ميسازم فيلم اينجوري من
دارد لذت هميشه بازي عروسك
تماشاگر نگاه
31-لينچ زبان از لينچ

ميسازم فيلم اينجوري من
"اسپيلبرگ استيون" با گفتوگو يك از گزيدهاي
پرده روي دوباره سالگي بيست آستانه در حالا و است شده ساله بيست "تيئي"
بر علاوه.نيست قبلي نسخه همان "تيئي" شده اكران نسخه.است رفته آمريكا سينماهاي
صد شده ، اضافه آن به (ميافتد آب از پر وان در تي.ئي كه فصلي) كامل فصل يك كه آن
و خشونت كه سالهايي در "تي.ئي" دوباره اكران.افزودهاند فيلم به نيز نما
از را درس اين بايد.باشد تذكر يك ميتواند ميزند موج آمريكا سينماي در نامهرباني
"!باشيم مهربان هم با":بياموزيم "زميني ماورا" موجود

با بزني زل صورتاش به و بخواباني را گربه يك گوشهاي وقتي گفت من به رامبالدي
ميشوي مواجه "تي.ئي"

خود هدف به بياورد ، يادمان به را داشتن دوست درس بتواند "تي.ئي" اگر نظرم به
است شده نزديك
بهار اميد:ترجمه
است؟ تخيلي فيلم يك فقط "تي.ئي" كنيم باور آيا&
همه به.ببينند را فيلم ميروند كه تماشاگراني همه به.دارد بستگي شما به اين
در بايد كه هستند آنها نظرم به.شدهاند زميني ماورا موجود اين شيفته كه بچههايي
.بدهند نظر مورد اين
نيست؟ داشتن دوست درباره فيلمي اين آيا بگويم واضحتر بگذاريد &
كمكم كه محبت نام به است چيزي درباره.است داشتن دوست درباره "تي.ئي".هست چرا ،
محو دارد داشتن دوست ما روزگار در چرا كه است اين درباره.ميرود يادمان از دارد
آموخت بايد اما.ندارد هم ايرادي گرفته ، را چيز همه جاي فناوري روزها اين.ميشود
دوست درس بتواند "تي.ئي" اگر نظرم به.كرد استفاده فناوري از ميتوان چگونه كه
.است شده نزديك خود هدف به بياورد ، يادمان به را داشتن
به.است مرگبار و كشنده "تي.ئي" براي خصوصا و مسمومكننده شما فيلم در زمين جو &
نداريد؟ قبول.است نمادسازي يكجور اين نظرم
دنبال زياد من اما.كنيد برداشت بخواهيد جور هر كه شماست حق اين نميدانم ،
"تي.ئي".ميخورد فيلم داستان به كه است چيزي مسموم جو اين.نميروم نمادسازي
.كشيدناش نفس خصوصا.دارد فرق ما با چيزش همهاست زميني ماورا نيست ، زمين اهل
ما داستان اين ، از جدا.كرد استفاده آن از بايد كند ، طلب فيلم داستان كه چيزي هر
.ميكنند پيدا راه تخيل به چيزها اين همه خب ، و هست هم تخيلي
به "تيئي" ايده (1977) "سوم نوع از نزديك برخورد" ساخت زمان در اول بار گويا &
.رسيد ذهنتان
ميساختم را فيلم آن كه مدتي در.ميداد پرواز شدت به را ذهنام فيلم آن بله ،
را آنها ذهنام در و ميساختم داستان مدام.بودم غريب و عجيب تخيل جور يك صاحب
.ميديدم خواب داستان هم ميخوابيدم وقتي اما نكنيد باور شايدميكردم كارگرداني
."تي.ئي" مثل درست بسازم ، فيلمي آنها روي از شايد.نوشتهام را خوابها آن از بعضي
بوديد؟ گذاشته "شب آسمان" را پروژه نام آغاز در كه دارد صحت آيا &
به چيز همه شد ، متوقف "1941 پروژه وقتي.رسيد ذهنام به كه بود نامي اولين اين
اين از بعد.ندهم هدر زوديها اين به هم را "شب آسمان" كه رسيد نظرم به.ريخت هم
.كردم شروع را "گمشده صندوقچه مهاجمان" و شد شروع آفريقا و اروپا سفر كه بود
ديديد؟ كجا را "ماتيسن مليسا" &
آمده "فورد هريسن" با."گمشده صندوقچه مهاجمان" فيلمبرداري صحنه سر.همانجا
هنوز.داشت فوقالعادهاي تخيل.آمد خوشام او از.كنند عروسي هم با بود قرار.بود
هم من.ميسازد ذهناش در را آن ميكني تعريف برايش را داستان يك وقتي.دارد هم
گوش دقت به او و كردم تعريف برايش را اوليهام داستان.ميگشتم آدمي چنان دنبال
بايد كه رسيدم نتيجه اين به نهايتا و شد بدل و رد جوابهايي و سوال ما بين.داد
اگر نظرم به.كنم بنا غيرزميني موجود آن و پسرك رابطه روي را فيلمنامه ثقل نقطه
.ميافتاديم دور فيلم اصل از ميكرديم رفتار ديگري جور
دادند؟ هم نظري آيا خواندند؟ را آن كساني چه شد ، نوشته فيلمنامه وقتي &
كه "داويو آلن" مثل.كنم كار آنها با بود قرار كه دادم كساني به را فيلمنامه
فيلمنامه آنهاداشت عهده به را صحنه طراحي كه "بيسل جيم" يا بود ، من فيلمبردار
بايد فيلم در چيز همه كه ميگفت "آلن" مثلادادند هم جالبي نظرهاي و خواندند را
نظر.شود احساس هست ماورازميني موجود و زمينيها ميان كه تضادي آن تا باشد واقعي
كار شكل همين به هم را فيلم و بودم موافق نظر اين با هم من.بود درستي كاملا
.كرديم
شد؟ انجام چگونه "تي.ئي" چهره طراحي &
با "سوم نوع از نزديك برخورد" در كه "رامبالدي كارلو" به كردم واگذار را كار اين
بايد باشد ، خوشگل نيست قرار ميخواهم كه موجودي گفتم او به.بوديم كرده كار هم
به دست هم او.ببرد معصوميتاش به پي آدم كه باشد چشمهايش در چيزي.باشد معصوم
وقتي گفت من به بعدا.كرد طراحي چهره يك هيماليايياش گربه صورت اساس بر و شد كار
!ميشوي مواجه "تي.ئي" با بزني زل صورتاش به و بخواباني را گربه يك گوشهاي
نميترسيديد؟ كنيد كار ميخواستيد بچه سه با كه اين از &
به را چاه و راه بايد فقط.هستند فوقالعادهاي بازيگرهاي بچهها نظرم به نه ،
را كار همين هم آنها ميگذارند ، احترام من به همه كه ميديدند آنها.داد نشان آنها
شكلات.ميكرديم بازي هم با.داشتيم هم دوستانه رابطه يك هم با ما اما.ميكردند
.كرد رفتار جوري اين بايد بچهها با.ميخنديديم و ميزديم ليس بستني ميخورديم ،
.كرديد اعلام ديگر چيز يك را فيلم نام حتي.ساختيد خفا در جورهايي يك را فيلم &
چرا؟
ما.نداشتيم ديگري چاره اما ميخواهم معذرت رفتار اين از واقعا !بوديم مجبور
خيليها.بوديم نگفته دروغ هم چندان و است "پسر يك زندگي" فيلم اسم گفتيم
از و ميخوابيد "رامبالدي" استوديوي در مامور يك.درآورند ما كار از سر ميخواستند
حق بريدند هم را سرت اگر بوديم گفته "تامس هنري" به حتي.ميكرد مراقبت "تي.ئي"
!چيست فيلم داستان بگويي كسي به نداري
.كرديد را كارها اين چرا نگفتيد &
.بدهد هدر را آن تلويزيوني كارگردان يك و برود لو داستان ميترسيدم.است ساده خيلي
تلويزيوني كارگردانهاي اما.نداشت ايرادي ميساخت را آن حسابي آدم يك اگر
درد به موضوع يك كردن خراب بلدند كه كاري تنها و هستند مايهاي كم آدمهاي معمولا
.است بخور
بسازيد؟ را "تي.ئي" دوم قسمت نميخواهيد وقت هيچ &
كه دارد را گنجايش اين "تي.ئي" بعضيها نظر به.بكنم را كار اين نميكنم گمان
يك است ، قسمت يك "تي.ئي".نميكنم فكر جوري اين من اما شود ، ساخته هم دوماش قسمت
باشند ، داشته دوست ديگري جور ديگران شايد.ميكند زيبا را آن همين و است داستان
!ميسازم فيلم اينجوري من كه است اين مهم اما
دارد لذت هميشه بازي عروسك
"ستارهاي جنگهاي" كارگردان روايت به "تي.ئي"
لوكاس جورج
كه داستانهايي ميفهميم خوب را همديگر و داريم هم به زيادي شباهتهاي او و من
هستيم عروسك عاشق اينكه مهمتر همه از و دارند قرار رده يك در تقريبا ميپسنديم
ميبينيم داريم كه سينمايي.كردهاند تغيير هم تعريفها.كردهاند تغيير آدمها
تماشاگران.كردهاند تغيير هم سينما داستانهاي.نيست پيش سال چهل سي سينماي همان
حاضر كارگرداني هيچ.نداشتند خريداري پيش سال چهل سي كه هستند داستانهايي دنبال
اما.نميگذاشت وقت آنها ديدن براي تماشاگري هيچ و بزند آنها ساخت به دست نبوده
!فيلمسازان هم و تماشاگران هم:كردهاند تغيير آدمها حالا
و ميسازد غريب و عجيب فيلمهاي كه است آدمها اين از يكي "اسپيلبرگ استيون"
را اسپيلبرگ چون دارم ، ترديد نكته اين در راستش.دارد هم را خودش خاص تماشاگران
او.نيست محبوبيت اين از بهتر چيز هيچ كارگردان يك براي.دارند دوست همه تقريبا
برخيزند جا از افتخارش به و ببينند را فيلمهايش تا منتظرند تماشاگرانش كه ميداند
.ميآيد جا همين از هست او فيلمهاي در كه آرامشي.بزنند دست و
خوب را همديگر و داريم هم به زيادي شباهتهاي او و من كه است اين حقيقتاش
مهمتر همه از و دارند قرار رده يك در تقريبا ميپسنديم كه داستانهايي.ميفهميم
است ممكن خيليها كه غريب و عجيب قيافههاي با عروسكهايي.هستيم عروسك عاشق اينكه
اين نفر دو ماكرد نميشود كاري است؟ قيافهاي جور چه اين:بپرسند اول نگاه در
توجهي جالب چشمهاي عروسكهايمان ميكنيم سعي.داريم دوست خيلي را قيافهها جور
جاي راز و رمز از پر چشم جفت يك.شود ديده آنها در راز يك شبيه چيزي و باشند داشته
آن از يكي است ، "يودا" من محبوب عروسكهاي از يكي.ميكند پر را چيزها خيلي خالي
محبوباش عروسكهاي هم او.ميبرم لذت ميكنم تماشايش وقتي كه ساله فرزانههاي 900
.ئي هم من.دارد حق كاملا.ميبرد لذت خيلي "تي.ئي" ديدن از كه ميدانم دارد را
در يا بودم خواب.شدم ذوقزده ديدم را تي.ئي كه اولي باردارم دوست خيلي را تي
پوستي و درشت چشمهاي دراز ، گردن آن ميديدم؟ را خوشگلي موجود چنين داشتم بيداري
.ميشوند پير كه آدمهايي پيشاني مثل درست ميرسيد ، نظر به چروك از پر كه

ميشود حسوديام دارد گفتم اسپيلبرگ به شد تمام فيلم وقتي.بود خارقالعاده تي.ئي
و خنديديم كلي !كند استفاده آن از دارد حق او فقط و نيست من مال زيبا عروسك اين كه
چند با را تي.ئي كنم راضي را او ميخواستم.كشيديم هم رخ به را عروسكهايمان
!كرد رد خنده با را پيشنهادم اما كند ، معاوضه من عروسك
همديگر از زيادي درسهاي و هستيم خوبي دوستهاي.كردهايم كار هم با او و من
حرف تا ميكند كمك خيلي هستيم ، خيال و رويا اهل ما دوي هر اينكهآموختهايم
كه ميداند هم او و دارد دوست را "ستارهاي جنگهاي" كه ميدانم.بفهميم را همديگر
چيز تيئي دلم ته خب ، اماهستم "سوم نوع از نزديك برخورد" و تي.ئي عاشق من
فرقي چه اما.ميساختم را آن من داشتم دوست كه است فيلمهايي آن از يكي.است ديگري
فيلم اين من كه است آن مثل هستيم صميمي هم با اندازه اين تا او و من وقتي ميكند؟
!ساختهام را
و تيئي رابطه ميبرم ، لذت آن از و است جالب برايم تيئي در كه چيزي اولين
سفينه يك كه داشتهايم دوست ما از خيلي.ماست همه كودكي فيلم ، پسرك.است "اليوت"
.كنيم دعوت خوابمان اتاق به را او و شويم آشنا فضايي موجود يك با ببينيم ، فضايي
كودكي دوران آرزوهاي از يكي تيئي كه مطمئنام.است كودكي همين كلام يك در تي.ئي
در هميشه كه بوده آرزوهايي از يكي هم ستارهاي جنگهاي اينكه نه مگر.است اسپيلبرگ
درستي تصور كه آدمهايي.است هم با آدمها برخورد داستان تي.ئي پروراندهام؟ سر
كه است دنيايي چنان در.برميآيند يكديگر انكار درصدد مدام و ندارند يكديگر از
چند.هستند موجوداتي جور چه آدمها كه ميبيند و ميشود پيدا سروكلهاش تي.ئي
گير اگر.بودم تي.ئي نگران مدام كه من سوخت؟ تي.ئي براي دلتان فيلم طول در بار
موجود يكميسوخت او حال به دلم ميافتد؟ اتفاقي چه ببينند را او اگر و بيفتد
!است گذاشته كرهاي بد به پا كه بيگناه و معصوم كاملا
عاشق را ما و دهد گسترش را ما تخيل است قراركند عوض را ما تصور است قرار تي.ئي
ساختن فكر در بودم گفته اسپيلبرگ به زماني.ميبينيم پرده روي كه كند عروسكهايي
داستان داري كه كن فكر اين به ميسازي ، دو درجه اثر يك داري كن فكر نباش ، شاهكار
قشنگ آنقدر بايد.شود تعريف مرحله به مرحله داستان اين بايد و ميكني تعريف
.ئي در را نكتهها اين تمام ميبينم حالا و.نرود سر تماشاگر حوصله كه بگويي داستان
چون داريم ، كم خوب تخيلي داستان نداريم ، كم تخيلي داستان ما.است كرده استفاده تي
از ميشود ساخته تي.ئي مثل فيلمي وقتي حساب اين با.است شده محدود تخيلمان
عروسكبازي.داريم حق ميگويم كه من.ميكنيم ذوق و ميپريم پايين و بالا خوشحالي
.دارد لذت هميشه
تماشاگر نگاه
جادوگرها آخرين از يكي
آزرم محسن
ذهنيت از گوشههايي كه كليدهايي.هست كليدهايي فيلمساز هر سينماي فهم براي
يكي.ميخواهيم كه ميرسانند نتيجهاي همان به را ما و ميدهند بازتاب را كارگردان
فيلمسازياش كمپاني (لوگوي) نشانه شايد "اسپيلبرگ استيون" سينماي فهم كليدهاي از
روي كه است پسركي هم نشانهاش و "وركز دريم" گذاشته را كمپانياش نام او.باشد
ذهني تصوير.است تصوير يك اين.انداخته پايين را ماهيگيرياش قلاب و نشسته ماه
از يكي اسپيلبرگ.ميكند صيد خيال دارد و نشسته بالا آن انگار كه كارگرداني
در و است بلد خوب را سينما در داستانگويي.سينماست خيالپردازان بزرگترين
چهره تخيلي ، داستانهاي به حصرش و بيحد علاقه اما.است استاد هم ژانري همهجور
.ندارند دوست را آن بعضيها و ميپسندند خيليها كه چهرهاي.است ساخته او از ديگري
رفته آمريكا سينماهاي پرده روي دوباره سال از 20 پس "زميني ماورا موجود تي ، .ئي"
به و كرد جستوجو آن در بايدكرد تلقي خبر يك حد در فقط نبايد را جمله اين.است
تحليلهاي و نقدها ميگذرد ، تي.ئي اول اكران از كه سالي بيست اين در.رسيد نتيجه
منظري از كوشيدند بعضي.كردند بررسي را آن زاويهاي از كدام هر و شدند چاپ زيادي
جستوجو آن در را آمريكا سياستهاي و "ريگان رونالد" جمهوري رياست دوران سياسي
.ئي دوم ، اكران در حالا اما.پرداختند آن سينمايي جنبههاي به فقط ديگر بعضي و كنند
آنها از خيلي و رفته بالا منفي نقدهاي شمار.است نگرفته قرار توجه مورد چندان تي
.بروند سينما به نيستند حاضر نشستهاند ، آن تماشاي به هاHome Theatre در كه

انگار كه گرفتهاند موضع فيلم مقابل در چنان دستچپي و راستي دست منتقدان
ويليج" در "كلار دانمك".كنند صاف اسپيلبرگ با را دور سالهاي حساب ميخواهند
تا 26 شماره 20):است كوبيده حسابي دوم اكران در را فيلم و نوشته تندي نقد "وويس
نامي ميكند ، ملاقات سگي با كه پسري درباره فيلمي.است سگي فيلم يك تي.ئي" (مارس
باقي و نوشته آن در ".ميشود بزرگ و ميآموزد را چيزهايي او از ميبخشد ، او به
.ميزند موج خشونت نام به چيزي (البته آنها عمده) آمريكايي منتقدان تازه نقدهاي
اتفاقي چه سال اين 20 درنميشد ديده تي.ئي اول اكران در پيش سال كه 20 چيزي
سو به را مردم و منتقدان و شده عوض جايشان سينمايي مناسبات كدام است؟ افتاده
سالهاي در آمريكا سياستهاي سياستگرا ، منتقدان شيوه به بايد شايد است؟ كشانده
عموم سالها اين در كه باشيم داشته توجه البته.دانست دخيل مسئله اين در را اخير
و لوكاس جورج برتن ، تيم مثل) دارند تخيلي داستانهاي دغدغه كه كارگردانهايي
آخرين از يكي.خوردهاند آمريكايي منتقدان سوي از بسياري ضربههاي (اسپيلبرگ
تازهترين [همسانها] "كلونها حمله" درباره كه است نقدهايي تي.ئي جز نمونهها
.نوشتهاند لوكاس فيلم
سال هر.باشد گونه اين نميرسد نظر به است؟ ماجرا همه اين كه پذيرفت بايد اما
بهانهاي سالگي و 50 سالگي سالگي ، 40 ميشوند ، 20 سوم و دوم اكران زيادي فيلمهاي
لزومي و ديدهاند را فيلم خيليها اينكه.بروند پرده روي فيلمها دوباره تا هستند
.نيست ماجرا كل اما است ، درست مسئلهاي بنشينند آن تماشاي به دوباره نميبينند
در و سپتامبر يافتن 11 پايان از پس روز يكگرفت مدنظر هم را ديگري چيزهاي بايد
افتاده اتفاقي چه دوروبرشان ببينند تا كردند باز چشم آمريكاييها كه زماني حقيقت
بعد به اين از احتمالا كه كرد اعلام كوتاه گفتوگوي يك در ديپالما برايان است ،
معادلهها همه بعد به اين از كه چرا كرد ، خواهد تغيير سينما به آمريكاييها نگاه
هم آن بعدي عواقب منتظر بايد و است افتاده اتفاق اين ميرسد نظر به.ميشوند عوض
.باشيم
اين از انساني مسائل يكسري و بودن مهربان داشتن ، دوست درباره است فيلمي تيئي
سينماي در فقط نه - جايشان فعلا كه هستند چيزهايي همان دقيقا اينها.قبيل
دوره اين در ميرسد نظر به.است خالي - نيز كشور اين كلان سياستهاي در كه آمريكا
سير و كرد رفتار سياستگرا منتقدان شيوه به بايد ميرسد پايان به كي نيست معلوم كه
جواب ديگر وقت چند تا شيوه اين اما.كشيد بيرون فيلمها دل از را كشور يك تحولات
باشيم؟ دوران اين شدن تمام راه به چشم بايد كي تا و ميدهد
هاليوود دربود بودناش جادويي كرد ، دلنشين شدت به خودش دوره در را تي.ئي آنچه
ميآيد بدشان لقب اين از خيليها) دادهاند را "سلطان" لقب اسپيلبرگ به آنكه جز
تي.ئي سال سالهاي.ميگويند هم "جادوگر" او به ،(لوكگدار ژان مثل
اين هم مصنوعي هوش شدن ساخته از پس حتيبود آمريكايي جادوگر فيلم جادوگرانهترين
سينماي در دارد كه اتفاقاتي اين با اما.ماند زميني ماورا موجود تي ، .ئي روي عنوان
دستكم يا.شود تمام است قرار سينما جادوگرهاي عمر ميرسد نظر به ميافتد آمريكا
شود استقبال آنها از تا بسازند فيلم ديگري جور كنند وادار را جادوگرها است قرار
آغاز تيئي با تند برخوردهاي اين آيا."رايان سرباز نجات" و "شيندلر فهرست" مثل
!ماند منتظر و كرد صبر بايد نيست؟ دورهاي چنان
31-لينچ زبان از لينچ
نيست دركار قاعدهاي
رادلي كريس:گردآوري
پوريا امير:ترجمه
فقط.است "الفبا" از بلندپروازانهتر خيلي "مادربزرگ" سينمايي ، قواعد لحاظ به &
تكنيك زمينه در كه شما براي.نشده تشكيل ثابت قابهاي از فقط نيست ، نقاشي مثل
بود؟ سخت چقدر نتيجه اين به رسيدن بوديد ، نديده آموزشي هيچ سينما
به اينجا از ميگويي بازيگري به.ميآيد آدم ذاتي فهم از نظرم به.آمد پيش خودش
را راشها وقتي بعد.ميرسد نظرت به صحنه اين گرفتن براي منطقي راهي و ;برود آنجا
از بعد را صحنهها بعضي فيلم اين در نيست يادم.ميگيري ياد زود خيلي ميبيني ،
خيلي "كني كلهپاك مرد" فيلم در كه هست يادم ولي نه؟ يا گرفتم دوباره راشها ، ديدن
.است دستگرمي اول دفعه.ميگرفتيم ياد داشتيم.كرديم فيلمبرداري دوباره را چيزها
و برميگردد و ميگيرد ياد تازهاي چيز بعد.است كمال و تمام كارش ميكند فكر آدم
.ميكند فيملبرداري دوباره را صحنه
نقش بعد به اين از موسيقي و ميشود خلاقانه و پيچيده كارتان در صدا اينجا از &
.ميكند ايفا فيلم حسي فضاسازي در مهمي
تراكتور اسم به داشت موسيقياي گروه (Ronnie Culbertson) كالبرتسون روني دوستم
كل اسپلت آلن و من بعد بسازد ، فيلم براي موسيقي مقداري خواستم او از(Tractor)
نوار چند كه بود اين برنامهمان ديدم ، را آلن وقتي.داديم انجام را فيلم صداي كار
و بود افتضاح داشتند ، آنها كه صداهايي خب ، .بگيريم كمپاني خود از را صوتي جلوههاي
خراشيدن با خودمان اينكه سراغ رفتيم بنابراينبود آن و اين دست نوارهايش همه ضمنا
تو نميدانم هيچ من ببين ، ":گفت آلن.بسازيم را صداها كردن ، بومب و بامب و چيزها
جور اين كه ميدانم گفته ، بهم چيزهايي يك تو به راجع باب ولي هستي ، آدمي جور چه
نوارهاي اين بيا.كنم جور داري ، لازم كه را چيزي بايداست مهم خيلي برايت چيزها
داديم ، گوش را نوارها و "..آمد خوشت كه بود آنها توي چيزي اگر كنيم ، گوش را صدا
را دلخواهمان صداهاي خودمان بايد انگار خب ، ":گفت آلن بعد.را تمامشان شايد
روي روز بعد 63 به آن از ".ميكنيم را كار همين بله ، ":گفتم هم من ".بگيريم
!ميكرديم كار صوتي جلوههاي
جاي همهميگذراندم آنجا را روز تمام من.بوديم چسبيده هم به دوقلوهاي مثل
من و نداشتند صدا انعكاسدهنده دستگاه آنها.ميگرفتيم صدا و ميگشتيم ساختمان
سر يك به همين براي.شود منعكس و باشد داشته طنين سوتها ، اين صداي ميخواستم
سوت صداي و كانال ديگر سر جلوي رفت هم آل و رفتم تهويه سيستم اصلي و بزرگ كانال
كه كلكي جور هرشود منعكس تهويه ، كانال طريق از صدا تا كرد ضبط طرف آن از مرا زدن
با را صداها اين ولي.داشتند آنها كه ابتدايي ابزار همان با ;ميزديم ميتوانستيم ،
خيلي خيلي صداي قطعه چهار و انداختيم هم روي صدا حد بيشترين با و كرديم تركيب هم
هم با را صداها همه بيا":گفت آلن كه دارم خاطر به را شب آن.ساختيم پيچيده خيلي
با را چيزي هنوز ما كار ، مدت همه آن از بعد ".درآمده آب از چي ببينيم و كنيم پخش
در موقع آن تا كه بود چيزي بهترين نتيجه ، و كرديم پخش را صداها.بوديم نشنيده هم
هيجان به خيلي.بود معركه واقعا واقعا ، .بود يك درجه چيز همه.بودم شنيده زندگيام
.ميكرد جادو و سحر آلنآمديم
بستيد؟ اسپلت آلن با را قرارداد كل پس &
آمد هم كالوم باب.ميداد فرنه دي كالوين را دستمزدش و بستم قرارداد او با من
دوست چند هر.ميكرد كار باب براي چون ;نميگفت چيزي ولي بود ، نشسته آل.من سراغ
تو به چيزي ما.كنيم كتاب و حساب ميخواهيم ديويد ، ":گفت من به باب.بودند صميمي
برايت هم و داريم دوست خيلي را تو هم ما گشتيد ، ساختمان جاي همه آل و تو نگفتيم ،
راه دو همه ، اين با.بكنيم برميآيد ، دستمان از كاري هر ميخواهيم قائليم ، احترام
حلقه هر براي اينكه يكي آن و.كنيم حساب ساعتي را دستمزد اينكه يكي:نداريم بيشتر
كار حساب كه حالا":داد ادامه بعد "خب؟.بگيريم نظر در را رقمي گرفتهايد ، كه صدا
باب ".هست تفاوت دلار هزار چند محاسبه نوع دو اين بين ميبينم ميكنم ، را خودم
.ممكن حد كمترين يعني كنند ، حساب من با صدا حلقه هر براساس كه كرد متقاعد را آنها
نسخه بود ، آمده واشنگتن از باقطار كه والني توني و بود دلار خودم ، 7200 اصلي بودجه
آمريكا ، 2200 فيلم موسسه از او دوباره درخواست با و ديد را فيلم شده تكميل تقريبا
درست فيلم ، كار كردن تمام براي من بودجه ترتيب اين به.دادند من به هم ديگر دلار
به مرا صدا حلقه هر محاسبه روش آن با ميخواستند اول از اگر ولي.بود اندازه به
.كرديم فيلم آن صرف وقت ساعتها ما.كنم قبول بود غيرممكن بگيرند ، كار
واقعا صدا گاه كه حدي تا ميدهد ، اهميت صدا به شما اندازه به كارگرداني كمترين &
فراتر هم نصف از حتي موارد ، بعضي در و برميگيرد در را شما كاري تجربههاي از نيمي
.بودهايد خودتان فيلمهاي صوتي طراح هميشه عملا شما.ميرود
آدم.ميكنيم صحبت هم با يا ملاقات را همديگر ندرت به فيلمسازها ما ولي.دقيقا
ارتباط صوتي ، طراح و كارگردان بين كه ميدانم من خب ، .ميكنند چه بقيه نميداند
پيش ميتواند چقدر و است چقدر كلامي ارتباط اين ولي.باشد طور اين بايد.هست كلامي
همه.طور همين هم فيلمبرداري مورد در است ، طور همين هم موسيقي مورد در برود؟
ولي باشد ، برجستهترين ميتواند عوامل اين از كدام هر.است طور همين كار بخشهاي
با چيزش هيچ كه ميشود شلمشوربايي نتيجهاش ميخواهد ، چه فيلم كه نگيرد درست اگر
فيلم صداي قطعات با را مردم كه است اين قضيه اصل من ، نظر به.نميآيد در جور هم
فيلم دنياي با صدا هر تا كنيم كار و كنيم كار اصوات روي آنقدر و كنيم همراه
كار در قاعدهاي هيچ.ميكرديم همكاري هم با روش اين به آل و من.كند پيدا همخواني
.ميكند حس را آن آدم بيايد ، در درست وقتي.نيست
|