پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره۴۱۵۲ - Dec 7, 2006
شهر تماشا
Front Page

چگونه سينما هنر نام گرفت؟
سعيد مروتي
تاريخ سينماي هنري يكي از معتبرترين كتاب هايي است كه سير تحولات سينماي مدرن را از ابتدا تا دهه۶۰ ميلادي به دقت مورد تحليل و بررسي قرار داده است
005076.jpg
005079.jpg
005082.jpg
آندره بازن سينماي آلمان
درباره مولفان: انوپاتالاس يكي از شاخص ترين منتقدان و مورخان سينمايي آلمان است. او از اواخر دهه پنجاه با انتشار مجله سينمايي فيلم كريتيك به شهرت رسيد و پس از آن هم مقالات تئوريك فراواني نوشت و به ترجمه فيلمنامه آثار برجسته سينماي جهان پرداخت. نوشته هاي پاتالاس تأثير عميقي در شكل گيري سينماي مدرن آلمان داشته است. خيلي از كساني كه بعدها به سينماگران نامداري بدل شدند، كارشان را با نوشتن در مجله سينمايي او آغاز كردند. ويم وندرس سينماگر مشهور آلماني كارش را با نوشتن مطالب سينمايي در نشريه پاتالاس آغاز كرد. كلاً نقش پاتالاس در شكل گيري سينماي نوين آلمان بسيار مهم است و از او به عنوان آندره بازن سينماي آلمان ياد مي شود. همان طور كه بازن پدر معنوي فيلمسازان موج نوي سينماي فرانسه خوانده مي شود، پاتالاس هم چنين نقشي در سينماي نوين آلمان داشته است. اولريش گرگور هم كه در نگارش كتاب تاريخ سينماي هنري با پاتالاس همكاري داشته از منتقدان شناخته شده و معتبرآلمان است.
درباره مترجم: زنده ياد هوشنگ طاهري مترجم كتاب تاريخ سينماي هنري يكي از اساتيد برجسته رشته سينما به شمار مي رفت. طاهري كه داراي مدرك دكتراي تاريخ هنر از اتريش بود، از دهه 40 به عنوان منتقد و مترجم به فعاليت در نشريات مي پرداخت و چند سال هم سردبيري مجله ادبي سخن را به عهده داشت. وي به درستي يكي از پيشگامان ترجمه فيلمنامه هاي مدرن تاريخ سينما خوانده شده است. طاهري در سالهايي كه كمتر كتاب جدي درباره سينما منتشر مي شد، به ترجمه فيلمنامه هايي چون همچون در يك آينه،  مهر هفتم، توت فرنگي هاي وحشي، ماجرا، صحراي سرخ، هيروشيما عشق من، زندگي و ويريديانا پرداخت. كتاب هايي براي برخي از علاقه مندان سينما، باب آشنايي با چهره هايي چون برگمان و آنتونيوني گشود.
مولفان: انو پاتالاس، اولريش گرگور
ترجمه: هوشنگ طاهري
طرح روي جلد: مرتضي مميز
ناشر: ماهور
چاپ دوم:1385
تيراژ:2200نسخه
678صفحه
قيمت:8500تومان.
***
تاريخ سينماي هنري نوشته انوپاتالاس و اولريش گرگور پس از گذشت 17سال از انتشار چاپ اولش و در شرايطي كه سال ها بود ناياب شده بود، در هفته هاي اخير به چاپ دوم رسيد؛ كتابي كه مرحوم هوشنگ طاهري در اوايل دهه۶۰ آن را ترجمه كرد. انوپاتالاس و اولريش گرگور مؤلفان تاريخ سينماي هنري از شاخص ترين منتقدان سينمايي آلمان هستند؛ چنان كه در مقدمه مترجم آمده تسلط آنها به چندين زبان موجب شده است كه آنان بتوانند تمامي آثار بزرگ و ارزشمند تاريخ سينما را به زبان اصلي تماشا كنند و از دگرگوني ها و گاه تحريف هايي - چه از لحاظ عناوين و چه از لحاظ محتوايي آثار سينمايي- كه معمولاً در زبان مادري شان مي توانسته به وجود آيد، دور بمانند و در نتيجه، بتوانند تصوير روشن تر و دقيق تري از حركت تاريخ سينما را عرضه كنند. اين كتاب در دهه هفتاد در ميان تعداد زيادي كتاب تاريخ سينما كه به جشنواره ونيز ارسال شده بود، به عنوان تحليلي  ترين و جامع ترين كتاب تاريخ سينماي هنري مورد تجليل و ستايش فراوان قرار گرفت و جايزه اول كتاب هاي سينمايي اين جشنواره را دريافت كرد؛ كتابي كه سال ها بعد به فارسي ترجمه شد و چند سالي هم در دفتر ناشر خاك خورد.
