انتقادي نظريه و فرانكفورت مكتب
فروم اريش
آدورنو تئودور
هابرماس يورگن
لوكاچ گئورگ
سياست ، .است روشنفكري رسالت و روشنگري عرصه مهم شاخصههاي از انتقاد و نقادي:اشاره
تاريخ در برانگيز مناقشه حوزههاي اساسيترين از حكومت و دين فرهنگ ، جامعه ،
.است بوده تاكنون انسانها اجتماعي
دگم ، انتقاد.است علمي روحيه داشتن مستلزم نقادي فرهنگ و سازنده انتقاد است بديهي
معيار و ميزان مساله ، ماهيت دقيق ارزيابي و سنجش براي هرگز جهتدار و متعصبانه
ظهور شاهد ما رنسانس از بعد بويژه روشنفكري تاريخ طول در.باشد نميتواند خوبي
حوزههاي در متمركز ، گاه و منفرد گاه نويسندگان سوي از انتقادي و چالشي فرهنگ نوعي
مكتب بيستم ، قرن فلسفي مكاتب نفوذترين با و مهمترين از يكي.بودهايم علمي
جمع خود گرد به را ماركسيسم از متاثر و نقاد روشنفكران انبوه كه است فرانكفورت
زندگي جنبههاي تمامي از انتقاد زمينه در روشنفكران ، اين مشترك وجه.بود آورده
مكتب.ميآمد شمار به آنها غايي هدف جامعه ، ماهيت دقيق افشاي كه بود اجتماعي
سده نيمه از بويژه فرهنگي و فكري تحولات در تعيينكنندهاي نقش فرانكفورتبيشك
جريانهاي بر فرانكفورت مكتب قاطع تاثير رو اين از.است داشته امروز به تا پيشين
وافري اهميت از معاصر فرهنگپژوهي و پسامدرن گفتمان پساماركسيستي ، نوگراي
نويني نگاه و كيشانه راست ماركسيسم از فاصلهگيري با فرانكفورت مكتب.است برخوردار
از بويژه جامعه و فرهنگ روانشناختي خاستگاههاي به توجه و هگل فلسفي ميراث به
در كه مختصري مقاله.است بوده انديشمندان از بسياري توجه مورد همواره فرويد ديدگاه
بحث به (فرانكفورت) انتقادي مكتب شكلگيري مراحل و تاريخ به اشاره با ميآيد پي
اين خود نقدپذيري همچنين و (...و نوين جامعه فرهنگ ، ) آنان نقادي عرصههاي درباره
.است برآمده مخالفان از گروهي مقابل در نظريه
انديشه و فرهنگ گروه
انتقادپذيري تا انتقادگرايي از ;فرانكفورت
از".است آلماني نوماركسيستهاي از گروهي محصول انتقادي نظريه يا فرانكفورت مكتب
.است ماركسيسم فهم گرو در آن فهم است ماركسيسم مكتب وارث مكتب اين كه آنجا
بحثهاي با و پيمودهاند را ماركسيسم نقد حتي و اصلاح راه مكتب اين بنيانگذاران
فوريه در 23 مكتب اين."كردند امروزيتر را آنها و داشتند نزديك ارتباط ماركسيسم
آن اعضاي از بسياري كه چند هر.شد پايهگذاري رسما آلمان فرانكفورت در سال 1923
دهه 1930 در نازيها رسيدن قدرت به از پس بودند ، فعال نيز زمان اين از پيش حتي
وابسته موسسهاي در و كردند مهاجرت متحده ايالات به مكتب اين شخصيتهاي از بسياري
زندگينامه بررسي با.دادند ادامه فعاليتشان به نيويورك شهر در كلمبيا دانشگاه به
يهودي خانوادههاي از آنها عموما كه گرفت نتيجه ميتوان مكتب اين اوليه اعضاي
از برخي دوم ، جهاني جنگ گرفتن پايان از پس چندي.بودند بالاتر يا متوسط طبقه
.شدند ماندگار متحده ايالات در بقيه و بازگشتند آلمان به انتقادي نظريهپردازان
هر بهاست يافته گسترش فرانكفورت مكتب محدودههاي فراسوي به انتقادي نظريه امروزه
مكتب به فرانكفورت دانشگاه جايگاه و نقش دليل به اجتماعي پژوهشهاي موسسه حال
نيز چالشي و انتقادي مكتب به آن بر حاكم نگرش نحوه دليل به همچنين و فرانكفورت
آن نفوذ كه چند هر است ، بوده اروپايي جهتگيري يك بيشتر انتقادي نظريه.شد معروف
.است روبهفزوني آمريكا جامعهشناسي در
افشاي آن غايي هدف اما است ، انتقاد صورت به نظريه اين كارهاي بيشتر بليچ نظر به
:از عبارتند انتقادي نظريه انتقادات مهمترين است ، جامعه ماهيت دقيقتر
و اقتصادي جبرگرايان از انتقاد بويژه ;ماركسيستي نظريه به انتقادهايي -الف
جنبههاي فراموشي و اقتصادي قلمرو بر حد از بيش تاكيد خاطر به مكانيكي ماركسيستهاي
به توجه عطف با كه است آن صدد در انتقادي مكتب ترتيب بدين.اجتماعي زندگي ديگر
.كند تصحيح را تعادل عدم اين ذهني و فرهنگي قلمرو
علمي روش يك كه فكر اين پذيرش با اثباتگرايان ;اثباتگرايي به انتقادهايي -ب
است بيطرف ذاتا دانش كه اين و است تحقيقي رشتههاي همه به كاربرد قابل واحد
نظر بهدارند نگه دور كارشان از را انساني ارزشهاي ميتوانند كه ميكنند احساس
مقابل در تفهمي مكتب هواداران همراه به فرانكفورت مكتب پيروان" سروش دكتر
ناسنجيده كاربرد از ميبايد كه معتقدند و كردهاند قدعلم علمزدگي يا علمگرايي
انتقادي ، مكتب نظر به ".كرد پرهيز انساني علوم در تجربي -طبيعي علوم روشهاي
فراگرد يك سان به را آن و دارد اجتماعي جهان كردن چيزواره به گرايش اثباتگرايي
به و ميگيرد ناديده را كنشگران هابرماس نظر به اثباتگرايي همچنين.مينگرد طبيعي
كه ندارد را موجود نظام با رويارويي توان و است محافظهكار ذاتا پوزيتيويسم علاوه
موجود نظم چيزوارگي و عيني واقعيتهاي مطلقسازي" تري مارتين گفته به امر اين نتيجه
.ميكشاند انفعال به را اجتماعي دانشمندان و كنشگران اثباتگرايي نهايت در "است
همگي ميروند ، شمار به مدرن عالم در تفكر غالب شيوه كه ابزاري عقل اقسام و انواع
.ميروند شمار به فرانكفورت مكتب انتقادات پوزيتيويسم ، عرصه عنوان زير
و علمگرايي خاطر به جامعهشناسي به مكتب اين ;جامعهشناسي از انتقادهايي -ج
و تاخته نميكند ، جدي انتقاد جامعه از كه اين و موجود وضع پذيرش و محافظهكاري
.است وانهاده جامعه ، ستمديدگان ياري به را پايبندياش جامعهشناسي كه است مدعي
به جامعهشناسي به نسبت مكتب اين سوي از روششناسي و ذاتي انتقادات دسته يك نيز
و انتقاد براي وسيلهاي كه آن جاي به جامعهشناسي تارزولتان گفته به.است آمده عمل
.است شده تبديل موجود جامعه از جداييناپذير بخش به باشد ، نوگرايي محرك
كه آنچه و فرهنگي سطح به معطوف جهتگيرياش انتقادي مكتب ;نوين جامعه از انتقاد -د
تسلط كانون كه ، معنا اين به.است بوده ميخواند ، نوين سرمايهداري جامعه واقعيتهاي
سركوبي به انتقادي مكتب.است يافته انتقال فرهنگي قلمرو به اقتصاد از نوين جهان در
بيشتر تسلط اين نوين جهان در آنها نظر به.دارد تاكيد نوين ، جامعه در فرد فرهنگي
در كه است اين انتقادي مكتب نظر اقتصادي ، عناصر تا ميگيرد انجام فرهنگي عناصر با
اجتماعي مساله عنوان به را اقتصادي استثمار جاي عقلانيت از ناشي سركوبي نوين جامعه
وبر كه آنچه) خرد با تكنوكراتيك تفكر تفكيك به انتقادي مكتب.است گرفته غالب
.است قايل (ميناميد ذاتي عقلانيت و صوري عقلانيت
.تسلط بند از مردم ساختن رها نه است سلطهگر نيروهاي به خدمت هدفش تكنوكراتيك تفكر
كه است هدفهايي به رسيدن براي وسايل موثرترين كردن پيدا صوري عقلانيت هدف
ارزيابي مستلزم (ذاتي عقلانيت) خرد كه حالي در.ميدانند مهم را آنها قدرتمندان
به انتقادي مكتب.است شادماني و صلح و عدالت انساني ، ارزشهاي فرجامين برحسب وسايل
ماركوزه كه همچنان دارد بيشتري تاكيد نوين تكنولوژي يعني صوري عقلانيت بر صورت يك
.بود نوين تكنولوژي شديد منتقد
صنعت كه برآنچه مهمي انتقادهاي انتقادي ، نظريهپردازان ;فرهنگ از انتقاد -_ه
رشد":مينويسد باره اين در پهلوان چنگيز.كردهاند وارد ميخوانند ، فرهنگي
فني نوآوريهاي با همراه جهان ، سراسر در سپس و اروپا در نخست صنعتي ، جامعههاي
از.است نهاده اثر فرهنگ اشاعه و شكلهايتوليد همه ارتباطاتبر حوزه در بويژه
و تلويزيون:بودهايم فرهنگ صنعت فزاينده رشد شاهد سوما اين به دوم جهاني جنگ
توسعه نيز امروزه ويدئوو صنعت تمامي كامپيوتري ، دانشهاي آن ، به وابسته صنعتهاي
.است بوده ناشناخته تاكنون كه ميگشايد تازهاي ماهواره ، افقهاي روزافزون
تجلي شيوه مدت ، دراز در.مينهد اثر جهان سراسر در فرهنگ آينده بر كه بهگونهاي
اشاعه و توليد نظام شدن صنعتي از فزاينده بهگونه آن نقش و محتوا تحول نوع فرهنگ ،
".ميپذيرد تاثير فرهنگي پيامهاي
عقلاني ساختارهاي يعني) فرهنگي صنعت نظريهپردازانبه اين علاقهمندي
(دارند دست در را نوين فرهنگ مهار كه تلويزيوني شبكههاي چون وديوانسالارانهاي
معطوف اقتصادي ، زيرساختار لزوما نه و(روبنا)روساختار مفهوم به را آنها توجه
مينامند ، "تودهاي فرهنگ" معمولا كه را چيزي همان كه فرهنگي صنعت.ميكند
چيزواره غيرخودجوش ، شده ، داده جهت فرهنگ" بهعنوان مكتب اين ازسوي ميكند توليد
همه از كه است چيز دو.است شده تعريف "واقعي چيز يك بهعنوان نه و ساختگي و شده
دروغين نگران آنها كه ، آن نخست:ميسازد نگران را نظريهپردازانانتقادي بيشتر
حذفكننده و سركوبگر ساكتكننده ، تاثير از آنها اينكه ، ديگر.فرهنگاند اين بودن
ميخواند ، "دانش صنعت" خود كه آنچه به انتقادي مكتب.هراسانند مردم بر فرهنگ اين
موسسات و دانشگاهها مانند) است مربوط دانش توليدكننده موسسات به صنعتيكه
متهم خودمختاري ساختارهاي به را آنها كه چرا دارد انتقاد و توجه نيز(تحقيقاتي
حال ، هر بهيابند گسترش واختيارشان حدود فراسوي تا دارند اجازه كه كرده
بلكه نميدانند ، سرمايهداري به منحصر را نوين جهان مسائل انتقادي نظريهپردازان
اين.ميبينند سوسياليستيرايج جوامع ازجمله شده ، عقلاني جهان سراسر در را آنها
از بيش كه ميانگارند ي"آهنين قفس" را آينده وبري ، تعبير همان نظريهپردازانبا
كمرنگتر لحظه به لحظه آن از گريز اميد و ميگيرد خود به ساختارهايعقلانيتر پيش
.ميشود
مكتبفرانكفورت حيات در مرحلهرا چهار مكتب ، پژوهشگراناين از باتامور تام
:است كرده شناسايي
ويژگي.است-نازيها آمدن كار روي تا فعاليت شروع تا 1933 سالهاي 1923 ;اول مرحله
;دوم مرحله.ماركسيسمبود از جزمي تلقي نبود و انديشهها تنوع دوران ، اين مهم
و هيتلر آمدن كار روي فرانكفورتبا مكتب اعضاي كه برميگيرد در را تا 1950 1933
.كنند مهاجرت آمريكا شدندبه ناگزير ميكرد تهديد ومنافعشانرا آنها خطراتيكه
سوال.داشت قرار آنها از بسياري توجه مورد انتقادينوهگلي نظريه دوران اين در
دستگرفته در را قدرت آلمان در رعبانگيز و تودهاي نظام يك چرا كه بود اين اصلي
مباحث به توجه و داشت برعهده را موسسه رياست هوركهايمر دوران اين در است؟
ناسيونالسوسياليستها وغلبه گرايشهايتودهاي شناخت بهكار كه روانكاوانه
;سوم مرحله.شد فروم اريك بخصوص اعضا ، از دلمشغوليهايتعدادي از يكي ميپرداخت
در را هفتاد دهه تا سال 1950 از كه است دوم جهاني ازجنگ پس آلمان به بازگشت
در هوركهايمر هنگام اين در.است ماركوزه هربرت دوران اين چهرهاصلي.برميگيرد
كه ;چهارم مرحله و بود خودكاسته فعاليتهاي ميزان از نيز آدورنو و گزيد عزلت سوييس
مكتب نفوذ از حدي تا وهوركهايمر آدورنو مرگ سبب به است ، بعد به هفتاد دهههاي شامل
انديشمندان دوم نسل از گروهي بوسيله نظريات مهمترين مرحله اين درميشود كاسته
فاصلهگيري شاهد ما زمان اين در.ميشود تدوين آلمان در (هابرماس بويژه) انتقادي
بدين بود ، تكوين حال در پيش از فاصلهگيري اين چند هرهستيم ماركسيسم از بيشتر
تحليلهاي كنار در نه روانكاوانه گرايشهاي مكتب ، اين دوم مرحله در كه ترتيب
متاثر ماكسوبر انديشههاي از بسياري حد تا سوم ، مرحله در و رفت كار به ماركسيستي
كساني جانب از:شد واقع موردحمله اصلي جهت دو از واقع در فرانكفورت مكتب آراي.شد
به ماركسيستها سوي از و دارند اثباتگرا يا "پوزيتيويست" اجتماعي علماي برچسب كه
رشتهاي ، بويژهتاريخ بين مطالعات به فرانكفورت مكتب نسبي باتاموربيتوجهي نظر
نظريه دوري براي را مساعدي بهتدريجزمينه اوليه ، سالهاي از اقتصادپس سپس و
.ساخت ماركسيسمفراهم از انتقادي
گرفتن نديده به بايد فرانكفورت مكتب بر وارده انتقادات مهمترين از ترتيب بدين
بهعنوان كارگر طبقه كه ايناستدلال به گرايش و ضدتاريخي موضع يك اتخاذ و اقتصاد
بالايي حد به كه انتقادي مكتب لذا.كرد استاشاره شده ناپديد نيرويانقلابي يك
فاصله ماركسيستي مكتب يك بهعنوان و آن اصيل صورت از ميپرداخت كليات و انتزاع از
چون فرانكفورت مكتب دوم نسل شاخصتريننمايندگان از برخي توسط اكنون هم ولي گرفته
.است تحول درحال ، همچنان هابرماس
مقدميان ابراهيمي محمود
:منابع
.پرسش نشر:اصفهان ;كتابي محمود ترجمه ،"فرانكفورت مكتب" (1373) تام باتامور ، -
ادبي ، فرهنگي ، ماهنامه ،"فرهنگ صنعت گونهگون كاركردهاي" (1370) چنگيز پهلوان ، -
.و 5 شماره 6 ،"چاووش" اجتماعي و هنري
;ثلاثي محسن ترجمه ،"معاصر دوران در جامعهشناسي نظريه" (1374) ريتزر ، جورج -
.علمي انتشارات:تهران
.ني نشر:تهران ،"علمالاجتماع فلسفه در درسهايي" (1376) عبدالكريم سروش ، -
."سمت":تهران ،"بيستم قرن در سياسي انديشههاي" (1379) حاتم قادري ، -
:تهران ;مهاجر محبوبه ترجمه ،"شناسي جامعه در مدرن نظريههاي" (1378) ايان كرايب ، -
.سروش
|