس بگيرد، خاطر نشان كرد :مناسب نيست در داخل كشور افرادي دست به اقداماتي بزنند كه بحث هاي رژيم سابق تكرار شود.
وي با يادآوري اين كه انقلاب اسلامي در سال 1357 رژيم وابسته پهلوي را واژگون كرد، گفت: وابستگي، بزرگترين بدبختي ملت ها در دوران معاصر است، اشخاصي كه به هر دليلي آشكارا و يا در خفاي كامل طوق وابستگي را به گردن مي آويزند و به جاي خدمت به ملت و اجراي عدالت در جهت خاص بيگانه تلاش مي كنند، سرنوشتي جز رسوايي و هلاكت ندارند.
اين استاد دانشگاه با بيان اين كه تبعيد خفت بار رضاخان بعد از سقوط شهريور 1320، فرار پهلوي دوم به غرب در شرايط اوج انقلاب، اعدام صدام با هزاران جنايت، نمودي از وابستگي است، تصريح كرد: بعد از تصويب قانون مشروطيت، شاه مي بايست سلطنت مي كرد و دولت نيز مي بايستي مورد اعتماد كامل مجلس و شاه نيز مروج مذهب شيعه اثني عشري مي بود.
وي با اشاره به اين كه مقررات قانون اساسي در شرايط آن روز عيبي نداشت، امّا ملت و رهبري واقعي انقلاب تجربه كافي نداشتند، خاطرنشان ساخت: شايد علت عمده، نتيجه خلاف انتظار تفرق و اختلاف، به جاي وحدت و استحكام بود. به علاوه بازگشت عناصر كليدي دوره استبداد در مشاغل اساسي بعد از انقلاب، اجازه نداد اهداف مبارزان انقلاب مشروطه تحقق يابد.
وي افزود: انگليس استعمارگر كه خود را در انقلاب مشروطيت سهيم مي دانست، بلافاصله پس از انقلاب مشروطه، با روسيه تزاري كه سلاطين قاجار را زير حمايت داشت، به توافق رسيد. اين دو، منطقه و از جمله ايران را با قرارداد 1970 و 1915 به دو منطقه نفوذ تقسيم كردند. اين تجاوز و خيانت مورد اعتراض قرار گرفت، اما پديده انقلاب 1917 در روسيه وضع را دگرگون ساخت.
مدني ادامه داد: انقلاب اكتبر، شوروي را در مقابل سرمايه داري غرب قرار داد. در آن زمان انقلابيون روسيه حمايت همسايگان را لازم مي دانستند و تجاوزات روسيه تزاري را به ايران محكوم كردند. انگلستان ابتدا با قرارداد 1919خود را يكه تاز ديد، چون اجراي آن غير مقدور شد، از طريق عوامل پنهاني به ايجاد يك حكومت وابسته در ايران اقدام نمود. شخصي كه در اين مورد انتخاب گرديد فرمانده قزاق قزوين بود. عوامل و دولت انگلستان او را شناسايي كردند و تعليمات لازم را به او دادند.
وي با بيان اين كه در وصيت نامه اردشير جي، خاطرات فردوست و صدها كتاب معتبر ديگر، جزئيات اين انتخاب براي كودتا توضيح داده شده است، گفت: با وجود اين رضاخان در تمام عمر در اين باره سكوت كرد و از هيچ يك از افرادي كه در انتخاب و تائيد او نقش داشتند مطلبي نگفت، بلكه همواره خود را به ظاهر در مقابل انگليسي ها نشان مي داد. اعلام بطلان قرارداد 1919، دستگيري شيخ خزعل عامل ديگر انگليس و سفرنامه خوزستان دلالت بر اين امر دارد. تنها به هنگام اوج گيري هيتلر بود كه رضاخان وابستگي به انگليس را كم رنگ ساخت و به آلمانها نزديك شد.
اين استاد دانشگاه تاكيد كرد: رضاخان در 7 ـ 6 سال اوليه، خود را فردي مردمي، مستقل، مذهبي و مروج اسلام نشان مي داد. با اين وجود شخصيت هايي چون مدرس از او استشمام وابستگي مي كردند. البته اين موضوع در آن زمان قابليت اثبات نداشت و بيشتر جنبه قزاقي، نظامي گري و استبداد او مطرح بود.
وي با اشاره به اين كه انتقال سلطنت از رضا شاه به وليعهد نمودي از همان وابستگي شديد به قدرت مسلط منطقه و نقش عوامل موجود از آن سياست، در ايران بود، اظهار داشت: دربار، مركز افراد شناخته شده متعلق به سياست انگليس بود. كسي را كه اصلاً شرايط موقعيت سلطنت را نداشت در مقام سلطنت گذاشتند و براي سوگند به مجلس رساندند. تقريباً در تمام 10 سال اوليه پهلوي دوم، رجال وابسته به انگليس به جاي شاه و به نام او تصميم مي گرفتند. خود او از زمان تحصيل ابتدايي در سوئيس، حسب توضيحات فردوست، همراه با شخص مشكوك منحرف اخلاقي به نام پرون بوده كه هم به او تعليم مي داده است.
مدني، يكي از مظاهر وابستگي را قرارداد كنسرسيوم نفت خواند كه در سال 1333 در شرايطي كه بعد از 10 سال مبارزه ملت، صنعت نفت ملي شده بود، در مجلس هفدهم به تصويب رسيد. وي تصريح كرد: مجلسي كه بايد منافع ملت را در نظر بگيرد، به دليل وابستگي رژيم و ملي نبودن مجلس، منافع و خواست آمريكا را در نظر گرفت.
اين استاد دانشگاه، دولت هاي زاهدي، اعلا و اقبال و الحاق ايران به پيمان بغداد، طرح دكترين آيزنهاور و قرارداد دو جانبه ايران و آمريكا، مسئله اصلاحات ارضي، تشكيل احزاب مليون و مردم و گسترش سرمايه گذاري خارجي در ايران را از نشانه هاي وابستگي ايران به ايالات متحده خواند و گفت: آزادي نسبي سال هاي 39 تا 41 در ايران، با خواست آمريكا بود.
وي افزود: كندي مي خواست در كشورهاي وابسته به آمريكا، اندكي اختناق و استبداد تعديل شود تا به حد انفجار نرسد. مبنا، برنامه هاي اصلاحي بود تا از قهر انقلابي جلوگيري كنند.
وي تصريح كرد: انقلاب سفيد شاه با عناويني چون اصلاحات ارضي، ملي كردن جنگل ها، اصلاح قانون انتخابات و ... چيزي نبود كه ابتكار رژيم براي اصلاح كشور باشد، بلكه دستوري بود كه آمريكا مصلحت ديده بود براي جلوگيري از انفجار به انجام برسد.
وي قيام 15 خرداد را نشانه شكست جريان هاي وابسته به آمريكا دانست و گفت: از همين زمان است كه رهبري مبارزات اسلامي ضدرژيم كه طبعاً ضديت با وابستگي را هم در بطن خود دارد، آغاز شد. اين رهبري در شخص امام خميني(ره) تجلي يافت كه تمامي فعاليتش بر مبناي معيارهاي اسلامي بود.
آمريكا و شاه قدرت مرجعيت ديني را ناديده گرفته بودند
سيد مرتضي نبوي، عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام نيز در اين همايش گفت: آمريكا و شاه نيروهاي مذهبي و قدرت مرجعيت ديني را ناديده گرفته بودند.
وي افزود: 22 بهمن 57 حكومت پهلوي كه همان متحد استراتژيك آمريكا در ايران بود، با اهميت ژئوپلتيك بسيار بالا و در همسايگي ابرقدرت شرق سقوط كرد و انقلاب اسلامي ايران به پيروزي رسيد.
نبوي خاطر نشان كرد: ايران در حلقه مركزي نوار امنيتي آمريكا، سنتو و در مقابل شوروي قرارداشت و آمريكايي ها سقوط شاه را از قبل پيش بيني نكرده و براي آن برنامه اي نداشتند.
وي در تبيين سياست خارجي آمريكا در مقطع سقوط شاه و پيروزي انقلاب اسلامي، اظهار داشت: در اين بررسي بايد دكترين نيكسون و كارتر، اوضاع داخلي و سياست خارجي آمريكا، اوضاع داخلي و سياست خارجي ايران در زمان شاه، نظام تصميم گيري و ارجاع سياست خارجي در اين دوران و رابطه آمريكا با ايران مورد بررسي قرار گيرد و همچنين به اين سؤال پاسخ داده شود كه رابطه آمريكا با ايران و مواضع او در مقطع سقوط شاه و پيروزي انقلاب اسلامي ايران چگونه قابل ارزيابي است.
عضو شوراي مركزي جامعه اسلامي مهندسين با بيان اين كه آمريكا نمي توانست از روابط دست نشاندگي در ايران دست بردارد، گفت: به همين منظور آمريكا در مقام كاهش شدت دست نشاندگي برآمد تا حساسيت شوروي و مخالفان را كاهش دهد به گونه اي كه يكي از منتقدان شوروي عنوان مي كرد شاه به گونه اي غيرقابل باور وابسته به تصميمات آمريكايي ها شده و رفتار او در حد غير قابل وصفي مشروط به سياست هاي ايالات متحده شده بود.
نبوي در ادامه با بيان اينكه درگيري سياسي خارجي شاه يك موازنه مثبت بود، اظهار داشت: در اين جهت او تنها به آمريكا امتيازهاي جذاب و چشمگير نداد ، بلكه با استفاده از فرصت پديد آمده به دليل افزايش درآمدهاي نفتي و تلاش ابرقدرت ها براي پايان دادن به جنگ سرد امتيازهاي بزرگي به ابرقدرت شرق و ديگر قدرت ها تقديم كرد به طوري كه راديو مسكو به تمجيد اصلاحات شاهانه و تقبيح اقدامات انقلابيون پرداخت.
وي اضافه كرد: سياست خاورميانه اي شاه، اصلاحات و همبستگي با دولت هاي محافظه كار و هم پيمانان منطقه اي آمريكا و تشكيل پيمان هاي نظامي سنتو و برقراري روابط محرمانه با رژيم صهيونيستي و تأمين انرژي مورد نياز اين رژيم و پيشبرد سياست آمريكا در اوپك و مقابله با جنبش هاي انقلابي در منطقه بود، اين سياست هاي خارجي همه توسط شاه صورت مي گرفت.
نبوي در ادامه گفت: با توجه به شرايط و شواهد و قرائني كه ذكر شد، به نظر مي رسد كارتر مي خواست براي جلوگيري از انقلاب در ايران كه كشور دست نشانده آمريكا (ژاندارم آمريكا) و ضمناً همسايه شوروي كمونيست بود ،سطح دست نشاندگي را كاهش دهد و با اجراي اصلاحات ديكته شده از سوي آمريكا مخالفان داخلي و خارجي آمريكا را خلع سلاح كند.
وي افزود: به همين منظور اصلاحات ارضي را ديكته كرد تا جلوي انقلاب دهقاني گرفته شود و سهيم كردن كارگران در سهام كارخانجات را القا كرد تا از وقوع انقلاب كارگري جلوگيري كند. همچنين انتخابات ملي آزاد و سالم را توسط شاه وعده داد تا مخالفان ملي را به سكوت وادارد به طوري كه جبهه ملي اعلام كرد اصلاحات آري، ديكتاتوري نه. به عبارتي ديگر به اصلاحات آمريكايي و شاه دل خوش كرد.
وي در پايان گفت: آمريكا و شاه نيروهاي مذهبي و قدرت مرجعيت ديني را ناديده گرفته بودند، حضرت امام خميني (ره) از فضاي باز نسبي پديد آمده در ايران به دنبال دكترين حقوق بشر كارتر حداكثر استفاده را كردند و آنچه خارج از سياست ابرقدرت هاي آن روز بود به وقوع پيوست. بنابراين به عبارت ديگر رابطه ايران و آمريكا با سطح كم دست نشاندگي قابل ارزيابي و توجيه است.
صهيونيست ها يك تهديد بالقوه براي امنيت ملي كشورهاي خاورميانه بودند
فاطمه حميدي فر، كارشناس تاريخ نگار موزه عبرت ايران نيز در اين همايش گفت: صهيونيست ها يك تهديد بالقوه براي امنيت ملي كشورهاي خاورميانه اند. وي در ادامه به تكاپوي اطلاعاتي و جاسوسي رژيم صهيونيستي در كشورهاي منطقه خاورميانه و حوزه مديترانه اشاره كرد و با استناد به آيات قرآن كريم به دشمني ديرينه يهود با مسلمانان پرداخت و اظهار داشت :صهيونيست ها يك تهديد بالقوه براي امنيت ملي كشورهاي خاورميانه بودند.
وي افزود: ارتباط و همكاري رژيم صهيونيستي با دربار شاهنشاهي ايران به حدي بود كه ايادي رژيم صهيونيستي به طور گستاخانه و طلبكارانه براي خود اين امتياز را قايل بودند كه هرگونه اوامري در سطوح مختلف به افراد ذي ربط در دولت ايران بدهند.
حميدي فر با بيان اين كه اين اوامر و سفارشات حتي شخص محمدرضا پهلوي را نيز شامل مي شد، در عين حال با استناد به منابع تاريخي، به تعريف سيستم و سرويس امنيتي موساد و ساواك و نحوه شكل گيري آن و حمايت سازمان اطلاعاتي آمريكا (سيا) از ساواك پرداخت و نقش دستگاه هاي پنهان آمريكا و اسراييل را در حمايت از ساواك مورد توجه قرار داد.
اين كارشناس تاريخ نگار موزه عبرت ايران، همچنين با اشاره به اين كه ساواك به مدد موساد، كارآمدترين دستگاه سركوب بود كه با آموزش هاي امنيتي مختلفي كه از جانب متخصصان اسراييلي مي ديد روز به روز توانايي بيشتري پيدا مي كرد، اضافه كرد: اين قضيه به گونه اي بود كه حتي كشورهاي خاورميانه نيروهاي اطلاعاتي و امنيتي خود را براي آموزش به تهران اعزام مي كردند و كليه آموزش هاي اطلاعاتي و امنيتي عمدتاً زير نظر سران موساد و سيا انجام مي شد.
وي با تاكيد بر اين كه استقرار متخصصان صهيونيست در ساواك نه تنها در چارچوب مصالح سياسي و ديپلماتيك ملت ايران نبود، بلكه در بسياري اوقات به ضرر ملت ايران تمام مي شد، خاطرنشان كرد: سرويس اطلاعاتي رژيم صهيونيستي با شناسايي نيازمندي هاي ساواك، شگردها و مراحل ويژه اي به كار مي برد و پس از شناسايي نيازمندي ها، اطلاعاتي درباره امكانات خود را به شكل مبالغه آميز به ساواك منتقل مي كرد.
تاريخ نگار موزه عبرت ايران در ادامه با اشاره به اين كه سلطنت پهلوي، اعتبار و آبروي نداشته خود را به صهيونيست ها هديه مي كرد، در عين حال به نقش تاريخي امام خميني(ره) كه همواره خطر صهيونيسم را گوشزد مي كردند، افزود: موضع گيري بنيانگذار انقلاب تا پايان عمر ايشان ادامه داشت و ايشان رژيم صهيونيستي را غده سرطاني كه بايد از بين برود عنوان كرده بودند.
وي ادامه رابطه شاه و اسراييل را يكي از دلايل نارضايتي مردم از رژيم پهلوي عنوان كرد و گفت: ساواك در ايران آلت دست اسراييل و قدرت هاي بيگانه بود و اقداماتي را يكي پس از ديگري به نام ايران و به كام صهيونيست انجام مي داد.
نشست تخصصي غرب و سقوط پهلوي
در ادامه همايش بررسي علل فروپاشي سلطنت پهلوي ، نشست تخصصي غرب و سقوط پهلوي با حضور دكتر عبدالرضا هوشنگ مهدوي ، دكتر صادق زيباكلام، عباس سليمي نمين و حجت الاسلام روح الله حسينيان برگزار شد.
انقلاب 100 درصد مردمي و اسلامي بود
در ابتداي اين نشست دكتر هوشنگ مهدوي، عضو هيأت علمي دانشكده علوم سياسي دانشگاه امام صادق(ع) گفت: معتقدم كه اين انقلاب يك انقلاب 100 درصد مردمي و اسلامي است و اين كه مي گويند اين انقلاب با دستور غرب صورت گرفته به هيچ عنوان صحت و حقيقت ندارد.
