سه شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره۴۲۰۰ - Feb 6, 2007
حوادث
Front Page

گفت وگو با قديمي ترين سارق ايران
از صاحبخانه فقير دزدي نمي كردم!
013170.jpg
013173.jpg
سرهنگ داوود سلطاني
پليس هشدار مي دهد
سرهنگ داوود سلطاني معاون مبارزه با سرقت پليس آگاهي تهران يكي از افسراني است كه سال هاست كامبيز را مي شناسد و با شگرد سرقت هاي او به خوبي آشناست. او كامبيز را يك معتاد به سرقت مي داند و مي گويد: وضع مالي اين مرد آن قدر خوب است كه هيچ نيازي به سرقت ندارد. اين سارق حرفه اي آخرين بار در خانه اعياني اش در شمال تهران دستگير شد. او با پوشيدن لباس هاي مرتب و ظاهري آراسته به راحتي طلافروشان را فريب مي داد و بدون ارايه فاكتور خريد، طلاهاي مسروقه را به آنان مي فروخت. وي ادامه مي دهد: كامبيز كه سال ها پيش طلافروش بود، پس از تعطيلي مغازه اش با فاكتورهايي كه در اختيار داشت طلاهاي مسروقه اش را به فروش مي رساند و شايد اگر طلافروشان به راحتي فريب او را نمي خوردند و طلاهايش را نمي خريدند او نيز چاره اي نداشت جز اين كه از سرقت دست بردارد.
سرهنگ سلطاني با هشدار به طلافروشي ها از آنها مي خواهد مراقب افرادي كه قصد دارند بدون ارايه فاكتور خريد، طلا بفروشند، باشند و فريب ظاهر اين افراد را نخورند چرا كه ممكن است خود آنها نيز به عنوان خريدار اموال مسروقه بازداشت يا تحت تعقيب قرار بگيرند، كما اين كه دفعه قبل نيز كه اين متهم دستگير شد تعدادي از طلافروشان كه گول ظاهر اين مرد را خورده بودند و با اقدام به خريد طلاهاي او كرده  بودند نيز بازداشت شده و تحت بازجويي قرار گرفتند.
سرهنگ سلطاني با هشدار به طلافروشان مي گويد آنها نبايد تنها به صرف ديدن فاكتور هايي كه ممكن است جعلي باشند اقدام به خريد طلا و جواهرات نمايند، بلكه بايد صحت آنها را استعلام كنند.
گروه حوادث- عشق سرعت، هيجان و طلا مشخصات مردي 60 ساله است كه قديمي ترين سارق خانه هاي پايتخت لقب گرفته است.
شايد اگر همان شگرد قديمي  اين مرد در سرقت از خانه ها نبود، او در سن 60 سالگي و براي سي امين بار دستگير نمي شد و با بيماري قلبي اي كه دست به گريبانش شده، مجبور نبود باز هم به زندان برگردد.
كامبيز 43 سال است كه در بين زندان و آزادي در رفت و آمد بوده است.
هفته پيش بود كه ماموران اين سارق قديمي  را بار ديگر دستگير كردند، پرونده هاي بسياري كه در اداره هفدهم آگاهي وجود داشت و در همه آنها از شگرد باز كردن مغزي قفل درها استفاده شده بود خيلي زود به كارآگاهان نشان داد كه آنها بايد فقط به دنبال يك نفر باشند؛ يك نفر كه هميشه در نيمه هاي روز وارد خانه ها مي شود و فقط طلا و پول هاي نقد را مي دزدد.
كامبيز عاشق سرقت است. به قول خودش ساديسم سرقت دارد! و به غير از سرقت فقط سرعت است كه او را به اوج لذت مي رساند. او چند روز پيش زماني كه براي رسيدگي به پرونده اش مقابل قاضي روستا، بازپرس شعبه 8 دادسراي شميران قرار گرفته بود، از تحصيلاتش در انگلستان گفت، از مغازه جواهر فروشي كه 12 سال خرج زندگي او را مي داد و علاقه اش به سرقت.
***
* مگر مي شود كه يك نفر عادت به دزدي كرده باشد؟
- خودم هم نمي دانم چرا، ولي هميشه وقتي شغلم را از دست مي دادم و بيكار مي شدم با آن كه نياز مالي هم نداشتم وسوسه سرقت مثل خوره به جانم مي افتاد و وقتي به خودم مي آمدم كه وارد خانه مردم شده بودم. من به دزدي عادت كرده ام.
* به غير از سرقت شغل ديگري هم داشته اي؟
- قبل از انقلاب، وقتي ديپلمم را در ايران گرفتم، براي ادامه تحصيل به انگلستان رفتم و 2 سال در رشته مديريت هتلداري درس خواندم، ولي چون آدم احساساتي اي هستم غربت را تاب نياوردم و به ايران برگشتم.
پس از بازگشت به ايران شغل هاي زيادي از جمله خريد و فروش ماشين و طلافروشي را تجربه كردم و آخرين شغلم هم اين بود كه يك سفره خانه سنتي را در تهران پارس مي گرداندم، ولي وقتي فهميدم پليس به دنبال من است مجبور شدم آنجا را تعطيل كنم و متواري شوم. من در سفره خانه 17 ساعت از شبانه روز را با علاقه كار مي كردم ولي پس از تعطيلي آنجا تنها كاري كه مي توانستم انجام دهم سرقت بود.
* درس خواندن در انگلستان به دردت هم خورد؟
- نه، دليلش هم اين بود كه رشته من رشته جديدي بود و در آن زمان هتل ها به اين مساله توجه نداشتند. من حتي مدتي را در هتل ميامي  سابق كار كردم، ولي در اين مدت در همه پست ها به كار گرفته شدم به جز كاري كه براي آن درس خوانده بودم. حتي در هتل پادويي هم كردم و بعد از مدتي آنجا را رها كردم.
* از كي سرقت ها را شروع كردي؟
- اولش سرقت ها كار دوستانم بود. آنها ماشين مي دزديدند و بعد همگي با هم سوار مي شديم و براي خوشگذراني در خيابان هاي قديم تهران چرخ مي زديم. اما دو يا سه بار ژاندارم هاي آن زمان ما را گرفتند و من هم مجبور شدم چند روزي را به زندان بروم. بعد از آن بود كه خودم سرقت را شروع كردم، ديگر نتوانستم از آن دست بردارم.
* چه وقت هايي تصميم به سرقت مي گرفتي؟
- بيشتر زمان هاي بي كاري اين فكر به سرم مي زد. من قبل از انقلاب و پس از برگشتن از انگلستان در زمينه واردات ماشين از آلمان به ايران فعاليت مي كردم و براي همين به اين كشور زياد سفر مي كردم. بعد از انقلاب براي مدتي بيكار شدم و به همين خاطر سرقت ها را ادامه دادم. بعد با اصرار يكي از دوستانم طلا فروشي باز كردم ولي چند سال بعد يكباره قيمت طلا سقوط كرد و من ورشكست شدم. آن وقت دوباره سرقت ها را شروع كردم تا چند سال پيش كه يك سفره خانه باز كردم و دست از سرقت برداشتم.
* پس به اين خاطر سرقت مي كردي كه نمي توانستي بيكار بماني؟
- نمي دانم، فقط بيكاري هم نبود. مثلاً يك بار زماني كه در انگلستان بودم 1000 پوند توي جيبم بود، اما وقتي يك ناخن گير را در يك مغازه ديدم وسوسه شدم كه آن را بردارم. در صورتي  كه ده ها برابر پول آن در جيبم بود و مي توانستم به راحتي آن را بخرم، ولي وسوسه سرقت چيزي مثل يك بيماري رواني است كه دامنگير من شده بود.
* چرا به روانپزشك مراجعه نكردي، شايد مشكلت حل مي شد؟
- يك بار پيش يك روانپزشك رفتم و مشكلم را با او در ميان گذاشتم. اما او شروع به خنديدن كرد و با حالتي تمسخرآميز به من گفت كه درمان نمي شوم.
* به ماجراي سرقت هايت برگرديم، چه طور وارد خانه ها مي شدي و اگر كسي در خانه بود چه كار مي كردي؟
- اول زنگ مي زدم، اگر جواب نمي دادند مطمئن مي شدم كه كسي در خانه نيست. بعد منتظر مي ماندم تا كسي در آپارتمان را باز كند و به بهانه اي وارد آپارتمان مي شدم، معمولاً هم طبقه دوم را انتخاب مي كردم و بعد با خارج كردن مغزي قفل در را باز مي كردم و به سراغ طلاها مي رفتم. اگر هم كسي در خانه بود وارد نمي شدم، چون خودم اولين كسي بودم كه با ديدن صاحب خانه غش مي كردم.
* هميشه دست پر برمي گشتي؟
- نه، اگر مي ديدم صاحب خانه وضع زندگي خوبي ندارد به چيزي دست نمي زدم. مثلاً يك بار كه به خانه اي رفتم با مقداري طلاجات بچه گانه مواجه شدم اما دلم نيامد به آنها دست بزنم چون عاشق بچه ها هستم و مي دانستم آنها خيلي ناراحت مي شوند.
* بررسي هاي پليسي نشان مي دهد وضع مالي ات خوب است، پس چرا دست به سرقت مي زدي؟
- خودم هم نمي دانم، من ساديسم يا مازوخيسم! سرقت دارم.
* تا حالا به چند خانه دستبرد زده اي؟
- زياد، دقيقاً خاطرم نيست. آخر 60 سال سن دارم و نمي توانم فكرم را خوب متمركز كنم.
* چند سال زندان بودي؟
- نزديك به 7 سال.
* چرا هميشه تنها بودي؟
- دوستانم باعث شدند از سرقت خوشم بيايد و به خاطر آنها بود كه به اين بلا گرفتار شدم. من از دوستانم ضربه هاي زيادي خوردم و براي همين به هيچ كس اعتماد نداشتم.
* فكر مي كني ديگران چه طور درباره ات فكر مي كنند؟
- باور كنيد من هميشه بد نيستم. من دو رو دارم. روي ديگرم پاك و خوب است. بارها وقتي آدم محتاجي را ديده ام به او كمك كرده ام، علاوه بر آن همه زندگي ام خانواده ام هستند. آنها مي دانند پدرشان آدم بدي نيست.
* اگر دوباره آزاد شدي چه كار مي كني؟
- نمي دانم. فقط اميدوارم دوباره سراغ اين كار نروم.

دستور بازپرس جنايي براي
شناسايي زورگيرها
013167.jpg
گروه حوادث- بازپرس دادسراي جنايي پايتخت از رانندگاني كه در يكسال گذشته از سوي اعضاي يك باند زورگيري مورد سرقت قرار گرفته  اند درخواست كرد با مراجعه به شعبه سوم دادسراي جنايي متهمان را شناسايي كنند.
اوايل دي ماه مردي دوان دوان به سمت ماموران گشت پليس درخيابان وحدت اسلامي رفت و در حاليكه بسيار نگران و وحشتزده بود مدعي شد۳ جوان مسافر با طرح نقشه اي او را به يكي از قبرستانهاي اطراف تهران كشانده و با تهديد چاقو از وي زورگيري كرده اند، اما وقتي متوجه شده اند كه او قصد اطلاع دادن به پليس را دارد ، به سمت كوچه اي در همان نزديكي فرار كرده اند.
با اظهارات اين مرد ، كارآگاهان با انجام عمليات مهار به سرعت منطقه را تحت محاصره قرار دادند و بعد از ازچند دقيقه يكي ازسارقان راكه ازساكنان همان منطقه بود بازداشت كردند ولي همدستان وي موفق به فرار از دست پليس شدند. متهم بعد از انتقال به پايگاه هفتم آگاهي تهران، با اعتراف به زورگيري از راننده مسافركش به كارآگاهان گفت كه پس از  آنكه چند ماه قبل از زندان آزاد شده با همدستي 5 جوان سابقه دار باند زورگيري را تشكيل داده و در تيم هاي سه نفره پس از آنكه خودروهاي مسافركش را به صورت دربست كرايه مي كرده اند با كشاندن راننده به يك منطقه خلوت از وي زورگيري مي كرده اند. با اين اعترافات، دو همدست ديگر اين جوان نيز دستگير شدند. روز گذشته قاضي روشن بازپرس شعبه سوم دادسراي جنايي پايتخت با صدور دستور چاپ عكس سه متهم بدون پوشاندن چهره گفت: در حالي كه دو نفر ديگر از اعضاي باند از مدتي قبل به اتهام سرقت منزل دستگير شده اند، متهمان تاكنون به 130 فقره زورگيري از رانندگان مسافركش درسطح تهران اعتراف كرده اند.
بازپرس جنايي در ادامه با بيان اينكه پليس در جست وجوي يك عضو فراري باند كه جوان مخوفي است كه با چاقو چند راننده را مجروح كرده است از كساني كه مورد حمله سارقان قرار گرفته اند خواست با مراجعه به شعبه سوم دادسراي جنايي درخيابان 12فروردين شكايت خود را اعلام كنند.

كشف۱۰ كيلو ترياك در محموله  قاچاق ادكلن
گروه حوادث - سرپرست دادسراي مبارزه با قاچاق كالا و ارز گفت: با توقيف يك محموله قاچاق ادكلن بيش از 10 كيلوگرم ترياك در شيشه هاي ادكلن كشف شد.
به گزارش روابط عمومي و اطلاع رساني قوه قضاييه، ترحم اسديان افزود: در اين ارتباط يك نفر دستگير شده و با قرار قانوني در بازداشت به سر مي برد.
وي تصريح كرد: متهم دستگير شده كه راننده اتوبوس حامل محموله قاچاق بود، ادعا مي كند اين محموله متعلق به يكي از مسافران است.
سرپرست دادسراي مبارزه با قاچاق كالا و ارز افزود: پرونده در شعبه دوم بازپرسي جهت تحقيقات بيشتر در حال رسيدگي است.

رئيس آگاهي فرديس خبر داد:
دستگيري باند سرقت مادر و 3 پسر
گروه حوادث- زن ميانسالي كه با همكاري 3 پسرش به سرقت از 10 خانه در فرديس كرج دست زده است در تحقيقات كارآگاهان پليس كرج به دام افتاد، اين زن به بهانه كار كردن وارد خانه هاي اشرافي مي شد و آن را شناسايي مي كرد.
اوايل آذرماه مرد مالباخته اي به آگاهي فرديس رفت و از سرقت ميليوني خانه اش وقتي كه در خانه نبوده اند خبر داد.
وقتي در بررسي هاي پليسي مشخص شد سرقت ها توسط افرادي صورت گرفته كه به موقعيت خانه آشنايي كامل داشته  و از غياب اعضاي خانواده خبر داشته اند، كارآگاهان پليس به زن ميانسالي كه به عنوان خدمتكار به خانه مرد مالباخته رفت و آمد داشت مظنون شده و وي را تحت مراقبت نامحسوس قرار دادند.
در جريان اين بررسي ها مشخص شد كه 3 پسر اين زن همگي از سارقان سابقه دار در زمينه سرقت منزل هستند و به اين ترتيب احتمال اينكه سرقت ها از سوي اين زن هدايت شده باشد قوت گرفت.
به اين ترتيب يكي از فرزندان وي به نام رضا بازداشت شده و تحت بازجويي قرار گرفت كه در جريان اين بازجوييها وي به سرقت از 10 خانه با همدستي مادر و 2 برادرش اعتراف كرد.
جوان سارق در خصوص روش سرقت باند خانوادگي شان به كارآگاهان گفت : مادرم به بهانه كار وارد منازل افرادي كه احتمال مي داديم ثروتمند هستند مي شد و زماني كه شرايط را براي سرقت مناسب مي ديد به ما اطلاع مي داد و دست به سرقت مي زديم.
سرهنگ محمدرضا اسفندياري- رئيس اداره آگاهي فرديس- روز گذشته با اعلام اين خبر گفت: با اعترافات رضا دو برادر و مادر وي در ملارد شناسايي و دستگير شدند.
رئيس اداره آگاهي فرديس ادامه داد: تاكنون 7 شاكي در اين خصوص شناسايي شده اند و متهمان براي ادامه تحقيقات در بازداشت به سر مي برند.

|   اجتماعي    |    ادب و هنر    |    اقتصادي    |    دانش فناوري    |    بـورس    |    زادبوم    |
|   حوادث    |    بين الملل    |    سياسي    |    شهر تماشا    |    داخلي    |    شهري    |
|   دانش    |    صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |