فروپاشي كمونيسم سقوط
ليبراليسم
(4)
بحران از عبور
فروپاشي كمونيسم سقوط
ليبراليسم
(پاياني بخش)جهاني متحول درنظام وفرهنگ سياست
نبود ، نهفته ايدئولوژيك تعارض اين در بزرگ 1917 تحول
را آن ما اينك چه آن كه بود واقعيت اين از ناشي بلكه
گرفته قرار توجه مركز در تازه ميدانيم جنوب -شمال مسئله
قرن اواخر در موجود تعارض كه است دليل اين به و است
مقابل در امريكانيسم قالب در بيستم قرن در نوزدهم ،
تعيين حق" به مربوط اهداف واقع ، در.گرفت قرار لنينيسم
دموكراسي براي امن مكاني ميبايست كه كشورهايي و "سرنوشت
مناطق به بود ، ساخته مطرح ويلسون چه آن يعني باشند ،
روسيه انقلاب.ميكرد پيدا ارتباط جهاني اقتصاد پيراموني
عقب اروپا صنعتي كشورهاي ديگر از كه داد رخ كشوري در
غيرمركزي كشور پيشرفتهترين حال ، همين در.بود افتادهتر
كارگري گفتمان هنوز لنين در 1917 اگرميشد محسوب نيز
كنگره برگزاري زمان در ميبرد ، كار به را اروپايي
لنينيسم كه شد روشن (در 1920) باكو در زمين مشرق خلقهاي
شده جنوب براي سوسياليست ليبراليسم از مظاهري به تبديل
اصطلاح از و نداشت وجود "جنوب" اصطلاح هنوز در 1920 -است
.ميشد استفاده "شرق"
موجب شمول جهان ليبراليسم از لنينيستي و ويلسوني روايات
كند پيدا عملي جنبه سهولت به شوروي -امريكا تباني شد
موجب تباني همچنين ، .(خصومت و دشمني از نمايي پشت البته)
دو اين به (درستي به نيز و) سهولت با شورشيان 1968 شد
اجماع سال 1968بنگرند چشم يك به ايدئولوژي و رژيم
دوباره بود ، آمده وجود به از 1848 پس كه را ايدئولوژيكي
.كرد ايجاد
به را تظاهراتش همه در ليبراليسم حقانيت انقلاب 1968
را عقيده اين همه ، از اول مزبور ، انقلاب.فراخواند چالش
.است آگاه جمعي اراده عقلاني داور دولت كه طلبيد چالش به
صاحب دولتي ساختارهاي در كه را كساني انقلابيون 1968
دستگاههاي" در كه را كساني همه نيز و بودند قدرت
.طلبيدند مبارزه به داشتند قدرت دولت "ايدئولوژي
كلاسيك جنبشهاي همه با مزبور انقلابيون بنابراين ،
اين كه خاطر اين به "دقيقا برخاستند ، مخالفت به ضدنظام
از و بودند رسيده قدرت به (بسياري موارد در) جنبشها
جمعي اراده (تجسم يا) عقلاني داور عنوان به دولت اسطوره
"جديد" جنبشهاي ضمني هدف.ميكردند بهرهبرداري آگاه
بازيگري مقام تا "صرفا را دولت مقام كه بود اين ضدنظام
كه شد آن نتيجه.دهند تنزل بازيگران ساير ميان در سياسي
قدرت كسب راه در تلاش يعني "قديم چپ" تاريخي استراتژي
در دگرگوني ايجاد براي حياتي استراتژياي ديگر -دولت
استراتژي اين خيليها براي واقع ، در ;نميشد تلقي جامعه
.بود تجويزناپذير "كلا
(آن لنينيستي و ويلسوني اشكال در) ليبراليسم ايدئولوژي رد
واقع ، در امر ، اين.نميرفت شمار به كماهميتي رويداد
آن من كه بود فكرياي مقدمات با بنيادي رابطه قطع بيانگر
برخي.ميخوانم سرمايهداري جهاني اقتصاد ژئوكالچر را
من.ميكنند توصيف جهاني اقتصاد اين روبناي را ژئوكالچر
چشم از كه بخشي يعني بدانم ، زيربنا را آن ميدهم ترجيح
است ، دشوارتر نيز آن ارزيابي رو ، اين از و است پنهانتر
.نيست ممكن بخشها ديگر تغذيه آن بدون كه است بخشي اما
مقدمات براي را ژئوكالچر اصطلاح ژئوپليتيك ، با قياس در
فرامحلي اصطلاحي كه اين خاطر به نه برميگزينم ، فوق فكري
چهارچوب بيانگر كه خاطر بدين بلكه است ، فراملي يا
.ميكند فعاليت آن محدوده در جهاني نظام كه است فرهنگياي
شكل سه به ژئوكالچر (هشتاد دهه در ويژه به و) از 1968
واقع در شكل سه اين كه است شده خواسته چالش به عمده
از است عبارت كه دارند واحد مضموني كه هستند گونههايي
تمركز آن شكل اولين.ليبراليسم شمول جهان ادعاهاي رد
"اقتصاد" بر تمركز با تقابل در كه است "فرهنگ" بر جديد
از ناشي امر اين كه اين گفتن.ميشود مطرح "سياست" يا
تغيير با جهان در دگرگوني ايجاد بودن سودمند از سرخوردگي
.است اساسي اصلي است ، آن سياسي يا اقتصادي اشكال
به منجر -داشت جاي وقايع 1968 قلب در كه -سرخوردگي اين
در كه بدانند بديل عرصهاي را "فرهنگ" خيليها كه شد اين
سراسر دربود خواهد ثمربخش انساني ميل سرانجام آن
حكم در "عامليت" مفهوم پيوسته فرهنگ ، درباره جديد ادبيات
فشارهاي بهاصطلاح برابر دراست شده تكرار مضمون يك
اقتصادي -سياسي قلمرو جانب از ميشود گفته كه عينياي
وارد كه باورند اين بر فرهنگ هواداران ميآيد ، وارد
براي منبعي -طبيعي احتمالي حكم در -انساني عامل ساختن
ميشوند ، سركوب (دولتها ازطريق) مردم.است جمعي اميد
را آن و) دارند را قدرت اين روشنفكر طبقه يا مردم اما
باتوجه.بزنند رقم را خويش سرنوشت خود كه (ميكنند اعمال
نظام سلطه زير هنوز ما كه است چگونه تحليل ، اين به
آيا باشد؟ داشته دوام ميرسد بهنظر كه هستيم سركوبگري
وجود بدبيني براي دليلي اما معماست؟ شبيه چيزي امر اين
براي راههايي جستوجوي بيانگر "فرهنگ" به توجه.ندارد
از جدا راهحلهايي جستوجوي است ، موجود نظام از رهايي
گذشته در ميرسد بهنظر كه "كلاسيكي" نسخههاي از پيروي
پي بايد سياسي فعاليت اينرو ، از.شدهاند مواجه شكست با
.شود گرفته
مفاهيم خلق ژئوكالچر خواستن چالش به شيوه دومين
پوشش "صرفا اصطلاحات اين.است جنسيتگرايي و نژادگرايي
توجه مورد قديم از كه نيست موضوعهايي براي جديدي
ويژگي ديرهنگام شناسايي از انعكاسي درواقع ، .بودهاند
يعني ;است سرمايهداري جهاني اقتصاد ژئوكالچر بنيادي
ساختارهاي در نژادگرايي و جنسيتگرايي ضروري و ذاتي وجود
اين.آن جهانشمول ادعاهاي (بهدليل حتي يا) وجود با آن
در كه است گرفته بهخود نيز سازماني و فكري اشكالي چالش
متبلور جديد اجتماعي جنبشهاي و مطالعاتي رشتههاي ايجاد
"فرهنگ" به عام توجه با هم چالش از شكل اين.شدهاند
است ، متمركزتر و خاصتر آن به نسبت هم دارد همپوشي
.است داشته نيز روشنتري سياسي پيامدهاي بنابراين ،
نيست ، روشن "كاملا امر اين سياسي پيامدهاي اين ، وجود با
جنبشهاي داخلي شكاف عمده خط هنوز آنها درباره بحث چون
.ميدهد تشكيل را نژادگرايي ضد و جنسيتگرايي ضد
عدهاي ، براي ،(آن به بخشيدن اعتبار و) "هويت" جستوجوي
با مبارزه جهانگير اتحاد براي چهارچوبي بهمنزله
جديد "كاملا ژئوكالچري ايجاد نهايي وعده با جهانگرايي
حيات تجديد منزله به ديگران براي جستوجو همين اما.است
كمونيست جهان در اخير تحولات و است جداييطلب پوپوليسم
تفاوتي هيچ اينلحاظ از مناطق اين كه ميدهد نشان (سابق)
چهارچوب به را آنها ميتوان بهآساني و ندارند هم با
.بازگرداند سرمايهداري جهاني اقتصاد جهانشمول ليبراليسم
"جديد علم" مفهوم در است ژئوكالچر متوجه كه چالشي آخرين
فكري ستون قديمترين به مستقيمي حمله خود كه است نهفته
.ميشود محسوب نيوتني ، -علمبيكني يعني جهاني ، نوين نظام
مسائل و "فرهنگ" به مربوط مسائل پيوند به اينجا ، در
.ميكنم تاكيد "جنسيتگرايي -نژادگرايي" به مربوط
جهاني در زندگي به رياضيدانان و طبيعي علوم دانشمندان
ضدنژادگرايي جنبشهاي از دور حتي و "انساني علوم" از دور
اوقات اغلب اينانميدهند نشان تمايل جنسيتگرايي ضد و
.عاجزند يكديگر درك واز نميكنند گفتوگو يكديگر با
آكادمي ديوارهاي طرف آن "جديد علم" كه هنگامي بنابراين ،
قرار تفسير مورد رمانتيك بسيار شيوهاي به شد ، كشف علوم
ابزاري حكم در را خود ذاتي قدرت ترتيب ، بدين و گرفت
فرآيندهاي محوريت ضد قيام عظيم قدرت.داد دست از تحليلي
نظري ضداحتمال و علمي تحليل و تجزيه در خطي و متوازن
درك -علمي بنيادي فعاليتهاي رد در كامل دقت به دستيابي
علمي روش نزديكي در بلكه ندارد ، ريشه -مادي واقعيت بهينه
تفسير براي كوشش معني به بيشتر جديد مفهوم در كه)
كار با (آنها كمينهسازي براي كوشش تا پيچيدگيهاست
رد "دقيقا اين.است نهفته انساني و اجتماعي علوم در فكري
علوم درمقابل يا كنار در محض علوم -"فرهنگ دو" مفهوم
.ميدهد تشكيل را اساسي محركه نيروي كه است -انساني
بين كه است هدفي همان خدمت در فرهنگ دو مفهوم
تمايز اجتماعي علوم در تجريدي و تعميمي معرفتشناسيهاي
بهمثابه و (است همان "اساسا درواقع و) ميكند ايجاد
علم".است سرمايهداري جهاني اقتصاد ژئوكالچري نظام ستون
وارد نيوتني -بيكني علم بنيادهاي بر مهلكي ضربه "جديد
از پس كه است چالشي در بنيادي عنصري بنابراين و آورد
دانشمندان" است ممكن كه هرچند شد ، ژئوكالچر متوجه 1968
.باشند نداشته امر اين از چنداني آگاهي "جديد
وقايع تحليل در كه ميرسيم عنصري آخرين به بدينترتيب
بروز يا نظام در بحران وقوع يعني داريم ، نياز بدان 1989
عجيبترين از يكي.نظام تكامل سير در قطعيت عدم
را ، سال آن وقايع كه است اين از عبارت كژفهميهاي 1989
تغيير كه گفتيمبگيريم درنظر نظام تقويت طريقي ، به
شورشي.بود شورش 1968 پنهان ادامه نتيجه رژيمهاي 1989
(عملكرد و) گفتمان متوجه بيشتر "طبعا آن مخلي تظاهر كه
شورشي حكم در آن اهميت از حال ، اين با بود ، لنينيسم
جديد ، دولتهاي اينكه.نميشود كاسته ضدليبراليسم
اقتصاد در را خود نجات راه ناچاري ، روي از و موقت بهطور
(IMF) پول بينالمللي صندوق فرمولهاي ساير و بازار
كه آنچه از فراتر سودي و اهميت برايشان ميجويند ،
آوردند ، بهدست دومينيكن جمهوري يا برزيل تانزانيا ،
اين مردم براي بهزودي امر اين.آورد نخواهد بهبار
.شد خواهد روشن كشورها
قرار استفاده مورد اينجا در كه جهاني ، نظام تكامل الگوي
كه بدانگونه تحليل ، "جديد علمي شيوههاي" از است ، گرفته
بهطور.است شده اخذ شد ، مطرح مقالهها اين از بسياري در
جهاني اقتصاد كه ميشود مطرح بدينگونه الگو اين خلاصه ،
بنابراين و است شده تشكيل تاريخي نظامي از سرمايهداري
و دارد پيدايشي كه معنا اين به:دارد تاريخي سرگذشتي
است خطي روندهاي و چرخهاي آهنگهاي از مجموعهاي داراي
تناقضات واجد نيز و ميدهند تشكيل را آن مشخصه وجه كه
بحث.شد خواهند آن نهايي زوال به منجر كه است درونياي
راهحلهاي به كوتاهمدت تناقضات كه است اين سر بر
خطي منحنيهاي به تبديل كه ميشوند ، منجر ميانمدتي
كه طور همان.ميرسند مجانب خطوط به و ميشوند درازمدت
ميكنند ، ميل مجانب خطوط اين سوي به خطي منحنيهاي اين
به منجر و مييابد كاهش توازن به بازگشت براي فشار
اين در.ميگردد دوشاخهشدگي نهايت ، در و بيشتر نوسانات
تغييرات به منجر كه تصادفي بزرگ نوسانات بهجاي مرحله ،
بزرگ تغييرات به كوچك نوسانات ميگردند ، منحني در كوچك
.ميشوند منتهي
واقعيت اين براثر كه دوشاخهشدگي ، بودن قريبالوقوع
تناقضات براي ميانمدت راهحلهاي كه ميآيد بهوجود
نظام براي نيست ، دسترس در بهراحتي ديگر كوتاهمدت
بدي بسيار خبر درواقع ، لنينيسم ، فروپاشي.است فاجعهبار
اين.است سرمايهداري جهاني اقتصاد غالب نيروهاي براي
نظام تثبيتكننده سياسي ازلحاظ و عمده نيروي آخرين امر
قراردادن دركنارهم ديگر.است برداشته ميان از را جهاني
نوشته آينه ميان از كتاب تخيلي شخصيتهاي) دامپتي -هامپتي
.نيست آساني كار (كارول لويس
آنچه.نيست خوبي خبر نيز نظام مخالفان براي واقعيت اين
در آنچه.است پيشبينيناپذير دارد درپي دوشاخهشدگي
شايد خواهدشد ، سرمايهداري جهاني اقتصاد جايگزين نهايت
كه ندارد وجود دليلي بنابراين ، .بدتر هم شايد باشد بهتر
اساسي عنصر اين ، باوجود.شويم شادمان زياده يا نوميد
جمعي تلاش نتيجه كار حاصل.دارد وجود دلگرمكنندهاي
تجلي نظام ضد جديد جنبشهاي كار در كه صورت بدان ماست ،
بزرگ نوسانات كه آن از قبل كه است درحالي اين و مييابد
و "جبرگرايي" بنابر) گردد كوچك تغييرات به منجر
"انقلاب" كه وقتي حتي "اصلاحات" نتيجه از "سرخوردگي"
منتهي بزرگ تغييرات به كوچك نوسانات ،(ميشود خوانده
بنابر چه و عامليت براي ميدان بازشدن بنابر چه) خواهندشد
(.ماست همگي دوش بر آن بار كه مسئوليتي
انباشت زمان ديگر.است تحول حال در اينك جهاني نظام
درها است19890 آمده بهسر روندها و چرخهها دائم و جزئي
عدم حقيقي قلمرو به شايد اكنون.بست گذشته روي به را
خود كاركرد به جهاني نظام البتهگذاشتهايم پا قطعيت
به "دقيقا خواهدكرد ، عمل خوب حتي و خواهدداد ادامه
در گذشته سال همانند 500 خود كاركرد جهاني نظام اينخاطر
كه خواهدداد ادامه را سرمايه بيوقفه انباشت براي تلاش
.كند عمل نحو اين به بود نخواهد قادر ديگر بهزودي
نه تاريخي ، نظامهاي همه مانند تاريخي ، سرمايهداري
ميان از موقعيتهايش بهخاطر بلكه شكستهايش بهخاطر
بهدنبال نيز را ويلسون خروج لنين خروج.خواهدرفت
.خواهدداشت
والرشتاين ايمانوئل نوشته
ايزدي پيروز :ترجمه
(4) بحران از عبور
رفسنجاني هاشمي الله آيت:قلم به
فروردين شنبه 15
نفر چند.كردم مطالعه را گزارشهارفتم مجلس به هشت ساعت
كه بازسازي لايحه از و آمدند سابق بازنشسته سفراي از
قرار.داشتند شكايت كرده ، انفصال به محكوم را سابق سفراي
.داشتند تقديم شكايتي و دهم تذكر كميسيون ، به شد
و جمعه امام به زنجان نياز از بيات [اسدالله] آقاي
دو منفي اقدامات از.كرد صحبت مبارز و متشخص روحاني
بودن خط در و موسوي ، انقلابي خانواده وضع زنجان ، نماينده
مهندس كج سخنراني و انقلابي نهادهاي و دولتي ارگانهاي
.گفت [سخن] فروردين دوازده روز در بازرگان [مهدي]
را مجلس نمايندگان صلاحيت سلب قانون پيشنهاد خواجوي آقاي
.فرستادم نامه آئين كميسيون به.آورد
و بوشهر در جنگ آوارگان اردوگاه وضع از گزارشهايي...
حمله خبرشد عيدنوروزتهيه تبريكهاي جواب و همدانخواندم
پايگاه چهار انهدام و عراق خاك عمق به ما هواپيماهاي
.باشد موءثر كه است اميد.شد پخش صدا سرو با هوايي
فروردين يكشنبه 16
جديد سال در اسلامي شوراي مجلس علني جلسه اولين امروز
صرف وقت ساعت پنج.بود مطرح بودجه دوازدهم دو.شد تشكيل
.دارد ادامه بحث.كردند صحبت مخالفها و موافقها.كرديم
"مخصوصا و بودجه به مربوط كمتر و بود سياسي صحبتها اكثر
.دودوازدهم
با مذاكراتش شرح مورد در خامنهاي آقاي ظهر ، تنفس در
مطرح امام با ميخواهند فردا ملاقات در كه مطالبي و امام
روز ملاقات با امام دفتر مخالفت از.كردند صحبت كنند ،
.گفتند اخبار در آن اعلان عدم حتي و جمعه
به راجع و كردم صحبت تلفني رجايي ، آقاي با بعدازظهر
آقاي به.كردم تاكيد مجلس به سالانه بودجه آوردن تسريع
به راجع و كردم تلفن كشور وزير كني مهدوي [رضا محمد]
مرحلهاي دو لغو و انتخابات قانون وقت تمديد لايحه آوردن
....شد صحبت انتخابات ،
فروردين دوشنبه 17
بودجه ، دودوازدهم موضوع در مجلس ، كار ادامه براي صبح اول
سحابي ، [عزتالله] مهندس بودجه ، موضوع در.رفتم مجلس به
بودجه درباره كه مطالبي.كردند صحبت ديگران و كريمي فواد
اصلاح براي تومان ميليون شانزده -جمهوري رياست كاخ
-جمهوري رياست سري بودجه و اداري عظيم بودجه ساختمان ،
.شد واقع موءثر گفتند ،
سندي فرودگاه از.شدند كردستان عازم خامنهاي آقاي
در امام ، خدمت در بنيصدر آقاي اظهارات مورد در فرستادند
پنج و هفتاد و يكصد توپ واگذاري عدم به امام اعتراض جواب
شكرريز سرهنگ شكايت اصل در [سند] اين).آبادان به
.(است آبادان در مستقر واحد فرمانده
و داريم كم توپها اين از كه بودند گفته بنيصدر آقاي
به هم را دلار و است دلار هزار ده يك هر آن گلولههاي
گلوله هر قيمت كه بودند كرده حساب تومان بيست آزاد نرخ
.ميشد تومان هزار دويست
در زياد گلوله و توپ اراده هفت و سي ميگويد سند اين
.است دلار پنجاه و هشتصد گلوله هر قيمت و داريم انبار
[ عابدينزاده كامل] توسط ايران ، با تركيه مرز از گزارشي
ديده آنجا در مشكوكي انتقالات و نقل كه رسيد خوي نماينده
...فرستادم امام براي را آن از نسخهاي.ميشود
كسي رفتم كنم ، شركت قضايي عالي شوراي جلسه در بود ، قرار
[محمدعلي] آقاي جلسه ، اين[به مرا]آمدم خانه به نبود ،
روحانيون وضع درباره كه بودند كرده دعوت كرماني موحدي
.شود تصميمگيري و بحث ناصالح
فروردين سهشنبه 18
.كرد تمام را بودجه دودوازدهم تصويب كار مجلس ، علني جلسه
و بودند شده خسته نمايندگان بحثها ، شدن طولاني علت به
"مكررا مجلس شكننده ، نصاب خاطر به بود ، مشكل مجلس اداره
...ميافتاد رسميت از
و رجايي باهنر ، بهشتي ، آقايان حضور با وزيري نخست در شب
وزارت صلح ، و جنگ كشور ، مهم مسائل درباره نبوي ، بهزاد
.داشتيم مشورتي جلسه پرورش و آموزش و اقتصادي بسيج خارجه ،
غلط و كمبودها از عفت تازه و آمدم خانه به وقت دير
شخصي ، قول از رفسنجان ، و كرج در مسئولان از بعضي كاريهاي
كننده ناراحت بودند ، گفته مغرضانه چون كه داشت مطالبي
.بود
فروردين چهارشنبه 19
.داشت بحث و جر گذشته ، شب حرفهاي ادامه در عفت زود ، صبح
به كه اينجاست مشكل.رفتم بيرون خانه از عصبانيت با
-برخوردهايش و ملاقاتها در روزها و است علاقهمند انقلاب
دفاع نميتواند خوب و ميشود انتقاد كشور كمبودهاي از كه
ميآيم ، خانه به من كه كوتاهي لحظات و ميشود ناراحت -كند
طرح من با ميخواهد ميدهد ، رنجش كه را مطالب گونه اين
و بيحوصله مجلس در امروز.ميشود ايجاد ناراحتي و كند
...بودم تحمل كم
آقاي ابهر ، نماينده واعظي فرجالله آقاي جلسه از بعد
.داشت گله سپاه همكاري عدم از و آورد را گلگيرساز مجتبي
كرد معرفي را خودش قبل روز چند[گلگيرساز مجتبي] فرد اين
كه است "زمان امام فدائيان" نام به تروريستي گروه عضو كه
ولي كردم ، معرفي سپاه به را او.بوده من ترور مامور
را ايشان.است نشده [حاصل] پيشرفتي گروه معرفي در تاكنون
.نيست صادقي آدم نظرشان بهكردم مواجه سپاه ماموران با
.شود روشن مطلب تا كنند تعقيبش شد قرار
از اطلاعاتي و آمدند خانه به اطلاعات و سپاه مسئولان شب
در اشراقي آقاي ماموريت از و دادند ضدانقلاب عملكرد
و بنيصدر آقاي افكار با رابطه در نيز و كردها تامين
محافل بعضي در ضدانقلابي حركتهاي از و نهضتآزادي
فرماندهي با رابطه در سپاه فرماندهي مشكلات از و روحانيت
.بودند نگران بنيصدر آقاي [مسلح نيروهاي كل]
فروردين پنجشنبه 20
گزارشها ، مطالعه از پس.رفتم مجلس به صبح ساعت 9 نزديك
شركت نابسامانيهاي از و آمد بوشهر نماينده حيدري آقاي
وزيرمان نيست ، خوب نفت وزارت وضع گفت ، خارك جزيره در نفت
است ، عراق اسير بوشهري مهندس معاونش و [تندگويان مجيد]
با خيلي معينفر [اكبر علي] مهندس تاثير تحت مديران بعضي
.كرد فكري بايد.ندارند انسجام رجايي آقاي دولت
از استعفاي قصد و آمد ناطقنوري [اكبر علي]آقاي سپس
تصادف از.شد منصرف مذاكره با كه داشت سازندگي جهاد
...كرد تعريف داشته يزد -رفسنجان جاده در كه خطرناكي
باز خبر از و آمدند دانشگاهي جهاد نمايندگان بعدازظهر
هنوز ميگفتند.بودند نگران سالها ، اين در دانشگاهها شدن
از و است نشده تنظيم دانشگاهها براي درستي برنامه
پيشنهادهايي.بودند ناراحت فرهنگي انقلاب ستاد كمكاري
قول هم من بدهند ، و كنند تنظيم شد قرار كه داشتند هم
.دادم رسيدگي
از اشتباه به اقرار.آمد كاشاني گلسرخي آقاي سپس
حزب و شريعتمداري آقاي با رابطه در خود ، گذشته موضعگيري
پرورش طرح و مرغداري كار در مشكلاتي.داشت مسلمان خلق
....كردم كمك ايشان به كه داشت ماهي
فروردين جمعه 21
اعضاء يا هواداران از ميرخاني مصطفي و خليلي آقايان..
.كردند صحبت خيلي و آمدند -امت -مبارز مسلمانان جنبش
به را آنها و كنيم اعتماد امتيها به كه بود اين غرضشان
[حبيبالله]دكتر با مشتركي جلسه پيشنهاد و بگيريم كار
را آن يا و بودند ليبرالها حركت نگران.داشتند پيمان
...بودند كرده همكاري تصميم بهانه
مدتها رفتم ، قاسم حاج اخوي مرحوم بچههاي منزل به سپس
بچهها بودم ، نكرده را آنها خانه به رفتن فرصت كه بود
.برگشتم خانه به دوازده [ساعت] نزديك و شدند خوشحال خيلي
|