يكشنبه ۲ مهر ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۰۹۲ - Sep 24, 2006
ارتقاي سينماي دفاع مقدس در گرو پرهيز از كليشه ها
خاكريزهاي تصرف نشده
ميم مثل مادر ساخته رسول ملاقلي پور؛ سينماي دفاع مقدس و بررسي تبعات جنگ
سارا برومند
007239.jpg
سينماي قائم به فر د
سعيد مروتي- بيش از نيم قرن از جنگ جهاني دوم مي گذرد ولي هنوز بخش قابل توجهي از توليدات هاليوود، به اين موضوع اختصاص مي يابد؛ فيلم هايي كه توسط كمپاني هاي فيلمسازي و بدون دخالت دولت و با هدف جذب مخاطب توليد مي شوند. سينماي جنگ به واسطه امكاني كه براي اكشن سازي ايجاد مي كند، گونه اي پرمخاطب است و به واسطه تحرك موجود در آن، بسيار به ذات سينما نزديك است.با گذشت 60 سال از جنگي كه 6سال به طول انجاميد و آمريكا فقط در يكي،دو سال آخر، وارد آن شد، همچنان اين موضوع، منبع الهام فيلمسازان هاليوود است. در كنار فيلم هاي صرفاً اكشن كه ظاهر و پوسته جنگ را دستمايه قرار مي دهند، هنوز هم داريم آثاري كه با نگاهي تازه به اين ماجرا مي نگرند. اين نگاه تازه، هم در محتوا وجود دارد و هم در فرم؛ چنان كه نجات سربازان رايان اسپيلبرگ، از ساختار تكنيكي مرسوم سينماي جنگ آشنايي زدايي كرد. نكته جالب توجه، اقبال مخاطب به فيلم هاي جنگي هاليوود است و تداوم اين ژانر كه مدام به روز و غني مي شود.اين را بگذاريد در كنار 8 سال دفاع مقدس و انبوه حوادث و اتفاقاتش و اينكه هنوز بيست سال از پايان جنگ نمي گذرد. سينماي دفاع مقدس ما، اما كاملاً وابسته به دولت است، معمولاً با مخاطب ارتباط برقرار نمي كند و نوآوري و خلاقيت در اين سينما هم تنها در چند چهره شاخص سينماي جنگ خلاصه مي شود. نتيجه اينكه وقتي اين فيلمسازان به هر دليل فيلم جنگي نمي سازند و به سمت مضامين اجتماعي مي روند، سينماي جنگ هم دچار خلاء مي شود.بي تعارف اگر امثال حاتمي كيا و ملاقلي پور فيلم جنگي بسازند، حال سينماي جنگ هم نسبتاً خوب است و هر وقت اين اتفاق نيفتد، كمتر پيش مي آيد كه آثار قابل توجهي در اين ژانر مقابل دوربين بروند.بخش خصوصي به خاطر هزينه بالاي فيلم هاي جنگي تمايلي به توليد اين گونه آثار نشان نمي دهد و اين نهادهاي دولتي اند كه به صورت مستقيم يا غيرمستقيم به توليد فيلم هاي جنگي مي پردازند؛ گاهي اوقات يك فيلمساز خوش فكر با توانايي متقاعدكردن نهادهاي ذي ربط، امكان ساخت يك فيلم جنگي را مي يابد و فيلم خوبي ساخته مي شود و اگر اين اتفاق نيفتد، نه.سينماي دفاع مقدس اگر بحران مخاطب دارد و اگر فراز و نشيب هاي بسياري را سپري كرده و مي كند، بخشي از آن به اين مسئله باز مي گردد كه سينماي جنگ، قائم به فرد است، نه سيستم.
اولين فيلم جنگي سينماي ايران، مدت كوتاهي پس از آغاز جنگ تحميلي ساخته شد.
