چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره۴۲۰۶ - Feb 14, 2007
ساخت مدرسه
شرط خانواده مقتول براي بخشش
گروه حوادث متهم به قتلي كه در بندرعباس در آستانه  اعدام قرار داشت، از سوي خانواده  مقتول به شرط ساختن يك مدرسه كوچك مورد عفو قرار گرفت.
به گزارش روابط عمومي و ارتباطات دادگستري استان هرمزگان، متهم به قتلي به نام م.ك ، كه به مدت 4 سال در انتظار اجراي حكم قصاص قرار داشت، قرار بود سحرگاه 14 بهمن ماه به دار مجازات آويخته شود، اما با توجه به شرط خانواده مقتول براي بخشش وي، اجراي حكم متوقف شد.
خانواده  مقتول پس از جلساتي كه از سوي مسئولان زندان بندرعباس برگزار شد اعلام كردند با توجه به فرارسيدن ايام عزاداري سيدالشهدا(ع) از تقاضاي قصاص قاتل به شرط اين كه وي يك مدرسه كوچك در روستاي سرباران ميناب كه محل دفن مقتول است، بسازد، از اعدام گذشت مي كنند.
روح الله اعظمي، معاون دادستان عمومي و انقلاب بندرعباس در امور اجراي حكم، با توجه به اين درخواست طي دستوري اعلام كرد اجراي حكم قصاص تا رضايت قطعي اولياي دم و تحويل مدرسه توسط قاتل و خانواده اش متوقف شود.

زن و شوهر كلاهبردار، خانه هاي رؤيايي را اجاره مي دادند
014001.jpg
گروه حوادث - كلاهبردار حرفه اي كه پس از اجاره آپارتمان، آنجا را با مدارك جعلي همزمان به چند نفر اجاره مي داد دستگير شد.
اين مرد كه پيش از اين نيز به اتهام فريب و كلاهبرداري از دختران جوان تحت تعقيب پليس بود پس از دستگيري به خريد و فروش خودرو با مدارك جعلي نيز اعتراف كرد. مدتي پيش مردي به شعبه 3 بازپرسي در دادسراي ناحيه 5 رفت و از يك كلاهبردار حرفه اي كه آپارتمان او را به 2 نفر اجاره داده بود شكايت كرد. اين مرد درباره شكايتش گفت: 3 روز بعد از آنكه آپارتمانم را به مرد شيك پوشي اجاره دادم، نامه اي از كلانتري به دستم رسيد كه در آن نوشته شده بود آپارتمان من همزمان به 2 نفر ديگر اجاره داده شده است.
به سرعت خودم را به كلانتري رساندم و آنجا بود كه متوجه شدم مردي كه آپارتمان مرا اجاره كرده بود با جعل سند و معرفي خود به عنوان مالك، آپارتمان را به 2 نفر اجاره داده و با دريافت 12 ميليون تومان از هركدام از آنها به عنوان رهن آپارتمان پا به فرار گذاشته است.
پس از اظهارات اين مرد، بازپرس پرونده به تحقيق از افرادي پرداخت كه آپارتمان را اجاره كرده بودند. يك نفر از آنها در اين تحقيقات گفت: مدتي پيش وقتي آگهي اجاره آپارتماني در غرب تهران را در روزنامه ديدم، با شماره تلفني كه در آگهي درج شده بود تماس گرفتم و مرد جواني گوشي را برداشت.
او ادعا مي كرد آپارتمان متعلق به همسرش است و مي خواهد هرچه سريع تر آنجا را اجاره دهد. بنابراين به آدرسي كه گفته بود رفتم و در آنجا او و همسرش با ارايه مدارك و سند آپارتمان اعتماد مرا جلب كرده و آنجا را با وديعه 12 ميليون تومان به من اجاره دادند. اما 2 روز بعد زماني كه مي خواستم به آنجا اثاث كشي كنم با مرد ديگري مواجه شدم كه مدعي بود او هم اين آپارتمان را اجاره كرده و مي خواهد به آنجا نقل مكان كند.
پس از اظهارات شاكيان، بازپرس شعبه سوم دستور شناسايي و دستگيري زوج كلاهبردار را صادر كرد، اما در حالي كه تحقيقات پليسي براي رديابي آنها ادامه داشت شاكيان ديگري نيز با مراجعه به دادسرا از اين زوج كه با جعل سند، آپارتمان هاي متعلق به ديگران را به آنها اجاره داده بودند شكايت كردند.
در حالي كه احتمال مي رفت اين زوج جوان از كلاهبرداران حرفه اي باشند، چهره نگاري از آنان در دستور كار پليس قرار گرفت و مأموران در بررسي سوابق مجرمان سابقه دار به سرنخ هايي دست يافتند كه از تحت تعقيب بودن مرد كلاهبردار خبر مي داد.
وام هاي خيالي براي دختران جوان
بر اساس اين سوابق، متهم كه بابك نام داشت از چند سال قبل به اتهام اغفال و كلاهبرداري از دختران جوان تحت تعقيب دادسراي رسالت قرار داشت، اما پليس نتوانسته بود سرنخي از مخفيگاه او به دست بياورد. در آن پرونده بابك متهم بود پس از آشنايي با دختران جوان به بهانه دادن وام هاي كم بهره آنها را فريب داده و از آنان مي خواست براي دريافت وام  مقداري پول همراه خود بياورند تا او بتواند با پرداخت اين پول مجوز دريافت وام را به دست بياورد.
زماني كه دختران فريب خورده پول و مدارك شناسايي را همراه خود مي آوردند تا وام دريافت كنند، بابك كيفي به آنها مي داد تا پول و مدارك خود را داخل آن بگذارند، اما در فرصتي مناسب اين كيف را با كيفي مشابه كه از قبل تهيه كرده بود عوض مي كرد و در حالي كه كيف خالي را به آنها بازمي گرداند، پس از رها كردن دختران جوان در بانك كيف حاوي مدارك شناسايي و پول آنها را به سرقت مي برد.
ردپاي زوج خلافكار در كرج
مأموران كه تحقيقات گسترده اي را براي دستگيري بابك و همسرش آغاز كرده بودند، سرانجام به سرنخ هايي دست يافتند كه از حضور اين زوج در يك مجتمع مسكوني در شهر كرج حكايت داشت. با محاصره مخفيگاه متهمان، پليس آنجا را به صورت نامحسوس زير نظر گرفت و تعدادي از مأموران در پوشش مأموران خدماتي مجتمع وارد آپارتمان متهمان شده و آنها را دستگير كردند. با دستگيري زوج جوان و كشف مقدار زيادي مدارك شناسايي، سند، مبايعه نامه و اسناد جعلي خودرو در اين خانه، متهمان به دادسراي ناحيه 5 انتقال يافتند در بازجويي به كلاهبرداري از مالكان و مستأجران و فروش خودرو با مدارك جعلي اعتراف كردند. پس از اعترافات متهم، در حالي كه تعدادي از مالباختگان با حضور در دادسراي ناحيه 5 او را شناسايي كرده بودند، بازپرس پرونده از ديگر مالباختگان نيز خواست براي شناسايي متهم به اين دادسرا در فلكه دوم صادقيه مراجعه كنند.

درخواست اشد مجازات براي عاملان ترور قاضي مقدس
هيچ اميدي به اصلاح متهمان نيست
014004.jpg
گروه حوادث در دومين جلسه  رسيدگي به اتهامات دو متهم ترور قاضي مقدس،نماينده دادستان با بيان اينكه هيچ اميدي به بازگشت متهمان اين جنايت به اجتماع نيست، خواستار اشد مجازات براي اين دو جنايتكار مخوف شد .
در ابتداي جلسه  محاكمه اين دو جوان كه به رياست قاضي ابوالقاسم صلواتي برگزار شد، هنگامي كه صفر خاكي به عنوان نماينده  دادستان به بيان اتهامات متهمان در زمينه سرقت مسلحانه از بانك، سرقت خودرو و سرقت اسلحه پرداخت، با بيان اينكه هيچ اميدي به بازگشت متهمان پرونده به اجتماع نيست ، براي آنها به اتهام محاربه و افساد في الارض اشد مجازات را خواستار شد. در ادامه اين جلسه مجيد- ك متهم رديف اول در جايگاه قرار گرفت و در توضيح 5 سرقتي كه از بانكهاي تهران انجام داده بود گفت: بعد از 3 سرقت مسلحانه، چهارمين بانكي را كه سرقت كرديم بانك ملي شعبه  چهارراه كوكاكولا بود. آن روز براي نقد كردن چك هاي مسروقه به اين شعبه رفته بوديم اما به خاطر استعلام شماره چك ها مامور بانك متوجه مسروقه بودن آنها شد. در اين هنگام من و دوستانم با اسلحه هايي كه همراه داشتيم شروع به تهديد مامور بانك كرديم ، وقتي من از آنجا فرار كردم، يك مامور مرا تعقيب كرد كه با شليك گلوله به شكمش او را مجروح كردم.