وي افزود: در آن زمان روزنامه لوموند نوشت كه شاه با تمام دولت هاي جهان بهترين روابط را دارد اما فقط با مردم خودش است كه مسئله دارد. اين نكته روزنامه لوموند كاملاً درست بود چرا كه روابط شاه با غرب در بهترين سطح قرار داشت.
مهدوي تصريح كرد: غربي ها به فكر منافع خود بودند، اما اين كه برخي ها مي گويند غربي ها مي خواستند كه شاه را بردارند مي بايست به اين نكته هم پاسخ بدهند كه شاه را بردارند و چه كسي را بياورند. وي تاكيد كرد: با تخيلات صحبت كردن و اين كه بگوييم كار كار انگليسي ها بوده به هيچ جا نمي رسيم. حتي كشورهايي مانند فرانسه، بهترين روابط را با شاه داشتند و روس ها نيز به شدت مخالف انقلاب ايران بودند.
استاد روابط بين الملل تصريح كرد: برخي مي گويند غربي ها راضي به سقوط شاه بودند، اما اين موضوع به هيچ وجه در منابع موجود ديده نمي شود. حتي بيان اين مطلب كه راديو بي بي سي به تسريع انقلاب كمك كرد، نكته قابل توجهي نيست چون اين راديو تنها يك رسانه است و انتظار ديگري از آن نمي توان داشت.
ملت ما از غرب و آمريكا به شدت تنفر دارد
در ادامه اين نشست دكتر صادق زيبا كلام، استاد دانشكده علوم سياسي دانشگاه تهران، با بيان اين كه 2 رويكرد علمي در مورد غرب و انقلاب اسلامي وجود دارد، گفت: بايد معنا و مفهوم غرب را روشن كنيم و بدانيم وقتي مي گوييم غرب منظورمان شامل چه كشورهايي است؟ به گمان من مقصود از غرب در اين جا آمريكا و انگليس است.
وي افزود: در رويكرد اول آمريكا و انگلستان تا دقايق آخر از رژيم شاه پشتيباني و بسياري از اقدامات از جمله روند و آينده دولت ها را تدبير كردند و به همين خاطر است كه ملت ما از غرب و آمريكا به شدت تنفر دارد.
زيبا كلام به نگاه دوم اشاره كرد و گفت: در سال هاي نخست انقلاب و اغلب اعضا متعلق به رژيم شاه بيشتر معتقد بودند كه آمريكايي ها با مخالفين رژيم شاه كنار آمدند و او را سرنگون كردند. حتي اين پرسش شاه هم بود كه تا اواخر عمرش هم پرسيد كه چرا مرا برداشتيد. برخي از رهبران حكومت پيشين بر اين باور بودند كه آمريكا هيچ تلاشي را براي نگهداري شاه نكرد و نگذاشت خود او هم به فكر استقرار حكومتش باشد.
وي افزود: امروزه بسيار متداول شده و برخي معتقدند كه همان طور كه تاريخ مصرف صدام تمام شد و او را به اين روز درآوردند تاريخ مصرف شاه هم تمام شده بود و او را كنار زدند. اين سخن بسيار نگران كننده اي است و بايد بررسي كنيم كه چرا ما طي 10-15 سال اخير به سوي اين باور متمايل شديم.
حداكثر خواهي غرب و شتاب زدگي
عباس سليمي نمين نيز در مورد غرب و سقوط پهلوي گفت: در اين مورد بايد به تاريخ ايران مراجعه كرد و ديد كه دول استعمارگر غرب چه رابطه اي با رژيم پهلوي داشتند. از ابتداي ايجاد سلطه در ايران رقابت و شتابي بين دول استعمارگر بر روي كار آوردن كساني كه بتوانند حداكثر منافع آنها را تامين كنند بود. به طور مثال پايان بخشيدن به حكومت قاجاريه و سركار آوردن رضا خان ميرپنج.
وي افزود: در دوره پهلوي رقابت انگليس و روس كه قبلاً بود به رقابت انگليس و آمريكا تبديل شد و ما در اين دوره شتاب زدگي بسيار را مي بينيم از جمله برخوردهايي كه با ابوالحسن ابتهاج، احمد آرامش و علي اميني صورت گرفت.
سليمي نمين اظهار داشت: اگر آمريكايي ها در برابر كساني كه اين گونه سر كار مي آوردند شتاب زدگي نداشتند رژيم پهلوي اين گونه دچار بحران نمي شد. آنها سعي كردند در اواخر رژيم شاه اوضاع را سامان دهند اما ديگر دير شده بود.
وي در پايان گفت: حداكثرخواهي غرب و شتاب زدگي كه در اين راه وجود داشت رژيم پهلوي را با اين بحران مواجه ساخت.
اتفاق نظر غربي ها بر حمايت از رژيم شاه
حجت الاسلام روح الله حسينيان، رييس مركز اسناد انقلاب اسلامي گفت: براي اثبات يك فرضيه بايد داده هاي فراواني را فراهم كرد و بعد به تحليل آن پرداخت.
وي در توضيح اين مقدمه تصريح كرد: براي اين كه ببينيم آيا قدرت ها نسبت به انقلاب ايران موضعي مثبت يا منفي گرفتند، نيازمنديم همه مواضع رسمي و غير رسمي كارگزاران حكومت هاي غربي را جمع بندي كنيم.
وي در ادامه اظهار داشت: در چارچوب نظام بين الملل و جنگ سرد كه قدرت ها را به 2 اردوگاه سوسياليستي و امپرياليستي تقسيم مي كرد و جهان اسلام هم تقريباً به اين دو موضع تمايل داشت، دلايل و شواهد دال بر اين است كه غربي ها تا نزديكي هاي انقلاب بر حمايت از رژيم شاه اتفاق نظر داشتند.
حسينيان افزود: البته پس از اين كه رژيم شاه را رفتني يافتند مواضعشان تغيير كرد، اما نه به نفع انقلاب بلكه براي جلوگيري از روي كار آمدن يك حكومت ديني كه مورد تاييد مردم باشد.
به گفته وي اين كه برخي قدرت ها تغيير رژيم شاه را مي خواستند سخني بدون مبنا و استدلال ارزيابي است به طور مثال شوروي در آن زمان به شدت مخالف انقلاب ايران بود چرا كه انقلاب ايران را رقيب ايدئولوژيكي خود مي دانست. حتي دولت هاي اروپايي هم تا جايي كه امكان داشت به انقلاب ايران فشار وارد مي ساختند.
وي آلمان، چين و ساير كشورهاي غربي را از جمله حاميان شاه و مخالفان انقلاب اسلامي برشمرد و گفت: بزرگترين محموله ضدشورش توسط انگليسي ها براي مقابله با انقلابيون وارد ايران شد.
در حاشيه
در ادامه اين نشست نيز سخنرانان به سؤالات حاضران پاسخ گفتند. حسينيان در پاسخ به سؤالي درباره وجود اسناد در سفارت آمريكا و اسناد مستشاران نظامي آمريكا و منتشر نشدن و احياناً مخدوش بودن اسناد منتشره سفارت آمريكا گفت: اسناد مستشاران نظامي آمريكا در ستاد مشترك ارتش مستقر بود و بعدها به سفارت آمريكا منتقل مي شد.
سليمي نمين نيز در پاسخ به اين سؤال گفت: با حمايت امير انتظام اين اسناد با پوشش امنيتي از كشور خارج شد.
سليمي نمين در پاسخ يكي از حاضران در مورد استناد سخنانش در مورد عباس امير انتظام گفت: امير انتظام در دولت موقت در دو مقطع به كمك آمريكايي ها شتافت. يكي در زمان حمله فداييان خلق به سفارت آمريكا و ديگري در مورد تماس هايي كه ميان مستشاران نظامي آمريكا با سفارتشان برقرار شد.
وي ادامه داد: در خاطرات متعدد آمده كه دولت موقت شرايطي را فراهم كرد كه هم مستشاران و هم اسناد از ايران خارج شدند و اين البته دليلي بر وابستگي و عدم وابستگي امير انتظام به آمريكا نيست.
زيباكلام هم در پاسخ به سليمي نمين گفت: حاضرم در محضر اين جمع نشستي در مورد جاسوس يا وطن پرست بودن امير انتظام با حضور من و آقاي سليمي نمين برگزار شود؛ كه اين پيشنهاد او مورد استقبال سليمي نمين قرار گرفت.
دانشجويي نيز در مورد ماهيت كنفدراسيون دانشجويان اروپا و آمريكا در قبل از انقلاب و شايعاتي مبني بر ماركسيستي بودن آن مطرح كرد كه زيبا كلام در پاسخ گفت: كنفدراسيون زماني تشكيل شد كه دانشجوياني از دهه 40به اروپا و آمريكا رفتند و بعد از اين تاريخ اين تعداد چند برابر شد و فعاليت آنان ماهيتي ضد حكومت پهلوي پيدا كرد و البته رهبري كنفدراسيون با چهره هاي ماركسيست بود.
وي ادامه داد: از دهه 50 با توجه به رواج افكار دكتر شريعتي، فضاي مذهبي در ميان دانشجويان خارج رونق پيدا كرد و انجمن اسلامي اروپا و آمريكا راه اندازي شد و من هم در كنفدراسيون و هم با انجمن اسلامي فعال بودم.
يكي از حاضران از زيباكلام پرسيد وقتي مي گوييد فضاي باز سياسي از سال 55 شروع شد و بعد از آن روحانيت وارد صحنه شد، به نظر مي رسد كه توجهي به قيام 15 خرداد و تبعيد امام نداريد.
زيباكلام پاسخ داد: در مورد فضاي باز سياسي بايد گفت، هنوز در مورد تحليل شاه در مورد ايجاد چنين موقعيتي، ابهام وجود دارد و اولين نشانه ها براي بهره برداري از اين فضا انتشار بيانيه هاي داريوش فروهر و سنجابي و ساير جريان هاي ملي و مذهبي بود.
سليمي نمين هم در واكنش به سخنان زيباكلام گفت: به طور قطع مي گويم ايشان عضو انجمن اسلامي نبودند و انجمن اسلامي نيز شديداً عليه كنفدراسيون موضع گرفت.
زيبا كلام هم تاكيد كرد: من در سال 52 عضو انجمن اسلامي دانشگاه برادفورد بودم و شما در آن زمان در انجمن اسلامي مورد نظر نبوديد.
سليمي نمين هم در پاسخ گفت: مسعود غفاري و علي خدايي از اعضاي انجمن اسلامي بودند و شما را به عنوان عضو انجمن اسلامي نمي شناسند.
حسينيان نيز در اين جلسه در واكنش به اظهارات زيباكلام در مورد فضاي باز سياسي تصريح كرد: بايد همه عوامل را سنجيد. در اين سال ها فضاي باز سياسي شكل گرفت، هزاران نفر كشته شدند و البته بايد توجه داشت از همين فضا نيز انقلابيون استفاده كردند.
وي قضاوت زيبا كلام در مورد مبارزات روحانيت را غير منصفانه خواند و گفت: بسياري از شهدا، دستگير شدگان و تبعيد ي ها در سال هاي پيش از فضاي باز سياسي، جزو روحانيون و مذهبيون هستند.
در ادامه يكي از حاضران با اعتراض به عملكرد مجري نشست گفت: چرا فضاي بحث را به مناظره ميان آقاي زيباكلام و مخالفان وي تبديل كرديد، در حالي كه بحث اساسي در مورد غرب و سقوط پهلوي بود.
مجري برنامه نيز با بيان اين كه نام بردن شخصيت ها و پرداختن به مسايلي كه افراد حاضر در اين نشست در آن دخيل بودند، خارج از موضوع نيست، تاكيد كرد: همه اين موضوعات پيرامون تاريخ دوره پهلوي دوم و انقلاب اسلامي است.
همچنين اعلام شده بود كه دكتر حداد عادل ،رييس مجلس شوراي اسلامي در آيين افتتاحيه اين همايش سخنراني خواهد داشت كه به دليل همزماني اين همايش با ارايه لايحه بودجه از سوي دولت ، پيام وي خواند شده و به جاي وي حجت الاسلام والمسلمين علي اكبر ناطق نوري به عنوان سخنران افتتاحيه اين همايش سخن گفت.
|