فيلمي كه البته ارتباطي به آنچه در جبهه ها مي گذشت، نداشت و از فيلم هاي جنگي خارجي الگو گرفته بود. زمان گذشت و نسلي كه خود در فضاي جبهه نفس كشيده بود، به پشت دوربين آمد. با ظهور فيلمسا زاني چون ابراهيم حاتمي كيا، رسول ملاقلي پور، كمال تبريزي، احمدرضا درويش، عزيزالله حميدنژاد و ... كنار آن سينماي اكشن زده و بي هويت جنگي، ژانري متولد شد كه اصيل ترين گونه سينماي پس از انقلاب نام گرفت.در همه اين سالها، فيلمسازان اصيل جريان دفاع مقدس كوشيدند تا با تحولات جامعه پيش بيايند و برخي از آنها اين را
هم معني با فاصله گرفتن از سينماي جنگ دانستند.
اهالي سينما و منتقدان يكي از آسيب هاي جدي سينماي دفاع مقدس را محدوديت ها مي دانند. دامنه اين محدوديت ها هم گسترده است و از استقبال نكردن از نگاه هاي تازه آغاز مي شود و تا كمبود امكانات و سرمايه، تسري مي يابد.
محدوديت هاي عارضي
مينو فرشچي- فيلمنامه نويس- درباره سينماي جنگ مي گويد: در هر كشوري كه جنگ اتفاق مي افتد، طبيعي است هر چه از آن فاصله گرفته مي شود، فيلم هاي واقع گرا تري ساخته شود. در كشور ما طبعاً  در جريان جنگ تحميلي كه زمان زيادي هم طول كشيد، شرايط ايجاب مي كرد كه فيلم هايي ساخته شود كه مردم را به ايستادگي و مقاومت تشويق كند اما پس از پايان جنگ و فاصله گرفتن از آن حال و هوا، بايد به گونه اي ديگر به جنگ پرداخت.
او در ادامه در ارتباط با محدوديت موضوعي مي گويد: ما به طور كلي سينماي محدودي داريم و به لحاظ تفكرات عرفي و عقيدتي از بيان بسياري مسائل معذوريم و اين محدوديت مختص سينماي جنگ نيست و كل سينما را كه سينماي جنگ را نيز شامل مي شود در برمي گيرد. در تمام دنيا ما هنوز شاهد ساخت فيلم هايي در ارتباط با جنگ جهاني دوم هستيم كه به دليل عدم محدوديت، مسائل نو و تازه اي را مطرح مي سازند.
او مي افزايد: به علت اين كه (خوشبختانه) جنگ ما يك جنگ تدافعي بود، رزمندگان ما تصويري آرماني يافتند در حالي كه جنگ بر تمام ايرانيان واقع شده بود؛ايرانياني كه اعم از زن و كودك و اقليت هاي قومي بودند. ما در سينماي جنگ به آنها نپرداختيم و اين ناشي از سياست گذاري هاي مسئولان فرهنگي و كساني است كه خود را صاحبان جنگ مي پندارند و نگاه هاي متفاوتي را برنمي تابند.
اصالت ايراني ژانر سينماي جنگ
نيما حسني نسب- منتقد و روزنامه نگار- در اين رابطه مي گويد: علت ركود سينماي جنگ ايران در چند گزينه خلاصه مي شود اول آن كه پديدآورندگان اين شكل سينمايي كه از نسل هنرمندان دوران جنگ و درگير جبهه ها بودند مانند ابراهيم حاتمي كيا، درويش، رسول ملاقلي پور و... قيد ساخت فيلم جنگي به معناي مشخص آن را زدند و به تبعات آن پرداختند و در نتيجه كارگردانان حرفه اي اين ژانر از آن فاصله گرفتند.
وي مي افزايد: از ديگر دلايل ركود سينماي جنگ، نبود امكانات، هزينه و تكنيك لازم براي توليد اين گونه فيلم هاست. سينمايي كه بضاعت محدود در بخش خصوصي مانع توليد آن شده و همين مسأله باعث مي شود كه انحصار توليد فيلم هاي جنگي در دست نهادهاي دولتي قرار گيرد كه جسارت ها را برنمي تابند. در نتيجه ساخت فيلم هايي چون ليلي با من است، سفر به چزابه، موج مرده و ... كمتر اتفاق مي افتد.
اين منتقد، عدم تنوع موضوعي در ژانر جنگ را ناشي از نيافتن مجالي براي بروز ديدگاه هاي نو و بديع مي داند و مي افزايد: در دوران جنگ تصوير حماسي و تبليغي از رزمندگان براي جذب و روحيه آنان لازم بود، ولي پس از اتمام آن و دوران پس از جنگ، نياز است كه به فيلمساز اجازه دهند تا پس از فراغت از جنگ نسبت به آدم هاي درگير با آن نگاه متفاوت داشته باشد. اين اتفاق باعث مي شود، تا مخاطب با ديدن شكسته شدن كليشه ها از فيلم استقبال كند. مانند فيلم ليلي با من است كه در عين تصوير واقعي و قابل باور از يك رزمنده و ضمن لحني طنز آميز، خدشه اي به ماهيت آن وارد نساخته است.
او در ادامه مي گويد: در كشورهاي ديگر، امكانات و ادوات سينماي جنگ با ايران قابل مقايسه نيست و در سراسر دنيا از طريق جلوه هاي ويژه صحنه هاي اكشن فيلم هاي جنگي را بازسازي مي كنند ولي در ايران به دليل فقر امكانات مجبور به فراهم آوردن شرايط واقعي چون انفجار هواپيما و تانك هستند و اين مقوله نيازمند سرمايه عظيمي است كه با توجه به پيشينه ذهني مردم از سينماي جنگ و با عدم استقبال آنان چنين تخصيص سرمايه اي، ريسك پذيري بالايي را مي طلبد.
او در پايان مي گويد: سينماي جنگ تنها ژانر سينماي ايران است كه مشخصاً  از دل يك موقعيت داخلي و اجتماعي سربرآورده و مؤلفه و شكل ارائه آن در ايران و با شخصيت هاي ايراني شكل گرفته و از تقليد نسخه هاي خارجي و غيرايراني مبراست و تأسف  برانگيز است كه تنها ژانر اصيل ايراني به اين زودي از رمق بيفتد و نمونه هاي موفقي از آن توليد نشود.
تقدس هاي غيرمنطقي
عبدالله اسفندياري، مدير بخش سينماي معناگراي بنياد فارابي مي گويد: در جامعه ما گرايش خاصي به سوي تقدس آلود كردن وقايع وجود دارد كه اين گرايش در مورد قهرمانانان جنگ تسري مي يابد و به اصلي خدشه  ناپذير تبديل شده است و تعدي از آن موجب عقوبت مي شود. عده اي سينماي جنگ را در تصويري سياه و سفيد خلاصه كرده اند كه خروج از اين محدوده حتي اگر در قالبي طرفدارانه ارائه شود مورد مخالفت عده اي ديگر قرار خواهد گرفت. چه بسا كه فيلم هايي چون ليلي با من است و از كرخه تا راين چنين المان هايي را در بر داشت ولي با مخالفت روبه رو شد. فيلم هايي كه زمينه ها و جنبه  هاي مختلف شخصيت پردازي را رعايت كرده و به وقايع به شكل انساني پرداخته است؛ وقايع انساني كه عيب و هنر در كنار هم قرار دارند و به باورپذيري نقش كمك مي ر ساند و چنين فيلم هايي در سايه پشتوانه شجاعت و جسارت فيلمسازش اقبال يافته است و از محاق و بي مهري وارهيده است.
اسفندياري اضافه مي كند: مقوله تقدس آلود كردن همه چيز، بيماري اجتماعي است و مانع نگاه شخصي و واقع بينانه هنرمند مي شود و در نتيجه نداشتن نگاه شخصي، همه چيز به سرعت به كليشه و تكرار كشيده مي شود.
اين در شرايطي است كه يكي از اركان درام، بروز شخصيت حقيقي و فرديت آدم هاست كه آن تصور تقدس آلوده مانع بروز آن در سينماي جنگ مي شود و اين نگاه، مختص حاكميت نيست و در تمام جامعه و در تمام مسائل حكمفرماست.
براي شكستن چنين نگاهي بايد كنكاش جامعه شناسانه اي صورت گيرد تا ريشه يابي گردد كه چرا مردم هر كسي را كه دوست دارند چه شخصيت مذهبي، چه غير مذهبي بدان  هاله اي از تقدس مي پوشانند و تابوسازي مي كنند و مانع نگاهي حقيقي و واقع بينانه به  مسايل و افراد مي شوند.اسفندياري مي افزايد: جداي اين مقولات، سختي ساخت صحنه هاي جنگي و بالا بودن هزينه ساخت آنها هرچند كه با آمدن پديده اي به نام جلوه هاي ويژه قدري آسان شده، ولي همچنان مشكل سرمايه وجود دارد و در نتيجه فيلمساز ترجيح مي دهد با امكانات و سرمايه محدودي كه در اختيار دارد به مسائل اجتماعي كه تبعات جنگ است بپردازد تا آن كه به ژانر اكشن جنگ.
تغيير دغدغه ها
اميد پوريا- منتقد و روزنامه نگار- مي گويد: تاكيد بر سينماي جنگ به صورت شعاري و كليشه اي از عوامل محدود شدن تعداد ساخت اين گونه فيلم هاست، چنانچه هنگامي كه فيلمي با شكلي متفاوت و اختصاص سرمايه بالا مانند دوئل توليد مي شود به نسبت سرمايه اختصاص يافته با اقبال روبه رو نمي شود كه اينها ناشي از حمايت هاي غيرمتعارف حتي در جشنواره هاست.همين اغراق در حمايت و توليد اين گونه فيلم ها مردم را از آنها دلزده ساخت و تا آنجا پيش رفت كه فيلم خوبي چون طبل بزرگ زير پاي چپ مهجور واقع شده و همه چيز در چند نقد و گزارش مثبت خلاصه شود.
به قدري در فيلم هاي جنگي مان اغراق كرديم و در گوش مردم شعار خوانديم و حرف زديم كه از سينماي جنگ دلزده شدند و هنگامي كه فيلمي چون آژانس شيشه اي كه به دغدغه هاي اجتماعي پس از جنگ مي پرداخت اكران شد، برخي فكر كردند كه باز بخشي از آن سال ها در فيلم نمود يافته است و باعث شد آن را پس بزنند. ليلي با من است نيز از آن دسته است . هرچند كه نگاه، نگاه متفاوتي است، ولي همچنان با اعتقاد ساخته شده است، فقط نگاه قهرمان پرور و كليشه اي را در خود ندارد.
او مي افزايد علت كليشه وار شدن موضوعات سينماي جنگ به خاطر نهادهاي حمايت كننده و توليدكننده است كه بيش از مافياي اكران، كه در حال حاضر زياد به آن پرداخته مي شود، جناحي عمل مي كنند و كارگردانان مشخصي را براي ساخت فيلم هايشان برمي گزينند. معلوم است كه كارگردان همان كارگردان است با همان خط فكري و نمي تواند حرف تازه اي بزند. اگر از كارگردان هايي ديگر با ديدگاه ديگري هم استفاده كنند مسايلي كه مطرح مي شود احتمالاً جذاب و متفاوت خواهند بود.
هزينه هاي هنگفت
عباس اكبري، مدير گروه حماسه و دفاع شبكه 1 مي گويد: به نظر من فيلم هايي كه مرتبط با جنگ يا دفاع مقدسند تعدادشان كم نيست، بلكه فيلم هاي خوب سينماي جنگ محدودند كه اين مسأله ناشي از دو گزينه است؛ يكي تعداد محدود فيلمسازاني كه به سينماي دفاع مقدس مي پردازند و ديگري هزينه هاي بالايي كه سينماي جنگ مي طلبد و همين بالا بودن هزينه ها باعث مي شود كه اقبال به سوي اين گونه فيلم ها كم شود.
او مي افزايد: عدم تنوع موضوعي از يك سو به فيلمساز و فيلمنامه نويس و عوامل ديگر بازمي گردد و از سوي ديگر به سرمايه گذاران كه حاضر به سرمايه گذاري در اين عرصه نيستند و نويسنده و فيلمنامه نويس نيز به دنبال سوژه هاي مرسوم و روتين نمي رود و اگر بخواهد سوژه متفاوت ارائه كند با مخالفت سرمايه گذار و مسئولان فرهنگي روبه رو مي شود كه سليقه شان تنوع موضوعي خارج از نگاه خودشان را برنمي تابد.
او در نهايت، علت عمده كاستي هاي سينماي جنگ را ناشي از مشكلات مالي عنوان مي دارد و مي افزايد: از هنرمند و فيلمساز كه بگذريم سينماي جنگ نيازمند سرمايه گذاري هاي كلان است و هزينه آن چندين برابر هزينه نرمال توليد فيلم است و بازگشت سرمايه نيز به سختي صورت مي گيرد و همين امر كه به دليل نياز امكانات عظيمي چون تانك و هواپيما صورت مي گيرد استقبال سرمايه گذار را دچار مشكل مي سازد.
فيلمنامه هاي ارزان
پرويز شيخ طادي، كارگردان مي گويد: دلايل متعددي دست به دست هم داده اند تا با محدوديت توليد سينماي جنگ روبه رو گرديم كه البته اين بحران مختص سينماي جنگ نيست و كل سينما را دربرمي گيرد و كسادي سينما نيز خود به دلايل متعدد ديگري چون كمبود سالن هاي سينما و... منتهي مي شود. او علت عدم تنوع موضوعي را عدم انگيزه فيلمنامه نويسان مي داند و معتقد است فيلمنامه ارزان ترين بخش سينماست و در مقايسه با كل بودجه اي كه به يك فيلم اختصاص مي دهند قابل قياس نيست و باعث عدم انگيزه در فيلمنامه نويس مي شود.او مي افزايد: خيلي ها خود را متولي سينماي جنگ مي پندارند و ديدگاهشان نسبت به جنگ ديدگاهي واقع بينانه نيست و يك نوع وجه معصوميت به كاراكترهاي جنگ مي بخشند و آنها را چون آدم هايي كوكي و برنامه ريزي شده تصور مي كنند.
اين كارگردان مي گويد: سينماگر با بودجه دولتي موظف است حرف هاي مسئولان را بيان دارد، در حالي كه نگاه و حرف هاي شخصي اش شايد تفاوت كند.
او معتقد است كه اگر تيم هايي كه مواد و ادوات سينماي جنگ را در اختيار دارند تسهيلاتي را براي سينماگر مهيا سازند و با او همكاري كنند روند ساخت راحت تر صورت مي گيرد و علت عدم كار در ژانر جنگ را مي توان ناشي از شرايط سخت روحي و رواني در بيابان هاي گرم و شرايط جغرافيايي سخت را نبايد ناديده گرفت، لذا با حمايت ها و همكاري هاي مسئولان اين مشكلات مرتفع مي شود و فيلمساز به آن گرايش مي يابد،  در غير اين صورت سينماگر به سوي ژانرهاي ساده تر و بي دردسرتر مي رود.

بازي
Halflife2
سيستم: PC,Xbox
سبك: اكشن
007245.jpg
معروفترين و مشهورترين عنوان اول شخص تيراندازي همين بازي Half life است كه پس از دو سال تبليغ و سر و صدا سرانجام وارد بازار شده است. بازي ماجراي گوردون فريمن است كه با يك هياهو و نابساماني حاصل از حمله موجودات بيگانه مواجه مي شود. اكشن بازي به همراه تركيب با سواري وسايل نقليه مختلف فضاي متنوع و جالبي را در اين بازي ايجاد كرده است.برخلاف عنوان ديگر معروف اول شخص (يعني Doom3) كه اكثر محيط ها تاريك و رعب آلود طراحي شده، محيط ها در Half life روشن و فضاها در محيط خارج از ساختمان طراحي شده اند.در برخي از مراحل شما بايد گوردون را سوار بر هاوركرافت از مسيرهاي مختلف بازي عبور دهيد. گرافيك بازي (نه در قياس با كارهايي مثل FEAR) اما در كل خوب و زماني جزو بهترين هاي دنياي بازي ها محسوب مي شد اما موتور بازي گرافيك هاي خوب و پر جزئيات را به خوبي و به راحتي اجرا مي كند.
تنها نكته اي كه در بازي كمي ناقص به نظر مي رسد اينجاست كه شما در حين سوار شدن بر هاوركرافت، دست و پاي فريمن را نمي بينيد و انگار موتور توسط نيروهاي نامرئي كنترل مي شود. اما در كل HLQ يكي از زيباترين و جالب ترين عنوان هاي اول شخص در دنياي بازي هاي كامپيوتري است.

River Ride II
سيستم: PC
سبك: هواپيمايي
007242.jpg
اگر از علاقه مندان قديمي بازي هاي كامپيوتري باشيد، حتماً بازي كه باعث محبوبيت كنسول قديمي آتاري شد يعني River Ride را مي شناسيد. اين بازي كه بر اساس يك ايده ساده و حركت روي يك رودخانه بي انتها ساخته شده بود ، معرف كنسول آتاري بود و حتي تا الآن به عنوان نمادي از اين كنسول محبوب قديمي به ياد آورده مي شود.
يك شركت خوش ذوق در اقدامي جالب مدلي سه بعدي از اين بازي را به حالت كاملاً جديد و جالبي طراحي كرده است. در اين بازي دو نوع هواپيماي جنگي و يك هلي كوپتر براي بازي در اختيار شما قرار مي گيرد و با هركدام مي توانيد مسير رودخانه بي انتهاي River Ride را از نمايي از پشت سر (شبيه بازي محبوب Ace Combat) بازي كنيد. هواپيماهاي شما منحصر به دو نوع موشك بوده و تفاوت در بازي با هليكوپتر اين  است كه در حالت هلي كوپتر سرعت شما به نسبت هواپيما كمتر است. باز هم بايد در بازي مراقب سوخت هواپيمايتان باشيد (محل هاي سوخت گيري در آتاري كه يادتان نرفته) اين بازي ابتكاري بسيار جالب است كه مي توانيد حتي آن را از اينترنت هم Dowm load كنيد.

چشم انداز
بزرگداشت بهمن قبادي
در ايسلند
گروه ادب و هنر- آخرين ساخته بهمن قبادي در سومين دوره جشنواره بين المللي فيلم ريك ياويك در بخش موسوم به 3 در 3 نمايش داده خواهد شد.
در اين دوره جشنواره ريك ياويك بهمن قبادي كه چهارمين فيلمش با نام نيوه مانگ به تازگي آماده نمايش شده است، علاوه بر اين فيلم با دو فيلم ديگرش به نام هاي زماني براي مستي اسب ها و لاك پشت ها هم پرواز مي كنند مهمان اين دوره جشنواره خواهد بود.
سومين دوره جشنواره بين المللي فيلم ريك ياويك در شهري به همين نام در كشور ايسلند و از 28سپتامبر تا 8 اكتبر 2006 (6 تا 16 مهر) برگزار مي شود.

شهر تماشا
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
بين الملل
فرهنگ و آموزش
سياسي
سلامت
شهري
علمي فرهنگي
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  فرهنگ و آموزش   |   سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   علمي فرهنگي   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |