اول حس
دستاورد
غريب خواهران
1- دانشمند نگاه
اول حس
رفتارشناسي
انسانيتر و قويتر الگوي يك به هستندلذا بيمعني بسيار كلمات شرايط بعضي در
است نياز جسماني مستقيم تماس يعني ارتباط برقراري
وارد كه توپي نپذيرفتن از پس ايتاليا فوتبال ملي تيم مهاجم اينزاگي فيليپو چرا
به ميخواست آيا برد؟ موهايش به مشكوكدست آفسايدي علت به - شد مكزيك دروازه
از بسياري و زيدان از رفتار اين مشابه زيرا نيست ، چنين قطعا بدهد؟ حالت موهايش
وسيعي عموميت رفتار اين.است شده ديده نيز تراشيدهاند را خود موهاي كه بازيكناني
او تنها نه ميدهد ، دست از را گلزني مناسب موقعيت بازيكني كه بار هر از پس و دارد
با را سرشان نيز هواداران و ذخيره نيمكت مربيان ، بلكه همتيميهايش ديگر و
.نيست هم اين پاسخ نه كنند؟ حفاظت خود سر از ميخواهند آيا.ميگيرند دستهايشان
آغوش به را خود يا ميرود هواداران سمت به گشوده هم از بازوان با گل زننده چرا
ميخواست دستهايش بردن بالا با كاماچو آيا ميكند؟ پرتاب همتيميهايش يا مربي
با تماس آن و است مشترك آنها در چيز يك باشد ، چه هر پرسش دو اين پاسخ شود؟ تسليم
اتفاق ميكنند لمس فيزيكي طور به را يكديگر فرد دو كه هنگامي.است ديگران يا خود
ميشود ، ناميده حواس همه مادر عنوان به غالبا كه لامسه شايد.ميافتد ويژهاي
روز به روز ما متاسفانه.ميشود فرض بديهي اغلب كه است زيربنايي و بنيادي چنان
آن متوجه خود اينكه بدون ميگيريم ، فاصله يكديگر از و ميشويم لمس غيرقابل بيشتر
.باشيم
من.كنيد برقرار رابطه من با ميتوانيد مختلف طرق به بالغ انسان يك عنوان به شما
دهم ، گوش ميكنيد ادا كه كلماتي به بخوانم ، نوشتهايد شما كه را آنچه ميتوانم
بوي كنم ، نظاره را شما اعمال ببينم ، را شما چهره حالات بشنوم ، را شما خنده و گريه
روزمره صحبتهاي در ما.كنم حس را شما آغوش گرماي بالاخره و كنم استشمام را شما
ميناميم "تماس حفظ" يا "ارتباط برقراري" را همكنشيها يا متقابل كنشهاي اين تمام
كه حالي در دارد ، همراه به را بدني تماس مذكور فهرست در مورد آخرين فقط درواقع ولي
مورد در تماس و ارتباط نظير كلماتي كاربردميكنند عمل فاصله با جملگي آنها بقيه
ارتباط نوع بنياديترين عنوان به را بدني اصطكاك گويي كه است چنان فعاليتها اين
.پذيرفتهايم
دنيا به با.دارد خود رحم در كودكي مادر كه است زماني در فرد در بدني تماس اوج
كودك پشت به دست يك با مادر زدن تپتپ و.ميشود رحم جانشين مادر آغوش نوزاد ، آمدن
وقتي.است بوده آن معرض در ماه نه كودك كه ميگيرد را مادر قلب منظم ضربان جاي
تو به محكم ترتيب اين به من ببين":است اين آن معني ميزند ، كودكش پشت به مادر
در تماس ".نيست نگراني جاي باش راحت پس.ميكنم محافظت خطرات از را تو و ميچسبم
موثري نقش آن در نيز مادر پستان از شير مكيدن همچون مواردي و است گستردهتر كودكي
پيام اگر ميشود ، كاسته مرتب طور به بدني تماس وسعت از سن افزايش با اما دارد
جوان اكنون "بگذار زمين مرا" ميگفت كودك و "بگير بغل محكم مرا" كه بود آن نوزاد
."كن رها خود حال به مرا" ميگويد
صميميتهاي نظر از فرد ، كه است اين مثل خانواده ، ترك و بلوغ از پس دوران شروع با
گونه همان ميكند ، ترك را خانواده رحم بار اين.ميكند تجربه را ديگري زايش بدني ،
از ديگر بار يك صميميتها ، تواتر اكنونبود گفته ترك را مادر رحم پيش دهه در كه
با."بگير آغوش در محكم مرا" ميگويند كودكان همچون جوان عشاق.ميشود سرگرفته
مرحله درآمدند نفره دو خانواده يك صورت به عشاق و شد كامل زوج تشكيل وقتي اين وجود
.ميرسد پايان به نيز ثانويه طفوليت
جنگ از كه است سركوفته و محتاط تماسهاي بررسي اجتماعي ، نزديكيهاي بررسي
و وابستگي بين ديگران ، با نزديك تماسي ارتباط و خصوصي خلوت بين متضاد تقاضاهاي
طولاني انزواي و است اجتماعي حيوان يك انسان.ميشود حاصل مغز درون در استقلال
از پس انفرادي زندان.ميشود محسوب شديد تنبيه عنوان به سالم عادي فرد هر براي
انسان.كرد اعمال ميتوان زنداني فرد هر بر كه است مصيبتي نوع بدترين مرگ ، و شكنجه
.دارد وضعيتي چنين بزرگ شهر يك در خجول تنهاي
شرايط بعضي در.است اعجابآور واقعا عواطف و احساسات انتقال در لامسه حس قابليت
ارتباط برقراري انسانيتر و قويتر الگوي يك به لذا.هستند بيمعني بسيار كلمات
پاسخ نوع همين نيز ميزند گل فوتباليستي وقتي.است نياز جسماني مستقيم تماس يعني
ميكند ، ترك را زمين خرم و خوشحال و ميشود تعويض او وقتيكرد مشاهده ميتوان را
گرمي تپ عبور حين در و شده نزديك او به تا ميگيرند سبقت يكديگر بر علاقهمندانش
.بزنند وي پشت به
سالها.است شده مشتق تپزني اوليه عمل از نيز بازيكن يك براي تماشاچيان زدن دست
شدن كوبيده.بودم حيرت در بازيگر تشويق هنگام در زدن دست وسيع كاربرد از من كه بود
را تهاجمي عمل يك ظاهر تقريبا دو هر آن شديد صداي همچنين و ديگر دست بر دست يك
براي.است تهاجم مقابل نقطه كاملا خوشحال بازيگر بر آن تاثير كه حالي در.دارند
.كرد جستوجو كودكي در را آن ريشههاي بايد پاداش ، يك عنوان به زدن دست استعداد درك
ميكنيم تشويق را بازيكني وقتي.كرد تلقي تپزني _ خلا نوعي ميتوان را زدن دست
و غيرممكن كار.ميزنيم تپ او پشت به دور راه از معني يك به درواقع
تماس در عملا و بياوريم هجوم وي به يكباره بخواهيم ما همه كه است ناراحتكنندهاي
.باشيم گذاشته نمايش به را خويش تاييد و موافقت تا بزنيم تپ واقعا را او فيزيكي
اگر.ميزنيم تپ خلاء در كرات به را او و ميمانيم باقي خود جايگاه در بنابراين
شدت كه ديد خواهيد كنيد آزمايش كسي تشويق هنگام به خويش زدن دست در را موضوع اين
به را بازيكن پشت نقش بيشتر دستها از يكي بلكه نيست ، يكسان شما دست دو كوبيدن
.ميدهد انجام آن بر را خلاء در شديد تپ ديگري و ميگيرد عهده
طور همان است معمول كشور آن در.ميكند عرضه نيز را زدن دست از جالبي تغيير روسيه
اين معني.بزند دست آنها براي نيز بازيكن ميزنند ، دست بازيكن براي تماشاچيان كه
جنون دچار روسي بازيگران كه نيست آن ميشود گفته بدخواهانه گاه كه طور آن كار
به درست ميدهند ، پاسخ را حضار شده صورتبندي آغوش صرفا آنها.هستند خودستايي
.ميدادند پاسخ ميرسيد ، هم به آنها بدنهاي اگر كه ترتيب همان
پيدا معني اكنون نيز گل رساندن ثمر به از پس بازيكن گشوده و كشيده كاملا دستهاي
.كشيدن آغوش در عزمي حركت از است نمونهاي خود شكل اين به بازوها گشودن.ميكند
كه نميرود پيش آنجا تا كار اما.ميگيرند خود به را آغوش براي آماده وضعيت بازوها
.برسد اتمام به خلا در حركت
حتي و ميكردند محدود را بدني تماسهاي انگلستان از كمتر لاتين آمريكاي كشورهاي
قابل انگلستان از بيش بگيرند بغل در را همديگر بالغ مردان اينكه نيز بيستم قرن در
به كه اينجاست در.است بوده مرسوم آنجا در نيز امروز به تا كار اين.است قبول
ورزش يك عنوان به ابتدا كه فوتبال.بازميگرديم فوتباليستها كشيدن آغوش در مسئله
به بازي اين.يافت گسترش جهان مناطق بسياري به اخير قرن در بود ، شده شروع انگليسي
و پرشور بينالمللي مسابقات كه نكشيد طولي و شد محبوب بسيار لاتين كشورهاي در خصوص
تيم اعضاي و ميكردند ديدار انگلستان در لاتيني تيمهاي وقتي.گرديد برگزار هيجاني
سوي از كار اين ميگرفتند ، آغوش در حرارت با را يكديگر گل ، يك زدن دنبال به
زودي به آنها موفق و عالي بازي اماميشد روبهرو استهزا و تعجب با انگليسيها
بين موفق گل يك از پس كه ،"پيرمرد باد زنده" اصطلاح كاربرد.داد تغيير را چيز همه
جاي پشت به تپزني.مينمود غيرمودبانه تقريبا ديگر بود ، متداول انگليسي بازيكنان
و گرفتنپرحرارت بغل به زودي به نيز يك اين و داد ملايم بغلگيري به را خود
ببينند كه دارند عادت كاملا تماشاچيان امروزه كه طوري به.شد بدل ديوانهوار
.است شده غرق هيجانزده تبريكگويان و كشندگان آغوش در توده زير در گلزن
ترجمه موريس ، دزموند اثر (چاپ زير همچنان) "تماس رفتارشناسي" كتاب از گردآوري
.وهابزاده عبدالحسين
دستاورد
هيچي يا دوبرابر
رنجبر طاهره
.آنهاست حق شدن برنده باخت ، سلسله يك از پس كه باورند اين بر غالبا قماربازان
تا كه دارد وجود معيني نواحي آنها مغز در كه ميكنند فكر دانشمندان هماكنون
با داك دانشگاه پژوهشگران.ميشود نادرستي افكار چنين آمدن وجود به باعث اندازهاي
مغز در را ناحيهاي كاركردي ، مغناطيسي تشديد بر مبتني تصويربرداري از استفاده
هنگامي.ميپردازد خيالي يا واقعي الگوهاي جستوجوي به خودكار بهطور كه يافتهاند
خون جريان ميشود داده نشان مربعها و دايرهها از تصادفي يكسري داوطلبها به كه
يادسپاري به مسئول و گرفته قرار پيشاني پشت درست كه ناحيهاي پيشاني ، جلو قشر در
كرده فعاليت به شروع مغز از لايه اين.مييابد افزايش است ، فعاليتها لحظه به لحظه
هم خودش كه هرچند بكشد ، بيرون ساخته خود الگوهاي از را استثناهايي بتواند تا
.شدهاند انتخاب تصادفي بهطور اساس از عكسها رشته اين
ميداند
در باخت از پس داوطلبان كه كردهاند كشف ميشيگان دانشگاه پژوهشگران ضمنا
كه خطرناكتري و بزرگتر شرطبنديهاي در كه دارند دوست بيشتر ساده ، شرطبنديهاي
مشخص الكترود به مجهز كلاههاي.كنند شركت ميافتد ، راه به آن از پس بلافاصله
فعاليت ميشدند ، مطلع خود شدن بازنده يا برنده از شوندهها آزمايش وقتي كه ميكند
اندازه بيشترين به گرفته قرار پيشاني جلو قشر پشت در كه پيشاني مياني قشر الكتريكي
.ميرسد
:منبع
Scientific American,Jun.2002
غريب خواهران
پزشكي
فرهاديان سليمان
دختر دو روي جراحي عمل انجام اوليه مراحل آمريكايي جراحان _ رويتر ;لسآنجلس
بتوانند نهايت در كه است اين پزشكان اين هدف.كردند آغاز را چسبيده بهم گواتمالايي
در خواهر دو اين.كنند جدا يكديگر از را آنها مناسب درماني شيوه يك از استفاده با
.آمدند دنيا به بودند چسبيده يكديگر به جمجمه بالاي قسمت از كه حالي
لوسآنجلس كاليفرنياي دانشگاه در كه كودكان اعصاب و مغز متخصص لازارف جوزف دكتر
داوطلبانه طور به را كودكان اين درمان كه است پزشكاني از يكي و است كار به مشغول
هر برخيزند ، ميخواهند آنها":ميگويد كودكان اين فعلي وضعيت مورد در است پذيرفته
و كرده كمك همديگر به ميكنند سعي آنها...و ميكشد خود سمت به را ديگري كدام ،
".برخيزند كه نميشوند موفق هم نهايت در اما كنند استفاده يكديگر كمك از
مخالف جهت دو در آنها صورت كه است شده متصل يكديگر به نحوي به دختران اين جمجمه
.دارد قرار يكديگر
پوست آرامي به تا دادند قرار كودكان جمجمه در را كوچكي بادكنكهاي جراحان اخيرا
آينده ماه در احتمالا كه اصلي جراحي عمل از بعد صورت اين در.شود باز آنها سر
از.بود خواهد اختيار در دهد پوشش را آنها مغز آنكه براي كافي پوست ميشود برگزار
براي كافي جمجمه جراحي عمل انجام از بعد است متصل بههم دخترها اين سر كه آنجايي
.نيست اختيار در بپوشاند را نفر دو سر آنكه
خون جريان در اختلال خطر
سر از قسمتي و كرده رشد سر جمجمه جراحي عمل انجام از بعد تا دارند انتظار پزشكان
ايجاب شرايط كه صورتي در گفتند آنان حال عين در كند ترميم است مانده خالي كه را
.بپوشانند ويژهاي مواد با است جمجمه فاقد كه را سر از قسمت آن ميتوانند كند
در گذشته جولاي دارند نام آلبارز كيخ دخسوس ماريا و ترزاو ماريا كه خواهر دو اين
خيريه انجمن يك از والدينشان آن از پس.آمدند دنيا به گوآتمالا در كوچكي بيمارستان
به را آنان گرفت تصميم نيز انجمن اين.كردند كمك تقاضاي "كودكان مداواي" نام به
بههم سر از كه خواهران اينكند معرفي پيشرفته كشور يك در مجهزي بيمارستان
كه ميشوند ناميده (چسبيده بههم سر از) "Craniopagus" پزشكي لحاظ از چسبيدهاند
دوقلوهاي از درصد حدد 2 كه چرا.است نادري مورد چسبيده بههم دوقلوهاي ميان در
به پيش چندي مادرشان و آلبارزها كيخ.هستند متصل بههم سر از چسبيده بههم
مداواي به تا گرفتند تصميم داوطلبانه پزشكان و رفتند متحد ايالات در بيمارستاني
.بپردازند آنان
واقعا كند كمك من به كه نبود كسي اگر":ميگويد كودكان وضعيت مورد در مادرشان
".هستيم مديون بيمارستان اين كاركنان و پزشكان به ما همگي ميشدم بيچاره
اما دارند ، جداگانهاي شخصيت بچهها اين از كدام هر چه اگر ميگويد ادامه در وي
و كرده برقرار رابطه ديگران با دارند دوست بازيگوشند ، و فعال بسيار دوتايشان هر
مغز در كودكي هر:ميگويند جراحي عمل اين انجام مشكلات مورد در پزشكان.كنند بازي
را وريد اين جراحي عمل طي است قرار آنها.ميرساند خون ديگري سر به كه دارد وريدي
حضور ديگر حالا كه را رگ اين كار وريدها ساير كه دارند انتظار حال عين در و بسته
.دهند انجام ندارد
اميدواريم امابياندازيم تاخير به كمي را كارمان ميتوانيم ما":ميگويد لازارف
آسيب ميزان كمترين دهيم انجام كودكان سالگي تا 5 زمان 3 در را عمل اين اگر كه
زمينه در اخير پيشرفتهاي ميگويد ادامه در وي."ميشود وارد كودكان اين به ممكنه
در را امكاناتي سر از عكسبرداري فناوري توسعه و مغز در خون جريان فرآيند درك
.دهيم انجام موفقيت با را جراحي عمل از نوع اين بتوانيم تا است داده قرار ما اختيار
قرار و چسبيدهاند بههم سر از كه هستند مصري ساله يك بچه پسر دو نيز تكزاس در
اولين كه بچهها اين.شوند جدا يكديگر از مشابهي جراحي عمل با نيز آنها است
انجام را متعددي آزمايشات آينده روزهاي طي است قرار ميگذرانند را خود عمر ماههاي
آيا كه كرد خواهند اظهارنظر آزمايشات اين نتايج بررسي با پزشكان نهايت در و داده
خير؟ يا كرد جدا هم از را كودكان اين ميتوان
1- دانشمند نگاه
كلينتون بيل تكامل
قدرت و جنسيت
*داوكينز ريچارد
فيضاللهي كاوه:ترجمه
است ، احمقانهاي پرسش ظاهرا باشد؟ موفق و قدرتمند ثروتمند ، ميخواهد انسان چرا
فراتر ارسطو از نميتوانستيم هرگز ما ميشد ، قانع و راضي سادگي اين به علم اگر اما
سقوط سنگين اجسام از كندتر سبك اجسام كه بود روشن همه بر گاليله از پيش.رويم
عقل" بر مبتني واقعيت اين جمله از بود ، روشن چيز همه نيز داروين از پيش.ميكنند
حفظ جهت در تنها دارويني انتخاب اما.باشد قوي و ثروتمند ميخواهد انسان كه "سليم
بنابراين.نميآورد بار به ژنتيكي منافع وضوح به شهرت و ثروت و ميكند ، عمل ژنها
سفيد كاخ به نگاهي آن ، پاسخ به شدن نزديك براي.دارد وجود پرسشي واقعا اينجا در
.مياندازيم
رو كسي براي را دستش هرگز كه مردي حسين ، صدام با را كلينتون بيل كه هنگامي
پي ميكنيم مقايسه ميكند ، باز خود سر از را حقوقدانان و هوچيها همواره و نميكند
جنايت را عملي كه ميكند زندگي فرهنگي در كه اوست مسخره بدشانسي اين ميبريم
بيمعني درك براي.شود غبطه و تحسين موجب ميتواند او رقيب فرهنگ در كه ميپندارد
حالات در حسين صدام دادن نشان با بخواهد سيا سازمان كنيد تصور موقعيت اين بودن
جز ندارد فايدهاي هيچ كار اين.كند دسيسه او كردن بيآبرو براي زنان با مختلف
.شود او اعتبار و شهرت موجب اينكه
ژنهايي.ماندهاند باقي جمعيت در كه برميگردد ژنهايي به چيز همه داروينيسم در
ديدگاه اساس بر.ماندهاند باقي گذشته نسلهاي از ميسازند را كنوني نسل كه
آن در نياكان كه دنيايي در بقا براي ميسازند را كنوني نسل كه ژنهايي:دارويني
شبيه اكنون كه جايي تا امروزي ژنهاي.بودند شده سازگار خوبي به ميكردند زندگي
به داروينيها كه است علت اين به.كرد خواهند عمل خوب كنوني زمان در باشد ، گذشته
در توليدمثل يا بقا هدف بردارنده در كه ميكنند تفسير طوري را رفتار قراردادي ، شكل
جانداران تمام كه است اين فقط واقعيت.است قرارداد يك تنها اين اما.باشد آينده
شرايط چنانچه.بودهاند موفق آنها نياكان ساخت در كه شدهاند ساخته ژنهايي توسط
براي كه كرد خواهند رفتار شيوهاي به افراد باشد ، شده دور نياكاني شرايط از كنوني
.نيست مناسب چندان ژنهايشان به كمك
در ما چرا پس.است تدريجي سم يك ميبريم ، لذت آن از ما كه افراطي مقادير در قند
بيش بود غيرممكن ما ، نياكاني تاريخ بيشتر در زيرا ميكنيم؟ افراط ماده اين خوردن
دوست قند كه افرادي.بيايد دست به است ، مفيد بدن براي كه قند اندكي مقدار از
اين از.كردهايم كسب را ژنهايمان ما كه است نياكان از و شدند ما نياكان داشتند
.ميشويم ديابت و دندان پوسيدگي دچار و نميگذريم آن از بيايد گيرمان قند هرگاه رو
شهواني ژنهاي كه است كرده كمك آنها به ما نياكان شهوت زيرا هستيم شهوت داراي ما
يعني است همعقيده سليم عقل با داروينيسم مورد ، اين در.كنند منتقل ما به را خود
ضدبارداري قرص از ما اگر.ميشود شكسته قرارداد گاهي اما.است درست قرارداد
از را خود تمايل است ، كرده را كار اين جنسيمان شريك كه بدانيم يا كنيم استفاده
منسوخ اكنون كه ميكنيم پيروي باستاني كلي قاعده همان از هنوز ما.داد نخواهيم دست
كار چگونه ذهن" بينظيرش كتاب در (Steven Pinker) پينكر استيون گفته به.است شده
ضدبارداري خاصيت آنها ميوه كه بودند درختاني پلئيستوسن دوران در اگر":"ميكند؟
زهردار رتيل وحشتناكي به را آنها كه مييافتيم تكامل طوري ما احتمالا داشت ،
".بدانيم
"اگر گزاره" يك داراي خود برنامهريزي در ژنها.هستند شرطي اغلب ژنتيكي آثار
در بودند ماده نياكان ساكن كه همانقدر ما ژنهاي جنسي ، كروموزومهاي از جداهستند
يكديگر با شرايط دو اين در ژن بقاي راه بهترين و داشتند ، سكونت نيز نر نياكان
اندام صورت اين غير در و نر جنسي اندام يافتي ، نر بدن در را خود اگر".است متفاوت
".بساز بزرگتري پستانهاي يافتي ، ماده بدن در را خود اگر" ،".بساز ماده جنسي
نر براي دارند ، بزرگي حرمهاي نرها كه گوزن ، و دريايي شير همچون گونههايي در
موفقيت به امر اين در و كند توليدمثل ديوانهوار كه است سادهتر خيلي ماده به نسبت
نر چند با جفتگيري و است محدود فرزندان تعداد مادهها مورد در اما برسد ، چشمگيري
را ژنها از نامتناسبي سهم حرمدار نرهاي.ندارد نقشي آنها توليدمثلي موفقيت در
.ندارند سهمي بعد نسل ژني مجموعه در ديگر نرهاي و ميدهند ، انتقال آينده نسل به
نرها برخلاف آنها توليدمثلي موفقيت و ميدهند تشكيل را حرم اعضاي عمدتا مادهها
از جمعيتي چنين افراد بيشتر.است ميانه حد در هستند (هيچ يا حداكثر) افراطي كه
حرم به متعلق مادههاي از قدمت همان به دودماني و حرم صاحب نرهاي از بلندي دودمان
خوانده چنين اگر گزاره كه باشيم داشته انتظار ميتوانيم رو اين از.يافتهاند منشا
تا بكوش سخت يا است ، برگزيدگان از او كه كن فرض يافتي ، نر بدن در را خود اگر":شود
باشند ، مهاجم بسيار است ممكن امروزي نر دريايي شيرهاي."بساز برگزيده يك او از
و شده حرم تشكيل به موفق جنگيدهاند ، بيرحمانهتر كه پيشين نرهاي از عده آن زيرا
باخته چه باشند برده را جنگ چه مادههاشدهاند امروزي نرهاي نياكان به تبديل
تعداد به وابسته كاملا نر يك فرزندان تعداد.شدهاند تبديل نياكان به باشند ،
آبستن دوباره نميتواند آبستن ماده اينكه مثلا) متعدد دلايل بهاست آن جفتهاي
.ميكند صدق كمتر مادهها مورد در مسئله اين (شود
:منبع
O1998bserver,May,
.رسيد خواهد چاپ به مكان همين در آينده هفته شنبه ستون اين ادامه
از.است آكسفورد دانشگاه در علم عمومي فهم استاد و جانورشناس Richad Dawkins *
.برد نام را "نابينا ساز ساعت" و "خودخواه ژن" ميتوان او كتابهاي
|