ماجراي غم انگيز چاپ يك كتاب
هوشنگ طاهري در آستانه انتشار چاپ اول تاريخ سينماي هنري در يادداشتي به روايت ماجراي غم انگيز چاپ كتابش پرداخت:
سال ها بود كه در فكر ترجمه كتابي بودم كه مباني آثار برجسته سينماي هنري را به شكلي تحليلي ارائه كرده باشد. تاريخ سينماي هنري اثر انوپاتالاس- مورخ و ناقد بزرگ و برجسته آلماني- دقيقاً چنين كتابي بود.دست تقدير يا حادثه، ناشري را بر سر راهم قرار داد كه بي ترديد از نظر شناخت مسائل مربوط به چاپ و ذوق و شعور فراوان در اين زمينه از بهترين هايي است كه در كشور وجود دارد اما متأسفانه بيش از آنكه ناشر كتاب باشد، تاجر قهاري بود و سرگرمي هايش در اين زمينه ديگر فرصت چنداني براي كار انتشار به او نمي داد. در بهار۱۳۶۴ كتاب را تحويل دادم و بعد در انتظار ماندم. اين انتظار، 5سال به درازا كشيد. به هر دري زدم و هر دوست دور و نزديكي را واسطه قراردادم؛ نشد كه نشد. در موشك باران تهران ظاهراً ورقه اي كه روي آن تاريخ و شماره كاغذ تصويب شده براي كتاب از سوي سازمان دولتي نوشته شده بود، به گفته رئيس مربوطه اش، از لاي پرونده گم شد!
هر بار كه ماجراي كتاب را دنبال مي كردم، به نوعي به بن بست مي رسيدم و مشكلات عجيب و غريب، كار را به آنجا كشانده بود كه من دچار افكار ماليخوليايي مي شدم و فكر مي كردم كه شايد كتاب، نفرين شده است. حتي دوستاني كه در اين سازمان دولتي مصدر پستي بودند و در گذشته هاي دور برايم حرمتي قائل بودند، به راستي پاسخ سلامم را نمي گفتند. نمي دانستم كه اين مشكل من است يا كتاب يا هر دو.
سرانجام با وساطت دوست فاضل هنرمندم شفيعي كدكني، كتاب آماده چاپ را ناشري جوان و علاقه مند به قيمتي گزاف از ناشر اصلي خريد و كارهاي اوليه اش را آماده كرد و تحويل چاپخانه داد. ( فيلم شهريور 1368)
پاسخ به نياز علاقه مندان جدي سينما
انتشار هرچند ديرهنگام تاريخ سينماي هنري پاسخ به نياز علاقه مندان جدي سينما بود. چاپ اول كتاب در مقطعي منتشر شد كه تنها دو تاريخ سينماي معتبر، قبل از آن در اينجا منتشر شده بود؛ تاريخ سينماي آرتور نايت كه در دهه ۴۰ شمسي توسط نجف دريابندري ترجمه و بارها تجديد چاپ شده بود و تاريخ سينماي اريك رُد ترجمه وارزيك درساهاكيان كه با رويكردي تحليلي و با نگاهي كه به صورت توأمان زيباشناسانه و جامعه شناختي بود به بررسي تاريخ سينما پرداخته بود. كتاب اول عملاً تا دهه۵۰ميلادي پيش رفته بود و كهنه به نظر مي رسيد و كتاب دوم هم با وجود ارزش هاي فراوانش، به خاطر توزيع نامناسب، در آن مقطع، چنان كه بايد ديده نشد.
مرحوم طاهري كه خود مدرس دانشگاه بود، تاريخ سينماي هنري  را به واقع به عنوان يكي از منابع مورد نياز محافل آكادميك و دانشگاهي ترجمه كرد؛ كتابي كه راهگشاي دانشجويان رشته سينما باشد.
تاريخ آفرينش سينماي مدرن
ويژگي بارز تاريخ سينماي هنري نسبت به كتاب هاي آرتور نايت و اريك رُد اين است كه به صورت متعادل به تمام ادوار تاريخ سينما پرداخته شده است؛ درحالي كه در دو كتاب فوق الذكر، بخش قابل توجهي را سال هاي آغازين اختراع سينما و شكل گيري هنر هفتم تشكيل داده اند و ازدوره هاي متأخر به سرعت گذر شده است. تاريخ سينماي هنري   اين امتياز را دارد كه به دوره مورنائو و آيزنشتاين به همان اندازه دوره گدار و ژاك ريوت اهميت داده شده است؛ چنان كه مؤلفان هم در پيشگفتار كتاب چنين آورده اند: مخاطب نويسندگان، خواننده اي آرماني نيست كه تمامي دوره هاي تاريخ سينما را از همان ديدگاه نويسندگان بنگرد. آن دو بر خلاف آنچه تاكنون در بسياري از كتب تاريخ سينما ديده شده است، در پي آن نيستند كه دوره هاي آغازين تاريخ سينما را با دقتي عميق و همه جانبه نشان دهند يا دوره هاي متأخر را- كه هنوز از نظر تاريخي با آن فاصله اي پديد نيامده- در نهايت ايجاز و اختصار بيان كنند بلكه برعكس، توجهي عميق به تفسير و تشريح دوره هاي معاصر داشته اند.مخاطبان اين كتاب، دوستداران سينما در ميان معاصرانند. البته آنچه در فهم سينماي هنري معاصر بي اهميت مي نموده يا بدان اشاره مختصري شده يا بدان اصلاً اشاره اي نشده است برعكس آنچه در آفرينش سينماي مدرن به صورت سنت و محرك، زنده و پايدار بوده است، در اين كتاب عميقاً مورد بحث قرار گرفته است .
دريا در پياله
كتاب شش بخش كلي دارد. در بخش اول، سينما در حد فاصل سال هاي 1895 تا 1918 مورد بررسي قرار گرفته است. يعني از زماني كه برادران لومي ير در 28 دسامبر 1895 در زيرزمين گراند كافه واقع در بولوار كاپوستين پاريس نخستين تصوير متحرك را براي عموم روي پرده به نمايش درآوردند.در اين قسمت، شكل گيري سينما در اروپا و آمريكا در فصولي با عناوين آغاز كار سينما در اروپا و تولد سينماي آمريكا روايت شده است. خواندني ترين صفحات اين قمست هم مدخل نخستين فيلم هاي كوتاه چاپلين است كه كاملاً پيداست مولفان كتاب در آن به جاي تكرار آنچه پيشتر درباره اين فيلم ها گفته شده؛ با ديدن چند باره اين آثار آنها را بررسي كرده اند. در نهايت ايجاز و اختصار تصويري دقيق از دوره اول فيلمسازي چاپلين بدست داده شده است.
در قسمت دوم كه سير تحولات سينما در سال هاي 1919 تا 1929 مورد بررسي قرار گرفته به فعاليت فيلمسازاني چون ويكتور شوستدوم ، موريتس استيلر و كاري تئودور دراير، مورنائو، فريتس لانگ، آبل گانس، ژيگا ورتوف و آيزنشتاين پرداخته شده است.از اكسپرسيونيسم سينماي آلمان تا امپرسيونيست هاي فرانسه و سينماگران انقلابي شوروي، آثار سينمايي در كنار بستر اجتماعي - سياسي اين كشورها كه منجر به خلق چنين فيلم هايي شده توسط مؤلفان مورد مداقه قرار گرفته است.همچنان كه مقاله هاليوود دهه 20 از گسترش استوديوهاي فيلمسازي در آمريكا و ورود سرمايه بانك ها در امر صنعت سرگرمي سازي تحليل جامعي بدست داده شده است.در بخشي كه اتفاقات دهه 1930 ميلادي مورد بررسي قرار گرفته است، فصل سينماي آلمان پيش از هيتلر و در روزگار وي به عنوان مرجع در اغلب تاريخ سينماهايي كه در اين سال ها نوشته شده مورد استفاده قرار گرفته است. رئاليسم شاعرانه سينماي فرانسه و فعاليت كار فيلمسازاني چون ژان رنوار و مارس كارنه را اگر كنار بخش بررسي سينماي رئاليسم سوسياليستي شوروي سابق قرار دهيم، تصوير جامعي از سينماي هنري اروپا در دهه سي بدست مي آيد.
در بررسي سينماي آمريكا در اين دوران، تحليل بحران اقتصادي دهه سي آمريكا و ناطق شدن فيلم ها و ظهور فيلمسازان برجسته اي چون جان فورد و كاپرا فرازهاي مختلف اين قسمت را تشكيل مي دهند.
مقايسه اي كه در اين بخش ميان فورد و كاپرا دو فيلمساز موفق دهه 30 صورت گرفته خواندني است: غير از كاپرا هيچ يك از كارگردانان سال هاي 30 نتوانست آن همه اعتباري را كه جان فورد از آن خود كرده به دست آورد.اعتبار جان فورد، برعكس كاپرا، براساس سازش با روند ايدئولوژي حاكم نبود، بلكه در مقابله با آن بود و فيلم هايش در اين راه به ايجاد دنيايي اختصاصي پرداختند. پيوندهاي فورد با قاره قديم به مراتب نيرومندتر از پيوندهاي كاپرا بود. در حالي كه كاپرا، با آن كه متولد سيسيل بود، نفوذ اروپا را از بي راهه بر سينماي آمريكا پذيرفت، مثلاً از راه فيلم هاي ارنست لوبينچ. فيلم هاي فورد آشكارا تحت تأثير سينماي مجلسي آلمان و مكتب سوئدي قرار داشت.حتي فورد در چند فيلم خود فقط به موضوع هايي از سرزمين پدري اش (ايرلند) پرداخت. در بخش مربوط به دهه چهل، فصل مربوط به تولد نئوراليسم ايتاليا مفصل تر و پر و پيمان تر از ديگر فصول اين بخش است. با توجه به رويكرد كتاب به سينماي هنري و متفاوت اين ميزان توجه به نئوراليسم سينماي ايتاليا كاملاً منطقي به نظر مي رسد. به خصوص اين كه نهضت نئوراليسم يكي از مهمترين فرازهاي تاريخ سينماست و تأثير فراواني بر تمام فيلمسازان متفكر در سراسر دنيا و در دوره هاي مختلف تاريخي گذاشت. اگر در سال هاي پس از جنگ، ايتاليا به يمن فعاليت فيلمسازاني چون ديسكاوروسليني فصلي تازه و پرطراوت را در سينما رقم زد؛ سينماي فرانسه پس از جنگ بازگشت به سنت را تجربه كرد. سينماي انگلستان هم به اعتقاد مؤلفان، پس از جنگ به منحرف كردن افكار توده ها از مسائل و مشكلات روز پرداخت.در مدخل سينماي آمريكا در دهه چهل با عنوان بازگشت به واقعيت در سينماي آمريكا به صورت موجز شرايط حاكم بر هاليوود پس از جنگ، نظام استوديويي و ظهور نوابغي چون اورسن ولز، هيچكاك و فعاليت سينماگران بزرگي مثل چاپلين و وايلر مورد بررسي قرار گرفته است.
سينما در دهه پنجاه ميلادي با رقيب تازه نفسي به نام تلويزيون مواجه شد. در سال هايي كه استالينيسم سينماي شوروي را كاملاً فلج و فرمايشي كرده بود؛ سينماي آمريكا در رقابت با تلويزيون بحران اقتصادي را تجربه كرد. در ايتاليات نئوراليسم به حركت خود ادامه داد. هر چند فيلمسازاني چون فليني و آنتونيوني آن قدر فرديت داشتند كه در آفرينش هنري بيشتر به خلاقيت هايشان تكيه كنند تا اصول و قواعد نئوراليسم. در دهه پنجاه البته آنتونيوني و فليني در آثارشان همچنان تحت تأثير نئوراليسم به نظر مي رسند و نقطه اوج فعاليت آنها در دهه شصت رقم مي خورد.
تاريخ سينماي هنري هم يك نماي كلي از وضعيت اجتماعي سياسي و تأثيرات آن در فعاليت فيلمسازي در نقاط مختلف جهان بدست مي دهد. هم به عنوان تاريخ سينما روايتي است از سير تحولات هنر هفتم در گذر زمان و به صورت توامان تصويري دقيق از فيلمسازان شاخص و معتبر دنيا بدست مي دهد.
كتاب با آنكه درباره مقولات زيبايي شناسانه و مفاهيم كاملاً جدي پيرامون تاريخ سينماست، لحن روايي جذابي دارد كه آن را كاملاً خواندني كرده است. به عنوان مثال مي توان به فصل مرتبط با موج نوي سينماي فرانسه اشاره كرد كه در آن جريان شكل گيري موج و ظهور فيلمسازاني چون تروفو، گدار، ريوت، شابرول و لويي مال با زباني كاملاً روايي و داستاني مورد تحليل قرار گرفته است.
ايجاز يكي از مهمترين ويژگي هاي كتاب است. مؤلفان به واقع دريا را در پياله جاي داده اند. چنانكه در صفحاتي محدود از جريان هاي مهم سينماي هنري تحليل هايي همه جانبه و دقيق به دست داده شده است.
در كتاب تحولات سينما تا دهه 60 ميلادي به دقت بررسي شده است و با توجه به زمان نگارش اثري از رخدادهاي چهل سال اخير در آن نيست.
اين شايد مهمترين ايراد تاريخ سينماي هنري باشد. با اين همه و با وجود انبوه كتاب هايي كه در اين سال ها با موضوع تاريخ سينما منتشر شده اند؛ تاريخ سينماي هنري همچنان اثري ارزشمند و خواندني است. يك مرجع معتبر براي تمام دوستداران جدي سينما كه به واسطه تسلط مترجم بر موضوع، فاقد ضعف هاي جدي برخي از ترجمه هاي متاخر تاريخ سينماست.

آخر هفته با تلويزيون
مفاهيم اجتماعي در سينماي اكشن
005085.jpg
005088.jpg
005091.jpg
گروه ادب و هنر- در روزهاي پنج شنبه و جمعه، تلويزيون سه فيلم سينمايي پخش مي كند كه هر يك به نوعي، جالب توجه به نظر مي رسد.
آخرين موج يك درام محكم و تأثيرگذار است با يك فصل رؤيايي تكان دهنده كه مي تواند براي علاقه مندان سينماي معناگرا جالب توجه باشد.
مرد درون و دسته  اوباش ديگر فيلم هايي كه آخر هفته روي آنتن مي روند، آثاري اكشن و پرتحرك اند كه در عين اين كه توجه علاقه مندان سينماي حادثه پرداز را به خود جلب مي كنند، براي تماشاگر جدي هم مي توانند واجد توجه باشند. هر دو فيلم با وجود لايه اكشن شان پس زمينه هاي اجتماعي پررنگي دارند؛ پس زمينه اي كه در واقع بستر اتفاقات درون فيلم ها به شمار مي آيند.
آخرين موج
آخرين موج كه امشب در برنامه سينما يك روي آنتن مي رود، به چند دليل، اثر حائز اهميتي است. پيتر وير- كارگردان سرشناس استراليايي الاصل- با اين فيلم به شهرت رسيد و استعدادش كشف شد. كارگرداني كه بعدها با فيلم هايي چون گرين كارت و انجمن شاعران مرده اعتبار فوق العاده اي كسب كرد، 30سال پيش با آخرين موج نامش را در اذهان ثبت نمود. جداي از اين، آخرين موج يكي از آثار تأثيرگذار، جريان ساز و آغاز گر سينماي نوين استرالياست؛ فيلمي كه به عنوان محصول نوي سينماگران استراليا، خوني تازه در رگ هاي سينماي اين كشور جاري كرد؛ ماجراي دفاع يك وكيل دادگستري به نام ديويد برتون كه در دفاع از پنج بومي استراليايي با نقاط مبهم و اتفاقات غريبي مواجه مي شود. فيلم در كنار اين ماجرا به نوع رفتار و منش متضاد ديويد مي پردازد. اين فرد به ظاهر موفق، در زندگي فردي اش دچار مشكلات زيادي است. شخصيت پردازي كاراكتر ديويد، فوق العاده انجام گرفته است. بيننده كافي است اين كاراكتر چند لايه را با آنچه در كاراكترهاي مشابه ديده قياس كند تا ظرايف كار وير برايش مشخص شود.
وير كارگردان در سكانس به تصويركشيدن رؤياي ديويد، براي وير فيلمنامه نويس سنگ تمام گذاشته است. در واقع با اين فصل، عيار سكه كارگرداني پيتر وير بسيار بالا ارزيابي شد.
بازي ريچارد چمبرلين در نقش ديويد برتون فوق العاده است و اوليويا هامنت، ديويد گالپيپي و ويوين گريوي هم حضوري پذيرفتني در فيلم دارند. معمولاً فيلم هايي كه به درونيات كاراكترها مي پردازند، پر از مكث هاي طولاني و اغلب بي دليل مي شوند؛ در آخرين موج اما تعداد چنين لحظاتي نزديك به صفر است.
انبوهي از جوايز مختلف جشنواره هاي معتبر سينمايي در آلبوم افتخارات آخرين موج به چشم مي خورد. فيلم از بهترين كارهاي وير است و البته عده اي هم معتقدند كه آخرين موج بهترين كار اين كارگردان است و او پس از شهرت و فيلمسازي در هاليوود، با وجود چند فيلم قابل توجهش، هرگز نتوانست فيلمي  در اندازه هاي اين كار ارائه كند.
مرد درون
ساخته شدن فيلمي  چون مرد درون كه فردا شب از برنامه سينما چهار پخش خواهد شد، بيش از هر چيز، از يك اتفاق حكايت مي كند؛ حرفه اي شدن اسپايك لي. لي با كارگرداني اين فيلم پرحادثه و فرازونشيب نشان مي دهد كه برخلاف گذشته، بيش از هر چيز روايت داستان و ارتباط بي واسطه و گسترده با مخاطب برايش اهميت دارد.
اسپايك لي در دهه ۸۰ با فيلم كار درست را انجام بده به عنوان يك سينماگر سياه پوست نشان داد كه در خصوص تبعيض نژادي و كلاً معضلات اجتماعي آمريكا، حرف هاي زيادي براي گفتن دارد. اسپايك لي بيشتر به واسطه مضامين بحث برانگيزي كه دستمايه آثارش قرار مي داد مورد توجه قرار مي گرفت. او كه از سوي برخي منتقدان، متهم به نگاهي بدبينانه به سفيدپوستان شده بود، در چند فيلم كوشيد تا اين ذهنيت را تغيير دهد.
شكست تجاري چند فيلم لي باعث شد تا اين ذهنيت را تغيير دهد و اين فيلمساز در رويه  كاري اش تغييراتي ايجاد كند. ساخته شدن فيلمي  چون مرد درون را بايد در راستاي همين تغييرات تحليل كرد. فيلم، يك خط داستاني كاملاً آشنا دارد؛ مواجهه يك مامور پليس با يك سارق بانك حرفه اي؛ دو آدمي كه هر كدام در كار خود خبره هستند؛ ماجرايي كه به گروگان گيري دزد مي انجامد و كارآگاه مي كوشد تا همه چيز را ختم به خير كند.
اين البته فقط ظاهر ماجراست، چون لي كوشيده تا حين روايت يك داستان پركشش، حرف هاي خود را هم در باب تبعيض نژادي بزند. نقش كارآگاه فريزر را دنزل واشنگتن ستاره سياه پوست هاليوود كه پاي ثابت آثار اسپايك لي نيز به شمار مي آيد، بازي مي كند.
اسپايك لي حالا ديگر آن قدر حرفه اي شده كه برعكس كارهاي اوليه اش، بدون شعار و جاروجنجال، مفاهيم مورد نظرش را در فيلم بگنجاند. كاري كه او در اين اكشن به ظاهر متعارف و حتي مي شود گفت كليشه اي انجام داده، ارزشي به مراتب بيشتر از فيلم مالكوم ايكس او دارد كه اگر شعارهايش از آن گرفته شود، ديگر هيچ جذابيتي براي تماشا ندارد. اسپايك لي در مرد درون اگر خواسته به مقوله تبعيض نژادي حاكم بر جامعه آمريكا اشاره كند، اين كار را با ايجاد موقعيت هاي داستاني و اتفاقات دراماتيكي كه براي كارآگاه سياهپوست در طول فيلم پيش مي آيد، انجام داده است.
مرد درون مثل اغلب كارهاي اسپايك  لي به لحاظ بازيگري هم فيلمي مثال زدني است. جدا از دنزل واشنگتن كه مثل بقيه همكاري هايش با لي، نقش را با مهارت تمام بازي كرده، كلايو اوون در نقش قطب منفي ماجرا فوق العاده است؛ همچنان كه حضور جودي فاستر، كريستوفر پلامر و ويلم دافسو در فيلم، متفاوت و در لحظاتي، غافلگيركننده است.
دسته اوباش
دسته اوباش كه روز جمعه از شبكه تهران پخش مي شود، محصول سال۱۹۹۷ است. محله هارلم لوكيشن اصلي فيلم است. قصه در دهه۳۰ ميلادي مي گذرد؛ زماني كه شرايط نابسامان اقتصادي، باعث گسترش فعاليت گنگسترها شده بود. دسته اوباش را بايد در رده آثاري قرار داد كه در دهه،۹۰ به قصد تداعي پدرخوانده ها مقابل دوربين رفتند.فيلم به لحاظ حال وهوا، كاملاً يادآور فيلم هاي نوآر مطرح هاليوودي است. دسته اوباش روايت درگيري و رقابت دو گروه تبهكار است. فيلم در زمان اكران عمومي اش، به واسطه ساختار تكنيكي محكم اش مورد توجه منتقدان قرار گرفت. عده اي دسته اوباش را بهترين كار بيك داك در مقام كارگردان مي دانند.
لارنس فيشبورن، تيم روت و اندي گارسيا، بهترين بازي هايشان را در دسته اوباش ارائه داده اند.
جالب است بدانيد با وجود اين كه داستان در محله هارلم نيويورك مي گذرد، كل فيلم در شيكاگو فيلمبرداري شده است.

سايه روشن
دريچه اي به تله تئاترهاي برجسته
گروه ادب و هنر- برنامه دريچه اي به تئاتر جهان كه مدتي است در شبكه چهار سيما روي آنتن رفته، به واسطه پخش آثاري قابل قبول توانسته مورد توجه علاقمندان تله تئاتر قرارگيرد. پخش تله تئاترهاي شاخص مي تواند آموزه هاي بسياري را براي فعالان و علاقمندان اين عرصه به همراه داشته باشد. مشاهده تله تئاترهايي كه در استو ديوهاي برادوي بر اساس نمايشنامه هاي برجسته و با حضور بازيگراني شاخص چون مريل استريپ ساخته شده، هم مي تواند توجه مخاطب را جلب كند و هم نكات واجد توجهي براي كساني كه اين روزها در همين شبكه چهار ،تله تئاتر مي سازند . مهر در گزارشي به برنامه دريچه اي به تئاتر جهان پرداخته است كه در زير مي خوانيد:
پخش تله تئاترهاي خارجي مي تواند شرايط مناسبي را به وجود بياورد تا دست اندركاران عرصه توليد تئاترهاي تلويزيوني ايراني به بررسي و مقايسه آثار خود بپردازند.
از حدود دو ماه پيش شبكه چهار سيما اقدام به پخش مجموعه برنامه اي با عنوان دريچه اي به تئاتر جهان كرد. اين برنامه هر هفته يكي از تئاترهاي تلويزيوني خارجي را براي پخش آماده مي كند كه به وسيله كشورهاي مختلف ساخته شده اند. نكته جالب توجه در اين آثار، استفاده برنامه سازان خارجي از نمايشنامه هاي شاخص عرصه تئاتر جهان است كه به وسيله نويسندگان كشور خودشان به نگارش درآمده اند.
اين آثار از ژانرهاي مختلف انتخاب شده اند و در گونه هاي تئاتر كلاسيك و مدرن جهان جاي مي گيرند. همين مساله شرايطي را فراهم مي آورد كه بيننده بتواند با آثار مختلف به خوبي آشنا شود. از سوي ديگر، تحليل هايي كه سازندگان اين آثار ارائه مي كنند با آثار مشابه ساخته شده بر اساس همان نمايشنامه تفاوت دارد و همين مساله مي تواند پنجره جديدي را پيش روي علاقمندان و دست اندركاران اين بخش قرار دهد، اما مساله اصلي در اين است كه مخاطبان اصلي اين نوع آثار چه كساني هستند.
تلويزيون رسانه اي متعلق به عموم مردم است، اما شبكه چهار سيما از ابتداي فعاليت، خود را به عنوان شبكه فرهيختگان، اهالي دانش و انديشه و فرهنگ و به تعبيري مخاطبان خاص معرفي كرده است. همين مساله موجب شده است برنامه هايي در اين شبكه روي آنتن بروند كه در مجموع جزو آثار خاص تلويزيون ما محسوب مي شوند. تئاترهاي تلويزيوني كه بر اساس نمايشنامه هاي مشهور جهان ساخته مي شوند، جزو آثاري هستند كه بيشتر مورد توجه مخاطبان خاص قرار مي گيرند. چون فهم اين گونه آثار نيازمند مطالعه و شناخت قبلي از نمايشنامه و حتي نويسنده متن مورد نظر است.
با توجه به اين مطلب، مجموعه برنامه دريچه اي به تئاتر جهان از آن جهت اهميت پيدا مي كند كه طي سال هاي اخير تئاترهاي تلويزيوني زيادي به وسيله شبكه چهار سيما - و گهگاه ديگر شبكه ها - توليد شده اند كه متن آنها متعلق به نمايشنامه نويسان مشهور جهان بوده است و از نظر توليد بودجه به نسبت زيادي - در مقايسه با تله تئاترهايي با متن ايراني - به خود اختصاص داده اند. اما همواره درباره اينكه چنين آثاري تا چه اندازه مورد توجه مخاطبان قرار گرفته اند و به چه ميزان از آنها مي توان به عنوان برنامه مورد علاقه بينندگان خاص ياد كرد، همواره بحثهاي زيادي مطرح شده است.
اين برنامه با توجه به اينكه تله تئاترهايي را ارائه مي كند كه توسط شبكه BBC به عنوان يكي از شبكه هاي مشهور جهان و استوديوهاي برادوي به عنوان محفل معتبر و مهم تئاتر دنيا ساخته شده اند، علاوه بر اين كه مي تواند باعث جذب مخاطبان براي تماشاي آثاري متفاوت با ساخته هاي داخلي شود، شرايط مقايسه و محك تله تئاترهاي ايراني برخوردار از متن هاي خارجي را با آثار مشابه توليد شده ديگر كشورهاي جهان به وجود بياورد. به خصوص اينكه آثار مورد نظر به وسيله افرادي ساخته شده اند كه در اين عرصه صاحب تجربه و تخصص هستند.
در اين ميان نوع نگاه تهيه كنندگان و كارگردان هاي عرصه تئاتر تلويزيوني به اين نوع آثار از اهميت زيادي برخوردار است. چون اين افراد مهمترين مخاطبان اين برنامه ها محسوب مي شوند و اگر نگاهي تخصصي و در عين حال آموزشي به اين تله تئاترها داشته باشند، در روند توليد ساير آثارشان مي تواند تاثير گذار باشد.
يكي از دلايل اصلي طراحي و ساخت مجموعه برنامه دريچه اي به تئاتر جهان توجه به وجوه آموزشي برنامه بوده است.
ميترا علوي طلب، تهيه كننده اين برنامه در خصوص نحوه انتخاب تله تئاترهاي خارجي كه براي پخش آماده مي شوند، گفت : معيار انتخاب آثار مختلف براي پخش در اين برنامه ارائه تصويري فرهنگي از آثار نمايشي است كه بر اساس نمايشنامه هاي مشهور در كشورهاي مختلف و منطبق با فرهنگ مردم آن سرزمين ساخته مي شوند. ما براي پخش اين آثار به ميزان هماهنگي و تباين مضمون و شكل اجرايي اين آثار با مباني فرهنگي كشورمان توجه مي كنيم و تله تئاترهايي را براي پخش ارسال مي كنيم كه دچار تضاد فرهنگي با بينندگان نباشد.
اين برنامه ساز كه در رشته تئاتر و سينما تحصيل كرده است، خاطر نشان كرد : ما در راه آماده سازي تله تئاترهاي خارجي به مساله تنوع توجه خاصي داريم. به همين خاطر نيز تله تئاترها را از ميان آثار مختلف مدرن و كلاسيك برگزيديم. همچنين سعي كرديم در ميان اين آثار هم نمايشنامه هاي پر پرسوناژ وجود داشته باشد و هم آثار تك نفره كه به صورت مونولوگ بيان مي شود. در مورد سال ساخت آثار وسواس خاصي به خرج نمي دهيم و مساله اصلي براي ما سطح كيفي آثار است. اين تله تئاترها از كشورهاي مختلف انتخاب شده اند، اما بيشتر آثار محصول شبكه تلويزيوني BBC يا توليد شده به وسيله استوديوهاي برادوي در آمريكا است.

|   اجتماعي    |    ادب و هنر    |    اقتصادي    |    دانش فناوري    |    بـورس    |    زادبوم    |
|   حوادث    |    بين الملل    |    سياسي    |    شهر تماشا    |    سلامت    |    شهري    |
|   دانش    |    ورزش    |    صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |