ژرف واقعيتي از ساده عبوري
هنري اقتباس و شكسپير
و مورخ صفا ، ذبيحالله دكتر
درگذشت نامدار محقق
ژرف واقعيتي از ساده عبوري
كارگرداني به "نيست بازگشتي" نمايش به نگاهي
سجاديه گلچهره
كارگرداني به برادول اريك نوشته "نيست بازگشتي" نمايش
صحنه روي به شهر تئاتر در كه است چندي سجاديه گلچهره
.است رفته
و اول جهاني جنگ از پس نوشتههاي از يكي كه اثر اين
خونريزيها شكستها ، خاطر به بشر واپسخوردگيهاي از نمودي
اشرافي خانواده قصه است ، آن به مربوط ويرانيهاي و
جنگ به فرزندانشان از يكي كه ميكند بيان را انگليسي
.است بازنگشته هرگز و رفته
از نوعي به ميپندارند مرده را پسرشان كه خانواده اين
جنگ مجروحين و بازماندگان به نسبت دولت مستمر توجههاي
منظور اين براي كه را مالياتي نظرشان به و ميكنند گلايه
نيز آنها پسر اينكه از غافل.ميرود هدر به ميپردازند ،
دست از و بودن نابينا خاطر به و است معلولين همين از يكي
.برگردد آنها سوي به نتوانسته هرگز حافظه دادن
و جنگ تلخ طعم كه هستند ملتهايي جمله از انگليس مردم
همواره و كردهاند حس خود گوشت و پوست با را ناكاميهايش
به جنگ از بنابراين شدهاند بهرهمند آن بد آثار از
ياد جهان اتفاقات مخربترين و مهيبترين از يكي عنوان
تاثير اين اما.ميجويند بيزاري آن از هميشه و ميكنند
ژرفتر فرانسوي و انگليسي خردهبورژواهاي ميان در دردناك
زندگي پوچانگاري و بدبينيها آمدن پديد موجب و است
به دوران اين هنري آثار در را آن عيني بازتاب كه ميشود
.يافت ميتوان خوبي
از ترس و اعتراض نياز همين به است پاسخي "نيست بازگشتي"
را خود هستي كه بازماندگاني به اجتماع دادن توجه و جنگ
زده پس را آنها همواره جامعه اما باختهاند راه اين در
كه آينده جنگهاي شروع براي است هشداري ديگر طرف از.است
درگير را فقير و پولدار تا جوان و پير از جامعه آحاد همه
.كرد خواهد
مضمون عنوان به مساله اين گرفتن نظر در با هم سجاديه
با بايد كه طور آن كرده سعي و داده شكل را نمايشش محوري ،
است ، ميشده مربوط روزگار آن به كه منطقي تصويري ارايه
اما دهد ، قرار آن اتفاقات جريان در را بينندهاش
.نميشود چنين متاسفانه
كردن طولاني ميخورد ، چشم به راه اين در كه مشكلي نخستين
وجه هيچ به داستان ظرفيت كه طوري است قصه اندازه از بيش
ديگر ، عبارتي به.نميكند برابري آن ارايه زمان مدت با
بيش به شود ارايه دقيقه مدت 40 در ميتوانست كه قصهاي
تا ميشود باعث مساله اين.ميشود تبديل ساعت يك از
بتواند بيآنكه و برود پيش به كند بسيار نمايش ضرباهنگ
مدت براي حتي يا كند درگير را بيننده ذهن لحظاتي براي
پنداريش همذات حس يا كرده تعليق دچار را او كوتاهي زمان
را تماشاگر ذهن تنها خاصي ، اتفاق هيچ بدون كند ، تحريك را
توشهاي گرفتن بدون را او و ميكشاند خستگي و انفعال به
.ميكند هدايت تماشاخانه از بيرون به اثر از
اين به.ميشود شروع شكل بدترين به نمايش نمونه براي
بر حاكم سكون و آرام گفتگوهاي بيحاصل ، سكوتهاي كه خاطر
تهي داستان پيگيري و كشف اشتياق از را تماشاگر صحنه
اينكه جاي به ميشود وارد "راوي" كه زماني يا.ميكند
كه ميگيرد صورت ايستا و بيكنش آنچنان بگيرد جان قصه
بر فشار و ميزنند كه حرفهايي صحنه ، اين اهميت و حضور
لحظات بقيه ميان در و ميرود دست از "كاملا تماشاگر ذهن
.ميشود گم بگذارد ، توجه قابل تاثيري بيآنكه نمايش
شكل آن روي از نمايش كه "نيست كار در بازگشتي" نمايشنامه
همان از و است برخوردار خاصي زيبايي و لطافت از گرفته
باعث مطلب اين كه ميپرورد خود درون در را تعليق ابتدا
در و كند پيگيري را آن حساسيت و رغبت با خواننده ميشود
آخر در و پيببرد نويسنده پنهان انديشههاي به حين اين
چيره او بر لطيف حسي پذيرفته ، داستان از كه تاثيري با
خصيصه اين به وجه هيچ به "نيست بازگشتي" نمايش ولي.شود
تا قصه سرانجام پيشبيني ابتدا همان از و نمييابد دست
در را آن دلايل از يكي كه است امكانپذير برايش حدودي
.كرد دنبال بايد بازيگران تواناييهاي عدم
همان از اما ميشود شروع خندان و راستكار بازي با نمايش
عذاب را تماشاگر بازيگران ، بيروح و سرد بازي ابتدا
كمتر نقشپردازان اين كه ميشود مشخص او بر و ميدهد
با و ميگذارند نمايش به را خود بازيگري تجربه از نشاني
تا مطلب واين ميكنند شروع را اثر تحرك و انگيزه كمترين
را بيننده پيدرپي تپقهاي با خندان كه ميرود پيش آنجا
.واميدارد تعجب به
شاهد را شجاع و اويسي دهقاني ، حضور صحنه اين از بعد
نقش ايفاي به پاييني بسيار سطح در متاسفانه كه هستيم
فضاي شخصيت ، از تاثيري كوچكترين اينكه بدون و ميپردازند
را دقايقي باشند ، گرفته قصه زمان و مكان و قصه بر حاكم
البته.ميشوند خارج صحنه از و ميپردازند متن گفتن به
تكراري ، ميزانسهاي از بايد نيز را اجرايي ضعف از قسمتي
به بيشتر هرچه را بازيگر كه دانست بيتحرك و ايستا
.ميكشاند انفعال
عنوان به "نيست بازگشتي" تا شده باعث كه مسايلي ديگر از
.است صحنه و لباس طراحي نشود ، شناخته توجه خور در نمايشي
و مختصات و اثر مكان و زمان شناخت در كه عنصر اين
شخصيتها بيروني و عيني نمود و بروز و آن دروني خصوصيات
.بود بياثر نمايش اين در دارد ، مهمي نقش
از كه افرادي با اشرافي خانهاي است قرار كه نمايش طراحي
ماهيت تنها نه بكشد ، تصوير به را برخاستهاند فرهنگ همين
هرچه شناخت براي ابزاري و نميكند هويدا را اثر بيروني
هويت از بلكه نميدهد قرار بيننده دست در اثر بهتر
.است تهي "كاملا نيز دارد تعلق آن به نمايش كه فرهنگي
دهه 50 سالهاي از نمايي قصه اين كه داشت نظر در بايد
با نوعي به را ما و ميكند عرضه ما به را انگلستان
تمام به توجه با را آن بر حاكم روابط شكلگيري و مناسبات
"عملا اما ميكند ، آشنا فرهنگي و سياسي اقتصادي ، شرايط
پس عنصر اين حتي و نمييابيم طراحيها در را نمود اين
وقوع به آن در اتفاق است قرار كه را مناسبي ذهني زمينه
كه سوءال اين و نميآورد بوجود بيننده براي را بپيوندد
باقي ذهن در را داراست نمايش تجلي در را نقشي چه طراحي
لباسهاي رنگ به كنيم نگاهي نمونه براي.ميگذارد
حدودي تا كه دهقاني و راستكار تنپوش جز به كه بازيگران
كه مطلب اين ذكر با -دارد اشاره آنها دروني حالات به
ساير -ندارد تنيس لباس به شباهتي هيچ دهقاني لباس
.هستند تهي خصوصيت اين از تنپوشها
كمترين بيآنكه و ميرود راه همين به نيز اثر موسيقي
و ماندگار ريتمي حداقل يا باشد داشته نمايش با سنخيتي
اثر با همراهي از بياورد بوجود او ذهن در خاطرهانگيز
دقايقي فقط غيرضروري و جدا جزيي عنوان به و درميماند
.ميشود خاموش قابلاعتنايي حضور بيهيچ و نواخته
تصوير اما دارد تعلق "رئاليسم" مكتب به نمايش اين باآنكه
بيآنكه و نميدهد تماشاگر به زندگي از شفافي و مشخص
از كند اشاره زندگي روزمره و سطحي لايههاي به بتواند
همه اتفاقات زيرساخت در كه ملموس و ژرف واقعيتي كنار
.ميكند عبور سادگي به است پنهان زندگي روزه
شيبانيفر مازيار
هنري اقتباس و شكسپير
ميشود مطرح دوباره كلاسيك نمايشنامهنويسي
(پاياني بخش)
شكسپير كه موافقند مسئله اين با ادبيات تاريخنويسان
.داشت گيشه به هم چشمي گوشه خود نمايشهاي نوشتن هنگام
كمپاني چند به داشت قصد خود زندگي آخر سالهاي در او
احداث را "تئاتر گلوب" راستا همين در و شود ملحق نمايشي
نمايشهاي تئاتري ، قديمي مركز اين در حاضر حال در.كرد
روي به تئاتر و سينما سرشناس بازيگران حضور با شكسپيري
.ميرود صحنه
او كه ميكنند اشاره نكته اين به همچنين تاريخنويسان
نيكوس آندرو تيتوسنوشت انزوا در را خود آثار از تعدادي
فيلمنامه هيچ شايد.شد دوبارهنويسي چندبار و چندين او
.نشد تحول و تغيير دستخوش نمايش اين اندازه به هاليوودي
چندين باشد ، راضي خود نوشته از اينكه براي شكسپير اما
يك صورت به نمايش اين اكنون همكرد بازنويسي آنرا بار
اصلي نقش هاپكينز آنتوني و است دوربين جلوي فيلمسينمايي
.ميكند بازي را آن
فيلمسينمايي برروي پرده پشت در نفر چند نيست معلوم هنوز
دو عاشق شكسپير اما ميكنند ، كار آندرونيكوس تيتوس
.است داشته تهيهكننده هفت و نويسنده
زندگياش ، دوران در كه بس همين شكسپير افتخارات از
صحنه روي مدتها كه بودهاند مطرحي آثار جزو او نمايشهاي
نمايشهاي از نيمي فقط امروز به تاشدهاند اجرا تئاتر
بين از آنها از تعدادي و رسيدهاند چاپ به شكسپير
سينما صنعت ماندهاند ، سالم كه آنها بين از.رفتهاند
.است كرده تهيه سينمايي فيلم صورت به را اندكي تعداد تنها
آدمي صورت به را شكسپير ويليام كه كرده تلاش مدن جان
و خلق و روحيه همان با را او حال عين در و ببيند امروزي
.داشت خود نمايشنامههاي نگارش زمان در كه دهد نشان خويي
نوعي به ژوليت و روميو بالكن معروف صحنه":او گفته به
بهترين از يكي صحنه ايناست كلمات با ورزي عشق
بسيار و شده نوشته هنر تاريخ در كه است صحنههايي
است اين است لذتبخش بسيار من براي كه آنچهاست سينمايي
او ".بسازم شكسپير باره در را خودم فيلم توانستم من كه
فيلم قصه ميگويد خود فيلم مختلف صحنههاي به اشاره با
.دارد شكسپيري هوايي و حال
امريكايي عليرغم فيلم اول بازيگر پالترو ميگويد مدن
به فيلم در بازياش و ميرسد نظر به انگليسي خيلي بودن
فيلمهايي كه پالترو.است داده قرار تاثير تحت را او شدت
نشانه به را حرفام دوبارهسازي) نقص و بيعيب جنايت مثل
ورسيون) بزرگ آرزوهاي و (داگلاس مايكل كنار در بگير مرگ
را (هاوك اتاق كنار در ديكنز چارلز قصه معاصر و امروزي
از يكي به تبديل كه ميرود دارد ، خود كارنامه در
مدن.بشود معاصر سينماي كلاسيك اما جوان چهرههاي
و طبيعي خيلي دوربين جلوي و صحنه سر او":ميگويد
".ميكند سادهبازي
.ستودهاند شدت به را عاشق شكسپير انگليسي ، منتقدين
هنري اثر بهترين عنوان به فيلم از آنها از زيادي تعداد
منتقدين سختگيري به توجه با.كردهاند ياد سال 1999
ويليام از نشاني و نام كه كارهايي با رابطه در انگليسي
بالاي كيفيت و اهميت به ميتوان باشد ، آنها در شكسپير
.برد پي عاشق شكسپير فيلم
مكان و زمان ماوراي شكسپير ويليام":ميگويد مدن جان
به متعلق او.ندارد تعلق خاص دورهاي به او.دارد قرار
".است مردم همه و دورانها همه
هياهوي هملت ، چون هم آثاري اين از قبل كه سينما صنعت
نويس نمايشنامه اين از..و پنجم هنري هيچ ، براي بسيار
سال تا است ، كرده توليد و تهيه سينمايي فيلم صورت به را
پرده روانه را او شده شناخته كمتر نمايش پنج حداقل 2001
اخير سالهاي شكسپيري فيلم چند موفقيت.ميكند سينماها
.است كرده هموار و باز فيلمها اين توليد براي را راه
زياري كيكاووس :ترجمه
و مورخ صفا ، ذبيحالله دكتر
درگذشت نامدار محقق
عصر نامدار انديشمند و محقق و مورخ صفا ذبيحالله دكتر
.درگذشت آلمان لوبك شهر در پنجشنبه روز
تحصيلات و آمد دنيا به سمنان شهميرزاد در سال 1290 در وي
در و عالي دانشسراي از سال 1312 در و بابل در را ابتدايي
زندهياد.گرفت ليسانس درجه تهران دانشگاه از سال 1315
معروف رساله با را ادبيات دكتراي درجه سال 1321 در "صفا"
به همچنان كتاب اين كه گذراند ايران در حماسهسرايي
شمار به حماسهشناسي حوزه در معتبر منابع از يكي عنوان
.ميرود
دانشگاه در سالهاي 421341 در صفا ذبيحالله دكتر
دانشكده رياست سال 1347 در و پرداخت تدريس به هامبورگ
.گرفت بهعهده را تهران ادبيات
از كه ميداد انجام نيز مطبوعاتي فعاليتهاي زندهياد آن
و تا 1320 سال 1316 در "مهر" نشريه سردبيري آنها جمله
واگذاري سال يك از بعد و سال 1320 در سخن مجله تاسيس سپس
.برد نام ميتوان را خانلري مرحوم به آن
عهده به نيز را ايران در يونسكو ملي كميسيون دبيري وي
:همانند مهمي كتابهاي ادبيات نام به استاد اين از داشت
صفحه ، هزار پنج از متجاوز "ايران ادبيات تاريخ كامل متن"
اثر "رافائل" ترجمه ،"اسلامي تمدن در عقلي علوم تاريخ"
"پارسي نثر و نظم تحول تاريخ" تاليف ،"لامارتين"
را...و"آن جهاني اثر و ايراني فرهنگ از دورنمايي"
جهت در را عمري كه صفا زندهياد از.برد نام ميتوان
يكصد به قريب كرد جهد و كوشش ايران ادبيات و فرهنگ تبليغ
.است مانده جاي به مقاله و كتاب از اعم علمي معتبر اثر
:آريا نگارخانه
از ارديبهشت ، تا 14 هشتم از فرنود رعنا نقاشي نمايشگاه
راه سه از بالاتر عصر ، ولي خيابان:نشاني.تا 20 ساعت 16
.تلفن8716401.پلاك 17 زرين ، كوي بهشتي ،
:گلستان گالري
از.ارديبهشت تا 18 از 11 عربشاهي مسعود نقاشي نمايشگاه
دروس ، خيابان خيابان:نشاني.تا19 و 16 تا 12 ساعت 10
.تلفن2541589.پلاك 42 كماسايي ،
:كمالالملك گالري
از.ارديبهشت تا 18 از 10 لطفي معرفتالله گليم نمايشگاه
ششم ، بوستان پاسداران ، خيابان:نشاني.تا 21 ساعت 17
.تلفن2580053.پلاك 31
:ثمر هفت نگارخانه
.ارديبهشت از 10تا 15 دانشجويان از گروهي نقاشي نمايشگاه
كوي نور ، كوه مطهري ، خيابان:نشانيتا 20 ساعت 16 از
.تلفن8731403.شماره 25 پنجم ،
:والي گالري
تا 12 ساعت 10 از.ارديبهشت تا 14 آبرنگ نقاشي نمايشگاه
.پلاك 86 خدامي ، خيابان ونك ، ميدان:نشاني.تا 19 و 16
.تلفن8047698
:شيو نگارخانه
تا از 12 چالاك نرگس آثار برجسته نقوش و مجسمه نمايشگاه
:نشاني.تا 21 و 17 تا 13 ساعت 10 ازارديبهشت 18
.تلفن8730864.شماره 1/221 جم ، روبهروي مطهري ، خيابان
|
|