هنوز از آنجا فرار نكرده بودم كه مامور مجروح دوباره مي خواست جلوي مرا بگيرد و اين بار گلوله ديگري به سينه اش شليك كردم. پس از مامور اول مامور ديگري به سمت من آمد كه او هم مسلح بود. فاصله من با او بسيار كم بود و به همين دليل يك تير به سينه  او زدم و پس از آن فرار كردم. وي همچنين در رابطه با انگيزه  اصلي اش از سرقت سلاح، گفت: قصد داشتيم ماشين حمل پول يكي از بانك ها را به سرقت ببريم به همين دليل نياز به اسلحه داشتيم و مي خواستيم سلاح جمع كنيم. اما دوستانم براي سرقت خودروي حمل پول مرا همراهي نكردند و به همين دليل اين سرقت انجام نشد.
پشيماني از سرقت 3 خودرو!
متهم رديف اول در آخرين دفاع خود گفت: اتهامات را مي پذيرم، اما در مورد سرقت 3دستگاه خودرو بايد بگويم كه ما اشتباه كرديم و از دزديدن اين خودروها پشيمانم. در آن زمان سن و سال كمي داشتم و به خاطر ارتكاب اين سرقت ها توبه كردم.
در ادامه جلسه، حسين ك ، 23 ساله متهم رديف دوم در رابطه با اتهامات محاربه و افساد في الارض، و سرقتهاي مسلحانه و ساير اتهامات به دفاع از خود پرداخته و گفت: 18 ساله بودم كه پس از صحبت با عمويم (متهم رديف اول) به علت مشكلات مالي و بدهكاري ناشي از ازدواج و مشكلات متعدد ديگر دست به سرقت زدم.
وي در آخرين دفاع خود گفت: اتهام محاربه را قبول ندارم،اما معتقدم سرقت خودروها كار اشتباهي بوده و به همين دليل پيش از زمان دستگيري توبه كرده بودم.
پس از آخرين دفاعيات متهمان ، ختم جلسه  رسيدگي از سوي قاضي صلواتي اعلام شد و راي و نتيجه نهايي ظرف مهلت قانوني از سوي رييس شعبه  15 دادگاه انقلاب تهران صادر مي شود.

ادعاي عامل قتل در داروخانه
شليك مرگبار، تنها يك شوخي تلخ بود
مقتول بيگناه
014007.jpg
014010.jpg
گروه حوادث- جوان تعميركاري كه در جريان شليكي مرگبار در داروخانه اي در خيابان دماوند، دوست خود را به قتل رسانده بود ، وقتي در جايگاه دفاع قرار گرفت مدعي شد شليك گلوله به دوستش يك شوخي تلخ بوده است.
عصر نوزدهم مهر ماه 84 ، با گزارش شليك مرگبار به مرد جواني به نام وحيد در داروخانه اي در خيابان دماوند تهران، حسين اصغرزاده بازپرس جنايي تهران و كارآگاهان ويژه قتل پليس با حضور در صحنه، تحقيقات فني و تخصصي خود را آغاز كردند.
در بازجويي از صاحب داروخانه كه شاهد وقوع قتل بود، وي گفت: دقايقي قبل از شليك مرگبار، قرباني به همراه پسر نوجواني به داروخانه آمد و دارويي را درخواست كرد، بعد از گرفتن دارو آنها قصد خروج از محل را داشتند كه ناگهان صداي شليك گلوله به گوش رسيد، در حالي كه از شنيدن صداي شليك و بر زمين افتادن مرد جوان متعجب شده بوديم، ناگهان دوستش از داروخانه بيرون دويد و پس از آنكه چند تير هوايي شليك كرد، با يك خودروي عبوري از محل گريخت.
در جريان بررسي هاي بعدي مشخص شد كه فردي كه همراه مقتول بوده است، جواني به نام سجاد است كه از مدتها قبل با مقتول در يك تعميرگاه كار مي كرده است. اين جوان 5 ماه بعد توسط پليس كرمانشاه دستگير شد.
در بازجويي هاي پليسي از اين جوان وي از همان ابتدا شليك به مرد جوان را پذيرفت، اما مدعي شد تنها قصد شوخي با وحيد را داشته است كه اين حادثه تلخ رقم خورده است
۲ دوست صميمي
با اعترافات مرد جوان به قتل دوستش ، پرونده براي صدور رأي نهايي به شعبه 71 دادگاه كيفري استان ارسال شد و صبح ديروز جوان 18 ساله در مقابل 5قاضي( عزيزمحمدي، رحيمي، باقري، سالاري و عبداللهي) قرار گرفته و به دفاع از خود پرداخت.
در اين جلسه پس از آ نكه اولياي دم براي متهم درخواست قصاص كردند ، دكتر داروساز به عنوان نخستين شاهد در جايگاه قرار گرفته و به تشريح حادثه پرداخت، وي در توضيح ماجرا گفت: روز حادثه ساعت 5 بعد از ظهر بود كه مقتول و دوستش به داروخانه آمدند و درخواست دارو كردند.
وقتي يكي از همكاران قرص مورد نيازشان را به آنها داد ، متهم آن را در جيبش گذاشت و به مقتول اشاره كرد تا پولش را بپردازد و در همان موقع بود كه صداي شليك شنيده شد. من لحظه تيراندازي را نديدم اما پس از حادثه متهم را ديدم كه با سرعت از محل متواري شد، اما آنها رفتار دوستانه اي با هم داشتند.
در ادامه جلسه دادگاه صاحب تعميرگاهي كه هر دو جوان در آنجا كار مي كردند نيز در جايگاه قرار گرفت و با بيان اينكه مقتول و متهم مثل 2برادر بودند گفت: آنها هميشه و همه جا با هم كار مي كردند و هيچ اختلافي با يكديگر نداشتند، دوستي آنها آنقدر صميمي بود كه اين اواخر براي من مشكلاتي ايجاد كرده بود.
شليك با شوخي تلخ
پس از گفته هاي اين دو شاهد، سجاد در جايگاه قرار گرفته و به دفاع از خود پرداخت، وي خطاب به قضات دادگاه گفت:جرمم را قبول دارم، ولي باور كنيد قصد كشتن دوستم را نداشتم. وي در توضيح شليك مرگبار گفت : چند روز قبل از اين حادثه اسلحه اي را از شهرستان به تهران آورده و به محل كارم بردم ، روز حادثه براي خريد دارو به سمت داروخانه رفتيم، در مسير داروخانه اسلحه را به سمت سر و بدن يكديگر گرفته و شوخي مي كرديم ، من نمي دانستم اسلحه به صورت خودكار مسلح مي شود، شوخي ما در داروخانه ادامه داشت و در آنجا بود كه اسلحه را به شوخي روي سر وحيد گذاشتم همين كه او سرش را برگرداند دستم بر روي ماشه رفت و شليك شد. وي در پاسخ به اينكه چرا بعد از جنايت با شليك گلوله فرار كردي گفت: ترسيده بودم، باورم نمي شد چنين اتفاقي رخ داده باشد، بنابراين با شليك تير هوايي از دست مردم گريختم ولي 5 ماه بعد خودم را معرفي كردم.
وي درباره اظهاراتش در بازجويي ها مبني بر اينكه وحيد وي را تهديد به كتك كاري كرده بود گفت: اصلا قبول ندارم، تحت فشار اعتراف كردم. باور كنيد من با وحيد هيچ مشكلي نداشتم.
برپايه اين گزارش، ساعتي پس از ختم جلسه، با توجه به درخواست خانواده مقتول قضات دادگاه پس از شور متهم را به قصاص محكوم كردند.

حوادث
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
بين الملل
فرهنگ و آموزش
سياسي
شهر تماشا
سلامت
داخلي
شهري
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   حوادث   |   بين الملل   |   فرهنگ و آموزش   |  
|  سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   داخلي   |   شهري   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |